این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 60 صفحه می باشد.
چکیده ۱
فصل اول ۲
مقدمه ۲
بیان مسئله : ۴
موضوع پژوهش : ۴
سوال پژوهش : ۵
ضرورت و اهمیت پژوهش ۵
هدف کلی پژوهش : ۶
فرضیه های پژوهش : ۷
متغیرها ۸
تعریف مفاهیم و اصطلاحات پژوهش ۹
فصل دوم ۱۱
مروری بر مطالعات و نوشته ها ۱۱
خلاقیت افسانه ها و واقعیت ها ۱۳
خلاقیت و فرهنگ ۱۶
کاربرد خلاقیت : ۱۷
یافته های داخلی : ۲۰
فصل سوم ۲۳
آزمودنی ها ۲۳
نمونه و روش نمونه گیری ۲۳
ابزار پژوهش : ۲۳
روش جمع آوری اطلاعات ۲۵
روش آماری ۲۵
روش نمره گذاری آزمون ۲۵
فصل چهارم ۲۷
یافته های توصیفی ۲۷
فصل پنجم ۵۲
نتیجه گیری ۵۲
محدودیتها ۵۴
پیشنهادات ۵۵
منابع و مآخذ ۵۶
اتکیینسون ، ریچارد ، زمینه روان شناسی هییلگارد ، ترجمه محمد نقی براهنی و…انتشارات رشد ، ۱۳۷۸٫
افروز ، غلامعلی ، ۱۳۷۸ ، آبان ماه ، خلاقیت ، نشریه پیوند ، شماره ۲۴۱ انجمن اولیاء و مربیان . آناستازی ، ترجمه طهوریان ، جواد ، ۱۳۶۷ ، ماهیت و پرورش استعداد خلاق ، انتشارات آستان قدس رضوی .
تورنس ، ش بل ، بل ، ۱۳۷۵ ، استعدادها و مهارتهای خلاقیت و راههای آموزش و پرورش آنها ، ترجمه حسن قاسم زاده ، نشر دنیای نو ، تهران .
سیف ، علی اکبر ، روانشناسی پرورشی ، چاپ چهارم ، انتشارات آگاه ، ۱۳۶۸ .
گنجی ، حمزه ، روانشناسی تفاوتهای فردی ، انتشارات بعثت ، ۱۳۶۹ .
گنجی ، حمزه ، روانشناسی کار ، تالیف حمزه گنجی – تهران : نشر ساوالان ۱۳۸۳
مان ، نرمال ال ، اصول روانشناسی ، جلد دوم ، ترجمه ساعتچی ، محمود ، چاپ نهم ، انتشارات امیر کبیر ، ۱۳۶۶ .
هومن ، حیدر علی ، استنباط آماری در علوم رفتاری ، نشر پارسا ، ۱۳۷۶
هومن ، حیدر علی ، آمار توصیفی در علوم رفتاری ، نشر پارسا ، ۱۳۷۴ .
پژوهش حاضر به بررسی رابطه جنسیت و خلاقیت پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی است. گروه نمونه نیز شامل ۵۰ نفر دانشجوی دختر و ۵۰ نفر دانشجوی پسر بود که به صورت تصادفی و مستقل انتخاب شده اند.
سنجش خلاقیت بر اساس آزمون خلاقیت ژان – لوئی سیله شامل سه قسمت، خلاقیت کلامی، خلاقیت تکمیل تصاویر، خلاقیت تفسیر تصاویر است که پس از انجام و بررسی با استفاده از روش آماری t برای دو گروه مستقل مورد تحلیل قرار گرفت و نتیجه زیر حاصل شد : پس از جمع آوری اطلاعات و بررسی گروه ها مشخص شد که بین خلاقیت با جنسیت رابطه معناداری وجود ندارد.
هدف نخستین هر انسانی توانایی بخشیدن به خرد و اندیشه است. نعمت آموزش و پرورش پذیری در بهینه سازی انسان و سازندگی تن و روان تموج آن دو آدمی را به خداوند که سرچشمه خرد و اندیشه و نظام آفرین هستی است پیوند می دهد. آموزش و پرورش کارسازترین و نیرومندترین ابزار انسان است.
آفریننده جان و خرد بدو توان آموختن بخشید که تا با علم و عمل در راه سازندگی قیام کنند. زندگی بدون آفرینندگی خاموش و به گورستان ماننده است. واژه خلاقیت مترادف با ابداع، توانایی پیش بینی و ایجاد ایده است. می خواهیم رابطه بین خلاقیت و جنسیت را مورد مکالمه و بررسی قرار دهیم و اما مطلبی که این رابطه از اهمیت خاصی برخوردار نموده. نقش جنسیت ر تفکر خلاق است و اینکه جنسیت آدمی در میزان خلاقیت او موثر است یا خیر.
در مسئله خلاقیت علاوه بر عامل هوش و جنسیت، مسئله شخصیت و فرهنگ اجتماعی و خانوادگی افراد را هم بایستی مدنظر قرار داده و اهمیت زیادی برای آن قائل شد، چرا که بسیاری از استعدادهای خلاق به صورت بالقوه باقی می ماند و اجازه بروز به آن داده نمیشود که این مسئله ناشی از همان فرهنگ خانوادگی و اجتماعی است.
نتیجه تحقیق نشان داد که میزان خلاقیت در پسران نوجوان بیشتر از دختران نیست، به عبارت دیگر رابطه معنی داری میان میزان خلاقیت و جنسیت مشاهده نمیشود.
تصور عامه بر این است که زنان نسبت به مردان از خلاقیت کمتری برخوردارند. اما باید گفت ممکن است زنان از نظر قدرت جسمی ضعیفتر از مردان باشند، اما نه در قدرت تصور، در حقیقت آزمایش های متعدی نشان داده است که در زمینه خلق ایده های بدیع زنان استعداد بیشتر از خود بروز می دهند. اغلب زنان تصور خود را به مقیاس وسیعی بیشتر از شوهرانشان مورد استفاده قرار می دهند، چه بسا کار مردان یکنواخت و معمولی است در حالی که زن هر ساعتی از روزباید به تنهایی به عمل بپردازد و تصمیماتی اتخاذ کند. زنان کسانی هستند که وسعت قدرت خلاقیت انان روز به روز رو به افزایش است. (تورنس، ۱۳۷۵)
در طی تحقیقی که پال تورنس انجام داده زنان و مردان در خلاقیت تفاوت خاصی دارند. تفکر خلاق مستلزم بیش از حد می باشد که در جامعه خصلت کاملاً زنانه و عدم وابستگی به غیر و اتکا به خدا خصلتی کاملاً مردانه است. ازاین رو یک پسر بسیار خلاق نسبت به همجنسان خود بیشتر دارای صفات زنانه و یک دختر بسیار خلاق در مقایسه با همجنسان خود بیشتر دارای صفاتی مردانه به نظر می رسد.
رابطه بین خلاقیت، جنسیت در دانشگاه آزاد اسلامی
آیا بین خلاقیت و جنسیت رابطه وجود دارد؟
فراهم کردن امکانات آموزشی و رشد کودکان تیزهوش به ویژه تیزهوشانی که از بهره هوشی بالاتر برخوردارند یکی از وظایف اصلی مسئولان است زیرا این قشر به عنوان یکی از مهمترین منابع رشد و خوکفایی هر جامعه و در واقع تضمین کننده پیشرفت آینده کشور خواهد بود. و یکی از پربهاترین سرمایه های کشور محسوب میشود. لذا بی توجهی و عدم رسیدگی به این نیروی عظیم ضربه و خسارتی جبران ناپذیر به قدرت جامعه زده و موجبات عقب ماندگی را فراهم می سازد. پرورش نیروی متخصص جهان رابطه تنگاتنگی با آهنگ رشد و برنامه ریزی هر کشور دارد این مسئله بخصوص برای کشور ما که در مراحل اولیه رشد و خودکفایی ره می پیماید حائز اهمیت بوده و امری حیاتی محسوب میشود (صمیمی به نقل از کاظمی، مجله رشد، ۱۳۶۹).
به علت واقع جوامع بشری به مسائل پیچیده فزاینده وابستگی متقابل بین کشورها، تحلیل رفتن منابع طبیعی سرعت فزاینده تغییرات ونیاز به ابداع خلاقیت، اجتناب ناپذیر است و از سوئی نیاز به یافتن تصویری هر چه جامع تر، غنی تر و دقیق تر از آینده برای هر جامعه از ضروریات است.
- لذا هر جامعه ای برای رسیدن به بقاء و توسعه خویش باید خود را به استعدادهای درخشان مجهز کنند.
- هدف پژوهشگر از این تحقیق عبارت است از پی بردن به رابطه میان جنسیت و خلاقیت. تحقیق می خواهد بررسی کند که اصولاً آیا رابطه ای میان این دو متغیر وجود دارد یا خیر؟
۱- خلاقیت در پیران بیشتر از دختران است.
۲- بین خلاقیت کلامی دختران و پسران تفاوت وجود دارد.
۳- بین تفسیر تصاویر دختران و پسران تفاوت وجود دارد.
۴- بین تکمیل تصاویر دختران و پسران تفاوت وجود دارد.
متغیر مستقل : جنسیت
متغیر وابسته : خلاقیت در سه سطح ؛ کلامی، تفسیر تصاویر، تکمیل تصاویر
خلاقیت اساساً عبارت است از کنار هم گذاشتن عناصر مربوط به حوزه های ادراکی متفاوت و کمک گرفتن از ناخودآگاه (گنجی، ۱۳۸۳).
خلاقیت از نظر کوبی :
به رغم نقش مهمی که فرآیندهای آگاهی در شکل نهایی، محصول خلاقیت دارند، ریشه های خلاقیت در فرآیندهای عمیق تر و تاریکتری جای دارند و با سرعتی بیشتر از فرآیندهایی که به آنها آگاهی داریم عمل می کنند (گنجی، ۱۳۸۳).
تفکر همگرا :
دراین تفکر معمولاً فقط یک نتیجه گیری با یک جواب وجود دارد که به عنوان قسمتی از حل مورد نظر قرار می گیرد، و فکر درست در جهت آن هدایت میشود و برای رسیدن به آن کنترل می گردد. در آزمونهای تفکر همگرا فقط یک جواب صحیح برای هر سوال آزمون در نظر گرفته شده است (نورنس،۱۳۷۲).
تفکر واگرا :
دراین فکر پژوهشی به چشم می خورد که متوجه جهات مختلف می باشد این مطلب وقتی که نتیجه گیری وافری وجود ندارد به خوبی رون است برای اندازه گیری این توانایی ذهن آزمون کامل کردنی لازم است (تورنس، ۱۳۷۲).
کنجکاوی و تفکر پیرامون افراد تیزهوش و با استعداد سابقه بسیار طولانی دارد و احتمالاً به زمان بر می گردد که برای اولین بار انسان علاقمند شد به این که چرا افراد با هم تفاوت دارند. در جوامع مختلف هر زمان افرادی بودند که با استعداد فراوان و نبوغ فوق العاده خویش در طول زندگی توجه و تحقیق هم را با خود جلب نمود و یا بدون توجه به مردم زندگی کرده و گه گاه پس از مرگشان به نبوغ آنها پی برده شده است. در یونان قدیم افلاطون عقیده اش برآن بود که کودکان باهوش می بایست در سنین کوچکی انتخاب شده و به آنها به طور اختصاصی علوم و فلسفه تعلیم داده می شده. طرز تفکر آداب و رسوم و عقاید جوامع نقش موثری در ارزشیابی و تعلیم و تربیت کودکان سرآمد داشته است (افروز، ۱۳۷۸).
نقطه عطف و تحقیقات مربوط به مطالعه هوش و بررسی عوامل موثر در توسعه تیزهوش را می توان اواخر سالهای ۱۹۵۰ یعنی زمانی که بیشتر به عصر فضا گام نهاد دانست زیرا در این بهره برداری نسبت از منابع هوش و پیشرفت های بسیار موثر شناخته شد. به همین علت سعی در شناسایی بهتر و کاملتر عوامل تاثیر بحث در افزایش هوش و خلاقیت آدمی به طور جدی تر مطرح شد (اتکینسون، ۱۳۷۸)
درباره حوزه خلاقیت، دو دیدگاه مختلف وجود دارد. دیدگاه اول اساساً به ماهیت خلاقیت می پردازند.
دیدگاه دوم، خصوصاً عملکرد آن را مورد توجه قرار می دهد. بنابراین، اولین بحث درباره خلاقیت و کاربرد آن خواهد بود (گنجی، ۱۳۸۳)
بر حسب اینکه طرفدار کدام مکتب فکری باشیم، تعریف خلاقیت متفاوت خواهد بود. کسانی که به عملکرد خلاقیت توجه دارند، به این فکر نیستند که بدانند خلاقیت چیست، آنها بیشتر علاقمندند تا روند به کارگیری آنها را کشف کنند و بدانند که چگونه می توانند خلاقیت را بهبود بخشند و قابل دسترس کنند.
این گروه از افراد، به نتایج عملی خلاقیت اهمیت می دهند به نظر آنها، خلاقیت یعنی «تخیل در حال عمل کردن» یا «تخیل توام با عمل» در حالی که به نظر گروه دوم، «خلاقیت عبارت است از استعدادهای ویژه افراد برای نشان دادن یک رفتار خلاق به شیوه قابل توجه» (گنجی، ۱۳۸۳).
مالتزمن در نظریه خود بین تفکر آفرینشی و تفکر باز آفرینشی تمایز قائل شده است.
حل کردن یک دسته از مسائل جبری که عملیات مشابهی در آنها به کار می رود نمونه، تفکر بازآفرینشی است و در تفکر اندیشی، که به آن تفکر خلاق نیز می گویند، سلسه مراتب ضعیف عادت های هم خانواده باید در سلسه مراتب مرکب عادت های هم خانواده، نیرومندی کسب کند و سلسه مراتب غلط به خاموشی گراید تا اینکه یاد گیرنده بتواند مسئله را حل کند. در هر حال دو نوع تفکر آفرینشی و بازآفرینشی یادگیری به حساب می آید. تفاوت بین اصطلاحات = و نظریه های گیلفورد و مالتزمن دراین است که مالتزمن فرآیند یادگیری را توضیح می دهد.
یعنی اینکه این نوع یادگیری چگونه اتفاق می افتد، در حالی که گیلفورد بیشتر توجه اش را معطوف به خود پاسخ ها می کند، یعنی اینکه این دو نوع تفکر چه چیزی را تولید می کنند (سیف، ۱۳۶۶).
مکلینسون معتقد است که بین هوش و خلاقیت همبستگی مثبت ناچیزی وجود دارد وی در طول تمام دامنه، هوش و خلاقیت، رابطه مثبتی بین این دو متغیر وجود دارد. به عبارت دیگر باهوش ترین بودن به آن معنا نیست که افزایش مشابهی بر میزان خلاقیت وجود دارد (طهوریان، ۱۳۶۹).
بزرگترین افسانه در مورد خلاقیت این است که آن را در انحصار افراد نادر، خاص و باهوش می دانند. گاهی با مرتبط کردن خلاقیت و حماقت، افراد خلاق، و خل به حساب می آیند (گنجی، ۱۳۸۲).
حتی اگر در دنیای اختراعات انقلابی به پا نکرده باشید و دیگران شما را به عنوان مخترع یا خلاق نشناخته باشند، غیر ممکن است که تا به حال خلاقیت خود را در جایی نشان نداده باشید. اگر توانسته باشید، حتی یک بار، با موادی که برای سه نفر کافی بوده است، برای پنج نفر غذا بپزید، یا توانسته باشید کسی را متاثر و هیجان زده کنید، خلاقیت خود را نشان داده اید. همه انسان ها خلاق هستند، اما برخی بیشتر و برخی کمتر از بقیه، خلاقیت جزئی از سرشت انسان است. علاوه بر آن، می توان رفتار خلاقانه را با تمرین های مناسب پرورش داد، محیط نیز می تواند به آن شتاب بدهد و، در نهایت، نیاز یکی از قویترین عوامل شکوفایی خلاقیت است.
مسلماً هیچ نیازی نیست که انسان دیوانه باشد تا بتواند چیزی را خلق کند. حتی اگر کسی، دیوانه یا خل به حساب آید، ممکن است یک خلاق بزرگ باشد. به عبارت دیگر، روان رنجوری (یعنی اختلالاهای رفتاری خفیف داشتن) نمی تواند معیاری بر خلاقیت باشد.
دومین افسانه درباره خلاقیت عبارت از تفاوت قائل شدن بین اعمال خلاقانه است: چه هنری، چه علمی یا تنها برای حل مشکلی کوچک. به سخن دیگر، وقتی دیدگاه منطقی دنبال می شود، اغلب سعی میشود که خلاقیت واقعی توصیف و طبقه بندی شود و نقاط قوت آن را خلاقیت تصادفی یا کم اهمیت، گاهی هم به صورت درجه بندی، متمایز گردد.
خلاقیت به شیوه یکسان عمل می کند، چه در مورد فرستادن انسان به کره ماه و چه در مورد نگه داشتن شلوار بدون کمربند. عمل خلاق، تا حد زیادی، عبارت است از کنار هم گذاشتن عناصر ناهمگون، به منظور ساختن یکی تصویر ذهنی جدید یا واقعیت جدید. هنرمند نقش فضا و فرم را تغییر شکل می دهد تا از منظره ای که دیده است چیز تازه و متفاوتی به وجود آورد می توان گفت که کانتیر، همان صندوق عقب اتومبیل تغییر یافته است، همان طور که ساندویچ مخصوص، نسخه جدیدی از ساندویج سنتی است. مطالعات نشان می دهد که رفتار خلاقانه برای همه در همه زمینه ها یکسان است.
مرتبط دانستن خلاقیت و هوش نیز افسانه است. اگرچه برای نشان دادن خلاقیت به حداقل هوش نیاز هست، خلاقیت به هیچ وجه تابع هوش نیست. بنا به برخی از پژوهش های آمریکایی، حتی به نظر می آید، هوش که با آزمون ها اندازه گیری میشود (IQ)، ترمزی برای خلاقیت است. کسانی که ضریب هوشی بالایی دارند، کمتر خلاق هستند، زیرا نوع هوششان آنها را به طور دائم وادار می کند تا با هنجارها سازگار شوند، در حالی که خلاقانه عمل کردن، فرد را وادار می کند که از هنجارها خارج شود تا به افکار اصیل و تازه دست یابد (گنجی، ۱۳۸۳).