کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

پایان نامه بررسی عوامل موثر بر مشارکت سیاسی جوانان شهرستان اسلامشهر + پرسشنامه

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه بررسی عوامل موثر بر مشارکت سیاسی جوانان شهرستان اسلامشهر + پرسشنامه دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه بررسی عوامل موثر بر مشارکت سیاسی جوانان شهرستان اسلامشهر + پرسشنامه


پایان نامه بررسی عوامل موثر بر مشارکت سیاسی جوانان شهرستان اسلامشهر + پرسشنامه

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:179

چکیده پایان نامه :

مقدمه
انسان موجودی است اجتماعی و برای همین است که به زندگی اجتماعی روی آورده است. این زندگی اجتماعی ادامه نمی یابد مگر اینکه مساعدت و مشارکت در آن وجود داشته باشد. بنابراین مشارکت از دیرباز با زندگی انسان پیوند داشته است و جلوه های گوناگون آن در تمدنها و فرهنگ های گذشته به چشم می خورد.                                                                                      
در نظامهای مردم سالار غربی که از دویست سال پیش وارد نظام سیاسی کشورهای غربی شده است همواره مساله مشارکت مردم و شیوه مداخله آنان در امور عمومی مورد توجه اندیشمندان و دولتمردان بوده است. در نظام سیاسی مشارکت به صورت فرایندی تکاملی نبوده است. (طوسی، 1:1370)
در ادبیات مشارکت سیاسی دولتهای قدرت مدار که بر سیاست های نخبگان و نظام بوروکراتیک متمرکز شده است. اجتماعات طبقات پایین از عرصه های رسمی جامعه محروم هستند و نقش زیر دست را بازی می کنند و خود آنها نیز به فقدان زندگی سیاسی معتقدند. (Dnoeux, 1995:524)
قبل از پیدایش دولتهای متمرکز نوین، فرد به عنوان عضوی از خانواده و به واسطه آن با قبیله پیوند داشت. هویت او به عنوان یک شهروند فعال نبود. جوامع دارای قدرت متمرکز و پادشاهی و نظام پدرسالار بودند. افراد آن جامعه خود را تابع  آن قدرت برتر می دیدند. اما دولتهای جدید دموکراتیک یا دیکتاتوری، تک حزبی یا چندحزبی افراد را ترغیب می کنند که روابط گسترده ای با دولت داشته باشند و آنها را نسبت به اجتماع بزرگتر خود و اینکه جزو یک ملت هستند آگاه می کنند. و اینجاست که مردمی که متوجه مراکز اقتدار محلی و قبیله ای بودند به مراکز اقتدار ملی روی می آورند و نسبت به آن وفادار می شوند. البته این وفاداری و پیروی از رؤسای کشور نباید منفعلانه باشد. در حکومت های جدید شهروند باید فعال باشد. «شهروندی که فعال است، کسی است که هستیش در عمل سیاسی و از طریق آن اثبات می شود شهروندی که داوری فعال او ضروری است». (Held 1990:64)
جهان بینی مسیحی گردن نهادن به مشیّت خداوند و آنچه خدا مقرر کرده است را یک عمل نیک می دانست. کتاب سنت اگوستین بنام شهر خدا که در سالهای 410 و 423 میلادی به نگارش در آمده است، به برتری قدرت کلیسا نسبت به قدرت دنیوی تأکید می کند که مسیحی راستین نباید به زندگی گذرا تأکید کند. این شیوه تفکر در قرون وسطی حاکم بود. قبل از ظهور جنبش اصلاح دینی یعنی در قرون وسطی وجود یک حقیقت مذهبی واحد مانع از تأملی گسترده در زمینه ماهیّت اجتماع سیاسی شد. در این دوره متون و نوشتارهای جامعی پدید نیامد که به محور فلسفه سیاسی تبدیل شود و زمینه های دموکراسی را ایجاد نماید. مفهوم شهروند نیز به مثابه مردمانی که نقش فعّال در زندگی سیاسی خود داشته باشند در قرون وسطی رشد نکرد. ولی یکسری تحولاتی به وجود آمد که منجر به تغییر مفاهیم و تفکّر قرون وسطایی از سیاست شد که عبارت بودند از مبارزات میان پادشاهان و بارون ها بر سر قلمرو قدرت قانونی، گسترش داد و ستد، تجارت و بازار، شورش های دهقانی علیه بار سنگین مالیات و شکوفایی فرهنگ رنسانس همراه با دلبستگی محدودش به اندیشه های کلاسیک همانند دموکراسی آتن و قوانین رم، منازعات مذهبی، مبارزه میان کلیسا و دولت و سپس سستی سنت فئودالی و اینها موجب توجه اندیشه های سیاسی اروپا به مسائلی چون محدوده های اقتدار سیاسی قانون، حقوق و تبعیّت شد. از میان تحولاتی که شیوه جدید فکری را در زمینه نظام سیاسی و شکل مناسب دولت ارائه می داد، اصلاح پروتستانی مهمتر از همه آنها بود، از جمله لوتر و کالوین مفهوم جدیدی بود که از شخص به مثابه «یک فرد» داشتند. فرد نه تنها در پیشگاه خداوند قرار می گرفت مسئولیت تفسیر و اجرای اراده پروردگار را نیز به عهده داشت فرد «ارباب سرنوشت خویش» بود و همین مفهوم بود که محور تفکّرات سیاسی آینده شد. (همان: 69)
مردم این حق را برای خود یافتند که در تعیین سرنوشت خویش مشارکت کنند و آینده خود را تصویر نمایند. مردم موفّق شدند به آرزوی خود که همانا داشتن نقش شهروندی است برسند. حاکمیت مردم تا آنجاست که فعّالانه اراده عمومی را بیان کنند. البته هنوز ساز و کار مشارکت معنی دار مردم پدید نیامده است و راه زیادی مانده است تا مردم آگاهانه و واقعی در سرنوشت خود دخالت کنند.
زمانیکه «منشور شهروندی» در جامعه استوار گردد، برپایه آن فراهم آوردن کیفیّت بهتر زیستن مردم اصلی کانونی خواهد شد و در آن صورت مردم دیگر خادم نظام سیاسی نخواهند بود بلکه آنها مخدوم نظام سیاسی هستند. این همان اندیشه ای است که «آدام اسمیت» به نام «نیرومند کردن و قدرت بخشیدن» خوانده و هم اکنون شماری از سیاستمداران جهان از آن با عبارت «واگذاری قدرت به مردمان» یاد می کنند. (همان:2)
دولت های جدید در پی سازمان دادن و بسیج کردن همه شهروندان خود هستند تا به اهداف ملی و توسعه اقتصادی و جامعه مدنی دست یابند. برای رسیدن به این اهداف باید دولت و مردم پیوند داشته باشند و این پیوند و ارتباط نشان دهنده مشروعیّت یک حکومت است. در جوامعی که مردم نسبت به حقوق خود آگاهی دارند این رابطه به نفع مردم بوده است و آنها شهروندان فعّال به حساب می آیند.
در کشورهای جهان سوم از جمله کشور خودمان به دلیل شرایط خاص اجتماعی و سیاسی و اقتصادی این تغییر بسیار کند و بی ثبات است. جهان سوم هنوز هم طنین الگوهای سلطه پدرسالارانه  را دارد. «سلطه پدرسالارانه مستلزم آن چنان دستگاه و دیوانی است که کاملاً زیر نظر سلطان قرار داشته باشد و سلطان شخصاً اعضای آن را انتخاب کرده، سلسله مراتب آن را سازمان می دهد و جهت آن را مشخص می کند». (بدیع 168:1376)
در نظام پدرسالار از یک طرف حاکمان به هیچ وجه مایل به تقسیم قدرت با دیگران نبوده اند و مهمترین هدف آنها جلوگیری از ظهور نخبگان رقیبی بود که روزی ممکن است ادعای قدرت کنند و از طرف دیگر مردم به علت سلطه همه جانبه آنها منزوی تر شده بودند و این منجر به اشاعه فرهنگ استبداد در کشورهای جهان سوم شد. چنانچه در قرن بیستم شاهد آن هستیم ساخت قدرت مستبد ادامه استبداد شرقی است. فرهنگ ایرانی هم زاده این استبداد است و قرنهاست که ایرانی را به عنوان فرد ترسو، مطیع و فرمانبردار و ناآگاه ساخته است. جامعه ما استبداد را در طول تاریخ خود تجربه کرده است ولی مردم ایران در تحولات اجتماعی مانند انقلاب مشروطه دهه 1320 و سالهای 1339 به بعد و در انقلاب اسلامی تجاربی کسب کرده است. و این همه حکایت از آن دارد که مردم ایران در حال حرکت به سوی فرهنگ مشارکتی است.
 


فصل اول
کلیات
1-1- اهمیت موضوع
در این تحقیق درصدد برآمده ایم تا عوامل موثّر بر مشارکت جوانان را مورد بررسی قرار دهیم و سعی شده است تا مساله را مورد شناخت قرار داده تا با این شناخت در جهت حل مشکلات مربوط به مشارکت سیاسی  جوانان گامی برداشته شود.
بیش از نیمی از جمعیت کشور ما را جوانان تشکیل می دهند. بنابراین شناخت
فعالیّت های سیاسی جوانان به علّت جوان بودن جمعیت که نیروی مهمی هستند و نیز به دلیل آسیب پذیری فرهنگی این قشر و وابستگی توسعه اقتصادی و سیاسی به نیروی جوان تعلیم دیده و ویژگیهایی چون تحوّل پذیری، قابلیت انعطاف و تطابق، تحرک و نیرومندی آنان منجر به این شد که در کشورهای در حال توسعه آموزش جوانان عمده ترین مساله آینده و در صدر برنامه های ملی و توسعه ای قرار گیرد. در اکثر کشورها که دارای جمعیّت جوانان می باشند، دو دیدگاه نسبت به جوانان وجود دارد. یک دید خوشبینانه این است که باید مشکلات جوانان را رفع کرد و جوانانی که منزوی شده اند را دوباره به جامعه برگرداند. دید دیگری نیز وجود دارد و آن این است که جوان را یک نیروی مشکل آفرین می دانند که مسائلی چون بیکاری، انحراف، اعتیاد و فاصله گیری از فرهنگ ملّی را به بار می آورد. پیران در این باره چنین می گوید:
«متأسفانه در کشور ما بصورت آسیب شناختی به جوانان نگریسته می شود» (پیران 30:1376) این دو برداشت گویای این مساله است که باید در برنامه ریزی های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواستهای جوانان را در نظر گرفت. پیشینه تاریخی- اجتماعی زندگی نسل ها در ایران از تاریخ نظام سیاسی استبدادی و از حاکمیّت مناسبات اربابی و ایلی تأثیر پذیرفته است و نسلهای ایرانی داغ گذشته را بر پیشانی خود دارند چرا که ضمیر ناخودآگاه هر نسل از تاریخ آن نسل متأثّر است. فرهنگ «شاه سایه خداست» و شعار «خدا، شاه، میهن» تا پیروزی انقلاب اسلامی در جامعه حاکم بود و سلطنت حق الهی بود که به عهده پادشاهان گذاشته شده بود. گرچه این حق الهی سلطنت که در زمان مشروطیّت از سوی برخی عالمان نامداری از سلطان گرفته شده و به مردم واگذار شده بود و مرحوم آخوند ملاکاظم خراسانی (1329-1255 هـ .ق) و تنی چند از فقیهان برجسته نجف نظر دادند که در عصر غیبت حکومت مسلمین با جمهور مردم است. (یوسفی اشکوری، 46:1371) ولی عملاً چنین شیوه ای به اجرا در نیامد. چون به گفته هانتینگتون کشورهای رو به توسعه فاقد اخلاق مدنی و روح عمومی و نهادهای سیاسی هستند و نمی توانند به مصلحت همگانی معنا و جهت ببخشند. (هانتینگتون، 10:1375)
غرور، شجاعت، حقیقت جویی، عدالت خواهی و ظلم ستیزی، شدت عواطف و هیجانات، تمایل به شناخت و تجربه و ماجراجویی از ویژگی های جوانان است و در جامعه بسته هیچ گونه زمینه ای برای شکوفایی این صفات وجود ندارد. اینکه انتظار داشته باشیم جوانان در خلوت و تنهایی به رشد و توسعه شخصیت بپردازند و هدفمند بشوند انتظار دور از واقعیت است. امروزه علاوه بر تأثیر خانواده و تاریخ و سنّت در تکوین شخصیت جوانان نهادهای دیگری چون مدرسه و مؤسسه های آموزشی و وسایل ارتباط جمعی، محافل و تشکّلهای حرفه ای و صنفی گروهها و هیئت های مذهبی و انجمنهای هنری، ورزشی علمی و ادبی نیز در پرورش و توسعه شخصیّت جوانان مؤثّر هستند. جوانان را باید به فعالیّت های اجتماعی و سیاسی علاقمند کرد چنانکه نوحی در مقاله جوانان، آزادی، رشد می گوید: «بررسی تاریخچه زندگی شخصیّت های خلّاق و سرنوشت ساز نشان می دهد که اینان در دوران جوانی و نوجوانی به نحوی از انحاء، دارای تجربه و تمرین مشارکت اجتماعی بوده اند» (نوحی، 63:1375)
انسان با کار کردن با نیروی جوان متوجه می شود که چه نیروی عظیمی در جامعه وجود دارد. جامعه ما در حال و در آینده نزدیک نیازمند مغزهای متفکر علما و دانشمندان خلوت نشین، هنرمندان منزوی و عرفای چلّه نشین نیست، بلکه نیازمند شخصیّت های سالم، مثبت و برون گرا و همگرا و اهل مشارکت و زندگی ساز می باشد و این شخصیّت ها کسانی هستند که در جوانی و نوجوانی درگیر بازیهای مشارکت و همگرایی می شوند. برای رشد و پرورش چنین شخصیّت هایی باید میدان بازیها، تجربیّات و تمرینات اجتماعی برای جوانان و نوجوانان فراهم شود در این بازیها و فعالیّت هاست که جوان و نوجوان انگیزه مند و هدفدار و سرنوشت ساز می شود. ودیعه فطری و الهی و استعدادهای موجود در روح و روان او نظیر اعتماد به نفس، امید، عشق به حیات و سرزندگی و شور و شوق آفرینش و نوعدوستی و خلاقیّت و تحمل دیگران در او شکوفا می شود و این میدان بازیها و فعالیّت های اجتماعی منجر به بیان عقاید، احساسات و ایفای نقش و قدرت استدلال و شک و تردید جوانان می شود.
بعد از انقلاب اسلامی و خصوصاً بعد از اتمام جنگ (عراق و ایران 67-59) نیاز اصلی جامعه ما جامعه مدنی بود و جامعه مدنی ایجاد نمی گردد مگر اینکه مردم بخصوص جوانان، مشارکت داشته باشند و این نیازی بود که ما از انقلاب مشروطه به این طرف داشتیم و داریم. پس ما باید توجه داشته باشیم که دیگر تفکر قاجاریه در جایی ندارد. ساختار جمعیّتی ایران دچار تغییراتی شده است و این به علّت جوان تر شدن آن و ورود زنان به صحنه اجتماع می باشد و ما هرگز این مسایل را در نظر نگرفته ایم.
پیران نیروی جوان را در یک جامعه جوان مانند بمبی ساعتی در نظر می گیرد که در دست خود نگه داشته ایم اگر آن را درست بکار ببریم کوه دماوند را هم می توانیم جابجا کنیم و مشکلات عظیمی از جلوی روی برداریم ولی اگر تعلّل داشته باشیم در دستمان منفجر خواهد شد. (پیران 37:1376)
در این میان کشورمان در سالهای اخیر با حصر اقتصادی و علمی، تهاجم فرهنگی، تحرکات تهدید آمیز، جاسوسی و اقدامات ضد امنیتی مخصوصاً به بهانه تأسیسات صلح آمیز هسته ای مواجه شده است. برای رویارویی با این مسائل وفاق عمومی، حفظ وحدت و یکپارچگی ملی باور کردن مردم مسلمان ایران لازم است. مردم بویژه جوانان از حالت انفعال و عزلت خارج شده و به طور فعّال وارد صحنه فعالیت های اجتماعی سیاسی و اقتصادی شوند و برای وصول به مقصود باید برای جوانان شرایط سه گانه ای را فراهم کرد که عبارتند از: امنیّت و امید، حق انتخاب و حق ابراز شکّ و تردید.
دخالت در تعیین سرنوشت خود و تأثیر نهادن در تصمیم گیریهای مختلف درباره امور عمومی در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است و مباحثاتی که در زمینه توسعه صورت می گیرد میزان و سطح مشارکت مردم در گروههای گوناگون برنامه های اجتماعی و سیاسی بویژه در انجمنهای داوطلبانه و سازمان های غیر دولتی به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه در نظر گرفته می شود. اهمیّت این انجمن ها و نهادها برای جوانان این است که بالقوه می توانند محلی برای آموزش مشارکت در تعیین سرنوشت خود و مشارکت در بحث و تصمیم گیری جمعی باشند که از طریق آن علایق جمعی و ملی شکل می گیرد و مشخص می شود. رضایی در مقاله «مشارکت اجتماعی وسیله یا هدف» می گوید: «رشد ناکافی تشکّل ها و نهادهای اجتماعی فرد داوطلبانه و غیر سیاسی موجب تأخیر شکل گیری مفهوم «شهروند فعّال» و «فضای عمومی» و به تبع آن «علایق عمومی» و هویّت اجتماعی مبتنی بر علایق عمومی می شود و این امر در جوامع کنونی جهان سوم که در معرض فشارهای مضاعف روند جهانی شدن  و رشد علایق خاص گرایانه منطقه ای و محلی  قرار دارند از اهمیّت بسیاری برخوردار است». (رضایی 54:1375)
هدف نهایی تمام فرایندهای توسعه سیاسی تفوق قوانین مدنی، عملکرد نهادهای نمایندگی و اِعمال آزادی های سیاسی است.
لرنر  ضمن بیان سه عامل مطبوعات، آموزش و شهرنشینی ارتباط متقابلی را در میان آنها در نظر می گیرد او در سال 1952-1951 تحقیقی درباره شش کشور خاورمیانه از جمله ایران انجام داده است. او بین شهر، سواد و استفاده از رسانه ها و میزان مشارکت ارتباط نزدیکی پیدا کرده است. به عقیده لرنر جامعه جدید، مشارکتی یا مشارکت جوست و فرایند نوسازی، حرکت از جامعه سنتی به سوی جامعه مشارکت جو می باشد. (تقوی، 427:1373)
لرنر با توجه به تاریخ غرب نتیجه می گیرد که شهرنشینی زمینه ساز سوادآموزی و گسترش رسانه های عمومی می باشد. بنابراین در درجه اول اهمیت قرار دارد. دو متغیّر دیگر با یکدیگر تعامل دارند اما سواد آموزی بر رسانه ها از نظر زمانی مقدم است. زیرا پذیرش رسانه مستلزم سطح خاصی از سوادآموزی می باشد. (بدیع 37:1376) در مرحله ای که تکنولوژی توسعه صنعتی پیشرفت می کند در جامعه نیز روزنامه ها، شبکه های رادیویی و سینما و تلویزیون در مقیاس توده ای رو به رشد می گذارد این امر موجب گسترش سواد می شود. این تعامل نیز نهادهای مشارکت را توسعه می دهد بنابراین رابطه متغیرهای فوق بدین صورت خواهد بود. (همان، 427:1373)


دانلود با لینک مستقیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.