کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

مقاله تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل

اختصاصی از کوشا فایل مقاله تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل


مقاله تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 88 صفحه می باشد.

 

فهرست مطالب

خلاصه ۴
مقدمه ۷
بیان مساله ۱۰
اهمیت و ضرورت پژوهش ۱۴
متغیرهای پژوهش ۱۵
تعریف علمی و عملیاتی «مهارت‌های زندگی»: ۱۶
تعریف علمی و عملیاتی «سلامت روان» ۱۷
تعریف علمی و عملیاتی «منبع کنترل» ۱۸
مبنای تئوریکی برنامه آموزش مهارتهای زندگی ۱۹
اهداف آموزش مهارتهای زندگی ۲۴
اهمیت مهارتهای زندگی در سلامت روانی ۲۶
ابعاد مهارتهای زندگی ۲۸
پیشینه تحقیقاتی پژوهش ۲۹
جمع بندی و نتیجه‌گیری از پیشینة تحقیقاتی پژوهش ۴۲
فرضیات پژوهش ۴۳
روش بررسی ۴۵
۱- پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) 46
2- پرسشنامه منبع کنترل لونسون ۴۷
۳- ابزار آموزش مهارتهای زندگی ۴۸
روش‌های آماری پژوهش ۵۰
تجزیه و تحلیل علمی ۵۰
منابع تغییر ۶۱
مقیاسها ۶۱
منابع تغییر ۶۳
مقیاسها ۶۳
منابع تغییر ۶۵
مقیاسها ۶۵
بحث و نتیجه‌گیری ۶۹
فهرست منابع فارسی ۸۱

 

 

فهرست منابع فارسی

۱- احمدی زاده، محمد جواد (۱۳۷۳)، «بررسی اثر بخشی آموزش مهارت حل مسأله بر برخی از ویژگی‌های شخصیتی نوجوانان تحت پوشش مراکز شبانه‌روزی بهزیستی» پایان نامه ارشد: روان‌شناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی.

۲-  استورا، اچ. ب (۱۹۹۱). تنیدگی یا استرس. ترجمه: دادستان، پریرخ (۱۳۷۷). چاپ اول تهران. انتشارات رشد.

۳-  اسماعیلی ، محمد (۱۳۸۰) . «بررسی اثر آموزش درس مهارتهای زندگی در تعامل با شیوه‌های فرزند پروری بر عزت نفس دانش‌آموزان استان اردبیل». فصلنامه پیام مشاور. سال سوم. شماره ۶٫ انتشارات ورای دانش.

۴- امین یزدی، امیر؛ صالحی فدردی، جواد (۱۳۷۸). «بررسی رابطه سبک اسنادی با استرس ادراک شده.» مجله علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد. سال اول. شماره ۲٫

۵- بیابانگرد ، اسماعیل (۱۳۷۸). روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان. چاپ پنجم ، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان.

۶- بیان زاده ، سید اکبر؛ زمانی منفرد، افشین؛ حیدری پهلویان، احمد و همکاران (۱۳۷۸). «بررسی وضعیت سلامت روانی کارکنان یک مجتمع صنعتی»، فصلنامه اندیشه و رفتار . سال چهارم. شماره ۴٫

۷- پاپیری، امید علی (۱۳۷۶). «بررسی اثربخشی روش آموزش مهارتهای گروهی حل مسأله در درمان نوجوانان اقدام کنتده به خودکشی در ایلام .» پایان نامه ارشد: روانشناسی بالینی. دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران. انیستیتو روانپزشکی تهران.

۸- حسینی، سید ابوالقاسم (۱۳۷۸). «مفاهیم و اهداف بهداشت روانی». فصلنامه علمی پژوهشی اصول بهداشت روانی. سال اول . شماره اول.

۹- سازمان بهداشت جهانی، برنامه آموزش مهارتهای زندگی. ترجمه: نوری قاسم آبادی، ربابه؛ محمدخانی، پروانه (۱۳۷۷). تهران، واحد بهداشت روان و پیشگیری از سوء مصرف مواد سازمان بهداشت جهانی.

۱۰- شریفی، غلامرضا (۱۳۷۲). «بررسی اثر بخشی روش آموزش مهارت حل مسأله در درمان علائم افسردگی نوجوانان شاهد.» پایان نامه ارشد: روانشناسی. دانشگاه علوم پزشکی ایران، انیستیتو روانپزشکی تهران

۱۱- طارمیان، فرهاد؛ ماهجویی، ماهیار؛ فتحی، طاهر (۱۳۷۸). مهارتهای زندگی. چاپ دوم. تهران. انتشارات تربیت.

۱۲- فراهانی، محمد تقی؛ کوپر، ام. جین، پی (۱۳۷۴). «مکان کنترل یک بعدی است یا چند بعدی، داده‌هایی بر اساس ترجمه‌های فارسی مقیاسL-E راتر و مقیاس‌های P,I و C لونسون». پژوهشهای روانشناختی. دوره ۳، شماره ۳ و ۴٫

۱۳- قاسمی، طاهره (۱۳۷۵)، «بررسی ارتباط بین منبع کنترل و شیوه‌های مقابله و نیمرخهای روانی دختران در نظام جدید آموزش و پرورش در شهر تهران». پایان نامه ارشد: روانشناسی، دانشگاه الزهرا (س).

۱۴- کلینکه، ال. کریس. مهارتهای زندگی . ترجمه: محمد خانی، شهرام (۱۳۸۰) چاپ اول،  جلد ۱ تهران. انتشارات سپند هنر.

۱۵- گنجی، حمزه (۱۳۷۹). بهداشت روانی. چاپ سوم، تهران. انتشارات ارسباران.

۱۶- میرهاشمیان، حمیرا (۱۳۷۷). «تأثیر اعتقادات مذهبی در شکل‌گیری منبع کنترل و نیمرخ روانی دانشجویان دانشگاههای تهران». پایان نامه ارشد: روانشناسی. دانشگاه الزهرا (س).

۱۷- نجفی، فرحناز (۱۳۷۹). «بررسی و مقایسه میزان عزت بدنی و اضطراب دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) به عنوان یک دانشگاه تک جنسیتی با دانشجویان دختر دانشگاههای مختلط دولتی». پایان نامه ارشد: روان شناسی. دانشگاه الزهرا (س).

۱۸- هارجی، اون؛ ساندرز، کریستین؛ دیکسون، دیوید. مهارتهای ارتباطی در ارتباطات میان فردی. ترجمه بیگی، خشایار؛ فیروز بخت، مهرداد (۱۳۷۷). چاپ اول تهران. انتشارات رشد.

۱۹- هانتر- گبوی، کارول، راهنمای آموزش زندگی. بازنویسی و تنظیم: قاسم زاده، فاطمه . ترجمه: عبدالله زاده، نگین (۱۳۷۸). صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف).

References
1. Albertyn. R.M. ;Kapp. C.A’ Gr0enewald. C.J.(2001). “Patterns of empowerment in individuals through the course of a Life Skills programme in … “Journal of studies in the education of adults. 33 (2). 21 – ۱۸۰٫
۲٫ Benard. B; Fafoglia. B. (1991). “Effective substance abuse prevention school social workers as catalysts for change”. Journal of social work in education. 13 (2). 15-20.
3. Botvin. G.J. ; Mihalie. S.F; Grotpeter. J.K. (1998). “History and description of life skills training”. Blue prints for violence prevention, Book five: Life Skills training. Boulder, co: center for the study and prevention of drug abuse.
4. Botvin. G.J.:Kantor. L.W.(2000).”Preventing alcohol and tabacco use through life skills training”. Jouranal of Alcohol research & health, 24 (4), 8-250.
5. Botvin. G.J. (2001). www. Google. Com.
6. Breton. J.J.(1999). “Complementary development of prevention and mental health promotion programs for canadian children based on contemporary scientific paradigms”. Canadian. Journal of psychiatry. 44(3), 7 227.
7. Cassidy. T. (2000). “Stress, Healthiness and health behaviors: an exploration of the role of life events, daily hassles, cognitive appraisal and the coping process”. Journal of counseling psychology Quarterly. 13 (3). 19-293.
8. Collins. M.E.; Mowbray. C.T. (1999). “Measuring coping strategies in an educational intervention for individuals with psychiatric… “Journal Health & social Work. 24 (4). 12-279.
9. Darden. C. A.; “Ginter. E. J. (1996). “life skills development scale-adolescence form”Journal of mental health counseling 18 (2). 22- 142.
10. Ginter. E.J. (1999).” David K. Brooks” contribution to the developmentally based life skills approach”. Journal of Mental health counseling. 21 (3). 12-191.
11. Heaven. P. C. L. (1996). Adolecent Health, Routledge: International Thomoson Publishing.
12. Highland. P. (1998). “How does AIDS affect you?” Journal of current health. 25 (4). 11.
13. Kadish. T. E.; Glaser. B. A.; Calhoun. G. B.; Ginter. E. J. (2001) “identifying the developmental strengths of juvenile offenders: Assessing four life skills. . . “. Journal of Addictions & offender counseling. 21 (2), 11- 85.
14. Kelley. T. M. (1993). “Neo- cognitive learning theory: implications for prevention and early intervention strategies with . . . “ Journal of Adolescence. 28 (110). 22-439.
15. kelley. T. M. (2000). “Thought recognition, Locus of control and adolescent well- Being”. Journal of Adolescence.
16. Klingman. A. (1998). “ psychological education: studying adolescents interests from their own perspective”. Journal of Adolescence. 33 (130). 12- 435.
17. Kress. J. S. Elias. K. J. (1993). “Substance abuse prevention in special education populatings: Review and recommendations”. Journal of special education. 27 (1). 110- 137.
18. Mc whirter. B. T. (1999).”Effects of anger management and goal setting”. Journal of current psychology. 18 (2): 15-223.
19. Moote. Jr. G; smyth. N.J; wodarski. J. (1999). “Social skills traniing with youth in school settings: A review”. Research on social work practice. 9 (4). 39-427.
20. Nastasia. B. (1998). “A model For mental Health programming in school communities: introduction to the mini- series”. Journal of school psychology review. 27 (2). 10 – ۱۶۵٫
۲۱٫ Nelson- Jones- R. (1992). Life skills helping, USA: Books/ cole publishing company.
22. Nicol. M. M; Robertson, L; Connaughton J. A. (2000). “ Life skills programs for chronic mental illnesses. (cochrane Review)” The cochrane Library. Lssue 2. Oxford: update software. (ISSN 1464- 780 X).
23. Piccinin. S.; Mccarrey. M. (1998). “impact of situational ligitimacy and assertiveness- related anxiey/ discomforten motivation and . . . “ Journal of current psychology. 17(1). 18 –۷۵ .
۲۴٫ Reeh. H. E. ; Hiebert. B. : et.al. (1998). “Adolscence health: the relationship between health locus of control, beliefs and behaviors”. Journal of Guidance & counseling. 13 (23). 7-23.
25. Shope. J. T; Copeland. L. A. (1993). “ Assessment of adolescent refusal skills in an alcohol misuse prevention study”. Journal of Health education Quarterly. 20 (3), 18 –۳۷۳٫
۲۶٫ Spangenberg. J. J.; Theron. J. C. (1999). “Stress and coping strategies in spouses of depressed patients”. Journal of psychology. 133 (3). 10- 253.
27. Stanard., R. P. (2000). “ Assessment and treatment of adolescent depression and suicidality”. Jouranl of mantal health counseling. 22 (3). 14-204.
28. Steptoe. A.; Wardle. J (2001).” A Locus of control and health behavior revised: Amulti- variate analysis of young adults from 18 countries”. British Journal of Psychology, 22 (4), 14-659.
29. Unger. J. B.; Kipk. M.D.; et. al. (1998). “stress, coping and social support among homeless younth” journal of Adolescence reseach . 13 (2). 24-134.
30. Vuchinich. S. (1998). Problem solving in families, India. Pvt. Itd Sage publications.
31. White. J. (2001). “ Mental health concepts and skills. Sk online”. Salem- keizer public schools.
32. Whitfield. G. W. (1999). “Validatijng school social work: An evaluation of a cognitive – behavioral approach to reduce school violence”. Research on social work practice. 9(4). 28-399.
33. Wichroski. M. A. (2000). “ Facilitating self- esteem and social supports in a family life skills program”. Journal of women & social work, 15 (2),. 17-277.
34. World health organization (WHO). (1997). “ The life skills education project. Geneva”. WHO Technical report series. No 870. Vi + 93 Pages.

 

خلاصه

انسان با توجه به پیچیدگی‌ها و دشواری‌های زندگی جهت رسیدن به رشد و پیشرفت در جنبه‌های گوناگون می‌‌بایست از توانایی لازم و کافی جهت مقابله با موقعیتهای دشوار زندگی و همچنین فراهم نمودن شرایط مناسب به منظور پیشرفت همه جانبه برخوردار باشد. بنابراین افراد موفق، تکامل یافته و دارای سلامت روانی کسانی هستند که توانایی و مهارت کافی را در برخورد با شرایط گوناگون زندگی دارند و همواره در صدد تغییر موقعیت خویش در جهت رشد و تکمیل هستند. این ویژگی‌ها نشانگر برخورداری اینگونه افراد از مهارتهای زندگی می‌باشد. در حال که افراد ناموفق و کسانی که به رشد و پیشرفت متعادل در جنبه‌های گوناگون زندگی دست نیافته‌اند از سلامت روانی کمتری برخوردارند و همچنین توانایی حل مؤثر مشکلات و مسائل زندگی را ندارند می‌توان گفت که فاقد مهارتهای زندگی کافی هستند. بدین ترتیب برخورداری از مهارتهای زندگی و به کارگیری آن جهت دستیابی به رشد و کمال می‌تواند بسیاری از مشکلات،‌ ناکامی‌ها و ناهنجاری‌ها را رفع نماید و در عوض یک زندگی با نشاط، پرتلاش، رو به پیشرفت و کمال،‌ مفید و سازنده را به ارمغان آورد و چه بهتر است که کسب این مهارتها از دوران نوجوانی آغاز گردد. با توجه به اینکه تحقیقات بسیاری موضوع فوق را مورد تأیید قرار داده‌اند و همچنین باور و اعتقاد پژوهشگر به اینکه لازمه موفقیت و تکامل همه جانبه در زندگی، برخورداری از سلامت روانی و آگاهی از شیوه صحیح و مناسب زندگی و در نتیجه سبک زندگی سالم می‌باشد، به همین جهت،‌ پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل  نوجوانان پرداخته است.

 

در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل. که به شیوه  آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون- با گروه کنترل انجام گردید،‌ چنین فرض شد که آموزش مهارتهای زندگی موجب افزایش یا بهبود سلامت روان و درونی‌تر شدن منبع کنترل در نوجوانان می شود. به همین منظور از بین ۱۹۱ دانش آموز دختر مقطع دبیرستان، ۳۰ دانش‌آموز که بالاترین نمرات را از پیش آزمون (پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه منبع کنترل) به دست آوردند، انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم گردیدند که هر گروه شامل ۱۵ دانش آموز بود.

پس از اجرای پیش آزمون در گروه آزمایشی و کنترل، گروه آزمایشی آموزش مهارتهای زندگی را در هشت جلسه دو ساعته دو بار در هفته دریافت نمود. پس از یک ماه، پس آزمون (پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه منبع کنترل) در دو گروه آزمایشی و کنترل اجرا گردید.

پس از نمره‌گذاری، تفاوت میانگین بین دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده «از آزمون t دو گروه مستقل» مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میانگین دو گروه در «پرسشنامه سلامت عمومی» تفاوت معناداری وجود دارد. در نتیجه فرضیه پژوهش تأیید گردید. بنابراین، آموزش مهارتهای زندگی می‌تواند سلامت روان را افزایش دهد یا بهبود بخشد. همچنین نتایج نشان می دهد که تفاوت بین میانگین های دو گروه در کلیه مقیاسهای پرسشنامه سلامت عمومی به جز مقیاس C (نارسا کنش وری اجتماعی) کاملاً معنادار است. نکته دیگر اینکه بیشترین میزان کاهش در نمرات مقیاس D (نشانگان افسردگی)‌ پرسشنامه مذکور می‌باشد. بنابراین می‌توان گفت که آموزش مهارتهای زندگی بیشترین تأثیر را بر کاهش میزان افسردگی آزمودنی‌ها داشته است.  اما در مورد میانگین دو گروه در پرسشنامه منبع کنترل، علیرغم کاهش اندک در نمرات تفاوت معناداری وجود ندارد. در کل می‌توان گفت،‌ با  توجه به کاهش اندک نمرات، آموزش مهارتهای زندگی تا حدودی بر درونی‌تر شدن منبع کنترل در گروه آزمایشی مؤثر بوده است.

همچنین در این پژوهش، رابطه بین متغیرهای پژوهش با استفاده از «ضریب همبستگی پیرسون» به دست آمد. این نتایج نشانگر آن است که بین سلامت روان و شیوه مقابله‌ای و بین منبع کنترل و شیوه مقابله‌ای ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین متغیر (سلامت روان و منبع کنترل) ارتباط مثبت و معناداری وجود ندارد. یافته‌های جانبی این پژوهش نشانگر رابطه معنادار بین سطح تحصیلات مادر، اشتغال مادر و عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان با سلامت روان و شیوه مقابله‌ای آنان می‌‌باشد.

مشاهدات کیفی نیز در طول جلسات دوره آموزشی با نتایج کمی حاصل از داده‌ها مطابقت و هماهنگی دارد. بطوریکه آزمودنی‌هایی که در طول جلسات فعالیت گروهی بیشتری داشتند، انگیزه و تمایل بیشتری جهت شرکت در این دوره آموزشی داشتند، نظم گروهی بیشتری را رعایت می‌نمودند. در انجام تمرینات و فعالیتهای عملی علاقمندی و انگیزة بیشتری نشان می دادند،‌ توجه و دقت کافی نسبت به مطالب و محتویات آموزشی داشتند و خواهان تداوم این دوره آموزشی در طول سال تحصیلی بودند، در میزان نمرات سلامت عمومی و منبع کنترل آنان کاهش بیشتری ایجاد شده است. در واقع می‌توان گفت که آموزش مهارتهای زندگی در مورد این آزمودنی‌ها منجر به افزایش سلامت روان و درونی‌تر شدن منبع کنترل آنان شده است. بدین ترتیب مشاهدات کیفی دال بر تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی  می‌باشد.

 

مقدمه

پیشرفت‌های علمی و تکنولوژی در سال‌های اخیر، انسان‌ها را با انبوهی فزاینده از مسائل گوناگون مواجه ساخته است. کار، تحصیل و فشارهای روانی- اجتماعی از جمله مسائلی هستند که اغلب نوجوانان و جوانان با آنها روبرو هستند. توانایی حل مؤثر مسائل مذکور و مشکلات مشابه از جمله مهارت‌‌های مهم و مفیدی هستند که نقش تعیین کننده‌ای در تأمین سلامت روانی و موفقیت فرد و در نتیجه زندگی سالم و اثر بخش دارند.

همه انسان‌ها به طور فطری توانایی حل مشکلات زندگی را دارند، ولیکن این توانایی باید مطابق با شرایط و موقعیت فرد پرورش یابد بطوریکه به عنوان مهارت‌های کارآمد در آنان درونی شود. متأسفانه طبق بررسی‌های انجام شده توانایی‌ها و مهارت‌های عملی و سازشی بسیاری از نوجوانان و جوانان کشور ما برای حل مؤثر مسائل زندگی فردی و اجتماعی آنان کفایت نمی‌کند. بنابراین آموزش مهارت‌های زندگی با تأکید بر مهمترین مسائل فردی و اجتماعی نوجوانان به عنوان  اصلی مهم و انکار ناپذیر است که تاکنون علیرغم توجه خاص بسیاری از کشورهای جهان و تأکید خاص «سازمان بهداشت جهانی»[۱]. جای آن در برنامه‌های تحصیلی مدارس کشورمان خالی مانده است. البته اخیراً گامهایی برداشته شده است که نیازمند توجه علمی و تخصصی بیشتری می‌باشد.

آموزش مهارت‌های زندگی مبتنی بر یادگیری مشارکتی و عملی می‌باشد. این گونه فعالیت‌ها در افزایش سلامتی و پیشگیری اولیه از بروز مشکلات و همچنین کمک به نوجوان جهت یادگیری رفتارهای مثبت و حفظ سلامت روانی خویش بسیار اثر بخش است. بنابراین برنامه‌های بهداشت مدارس و مداخلات پیشگیرانه مبتنی بر مدرسه می‌توانند در جهت ایجاد رفتارهای سالم و افزایش آگاهی دانش آموزان در جهت تمرینات حمایت کننده از سلامتی جسمانی،‌ روانی و اجتماعی و به طور کلی مهارت‌های زندگی به کار گرفته شوند. بنابراین از طریق اینگونه برنامه‌ها، نوجوانان نسبت به سلامتی‌شان مسؤولیت پذیر می‌شوند، تصمیمات بهداشتی مناسبی را اتخاذ می‌نمایند و به طور کلی سبک زندگی سالمی در طول نوجوانی آغاز می کنند و در طول زندگی تداوم می‌بخشند. این امر نوجوانان را قادر می‌‌سازد که طبق استعدادهای بالقوه خویش عمل نمایند و آماده رویارویی با تغییرات و نیازهای زندگی آینده شوند.

روان شناسان در دهه‌های اخیر، در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات اجتماعی به این نتیجه رسیده‌اند که بسیاری از اختلالات و آسیب‌ها و ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش، عدم احساس کنترل و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیت‌های دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب، ریشه دارد. بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگی‌های روزافزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی، آماده سازی افراد  بخصوص نسل جوان جهت رویارویی با موقعیت‌های دشوار،‌ امری ضروری به نظر می رسد، در همین راستا،‌ روان‌شناسان با حمایت سازمان‌های ملی و بین‌المللی، جهت پیشگیری از بیماری‌های روانی و نابهنجاری اجتماعی، آموزش مهارت‌های زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده‌اند.[۲]

آنچه که امروزه تحت عنوان مهارت‌های زندگی مشهور  است، تنها حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست، بلکه بسیاری از این مهارت‌ها در لابلای تعالیم الهی بخصوص در قرآن و احادیث معصومین (ع) بیان شده است، بطوری که تلاش برای برقراری ارتباط مفید و مؤثر با دیگران، خودشناسی و توجه به ارزش‌ها که از فصول اساسی درس مهارت‌های زندگی است، به کرات در قرآن، نهج البلاغه و صحیفة سجادیه و احادیث منقول از سایر معصومین (ع) مورد تأکید قرار گرفته است.[۳]

دوره نوجوانی، دوره‌ای بحرانی است که تغییرات عمده‌ای در فرد (از لحاظ فیزیولوژیکی ، شناختی و روانی) و محیط بیرونی فرد (فشار همسالان، انتقال از محیط کوچک درس به محیطی بزرگتر در جامعه و مواجه شدن با هنجارها) به وجود می‌آید. چنین تغییراتی اغلب با مشکلاتی همراه است که بسیار استرس‌زا می‌باشد. به همین دلیل اکثر نوجوانان در یک دوره بحرانی به سر می‌برند. با توجه به این مسائل، جهت پیشگیری از اختلالات روانی و یا تداوم سلامت روانی، نوجوانان باید راهبردهای مقابله‌ای مؤثر را یاد  بگیرند.[۴]

با توجه به گسترس خدمات بهداشت روانی مبتنی بر مدرسه در کشورهای مختلف، «سازمان بهداشت جهانی» طرح تحقیقی مهارت‌های زندگی را به عنوان بخشی از برنامه بهداشت روانی این سازمان بنا نهاد. هدف اصلی سازمان بهداشت جهانی از ایجاد طرح مهارت‌های زندگی در زمینه بهداشت روانی این است که جوامع مختلف در سطح جهان نسبت به گسترش، به کارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارت‌های زندگی که متمرکز بر رشد تواناییهای روانی اساسی (مانند حل مسأله، مقابله با هیجانات، خود آگاهی، سازگاری اجتماعی و کنترل استرس) بین کودکان و نوجوانان است، اقدام نمایند.[۵]

بیان مساله

تغییرات ناگهانی و گسترده‌ای که در جنبه‌های جسمانی، روانی و اجتماعی زندگی نوجوان ایجاد می‌شود،‌ مرحله‌ای بحرانی را ایجاد می‌کند که طبعاً مشکلات و ناسازگاری‌هایی را به همراه خواهد داشت. بنابراین با توجه به اهمیت دوران نوجوانی، شناخت اصولی و علمی این مرحله، جهت پیشگیری از نابهنجاری‌ها و مشکلات ناشی از این بحران از طریق ارائه اطلاعات و آگاهی‌ لازم به نوجوانان و کسب مهارت‌های مورد نیاز  جهت مقابله با مشکلات ناشی از این تغییرات توسط آنان، امری بسیار مهم و حساس تلقی می‌شود. یکی از برنامه های پیشگیرانه در این زمینه، که در سطح جهان مورد توجه  است، آموزش مهارت های زندگی به نوجوانان می‌باشد. تأثیر این آموزش در زمینه‌های گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است که به نتایج مثبتی نیز دست یافته‌اند. از همین رو با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش مهارت‌های زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان می پردازد، تا بدین ترتیب، گامی دیگر در جهت تحقق اهداف پیشگیرانه پیرامون دوره بسیار مهم و حساس نوجوانی برداشته شود. کاملاً واضح است  که اگر اهداف فوق میسر شوند، راهی روشن و هموار جهت انتقال از دوره نوجوانی به دوره جوانی و بزرگسالی که مرحله شکوفایی توانایی‌ها،‌ استعدادها و اندیشه‌های نو می باشد، فراهم می‌گردد. این امر موجبات تکامل فردی و اجتماعی تک تک افراد جامعه را فراهم می‌سازد که در نهایت به پیشرفت جامعه در ابعاد گوناگون منتج می‌شود.

سازمان بهداشت جهانی (WHO) [6] به منظور افزایش سطح بهداشت روانی و پیشگیری از آسیبهای روانی- اجتماعی، برنامه‌ای تحت عنوان آموزش مهارت‌های زندگی تدارک دیده و در سال ۱۹۹۳ در «یونیسف»[۷] (صندوق کودکان سازمان ملل متحد) مطرح نمود. از آن سال به بعد، این برنامه در بسیاری از کشورها مورد آزمایش و اجرا قرار گرفته است.[۸]

بر اساس پژوهش‌های انجام شده، عواملی نظیر عزت نفس، مهارت‌های بین فردی برقراری ارتباط مطلوب ، تعیین هدف، تصمیم‌گیری، حل مسأله، تعیین و شناسایی ارزش‌های فردی در پیشگیری و یا کاهش ابتلاء نوجوانان به انواع ناهنجاری‌های رفتاری و اختلالات روانی و افزایش سطح سلامت روان آنان نقش مؤثری دارند. بنابراین با توجه به اهمیت و ارزش آموزش مهارت‌های زندگی با اهداف گوناگون پیشگیرانه و ارتقاء سطح سلامت روان، فقدان این مهارت‌ها موجب می شود که فرد در برابر فشارها و استرس ها به رفتارهای غیر مؤثر و ناسازگارانه روی آورد. آموزش چنین مهارت‌هایی در کودکان و نوجوانان،‌ احساس کفایت، توانایی مؤثر بودن، غلبه کردن بر مشکل، توانایی برنامه ریزی، و رفتار هدفمند و متناسب با مشکل را به وجود می آورد.[۹]

همچنین مطالعات متعدد حاکی از آن است که منبع کنترل درونی با سلامت روانی و احساس رضایت از زندگی ارتباط مثبت دارد و افرادی که دارای منبع کنترل درونی هستند از فشار روانی کمتری در زندگی خود رنج می‌برند.[۱۰]

«تلادو»[۱۱] و همکاران (۱۹۷۴) دریافتند که توانایی بیشتر در حل مسأله به عنوان یک مهارت زندگی با افزایش عزت نفس و منبع کنترل درونی ارتباط مثبت دارد.[۱۲]

«لازاروس و فولکمن»[۱۳] (۱۹۸۴) دو شکل کلی مقابله را مشخص کردند. مقابله متمرکز بر مشکل و مقابله متمرکز بر هیجان،. راهبرد متمرکز بر مشکل می‌تواند معطوف به درون یا معطوف به بیرون باشد. راهبردهای مقابله ای معطوف به بیرون در جهت تغییر موقعیت یا رفتارهای دیگران است، در صورتی که راهبردهای مقابله‌ای معطوف به درون شامل تلاش‌هایی است که برای بررسی مجدد نگرش‌‌ها و نیازهای خود و کسب مهارت‌ها و پاسخ‌های تازه صورت می‌گیرد. مقابله متمرکز بر هیجان،‌ معطوف به کنترل و مهار ناراحتی هیجانی است. پژوهش های به عمل آمده در زمینه‌‌ شیوه‌های مقابله‌ای نشان داده اند که سازگارانه‌ترین روش برای مقابله با چالش‌ها و مشکلات زندگی، اتخاذ یک رویکرد فعال و متکی به خود از قبیل طرح ریزی و مسأله گشایی است. بطوری که پژوهشگران پس از تجزیه و تحلیل رابطه بین پاسخ‌های مقابله ای و هیجانات ایجاد شده در افراد،‌ به این نتیجه دست یافتند که حل مسأله با برنامه‌ریزی، مفیدترین و مؤثرترین پاسخ مقابله‌ای بوده است، چرا که با بیشترین هیجان مثبت همراه است.[۱۴]

برخی از مطالعات رابطه بین  منبع کنترل و شیوه‌های مقابله ای را بررسی کردند و به این نتیجه دست یافتند که منبع کنترل درونی به طور معنا داری با سازگاری عاطفی ارتباط دارد و یک عامل حفاظت کننده در مقابل استرس می‌باشد. به عنوان مثال «کاک، هانن، و سارجنت»[۱۵] به نقل از «هیون»[۱۶]  (۱۹۹۶) ، در مورد استرس زندگی بین دانش‌آموزان مقطع دبیرستان در آمریکا مطالعه‌ای انجام دادند و دریافتند که دانش‌آموزان دارای منبع کنترل درونی، سازگاری بهتری در مقابل اضطراب دارند و از توانایی‌های جسمانی بیشتری برخوردارند. یافته مشابهی نیز توسط «کلیور»[۱۷] (۱۹۹۱)، ارتباط منبع کنترل درونی را با افزایش مهارت‌های مقابله ای گزارش نموده است. همچنین «بارون و دیگران»[۱۸] (۱۹۹۴) به نقل از «یونگر و دیگران» [۱۹] (۱۹۹۸) گزارش کرده‌اند که استفاده از راهبردهای مقابله ای متمرکز بر هیجان احتمال افسردگی و ضعف سلامت جسمانی را افزایش می دهد،‌ در حالی که راهبردهای متمرکز بر مشکل عامل حفاظت کننده در مقابل افسردگی و ضعف سلامت جسمانی می‌باشد.

با توجه به مطالب فوق می‌توان گفت که افراد دارای منبع کنترل درونی به توانایی خویش در کنترل وقایع زندگی معتقدند و در مقابله با مشکل از شیوه مقابله‌ای متمرکز بر حل مسأله استفاده می‌کنند، بدین معنا که از طریق تصمیم‌گیری و طرح ریزی‌ جهت  حل مشکل اقدام به حل مسأله می نمایند. در حالی که افراد دارای منبع کنترل بیرونی معتقدند که توانایی کنترل وقایع زندگی خویش را ندارند و  عوامل دیگری غیر از توانایی شخصی ایشان موثرند. به همین جهت از شیوه مقابله ای متمرکز بر هیجان در مقابله با مشکلات استفاده می کنند. بدین معنا که به جای تمرکز بر مشکل، بر هیجانات و احساسات خویش متمرکز می‌شوند.  و دست به تلاش‌هایی جهت تنظیم عکس‌العمل‌های هیجانی خویش می زنند. بنابراین با توجه به ارتباط مثبت بین منبع کنترل درونی و شیوه مقابله ای مسأله مدار با سلامت روان افراد ، پژوهش حاضر به بررسی این سؤال می پردازد که : آیا آموزش مهارت‌های زندگی بر سلامت روان، منبع کنترل و شیوه مقابله‌ای دانش آموزان تأثیر دارد، و آیا آموزش مهارت‌های زندگی می تواند موجب افزایش سطح سلامت روان،‌ درونی‌تر شدن منبع کنترل و شیوه مقابله‌ای مسأله مدار شود؟

اهمیت و ضرورت پژوهش

امروزه در سراسر جهان بر اهمیت بهداشت روانی تأکید می‌شود و روز به روز با انجام تحقیقات وسیع و گوناگون، اهمیت و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی آشکارتر می‌گردد. بطوریکه سال ۲۰۰۱ میلادی از طرف سازمان بهداشت جهانی،‌ تحت عنوان سال جهانی «بهداشت روانی» اعلام گردید. سازمان مذکور در این سال شعار «غفلت بس است،‌ مراقبت کنیم.» را جهت آشکارتر ساختن اهمیت موضوع،‌ مطرح نمود.[۲۰]

این امر نشان دهنده آن است که بهداشت روانی موضوعی است که باید در سطح جهان مورد توجه قرار گیرد. یکی از دلایلی که در اهمیت این موضوع مطرح است، شیوع روزافزون ابتلاء به انواع اختلالات روانی در سطح جهان است و دلیل مهم دیگر  آن، اهمیت و ضرورت پیشگیری از بیماری‌های روانی است. در واقع می‌توان گفت، عمده‌ترین هدف بهداشت روانی، پیشگیری است و از سه نوع پیشگیری که در بهداشت روانی مطرح می‌شود،‌ پیشگیری اولیه مورد توجه بیشتری قرار می‌‌گیرد. در پیشگیری اولیه جمعیت سالم در جامعه مورد نظر هستند و تمام اقداماتی که در این حیطه صورت می‌گیرد، در جهت آماده سازی افراد و فراهم نمودن شرایط مناسب برای زندگی سالم از تمامی جنبه های جسمانی، روانی و اجتماعی می‌باشد. بنابراین هدف، افزایش آگاهی و توانایی افراد در برخورد صحیح و مناسب با رویدادهای زندگی می‌‌باشد.

حسینی (۱۳۷۸) معتقد است، آموزش، اساسی‌‌ترین روش پیشگیری اولیه است. از طرفی دیگر مهم‌ترین و مؤثرترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه،‌ دوره نوجوانی است. به همین دلیل متخصصین بهداشت روانی، آموزش پیشگیرانه در دوره نوجوانی  را مورد توجه بسیار قرار می دهند. و همچنین پژوهش‌ها نشان می‌دهند که آموزش مهارت‌های زندگی به ارتقاء‌ بهداشت روانی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف زندگی کمک می‌‌کند و از اساسی‌ترین برنامه‌های پیشگیرانه در سطح  اولیه به شمار می‌رود. سلامتی بخش اصلی یک زندگی شاد است و مدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و آموزش علوم زندگی به آنان دارند.


دانلود با لینک مستقیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.