کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

مقاله درباره عارف قزوینی

اختصاصی از کوشا فایل مقاله درباره عارف قزوینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره عارف قزوینی


مقاله درباره عارف قزوینی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:27

خیلی متأسفم از اینکه دوره عمر به تأسف گذشته خود را که از شدت پریشانی و بدبختی همیشه میل داشته ام فراموش کرده باشم به اختصار هم ننوشته که پس از مرگ من چهار نفر از دوستان یا علاقمندان به این آب و خاک یا اشخاص بدبخت و بد زندگانی مانند من بدانید از دست زندگی به من چه گذشته است، خدایا وجدان خود را به شهادت می طلبم که آنچه را می نویسم عین حقیقت است. پس اگر در غزلی گفته شده است:

محیط گریه و اندوه و غصه و محنم                 کسی که یک نفس آسودگی ندید منم

دروغ نگفته یا اینکه اگر در غزل دیگری دلتنگی و شکایت به این زبان کرده:

به مرگ دوست مرا میل زندگانی نیست       ز عمر سیر شدم مرگ ناگهانی نیست!

تحقیقا" پاس شرافت دوستی را منظور داشته آن چه گفته ام خلاف نبوده است. به همان عالم محبت که خط سیرم از اول عمر در این عالم بوده و همیشه او را محترم و مقدس داشته ام، قسم که زندگانی نه چنان در دوره زندگی بر من تنگ گرفته که تنها می خواستم از تاریخ یک چنین زندگی ننگین کسی مطلع نشود بلکه میل داشتم چند غزل ناقص هم به کلی از بین رفته به هیچ وجه از من در صفحه تاریخ ایران که این اوقاتش اسباب شرمندگی آیندگان است باقی نماند و شاهدم این شعر است:

خوشم که هیچ کس از من دگر نشاند ندهد                    به کوی عشق نشان،به زبی نشانی نیست در این مدت یا به واسطه لاابالی بودن یا به جهت همین عقیده که نوشته شد هر کدام از دوستان خواستند اشعار پراکنده مرا که ده یک آن دست آمدنی نیست جمع کنند حاضر نشده ولی در اسلامبول برای قولی که به حضرت آقای رضا زاده شفق داده صرفنظر از عالم محبت وارداتی که به ایشان داشته و تا زنده ام خواهم داشت او را چنان شناخته ام که ایران باید سالها به وجود یک چنین فرزند افتخار کند، این است بر سر قول خود ایستاده حتی الامکان ساعی خواهم  بود قولی که به حضرتشان داده خلاف آن نکنم، پس همین است که مرا وا داشته است با پریشان خیالی که سالهاست دست از خصوصیت من بر نداشته و من هم دوستی او را مغتنم می شمارم که با هزار عیبی که از برایم شمرده می شود من جمله بد اخلاقی است بی حقوقم نگویند با او همراهی کرده تا اینقدر هم جلوگیری از زبان تندگویان کرده باشم.

شروع می کنم به مختصری از تاریخ زندگانی خود همین را مقدمه ساخته، برای آنچه ساخته شده است به جمع آوری آن پردازم در ابتدا نیز معذرت می خواهم از آن چیزی که معذرت خواستنی نیست و آن این است که اگر نتوانستم، از عهده تعیین روز و شب یا ساعت، یا دقیقه ای که از کتم عدم قدم به عرصه وجود گذاشته به خوبی برآیم تقصیری از برایم نخواهد بود برای اینکه:

بر هر که بنگری به همین درد مبتلاست

 اغلب مردم این مملکت از تاریخ تولد خود بی خبرند بدبختانه یک ملتی که از تاریخ ملیت و قومیت خود بی اطلاع باشد چه اهمیتی خواهد داشت اگر تاریخ تولد خود را نداند مکرر دیده و شنیده شده است که از یک مرد هفتاد ساله سؤال شده است: از عمر شریف چه می گذرد؟ در جواب گفته است: وقتی که خاقان مغفور به تخت نشست و تاج سلطنت بر سرگذشت من پنج ساله بودم، یا اینکه در سفر اول شاه شهید تازه عروسی کرده بودم. همچنین اگر از مادری بپرسند: پسرت چند سال دارد؟ خواهد گفت این گل سرخ که بیاید پا به چهارده خواهد گذاشت. پس من هم از روی همین پر گرام  آباء و اجدادی ممکن است تاریخ خود را معین کنم.

اسمم ابوالقاسم تولدم در قزوین پدرم ملا هادی وکیل، می توانم بگویم نطفه من به بدبختی بسته شده است برای اینکه از زمان طفولیت که در کنف حمایت و تربیت پدر و مادر زندگی می کردم به جهت خصومتی که ما بین پدر و مادرم از اول عمر بوده است من و سایر برادرهای بدبختم همیشه مثل این بود که در میان دو ببر خشمگین زیست و زندگی می کنیم چون می دانم بیشتر پدر و مادرها در ایران به واسطه آشنا نبودن از بدو زناشوئی اخلاقشان به همدیگر، همه در یک ردیف هستند، اولادهای زبر دست این پدر و مادرها را همچون با خود شریک و همدرد می دانم از شرح آن خودداری کرده واگذار به درد دل و ذوق ایشان و خوانندگان می کنم. یاد ندارم تاکنون اسم پدرم را بخیر و خوبی برده یا اینکه از برای او طلب آمرزش کرده باشم و تمام بدبختیهای خود را در دوره زندگانی از او می دانم. برای یک ساعت خوشی که در واقع بدترین ناخوشیها بوده است که سعدی می فرماید:

به رغبتی شهوت انگیختن                             به رغبت بود خون خود ریختن

مرا یک عمر دچار زندگانی ننگینی کرده است که هر ثانیه آن مرگ مجسمی است در این محیط مسموم خاصه در دوره ای که ننگین کننده دوره های زندگانی بشر است. پدرم دارای شغل وکالت بود، من از طفولیت حس کرده بودم که این اسم اسباب نفرت مردم است، پس از عمری تجربه که از اوقات کودکی این اسم ننگین در گوش و مغزم جای گرفته است حالا خوب فهمیده ام که هر که دارای این شغل شد از هیچ گونه خیانتکاری مضایقه نخواهد کرد مثل اینکه بیشتر اشخاص خائن به این آب و خاک مردمانی بوده اند که خود را نماینده و وکیل ملت معرفی کرده خصوصا در این دوره که دوره چهارم مجلس است که همه می دانند خیانتی که در این دوره به  دست وکلای دروغی یا وکلای کاندید های سفارت انگلیس یا اشرف ..... به این مملکت ستمدیده شده از اول انقلاب ایران تاکنون در هیچ دوره ای نشده است. من و هر ایرانی علاقمند به ایران می دانیم رئیس الوزرائی قوام السلطنه بعد از آن جنایت و خیانت به این آب و خاک و آن خیانتکاریها که فی الواقع تاریخ یک ملتی را لکه دار کرده، به مراتب ننگین تر از حرکات اسمعیل آقا است. باعث کشته شدن سردار با افتخار ایران کلنل محمد تقی خان نیز همه می دانند قوام السلطنه شد.

برای یک خیانتی که از پدرم نسبت به مادر خود دیدم چون وکیل بود با اینکه پدر من است از مرده او هم صرفنظر نمی کنم که مردم بدانند مرده وکیل خائن به وطن را ولو اینکه پدر انسان هم باشد باید از قبر بیرون کشید و یا همان نفط شمال که در باب آن هم دارند هزار قسم خیانت به ایران می کنند آتش زد تا کرسی نشینان آینده تکلیف خود را بدانند. برادر مادرم دارای چهار شاهی مال بود، دو نفر صغیر داشت که آنها را به مادر من سپرد که پس از خودش با آنچه از او باقی مانده صغیرهای او را اداره کند این مال را پدرم به حیله های شرعی از این زن بیچاره بدبخت انتقال گرفته و حال آن دو نفر صغیر چه شد؟ خدا می داند! اثر همین مال حلال بود که مرا باعث و بر همزن آشیانه پدر و بدبخت کننده سه نفر دیگر کرد. کار به جائی کشید که من نخواستم بفهم روزگار برادرهای من به کجا کشید، به آن کسی که فردوسی می گوید:

« ندانم چه ای هر چه هستی توئی»


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره عارف قزوینی

دانلود مقاله کامل درباره جغرافی دان

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله کامل درباره جغرافی دان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

زکریای قزوینی

زکریای قزوینی فرزند محمد (۶۰۰ ـ ۶۸۲) هجری قمری. نام کامل وی: ( زکریا بن محمد بن محمود القزوینی ). جغرافی‌دان ، دانشمند ، تاریخ‌نویس وفیلسوف قرن هفتم هجری قمری. نسب او به انس بن مالک الآنصاری النجادی می‌رسد.

زندگی

زکریای قزوینی به سال ۶۰۰ هجری قمری در قزوین دیده به جهان گشود. دوران کودکی درزادگاه خود پست سر گذاشت. در دوران نوجوانی راه سفر را پیش گرفت وبه شام رفت واز دار العلم آن دیار بهره گرفت. سپس در دمشق با شیخ محی الدین بن عربی برخورد نمود وپیرو طریقت وی که صوفی مسلک بود گردید. بعد از مدتی از شام به عراق رفت. در دوران خلافت المستعصم باالله العباسی به سمت قاضی القضاء در واسط و الحله برگذیده شد. وی تاهنگام حملهٔ مغول به بغداد پست دار القضاء به عهده داشتند، وبعد سقوط بغداد توسط هولاکو دوباره به دمشق باز گشتند. وی درسال ۶۸۲ هجری قمری در دمشق فوت نمودند.

شریف ادریسی

الشریف الادریسی فرزند محمد (۱۱۰۰- ۱۱۶۶) میلادی. نام کامل وی: ( ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن ادریسی الحمودی الحسنی الادریسی ) مشهور به شریف ادریسی.

او یکی از سه جغرافی‌دان بزرگ عرب در آن عصر بود. آن دوی دیگر مقدسی بشاری و ابن الحائک بودند و ادریسی برتر وبرجسته ترین آنان بود.

الشریف الادریسی فرزند محمد (۱۱۰۰- ۱۱۶۶) میلادی. نام کامل وی: ( ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن ادریسی الحمودی الحسنی الادریسی ) مشهور به شریف ادریسی.

او یکی از سه جغرافی‌دان بزرگ عرب در آن عصر بود. آن دوی دیگر مقدسی بشاری و ابن الحائک بودند و ادریسی برتر وبرجسته ترین آنان بود.

علی بن حسین مسعودی

علی بن حسین مسعودی فرزند حسین (.... ـ ۳۴۵) هجری قمری. تاریخ‌نویس و جغرافی‌دان و دانشمند و جهان‌گرد بغدادی بود. نام کامل وی ( ابوالحسن علی بن الحسین المسعودی المعتزلی الشافعی ) . نسب ایشان به «عبدالله بن مسعود» یکی ازیاران برجستهٔ پیامبر اسلام می‌رسد.

زندگی

وی در بغداد دیده به جهان گشود وتعالیم در زادگاه خود فرا گرفت. در نوجوانی راه سفر والترحال وجهانگردی پیشه گرفتند. دراین جهانگردی دور و دراز و پر رنج در آن گاه که سفر بر روی چهارپایان از قبیل اسب، الاغ، استر وشتر بود نویسنده از بعضی از سرزمینهای شناخته شده دوران خود دیدن می‌کند، نخست از: فلسطین ، بلاد فارس، ارمنستان ، بلاد قاف، هند، دریای چین، مدغشقر، زنگبار، عمان، ودر سال ۹۴۳ میلادی به انطاکیه می‌رسد. بعد از دوسال دیگر یعنی در سال ۹۴۵ میلادی وارد دمشق می‌شود. سپس در ده سال اخیر از عمر خود مابین سوریه و مصر می‌گذراند، وسرانجام در سال ۹۵۶ میلادی که سفری به مصر داشته در شهر فسطاط مصر این دار فانی را به درود می‌گوید ودر همانجا بخاک سپرده می‌شود.

مسعودی تألیفات گوناگونی داشته‌است که متأسفانه بیشتر آنها گم ویا نابود شده‌است. یکی از مهم‌ترین این تألیفات کتابی بنام اخبار الزمان ومن اباده الحدثان بوده، این کتاب در ۳۰ مجلد بوده‌است که متأسفانه درحال حاضر فقط یک جلد از آن باقی مانده‌است.

محمد بن عبدالکریم شهرستانی

محمد فرزند عبدالکریم (۴۷۹ ـ ۵۴۸) هجری قمری. تاریخ‌نویس مشهور ، دانشمند و جهان‌گرد قرن ششم. نام کامل وی ( ابی الفتح محمد بن عبدالکریم بن ابی بکر احمد الشافعی الشهرستانی ) .

زندگی

وی در سال ۴۷۹ هجری قمری در روستای شهرستان در شمال خراسان دیده به جهان گشود دوران کودکی وتعالیم در زادگاه خود فرا گرفت. تعالیم خود نزد علماء برجستهٔ عصر خود مانند: احمد الخواجه ، و ابی القاسم الانصاری ، و ابی الحسن المدائنی ، و ابی نصر بن القاسم القشیری به پایان رسانید. ایشان نیز مانند علماء عصر خویش علاقه به سفر وانتقال داشت واز نواحی مختلف دیدن نمود من جمله خوارزم و خراسان. در عمر ۳۰ سالگی برای فریضهٔ عمره رهسپار مکه شد در سال ۵۱۰ هجری قمری. بعد از اداء عمره به بغداد رفت و۳ سال در آنجا گذراند. در این مدت در مدرسهٔ


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره جغرافی دان