فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:71
فهرست مطالب:
چکیده
معرفی منابع
مقدمه
فصل اول:
۱-۱- مسئله تحقیق
۱-۲- ضرورت و اهداف تحقیق
۱-۳- فرضیهها
۱-۴- روش تحقیق
فصل دوم:
۲-۱- اوضاع ایران قبل از روی کار آمدن نادر
۲-۲- سابقة ایل افشار و تبار نادر
۲-۳- ایران در عصر نادرشاه (بطور خلاصه)
۲-۴- بحرانها و شورشهای دوران نادرشاه
۲-۵- مرگ نادر و علل آن
۲-۶- اوضاع ایران بعد از نادر و آشفتگی اردوی نادری
فصل سوم: جانشینان نادر
۳-۱- اوضاع سیاسی و اجتماعی در ایران در زمان علی شاه
۳-۲- اوضاعسیاسی و اجتماعی در زمان ابراهیم شاه
۳-۳- اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در زمان شاهرخ میرزا
۳-۴- اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در زمان میر سید محمد (شاه سلیماشانی)
۳-۵- علل فروپاشی سلسله افشاریه
نتیجه گیری
فهرست منابع و مآخذ
چکیده:
دوام تمدن بشری و قوام حیات ملل در اعصار طولانی تاریخ متکی به رشادتها و جانبازیهای مردمی است که از موجودیت فردی خود صرفنظر کردهاند. تا ثبات و بقای کل جامعه و افراد آن جامعه برقرار بماند. در حقیقت دوام و بقای همه جوامع بشری و تعالی و پیشرفت افراد جوامع بشری و پیشرفت افراد جوامع بشری به تعداد مردم فداکار و از خود گذشته منوط است، ک از منافع فردی خود چشم پوشی می کنند. به مصالح و منافع اجتماع خود کمک و مساعدت قابل توجهی انجام دادهاند. چنین کسانی عنوان «قهرمان» قوم و جماعت خود می شوند.
در دورههای مختلف ستایش جماعات انسانی کثیری را به خویش جلب کردهاند. اساساً پیدایش نادر معلول شرایطی است که ایجاب می کند تا چنان مردی با آن گونه کفایت عظیم بدرخشد. و با گردآوری تودههای مردم مستعد، شمشیرزن و مجاهد، در راه رهایی ایران، نشان دهد که نمایندة روح حقیقی و توان رزمجویی و افتخار آفرینی هموطنان خویش است.
همه مورخان و کلیة استادان علم تاریخ به این نکته واقفند، که مادر دهر تا کنون کمتر مرد بزرگی مانند نادر بوجود آورده باشد، نبوغ فرماندهی، استعداد کشورگشائی، و هوش خداداری نادر، نمی توان شک کرد.
نادر طفل بود که پدرش از دنیا رفت، نادر به دلیل کمی سن نتوانست حاکم قلعه کلات شود به همین دلیل عمویش به این مقام رسید.
وقتی نادر به سن جوانی رسید عمویش این مقام را به او تعویض نکرد، به بهانه جوان بودن نادر، و نادر از طایفه خود فاصله گرفت، و وارد مشهد شد و حاکم خراسان او را به نیابت ایشیک آقاسی باشی معین کرد. و با رشادت و شجاعتی که داشت در ظرف چند سال به منصب مین باشی گری رسید و تا سن سی سالگی بر این مقام بود و همیشه آثار شجاعت و عزم متین از او دیده میشد.
با حملات ترکمنها به خراسان نادر به فرماندهی قشون منصوب شد و رشادتهای زیادی از خود نشان داد و ترکمنتن را شکست داد.
اگر چه نادر در ایام سلطنت خویش درب طلائی بریا حضرت امام رضا (ع) بنا نکرد و او می خواست مشهد را پایتخت دائمی خود سازد.
اما در قسمت سیاست و کشورداری نادر چندان استعدادی نداشت و هر چه بنا کرد بی اساس و بی پایه بود. چنانکه امپراتوری وسیع وی در نتیجه همین ضعف تشکیلات پس از مرگش در هم پاشید.
باید به خاطر داشت که منصبی که نادر به آنها می داد پاداش شجاعت آنها یا به مناسبت اطلاع آنها بر طرق پول گرفتن از مردم با زور بود، و ربطی به عقل یا شایستگی آنها نداشت. و از اینجا طبعاً می توان دریافت که چرا اشخاص پست در خدمت او به مقامات عالی رسیدند.
همه کسانی که تاریخ نادر را نوشتهاند متفق القولند که در پنج سال آخر سلطنت نادر، ظلم بی اندازه بر ایرانیان رفته است، تا آنجا که در پنج سال آهر سلطنت نادر، ظلم بی اندازهای بر ایرانیان رفته است، تا آنجا که می توان گفت هیچ دولت متجاوز و غارتگر بیگانهای نیز، در یک سرزمین به استعمار کشیده شده مرتکب آن نوع فجایع بی اندازه نگردیده است. برخی بر این عقیدهاند که ثروت سرشار هند، زمام هوسهای نادرشاه را سست کرد. او که از خاندان فقیری بود به مجرد دیدن آن همه دفینه و جواهرات آزمندتر و حریصتر گردید، و اندیشهای جز بر افزودن سیم و زر و انباشتن آنها در کلات نداشت. نادر در ابتدای امر گشاده دستی وسعة صدر نیز داشت و بکرات دیده میشد که پول را تنها ابزاری برای تحقق اهداف خود در نظر می آورد. حق این است که بگوییم شدت بیماری او که پس از کوری دلاورش رضا قلی میرزا محسوس شد. ابتدا به نوعی خودآزاری و آنگاه مردم آزاری منتهی شد. جمعآوری ثروت و زجردادن مردم بیگناه و گناهکار مجاری نمایش هیجانهای روحی وی گشت. بیماری اختلال فکری نادر خود عامل اصلی کشته شدن نادر بدست یارانش گردید.
علی قلی خان برادر زاده نادر شاه او را بقتل رساندند. علی قلی خان تمام فرزندان نادرشاه را بقتل رسانید. و شاهرخ میرزا را که فرزند رضا قلی میزرزا بود را در مشهد زندانی نمود.
علی قلی خان در بیست و هفتم جمادی الثانی سال 1160 هجری، قمری در مشهد مقدس تاج گذاری کرد، و خود را علیشاه نامید. سکه و خطبه بنام خود خواند.
علی شاه بدلیل اینکه به حکومتش مشروعیت بخشد، فرمانی صادر کرد و از ظلم و ستم نادر ابراز انزجار کرد و خود را عادلشاه نامید. تا قلوب مردم ایران را به خود جلب نماید . علی شاه در آغاز سلطنت به باده گساری پرداخت، و گنجینهها و ثروت نادر و اشیای نفیس که پانزده کرور نقد مسکوک که هر کروری بالغ بر پانصد هزار تومان بود را از کلات به مشهد آورد و به این و آن بخشید.
معرفی منابع:
در جنگی که بین علی شاه و ابراهیم خان در سلطانیه در گرفت، علی شاه از ابراهیم خان شکست خورد. عده زیادی از لشکریان علی شاه به ابراهیم خان پیوستند. علی شاه به تهران گریخت، و بدستور ابراهیم خان کور گردید .
ابراهیم خان به سبب قتل شاهزادگان نادرشاه، توسط برادرش علیشاه، از او بسیار هراسناک بود. به همین دلیل با علیشاه وارد جنگ شد.
ابراهیم خان برادر کوچکتر علیشاه بود. ابراهیم خان در هفدهم ذی الحجه سال 1161 هجری، قمری در تبریز به تخت سلطنت جلوس کرد.
مردم مشهد و سران ایلات نیز به جستجوی شاهرخ پرداختند. شاهرخ میرزا را مردم مشهد و سران ایلات نیز به جستجوی شاهرخ پرداختند. شاهرخ میرزا را مردم مشهد از ارک بیرون آوردند، و در آستاکه مشهد رضوی با وی پیمان سلطنت بستند شاهرخ میرزا در بیستم شوال سال 1161 هجری، قمری در مشهد به تخت سلطنت نشست.