مسجد کانون تجلی هویت معنوی مسلمانان و فضای انس و الفت با معبود آفریننده جهانی بر پایه حکمت و نظم و وحدت، از صدر اسلام تا کنون مهمترین عنصر شهری و معماری و کانون تبلور عالیترین اشکال برآمده از باورهای عمیق اعتقادی، خلاقیت، ذوق و سلیقه معماران مسلمان بوده است و مساجد دوره اسلامی کشورمان، میراث گرانبهای این سرزمیناند که آوازه آنها در سراسر گیتی پراکنده است.[1]
بی شک حال و هوای معنوی حاکم بر مساجد تاریخی و سنتی این سرزمین، هر بینندهای را مسحور خود کرده و به راستی که این مساجد بازتابی از عالم معقولات به عالم محسوسات اند تا گوشهای از آن عالم مقدس را با «معماری قدسی»[2] خود بر انسان عاجز از درک ماوراء بنمایانند. گرچه ابعاد مختلف فرهنگی، اقلیمی، سیاسی، اقتصادی، دانش فنی و ... حاکم بر جامعه در طول تاریخ بر تحولات ظاهری مساجد تأثیر گذاشتهاند، اما روح معنوی حاکم بر مساجد ـ فضای راز و نیاز انسان با خالق یکتا ـ که از منبعی مشترک سرچشمه میگیرد، سبب ایجاد انسجام و پیوندی بین مساجد صدر اسلام تا پیش از دورههای متأخر شده است، گویی هر یک با زبان حال خود قصه واحدی میسرایند و "عجب آنکه این قصه را از هر زبانی که میشنوی نامکرر است.3 "
اما متأسفانه در مساجد معاصر کشورمان بیشترین تغییر و گسستگی را در مقایسه با سیر منسجم تحولات ظاهری مساجد گذشته شاهدیم که به دلیل عدم پیوند محکم میان صورت و معنا در این بناها، طبعاً فاقد کیفیتهای فضایی و حال و هوای مساجد گذشته میباشند. بررسی علت یا علل این انقطاع و کم مایگی مساجد اخیر گرچه در محدوده این پژوهش نمیگنجد، اما بی تردید نمیتوان آن را صرفاً حمل بر روح معماری حاکم بر زمانه و تفاوت نگرش و نیاز انسان امروزی دانست. چرا که آن معبود لایزال و فطرت و نیازهای معنوی آدمی همواره ثابت و تغییر ناپذیرند و بنابراین معماری مساجد، باید کالبد و روحی مشترک و پایدار در همه اعصار داشته باشد که سوای از مقتضیات معماری زمانه باشد. سید حسین نصر با انتقاد بر پیروان تحول کالبدی معماری مسجد بر اساس شرایط زمان و بدون توجه با ماهیت معنوی پایدار این مکان میگوید: قدری تأمل و تعمق فاش خواهد ساخت که غالباً انگیزه ایجاد تحول در سبک معماری مسجد، زائیده به اصطلاح «مقتضیات زمانه» نیست، بلکه از این واقعیت نتیجه میشود که طرفداران اینگونه تحولات، خود از سنت اسلامی دور ماندهاند و حتی نسبت به نبوغ قومی ایرانیان بیگانه شدهاند. صدق و امانت اقتضا میکند که شخص نقایص و نقاط ضعف فردی خویش را با القاب و عناوینی چون «ضروریات زمانه» نپوشاند و آنگاه که خود صورت و معنای مذهبی را که مادرِ این سبک معماری است در نمییابد، و حتی ریشه های فرهنگی عمیقتر مردم خود را، که این معماری طی اعصار در دامان ایشان پرورش یافته و شکوفا شده، نمیشناسد، بی پروا به جعل دیگری از معماری قدسی دست نزند. زوال هنر قدسی برای دین همانقدر مصیبت زاست که تضعیف تعالیم روحانی و اخلاقی یا انکار احکام تشریعی آن.[3]
بی شک، تلاش در جهت یافتن ویژگیهای کالبدی و ظاهری مساجد غنی این سرزمین، یکی از مقدمات مسیر دستیابی به آن جانمایه مقدس، مشترک، پایدار و انکار ناپذیر مساجد خواهد بود و ازآنجا که «هندسه مسجد» به عنوان یکی از مهمترین شاخصههای کالبدی آن، با نقش انتظام بخشی فضا و سازه، ایجاد تعادل و توازن، قرینگی و ... در ابعاد کمی و کیفی مسجد، عنصری واسط بین صورت و معنای آن میباشد، میتوان آن غنای از دست رفته را از این منظر در محضر «هندسه» جستجو کرد. هندسهای که مفاهیم متعالی را برای تجلی در این عالم، در «اشکال» متبلور میکند، هندسهای شایسته مسجد!
پس از تقرب به این الگو و مبنا قراردادن آن، میتوان با توجه به فن و تکنولوژی ساخت زمان، شرایط مکان طرح، فرهنگ و اعتقادات مردم و ذوق و خلاقیت طراح، به طراحی مسجدی دست یافت که برای عبادت کننده مسلمان تا حد امکان شایستهترین فضای راز و نیاز با معبود و در عین حال پیوند با سایر مسلمین به دور از دنیای پر هیاهوی امروزی را فراهم کند.
رساله حاضر در پنج فصل ارائه میشود. ساختار و فصول رساله در تصویر(2) نشان داده شده است. خلاصه فصول رساله عبارتند از:
[1]. کار گروهی- مجموعه مقالات همایش معماری مسجد: گذشته، حال، آینده - جلد اول- انتشارات دانشگاه هنر – تهران- مقدمه، ص7
[2]. در تعریف «هنر مقدس»، تیتوس بورکهارت چنین می گوید:"تنها هنری که قالب و صورتش نیز بینش روحانی خاص مذهب مشخصی را منعکس سازد، شایسته ی چنین صفتی است."از این منظر معماری مسجد نیز، «معماری مقدس» و یا «معماری قدسی» شناخته می شود. بورکهارت،تیتوس – هنر مقدس- ترجمه:ستاری،جلال- انتشارات سروش-چاپ دوم 1376- ص 7
1 . نصر،سید حسین- هنر و معنویت اسلامی – ترجمه: رحیم قاسمیان- دفتر مطالعات دینی هنر- تهران،1375- صفحه
طرح موضوع