روانشناسی دانش جذابی است. اگر چه از تأسیس آن توسط ویلهلم وونت (دانشگاه لایپزیک آلمان) در سال 1879 بیش از 125 سال از عمر آن نمیگذرد، اما در این سالها مطالعات علمی نظریه پردازان بزرگ و تحقیقات آنها این دانش جوان را به عنوان یکی از کاربردیترین علوم انسانی درآورده است. امروزه کمترین جایی سراغ داریم که روانشناسی در آن نفوذ نکرده باشد
روانشناسی در محدوده زیادی به فعالیت میپردازد. و بر اساس آن نظریه پردازان مختلفی در حوزه مطالعاتی مورد نظر خود، به دستهبندی و ارائه تئوریهایی پرداختند که اگر بعضی از تفاوتهای عمده و جدّی این نظریه های را به کناری نهیم، خواهیم دید که هر یک گوشهای از مسائل و مشکلات انسانی را پاسخ دادند و یا به توجیه و تبیین (بیان چگونگی پدیدآیی) واکنشها و رفتارهای مختلف در موقعیت و زمانهای گوناگون پرداختهاند.
تلاش روانشناسی در جهت تبیین سازگاری انسان با محیط است. بطور مثال روانشناسی رشد تلاش میکند تا سازگاری مرحلهای در انسان را توضیح دهد. بدین معنی که براساس مطالعات علمی انجام شده تشریح میکند که یک کودک 5 ساله چگونه محرکهای اطراف را ادراک میکند و دارای چه توانمندیهای شناختی است. و آنگاه که این کودک به یک نوجوان تبدیل میشود چه تحولی ایجاد میشود؟ و دارای چه توانمندیهایی میشود؟ و چگونه خود را با محیط اطراف سازگار میکند؟
امروزه کمتر علمی مانند روان شناسی سراغ داریم که در بسیاری از مسائل انسان نظریه های اساسی و کاربردی داشته باشد. روان شناسی در تمامی امور انسان از رشد گرفته تا یادگیری ، از آموزش و پرورش تا درمان بسیاری از مشکلات رفتاری نظرات بسیار جالب و کاربردی دارد. از استخدام کارکنان در یک مؤسسه تا پرتاب سفینه های فضایی نظر متخصصان روان شناسی اهمیت بسیاری پیدا کرده است. اما روان شناسی چیست وبه بررسی چه مسائلی می پردازد؟