فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:89
توجه:مقاله فاقد منابع میباشد
چکیده:
اندازه دولت در اقتصاد ایران برحسب تعاریف گوناگون بسیار متفاوت است. دولت مرکزی، دولت عمومی و بخشعمومی، سه تعریف و اندازه متفاوت از نقش و جایگاه دولت در اقتصاد ایران به دست میدهند.
در کشور ما، اندازه دولت عمومی که علاوه بر نهادهای دولت مرکزی مشتمل بر شهرداریها و سازمانهای بیمه و تامیناجتماعی است، به دلیل ناتوانی نظام درآمد و هزینه استانها، سیاستهای تمرکزگرایی که سالیان متمادی در کشور اجرا شده است و مشکلات گزارشدهی و ضعف آماری، اختلاف چندانی با اندازه دولت مرکزی ندارد، لیکن، به دلیل گستردگی حجم فعالیتهای تصدیگری دولت که از طریق شرکتها، بانکها، موسسه انتفاعی وابسته به دولت و نهادهای عمومی غیردولتی صورت میگیرد، اندازه بخشعمومی تفاوت فاحشی با اندازه دولت مرکزی و دولت عمومی دارد. به علاوه، اندازه بخش عمومی در ایران در مقایسههای بینالمللی تفاوت معنیداری با اندازه بخش عمومی دیگر کشورها پیدا میکند. ضمن آنکه به دلیل ضعف آماری، اطلاعات چندانی از کمیت و کیفیت مخارج نهادهای عمومی غیردولتی در اختیار نیست. در گزارش حاضر، علاوه بر ارائه معیارهایی از اندازه دولت در سه سطح دولت مرکزی، دولت عمومی و بخش عمومی، معیاری از میزان دخالت دولت در اقتصاد از طریق وضع قوانین و مقررات و به عبارت دیگر، مداخلات غیربودجهای دولت در اقتصاد ارائه میگردد. این گزارش توسط آقایان اکبر چشمی و حسین بازمحمدی از محققان اداره بررسیها و سیاستهای اقتصادی بانک مرکزی تنظیم گردیده است.
این گزارش از زوایای متعددی به نقش و اندازه دولت در اقتصاد ایران میپردازد. با تفکیک سطوح فعالیت دولت به سه طرح دولت مرکزی، دولت عمومی و بخش عمومی، اندازه دولت در این سطوح مورد بررسی قرار میگیرد. تمرکز اصلی این مطالعه بربعد هزینهها و مصارف دولت در این سه سطح است. همچنین با تفکیک فعالیتهای دولت به سه بخش بودجهای، غیربودجهای (سیاستها و قوانین) و تصدیها، نقش دولت در اقتصاد ایران مورد ارزیابی قرار میگیرد.
در این مطالعه مشابه با اکثر مطالعات صورت گرفته در این زمینه، نسبت مجموع هزینههای دولت در هر سطح فعالیت به تولید (هزینه) ناخالص داخلی (GDP) به عنوان اندازه دولت در آن سطح در نظر گرفته شده است. دوره مورد بررسی، سالهای 1352 تا 1384 است.
بررسیهای انجام شده نشان میدهد که اندازه دولت در همه سطوح در دوره رونق درآمدهای نفتی (57-1352) بالاترین مقدار را نسبت به سایر دورههای تحت بررسی داشته است. در دوره انقلاب و جنگ (67-1358) همراه با رکود اقتصادی، مخارج دولت کاهش چشمگیری داشته که منجر به کاهش اندازه دولت در اقتصاد ایران طی این دوره شده است. در سالهای برنامه اول توسعه (72-1368) اندازه دولت مرکزی و دولت عمومی نسبت به دوره قبل از آن کاهش چشمگیری داشت، اما اندازه بخش عمومی به رغم رشد قابل ملاحظه تولید ناخالص داخلی، تقریبا ثابت ماند. این امر ناشی از ایجاد و گسترش شرکتهای دولتی طی سالهای برنامه اول توسعه بوده است. کاهش شدید رشد اقتصادی در دوره برنامه دوم توسعه (78-1373) با وجود کاهش رشد مخارج دولت باعث بزرگتر شدن نسبت مخارج دولت به تولید ناخالص داخلی و افزایش اندازه دولت در همه سطوح طی این دوره گردید. رونق اقتصادی طی دوره برنامه سوم توسعه (83-1379) بهرغم رشد بالای مخارج دولت موجب کاهش اندازه دولت در سطوح دولت مرکزی و دولت عمومی در این دوره شده است.
با وجود این، اندازه بخش عمومی به دلیل افزایش چشمگیر هزینههای جاری شرکتهای دولتی، بانکها و موسسات انتفاعی وابسته به دولت طی سالهای این برنامه بزرگتر شده است. در سال 1384، مخارج جاری و عمرانی دولت در همه سطوح رشد چشمگیری نسبت به سال 1383 داشته و منجر به بزرگتر شدن اندازه دولت در هر سه سطح مذکور شده است.
افزایش نسبت منابع شرکتهای دولتی به GDP و همچنین نسبت بودجه شرکتهای دولتی به بودجه کل کشور طی دورههای مورد بررسی نشانگر تصدیگریهای دولتی طی سالهای بعد از انقلاب میباشد. نسبت بودجه شرکتهای دولتی به بودجه کل کشور در برنامه سوم توسعه اندکی کاهش یافت، که میتواند نشانگر پایبندی نسبی دولت به کاهش تصدگیریهای دولت در این دوره باشد. اما نسبتهای مذکور در سال 1384 رشد بالایی داشتهاند که آغاز نامطلوبی برای دستیابی به اهداف برنامه چهارم توسعه میباشد.
در این گزارش، نقش غیربودجهای دولت در اقتصاد ایران از منظر دو شاخص بینالمللی آزادی اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. طبق دادههای ارائه شده توسط این شاخصها، اختلالات ناشی از سیاستها، مقررات و تنظیمات دولت در اقتصاد ایران در سالهای اخیر بسیار بالا بوده است. در مجموع، این شاخصها نشان از کاهش اختلالات غیربودجهای دولت در اقتصاد ایران طی سالهای برنامه سوم توسعه (2005-2000) و افزایش آن در سال 1384 دارند.
همچنین، این گزارش کوشیده است با در نظر گرفتن ارقام برآوردی مخارج خارج از بودجهای دولت مرکزی، تصویر واقعیتری از اندازه دولت در اقتصاد ایران ارائه کند.
طبق محاسبات انجام شده، اندازه تعدیل شده دولت بر حسب یارانه نرخ ارز و انرژی، بسیار بزرگتر از ارقام تعدیل نشده اندازه دولت در اقتصاد ایران است.
در مجموع، نتایج گزارش حاضر، تصویر نگرانکنندهای از تسلط بودجهای، غیربودجهای (سیاستها و مقررات) و تصدیگریهای دولت در اقتصاد ایران طی سالهای اخیر ارائه میدهد. همچنین، این نتایج حاکی از فقدان نظارت موثر بر اجرای قوانین برنامه پنجساله و سند چشمانداز توسعه کشور، مدیریت کارآمد و شفافیت لازم در نظام بودجهریزی کشور است.
1 - مقدمه
در مورد اندازه مطلوب دولت بین مکاتب و دیدگاههای مختلف اقتصادی اتفاقنظر وجود ندارد.
دولتها را از نظر مداخله اقتصادی میتوان در طیف گستردهای دانست که از دولت کلاسیک آغاز و به دولت برنامهریزی متمرکز ختم میشود. در میان این دو میتوان به دولت قانونگذار، دولت رفاه، دولت سیاستگذار و دولت برنامهریز بخشی اشاره کرد. با این حال، بیشتر صاحبنظران، بر لزوم ایجاد زیرساختهای لازم توسط دولت که شامل نهادهای حافظ حقوق مالکیت، سیاستگذاری، الزام به اجرای تعهدات و نظام با ثبات مالی است، برای عملکرد بهتر بازار تاکید میکنند و ارائه خدمات اصلی با پایهای مبتنی بر نهادهای فوق را که شامل تامین امنیت و سطحی از رفاه اجتماعی است، ضروری میدانند.
ارتباط میان مخارج دولت و رشد اقتصادی نیز در نظریههای اقتصادی چندان روشن نیست. با این حال، انتظار میرود که دولت با ایجاد زیرساختهای لازم و ارائه مطلوب و کارآمد خدمات پایه به رشد اقتصادی کمک نماید. شواهدی از عملکرد چند دهه اخیر برخی اقتصادهای توسعه یافته و در حال توسعه در دست است که نشان میدهد فراتر رفتن اندازه دولت از حدود مورد نیاز برای ارائه خدمات پایهای، به کاهش رشد اقتصادی منجر میشود. با این حال، در موارد شکست بازار (آثار خارجی منفی و ارائه کالاهای عمومی، نمیتوان از وظایف مهم دولت مانند ایجاد زیرساختهای نهادی و قانونی، باز توزیع درآمد و ثروت و ارائه کالاهای عمومی چشمپوشی کرد.
سه دلیل اصلی برای تاثیرگذاری منفی بزرگ شدن بیش از اندازه دولت بر رشد اقتصادی ذکر میشود:
الف) افزایش مالیاتها و استقراض بیشتر دولت برای تامین مالی هزینههای دولت بزرگتر، موجب کاهش منابع مالی و نیز کاهش انگیزه بخشخصوصی برای سرمایهگذاری، قبول ریسک و فعالیتهای با بهره وری بالاتر میشود.