فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:61
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
فصل اول 1
زراعت پنبه 1
تاریخچه و کلیات 2
اهمیت اقتصادی پنبه 4
خصوصیات گیاهی 5
ترکیبات پنبه 7
تناوب زراعی 11
مواد غذایی مورد نیاز پنبه 11
طریقة مصرف کود در زراعت پنبه 12
زمان کاشت پنبه 14
روشهای مختلف کاشت پنبه 15
آبیاری 17
کنترل علفهای هرز 20
آفات و بیماریها 20
برداشت 23
میزان عملکرد پنبه 24
فصل دوم 27
گونه ها و ارقام 27
فصل سوم 31
معرفی ارقام مختلف پنبه 31
معرفی رقم ورامین 32
معرفی رقم ساحل 35
معرفی رقم اولتان 38
معرفی رقم دلتاپاین 16 41
معرفی دکتر عمومی 44
معرفی رقم مهر 47
معرفی رقم بختگان 50
معرفی رقم بلغار 433 52
معرفی رقم آریا 52
معرفی رقم آکالا 53
معرفی رقم استون ویل 2 بی 53
معرفی رقم امپایر 53
معرفی رقم پی مستر 54
معرفی فیلستانی 54
معرفی رقم کوکر 100 54
معرفی رقم کوکر 100 ویلت 55
معرفی رقم گیزا 55
معرفی رقم لاکت 56
معرقی لایتینگ اکسپرس 56
معرفی رقم 108 اف 56
فهرست منابع 57
فصل اول:
زراعت پنبه
تاریخچه و کلیات
پنبه (cotton) دارای چند گونة زراعی می باشد که به نظر می رسد منشاء اولیه آنها آفریقای استوایی باشد. ظاهراً پنبه از این منطقه و در زمانی که تمام قاره ها به هم وصل بودهاند، به سایر مناطق جهان شامل جنوب غربی و جنوب شرقی آسیا، استرالیا و آمریکا راه یافته است. پس از جدا شدن قاره ها از یکدیگر (در حدود 100 میلیون سال پیش و در دورة مزوزوئیک)، گروه های ژنتیکی مستقل در آمریکای جنوبی، آمریکای مرکزی، جنوب غربی آسیا، شمال شرقی آفریقا و هند تکامل یافتند. ظاهراً دو گونة دیپلوئید (26=n2) گوسیپیوم آربوریوم (Gossypium arboreum) و گوسیپیوم هر باسیوم (G.herbaceum) در اتیوپی و مناطق عرب نشین از G.herbaceum race africanum بوجود آمده اند. سابقه تولید و مصرف الیاف این گونه ها در مناطق فوق به حدود 5000 سال پیش می رسد. بعضی عقیده دارند که این دو گونه دیپلوئید در هند و آسیای شرقی اهلی شده و از هند به مصر، چین و جنوب اقیانوس آرام رفته است. سابقه مصرف پنبه در هند و پاکستان به حدود 3000 سال پیش از میلاد مسیح می رسد.
دو گونة زراعی پنبه دنیای جدید شامل گوسیپیوم هیرسوتوم (G.hirsutum)، که بنام پنبه آپلند (upland cotton) شناخته می شود، در آمریکای مرکزی و مکزیک و گوسیپیوم باربادنز (G.Barbadense) که بنام پنبه پی ما (Pima cotton) شناخته می شود در آمریکای جنوبی و از تلاقی نژادی از G.herbaceum با (G.raimondii) یا (G.thuberi) و یا هر دوی آنها حاصل شده اند. در نتیجه دو گونة زراعی پنبه دنیای جدید آلوتتراپلوئید (52= n2) می باشند. تلافی های بین دو گونه ای و انتخاب انسانی سبب اختلاط گونه ها شده و ارقام پرتولیدی بوجود آمده است.
سابقة کشت و کار پنبة آپلند در مکزیک و کشت پنبه پی ما در آمریکای جنوبی به حدود 3500 سال پیش از میلاد مسیح می رسد. در حال حاضر قسمت اعظم (حدود 90 درصد) سطح زیر کشت پنبه در جهان به پنبه آپلند تعلق دارد. بذر ارقام این گونه توسط انگلیسی ها و در جریان جنگ داخلی آمریکا، در مستعمرات انگلیس توزیع شد و کشت آن ترویج گردید تا الیاف پر کیفیت مورد نیاز صنایع بافندگی انگلیس تأمین گردد. تولید پنبة به عنوان یک گیاه لیفی پس از اختراع دستگاه جین (جدا کننده الیاف از وش) توسط وتیتی در سال 1793 گسترش زیادی یافت. بر اساس اطلاعات موجود، در سال 1998 میلادی حدود 45 میلیون تن الیاف در سراسر جهان مصرف شده است که حدود 20 میلیون تن آن از پنبه استخراج شده است. چین، آمریکا، هند، پاکستان و ازبکستان مهمترین تولید کنندگان پنبه در جهان به شمار می روند.
الیاف پنبه، بعنوان یک فیبر سلولزی طبیعی، دارای خصوصیاتی انحصاری می باشد و هیچ فیبر مصنوعی دیگری تمامی این خصوصیات را به طور یکجا ندارد. نرمی و لطافت، توان جذب و انتقال رطوبت و عرق بدن، قابلیت انعطاف، دوام، استحکام، مقاومت در مقابل فساد شیمیایی، قابلیت شستشو با آب معمولی و نیز خشک شوئی، رنگ گیری و چاپ پذیری، قابلیت تا کردن و سهولت خیاطی از مهمترین خصوصیات پارچه های حاصل از الیاف پنبه می باشند. قابلیت جذب و انتقال رطوبت، الیاف پنبه را برای صنعت لباس سازی بسیار مطلوب ساخته است. پشم عرق بدن را جذب می کند، اما هدایت نمی نماید، الیاف مصنوعی عرق بدن راحتی جذب هم نمی کنند. اما پارچه های پنبه ای عرق بدن را جذب می کنند و به سمت دیگر خود انتقال می دهند تا تبخیر شود. به این طریق، بدن خنک شده و پارچه خشک می گردد که باعث آرامش جسم و جان می شود.
تا اواخر قرن نوزدهم، تولید الیاف بعنوان تنها هدف تولید پنبه محسوب می گردید و دانه را محصول زاید به حساب می آوردند که به طور عمده به مصرف تغذیه نشخوار کنندگان می رسید. تا اینکه پیدایش روشهای اقتصادی روغن گیری به مصرف پنبه دانه بعنوان یک دانة روغنی نیز اهمیت بخشید. با این حال، هنوز هم استحصال الیاف مهمترین هدف تولید پنبه است. زیرا دانه های روغنی زیادی وجود دارند که اهمیت و کیفیت روغن آنها بهتر از روغن پنبه دانه است.
تولید پنبه در ایران قدمت زیادی دارد. براساس گزارش فائو در سال 2000، سطح زیر کشت پنبه در ایران حدود 240000 هکتار با عملکرد حدود 08/2 تن در هکتار وش بوده است. از این مقدار حدود 30000 هکتار آن به پنبة دیم تعلق دارد. عملکرد پنبة دیم در ایران بین 900 تا 1600 کیلوگرم در هکتار وش طی سالهای مختلف گزارش شده است. استانهای گلستان، مازندران و خراسان مهمترین تولید کنندگان پنبة دیم در ایران به شمار می روند. عملکرد وش در واحد سطح در استانهای فوق از پتانسیل عملکرد محصول (بیش از 5 تن در هکتار وش) بسیار کمتر است. عملکرد های بیش از 3 تن در هکتار وش تحت شرایط کشت آبی و بیش از 2 تن وش تحت شرایط دیم مطلوب می باشد.
اهمیت اقتصادی پنبه:
پنبه به علت آنکه در دنیای امروز موارد مصرف گوناگون دارد، از نظر اقتصادی و تجارتی دارای اهمیت فوق العاده است و به علت احتیاج به انواع وسایل و لوازمی که از فراورده های این گیاه تهیه می شود. روز به روز بر اهمیت و سطح زیر کشت آن افزوده می گردد. و هر گاه در کاشت و عملیات داشت و برداشت این گیاه دقت کافی مبذول شود محصول قابل توجهی تولید خواهد نمود و چون مردم جهان به آن احتیاج مبرم دارند و به عنوان لباس، مبلمان و غیره از آن استفاده می کنند. به آن طلای سفید هم می گویند. هر چه تمدن پیشرفت کند به همان نسبت احتیاج مردم دنیا به فرآورده های مختلف این گیاه زیادتر می شود. گرچه الیاف مصنوعی تا اندازه ای در صنایع نساجی جای پنبه را گرفته اند لکن هنوز پنبه ارزش و مقام خود را حفظ کرده است و مهم ترین و پر مصرف ترین الیاف صنعتی است، زیرا الیاف پنبه محکمتر از سایر الیاف است و بخصوص در مقابل رطوبت بیشتر از سایر الیاف مقاومت دارد. به تجربه ثابت شده است طول و عرض پارچه های غیر پنبه ای در اثر شستشو کم و بیش تغییر می کند، در صورتیکه پارچه های پنبه ای بدون تغییر باقی می مانند. از طرفی قدرت و خاصیت رنگ پذیری الیاف پنبه بیش از الیاف مصنوعی است، همچین خاصیت جذب گرمای آنها بیشتر از سایر پارچه ها است و کمتر چروک می خورند. به طور کلی الیاف پنبه به عنوان محصول اصلی و درجه اول و دانه پنبه به عنوان محصول فرعی درجه دوم، نقش مهمی در صنعت و تجارت دارند. در ایران الیاف پنبه از نظر صادرات در درجه دوم و بعد از نفت قرار دارد.