معماری به عنوان یک هنر برتراز جوابگویی صرف به نیازهای عملکردی یک بنا می باشد .اصولا ،تجلیات فیزیکی معماری با عملکرد انسان مطابقت دارد .ترتیب و نحوه سازماندهی ،طراحی و ارائه عناصر تشکیل دهنده فرم و فضا است و چگونگی تلاش های معماری ،استخراج جواب ها و رساندن «معنا »را تعیین
می نماید .از اینرو در فرایند طراحی نحوه سازماندهی در طراحی وبیان معماری نه تنها به عنوان هدف بلکه به عنوان وسیله ای برای حل معمارانه مساله در جوابگویی به شرایط محیط ،عملکرد و مفهوم آن
می باشد،قیاس چنین است باید الفبا را قبل از شکل گیری کلمات وبسط فرهنگ لغات خود بداند و درک کند .او باید قواعد دستور زبان و نحو را قبل از ساختن جملات فهمیده و اصول ترکیب را قبل از نوشتن مقالات و داستان ها و غیره درک نمایند . هنگامی که این اصول فهمیده شدند،شخص می تواند با شدت با قوت بنویسد ،دعوت به صلح نموده یا تحریک به شورش بنماید ،نظر به سطحی دهد یا از معنا و بصیرت سخن گوید .بنابراین بر دانشجویان معماری لازم است که با عناصر تشکیل دهنده فرم و فضای معماری و نحوه بیان آنها آشنا بوده و به چگونگی پیشبرد هر فرض concept) )طراحی توجه کرد و مفاهیم بصری آنها را در شکل گیری هر راه حل طراحی درک نمایند .