پرورش مهارتهای سرپرستی
مدیران در تمامی سطوح سازمانی و در کلیة سازمانها وظیفة بنیادی طراحی و پویا نگهداشتن محیطی را بر عهده دارند که در آن ، افراد با همکاری همدیگر ، بتوانند مأموریت ها و هدفهای معنی را به اجرا درآورند .
اجرای این مهم ، نیاز به توانایی ها ، مهارتها و دانشهایی دارد . هدف از تهیه این جزوه تلاش به منظور اشنایی هر چه بیشتر اینجانب با اصول سرپرستی می باشد لذا با راهنمایی استاد ارجمند جناب آقای افشار تلاش گردیده تا با مفهوم رشد و رهبری از دیدگاه اسلام آشنا شده و بر اهمیت جلب همکاری روانها و حرکت درآوردن آنها به سوی هدفی مقدس و عالی تأکید گردد .
رشد و رهبری در اسلام
هنگامی که صحبت از جامعه است و اجتماع انسانی ، به دلیل ماهیت موجوی انسان که مخلوقی است جامعه زی ، مباحثی به میان می آید که به چگونگی ادارة اجتماع انسانی مربوط می شود . اسلام دینی است جاودانی و فراگیر و برای همة شئون زندگی مردم ، در مورد رهبری و مسئولیت هایش سرشار از ایات و احادیث است و سیره زندگی پیامبر (ص) و معصومین (ع) نیز خود ،نمونه هایی (الگوهایی) در این زمینه خواهند بود . اسلام همة توجه خود را به رهبران معطوف ننموده ، بلکه فرد فرد مسلمانان را نیز مسئول می داند و با این نگرش وسیع و عمیق ، نه گرفتار اصالت فرد شده ونه اصالت اجتماع ، بلکه به هر دو وجه امعان نظر داشته است ولی مسئولیت رهبران را بیش از شهروندان می داند . روایتی از پیامبران (ص) نقل شده که فرمودند : « دو گروه هستند که هر گاه صالح باشند ، امت نیز صالح خواهد بود و اگر فاسد شوند ، امت فاسد خواهد شد و آن دو گروه علما و امیران جامعه اند . » از این روایط چنین استنباط می شود که مسئولیت کسانی که رهبری فکری مردم را به عهده دارند (علما و دانشمندان ) و نیز افرادی که مسئولیت های نظام ، اعم از اجرایی و غیر آن را پذیرا شده اند ، بسیار سنگین و در چگونگی ادارة جامعه و حتی روش زندگی مردم تعیین کننده است .
شاید این سوال پیش بیاید که در اسلام چرا ، هم «افراد» مسئول هستند و هم «گردانندگاه حکومت»؟ در پاسخ باید خلقت انسان را یاد آور شد که گونه ای است که «اختیار و اراده» از خصوصیات بارز او و یکی از شاخه های تعیین کنندة تفاوت این مخلوق برتر عالم خلقت و حیوانات خواهد بود . بنابراین خداوند آفریننده ، با افزایش چنین موجودی هرگز او را عبث نیافریده و او را رها نکرده تا از این خصلت خود ، یعن اختیار اراده ، هر طور که مایل است استفاده کند . در مقابل از او مسئولیت خواسته است ، مسئولیت در قبال خود و مسئولیت در قبال جامعه که در آن زندگی می کند و حتی جامعه جهانی . در اسلام هیچ کس حق ندارد حتی به خودش ضرر بزند . مسئولیت تا به این حد است و اینچنین ، اختیار او مهار و در مسیر بهبود ، رشد و تکامل جهت دار شده است . خداوند برای این صیرورت و این شدن و به سوی تعالی رفتن ، مجموعه دستورهایی را در کتابی جاودانی به نام قرآن بر مردم عرضه نموده و خود می فرماید : «ولیکن افرادی ربانی باشید به واسطه آنکه کتاب خدا را پیوسته آموزش می دهید و به واسطه آنکه پیوسته انس و رجوع دایمی به قرآن دارید . » (آیه 79 ، سوره آل عمران) خداوند با بیان این آیه به مسلمانان می فرماید که به این کتاب باید همچون یک کتاب درسی نگاه کرد . باید از آن چیز یاد گرفت و آن را آموزش داد و از طریق انس دایمی با ان ، به انسانهایی ربانی – کمال یافته در روح و روان شخصیت – تبدیل شد .
اسلام با وجود همة تأکیدها برفرد و مسئولیت های او ، مدیران نظام اسلامی را نیز مسئول ایجاد جامعه ای می داند که در آن زمینه های رشد شعور و آگاهی مردم فراهم باشد . در چنین فضایی مردم بصیرت و بهره گیری از خرد ، اختیار و اراده خویش ، در جهت بهبود و رفاه مادی و معنوی خود استفاده خواهند برد . در قرآن کریم چنین آمده :
تأمل در ایم واقعیات ، مسئولیت افراد را در جهت رشد و تکامل فردی و همچنین مسئولیتهای رهبری و مدیریت ، در ایجاد جامعه ای آگاه و بصیر مشخص می سازد .
با ذکر این مقدمه تلخیصی از گفتار استاد شهید مطهری با عنوان «رشد و رهبری در اسلام» ارائه گردد .
رشد و رهبری
استاد شهید مطهری
الف- رشد (قدرت میریت)
رشد ، کلمه ای است که از قرآن مجید گرفته شده است . قرآن مجید در مورد کودکان بی سرپرست که دارای ثروت هستند این اصزلاح را به کار برده است . در مورد یتیمان می فرماید : یتیمانی که سرپرست خود را از دست داده اند و مملوک و ثروتی دارند تا زمانی بلوغ بر آنها قیمومت کنید و ثروتشان را در اختیارشان قرار ندهید . البته بلوغ ، شرط لازم لازم است ولی کافی نیست زیرا علاوه بر بلوغ ، «رشد» لازم است . به تغییر قرآن : برای آنکه ثروتشان را در اختیارشان قرار دهید ، رسیدن به حد بلوف طبیعی یعنی بلوغ جنسی کافی نیست ، زمانی که رشد در آنها احساس شد ، می توان ثروت را در اختیارشان قرار دارد . در فقه و سنت اسلامی نظیر همین مطلب در مورد ازدواج آمده است . در فقه اسلامی محرز و مسلم است که برای ازدواج ، تنها عقل و بلوغ ، کافی نیست یعنی یک پسر به صرف اینکه عاقل و بالغ است نمی تواند با دختری ازدواج کند. چنانکه برای دختر نیز عاقله بودن و رسیدن به سن بلوغ دلیل کافی برای ازدواج نیست ، علاوه بر بلوغ و علاوه بر عقل ، رشد لازم است . عقل غیر از رشد است و مسئله دیگری است . افراد یا عاقل اند یا مجنون . عاقل ها به دو دسته تقسیم می شوند : یا رشیدنده یا غیر رشیدنده . یعنی انسان عاقل و بالغ ممکن است رشید باشد و ممکن است غیر رشید باشد .
قبل از توضیح این اصطلاح لازم است برای رفع اشتباه به یک اصطلاح شایع امروز خودمان در زبان فارسی اشاره کنم .
در اصطلاح متداول فارسی امروز به کسی رشید می گوییم که اندام خیلی موزون و برازنده ای داشته باشد . عرب این را رشیق می گویند نه رشید . رشد در اصطلاح فقهی مربوط به اندام نیست ، یک نوع کمال روحی است . مثلاًدر مورد پسری که می خواهد ازدواج کند باید معنی و هدف و ارزش نتایج ازدواج را درک نموده ، قدرت تشخیص ، انتخاب و اراده داشته باشد . به صرف تلقین این و آن ، شخصی را به عنوان همسر انتخاب نکرده باشد چنانکه دختر نیز برای انتخاب همسر باید رشد داشته باشد .
تعداد صفحه :22