کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق در مورد اصول علم اقتصاد 20 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد اصول علم اقتصاد 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب:

1.تعریف اقتصاد و ارکان مربوط به آن 3

2.هزینه فرصت و منحنی امکانات تولیدکالاهای رایگان 3

3.نظامهای اقتصادی 4

4.تقاضاعرضه و قیمتهای نسبی و مطلق 4

5.منحنی تقاضا و سایر عوامل در آن 4

6.کالاهای جانشین ومکمل 5

7.عرضه و نظام قیمتها 5

8.کششها حساسیت عرضه و تقاضاونمونه های مربوط به آن 8

9.هزینه ها وقانون بازده نزولی 9

10.منحنی های بی تفاوتی و انواع مطلوبیت و نمونه های خاص حساسیت تقاضا 11

11.تار عنکبوت 15

12.تعیین قیمت در شرایط رقابت کامل 15

13.انحصارات و تعیین قیمت در شرایط انحصاری 17

14.مزد و بهره 19

تعریف اقتصاد:یک علم اجتماعی است که بررسی می کند رفتار انسانها و خاصه شیوه ای را که افراد و جوامع از میان روشهای مختلف از منابع کمیاب برمی گزینند.

اقتصاد دو نوع است:خردوکلان

اقتصاد خرد:شاخه ای از اقتصاد است که به بررسی رفتار فردی مصرف کننده قیمت عرضه کالا و تقاضای فرد می پردازد.

اقتصاد کلان:به بررسی مفاهیم اقتصادی تورم نابرابری بین عرضه و تقاضا،عرضه کل،درآمد ملی،بی کاری و... می پردازد.

هزینه فرصت منحنی امکانات تولید کالاهای رایگان:

هزینه فرصت:هزینه فرصت چیزی است که ما برای استفاده از کالایی از آن محروم می شویم و آن منافع حاصل از کالای دیگر است آن کالایی که به خاطر یک کالا از دست می دهیم بحث فرصت است.

منحنی امکانات تولید:به آن منحنی گفته می شود که ترکیبات مختلفی را از تولید دو کالا ارائه دهد به نحوی که از تمامی امکانات تولیدی جامعه استفاده شود.

کالاهای رایگان:کالایی که به طور طبیعی در طبیعت وجود دارد و ما برای استفاده از آنها هیچ بهایی را پرداخت نمی کنیم.

کالای اقتصادی چیست؟کالاهایی که با استفاده از عوامل تولید تولید می شود و در اختیاربشر قرار می گیرد هر کالا یا خدمتی که از منابع کمیاب تولید شود خود نیز کمیاب است وکالای اقتصادی نام دارد.

رسم منحنی امکانات تولید:

اقتصادهای اثباتی و هنجاری:

اقتصاد اثباتی:صحبت از قوانین معمول می کند مثلا اگر قیمتها افزایش پیدا کند کمبود منابع را داریم اقتصاد اثباتی آنچه هست نشان می دهد.

اقتصاد هنجاری:این که چه چیز و چه مقدار تولید شود توسط دولت پاسخ داده می شود تمام تصمیمات در خصوص تولید و مصرف با یک برنامه ریزی دولتی اتخاذ می شود و سپس در اختیار مردم قرار می گیرد.

تفاوت اساسی علم اقتصاد وعلوم طبیعی در چیست؟موضوع مطالعه

اقتصادی که نظریه های آن بر پایه قضاوتهای ارزشی و اصول اخلاقی باشد چه می نامند؟اقتصاد هنجاری

کمیابترین عامل تولید در اقتصاد شامل کدام یک از منابع است؟منابع طبیعی

نظامهای اقتصادی:

اقتصاد بازار آزاد:اعتقاد بر این است که دولت نباید در اقتصاد کشور دخالت کند.

اقتصاد دولتی یا برنامه ای:این اقتصاد از قبل نوشته شده در اختیار دولت است و شامل کشورهای کمونیستی می شود.

سیستم اقتصادی مختلط:اقتصادی که از دو اقتصاد آزاد و برنامه ای استفاده شده است.

ویژگی نظام اقتصادی سرمایه داری:1.مالکیت خصوصی:داشتن ابزار و وسایل تولید در سیطره انسانی،نظام سرمایه داری نظامی در دست شرکتهای خصوصی است.2.آزادی انتخاب و فعالیت اقتصادی در آن وجود دارد.3.رقابت:یک کالا را تولید کنیم و در بازار به قیمت ارزان بفروشیم و تبلیغاتی را در پیش بگیریم تا برتر باشیم تعداد شرکت کنندگان در این موارد نامحدود است و ورود و خروج افراد در این بازار راحتتر است.4.پیگیری یا دنبال کردن منابع شخصی:بیشتر به دنبال منافع شخصی است به طوری که با توجه به امکاناتی که دارد سود خود را بالا ببرد.5.نظام تعیین قیمت خود شخص نیست بلکه توسط بازار انجام می پذیرد:مکانیزم قیمت به وسیله نمودار عرضه و تقاضا تعیین می شود.6.نقش دولت محدود است:نظام اقتصادی کنترل شده:مالکیت ابزار تولید در دست دولت است دولت است که تعیین می کند چه کالایی تولید شود چگونه تولید شود و چه مقدار تولید شود آزادی انتخاب وجود ندارد.نظام کمونیستی با سوسیالیستی یکی نیستند در نظام سوسیالیستی مالکیت خصوصی وجود ندارد و در اختیار دولت است اما حق مالکیت کالای مصرفی را دارند من به عنوان سرمایه دار نمی توانم کارخانه داشته باشم مالکیت ابزار تولید وجود ندارد مثل کشور آلبانی.ولی نظام کمونیستی یک نظام اقتصادی است که مالکیت مشترک در قبال یک فرض است که آقای کارل مارکسی واژه مالکیت مشترک مخصوص نظام کمونیستی و آرمانی است.

نظام اقتصادی مختلط:مابین نظامهای اقتصادی سرمایه داری سوسیالیستی و برنامه ریزی شده اقتصادی که در آن افراد از نظامهای سرمایه داری و برنامه ریزی شده با هم استفاده کرده اند.

اقتصاد بسته:نظامی قدیمی است که هسته آن خانواده است.

تقاضا عرضه و قیمتهای نسبی و مطلق:

تقاضاوعرضه:از مفاهیم اصلی و پایه ای یک اقتصادی یک تحلیل اقتصادی الگوی ساده عرضه و تقاضا است خواسته ها شکل ظاهری تامین نیاز است.

تقاضا:تقاضا با قیمت ارتباط مستقیم دارد هر چه کالا بیشتر باشد قیمت پایین می رود ولی اگر تقاضا زیاد باشد قیمت کالا بیشتر می شود بین قیمت و مقدار تقاضا رابطه معکوس وجود دارد در بررسی میزان تقاضا باید سایر عوامل را ثابت نگه داریم در بررسی تقاضا و عرضه قیمت را ثابت نگه می داریم اگر قیمت بالا برود تقاضا پایین می رود.

قیمتهای نسبی و مطلق:قیمت نسبی:یک کالا در مقایسه با کالای دیگر تامین می شود که به این نوع قیمتها قیمتهای نسبی می گویند.قیمت مطلق:یک کالا به یک قیمت فروخته می شود.

منحنی تقاضا و عوامل مربوط به آن:

قیمت مقدار تقاضا ترکیب

50ریال 2 A

40 ریال 4 B

30 ریال 6 C

20 ریال 8 D

10 ریال 10 E

منحنی تقاضا از چپ به راست نزولی است یک رابطه معکوس بین قیمت و تقاضا وجود دارد.

سایر عوامل:1:درآمد یکی از عواملی است که ما ثابت نگه داشته بودیم 2:سلیقه و رجهانات

جمعیت:هر چقدرجمعیت بالا باشد تقاضا بیشتر و هر چقدر جمعیت پایین باشد میزان تقاضا کمتر خواهد بود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اصول علم اقتصاد 20 ص

تحقیق درباره علم اقتصاد

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره علم اقتصاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

پیشگفتار

کوزۀ چشم حریصان پٌر نشد تا صدف قانع نشد پٌر در نشد

مولوی

افزایش جمعیت جهان در سالهای اخیر به میزان شش میلیارد نفر و براساس پیش بینی هائی تا سال 2050 که به حدود 9 میلیارد نفر خواهد رسید، جهانیان را بر آن داشته است که آیا سفرۀ زمین برای این تعداد جمعیت غذای کافی را تأمین خواهد کرد؟ مسلماً منابع اقتصادی جهان جهت تأمین غذای مورد نیاز خیل جمعیت کافی نخواهد بود. از آنجایی که علم اقتصاد به عنوان علم منابع کمیاب که نحوی بهینه منابع محدود را با توجه به نیازهای نامحدود بشری مورد بررسی قرار میدهد، جایگاه خاصی را در بین سایر علوم پیدا کرده است. اقتصادی شدن جهان به علت محدودتر شدن منابع تولید کالاهای اساسی و غذای مورد نیاز بشر و یا جهانی شدن علم اقتصاد، دامنۀ این علم را بسیار وسیع تر نموده است.

از سال 1936 به بعد علم اقتصاد برای پاسخ گویی کامل تر به نیازهای بشری به دو شاخۀ اقتصاد خرٌد و اقتصاد کلان تفکیک شده است. آنچه که مسلم است تاکنون اهمیت اقتصاد خرٌد در جهت ارزشیابی منابع محدود اقتصادی بسیار موفق عمل نموده و حتی افکار دانشجویان غیر اقتصادی را نیز در این زمینه به خود مشغول داشته است به گونه ای که اقتصاد خرٌد به علم مکانیسم قیمتها، و یا تخصیص منابع توجیه گردیده است.

در دنیای امروز زندگی مردم در جوامع و کشورهای مختلف چنان با مسائل اقتصادی در هم آمیخته که نه تنها برای دانشجویان رشته اقتصاد و رشته های وابسته بلکه برای سایر دانشجویان و طبقات روشنفکر جامعه نیز، توانائی درک و تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی اهمیت زیادی یافته است. امور اقتصادی طبعاً در زندگی خانوادگی و اجتماعی افراد مؤثر واقع می شود؛ و بدین جهت آشنائی با مفاهیم و مسائل اقتصادی برای پی بردن به علل تحولات داخلی و خارجی انجام مؤثر وظایف انفرادی و اجتماعی، یک امر ضروری به نظر می رسد.

همزمان با ازدیاد اهمیت نقش مسائل اقتصادی در زندگانی انفرادی و اجتماعی ملل مختلف، پیشرفتهای قابل توجهی در زمینه تهیه و تدوین کتابهای درسی اقتصاد حاصل گردیده است. به عبارت دیگر، در سالهای اخیر سبک کتابهای درسی اقتصاد تغییر یافته و مسائل و مفاهیم اساسی اقتصاد به صورتی مطرح می گردد که تصور ذهنی و انطباق آنها با واقعیات و تجربیات زندگی روزانه به سهولت امکان پذیر است.

1- تقاضا

تقاضا به آن مقدار کالا و یا خدمات اطلاق می گردد که بشر با توجه به امکانات محدود (درآمدی یا قیمتی....) می تواند و یا قادر است بدست آورد تا با مصرف آن رفع نیاز نماید. اصولاً، یک کالا تا آنجا تقاضا می گردد که مصرف کننده با مصرف آن رفع نیاز نموده و مطلوبیت کسب نماید.

بنابراین تقاضا قسمتی از احتیاج، نیاز و یا آرزوی دست یافتنی است.

تقاضا که یکی از مهمترین نیروهای اقتصادی بازار است، عاملی است که از طرف مصرف کننده ظاهر می گردد. این پدیده به شرح زیر مورد بررسی قرار می گیرد.

1-1 تعریف تقاضا:

تقاضا برای کالائی مانند x عبارتست از، مقادیر مختلفی از آن کالا که مصرف کنندگان (خانوار) قادر و یا حاضرند در قیمت های مختلف و در یک دوره زمانی معین خریداری نمایند، به شرط آنکه سایر عوامل یا شرایط، ثابت فرض شده و تغییر نکند().

1-2 عوامل مؤثر بر مقدار تقاضا:

مهمترین عواملی که بر مقدار تقاضای کالایی مانند x تأثیر می گذارند، عبارتند از:

قیمت همان کالا؛ درآمد مصرف کننده؛ قیمت کالاهای ارتباطی یا مرتبط(قیمت کالاهای مکمل و یا قیمت کالاهای جانشین)؛ قیمت انتظاری؛ تعداد متقاضیان بالقوه؛ عامل زمان؛ شرایط آب و هوا؛ تبلیغات بخصوص برای کالاهای جانشین و مکمل؛ سن مصرف کننده؛ جنس مصرف کننده؛ محدودیت وجود یک کالا یا خدمات؛ مد؛ سلیقه؛ رنگ، ذائقه؛ فرم کالا و...

عوامل فوق به عنوان عوامل بر و نزایا متغیر تابع که خارج از سیستم بر مقدار تقاضا و یا تابع تقاضا تأثیر می گذارند. قسمتی از این عوامل با معیار کمی قابل اندازه گیری بوده و قسمتی دیگر، به صورت عوامل کیفی و یا ذهنی در رفتار مصرف کننده و بر تقاضای وی تأثیر می گذارد. نحوۀ تأثیر بعضی از این عوامل بر مقدار تقاضا با فرض ثابت بودن سایر شرایط برای کالایی مانند x به شرح زیر می باشند:

- اثر قیمت(قانون تقاضا): تغییر قیمت یک کالا اثری معکوس بر مقدار تقاضای همان کالا می گذارد، یعنی با افزایش و یا کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضای آن کالا کاهش و یا افزایش خواهد یافت. انگیزه جانشین کالای ارزانتر این قانون را تثبیت می کند. البته تنها استثنایی که در اصل این قانون وجود دارد، کالای گیفن() است که قانون تقاضا را نقص می کند، یعنی با کاهش قیمت کالای گیفن، تقاضای آن کاهش می یابد. در مورد کالای گیفن در قسمتهای آینده مفصلاً صحبت خواهد شد. البته کالاهای غیر اقتصادی و تجملی مانند اشیاء عتیقه نیز این قانون را نقص می کند.

- اثر درآمد مصرف کننده(): تغییر درآمد کل یا قدرت خرید مصرف کننده، اثر مستقیم بر مقدار تقاضای آن کالا خواهد گذاشت وبا افزایش و یا کاهش درآمد، مقدار تقاضای آن کالا افزایش و یا کاهش خواهد یافت. به استثناء کالای پست() که این اصل را نقض میکند.

کالای پست کالایی است که با افزایش درآمد مقدار تقاضایش کاهش می یابد. البته پست بودن یک کالا امری نسبی است. مثلاً تقاضای سوار شدن اتوبوس در مقابل سوار شدن تاکسی کالای پست محسوب می شود. یعنی زمانی که درآمد مصرف کننده کم است این شخص برای رفت و آمد درون شهری از اتوبوس استفاده می کند، ولی زمانی که درآمدش افزایش یابد، در واحد زمان، تعداد دفعات استفاده از اتوبوس کاهش یافته و تقاضا برای سوار شدن تاکسی افزایش می یابد. مثال دیگر، ظروف ملامین در مقابل ظروف چینی و یا کفش پلاستیکی در مقابل کفش دست دوز و.... کالای پست محسوب می شوند.

- اثر قیمت کالاهای مکمل یا تکمیل(): کالاهایی را مکمل یکدیگر می نامند که به طور تکمیلی و با هم مصرف شده تا یک نیاز را برطرف سازند، مانند، قند و چای؛ نان و پنیر؛ مسواک و خمیر دندان؛ انرژی الکتریکی و لوازم برقی؛ تفنگ و گلوله تفنگ؛ اتومبیل و بنزین؛ کفش یا جوراب لنگه راست و چپ و.... تغییر قیمت یک کالای مکمل بر مقدار تقاضای دیگری اثر معکوس می گذارد، یعنی اگر دو کالای x وy مکمل یکدیگر باشند، افزایش قیمت کالای x موجب کاهش تقاضای کالای y می گردد و بالعکس. به عنوان مثال اگر قیمت اتومبیل افزایش یابد تقاضا برای بنزین کاهش می یابد. این ارتباط در یک اقتصاد نرمال کاملاً مشهود می باشد. به بیان دیگر:

تقاضای اتومبیل→↑قیمت بنزین


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره علم اقتصاد

تحقیق درباره تعریف علم اقتصاد

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره تعریف علم اقتصاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

تعریف علم اقتصاد :

علم تخصیص منابع محدود برای تامین نیاز ها و خواسته های نا محدود .

هدف اگر بر اساس نیاز نباشد یک خواسته است . منابع محدود : ===» نیاز + خواسته .

تفاوت میان نیاز و خواسته : نیاز محدود است اما خواسته نامحدود است .

3 اصل مهم در تعریف اقتصاد :

1- اصل کمیابی : scurcity principle

2- اصل اهداف : taryets principle

3- اصل تخصیص منابع : Resource Allocation principle

اصل کمیابی : منابع یا نهاد هایی که می توانند در یک زمان معین یا یک مکان معین در دسترس افراد قرار بگیرند ، تا برای ارضاء خواسته ها و نیاز ها استفاده شوند محدود هستند . دلیل قیمت گذاری بر منابع همین اصل است . هرچه یک منبع کمیاب تر باشد قیمت اش بیشتر است .

اصل اهداف:

بر اساس این اصل مصرف کنندگان و افراد انطباق خودشان را بر اساس تابع هدف Objective Function صورت می دهند و مشخص می کنند که منابع محدود شان به چه صورتی بین نیاز ها و خواسته های نا محدود توزیع شود

تابع هدف اکثراً به صورت پولی یا ریالی است اما ه هر صورت دیگر نیز می تواند استفاده شود مثل ارزی .

اصل تخصیص منابع :

بر اساس این اصل تنها زمانی مسئله ماهیت اقتصادی می یابد که راه های مختلفی برای مصرف یک منبع وجود داشته اشد و اقتصاد مناسب ترین آن را پیدا می کند .

رشد یا توسعه ی اقتصادی : Growth Development

تولید ناخالصی ملی : Gross national product ( gnp)

نشان دهنده ی ارزش کالاهایی است که در طی یک دوره زمانی معین در یک اقتصاد تولید می شود . ارزش پولی صنایع مختلف را محاسبه می کنند . مثلاً ارزش ریالی 10 متر پارچه با 10 ساعت کار یک معلم مقایسه می شود . در واقع همگن کردن قیمت صنایع مختلف و جمع کردن آنها با هم است .آوردن لفظ ناخالصی به این علت است که ما استهلاک کالا ها را در نظر نمی گیریم .

برای بیان رونق یا رکود اقتصاد یک کشور از تولید ناخالصی ملی استفاده می کنیم .

نحوه محاسبه ی ان به میزان تولید کالا و ارزش هر یک از کالا ها بستگی دارد . گاهی پدیده ی افزایش در gnp مطلوب نیست . آن هم در مواقعی که میزان تولید کالا ثابت بماند یا کاهش پیدا کند اما قیمت ها افزایش پیدا کند. در واقع در مواردی که تورم باعث افزایش رشد تولید نا خالصی ملی شود، این افزایش مطلوب نخواهد بود .

برای کاهش این مشکل در بیان اوضاع اقتصادی gnp را به دو دسته تقسیم می کنند :

GNP اسمی و GNP واقعی.

تولید ناخالصی ملی از ضرب قیمت کالا ها در مقدار آن حاصل می شود .

GNP اسمی تورم زدایی نشده است و تورم در آن مستتر است. و در واقع محاسبه ی تولید نا خالصی ملی با توجه به قیمت های روز است .

GNP واقعی: در محاسبه ی این GNP تورم زدایی صورت گرفته است. به این صورت که قیمت ها را در یک سال پایه ، ثابت در نظر می گیرند . در این صورت می توانیم Gnp را در سال های مختلف با هم مقایسه کنیم . مثلاً می توان مقایسه کرد که آیا قیمت ها در مورد یک کالا افزایش داشته یا کاهش .

از Gnp می توان به عنوان ابزاری برای عملکرد یک سیستم سیاسی یاد کرد . توان تولیدی کشور ها با Gnp واقعی سنجیده می شوند .

درآمد سرانه : میزان درآمدی که به ازاء افراد هر کشور محاسبه می شود . GNP واقعی تقسیم بر جمعیت یک کشور درآمد سرانه آن کشور را به ما نشان می دهد. درآمد سرانه نحوه ی توزیع درآمد را نشان نمی دهد .

رشد اقتصادی زمانی وجود دارد که تولید ناخالصی ملی یک کشور در حال افزایش باشد . در واقع توسعه چیزی بیشتر از رشد است . ممکن است کشوری در حال رشد باشد اما لزوماً آن کشور در حال توسعه نباشد

اما کشوری که در حال توسعه است در حال رشد هم هست .

توسعه : Development

چیزی بیش از رشد است یعنی علاوه بر افزایش تولید ناخالصی ملی یا gnp یک سری از معیار های اقتصادی نیز باید بهبود پیدا کند . برای این که کشوری را در حال توسعه بدانیم باید به نکات زیر راجع به آن کشور توجه کنیم :

وضعیت فقر

خط فقر = حداقل درآمدی که یک خانوار در اختیار داشته باشد تا بتواند حداقل نیاز ها یش را بر طرف کند

وضعیت اشتغال

نرخ بیکاری باید کاهش داشته باشد

٣- نحوه ی توزیع درآمد :

ضریب Gini را در نظر می گیریم که هر چه به صفر نزدیک تر باشد بهتر است . دامنه تغییرات این عدد بین صفر و یک است : 0< Gini < 1

هر چه به صفر نزدیک تر باشد نشانه ی آن است که توزیع درآمد عادلانه تر بوده است و هر چه به یک نزدیک تر باشد نشانه ی نا عادلانه بودن توزیع در آمد است .

شرط لازم رشد و توسعه : GNP افزایش یابد

شرط کافی رشد و توسعه : سه مورد بررسی شده در بالا

امروزه گفته می شود که کشاورزی می تواند به اقتصاد یک کشور کمک کند و در کل توسعه ی اقتصادی مجموعه ی تغییراتی است که در کل نظام اقتصادی – اجتماعی یک جامعه ایجاد می شود و ضمن کاهش فقر ، نا برابری و بیکاری ، زندگی بهتری را از لحاظ مادی و معنوی برای آن جامعه ایجاد می کند

(

1-در بخش توسعه ی کشاورزی نیاز به سرمایه گذاری کمتری است

2-توسعه ی کشاورزی در مقایسه با بخش صنعت نیاز به زمان کمتری دارد . چرا که در یک توسعه ی صنعتی از یک طرف به تسهیلات زیر بنایی مثل وسایل حمل و نقل و وسایل ارتباطی و شبکه ی راه ها نیاز داریم و از طرفی دیگر به کادر انسانی ماهر که هر دو این مسئله ها علاوه بر نیاز به سرمایه گذاری احتیاج به زمان بیشتری نیز دارد . در حالی که در بخش کشاورزی با تغییرات کمتری ، قادریم تولیدات را افزایش دهیم .

٣-برای توسعه ی صنعتی نیاز به سرمایه گذاری در بخش های شهری هم هست ، تا با گسترش شهر ها ، امکانات لازم برای توسعه ی آن بخش ایجاد شود

4- عرضه ی مازاد مواد غذایی :

مقدار ماده ی غذایی است که تولید کننده علاوه بر نیاز خود تولید کرده و برای فروش به شهر ها منتقل می کند

( تقاضا برای مواد غذایی در حال افزایش است به علت بالا بودن نرخ رشد جمعیت و افزایش در آمد گروه هایی از افراد

5- سرمایه گذاری در ایجاد مواد خام کشاورزی می تواند وابستگی صنایع مختلف را کاهش دهد . مثل صنعت قند – نساجی – قالی بافی که برای تولید آن ها از مواد خام کشاورزی استفاده می شود که در این صورت از خروج ارز جلوگیری می شود مثلاً واردات کاهش می یابد و وابستگی سیاسی کشور های مختلف را نیز کاهش می دهد

6- تامین ارز خارجی از طریق افزایش صادرات محصولات کشاورزی

کشور های مختلف ارز مورد نیاز توسعه ی اقتصادی شان را اغلب از تولیدات بخش کشاورزی تامین کرده اند . مثلاً کانادا از طریق صادرات گندم و چوب ، آمریکا از طریق صادرات طلا و گندم

ژاپن از طریق نوغان داری و هلند گوشت

جلسه ی چهارم :

در اقتصاد به نیروی کار به عنوان یکی از عوامل مهم تولید توجه می شود . اگر بتوانیم به نحوی این نیروی کار را از بخش کشاورزی به سایر بخش ها یی که در ارتباط با بخش کشاورزی هستند منتقل کنیم ، به عنوان یکی از مزیت های توسعه ی بخش کشاورزی در نظر گرفته می شود . برای انجام این کار ، این نیروی کار آزاد شده نبایستی موجب صدمه و زیانی به سایر بخش های اقتصاد شود و از طرفی دیگر آزاد شدن این نیروی کار موجب کاهش تولیدات بخش کشاورزی نشود . برای ایجاد شدن این شرایط بایستی با به کار گیری نهاده های مناسب تر مثل بذر اصلاح شده ، کود شیمیایی ، روش های مناسب تر آبیاری ، به کار گیری دام های با نژاد مناسب تر و موارد دیگر موجب شویم که عملکرد تولیدات کاهش پیدا نکند و از طرفی صنایعی را مورد توجه قرار دهیم که در ارتباط با بخش کشاورزی هستند مثل صنایع دستی

کشاورزی در کشور هایی مثل کشور ما ، نهاده ای ارزان است . چون دستمزد ها واقعی نیست . نمی توان کشور ها را با هم مقایسه کرد و نمی توان از یک کشور به طور کامل الگو برداری کرد و نسخه ای از پیش تعیین شده برای اقتصاد و کشاورزی یک کشور تعیین کرد بلکه می توان محور های توسعه ی کشور های وفق را مورد بررسی قرار داد و با کشور خود مقایسه کرد اگر شرایط یکسان بود می توان از بعضی از آن ها استفاده کرد .

سرمایه گذاری در بخش کشاورزی باعث ایجاد بازار کالا در بخش صنعتی می شود . رابطه ای که بین بخش کشاورزی و بخش صنعتی وجود دارد ، از اهمیت خاصی برخوردار است به این ترتیب که بسیاری از کالا ها ی بخش صنعتی هستند که در بخش کشاورزی به عنوان ماده ی اولیه در جریان تولید به کار گرفته می شوند مثل سموم ، کود شیمیایی و ...

اگر ما قادر باشیم که با برنامه و سیاست هایی درآمد کشاورزان را افزایش دهیم ، از این طریق قدرت خرید آنان را افزایش داده ایم که به این افزایش درآمد مازاد مالی گفته میشود و این می تواند محرکی باشد برای خرید محصولات صنعتی و بکارگیری آن در جریان تولید . امروزه بیشتر سیاست هایی مورد قبول است که بتواند در آمد کشاورزان را افزایش داده و از طرف دیگر تولیدات محصولات را هم افزایش دهد و فقر و بیکاری و اختلاف درآمد را کاهش دهد به این استراتژی ، رشد همراه برابری گفته می شود .موضوع مورد بحث در اقتصاد کشاورزی عبارتست از کاربرد اصول اقتصادی در مسایل مربوط به تولید ، توزیع و مصرف مواد غذایی و همچنین محصولات خام مورد نیاز صنایع . این تعریف بخش زراعت ، دامپروری ، جنگلداری و ماهیگیری را در بر می گیرد که در دو مورد آخر در اقتصاد منابع بررسی می شود .

شناخت نوع کشاورزی :

به طور کلی ما دارای 2 نوع کشاورزی در کشور های مختلف هستیم :

کشاورزی سنتی : Traditional Agr

کشاورزی مدرن : Modern Agr

نقطه ی انتقالی از سنتی به مدرن را Transitional Agr می گوییم .

کشاورزی سنتی : به کشاورزی گفته می شود که بخش کشاورزی ، عمده ترین منبع اشتغال زایی است اما بیشترین سهم را در تولید ناخالصی ملی ندارد .

ساختار تولید در کشاورزی سنتی یکسان نیست و واحد های تولیدی یکنواخت نیستند و از یک بخش مدرن تشکیل شده که دارای زمین بیشتر و تکنولوژی پیشرفته تر هستند و بخش سنتی که زمین کمتر و تکنولوژی پایین تری دارد . از نظر عرضه ی کالا به بازار ، این واحد های بزرگ مقدار زیادی از محصولاتشان را به بازار عرضه می کنند در حالی که واحد های کوچک این عمل را بی برنامه انجام می دهند . تفاوت دیگر در رابطه با تابع هدف است . در کشاورزی مدرن هدف حداکثر کردن سود است اما در کشاورزی سنتی لزوماً این هدف دنبال نمی شود بلکه هدف اصلی تامین غذای کشاورز و خانواده اش است و چیزی که به عنوان هدف دنبال می شود پرهیز کردن از ریسک می باشد و در این حالت کشاورز دارد سود نهایی ( Marginal Profit) را با دستاورد نهایی (Marginal Grain) مبادله می کند و از مقدار سود چشم پوشی می کند .

در ساختار کشاورزی از 2 عامل تولید به طور عمده استفاده می شود :

1-زمین 2- نیروی کار اغلب سرمایه محدود است و سعی می شود با جایگزینی نیروی کار به جای سرمایه مقدار مقداری از محدودیت سرمایه را کم کنند . از این 2 عامل زمین کمیاب تر است که دلیل آن تمرکز مالکیت و فشار جمعیت است . اگر نسبت نیروی کار به زمین بالا باشد یک نسبت نامطلوبی را تشکیل می دهد و روی الگوی کشت تاثیر می گذارد زیرا تولید کننده به سمت تولید محصولاتی می رود که در آن بیشتر از نیروی کار استفاده می شود تا زمین یعنی محصول کاربر می کارد و بالعکس اگر این نسبت پایین باشد به سمت محصولاتی می روند که از نیروی کار کمتری استفاده کند و صرفه جویی شود

عدم دسترسی به تکنولوژی باعث رکود تکنولوژی در این بخش می شود . سیاست درست به گونه ای است که واحد های کشاورزی کوچک نشوند یعنی باید واحد ها را از یک حداقلی بزرگتر بگیریم مثلاً در قانون ارث: افرادی که واحد های تولیدی بزرگ دارند بعد از مرگ واحد ها کوچک و بین فرزندان تقسیم نشوند واحد کوچک انگیزه ی لازم برای تکنولوژی و ... را ندارد .

تعاونی ها به این دلیل بوجود می آیند که واحد های کوچک را با هم ادغام کنند و واحد های بزرگ را ایجاد کنند تا نهاده ایجاد کرده و کشاورز در راستای سیاست های دولت حرکت کند .

تقاضا : Demand

قانون تقاضا : با ثابت ماندن کلیه ی شرایط از جمله سلیقه ی مصرف کننده ، درآمد مصرف کننده و قیمت کالا های وابسته و ... مقدار تقاضا برای یک کالا در یک مقطع زمانی با قیمت آن کالا رابطه ی عکس دارد . مقدار تقاضا = Qd

مقدار تقاضا تابعی از یک سری عوامل است از جمله قیم کالا (Price) ، سلیقه (Taste) ، در آمد (Income) و قیمت کالای وابسته (Price Related)

Qd = P, T, I, Pr

کالای وابسته ( کالای جانشین Substitute

( کالای مکمل Complement

کالای جانشین : کالاهایی که یک نیاز را بر طرف می کند مثل خودکار و قلم

کالای مکمل : کالایی که مصرف یکی از آن ها موجب شود کالای دیگر هم مصرف شود مثل چای و قند

اصولاً تقاضا برای یک کالا نشان دهنده ی مقدار کالایی است که یک خریدار آمادگی آن را دارد در یک مقطع زمانی معین و در یک مکان معین آن کالا را خریداری کند مثل تقاضا برای خرید مرغ در هفته ی اول مهر ماه 1385در شهر مشهد

این تقاضا با قیمت خود کالا رابطه ی عکس دارد . این تقاضا را به ٣ روش می توان نشان داد :

جدول تقاضا

منحنی تقاضا

معادله یا تابع تقاضا

نقطه ی A نشان دهنده ی حداکثر قیمتی است که مقدار تقاضا در آن نصف است ( در افراد مختلف یکسان نیست )

نقطه ی B نشان دهنده ی حداقل قیمتی است که مقدار تقاضا حداکثر است (رایگان)

شیب خط در منحنی تقاضا منفی است به دلیل :

1- اثر درآمدی : Income effect

با افزایش قیمت یک کالا قدرت خرید متقاضی کاهش می یابد در نتیجه مقدار کالای کمتری را می تواند خریداری کند و بالعکس

2- اثر جانشینی :Substitute effect

وقتی قیمت یک کالا افزایش می یابد ، مصرف کننده به مصرف کالای جانشین آن متمایل می شود

معادله ی تقاضا : Qd = f(p)

رابطه ی بین قیمت خود کالا و مقدار تقاضا نشان داده می شود که رابطه ای معکوس است . برای نشان دادن تابع تقاضا از ساده ترین آن که معادله ای خطی است شروع می شود :

P = b – a Qd

متغیر وابسته را عموماً روی محور عمودی نشان می دهیم اما در تقاضا به صورت عکس نشان می دهیم یعنی Qd را روی محور افقی نشان می دهیم . اگر قیمت کالا تغییر کند روی منحنی تقاضا از نقطه ای به نقطه ی دیگر حرکت میکند ولی اگر سایر عوامل موثر بر تقاضا تغییر کند باعث انتقال منحنی تقاضا می شود . مثلاً سلیقه در جهت مثبت حرکت کند و مصرف کننده متمایل به مصرف آن کالا شود ، باعث انتقال منحنی تقاضا به طور موازی به سمت راست می شود .

عامل درآمد :

درآمد هم باعث شیفت منحنی تقاضا می شود و آن را به این صورت انتقال می دهد : با افزایش درآمد قدرت خرید متقاضی افزایش پیدا می کند و منحنی تقاضا را به سمت راست هدایت می کند و بالعکس .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تعریف علم اقتصاد

تحقیق در مورد اقتصاد جهانی‌ نفت‌ و راهکاری‌ منطقه‌ ای‌ برای‌ خلیج‌ فارس‌دکتر عباس آخوندی 14 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد اقتصاد جهانی‌ نفت‌ و راهکاری‌ منطقه‌ ای‌ برای‌ خلیج‌ فارس‌دکتر عباس آخوندی 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

اقتصاد جهانی‌ نفت‌ و راهکاری‌ منطقه‌ ای‌ برای‌ خلیج‌ فارس‌دکتر عباس آخوندی

در هرصورت‌ عمل‌ کرد اوپک‌ نشان‌ می‌دهد که‌ اولاً این‌ سازمان‌ به‌ طور عمده‌ به‌ قیمت‌ حساس‌ است‌ و به‌ مابقی‌ ابزارهای‌ سیاستگذاری‌ از جمله‌ سیاست‌ های‌ تولید و ساختارهای‌ مدیریت‌ چندان‌ حساسیتی‌ ندارد. ثانیاً روند کاهش‌ قیمت‌ ها را تا جایی‌ تحمل‌ می‌کند که‌ درآمد ملی‌ کشورهای‌ عضو به‌ قدری‌ کاهش‌ یابد که‌ امکان‌ برآورده‌ ساختن‌ هزینه‌های‌ مورد تعهد دولت‌ ها را به‌ مخاطره‌ نیندازد، زیرا در غیر این‌ صورت‌ اعضای‌ اوپک‌ مصمم‌ به‌ اتخاذ تصمیم‌ مشترک‌ می‌گردند. نکته‌ سوم‌ آن‌ که‌ مشهورترین‌ روش‌ اوپک‌ برای‌ جبران‌ قیمت، کاهش‌ سهمیه‌ های‌ تولید است. اما این‌ کاهش‌ سهمیه‌ ها دیری‌ نخواهد پایید، چرا که‌ به‌ محض‌ مشاهده‌ آثار کاهش‌ سهمیه‌ ها در بازار و صعود دوباره‌ قیمت‌ ها، دولت‌ ها به‌طمع‌ کسب‌ درآمد بیشتر، شروع‌ به‌ تخلف‌ از سهمیه‌ ها می‌نمایند و با عرضه‌ بیشتر دوباره‌ روند نزولی‌ قیمت‌ ها آغاز می‌گردد و این‌ چرخه‌ تکرار می‌شود (درخشان، 1999).ناظران‌ خارجی‌ نیز به‌ خوبی‌ این‌ چرخه‌ را درمی‌یابند، بنابراین‌ هرگاه‌ سهمیه‌ های‌ اوپک‌ کاهش‌ می‌یابد کافی‌ است‌ آنها، کمی‌ تحمل‌ نمایند، چون‌ پس‌ از مدتی‌ عرضه‌ افزایش‌ خواهد یافت، نکته‌ بسیار اصلی‌ که‌ در اینجا وجود دارد موضوع‌ مازاد ظرفیت‌ افزایش‌ تولید در کشورهای‌ عضو اوپک‌ است. فهدی‌ چلبی‌ (1999، ص‌ 7) می‌گوید: «هم‌ اکنون‌ ظرفیت‌ مازاد تولید معادل‌ 5/7 میلیون‌ بشکه‌ نفت‌ در روز در کشورهای‌ اوپک‌ وجود دارد که‌ مورد بهره‌ برداری‌ قرار نمی‌گیرد. «این‌ نکته‌ بسیار تکان‌ دهنده‌ ای‌ است، چرا که‌ وجود ظرفیت‌ مازاد، فشاری‌ است‌ برافزایش‌ عرضه، چرا که‌ این‌ کشورها میلیاردها دلار هزینه‌ کرده‌ اند تا این‌ ظرفیت‌ های‌ مازاد را به‌ وجود آورده‌ اند و باید سالانه‌ میلیون‌ ها دلار هزینه‌ کنند که‌ آنها را به‌ طور عاطل‌ نگاه‌ دارند. این‌ همان‌ نکته‌ ای‌ است‌ که‌ سازمان‌ اوپک‌ نتوانسته‌ آن‌ را هماهنگ‌ سازد: یعنی‌ سازگاری‌ بین‌ عرضه‌ و تقاضا، تولید و فروش. از یک‌ سو کشورهای‌ عضو اوپک‌ به‌ هر میزان‌ که‌ بخواهند، نسبت‌ به‌ افزایش‌ ظرفیت‌ تولید اقدام‌ می‌کنند، آنگاه‌ در پی‌ آنند با سیاست‌ فداکارانه‌ کاهش‌ عرضه، قیمت‌ ها را کنترل‌ کنند.هم‌ چنان‌ که‌ ذکر شد، پیش‌ بینی‌ افزایش‌ تقاضای‌ جهانی‌ در ده‌ سال‌ آتی‌ معادل‌ 10 میلیون‌ بشکه‌ نفت‌ در روز است. از این‌ میزان، ظرفیت‌ تولید 5/7 میلیون‌ بشکه‌ آن‌ در حال‌ حاضر وجود دارد. مضافاً آنکه‌ عراق‌ با حل‌ مشکلات‌ سیاسی‌ خود، رقمی‌ معادل‌ تولید 3 تا 5 میلیون‌ بشکه‌ نفت‌ در روز در 5 تا 7 سال‌ آتی‌ به‌ ظرفیت‌ موجود خواهد افزود. بقیه‌ کشورهای‌ اوپک‌ از جمله‌ ایران‌ نیز به‌ منظور حفظ‌ سهم‌ خود از تولید در حال‌ افزایش‌ ظرفیت‌ تولید خود هستند، کشورهای‌ خارج‌ از اوپک‌ نیز پیش‌ بینی‌ می‌شود تا سال‌ 2010، معادل‌ تولید 5 تا 6 میلیون‌ بشکه‌ نفت‌ در روز به‌ ظرفیت‌ موجود خود را اضافه‌ کنند (فهدی‌ چلبی، 1999 م، ص‌ 7). نتیجه‌ آنکه‌ چنانچه‌ این‌ روند پیش‌ رود، روند سبقت‌ عرضه‌ برتقاضا در 10 سال‌ آتی‌ نیز ادامه‌ خواهد داشت‌ و برنده‌ اصلی‌ همچنان‌ کشورهای‌ صنعتی‌ خواهند بود. حال‌ آنکه‌ کشورهای‌ حاشیه‌ خلیج‌ فارس‌ با توجه‌ به‌ سهمی‌ که‌ از تولیدنفت‌ جهان‌ دارند، در یک‌ اقدام‌ هماهنگ‌ می‌توانند این‌ روند را به‌ نفع‌ خود و با هزینه‌ ای‌ نه‌ چندان‌ گزاف‌ تغییر دهند. هم‌ چنانکه‌ هماهنگی‌ ایران‌ و عربستان‌ در همین‌ مدت‌ کوتاه‌ و بدون‌ اتکا به‌ ساختارهای‌ بادوام‌ اثرات‌ مثبت‌ فراوانی‌ به‌ جای‌ گذاشته‌ است. Oتاسیس‌ سازمان‌ نفتی‌ - منطقه‌ ای‌ خلیج‌ فارس‌با توجه‌ به‌ بحث‌ های‌ دو بخش‌ اول‌ این‌ مقاله‌ و با توجه‌ به‌ جهت‌گیری‌ کلی‌ دولت‌ به‌ سمت‌ توسعه‌ فعالیت‌ های‌ بخش‌ خصوصی‌ در تمامی‌ حوزه‌ های‌ فعالیت‌ های‌ اقتصادی‌ از جمله‌ نفت‌ و با توجه‌ به‌ سرشت‌ اقتصاد نفت‌ که‌ تعداد بازیگران‌ عرصه‌ تولید آن‌ همیشه‌ محدود بوده‌ است‌ و هست، این‌ مقاله، پیشنهاد تاسیس‌ سازمان‌ نفتی‌ منطقه‌ یی‌ خلیج‌ فارس‌ راارائه‌ می‌نماید. در ادامه‌ این‌ بخش، اهداف‌ این‌ سازمان‌ و امکان‌ پذیری‌ تاسیس‌ آن‌ مورد بررسی‌ قرار خواهد گرفت.رویکرد کشورهای‌ صادرکننده‌ نفت‌ به‌ اقتصاد نفت‌ بر سه‌ نکته‌ متمرکز شده‌ است: نگه‌ داشتن‌ قیمت‌ در بهترین‌ وضعیت‌ به‌ منظور تحصیل‌ درآمد حداکثر؛ توسعه‌ سهم‌ و یا حداقل‌ حفظ‌ سهم‌ موجود از بازار و تامین‌ درآمد کافی‌ برای‌ هزینه‌های‌ توسعه‌ اقتصادی‌ و بعضاً نظامی‌ کشورهای‌ متبوعشان‌ (درخشان، 1999 م). اما لزوماً، این‌ سه‌ هدف‌ همگرا نیستند. چرا که‌ وظیفه‌ تامین‌ منابع‌ مالی‌ توسعه‌ کشورها برای‌ بخش‌ نفت، منجر به‌ محدودیت‌های‌ اساسی‌ برای‌ سیاستگذاران‌ ملی‌ و دست‌کم‌ سیاستگذاران‌ نفتی‌ می‌گردد. لازمه‌ این‌ وظیفه‌ رویکرد کوتاه‌ مدت‌ به‌ این‌ بخش‌ و تامین‌ هزینه‌های‌ جاری‌ است‌ و فرصتی‌ برای‌ سیاستگذاری‌ میان‌ مدت‌ و بلندمدت‌ که‌ ممکن‌ است‌ در کوتاه‌ مدت‌ منجر به‌ کاهش‌ درآمد نفت‌ شود، باقی‌ نخواهد ماند. از سوی‌ دیگر افزایش‌ قیمت‌ و میزان‌ سهم‌ از بازار نیز باهم‌ همسو نیستند. زیرا اصرار بر افزایش‌ قیمت‌ها منجر به‌ ورود تولیدکنندگان‌ جدید به‌ بازار می‌شود که‌ تولید برای‌


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اقتصاد جهانی‌ نفت‌ و راهکاری‌ منطقه‌ ای‌ برای‌ خلیج‌ فارس‌دکتر عباس آخوندی 14 ص

تحقیق در مورد اقتصاد کلان

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد اقتصاد کلان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه


 قسمتی از متن .docx : 

 

اقتصاد کلان

بیش از شش دهه از آغاز آموزش رسمی علم اقتصاد در دانشگاههای کشور می‌گذرد، دراین مدت هزاران نفر در نظام آموزشی و پژوهشی و انتشار یافته‌های این رشته علمی مشغول به کار بوده‌اند و حجم بسیار بالایی از منابع انسانی و فیزیکی جامعه در این نظام به کار گرفته شده است. طی دو دهه اخیر نیز گسترش کمّی فعالیتهای آموزشی و پژوهشی علم اقتصاد، علاوه بر دانشگاههای دولتی، توسط دانشگاههای غیردولتی، سازمانهای اجرایی و موسسات پژوهشی مستقل، روند چشمگیری داشته است.

ازسوی دیگر، معضلات و نابسامانی‌های عملی و اجرایی در سطح کشور موجب شده است تا نظام آموزشی- پژوهشی علم اقتصاد در تناسب با مسائل اساسی اقتصاد کشور به طور جدی مورد بحث قرار گیرد.همراه با گسترش تئوری اقتصاد، و به خصوص در دهه‌های اخیر مباحث تئوریک اقتصاد به صورت های مختلف مورد طبقه بندی قرار گرفته اند. یکی از مهمترین شکل های طبقه بندی این مباحث، تقسیم بندی موضوعی اقتصاد به اقتصاد خرد و اقتصاد کلان است..

اقتصاد کلاناقتصاد کلان را نیز میتوان چنین تعریف کرد: اقتصاد کلان عبارت است از شناخت پدیده های کلان اقتصاد و آگاهی یافتن از روابط بین پدیده های کلان اقتصادی. در زیر سه تعریف خاص از اقتصاد کلان را برگزیده‌ایم که اگر چه این تعاریف به ترتیب کامل تر میشوند اما در عین حال تا حدود زیادی مکمل یکدیگر نیز می باشند. 1. اقتصاد کلان تجزیه و تحلیل متغیر های اقتصادی در سطح کل یا ملی است. 2. اقتصاد کلان عبارت است از مطالعه پدیده ها و متغیر های کلی اقتصاد ,به خصوص سطح کل تولید جامعه و عوامل تشکیل دهنده آن,سطح عمومی قیمت ها ,سطح اشتغال,رشد اقتصادی,متوسط دستمزد ها برای تمامی کارگران شاغل در اقتصاد و نظایر اینها. 3. اقتصاد کلان مطالعه و تجزیه و تحلیل پدیده ها و متغیر های کلی اقتصادی ,بررسی روابط بین آنها به منظر پیش بینی و اتخاذ سیاست های مناسب در آینده و تصحیح سیاست ها و تصمیمات اقتصادی گدشته است. (تعریف سوم در راستای کار معامله گران بازارهای مالی قرار نمی گیرد)

موضوعات مورد بحث در اقتصاد کلانمهمترین موضوعات مورد بحث در اقتصاد کلان عبارت اند از: • تعریف و تشریح مفهوم شاخص های مختلف اقتصادی نظیر رشد اقتصادی، درآمد و تولید ملی، نرخ تورم، شاخص های قیمت، تراز پرداخت ها، اشتغال و بیکاری، پول، حجم نقدینگی، بازار پول و شاخص های مربوط به آن و همچنین شناخت رابطه بین شاخص های اقتصادی و مالی یک جامعه با سایر جوامع و همچنین شناخت رابطه بین شاخص های هر بخش • طریقه حسابداری(محاسبه) شاخص های فوق • بحث در مورد سیاست گذاری های کلان اقتصادی اقتصاد کلان بیش از هفت دهه نیست که به صورت شاخه ای مجزا از علم اقتصاد درآمده است اما در همین مدت نسبتا کوتاه اقتصاد کلان جایگاه ویژه ای در مباحث تئوریک پیدا کرده است.اقتصاد کلان در درون خود کشمکش های بسیار را تجربه کرده است و هنوز بحث و گفتگو در باره موضوعات مختلف میان اقتصاد دانان ادامه دارد.در این میان مکتب های اقتصادی طیف های گسترده ای از تفکرات اقتصادی را در کنار یکدیگر قرار داده اند. طرفداران مکتب اقتصادی کینز و مکتب کلاسیک دیر زمانی است که رو در روی هم قرار گرفته اند.رشد اقتصادیرشد اقتصادی، دلالت بر افزایش تولید یا درآمد سرانه ملی دارد. اگر تولید کالاها یا خدمات به هر وسیله ممکن در یک کشور افزایش پیدا کند، می‌توان گفت که در آن کشور، رشد اقتصادی اتفاق افتاده‌است.

تعریف رشد اقتصادیرشد اقتصادی به تعبیر ساده عبارت است از افزایش تولید یک کشور در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان، افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال مورد بحث به نسبت مقدار آن در یک سال پایه, رشد اقتصادی محسوب می‌شود. علت این که برای محاسبه رشد اقتصادی، از قیمت‌های سال پایه استفاده می‌شود آن است که افزایش محاسبه شده در تولید ناخالص ملی، ناشی از افزایش میزان تولیدات باشد و تأثیر افزایش قیمت‌ها (تورم) حذف گردد.

منابع رشد اقتصادیمنابع رشد اقتصادی عبارت‌اند از:• افزایش نهاده‌های تولید (افزایش سرمایه یا نیروی کار) • افزایش بهره‌وری عوامل تولید به‌کارگیری ظرفیت‌های احتمالی خالی در اقتصادتوسعه اقتصادی چیست؟ باید ببن دو مفهوم ”رشد اقتصادی“ و ”توسعه اقتصادی“ تمایز قایل شد. رشد اقتصادی, مفهومی کمی است در حالیکه توسعه اقتصادی, مفهومی کیفی است.رشد اقتصادی در بالا توضیح داده شد و اما”توسعه اقتصادی“ عبارتست از رشد همراه با افزایش ظرفیت‌های تولیدی اعم از ظرفیت‌های فیزیکی, انسانی و اجتماعی. در توسعه اقتصادی, رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن, نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد, نگرش‌ها تغییر خواهد کرد, توان بهره‌برداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته, و هر روز نوآوری جدیدی انجام خواهد شد. بعلاوه می‌توان گفت ترکیب تولید و سهم نسبی نهاده‌ها نیز در فرآیند تولید تغییر می‌کند. توسعه امری فراگیر در جامعه است و نمی‌تواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد. توسعه, حد و مرز و سقف مشخصی ندارد بلکه بدلیل وابستگی آن به انسان, پدیده‌ای کیفی است (برخلاف رشد اقتصادی که کاملاً کمی است) که هیچ محدودیتی ندارد. توسعه اقتصادی دو هدف اصلی دارد: اول, افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه (و ریشه‌کنی فقر), و دوم, ایجاد اشتغال, که هر دوی این اهداف در راستای عدالت اجتماعی است. نگاه به توسعه اقتصادی در کشورهای پیشرفته و کشورهای توسعه‌نیافته متفاوت است. در کشورهای توسعه‌یافته, هدف اصلی افزایش رفاه و امکانات مردم است در حالیکه در کشورهای عقب‌مانده, بیشتر ریشه‌کنی فقر و افزایش عدالت اجتماعی مدنظر است.بحران اقتصادیبحران اقتصادی در نظر اول عبارت است از پیدا شدن "اضافه تولید" یعنی پرشدن بازار از کالاهائی که مشتریِ قادر به پرداخت ندارد. وقتی در بازار مشتری نباشد و کالاها فروش نرود طبعاً تولید کالاها نیز کاهش یافته و متوقف می‌شود و به دنبال آن تعطیل کارخانه‌ها و بیکاری وسیع و میلیونی کارگران بیش می‌آید که به نوبه خویش فروش کالاها را باز هم دشوارتر کرده و بر عمق بحران می‌افزاید. سیستم اعتباری سرمایه داری از کار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اقتصاد کلان