نفوذ اجتماعی عبارت است از تغییر شکل رفتار یا باورهای فرد بر اثر فشار واقعی یا خیالی، ارادی یا غیرارادی، که از طرف یک شخص یا گروهی از اشخاص اعمال می شود. با این تعریف نفوذ اجتماعی از یکدستی رفتار متمایز می شود. منظور از یکدستی رفتار این است که افراد مستقل از یکدیگر در مقابل یک رفتار معین واکنش یکسانی نشان می دهند، مثلا در زمستان لباس گرم می پوشند. اما ترجیح نوع، مدل یا رنگ لباس، اغلب از نفوذ اجتماعی ناشی می شود.
بهجارسازی
هنجار چگونه به وجود میآید؟ هنجار یا نورم عبارت از قاعده ای است که از طرف اجتماع دیکته می شود و معیارهای تایید یا عدم تایید اجتماعی را منعکس می کند. برای برقراری هنجار لازم است که گروهی از اشخاص در مورد برداشت از واقعیت به توافق برسند. در زندگی روزمره هنجارهای فرهنگ خود را تا آن اندازه می شناسی که بدانیم آنها، رفتارها، باورها و نگرشهای بهنجار را چگونه تعریف می کنند. بنابراین فرهنگ یا حتی تجربه شخصی، به عنوان معیار، برای ارزیابی واقعیت مورد استفاده قرار می گیرد.
در یکی از نوشته های بسیار مشهور روانشناسی اجتماعی، مظفر شریف، از خود می پرسد که اگر اشخاص را در موقعیتی قرار دهیم که در آن معیاری برای رهنمایی رفتار آنها وجود نداشته باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا این افراد به آنجا خواهند رسید که واقعیت را مستقل از یکدیگر در نظر خواهند گرفت؟ یا برعکس در مورد شیوه بهنجار تفسیر واقعیت، به توافق خواهند رسید؟ برای بررسی آزمایشی این سوال، پژوهشگر به پدیده ای متوسل می شود که در آن عصر خیلی خوب شناخته شده بود: حرکت خودزاد. حرکت خودزاد یا حرکت خودبه خودی یک نوع خطای ادراکی است، که وقتی شخص در اتاق کاملا تارکی قرار می گیرد، معیارهای عادی خود را از دست می دهد. اگر از او بخواهند که به یک نقطه روشن خیره شود، خیال خواهد کرد که نقطه حرکت می کند، در حالی که واقعا ثابت است.
شریف، ابتدا افراد را به تنهایی در این شرایط قرار می دهد. نقطه روشن به مدت چند ثانیه نشان داده می شود. پس از انکه نقطه محو می شود، از آزمودنی ها می خواهد که بگویند ان نقطه چند سانتی متر جابجا شده است. بدین ترتیب 100 تخمنی متوالی به دست می آورد. در این آزمایش شریف متوجه می شود که به هنگام فقدان معیار بیرونی، آزمودنی ها برای خود معیار می سازند. وقتی فرد به تنهایی در اتاق تاریک قرار می گیرد، ابتدا سعی می کند که یک معیار جابجایی تعیین کند و از روی ان به ارزیابی سایر جابجایی ها بپردازد. برخی آزمودنی ها اولین جابجایی را به عنوان معیار در نظر می گیرند و سعی می کنند تا برابری، بزرگتر یا کوچکتر بودن سایر جابجایی ها با جابجایی اول را براورده کنند. بنابراین هر آزمودنی یک هنجار و یک انحراف متوسط از ان هنجار برای خود خلق می کند. مثلا اگر میانگین برآوردهای یک شخص معین، هفت سانتی متر باشد، اکثر برآوردهای او از این میانگین بیشتر از سه سانتی متر تفاوت نخواهد داشت.
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.