این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 175 صفحه می باشد.
یشگفتار: ۱
مقدمه: ۳
فصل اول : مبانی نظری تحقیق.. ۷
بیان مساله واهمیت موضوع تحقیق: ۸
اهداف تحقیق: ۱۲
فرضیات تحقیق: ۱۳
روش تحقیق: ۱۳
فصل دوم: رسانه چیست و چه تواناییهایی دارد؟. ۱۴
ارتباط جمعی- تاریخچه رسانههای جمعی.. ۱۵
کارکرد رسانههای جمعی.. ۲۱
وظیفه رسانه چیست؟. ۲۸
قدرت تأثیر رسانههای جمعی.. ۲۹
فصل سوم: جهان جدید تلویزیون.. ۳۳
یک کودک چه وقت استفاده از تلویزیون را شروع میکند؟. ۳۴
کودک چه مقدار وقت صرف تلویزیون میکند؟. ۴۱
چه کسانی بیننده پروپا قرص هستند؟. ۴۶
توضیحی درباره سایر رسانهها ۴۹
استفاده کودکان از رسانهها در سنین مختلف: ۵۰
کودکان چه چیزهایی را میبینند؟. ۵۲
برخی معیارهای پیش بینی سلیقه کودکان در مورد تلویزیون.. ۵۶
کودکان درباره تلویزیون چگونه فکر میکنند؟. ۶۰
وجهه تلویزیون : ۶۱
آیا تلویزیون در نظر کودکان شگفت انگیز است؟. ۶۳
بچهها دوست دارند شاهد چه تغییراتی در تلویزیون باشند ؟. ۶۴
والدین دوست دارند شاهد چه تغییراتی باشند ؟. ۶۶
چرا کودک از تلویزیون استفاده میکند؟. ۶۸
عملکرد تلویزیون: ۷۵
چرا ما دارای رسانههای جمعی هستیم ؟. ۷۷
نیازهای ویژه کودکان که تلویزیون آنها را برآورده میکند ، کدامند ؟. ۷۹
محتوای خیال: ۸۱
محتوای واقعیت.. ۸۲
تلویزیون به عنوان خیال. ۸۳
آیا تلویزیون مانعی بر سرا راه مسائل زندگی است؟. ۸۵
تلویزیون به عنوان واقعیت.. ۸۶
دو جهان.. ۸۹
اهمیت خیال. ۹۱
فصل چهارم: یادگیری از تلویزیون.. ۹۲
چگونگی یادگیری از تلویزیون.. ۹۳
موارد یادگیری اتفاقی.. ۹۵
میزان هوش و رفتار کودک در ارتباط با برنامههای تلویزیون.. ۱۰۰
چه آموزشی را باید انتظار داشته باشیم؟. ۱۰۳
تلویزیون در مدرسه. ۱۰۸
چگونگی اکتساب در کودکان.. ۱۱۳
مقایسه. ۱۱۵
فصل پنجم: تاثیرات جسمی و روانی تلویزیون بر کودکان.. ۱۱۹
الگوی تأثیر- رسانه: ۱۲۰
تلویزیون به کودکان چه میدهد؟. ۱۲۰
الگوی تأثیر- کودک.. ۱۲۷
الگوی تأثیر- تعامل. ۱۳۰
دیگر ویژگیهای تعامل. ۱۳۳
اثرات فیزیکی تلویزیون بر کودکان.. ۱۳۵
آیا تلویزیون بر بینایی کودکان اثر بدی دارد؟. ۱۳۶
آیا تلویزیون کودکان را خواب آلود و خسته به مدرسه میفرستد؟. ۱۳۷
اثرات عاطفی تلویزیون برکودکان.. ۱۳۸
اثرات شناختی تلویزیون بر کودکان.. ۱۴۱
آیا تلویزیون حاوی تصویر غیر دقیقی از زندگی بزرگسالان است؟. ۱۴۱
آیا تلویزیون موجب بزرگسالی زود رس میشود ؟. ۱۴۳
اثرات رفتاری.. ۱۴۵
آیا تلویزیون کودکان را منفعل میکند؟. ۱۴۷
آیا خشونت ارائه شده در تلویزیون، آموزش خشونت میدهد؟. ۱۵۳
نتیجه گیری : ۱۵۷
پیامدهای منفی تلویزیون: ۱۵۷
فصل ششم: اینترنت رسانه جدید قرن بیستم. ۱۶۰
اینترنت چیست؟. ۱۶۲
فواید اینترنت برای کودکان: ۱۶۳
خطرات اینترنت : ۱۶۴
سودجویان از اینترنت برای به دام انداختن کودکان استفاده میکنند: ۱۶۴
مطالب نامناسب و غیر مجاز در اینترنت : ۱۶۴
ارتکاب جرایم: بمبها، مواد مخدر، دزدی و شخصیتهای غیر واقعی.. ۱۶۴
تهاجم به حریم خصوصی : ۱۶۵
چگونگی اجتناب و کاهش خطراتی که کودکان در ایترنت با آن مواجهند: ۱۶۵
نتیجه گیری و آزمون فرضیات: ۱۶۶
منابع مآخذ: ۱۷۰
پیشگفتار:
تحقیق حاضر با عنوان "بررسی نقش رسانههای جمعی(با تاکید بر تلویزیون) در الگوپذیری و رفتار کودکان " سعی دارد، تاثیرات مثبت وپیامدهای منفی وابستگی کودکان به تلویزیون را مورد بررسی قرار دهد. در راستای رسیدن به هدف مذکور ابتدا مبانی نظری تحقیق در مورد تاریخچه پیدایش رسانههای گروهی و به خصوص تلویزیون مطرح شده، سپس انواع کارکردهای تلویزیون، وظایف رسانه به عنوان یک وسیله ارتباطی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.در فصل دوم تحقیق مقدارزمانی که کودکان در شرایط مختلف سنی صرف تماشای تلویزیون میکنند،آغاز سن تماشای تلویزیون، دلایل تماشای تلویزیون توسط کودکان و انتظاراتی که کودکان و والدین آنها از تلویزیون دارند مورد بررسی قرار میگیرد. لازم به ذکر است آمار و ارقام مربوط به این فصل از تحقیق، در مورد جامعه آمریکا و بر اساس اطلاعات کتاب " تلویزیون در زندگی کودکان ما نوشته ویلبر شرام و دیگران، ترجمه محمود حقیقت کاشانی میباشد. امید است با عنایتی که مسئولین تعلیم وتربیت ایران اسلامی به الگو گیری کودکان این مرز و بوم از رسانههای گروهی و به ویژه رسانههای تصویری دارند، زمینه انجام این چنین پژوهشهای گسترده ای در سیستم آموزش و پرورش کشور مانیز فراهم گردد که این مهم حمایت همه جانبه مسئولین امر را میطلبد.
فصل سوم با عنوان جهان جدید تلویزون مسایلی از جمله سن شروع تماشای تلویزیون و شرایط زمانی و انواع موضوعاتی که مورد توجه کودکان با توجه به شرایط سنی و جنسی و همچنین تواناییهای ذهنی آنها است مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل چهارم مربوط به نحوه و میزان یادگیری کودکان از این رسانه و عوامل تاثیر گذار بر این مساله است.
در فصل پنجم تحقیق، تاثیرات روحی، روانی و جسمی تلویزیون بر کودکان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و در نهایت در فصل ششم به رسانه جدید " اینترنت "و رابطه آن با مسئله یادگیری و الگو پذیری کودکان و انواع خطراتی که این رسانه برای کودکان دارد اشاره شده است.
مقدمه:
کودکان ما امروزه در خانه ای پا به دنیا میگذارند که تلویزیون در آن به طور میانگین هفت تا هشت ساعت در روز روشن است. حالا دیگر بیش از آنکه از مادربزرگها داستان و از پدربزرگها خاطره بشنویم این تلویزیون است که داستانهای مربوط به انسانها، زندگی و ارزشهای آن را برای ما بیان میکند.
تلویزیون، امروزه به عنوان عمومی ترین و پرمخاطب ترین رسانه جمعی، سهم عمده ای در آموزش و تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر فرهنگ و روح و روان جمعی دارد.
تاثیر پذیری اکثریت خاموش جامعه از تلویزیون و برنامههای ماهواره ای تلویزیونی بسیاری از اوقات کشورهای جهان سوم را با بحران فرهنگی روبرو کرده است.
تلویزیون هر روز بر ما تسلط بیشتری مییابد و ما بایستی نگران آثار مخرب برنامههای تلویزیونی برای کودکان و خانوادههای خود باشیم. این حق ماست و میبایستی عکس العمل نشان دهیم. اگر چه تلویزیون فی نفسه مطرود نیست اما برنامههای تلویزیونی در مجموع زیانبار بوده اند. در غرب به نوعی و در شرق به شکلی دیگر خطر برنامههای مخرب و منحط تلویزیونی احساس میشود.
ما بدبختانه فرزندانمان را با تلویزیون تربیت میکنیم وقتی میخواهیم آنان را ساکت کنیم برای آنان تلویزیون روشن میکنیم و یا آنان را به تماشای برناههایی که خودمان هم نمی دانیم چه هستند دعوت میکنیم. خودمان هم متاسفانه عادت کرده ایم به آنچه پخش میشود فقط خیره شویم و نگاه کنیم. بشر با تولید نیازمند به شناخت دنیای اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحیه مدنی میتواند به صورتی سالم و سازنده انجام گیرد اما به نظر میرسد تلویزیون یک مانع اصلی بر سر راه رسیدن به دنیای بهتر است پس ما بایستی از آثار سوء این جعبه جادویی آگاه شویم و در ارتباط با تلویزیون مسؤولیت خود را بپذیریم.
«تلویزیونی که میتواند دارای اثرات کاملاً مخرب باشد میتواند به صورت ابزار مفیدی نیز در خدمت تعلیم و تربیت درآید تلویزیون میتواند چنین باشد ولی خیلی غیر محتمل است که چنین بشود.»
ساخت برنامههای با ارزش وقت بیشتر و تخصص بالاتری لازم دارد اما افرادی که بتوانند برای مدت زمان پخش برنامههای بد بسازند زیاد هستند و این مسأله را حل میکند.
نمی توان کودکان را برای زمانی که در مقابل صفحه تلویزیون صرف میکنند سرزنش کرد و اینکه آنها تقصیری ندارند که از طریق تلویزیون اطلاعات دگرگون شده را دریافت میدارند.
جان کندری میگوید: قرار نیست که تلویزیون از بین برود از سویی خیلی کم احتمال دارد که تلویزیون فضای مناسبی را برای اجتماعی کردن کودکان ایجاد کند.»
در گذشته کودکان ناظر فعالیت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طی یک نسل به آنان آموخته بود الگویی برای نسل آینده میشد اما اکنون باید دریابیم که کودکان از محیط اطراف خود چه چیزهایی را فرا میگیرند؟ عواملی که محیط اطراف آنان را میسازد چه نام دارد؟ و تلویزیون به عنوان یکی از این عوامل چه میکند و چه باید بکند؟
در کتاب تلویزیون خطری برای دموکراسی زیر عنوان « چرا بچهها تلویزیون تماشا میکنند؟» آمده است که : انگیزه کودکان از نشستن در پای تلویزیون با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان برای سرگرمی به تماشای تلویزیون میپردازند ولی کودکان ضمن اینکه طالب سرگرمی هستند غالباً برای فهمیدن دنیای اطراف به تلویزیون مینگرند. بزرگترها معمولاً اهمیت کمتری برای تلویزیون قایل هستند و به آن با یک ساده باوری آگاهانه نگاه میکنند». تبلیغات تلویزیونی روی شخصیت کودکان، باورهای کودکان و اعمال کودکان به شدت مؤثر میافتد. معمولاً کودکان از دو سالگی تماشای فیلمهای کارتونی را شروع و تقریباً در 6 سالگی به تماشای تلویزیون عادت میکنند. یعنی قبل از اینکه به مدرسه بروند با تلویزیون دوست میشوند.
به نظر میرسد ورود تلویزیون به عنوان معلم به اعتبار معلم و معلمی پایان بخشیده است یا دارای این چنین قدرتی است زیرا امروزه دانش آموزان در حالی قدم به مدرسه میگذارند که به شدت از تکنیک تلویزیون و اثرات روانی آن متأثر شده اند و در حالی که مکانیسم تصویری و بصری تلویزیون ریشه در اعماق آنان دوانده است با سیستم کتاب و حروف چاپی وارد یک نزاع درونی و روانی میشوند این درگیری قربانیان زیادی را میطلبد. کودکان و دانش آموزان که نمی توانند و یا نمی خواهند از طریق قرائت آموزش ببینند و یا اصولاً توانایی خواندن را ندارند نوآموزانی که قادر به درک تسلسل منطقی حتی یک پاراگراف نیستند و نمی توانند افکار خود را برروی چند جمله مکتوب متمرکز کنند دیگر قادر نیستند بیش از چند دقیقه به بیان شفاهی معلم ویا یک سخنرانی توجه کنند و ارتباط منطقی جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و یا حتی فراگیرند.»
کودکان بر خلاف بزرگسالان که با دیگر رسانهها ارتباط دارند بیشتر با تلویزیون در ارتباط هستند. به عقیده پژوهشگران علت علاقه کودکان به تلویزیون این است که به آنان امکان میدهد تا در ماجراهای پشت پرده زندگی کودکانه خود رسوخ کنند و دنیا و مردم را بهتر بشناسند. وقتی کودکان ما به دنیا میآیند باید کار دشواری را انجام دهند و آن انطباق پذیری به شکل صحیح روشن میشود و برآنان است که کودکان را برای وظایف آینده آماده کنند اما وقتی دیگر کسی به کودکان کمک نمی کند که دنیا را بشناسد آنان دست به دامان تلویزیون میشوند. در حال حاضر پدران و مادران وقت اینکه دنیای وسیع اطراف را به کودک بیاموزند از دست داده اند و از سویی تلویزیونی برای کودکان دست یافتنی ترین دریچه به دنیای افراد بالغ است. پس تلویزیون به کودک یک تصویر یا خیال دگرگونه ارائه میدهد زیرا در تلویزیون بیننده بیشتر از آنچه میبیند تأثیر میپذیرد و این نگرانی در مورد کودکان که بزرگ میشوند وجود دارد.