ابوعبد الله محمد امین به سال 193 پس از مرگ پدر به خلافت رسید مادرش زبیده دختر جعفر بن منصور بود،
از خلیفگان عباسی هیچکس جز او نبود که از طرف پدر و مادر نسب وی به هاشم رسد. وقتی هارون در طوس بمرد جامه و عصا و خاتم خلافت را برای امین بردند.
دوران امین همه فتنه و آشوب بود و در همان ایام که میان او و مأمون فتنه بود علی بن عبد الله معروف به سفیانی بدعوی خلافت در شام طغیان کرد و عامل امین را براند و دمشق و اطراف آنرا تصرف کرد و چیزی نمانده بود که کار بر او راست شود اما میان قبایل یمنی و مضری شام تصادمی رخ داد که مانع انجام مقصود وی شد.
امین برای خاموش کردن فتنه سفیانی سپاهی فرستاد به فرماندهی حسین پسر علی بن ماهان. آنگاه فرماندهی سپاه را به عبدالله پسر صالح بن علی عباسی داد اما آشفتگی بغداد مانع از آن بود که بر ضد سفیانی کار جدی انجام شود، دو سال و بیشتر شام در آشوب بود حسین بن ماهان بسبب جانبداری از سپاه خراسان کینه شامیان سپاه خویش را تحریک کرد و آب گل آلود شد و او را ببغداد خواندند.
سیوطی به نقل از اسحاق موصلی گوید: امین مردی بخشنده و ادیب بود و شعر نیکو میشناخت اما هوسباز و تفریحدوست بود. ابوالحسن احمر سخندان و نحوی معروف گفته بود: بارها میشد شعری را که شاهد یکی از قضایای نحو بود فراموش میکردم و امین آنرا بخاطر داشت. در صف فرزندان خلفا هیچکس باهوشتر از او و مأمون نبود.