دو عامل در «هنر اسلامی» خیلی مهم است. این دو عامل یکی عامل «نقشهای هندسی» و دیگری عامل «نقش پیچک» است.
دنیای ما، این دنیای «سمبلیک» کنونی، از «ریتم» و از «حرکت» تشکیل شده داست، آن نقش هائی که در رسمی سازی و مقرنس بندی، وجود دارد در ایجاد سطوح هندسی بکار رفته است و مسلمان ها این فن را به نهایت رساندند، که نظیر آن را در جاهای دیگر دنیا (مگر تا انداره ای در هنر بیزانس) سراغ نداریم.
عوامل هندسی بیشتر عبارت از تبلور دنیای معادن و دنیای بلورین است، که این کلمة «تبلور» و «بلور» درخشش هایی بسیار پرمعنی دارد.
در مقابل، دنیای حرکت را به وسیله «مارپیچ ها» درست کردند و طوری این نقوش هندسی با آن خطوط مارپیچی و مدور با هم تألیف شده است که انسان از یک طرف متوجه کیفیت بلورین شکل گرفته در این دنیا می شود، و از طرفی متوجه حرکتی که انسان در این دنیا دارد می گردد.
و این دنیا عبارت از این دو مسأله است، که عبارت است از یک مقداری پایه های با هیأت نقوش هندسی و یا (آرشیتکورال) که ساخته شده و بنیادی است. و دیگری حرکتی که بعضی از فلاسفه مغرب زمین آن را حرکت و جهش سازنده نامیده و از kHk
به عنوان حرکت زندگی تعبیر کرده اند. از جمله «برگسون« که آنرا «الان ویتال» Elanvitaeue (2) نامیده است. این دو جزء در «هنر اسلامی» به اندازة لازمی که دنیا را معرفی می نماید به چشم می خورد.
وقتی که شما «اسلیمی» را می کشید و بعد شاخه هایی از آن جدا می کنید یا «ختائی» در داخلش می کشید، و گل برگ هایی پر می کنید، هیچکدامش از طبیعت تقلید نمی کند؛ بلکه دنیایی مستقلی است که آدم را به یک جای دیگر می برد.
این پیچش و این گردش طوری تنظیم می شود که انسان را از کثرت یعنی از پراکندگی خاطر و اینکه حواسش به جاهای مختلف باشد، حواسش به کرایه خانه اش باشد، به بچه اش به پدرش، مادرش، و غیره و غیره… باشد، متوجه وحدت می کند، یعنی متوجه یک نقطه می کند، این گردش، ذهن را به کار می اندازد و آدمی به یک نقطه توجه پیدا می کند. یعنی تمرکز؛ و عدم پراکندگی، یعنی از کثرت به وحدت آمدن. روزنه ای به باغ بهشت ص 212
مثلاً فرض بفرمائید یک اسلیمی شکل خاص تزئینی است که گردش دارد و در کنار آن «ختائی» که آن گلها و برگ هایی است که به اصطلاح زمینه را پر می کند، «اسلیمی» عامل اصلی، در نقش یک گنبد یا تزئینات یک محراب و یا منبت کاری های یک منبر و یک در و غیره است.
در بارة «اسلیمی» سخنان بسیاری گفته شده است. گروهی گفته اند «اسلیمی دهن اژدری» از نقش اژدها گرفته شده است. البته اژدها یک موجود افسانه ای است که کسی او را ندیده است تا از روی آن نقاشی کند. گروهی خرطوم فیل را الهام دهنه «اسلیمی» دانشته اند. عده ای هم برگ کنگر را موجد «اسلیمی» می دانند و طرح های اولیه آن را در دورة ساسانیان جستجو می کنند. به هر حال بحث در این مورد زیاد است.
تجلی وحدت و کثرت در هنر اسلامی
زبان و بیان در هنر معماری اسلامی
نقوش هندسی، یادآور فقر ذاتی انسان
نقش و رنگ
نقوش در هنر اسلامی
شامل 45 صفحه فایل word