مقدمه
یکی از نشانههای توسعه نیافتگی که در عین حال وقتی در دور باطل توسعه قرار گیرد میتواند مانع توسعه نیز به حساب آید نارسایی شرایط بهداشتی است که از طریق شاخصهای مختلفی نظیر وفور بیماریها اندازه گیری میشود.
توسعه نیافتگی، مفهومی نسبتاً جدید است و مربوط به کشورهایی است که از نظر جمعیتی اکثریت ساکنین دنیا را تشکیل میدهند و خصوصیات تقریباً عمومی آنها فقر است. شرایط بهداشتی حاکم بر این کشورها وابسته به عوامل اقتصادی، اجتماعی و تاریخی است که ارتباطات متقابل این پدیدهها حالت پچیدهای را به وجود میآورد. آموزش و در ابعادگستردهتری سطح اطلاعات و آگاهیهای عمومی از عوامل زیرساز توسعه محسوب میشود و به شرایط سلامت عمومی در جامعه معینی شکل میدهد. هنگامی که الگوهای نوین بهداشتی با شرایط فرهنگی جامعه و جهت حرکت طبیعی آن توافق نداشته باشد به دست فراموشی سپرده میشود و در حاشیه زندگی اجتماعی قرار میگیرد. از این نظر است که آموزش بهداشت در چهارچوب مسائل توسعه یافتگی در صدد یافتن روشهایی جهت آشتی دادن زندگی سنتی با روشهای جدید بهداشتی است. عدم موفقیتها در این زمینه از آنجا ناشی میشود که بهداشت و درمان یکی از جنبههای حیات اجتماعی است و در حکم جزئی است که با کل گستردهتری در ارتباط است و تا زمانی که مبانی زیرساز حیات اجتماعی و متعلقات آن تغییر ماهیت ندهند نمیتوان به سهولت جنبه خاصی را دگرگون کرد.
بهداشت و توسعه نیافتگی
آیا شرایط نامساعد بهداشتی میتواند یکی از علل توسعه نیافتگی باشد؟ واضح است که در حالتی که بدن انسان مبدل به موزه باکتریولوژی شده است ، بازده بدن به حداقل خواهد رسید. اگر در منطقهای به عنوان مثال مالاریا را از میان ببریم، تولید شرایط بهتری پیدا خواهند کرد. بنابراین بیماری صفت مشخصه توسعه نیافتگی به حساب میآید. بهبود شرایط بهداشتی و پزشکی تنها از ظریق نشر وسایل و امکانات حاصل نمیشود. مانند موجودیت تجهیزات بهداشتی، بهداشت یک ملت وابسته به طرز تفکر، اندیشه، و شرایط آموزشی آنها است. با ساخت بیمارستانهای لوکس نمیتوان سطح بهداشت را بالا برد، چرا که پزشکی عاریتی و وارداتی در یک کشور در حال توسعه به زودی با محدودیتهایی مواجه خواهد شد. اگر به مردم یاد دهیم که چطور آب را آلوده نکنند و مسکن خود را تمیز کنند، میزان کارایی بیشتر خواهد بود. اگر در کشورهای صنعتی پیشرفته مسئله کیفیت زیست مطرح است و بیماریهای روانی از اهمیت ویژهای پیدا کرده است، برای بیش از 75% از جمعیت جهان مسئلهای که مطرح است، موجودیت آنها و امکان زیست است. در این کشورها پیشرفتهای نوین پزشکی نتایج ارزندهای داشته است، هر چند که شرایط تغذیه صورت نامطلوب و در مواردی وخیمتر پیدا کرده است. مسلم است که در این کشورها آینده بهداشت به همان اندازه در گرو مشکلات اقتصادی و اجتماعی است که پیشرفتهای فنی پزشکی. مسئله در این است که وجود فعالترین سازمانها، برنامههای دقیق و کمکهای خیلی سخاوتمندانه، برای تغییر شکل اساسی و یک باره نحوه زندگی میلیونها انسان کافی نیست.
تصور کنیم که در منطقه معینی به اتکا استفاده از شرایط مساعد اقتصادی، اعتباراتی به ریشه کنی مالاریاتخصیص داده شود، گردد. د.ت قادر خواهد بود که جمعیت را از بیمار شدن مصون بدارد. حال اگر مدیران برنامهها به عذر وجود مشکلات اقتصادی، از پرداخت هزینههای این برنامه غفلت ورزند، مالاریا صورت وخیمتری از قبل پیدا خواهد کرد، چرا که میزان مصونیت اکتسابی ساکنین منطقه کاهش یافته است.
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.