پس از تلاش ها و آویز و گریزهای بسیار مجاهدان و علمای دینی و ملت ایران سرانجام در سیزدهم مرداد 1285 خورشیدی مظفرالدین شاه قاجار فرمان حکومت مشروطه را امضا و صادر کرد و سه روز پس از آن دستخط دیگری در تأیید فرمان مشروطیت صادر نمود که در آن فرمان صریح نسبت به تأسیس مجلس منتخبین ملت داده شد. از آن تاریخ تا پایان سلطنت وی وقایع سیاسی زیر به ترتیب در اشعار شاعران انعکاس یافته است.
1285 خورشیدی
شاد باش ای مجلس ملی که بینم عن قریب
از توآید درد ملت را درین دوران طبیب…
(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 137)
… دولت و ملت چو هر دو دست بهم داد
پای به دامن کشد عدوی سبک سر…
(محمدتقی بهار، دیوان، ص 56)
… غریو شعف رفت تا آسمان
که مشروطه شد سرزمین کیان
(نظام وفا، دیوان، ص203)
… وزیرا وقت آن آمد که امروز
بیاموزی ره رسم تدین…
براری ریشة انصاف از بیخ
براندازی اساس عدل از بن
کنی خاموش چراغ دین اسلام
کنی خاموش چراغ دین اسلام
(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 386)
شه مظفر داور گیتی خدیو کامران
آن که ذاتش مستطابستی1 و خلقش مستطیب2
(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 138)
… شاه جهان مظفر کش فرمان
بر مهر و ماه در خور و زیبنده است…
(ادیب نیشابوری، دیوان، ص 186)
… شه مظفر که پی چاکری اش پادشهان
خط نوشتند و نهادند بر آن خاتمشان…
(ایرج میرزا، دیوان، ص 47)
… پادشه دادگر مظفرالدین شاه
آن که زعدلش بنای ظلم برافتاد…
(محمدتقی بهار، دیوان، ص 55)
بر سر در عمارت مشروطه، یادگار
نقش به خون نشسته عدل مظفر است…
(شهریار، دیوان، ص 105)
4- مرگ مظفر الدین شاه:
… چو زین باغ شد شهریار کهن
بخشید شاخ مرا بیخ وبن…
(ادیب الممالک فراهانی، دیوان، ص 724)
ادیب الممالک فراهانی را باید به عنوان سیاسی ترین شاعر دوران پادشاهی مظفرالدین شاه معرفی کرد.
پس از مرگ مظفرالدین شاه، در روز بیست و هشتم دی ماه 1285 خورشیدی فرزند وی، محمدعلی شاه قاجار، طی مراسم با شکوهی تاجگذاری کرد و به دستور شاه جدید در جشن تاجگذاری از نمایندگان مجلس دعوت به عمل نیامد و از همین جا عداوت وی با مجلس و مشروطه نمایان گشت و حوادثی در پی آن آمد که به عزل وی از سلطنت انجامید وسرانجام در مردادماه 1288 خورشیدی دوران سلطنت وی به پایان رسید.