فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:26
فهرست مطالب:
چکیده
مقـدمه
الگوی تحلیلی
1ـ بینظمی اجتماعی و رفتارهای غیر مدنی
2ـ ریسک و مخاطـره
3ـ حمایت اجتماعی (یاری و امداد)
فرضیههای تحقیق
روش تحقیق
یافتههـا
نتیجهگیری
پینوشت
منابع
چکیده
تحقیق حاضر از نوع تحلیل ثانویه است و احساس امنیت در میان شهروندان را بررسی میکند. مراکز مختلف نظرسنجی خصوصاً مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران به بررسی و سنجش امنیت در سالهای اخیر توجه کردهاند. این مطالعات که عمدتاً توصیفی هستند، هدفشان این بوده است که چگونگی وضعیت احساس امنیت و یا احساس ناامنی و ترس را که در نقطه مقابل آن قرار دارد، شرح داده و دانش ما را در این زمینه ارتقاء بخشند. این تحقیقات به تبیین مسئله نپرداختهاند، ولی یافتههای آنها که به دقت جمعآوری شده است میتواند ضمن مشخص ساختن میزان و دامنه احساس ناامنی و ترس، زمینه مناسبی را نیز برای تبیین آن فراهم سازند. در ارتباط با نکته اخیر، تحقیق حاضر تلاش میکند بر اساس دادههای موجود که برای منظور دیگری گردآوری شدهاند، تحلیل متفاوتی عرضه نماید و به شناختی افزون بر گزارشهای اولیه دست یابد. تحقیق اولیه از نوع پیمایشی بوده است که در آن با استفاده از شیوه نمونهگیری خوشهای با 1475 نفر از افراد بالای هیجده سال مناطق بیستو دوگانه تهران مصاحبه شده است. تحلیل ثانوی نشان میدهد که متغیر حمایت اجتماعی آثار مؤثر و معنیداری بر احساس امنیت دارد. همچنین بینظمی اجتماعی و ریسک و مخاطره تأثیر مؤثر و کاهندهای بر احساس امنیت نشان میدهند.
مفاهیم کلیدی: احساس امنیت، بینظمی اجتماعی، ریسک اعتمادکردن، حمایت اجتماعی
مقـدمه
در بررسی مفهوم امنیت نکتهای که بیش از هر چیز جلبنظر میکند این است که هرچند تشخیص نمودهای این مفهوم نسبتاً ساده است، اغلب ما در زندگی روزمره با آن مواجه هستیم و آن را تجربه میکنیم و بسیاری از اعمال و رفتار ما به امنیت اتکاء داشته و بر مبنای آن تنظیم میگردد.
اما با وجود این تعریف مفهومی این اصطلاح کاملاً چالش برانگیز است (کلمنتس، 1384؛ تریف و دیگران، 1383؛ برترتن 1380؛ متیوز، 1380؛ هافندورن، 1380؛ فالک، 1380؛ ماندل، 1379؛ بوزان، 1378؛ سایق، 1377). اختلاف درباره تعریف امنیت عمدتاً از این واقعیت ناشی میشود که این مفهوم با تنوعی از معانی و در بسیاری از زمینههای متفاوت به کار میرود. نسبیبودن بدیهیترین ویژگی پدیده «امنیت» است. تعابیر و مصداقهای بحث امنیت، فوقالعاده سیال و گوناگون است (ولیپور زرومی، 1381: 134؛ همچنین ر. ک. عسگری، 1381: 93؛ نصیری، 1381: 115؛ فلاحی، 1379: 66).
مفهومسازی امنیت هنگامی پیچیده و بغرنجتر میشود که آن را موضوعی بین رشتهای تصور کنیم که مورد توجه روانشناسان، جامعهشناسان و علمای علم سیاست قرار دارد. زیرا هر یک از دیدگاه خاص خود به بررسی موضوع میپردازند.
جالب آنکه در کنار اختلافات بینرشتهای، در هر کدام از رشتههای مذکور با توجه به رویکردهای نظری گوناگون، اختلافنظر عمیقی در مورد تعریف مفهومی امنیت و عوامل تأثیرگذار بر آن وجود دارد. عامل اخیر بدون تردید، توافق در مورد مفهومسازی امنیت را مشکلتر میسازد.
چنانکه برای مثال ماندل (1379: 48) معتقد است که در رشته علم سیاست و در قلمرو روابط بینالمللی، عدهای به طور کلی مخالف تعریف دقیق امنیت هستند. ولی رهیافت مخالف دیگر، تعریف سنتی و محدودی از امنیت بیان میکند. در حالی که در برداشت واقعگرایانه از امنیت، موضوع مهم و مورد بررسی، امنیت دولت است. در مقابل برخی دیگر به جای اینکه برای دولت امتیاز خاص قائل باشند از رویکردهای مردممحور هواداری میکنند (تریف ودیگران، 1383: 46). سایر تحلیلگران معتقدند که مراد از امنیت باید امنیت افراد باشد. در این دیدگاه تهدیدهایی چون گرسنگی، بیماری، ناتوانی و انواع مخاطراتی که در سطح فردی مطرح هستند، جدی گرفته میشود (همان).
کلودزیج استدلال میکند که دامنه مفهوم امنیت ملی، نیاز به گسترش دارد تا بتواند از عهده رویارویی با انواع چالشهای جهان امروز برآید. حامیان این نظر معمولاً یا ابعاد وسیعتری از علوم اجتماعی مانند اقتصاد، روانشناسی، جامعهشناسی و مردمشناسی را وارد مطالعه امنیت ملی میکنند یا اینکه دامنة وسیعی از مسایل بینالمللی را تحت عنوان مطالعات امنیتی قرار میدهند (ر. ک. هانت، 1380: 422؛ افتخاری، 1380؛ 14؛ کندی، 1372: 185).
بالدوین برای حل این مشکل، پیشنهاد میکند که برای آنکه مفهوم امنیت معنایی دقیقتر یابد، لازم است قیدهایی به آن زده شود. بنابراین، چگونگی دریافت ما از امنیت، اینکه چگونه میتوان آن را درک کرد، بستگی به انواع قیود و چند و چونهایی دارد که برای آن قائل میشویم. بخش اعظم بحث و مجادلهای که این روزها درگرفته است، حول دو پرسش تعیینکننده دور میزند. نخست، در بحث از امنیت، چه کسی یا چه چیزی باید در کانون توجه باشد: افراد، گروههای اجتماعی یا دولت...؟ دوم، چه چیزی یا چه کسی امنیت را تهدید میکند (تریف و دیگران، 1383: 12). هر چند طرح این سؤالات و پاسخ به آنها تا حد زیادی به تحدید موضوع کمک میکند، با وجود این اختلافات اساسی هنوز در جای خود باقی است. حتی در پارهای اوقات پاسخ دیدگاههای مختلف به یک سؤال، تفاوتها را نمایانتر میسازد. هورل (1380: 126) در این زمینه به تفاوت دو دیدگاه توسعهگرایان و واقعگرایان اشاره میکند. به اعتقاد او از دیدگاه توسعهگرایان پاسخ به سؤال اساسی «امنیت چه کسی؟» را دیگر نمیتوان به طور دقیق در امنیتی که منحصراً به «دولت» مربوط میشود و یا اینکه حداقل اولویت اول را در فرآیند تأمین امنیت به دولت میدهد (چیزی که مورد تأیید واقعگرایان یا دیدگاه سنتی قرار دارد) جست و جو کرد. به عبارت دیگر، موضوع امنیت باید در سطحی پایینتر از دولت، یعنی افراد و سایر اجتماعاتی که با تهدیدات برای رفاه و هستی خود مواجه هستند و در سطحی بالاتر از دولت، یعنی انسانیت به طور کلی - مردم در کل و نه شهروندان یک دولت خاص – بررسی شود.
چنانکه ملاحظه میشود در مورد تعریف امنیت، ماهیت یا سرشت تهدیدات و سطوح مناسب تحلیل حتی در یک رشته خاص (رشته روابط بینالملل) توافق چندانی وجود ندارد. این اختلافات ممکن است در میان رشتههای مختلف نیز بیشتر باشد. ما در اینجا قصد نداریم خود را درگیر مجادلات و بحثهای مفهومی کنیم که از حوصله این بررسی خارج است. بر این اساس در ادامه به معنای لغوی امنیت که کمتر اختلاف برانگیز است، اشاره خواهیم کرد و در پایان نیز تعریف سرراستی از این مفهوم بیان میکنیم.
ریشه لاتین کلمه (security) واژه (securus) است که در لفظ به معنای «بدون دغدغه» است. واژه «امنیت» در کاربرد عام به معنای رهایی از مخاطرات مختلف است. فرهنگ آکسفورد این واژه را با عبارت زیر تعریف کرده است. «شرایطی که در آن ]یک موجود[ در معرض خطر نبوده یا از خطر محافظت میشود (کینگ و موری، 1383: 787). تعاریف مندرج در فرهنگ لغات دربارة مفهوم کلی امنیت، بر روی «احساس آزادی از ترس» یا «احساس ایمنی» که ناظر بر امنیت مادی و روانی است، تأکید دارند (ماندل، 1379: 46).
کلمنتس (1384) معانی لغوی امنیت را به شرح زیر جمعبندی و خلاصه کرده است: «رهایی از خطر یا مخاطرات و یا لطمات، ایمنی روانی، رهایی از هراس یا تردید، مشوشنبودن، نبودن احتمال ناکامی، چیزی که ایمنی میدهد و اطمینان میبخشد».
بوزان (1378) معتقد است که تعاریف لغوی امنیت عبارت از حفاظت در مقابل خطر (امنیت عینی)، احساس ایمنی (امنیت ذهنی) و رهایی از تردید (اعتماد به دریافتهای شخصی) است. به اعتقاد بوزان اکثر تهدیداتی که متوجه افراد است، ناشی از این حقیقت است که افراد در محیط انسانی به سر میبرند و این محیط موجد انواع فشارهای غیرقابل اجتناب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. تهدیدات موجود در جامعه به اشکال بسیار متنوعی رخ میدهد ولی اصولاً سه نوع هستند: تهدیدات فیزیکی یا جسمی (درد، صدمه و مرگ)، تهدیدات اقتصادی (تصرف یا تخریب اموال، عدم دسترسی به کار یا منابع)، تهدیدات نسبت به حقوق (زندانیشدن، از بین رفتن آزادیهای عادی مدنی) همراه با تهدیدات موقعیت یا وضعیت (تنزل رتبه، تحقیر در انظار عامه). غالباً این تهدیدات با هم همبستگی دارند یعنی وقوع یکی از آنها، ممکن است به بروز عواقبی در دیگری منجر شود (بوزان، 1378: 54).
چلبی (1385: 107) به شکل مشابهی استدلال میکند که امنیت یکی از اخیار جمعی است که جامعه برای شهروندان خود و هر آن کس که در آن به سر میبرد، فراهم میکند. در بعد عینی، امنیت را میتوان به عنوان فراغت از تهدید تعریف کرد. در بعد ذهنی مراد از امنیت، احساس آرامش و یا عدم احساس تهدید و عدم احساس ترس ناشی از آن از سوی محیطهای دور و نزدیک فرد است. البته این دو بعد معمولاً با یکدیگر همبستگی قوی دارند، هر چند در تحلیل نهایی، اولی تا حد زیادی تعیینکننده دومی است، با وجود این، درصدی از واریانس متغیر امنیت در بعد ذهنی متأثر از محیط نرمافزاری جامعه و نحوة اطلاعرسانی و مضامین آن است.
توجه به معانی لغوی واژه امنیت و تعاریف مختلف موجود این نکته را آشکار میسازد که «تهدید» هسته مرکزی این مفهوم را تشکیل میدهد. تهدید میتواند ابعاد عینی و ذهنی داشته باشد. از آنجا که در این بررسی واحد تحلیل فرد است، این تهدیدات متوجه افراد خواهد بود. بنابراین، احساس امنیت را میتوان در امانبودن یا در امان حسکردن خود از تهدید، صدمه، آسیب و یا خطر تعریف نمود.