فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:143
عنوان پایان نامه:
رسانه ها ، جرائم اجتماعی و احساس امنیت و آگاهی
(تاثیر انعکاس جرائم اجتماعی در مطبوعات بر میزان احساس امنیت و آگاهی شهروندان تهرانی)
چکیده:
1-1- طرح مسأله
رسانه ها در عصر ارتباطات و اطلاعات، یکی از مهترین ابزارهای دسترسی به اهداف تلقی میشوند. از این رو پس از جنگ جهانی دوم استقبال وافری از رسانهها، صورت گرفت و سازمانهای ارتباطی همراه با مقولة مدیریت، آن هم از طریق مطالعه و پیدا کردن قواعد، تشکیل شد. کارشناسان ارتباطات، رسانههای ارتباطی را مسیرهایی میدانند که از طریق آنها پیامی به مخاطبان میرسد. با این مفهوم، رسانه باید تا حد مطلوب به مثابه گذرگاهی بیمقاومت برای پیامها عمل کند.
هارولد لاسول در بیان کارکردهای رسانه ها معتقد است که رسانههای جمعی باید به حراست از محیط، همبستگی بین اجزای گوناگون جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی، انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر، کمک نمایند. مرتن و لازارسفلد به عنوان پیشگامان پژوهش در باب وسایل ارتباط جمعی، رسانه ها را دارای نقشهایی از این قبیل میدانند: وظیفه اخلاقی(حمایت از هنجارهای اجتماعی)، امکان اعطای پایگاه اجتماعی به اشخاص و گروهها (آشکار نمودن یا ارتقای پایگاههای آنها از طریق معروفیت دادن به آنان) و همچنین برخی کارکردهای نامطلوب . نیازمندی انسان امروز به اطلاعات واخبار در جهت دستیابی به رفاه بیشتر ، بهتر زیستن وارضای نیاز کنجکاوی ،قدرت ساخت انگاره ها وشکل دهی افکار عمومی را به رسانه ها داده است ورسانه ها به عنوان بهترین منابع شکل دهی افکار وتصورات ما از محیط پیرامون بویژه در مورد رویدادهایی که خارج از دسترس، دید وتجربه مستقیم ما قراردارند ، نقش مهم وبرجسته ای ایفا می کند . بویژه رسانه ای چون مطبوعات که به دلیل ماندگاری پیام و کثرت مخاطبان ،به وسائل پرقدرتی در جهت اطلاع رسانی در جهان امروز تبدیل شده است(دادگران،172،صص35-36)
اما هرگاه سخن از قدرت وسایل ارتباط جمعی در اثر گذاری بر مخاطب مطرح می شود، خود به خود مطبوعات به عنوان یکی از مهمترین وسایل ارتباط جمعی اثر گذار بیش از همه و پیش از سایر وسایل ارتباط جمعی در اذهان خطور می کند. اهمیت این مسأله زمانی بیشتر می شود که بدانیم وسایل ارتباط جمعی و به ویژه مطبوعات نقش اثر گذار و همی در دانایی و آگاهی افراد دارد و به صورت های مستقیم و غیر مستقیم بر رفتار مخاطبان تأثیر می گذارد. در این میان مطبوعات از جایگاهی ویژه برخوردارند؛ چرا که مطبوعات نسبت به سایر رسانه های ارتباط جمعی، امکان بیشتری برای پرداختن به علل، ریشه ها و راه حل های مسائل دارند. مطبوعات از یک طرف با سابقه ترین وسایل ارتباط جمعی هستند که تاریخ حیات فرهنگی جامعه را در درون خود نگاه داشته و به قول «پیرآلبر» ، اسناد غنی و در خور توجه برخور دارند» (اکبری، 1368، ص6).
از سوی دیگر، پیام های مطبوعات، به دلایل زیادی منجمله ماندگاری آنها و نحوة پرداخت به موضوعات، تأثیرات ژرف و عمیقی از خود بر جای گذاشته است.
در عصر ارتباطات که جهان زیر سیطره ماهواره ها، خبرگزاریهای بین المللی، بنگاههای سخن پراکنی، و همه ابزارهای تبلیغاتی نظام امپریالیسم خبری قرار دارد، «مطبوعات» از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مطبوعات به مثابه بهترین و فراگیرترین ابزار فرهنگ مکتوب در هیاهوها و سروصداهای بسیاری که ابزارهای نوین ارتباطی به راه انداخته اند،آهنگ خوش طنین گسترش آگاهی ها، انعکاس بی دریغ رویدادها و انعکاس «افکار عمومی» را در پهنه وسیع ارتباطات می نوازند. (بدیعی، 1378)
اما فارغ از کارکردهای مطلوب و نقش های خاص مطبوعات از جمله آگاه سازی افکار عمومی، نقش هدایت و آموزش، تفریح و سرگرمی و خبری و سیاسی، یکی از مسائل و موضوعات مهمی که امروزه به کانون بحث و تنش پیرامون نقش های مطبوعات بدل شده است، نقش مطبوعات در ایجاد احساس ناامنی در مخاطبان است. مساله ای که امروزه تبدیل به یکی از مباحث مهم در رابطه با کارکرد مطبوعات شده است؛ چرا که امروزه مطبوعات همه روزه اخبار مربوط به جرم و جنایت و جنگ را منعکس می کنند. تنظیم کنندگان صفحات حوادث روزنامه ها یا مجلات عامیانه می کوشند، حادترین و خشن ترین جنایات را با طول و تفصیل منتشر کنند. درباره متهمان یا مجرمان حتی پیش از صدور حکم قطعی داوری می کنند و شاید این داوری های نابجا در رای قضات دادگاه ها بی اثر نباشد.
شاید اولین بار در تاریخ مطبوعات، در 16 آوریل 1836، وقتی خبرنگار روزنامه نیویورک هرالد آمریکا با انتشار گزارشی با عنوان «آلن جوویت توسط عاشقش کشته شد» جزئیات یک قتل را برای خوانندگان بیان کرد، این مساله رنگ تازه ای به خود گرفت. در اروپا و در کشور فرانسه نیز در تابستان داغ و دمکرده 1869؛ وقتی خبرنگار«لوپاتی ژورنال» - اولین روزنامه یومیه فرانسه – اخبار حوادث را وارد مطبوعات کرد و چند روز پیاپی خبر قتل عام 8 عضو یک خانواده را- که توسط شخصی به نام "تروپمان" سلاخی شده بودند- منتشر کرد، بار دیگر این سوء تفاهم تقویت شد. انتشار این گزارش باعث شد، تا شمارگان روزنامه در مدتی بسیار کوتاه با افزایش 100 درصدی تا مرز 467 هزار نسخه بالا برود. و شاید همین جا بود که جرقه پرداختن ویژه به اخبار مربوط به ناامنی زده شد؛ جرقهای که امروز آتش شعلهوری است بر جان روزنامههایی که تنها و تنها تیراژ برایشان اهمیت دارد. ( شفیعی، 1383)
از آن سال ها تا کنون، علاقه مردم هنوز هم به چنین مطالب روزنامه ها ادامه دارد. شاید نیمی از مخاطبان برخی روزنامه های خاص - که انرژی زیادی را برای پر کردن صفحات حوادث خود صرف میکنند- روزنامه را صرفا به خاطر مطالعه صفحه حوادث می خرند. گزارش لحظه به لحظه از مراحل وقوع یک قتل، تجاوز جنسی، خودکشی و زورگیری ها سوژه های خوبی هستند که مخاطبان خاص و ویژه ای را از هر صنف و قشری جذب کنند. آگاهی از حوادثی که در سطح یک جامعه اتفاق می افتد، یقینا از حقوق حقه مردم است و آنها حق دارند که از اتفاقاتی که در اجتماع پیرامونشان می افتد، مطلع شوند، اما نکته ای که غالب روزنامه ها از آن غافل شده اند، غوطه ور شدن در باتلاق سیاه نمایی و ایجاد رعب، وحشت، ناامنی و عدم اطمینان در جامعه است. در بسیاری از مطبوعات غربی و به تقلید از آن در مطبوعات ایرانی، حوادث جنایی در مرکز دقت روزنامه نگاران قرار می گیرند؛ تا در پناه آن آگهی های تبلیغاتی کالاهای مصرفی را بدیده خوانندگان برسانند. انتشار اخبار مربوط به جرم وجنایت، ناامنی و بزهکاری، تنها به روزنامه ها و مجلات ختم نمی شود، بلکه بعدها در محافل دوستانه، زنانه و مردانه دوباره بازگو شده و از جهات گوناگون مورد تعبیر و تفسیر قرار می گیرند.
تکیه بیش از حد مطبوعات به تشریح ناامنی در جامعه و ورود به زوایای پنهان حوادث علاوه بر ایجاد جو بدبینی، موجی از ناامیدی را نیز در بین مردم بوجود خواهد آورد. با نگاهی اجمالی به صفحه حوادث جراید متوجه می شویم، که تهیه کنندگان علاقه زیادی به بزرگ نمایی حوادث کوچک دارند؛ ایجاد جو ناامنی و بدبینی نسبت به جامعه ای که افراد در حال زندگی در آن هستند از مهمترین آسیب های موجود در برخی صفحات مطبوعات می باشد. مخاطب وقتی در برابر موجی از حوادث ناگوار قرار می گیر،د یکباره امید به زندگی و پیشرفت را در چنین جامعه ای از دست داده، نسبت به جامعه، مسئولان و حتی دوستان نزدیک خود هم بدبین و بی اعتماد می شود. اگر چه این واقعیت را در مورد همه مخاطبین نمی توان به کار برد اما همه مخاطبین را هم نباید دارای تحصیلات دانشگاهی و دارای روحیاتی دانست که قابلیت مواجه شدن با اینگونه خبرهای ناگوار را دارند. خیل عظیمی از مخاطبین پس از یک دوره طولانی که مبادرت به مطالعه چنین مطالبی می کنند آرام آرام دچار نوعی افسردگی شده و دیگر میلی به اطلاع از اخبار معمول جامعه را هم ندارند.
شاید تا چند سال پیش صحبت از تجاوز به زنان و کودکان و دختران در جامعه ما امری بس ناخوشایند و مورد تقبیح مردم بود اما امروز گاهی در بعضی از روزنامه ها تمام خبرهایی که یک صفحه حوادث را پر می کند، خبرهای مربوط به تجاوز به عنف و دختران کم سن و سال است. این روزها دیگر آن قبحی که برای بیان چنین مسائلی در گذشته وجود داشت، از بین رفته و به نوعی نقل و نبات در میان روزنامه ها و مردم کوچه و بازار تبدیل شده است. مردم دیگر منتظرند تا هر روز خبری از این مدل را بخوانند و دهن به دهن به دوستان و آشنایان خود برسانند و البته که تاثیر مخرب اینگونه اطلاعرسانی زرد همین است که مردم نه تنها خودشان میخوانند بلکه دهان به دهان به دیگران نیز گوشزد میکنند...
شکسته شدن قبح جرائم در منظر عمومی از دیگر آسیب هایی است که در اینگونه از مطالب مطوعات، قابل رویت است. دیگر می توان لیستی بلند بالا از این گونه موارد را تهیه کرد که ارتکاب آن از سوی مجرم و شنیدن خبر آن از سوی مردم، دیگر به یک امر عادی تبدیل شده است. خودکشی، زورگیری، کودک آزاری و ... از مواردی هستند که مردم دیگر به چشم حادثه و یک امر خلاف به آن نگاه نمی کنند، بلکه هدف خود از مطالعه چنین خبرهایی را ارضای حس کنجکاوی و علاقه به سریال وار بودن این نوع خبرها عنوان می کنند. در واقع دیگر حس مقابله ذهنی مردم در برخورد با این حوادث از بین رفته و به مدد "روزنامهنگاری نوین" در کشورمان خواندن خبر قتل و جنایت و تجاوز به یک سرگرمی تبدیل شده است...
کاهش احساس امنیت در جامعه به عنوان یکی از مخاطرات مهم این سبک از روزنامه نگاری، مساله مهمی است که پرداختن به آن در این مقطع بسیار مهم جلوه می کند، چرا که می توان با آسیب شناسی صحیحی از نقش ها و کارکردهای مطبوعات، از بروز ناامنی و احساس خطر در مخاطب و ترویج خشونت و ناامنی در جامعه جلوگیری و با ارئه الگوی مطلوبی از کارکردهای مطبوعات به سمت مسیری حرکت کرد، که مطبوعات ترویج کننده و تامین گر امنیت روانی و اجتماعی جامعه باشند، تا مخل امنیت و دستمایه احساس ناامنی، چراکه امنیت به عنوان اصلی ترین و مهمترین نیاز بشری چنانچه دستمایه تهدید قرار گیرد، آنگاه ناخودآگاه سایر نیازهای انسانی نیز دچار انحراف شده و جامعه را از رسیدن به سلامت و سعادت حقیقی باز می دارد.
سخن از امنیت و ضرورت نیاز به امنیت در جامعه به عنوان یک اصل بدیهی و نخستین نیاز آدمی، امری کاملا روشن و بدیهی است. نیاز به امنیت همواره یکی از نیازهای اساسی بشر به شمار میرفته است. بگونهای که رفع سایر نیازهای مهم آدمیحتی نیازهای زیستی او نیز به نوعی تابع میزان امنیت است.اما احساس امنیت و امنیت روانی در یک جامعه به همان اندازه مهم است که وجود امنیت در آن جامعه بگونهای که برخی از کارشناسان وجود احساس امنیت را مهمتر از وجود امنیت در آن جامعه میدانند. احساس امنیت (Secure feeling) پدیده روانشناختی ـ اجتماعی است که دارای ابعاد گوناگونی میباشد. این احساس ناشی از تجربه های مستقیم و غیر مستقیم افراد از شرایط و اوضاع محیط پیرامونی است و افراد مختلف بصورتهای گوناگون آن را تجربه میکنند. به لحاظ روش شناسی احساس امنیت سازه چند بعدی است و در ارتباط با شرایط اجتماعی و افراد مختلف به گونه های متفاوت ظهور یافته و به اشکال مختلف نیز قابل سنجش واندازه گیری است.(نوید نیا، 1382)
منابع تامین کننده احساس امنیت برای آحاد و گروههای مختلف جامعه نیز متفاوت از همدیگر است و این منابع در سه سطح کلان، میانی و خرد اثر گذار میباشند. در سطح کلان ساختار کلی جامعه و ایمن بودن آن از جنگ، قحطی، خشکسالی، زلزله، سیل و سقوط ساختار سیاسی حکومت از عمده منابعی است که ساختار کلان احساس امنیت در افراد را شکل میدهند(چلبی، 1375). روابط میان نهادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه، چالشهای بین گروهها و جناحهای مختلف، کارکرد نیروهای انتظامی،ارتش، قوه قضائیه، نظام پولی، نظام مندی شغلی، تعاملات جناحهای سیاسی، بهره وری اقتصادی و بسیاری دیگر از پارامترها ساختار میانی احساس امنیت در گروههای جامعه را شکل میدهند و در سطح خرد نیز روابط بین افراد جامعه در حوزه کار، تحصیل، اقوام و خویشاوندان، همسایگان، همکاران و نیز تجربه های مستقیم و غیر مستقیم روزانه افراد از پدیده های مختلف از جمله سرقت، ضرب و شتم، قتل و غیره و برخورداریهای اقتصادی - اجتماعی افراد احساس امنیت در سطح خرد را شکل میدهد (چلبی، 1375).
بنابراین احساس امنیت با بسیاری از عناصر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه ارتباط مییابد. تفسیر درست یا نادرست افراد و تجارب آنان از شرایط اجتماعی، همواره احساس امنیت را در طیفی از احساس امنیت درست و واقعی یا کاذب و غیر واقعی قرار میدهد.
گاهی اوقات ساختارهای اجتماعی و انتظامیجامعه و شاخص های لازم امنیت بالایی را درجامعه نشان میدهند، اما برداشت افراد از فضای اجتماعی یا اطلاعات آنان در مورد دیگران آنان را در مخمصه روانی احساس ناامنی قرار میدهد (بلندیان، 1379) . برخی از افراد جامعه نیز، بخاطر تامین منافع مورد نظر خویش با پذیرش ریسکهای گوناگون ناخواسته خود را در معرض احساس ناامنی قرار میدهند، که این شرایط خود ساخته با فضای کلان و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه فاصله دارد و بالعکس گاهی اوقات برخی افراد در فضایی کاملاً ناامن زندگی میکنند اما هیچگونه احساس ناامنی نمینمایند (موتیمر، 1380).
بنابراین احساس امنیت، فرآیندهای روانی و اجتماعی است که صرفاً بر افراد تحمیل نمیشود، بلکه اکثر افراد جامعه بر اساس نیازها، علایق، خواسته ها و توانمندیهای شخصیتی و روانی خود در ایجاد و یا از بین بردن آن سهم اساسی دارند.
شاخصهای مختلفی در جامعه وجود دارند، که بطور مستقیم و غیر مستقیم به سنجش واندازهگیری احساس امنیت در میان افراد جامعه میپردازند(فریدمن، 1387).
بنابراین، احساس امنیت که موضوع اصلی این تحقیق می باشد ، می تواند ناشی از وضعیت سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی یک جامعه باشد که بواسطه انعکاس این وضعیت (به درست یا غلط) توسط رسانه ها در جامعه ایجاد می شود . بطور مثال آسیب های اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی و یا بزهکاری هایی چون قتل، جنایت و اختلافات خانوادگی، انواع سرقت و درگیری از جمله موضوعاتی هستند که مورد توجه مخاطبان روزنامه ها و مطبوعات قرار می گیرد.
امروزه صاحبنظران علوم ارتباطات با اذعان به توانایی شگرف رسانههای جمعی در شکل دهی افکار، نگرشها و رفتار افراد، مطالعات مختلفی را در مورد سنجش میزان و نوع تأثیرات رسانهها انجام میدهند. آنان بیان میدارند که وسائل ارتباط جمعی قادرند با کارکردهای منفی و تخطی از اخلاق رسانهای، سلامت فکری و اخلاقی آحاد جامعه را تهدید کنند و الگوهای نابهنجار رفتاری را در جامعه تثبیت نمایند و از سوی دیگر میتوانند با توجه به کارایی و توان رسانهها، نرخ وقوع انحرافات اجتماعی را کاهش دهند.
بنابراین مساله اساسی در این تحقیق، عبارت است از اینکه انعکاس حوادث و جرائم در مطبوعات کشور، به چه میزان بر احساس امنیت و آگاهی شهروندان تهرانی تاثیرگذار بوده است؟ به عبارت دیگر آیا ارائه و انعکاس اخبار مربوط به ناامنی در مطبوعات یومیه و سراسری کشور، بر احساس ناامنی مخاطبان تاثیرگذار بوده است؟
2-1 - ضرورت و اهمیت تحقیق
امروزه صاحبنظران علوم ارتباطات با اذعان به توانایی شگرف رسانههای جمعی در شکل دهی افکار، نگرشها و رفتار افراد، مطالعات مختلفی را در مورد سنجش میزان و نوع تأثیرات رسانهها انجام میدهند. آنان بیان میدارند که وسائل ارتباط جمعی قادرند با کارکردهای منفی و تخطی از اخلاق رسانهای، سلامت فکری و اخلاقی آحاد جامعه را تهدید کنند و الگوهای نابهنجار رفتاری را در جامعه تثبیت نمایند و از سوی دیگر میتوانند با توجه به کارایی و توان رسانهها، نرخ وقوع انحرافات اجتماعی را کاهش دهند.
برخی از کارشناسان بر ضرورت اطلاع رسانی به هنگام، جامع و مفید درباره وقوع جرم و علل شکل گیری آن با هدف جلوگیری از دامنه جنایات تاکید می کنند. ( Deborah, 1999) اما برخی دیگر معتقدند که گروهی از مطبوعات و بعضا سیما شیوه های ارتکاب جرم را بر اصل اطلاع رسانی ترجیح داده اند و باید در این باره روش ها را بازنگری کرد (Hovden, 2004). در این نکته شکی نیست که از زمان وقوع جرم تا زمان انتشار آن فاصله ای بسیار کوتاه وجود دارد، هیچ خبری را نمی توان سربسته نگاه داشت بلکه اصرار بر این شیوه نادرست زمینه گسترش شایعات و افزایش شاخ و برگ های یک حادثه را ایجاد می کند.
دست اندرکاران چرخه تولید در رسانه های گروهی، اعم از مطبوعات، تلویزیون، رادیو به خوبی می دانند هر پدیده در قالب خبر، گزارش، فیلم سینمایی، مجموعه های تلویزیونی و برنامه های رادیو با انبوه مخاطبان با استعدادها، افکار، روحیه و شرایط زیستی، فرهنگی اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی مختلف سر و کار دارند. هرگونه تولید این گروه رسانه ای تاثیر مستقیم بر نبض و تحرک اقشار جامعه می گذارد. امید، ناامیدی، نشاط، اندوه، رستگاری، کجروی، نیک اندیشی و بداندیشی طنین موسیقیایی می توانند باشند بر فضای جامعه که نت آنها را هر یک از خالقان آثار ذکر شده، تحریر می کنند. یک رسانه می تواند مخاطبان خود را به درستی هدایت کند یا افرادی پرخاشگر و خشونت طلب و سرکش را پرورش دهد. اخبار مربوط به ناامنی و ارائه تصوری ناامن از جامعه نیز به سهم خود نقشی تاثیرگذار در این بازپروری دارد.
قتل، جنایت و اختلافات خانوادگی، انواع سرقت و درگیری از جمله موضوعاتی هستند که مورد توجه مخاطبان رسانه ها قرار می گیرد. این در حالی است که در انعکاس حوادث از آنجایی که فاقد تحلیل کارشناسی است، تاثیر نامطلوبی بر خوانندگان و در نتیجه کاهش احساس امنیت را در بر دارد.
امروزه تقریبا همه روزنامه ها (مطبوعات)، درباره جرایم خشونت آمیز مطالبی را درج می کنند. انتشار مکرر اینگونه اخبار در روزنامه ها بر ذهنیت مردم تاثیر نامطلوبی گذاشته و احساس ناامنی را در سطح جامعه تقویت می کند که البته این امر نیازمند بررسی و ارزیابی دقیق است. توجه به آثار منفی رسانه از دیرباز مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و پیوسته تحقیقات بسیاری درخصوص نقش رسانه ها در ارتکاب جرایم و حتی ناامنی صورت گرفته است(Kaslin,1991).
وقتی سخن از امنیت روانی و پیوند آن با عملکرد رسانه می رود، مقصود ما این است که محتوای رسانه پس از پخش می تواند احساس امنیت خاطر، اعتماد، بر آورده شدن انتظارات و نیازها و دلگرمی را برای مخاطب به همراه آورد و ناامنی روانی یا عدم امنیت روانی آن است که محتوای رسانه پس از پخش، احساس ترس، اضطراب، بی ثباتی، اغتشاش ذهنی و ... را در مخاطب ایجاد کند. وقتی که اخباری پیرامون اغتشاش، خشونت و اوباشگری در مطبوعات انتشار می یابد موجب ناامنی روانی می شود.(فیروز بخت، 1380) به عبارتی این اخبار در مخاطب از اینکه در دنیای پر آشوب زندگی می کند، ایجاد بدبینی و ترس می کند و همین ناامنی روانی در فعالیت ها یا حیات اجتماعی نوعی اختلاف و بی اعتمادی و ترس و هیجان های کاذب و اضطراب در حیات اجتماعی و خانواده ها ظاهرمی شود. نابسامانی اجتماعی و ناامنی اجتماعی هم قطعا در تخلفات فردی، بی توجهی به ضوابط یا بزهکاری تاثیر منفی خواهد گذاشت.
البته، گزارش این گونه انحرافات اجتماعی توسط رسانهها، چنانچه با تحلیل و تبیین آسیب های آنها و به منظور حفظ جامعه از گسترش انحرافات صورت گیرد، امری مفید، بلکه ضروری است که ضمن افزایش آگاهی مخاطبین رسانهها، موجب میشود، که رفتار اجتماعی خود را براین اساس تنظیم نمایند و از پیامدهای کجرویهای اجتماعی در امان باشند. آنها باید در کنار ذکر حوادث، به جنبه عبرت آموزی حوادث جهت پیشگیری از وقوع انحراف توجه داشته باشند و در این راستا، به تحلیل انحرافات و راه های مبارزه با آن و شیوه های جایگزینی مثبت آنها اشاره نمایند و اگر به صرف نقل و ذکر انحرافات اکتفا شود، افزایش دامنه و نوع کارکردهای منفی رسانهها دور از انتظار نخواهد بود. .(فیروز بخت، 1380)
اما این یک سوی قضیه است و رسالت رسانه ها و بالاخص مطبوعات در آگاهی بخشی و همچنین هشیار سازی و ایجاد آمادگی اجتماعی و فردی در مواجهه با نا امنی های فوق الذکر طرف دیگر این بحث است. به بیان دیگر، محقق در این اثر می کوشد به تبیین هر دو سوی این مساله بپردازد.
3-1- اهداف تحقیق
هدف کلی این تحقیق، عبارت از تبیین رابطه احساس امنیت شهروندان تهرانی و مطالعه اخبار جرائم روزنامه ها می باشد.
سایر اهداف این تحقیق عبارتند از :
1ـ شناخت میزان عدم احساس امنیت ناشی از عملکرد رسانه ها از دید شهروندان تهرانی
2ـ سنجش میزان بروز جرائم مختلف در شهر تهران از دید شهروندان؛
3ـ سنجش ابعاد عوامل تامین کننده امنیت در بین مردم شهر تهران؛
4ـ سنجش میزان تاثیر گذاری عوامل ایجاد کننده امنیت بر میزان احساس امنیت شهروندان تهرانی؛
5- بررسی میزان اعتماد و توجه شهروندان تهران به مطبوعات و تاثیر این اعتماد در احساس امنیت شهروندان.
6- بررسی میزان استفاده و بهره مندی شهروندان تهرانی از مطبوعات و تاثیر آن در احساس امنیت یا ناامنی شهروندان.
7ـ مقایسه تطبیقی وضعیت گروههای مختلف جامعه مورد مطالعه به تفکیک سن، جنس، وضعیت تاهل، تحصیلات، میزان درآمد و قومیت در ارتباط با متغیر وابسته مورد مطالعه.
4-1-سئوالات تحقیق
- آیا بین احساس امنیت شهروندان تهرانی و میزان مطالعه اخبار جرائم روزنامه ها رابطه وجود دارد؟
- آیا بین آگاهی شهروندان تهرانی و میزان مطالعه اخبار جرائم روزنامه ها رابطه وجود دارد؟
- آیا بین میزان توجه و اعتماد به مطبوعات کشور و احساس امنیت اجتماعی رابطه وجود دارد؟
- چه میزان از احساس امنیت و یا آگاهی شهروندان تهرانی مرتبط با عملکرد روزنامه هاست؟
- آیا بین میزان استفاده و بهره مندی شهروندان تهرانی از مطبوعات و تاثیر آن در احساس امنیت شهروندان تهرانی رابطه وجود دارد؟
- و آیا برجسته سازی موضوعات و مطالب پیرامون ناامنی توسط مطبوعات، موجب ایجاد احساس ناامنی در عموم شهروندان شده است؟ به عبارتی آیا انعکاس حوادث و جرائم اجتماعی در مطبوعات کشور، منتهی به ایجاد احساس ناامنی در عموم شهروندان شده است؟
5-1. فرضیات تحقیق
1- بین احساس امنیت شهروندان تهرانی و میزان مطالعه اخبار جرائم روزنامه ها رابطه وجود دارد.
2- بین میزان استفاده و بهره مندی شهروندان از مطبوعات و احساس امنیت اجتماعی آنها رابطه وجود دارد.
3- بین استفاده از منابع واحساس امنیت رابطه وجود دارد.
4- بین میزان آگاهی شهروندان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
5-بین جنس پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
6-بین وضعیت اشتغال پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
7-بین تحصیلات پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
8-بین سن پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
9-بین درآمد پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
10-بین وضعیت تاهل پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.