آزیست زبست ( پنبهی کوهی (به انگلیسی: Asbestos) در اصل یک کانی سیلیکاتی حاصل از ماگما و در واقع نوعی سنگ آذرین درونی است . و بطور کلی نام گروهی از ترکیبهای معدنی منیزیوم و سیلیسیوم است که بیشتر در طبیعت به صورت الیاف معدنی و سنگ یافت میشود. این مواد به خاطر مقاومت زیادی که در برابر گرما و آتش دارند به عنوان مواد نسوز بکار میروند. گاهی به این ماده «پشم شیشه» نیز گفته میشود. در ساختمان پنبه کوهی یا پنبه نسوز، عناصری مانند سیلیس، منیزیوم و آهن وجود دارد. پنبه کوهی در طبیعت به رنگهای سفید، قهوهای و آبی به چشم میخورد. این ماده سرطان زا و استفاده آن در اروپا و آمریکا ممنوع است.
پنبه نسوز نمونه خوبی است از مادهای که مولکولهای غولپیکر یکبعدی را تشکیل میدهد. مولکولهای غولپیکر پنبه نسوز زنجیره درازی است از اتمها، که ساختمان ریشهگون یک کانی نیز از همان ناشی میشود. این مولکولها پهلو به پهلوی هم جای گرفتهاند. بستگی آنها به یکدیگر با نیروهای ضعیف کششی است.
تاریخچه
حدود ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد در فنلاند از پنبه کوهی برای ساخت ظرفهای گلی استفاده میشدهاست و در مقیاس محدود، از حدود ۲۰۰۰ سال قبل استفاده از پنبه کوهی برای تهیه لباس مرسوم بودهاست. هرودوت (۴۵۰ سال قبل از میلاد) نقل میکند که چگونه رومیان مردگان خود را قبل از سوزاندن درون پارچههای بافته شده از پنبه کوهی میپیچیدند تا بهتر بتوانند خاکستر مرده خود را جمعآوری نمایند و این ماده را «آمیانتاژ» یعنی خلل ناپذیر، پلیدنشدنی و فسادناپذیر مینامیدند. پنجاه سال بعد از میلاد مشکلات مربوط به پنبه کوهی و استفاده از ماسکهای ویژه که از ورود غبار پنبه کوهی جلوگیری میکرد مطرح بود. گفته میشود شارلمانی لباسی از پنبه کوهی داشت که با پوشیدن آن از درون آتش عبور کرد و تطهیر شد و هیچ صدمهای به او نرسید. شاید سیاوش هم از چنین لباسی استفاده نموده باشد که از آتش گذشت و سالم و سربلند بی گناهی خود را به اثبات رساند.
در سال ۳۰۰ قبل از میلاد تئوفراستوس که از شاگردان ارسطو بود در کتاب خود به نام درباره سنگها به ماده بدون نامی، شبیه چوب پوسیده اشاره کردهاست که که در اثر اختلاط با نفت میسوزد، بدون آن که آسیبی ببیند.
طبری در کتاب «تاریخ شاهان و پیامبران» (تاریخ الرسل و الملوک) مینویسد که خسرو دوم پرویز (فرمانروا: ۵۳۱ تا ۵۷۹ م.) دستاری داشت از جنس پنبه کوهی که برای پاکیزه کردن آن را در آتش میانداخت و نابود نمیشد.
در سال ۱۸۲۰ یک دانشمند ایتالیایی، برای نخستین بار لباس ضد آتش را با استفاده از الیاف پنبه کوهی تولید کرد.
در اوایل قرن بیستم، یک مهندس اتریشی به نام لودویک هاچک از ترکیب الیاف این ماده با سیمان، موفق به اختراع سیمان نسوز شد، که با استقبال جهانی روبرو گشت.
با آن که تاریخ استفاده از پنبه کوهی و بیماریهای ناشی از آن تقریباٌ همزمان و متقارن بودهاست اما شناسایی اولین مورد بیماری «آزبستوسیس» که عامل آن الیاف پنبه کوهی است یکصد سال پیش در انگلستان شناسایی شد. بیمار مردی بود که چهارده سال روی ماشین پنبه زنی کار کرده بود و در ۳۴ سالگی در بیمارستان درگذشت. در کالبد شکافی، تصلب بافتهای شش وی کاملاٌ آشکار بود، علاوه بر آن الیاف پنبه کوهی درون ششها قابل رویت بودند.