فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:120
زندگی ارسطو ۱
آثار ارسطو ۴
منطق ۱۱
الفاظ ۱۲
قضیه ۱۴
قیاس ۱۸
استقرا تمثیل ۲۲
منطق علم ۲۴
برهان ۲۵
تعریف ۲۹
دریافت اصول نخستین علم ۳۲
جدل ۳۳
ردمغالطات ۳۵
فلسفه حیات ۳۷
طبیعت ۴۰
علل چهارگانه ۴۲
اتفاق ۴۳
حرکت ۴۵
نامتناهی ۴۶
مکان ۴۸
خلا ۴۹
زمان ۵۰
پیوستگی ۵۱
محرک نخستین ۵۳
کائنات جو ۵۴
نفص و قوای آن ۵۶
نفس و بدن ۵۷
تغذیه ۶۰
احساس ۶۱
حس مشترک ۶۲
خیال ۶۴
حرکت (قسمت دوم) ۶۶
عقل ۶۶
عقل فعال و عقل منفعل ۶۹
مابعدالطبیعه ۷۱
اصول نخستین برهان ۷۴
بحث بیشتر درباره موضوع مابعدالطبیعه ۷۷
ماده و صورت ۷۹
تحلیل شدن ۸۳
الهیات ارسطو ۸۶
فن خطابه ۹۱
فن شعر ۹۵
منابع ۱۲۰
مقدمه:
یونان از کهن ترین سرزمینهای مسکونی و متمدن جهان بوده و آثار تمدن در آن به دهها قرن پیش از میلاد باز می گردد. تمدن قدیمی آن به تمدن مینوسی معروف است و مرکز آن جزیره کرت بود. یوناینان باستان از دو نژاد اصلی بودند، یکی خود یونانیان، دیگر اقوام دوری، اقلیتهایی نیز وجود داشته اند. یونانیها جزایر مجاور آن و در بخشی از پلوبونز (پلوپونیسوس ) و نقاط دیگر می زیستند. نخستین بار افلاطون (۴۲۷ – ۳۴۷ ق. م) در رساله تیمانوس و رساله کربتاس درباره شهر آتلانتیس سخن گفته است که ۹ هزار سال قبل از میلاد می زیسته اند و تمدنی افسانه ای و الهی داشته اند و تمام اروپا را تا مرز ایتالیا و تمام آفریقا را تا دروازه های مصر گشودند . لکن جاه طلبی حکام و ساکنان این تمدن باعث اختلافات داخی و ضعف آن شد و در نتیجه در نبر با آتن شکست خوردند و سپس طغیان دربا و زلزله توأمان آن را در قعر دریا فرود برو.
یونان، سرزمین اقوام ایونی [۲] است که نخستین فلسفه مدون بشری به آنها نسبت داده می شود. فیلسوفان بزرگی چون طالس و آنا کسیمندر و انا کیسمینس در آن ممنطقه می زسته اند، آنان اقوام بسیار با استعدادی بوده اند مثلاً اشعار هومرگ از قدیمی ترین آثار باقیمانده بشری است مربوط به همین اقوام می باشد.
دو کتاب «ایلیاد» و «اودوسیا» را انجیل یونانیان می نامند قبل از سقراط و افلاطون نیز فیلسوفان بزرگ دیگری نیز در یونان پرورش یافته اند (از قبیل دموکریتوس، فیثاغورث). یکی از آنان شخصی است به نام «آنا کساگوراس» که برای اولین بار نظریه عناصر اربعه را مطرح ساخت . این فیلسوف اصالتاً ایرانی است که به همراه سپاه ایران به یونان رفته است.
در یونان قدیم سه دولت شهر (پولیس) وجود داشته که یکی از آنها آتن است و با توجه به تعدد جزایر در یونان ، این کشور از این دولت شهرها تشکیل می شده است.[۳]
شایان ذکر است که اروپائی ها یونان را پدر خود می دانند اخیرا نیز اتحادیه اروپا شهر تسالونیکی یونان را به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا انتخاب کرده است. لذا آنان در ستایش یونان مبالعه و افراط می کنند و تلاش دارند که تمدنهایی از قبیل تمدن ایران هند و سوریه را نادیده بگیرند و به سادگی از کنار آن بگذرند. از حدود ده قرن پیش از میلاد در نقاط مختلف یونان اجتماعات و کشور شهرهای مستقل و منفردی بوجود آمدند که یونانیان خود آ‹ها را پولیس می نامیدند و هر یک از این نواحی به نحوی با یکدیگر مرتبط بودند. سالیان اوج تشکیل این نواحی ۱۰۰ تا ۸۰ قبل از میالد بود و صدها کشور شهر بوجود آمدند، مهمترین این شکور شهرها سرزمین آتیک بود. در سال ۶۸۳ پیش از میلاد پادشاهی موروثی در آتن لغو حکومتی شبیه به جمهوری در آن برقرار گشت ولی جمهوری دیکتاتوری و پادشاهان انفرادی تا سال ۵۱۰ به حکومت ادامه دادند.
اسپارت در قرن هفتم قبل از میلاد مرکز ادبیات بود ولی از حدود سال ۶۰۰ پیش از میلاد ببعد نظامیگری بر آن مستولی شد دولت اسپارت را دو پادشاه اداه می کرد. کشور شهر تب که از حدود ۱۰۰ سال پیش از میلاد مسکونی شد بخش عمده ای را در تاریخ باستان یونان بر عهده داشته است. آتن در آغاز قرن پنجم پیش از میلاد مقتدرترین دولت یونان بود و در سال ۵۱۰ پیش از میلاد دارای حکومت دموکراسی شد.
در طی قرون پنجم و چهارم پیش از میلاد یکسری جنگهای خونین و عظیم میان خود کشور شهرها با یکدیگر و تمام آنها با ایران در گرفت. در سال ۳۳۸ پیش از میلاد فیلیپ دوم پادشاه ناحیه مقدونیه بر سراسر یونان دست یافت و سپس یک حکومت فدرال از ایالت یونان بوجود آمد. پس از وی پسرش اسکندر کبیر به حکومت رسید. اسکندر فتوحات فراوانی بدست آورد و قلمرو حکومتی خود را چندین برابر کرد. قلمرو اسکندر از شرق تا رود سند گسترده بود ولی پس از او جنگ میان جانشینان وی به تجزیه این امپراطوری روم گردید و پس از تجزیه دولت روم، در قرن چهارم میلادی یونان جزء اصلی روم شرقی (بیزانس) شد. امپراطوری بیزانس تا اواسط قرن پانزدهم میلادی دوام آورد و ۸۰ امپراطور در طی ۱۰۵۸ سال بر آن حکومت راندند . اولین حاکم بیزانسی آرکادوی نام داشت . در دو سال اول حکومت وی (۹۶-۳۹۵) یونان مورد تهاجم بیگانگان واقع شد ولی این هجومها بجایی نرسید. در زمان حکومت کنستانس دوم (۶۸- ۶۴۱) قسمتهایی از یونان مورد هجوم مسلمانان واقع شد.
تعدادی از مهمترین امپراطوران بیزانسی (با تاریخ حکومت ) عبارت بودند از : تئودوسیوس دوم (۵۰- ۴۰۸) ، یوسنی یانوس اول ۶۱۵- ۵۲۷) ، هراکلیوس اول (۴۱- ۶۱۰) ، گنستانتین پنجم (۷۵- ۷۴۰) باسیلیوس دوم (۱۰۲۵- ۹۷۶) ، آلکسوس اول (۱۱۱۸- ۱۰۸۱) ، مانوئل اول (۸۰- ۱۱۴۳) ، یوحنای سوم (۵۴- ۱۲۲۲) ، آندرونیکوس دوم (۱۳۲۸- ۱۲۸۲) ، مانول دوم (۱۴۲۵- ۱۳۹۱)، آخرین امپراطور که کنسانتین یازدهم (۵۳- ۱۴۴۸) نام داشت . با این حال قلمرو آخرین امپراطوران بیزانس تنها شامل مقدار کوچکی از یونان بود که وحدت سیاسی نداشت و خاک آن عمدتا ًدر دست دول مقتدر منطقه بود (از جمله دولت های ایتالیایی) .
با اضمحلال و انحلال امپراطوری بیزانس در اواسط قرن پانزدهم، به تدریج تا پایان همان قرن تمام بونان فعلی بتصرف عثمانیان در آمد تسلط ترکها بر یونان تا قرن نوزدهم ادامه یافت. در دوره حکومت عثمانی سه شورش بزرگ و شانزده شورش محلی در یونان براه افتاد. خونین ترین شورشها در سال ۱۷۷۰ روی داد (هنگام جنگهای روس و عثمانی ) و مهین پرستان یونانی که موقعیت را مناسب دیدند کشور مستقلی را در جنوب کشور سازمان دادند اما همینکه جنگها پایان یافت ، ترکها دوباره بر کلیه نقاط مسلط شدند و کشتارهای دسته جمعی یونانیها آغاز گردید . با تضعیف تدریجی امپراطوری عثمانی، مقدمات شورشهای استقلال طلبان بر علیه عثمانیها فراهم گشت و شخصی بنان ریکاس فرائیوس رهبری انقلاب را بر عهده گرفت. وی در سال ۱۷۹۶ بدست قوای عثمانی دستگیر و دو سال بعد اعدام شد. پس از آن تا بیست و پنج سال پیوسته بر شدت مبارزه مردم یونان علیه اشغالگران افزوده شد که در این میان دو عامل مؤثر بود، یکی حوادثی که در کشورهای دیگر می گذاشت و دیگری تسلط یونانیان در سازمانهای افتادی امپراطوری عثمانی.
از ماه مارس ۱۸۲۱ میلادی مبارزه نهای ملت یونان بر علیه ترکان آغاز شد که در اوایل عمدتاًٌ بصورت جنگهای پارتیزانی بود. ولی این مبارزه بدون کمک های مستقیم و غیر مستقیم قدرتهای اروپایی راه بجایی نداشت. در طی جنگهایی که در سالهای ۲۷- ۸۲۶ درگرفت قوای عثمانی در آبها و خشکی های یونان متحمل تلفات و خسارات سختی شدند تا سرانجام در سال ۱۸۲۰۹ با انعقاد پیمان آدریانویل و با مداخله دولتهای مقتدر اروپایی این جنگها بنفع یونان پایان یافت. و به این کشور وعده خودمختاری داده شد روسیه، فرانسه و انگلستان سرانجام با اعمال نفوذ در سال ۱۸۳۲ میلادی استقلال کامل یونان را از عثمانی گرفتند و در این سرزمین حکومت پادشاهی مستقر ساختند. آنان اوتوی اول پسر لوئی اول شاه باواربا (در جنوب آلمان غربی فعلی ) را در سن هفده سالگی به پادشاهی یونان انتخاب کردند. وی کمی بعد، روش استبدادی در پیش گرفت، ولی کودتای نظامی سال ۱۸۴۳ میلادی او را وادار به پذیرفتن قانون اساسی و برقراری پارلمان آزاد کرد.
اوتو در سال ۱۸۶۲ از سلطنت یونان خلع شد و بعد از خلع او مجمع ملی یونان در سال بعد ژرژر (جورج) اول (پر کریستیان نهم پادشاه دانمارک) را به سلطنت یونان انتخاب کرد وی در همانسال قانون اساسی آزادیخواهانه ای مقرر کرد. در دوره حکومت او وسعت یونان از سمت جنوب و شرق افزایش یافت . در مجموع یونان طی سالهای اولیه پس از استقلال تا اوایل قرن بیستم همواره دچار جنگ و کشمکش با همسایگانش (بخصو ص عثمانی ) و درگیریهای داخلی بود و دراین مدت هدف سیاست ملی بونان آزاد سازی بقه یونانیان از قید اسارت بیگانگان (پان هلنیسم) بود. در سال ۱۹۰۸ میلادی کرت جزئی از یونان گردید. در سال ۱۹۰۹ الئوتریوس و نیزلوس در صحنه اسیت یونان به عنوان نخست وزیر ظاهر شد و تا هنگام مرگش نیز به عنوان مؤثرترین شخصیت سیاسی یونان باقی ماند . چند سال طول نکشید که وی کشور متحد و نوین بنیاد گذاشت و ارتش منظمی پدید آورد در سالهای ۱۳_ ۱۹۱۲ یونان تحت رهبری ونیز لوس همراه تا صربستان و بلغارستان علیه دولت عثمانی وارد جنگ شد . (جنگهای بالکان ) و توانست نواحی فراوانی را در سمت شرق و دریای اژه بچنگ آورد. این جنگ ها به مقدار زیادی نفع یونان تمام شد نواحی متصرفی بلغار ستان نیز بدست یونان افتاد .در سال ۱۹۱۳ میلادی ژرژ اول در شهر سالونیک ( تسا لونیکی ) بقتل رسید و فرزندش کنسانتین اول تخت پا دشاهی یونا ن جلوس کرد . کمی بعد چنگ جهانی اول بروز نمود. در آ غاز جنگ جهانی اول یونان دارای دو سیاست بود، یکی سیاست بیطرفی که شاه متمایل بدان بود و دیگری سیاست ورود د ر صف متفقین که ونیز لوسر (نخست وزیر ) به آن اصرار داشت . سر انجام یونان در صف متفقین وارد جنگ جهانی اول شد و کنستانتین تحت فشار نظامی سال ۱۹۱۸ پایان پذیرفت . و یونان در کنفرانسهای صلح توانست حق تملک سر زمین های وسیعی را در اروپا و قسمتهایی از آسیای صغیر که تا آن موقع جزئی از عثمانی بود، بدست آورد. جمهوریخواهان ترک بعداً یونانیان را از آسیای صغیر بیرون راندند. پس از مرگ الکساندر درسال ۱۹۲۰ ، کنسانتین مجدداً به سلطنت یونان فراخوانده شد. پس از آن کنسانتین با آنکه متفین حمایت خود را از یونان قطع کرده بودند به جنگ با ترکیه ادامه داد، اما پس از پیروزی ترکها درازمیر مجدداً خلع و تبعدی شد و پسر ارشدش ژرژ دوم به سلطنت رسید (۱۹۲۲) . در سال ۱۹۲۳ ژرژ دوم بر اثر فشار مخالفان جمهوریخواه کشور را ترک کرده و در سال ۱۹۲۴ اعلان جمهوری شد. پس از یاده سال، چون حکومت جمهوری نتوانست خواسته های مردم برآورده نماید، در سال ۱۹۳۵ یک کودتای نظامی صورت گرفت و کودتاچیان شاه را از کشور بازگرداندند. پس از بازگشت شاه، در اقصی نقاط کشور، قیامهائی علیه سلطنت طلبان مرکزی در گرفت که قوای نظامی آنان را بشدت سرکوب کردند. ژرژ کمی بعد قانون اساسی را لغو و دولت دیکتاتوری ژنرال متاکساس را حاکم کرد. در سال ۱۹۳۹ جنگ جهانی دوم در اروپا آغاز شد. در ۲۹ اکتبر ۱۹۴۰ ایالیای متحد به یونان هجوم برد ولی به آلبانی عقب رانده شد. آلمان نازی برای تکمیل استیلای خود بر بالکان، در آوریل ۱۹۴۱ به یونان و یوگسلاوی حمله برد ولی نیروهای کمکی انگلیس، استرالیا و زلاندنو به یاری یونان شتافتند. با سقوط یوگسلاوی توسط، آلمان، مرز یونان از آن سو نیز مورد تهاجم آلمانها واقع شد و سرانجام در ماه مه، آلمان نازی بر نواحی عمده یونان دست یافت و شاه نیز به خارج گریخت. یک ماه بعد چتر بازان آلمانی جزیره کرت را گرفتند. تلفات یونانیان در جنگ جهانی دوم بالغ بر ۵۰۰٫۰۰۰ تن بود و واحدها تبعیدی ارتش یونان بیشتر در مصر و سایر جبهه های آفریقا دوشادوش متفقین می جنگیدند. سرانجام در ماه اکتبر سال ۱۰۴۴ نیروهای بریتانیایی وارد یونان شدند و بتدریج کشور را از وجود آلمانها پاک کردند، هر چند که بارتیزانهای یونانی در این پیروزی نقش بزرگی بعهده داشتن. با پایان جنگ جهانی دوم، جنگ داخلی یونان براه افتاد. شاه به کشور بازگشت و پارتیزانهای کمونیست خواستار بدست گرفتن قدرت گردیدند. روابط با دول صنعتی غرب رو به گسترش نهاد و پس از ژرژ دوم برادرش پل اول پادشاه یونان شد. جنگ داخلی با کمونیستها در زمان او نیز ادامه یافت تا اینکه کمونیستها در سال ۱۹۵۰ میلادی مقهور قوای دولتی شدند. بدین ترتیب خطر استقرار حکومت کمونیستی در یونان پایان پذیرفت.
در طی سالهای ۵۲- ۱۹۴۶ میلادی یونان خیط توسط دولتهای ائتلافی کوتاه مدت متعددی اداره شد تا اینکه در سال ۱۹۵۲ آلکساندر پاپاگوس به نخست وزیری یونان رسید و دولت نسبتاً مستقلی را بنیان نهاد. پاپاگوس در سال ۱۹۵۵ درگذشت و کنستانتین کاراماتلیس جانشین وی گردید. در طی دو دهه پس از پایان جنگ جهانی دوم صنایع و همچنین وضع اقتصادی یونان به کمک کشورهای غربی توسعه یافت. کارامانلیس در سال ۱۹۶۳ بدنبال اختلاف نظرهایی که با شاه پل اول بروز کرد مجبور به کنار، گیری و ترک کشور شد و به فرانسه رفت . در سال ۱۹۶۴ ژرژ (جورج ) با پاندرئو دولت جدید یونان را که تمایلات ضد آمریکایی داشتند ، تشکیل داد. در سال ۱۹۶۵ کنستانتین دوم پسر او به سلطنت یونان رسید ووی از همان آغاز سلطنتی مواجه با منازعات یونان و ترکیه بر سر قبرس شد. پس از آن بحران های ممتدی در دولت و پارلمان یونان پدید آمد.
کنستانتین در ژوئیه ۱۹۶۶ پاپاندرئو را که خواهان تسلط بر ارتش بود بر کنار ساخت. پس از آن کابینه های مختلفی که روی کار آمدند با مخالفتهای مجلس، که حزب طرفدار پاپاندرئو در آن اقلیت نیرومندی را تشکیل می داد، مواجه شدند و از اینرو بحران سیاسی سراسر کشور را فرا گرفت. اغتشاشات سیاسی همچنان ادامه یافت تا در آوریل ۱۹۶۷ یک کودتای نظامی به این وضعیت خاتمه داد. این کودتا به کودتای سرهنگان معروف شد موجب گردید تا قدرت بدست نظامیان بیفتد.
رهبری کودتا را سرهنگ ژرژ پاپادوپولوس برعهده داشت که با عنوان نخست وزیر قدرت را در دست گرفت. در دسامبر ۱۹۶۷ کنستانتی دوم کوشید تا با نام برقراری شد قانون اساسی علیه حکومت نظامیها کودتا و قیام کند اما موفقیتی نیافت و خانواده اش به خارج از کشور گریخت و به شهر رم پایتخت ایتالیا رفت. پاپالوس در سال ۱۹۷۳ با اعلام انقراض حکومت سلطنتی در یونان خود مقام جمهوری را در دست گرفت و به دیکتاتوری ادامه داد ولی در همانسال بر کودتای نظامی به حکومتش پایان داده شد. ژرنرال گیزیکیس بعنوان جمهور و یوآنیدس بعنوان نخست وزیر بقدرت رسیدند. برگزاری انتخابات نیز به بعد موکول شد . سال ۱۹۷۴ اختلاف یونان با ترکیه آشکار تر شد، که علت اصلی آن جمهوری رسید. در همین سال بدنبال حمله ترکیه به قبرس، جنگهایی میان یونان و ترکیه در قبرس در گرفت.
در سال ۱۹۷۴ بدنبال برگزری یک همه پرسی، انقراض کامل حکومت سلطنتی اعلام شد. در سال ۱۹۷۸ یونان و آلبانی قرارداد تجاری مهمی را متعقد ساختند.
در پنمم ماه می ۱۹۸۰ کنستانتین کارامانلیس ۷۳ ساله بریاست جمهوری برگزیده شد. سالهای ۱۹۷۹تا ۱۹۸۱ سالهای بحران اقتصادی در یونان بود و اعتصابات بزرگی در کشور در گرفت. در سال ۱۹۸۰ رالیس به نخست وزیری یونان رسید و در انتخابات عمومی ۱۹۸۱ آندرئاس پاپاندرئو فرزند ژرژ پاپاندئو نخست وزیر سابق یونان پیروز شد و به نخست وزیری رسید، وی سیاست مستقلی را در برابر آمریکا در پیش گرفت و بهمین خاطر اختلافاتی بین او و کاراماتلیس بروز کرد. در ماههای اولیه حکومت از موضوع جمع آوری پایگاههای نظامی ناتوان از یونان و خروج این کشور از آن سازمان پیش آمد. در سال ۱۹۸۱ یونان بعنوان فقیرترین کشور ، عضو بازار مشترک اروپا شد. در حال حاضر یونان دارای وضع اقتصادی متوسطی در اروپا است. یونان از کهن ترین سرزمینهای مسکونی و متمون جهان بوده و آثار تمدن در آن به دهها قرن پیش از میلاد باز می گردد. تمدن قدیمی آن به تمدن مینوسی معروف است و مرکز آن جزیره کرت بود. یونانیان باستان از دو نژاد اصلی بودند، یکی خود یوناینان و دیگر اقدام دوری .
اقلیتهایی نیز وجود داشته اند. یونانیها جزایر مجاور آن و در بخشی از پلوبونز (پلوپونیسوس) و نقاط دیگر می زیستند. از حدود ده قرن پیش از میلاد در نقاط مختلف یونان اجتماعات و کشور شهرهای مستقل و متفردی بوجود آمدند که یونانیان خود آنها را پولیس می نامیدند و هر یک از این نواحی به نحوی با یکدیگر مرتبط بودند. سالیان اوج تشکیل این نواحی ۱۰۰ تا ۸۰ قبل از میلاد بود صدها کشور شهر بوجود آمدند. مهمترین این کشور شهرها آتن، اسپارت و تب بودند. آغاز تاریخ آتن با افسانه ها آمیخته است:. این شکور شهر در آغاز قرن هفتم قبل از میلاد مشتمل بر سرزمین آتیک بود. در سال ۶۸۳ پیش از میلاد پادشاهی موروثی در آتن لغو و حکومتی شبیه به جمهوری در آن برقرار گشت ولی جمهوری دیکتارتوری و پادشاهان انفرادی تا سال ۵۱۰ به حکومت ادامه دادند. اسپارت در قرن هفتم قبل از میلاد مرکز ادبیات یونان بود ولی از حدود سال ۶۰۰ پیش از میلاد ببعد نظامیگری بر آن مستولی شد دولت اسپارت را دو پادشاه اداره می کردند. کشور شهر تب که از حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسکونی شد بخش عمده ای را در تاریخ باستان یونان بر عهده داشته است. آتن در آغاز قرن پنجم پیش از میلاد دارای حومت دموکراسی شد. در طی قرون پنجم و چهارم پیش از میلاد یکسری جنگهای خونین و عظیم ماین خود کشور شهرها با یکدیگر و تمام آنها با ایران در گرفت. در سال ۳۳۸ پیش از میلاد فیلیپ دوم پادشاه ناحیه مقدونیه بر سراسر یونان دست یافت و سپس یک حکومت فدرال از ایالت یونان بوجود آمد. پس از وی پسرش اسکندر کبیر به حکومت رسید. اسکندر فتوحات فراوانی بدست آورد و قلمرو حکومتی خود را چندین برابر کرد. . قلمرو اسکندر از شرق تا رود سند گسترده بود ولی پس از او جنگ میان جانشینان وی به تجزیه این امپراطوری روم گردید و پس از تجزیه دولت روم، در قرن چهارم میلادی یونان جزء اصلی روم شرقی (بیزانس) شد. امپراطوری بیزانس تا اواسط قرن پانزدهم میلادی دوام آورد و ۸۰ امپراطور در طی ۱۰۵۸ سال بر آن حکومت راندند . اولین حاکم بیزانسی آرکادوی نام داشت . در دو سال اول حکومت وی (۹۶-۳۹۵) یونان مورد تهاجم بیگانگان واقع شد ولی این هجومها بجایی نرسید. در زمان حکومت کنستانس دوم (۶۸- ۶۴۱) قسمتهایی از یونان مورد هجوم مسلمانان واقع شد. تعدادی از مهمترین امپراطوران بیزانسی (با تاریخ حکومت ) عبارت بودند از :
تئودوسیوس دوم (۵۰- ۴۰۸) ، یوسنی یانوس اول ۶۱۵- ۵۲۷)
هراکلیوس اول (۴۱- ۶۱۰) ، گنستانتین پنجم (۷۵- ۷۴۰)
باسیلیوس دوم (۱۰۲۵- ۹۷۶) ، آلکسوس اول (۱۱۱۸- ۱۰۸۱)
مانوئل اول (۸۰- ۱۱۴۳) ، یوحنای سوم (۵۴- ۱۲۲۲)
آندرونیکوس دوم (۱۳۲۸- ۱۲۸۲) ، مانول دوم (۱۴۲۵- ۱۳۹۱)
کنسانتین یازدهم (۵۳- ۱۴۴۸) آخرین امپراطور.
با این حال قلمرو آخرین امپراطوران بیزانس تنها شامل مقدار کوچکی از یونان بود که وحدت سیاسی نداشت و خاک آن عمدتا ًدر دست دول مقتدر منطقه بود (از جمله دولت های ایتالیایی) . با اضمحلال و انحلال امپراطوری بیزانس در اواسط قرن پانزدهم، به تدریج تا پایان همان قرن تمام بونان فعلی بتصرف عثمانیان در آمد تسلط ترکها بر یونان تا قرن نوزدهم ادامه یافت. در دوره حکومت عثمانی سه شورش بزرگ و شانزده شورش محلی در یونان براه افتاد. خونین ترین شورشها در سال ۱۷۷۰ روی داد (هنگام جنگهای روس و عثمانی ) و مهین پرستان یونانی که موقعیت را مناسب دیدند کشور مستقلی را در جنوب کشور سازمان دادند اما همینکه جنگها پایان یافت ، ترکها دوباره بر کلیه نقاط مسلط شدند و کشتارهای دسته جمعی یونانیها آغاز گردید . با تضعیف تدریجی امپراطوری عثمانی، مقدمات شورشهای استقلال طلبان بر علیه عثمانیها فراهم گشت و شخصی بنان ریکاس فرائیوس رهبری انقلاب را بر عهده گرفت.