داستان از آنجا شروع میشود که آنتونی کید به عنوان کارمند یک تور سیاحتی در آفریقا مشغول کار است و توسط دوست خود جیمی ماک گراث تشویق به ماجراجویی و کنار گذاشتن شغل فعلیاش میشود. کنت استیل پیچ که زمانی در راس امور هرزوسلاواکی بوده، در یک شب مورد حمله افراد ناشناس قرار میگیرد و جیمی به کمک او میآید و به پاس این کمک، کنت استیل پیچ قبل از مرگش خاطراتش را به او واگذار میکند تا به ناشری بفروشد و مبلغ هزار لیره پول را برای خود بگیرد…