فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات28
مقدمه ۱
آراء و نظرات ۳
نحوه نگرش به معجزه ۴
دو تقریر از دلالت عقلی ۶
برهانی یا اقناعی بودن دلالت معجزه ۷
الف- برهانی بودن معجزه و ادله آن ۸
ب- اقناعی بودن معجزه و ادله آن ۱۳
پاسخ به چند سوال ۱۷
پینوشتها ۱۹
در حوزه مسائل اعتقادی، مبحث راهنماشناسی از اهمیتی ویژه و جایگاهی والا برخوردار است. از فروع مبحث راهنماشناسی، بحث طرق اثبات نبوت خاصه یا راههای تشخیص مصادیق راستین پیامبری از مدعیان دروغین است.
پس از قبول لزوم نبوت و ارسال رسل از سوی خدا برای هدایت بشر، از جمله مسائلی که به طور جدی در برابر یک انسان جویای حقیقت در این مسیر مطرح میباشد، این است که اثبات صدق دعوی نبوت چگونه و از چه راهی ممکن و میسر است. به عبارت دیگر، آیا میتوان بدون داشتن سخنی قاطع و دلیلی متقن، به دنبال هر کس که مدعی سفارت از سوی خداست، روان شد و فرامینش را به کار بست یا اینکه باید طریقی مطمئن و دلیل محکم برای این کار وجود داشته باشد تا بر اساس آن، انسان دچار اشتباه و انحراف نشود و به حقیقت رهنمون گردد؟ بحث از مساله اعجاز به عنوان یک راه شناخت یا اثبات آن در همین راستا اهمیت مییابد و شکل میگیرد؛ زیرا از جمله اموری که به عنوان راه اثبات نبوت، و به نظر برخی، تنها راه اثبات آن(۱) مطرح گردیده و به طور جدی مورد بحث و نظر واقع شده مساله معجزه است. (۲)
در این مقاله، کوشش شده است که دلالت معجزه به عنوان یک وسیله و راه برای اثبات صدق مدعای آورندهاش مبنی بر نبوت او، بررسی و ارزیابی شود. به دیگر سخن، در این نوشتار سعی ما آن است تا روشن گردد که آیا اساساً معجزه میتواند گذار به صدق دعوی نبوت را برای کسی که در جستجوی یافتن مصداق حقیقی منصب نبوت است، هموار کند تا دچار حیرت نشود یا در دام افراد شیاد کذابی که نقاب پیامبری بر چهره زدهاند، نیفتد و به بیراهه نرود، یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت است چرا و چگونه؟
پیش از ورود به بحث بررسی دلالت معجزه، تذکر دو نکته بجاست:
۱- برخی از مسائل برای این بحث، جنبه مقدمه دارند و در اینجا، به عنوان اصل موضوع پذیرفته شدهاند؛ از جمله: اثبات وجود خدا و صفات او، لزوم بعثت انبیا u و ارسال رسل، تحقق ادعای پیامآوری از سوی خدا در میان بشر و ارائه معجزه از سوی پیامبران u.
2- مقصود از معجزه در اینجا، معجزه به مفهوم عام و تمام اقسام آن نیست، بلکه مراد آن دسته از اعمال و اموری است که مدعیان نبوت برای صدق ادعای خود به عنوان دلیل و حجت ارائه دادهاند، با ویژگیهایی که آنها را از سایر اعمال مشابه امتیاز میبخشد؛ از جمله:
- خارج از توان بشری بودن و در نتیجه، مغلوب واقع نشدن و قابل تعلیم و تعلم نبودن؛
- با ادعای آورنده مطابقت داشتن؛
- برای اثبات نبوت و اتمام حجت صادر شدن؛ بنابراین کرامات اولیا و اعمال خارقالعاده مرتاضان و ساحران وامثال آنان (هر چند از لحاظ ماهیت با معجزه متفاوت است) و نیز معجزاتی که به منظور عذاب قومی یا برای ارهاب معاندان و تعظیم و تکریم مومنان صورت گرفته باشد، از دایره این بحث خارج است.
رابطه معجزه و نبوت
آیا معجزه میتواند به گونهای دال بر چیزی خارج از خود باشد؟ بر فرض دلالت، آن چیز خارج از معجزه چیست و چه رابطهای بین معجزه و صدق ادعای آورندهاش وجود دارد؟ آیا معجزه با نبوت پیوند منطقی دارد و به صورت برهانی، بر آن دلالت میکند یا خیر؟
۱- گروهی از اندیشمندان اعتقاد دارند که بین معجزه و صدق ادعای آورندهاش رابطهای منطقی وجود دارد. (۳) اینان مدعی تلازم بین آن دو هستند و میگویند: معجزه بر نبوت دلالت برهانی دارد. به نظر این گروه، رابطه مذکور هرگز اعتباری و قراردادی نیست؛ زیرا معجزه در سایه عنایت ویژه خدا و اعطای قدرت از سوی او به افراد خاصی، تحقق مییابد، به گونهای که صدور عمل مذکور از غیر او اصلاً ممکن نیست. (۴) به عبارت دیگر، صدور معجزه تخصیص فعلی خدا بر نبی بودن آورندهاش میباشد. (۵)
۲- برخی دیگر گفتهاند: بین معجزه و نبوت ارتباطی نیست و معجزه دلالتی بر صدق ادعای آورندهاش ندارد. این نظر از سوی بعضی از دانشمندان مسلمان و برخی از غریبان ابراز شده است. به عنوان مثال، شبلی نعمانی، از دانشمندان مسلمان، میگوید: بین معجزه و نبوت هیچ ارتباطی نیست. اگر کسی ادعا کند و بگوید من هندسه میدانم و دلیلی که میآورد این باشد که بیست روز متوالی میتوانم گرسنه بمانم، هر چند این کار عجیب و خارق عادت باشد، ولی از این عمل هندسهدانی او اثبات نمیشود. به همین صورت، شخصی که اظهار میکند من پیغمبرم، معنایش این است که من رهبر و راهنمای سعادت دو جهانم، و دلیلی که برای اثبات دعوای خود اقامه میکند این است که عصا را به اژدها تبدیل میکند … او هر چند از عهده آن کار عجیب برآید، اما پیامبری او از کار ثابت نمیشود. (۶) براد (Ch. D.Broad)، فیلسوف معاصر انگلیسی، نیز گفته است: بر فرض قبول وقوع معجزات، اینها فقط میتوانند دلیل بر قدرت فوقالعاده و بینظیر آورندگانشان باشند، نه دلیل صدق ادعای آنها. علاوه بر آن، در زمان ما کسانی یافت میشوند که معجزه دارند، در حالی که اصلاً وجود خدا را قبول ندارند. (۷) پس چه تلازمی بین این دو مطلب میتوان ادعا کرد؟
۳- بعضی دیگر از ارباب دانش برآنند که معجزه، خود دلالتی تام و قطعی بر چیزی ندارد؛ یعنی، به صرف دیدن معجزه از کسی، نمیتوان به صدق ادعای آورندهاش یقین نمود، بلکه دلالتش اقتضایی است؛ یعنی، قابلیت آن را دارد که با ضمیمه شدن قراین و مقدمات دیگر به آن، بتواند در طریق دلالت بر نبوت به کار آید. (۸)
پیش از آنکه هرگونه قضاوتی درباره صحت و سقم آراء یاد شده به عمل آید، بهتر است بحث به این شکل مطرح شود که معجزه را به دو صورت میتوان نگریست که هر یک از این دو نگرش، نتایج مخصوص به خود را همراه دارد و نباید بین آنها خلط شود:
الف- گاهی به معجزه به عنوان یک پدیده خارقالعاده، که از سوی فردی خاص ارائه میشود، بدون هرگونه مشخصات، پیش فرضها و اصول دیگر نگاه میکنیم و میخواهیم با قطع نظر از هر اصل و حقیقت دیگری، به بررسی دلالت آن بر چیزی خارج از آن بپردازیم. در این صورت، معجزه تنها بر وجود نیرویی عظیم و شگرف درآورنده آن و یا خارج از او دلالت دارد و از اثبات نبوت و صدق ادعاهای آورنده آن ناتوان است. در این نگاه، حتی نمیتوان با مشاهده معجزه، به وجود موجودی ماورای عالم طبیعت پی برد، مگر آنکه با شواهد و دلایلی، دخالت عوامل طبیعی در پیدایش آن کار خارقالعاده را نفی کنیم.
ب- نگاه دوم به معجزه آن است که آن را به عنوان پدیدهای که در شرایط خاص و پس از اثبات برخی اصول دیگر رخ میدهد، در نظر بگیریم. در این نگاه، پس از اثبات خداوند حکیم و لزوم نبوت عامه، معجزه را به عنوان پدیدهای که برای رهنمون ساختن بشر به پیامبران راستین ارائه میشود، مورد توجه قرار میدهیم. در این نگاه، پذیرفتهایم که خداوند حکیم برای هدایت انسانها لزوماً پیامبرانی فرستاده است و با توجه به اینکه مردم با دیدن معجزات، تسلیم آورنده آن میشوند، اگر آورنده معجزه پیامبر نباشد، مردم دچار گمراهی میشوند و این بار حکمت خداوند سازگار نیست. توضیح نگاه دوم را در ادامه بحث پی میگیریم و در اینجا تنها در صددیم که این دو نوع نگاه را از یکدیگر متمایز سازیم و متذکر شویم که شاید بتوان بین آراء دانشمندان مسلمان در این باره وجه جامعی پیدا کرد، به این شکل که آنها که دلالت قطعی معجزه بر نبوت را مدعی هستند، در واقع، معجزه را طبق دید دوم ملاحظه کردهاند و کسانی که منکر دلالت آن شده و یا دلالتش را کافی ندانستهاند، مطابق نگاه اول، به معجزه نگریستهاند. بر این اساس، دلالت معجزه بر نبوت دلالتی برهانی و عقلی است. (۹)