موزه
بی شک وجود موزه به عنوان یک نهاد فرهنگی در اجتماع بسیار ضروری است فرهنگ هر جامعه یک مفهوم کلی است و تمامی ارزشها و یافتههای معنوی مردمان آن جامعه را در بر میگیرد. پس فرهنگ. میراث هر قومی است که از پیشینیان بر گرفته شده و در آن تغییراتی داده شده و به نسلهای بعد انتقال یافته است. فرهنگها و تمدنها مانند انسان سه مرحله تکامل دارند:
زاده میشوند، کودکی و نوجوانی دارند. کمال مییابند و به پیری میرسند و بالاخره از میان میروند. خاصیت فرهنگها و تمدنهای پویا و لازم میبیند از فرهنگهای دیگر میگیرد و آنچه را زائد میداند فرو مینهد و دور میریزد.
سخنانی از ماریوبوتا در ایران:
اولین تلاش من در طراحی و کار روی پروژه؛ فهم موضوع است مثلاً وقتی موضوع؛ موزه باشد اول از خودم میپرسم: «موزه امروز چیست؟» برای من موزه نهادی است با خصلت معنوی نیرومند.
مردم به موزه میروند تا در آن از هنرمندان و آثار هنری سوال کنند. بنابراین مسأله معنویت در آن مطرح است معنویتی که در پس شکلهای زیبایی شناسی است. در واقع در پشت این شکلهای زیبایی شناسی یک تنش اخلاقی است که باید منتقل شود. برای من موزه امروز همان عملکرد کلیسای جامع باستان را دارد البته به عنوان کلیسای جامع غیر مذهبی جهان معاصر ...
چنین باز اندیشی در درون موزه دو قهرمان را ایجاد میکند قهرمان اول بازدید کننده است و دومی اثر هنری که باید در موزه به سخن در آید پس من هم فضا را با این دیدگاه به دو فصل تقسیم میکنم:
1) فضایی که بازدید کننده در آن حرکت میکند.
2) فضای ملایمی که اثر هنری در آن قرار میگیرد. (و در آن نباید اثر هنری تحت تأثیر معماری قرار گیرد.)
در مرحله بعدی در حالی که هنوز هیچ خطی نکشیدهام سعی میکنم در خود محل سئوال را جستجو کنم. زمین و وضعیت آن به خوبی به ما پاسخ میدهند. من از زمین میپرسم که دوست دارد چه بشود؟ پس از آن رابطه با زمین برای من مفهوم پیدا میکند نه شکل معماری. و آنچه که برای من مهم است رابطه و پیوند معماری با محیط است نه شکل معماری.
تعریف موزه:
تا کنون هیچ تعریف تئوری جامعی برای این که مشخص کند موزه چگونه مکانی است ابراز نگردیده است، البته این بدان معنا نیست که هیچ درک صحیحی از اینکه موزه چیست وجود نداشته باشد زیرا موزههایی که ساخته شدهاند و طرحهایی که بوسیله طراحان مختلف عرضه گشتهاند هر کدام خود گویای این مطلب است که موزه بدون تعریف خاصی بتواند بطورجامع درموردکلیه موزهها صادق باشد میتواند بوجود آید و هر موزهای شکل خاص خود را یافته و در دسترس عموم قرار گیرد.
1 .1ـ تعریف لغوی موزه:
این واژه که زبان لاتین و از کلمه موزن بوده و به معنی مجلس فرشتگان الهامفصل، مشتق شده است، توسط "گیوم" و در واژهنامهاش به نام، فرهنگ یونانی لاتین، به عنوان مکانی وقف شده به فرشتگان الهامفصل و مطالعه که در آن آدمی به مقولههای اصیل میپردازد تعریف گشته است.
تعریف موزه از فرهنگ لغت عمید: مجموعه اثار باستانی، عمارتی که آثار باستانی در آنجا نگهداری یا به معرض نمایش گذارده میشود. در یونان قدیم نام محلی بوده که در آنجا به مطالعه صنایع و علوم میپرداختند و نیز نام تپهای بوده در آتن که در انجا عبادتگاه و محل مخصوصی برای چندین تن از خدایتان خود ساخته بودند.
مبدأ اسم موزه در یونان قدیم از روی معبدی که به میوزها مختص بود، بوجود آمده است و میوزها عبارت از دختران ژوپیتر بودهاند که خدایان الهام فصل علم و ادبیات و هنر و موسیقی و حجاری محسوب می شدهاند.
تاریخ میوزها یا پریان الهامفصل شعر و هنر جای بس مهمی را در میتولوژی یونان اشغال کرده است و داستانهای آن همیشه برای نویسندگان منبع الهام بوده است. بدین جهت در تاریخ رب النوعهای یونان و همچنین در تاریخ هنر و ادبیات جهان موزههای نهگانه اساطیر یونان اهمیت و مقامی خاص دارند.
برای این کلمه، نمیتوان معادل مناسبی در زبان پارسی پیدا نمود زیرا "میوز " در افسانه خدایان یونان خدای کوچکی است که وظیفهاش الهام فصلیدن به شاعر و هنرمند است.
بنابراین مبداء لغت موزه بطورکلی از یونان بوده و از نام میوزها اقتباس شده است. همچنین به معبدی که روی تپة کوچکی در آتن به نام موزه ساخته شده بود اطلاق میگردید.
تعداد صفحات: 23