فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:22
فهرست مطالب:
چکیده:
دلایل تأسیس اوپک:
عناصر قدرت اوپک:
دلایل درونی شکست اوپک
۱- عدم ثبات سیاسی و انسجام سیاسی بین اعضای اوپک
۲- تناقضات اساسنامه سازمان اوپک:
۳- اشکالات ساختاری سازمان اوپک
ج) مکانیزم اتفاق آراء:
د) اعتبار اصول و اهداف اوپک:
هـ) عدم وجود ضمانت اجرایی برای تصمیمات اوپک:
دلایل بیرونی شکست اوپک:
۱- سیاستهای آژانس بینالمللی انرژی:
۲- سیاستهای نفتی ایالات متحده آمریکا:
۳- نقش شرکتهای چند ملیتی نفتی
نتیجهگیری
چکیده:
اوپک به عنوان یک سازمان بینالمللی متشکل از تعدادی از کشورهای جهان سومی در ۱۹۶۰ به منظور دفاع از منافع کشورهای تولیدکننده نفت پا به عرصه حیات گذاشت اما این سازمان در طول حیات خود اثرگذاری چندانی بر بازار جهانی نفت نداشته است. دلایل این شکست را میتوان در سه سطح تحلیل خرد، سازمانی و کلان بررسی کرد. در سطح تحلیل خرد اختلافات اراضی میان اکثر اعضاء، تضادهای قومی، مذهبی و ایدئولوژیک کشورهای عضو و ناهمگونی و ضعف ساختار سیاسی و اقتصادی آنها را میتوان برشمرد که انسجام سازمان را تضعیف کرده است. در سطح تحلیل سازمانی تناقضات اساسنامه اوپک و اشکالات ساختاری سازمان را میتوان نام برد و در سطح تحلیل کلان سیاستهای آژانس بینالمللی انرژی، ایالات متحده آمریکا و شرکتهای چند ملیتی قدرت اوپک را محدود ساخته است.
کلید واژه: اوپک، عدم ثبات سیاسی روابط اعضا، تناقضات اساسنامه، ساختار اوپک، سیاست کشورهای صنعتی.
دلایل تأسیس اوپک:
بعد از اکتشاف نفت در سال ۱۸۵۹ در آمریکا و گسترش روند اکتشاف آن در کشورهای مختلف جهان، بعضی از کشورهای جهان به سرعت تبدیل به صادرکنندگان عمده این ماده استراتژیک شدند.
این کشورها که اکثراً از توسعه نیافتگی رنج میبردند به شدت به درآمد حاصل از نفت نیاز داشتند و متعاقب اکتشاف نفت در هر یک از این کشورها به علت بیلیاقتی کارگزارانشان امتیازات نفتی به شکل کاملاً ناعادلانه به شرکتهای چند ملیتی که از طرف کشورهای صنعتی حمایت میشدند اعطاء شد.
استثمار نفتی کشورهای صادرکننده نفت، ضرورت ایجاد سازمان متشکل از صادرکنندگان نفت را ایجاب میکرد و در نتیجه اوپک در ۱۹۶۰ تشکیل شد. در پیدایش این سازمان عوامل مختلفی نقش داشتهاند که عبارتند از:
قراردادهای نفتی یک طرفه، ظهور قشر تکنوکرات در کشورهای صادر کننده نفت و درک روزافزون آنها از مسائل نفتی، تلاشهای برخی از تولیدکنندگان برای همکاری و تشکیل سازمان برای حفظ و ایجاد قیمتگذاری مشترک، سیاست نفتی شرکتهای چند ملیتی، تلاشهای پیگیر عبدا… طریقی مسؤول امور نفتی عربستان و دکتر آلفونز و مسؤول نفت ونزوئلا، خیزشهای ضداستعماری در کشورهای صادر کننده نفت و لاینحل ماندن مشکلات مربوط به مواد اولیه در چارچوب سازمان ملل.
عناصر قدرت اوپک:
نفت به عنوان یک ماده خام استراتژیک محسوب میشود و کشورهای دارنده این ماده خام را دارای توانایی تأثیرگذاری بر رفتار بازیگران وابسته به نفت میکند.
این قدرت نفت بود که توانست همانطور که مورگت میگوید کشورهای تولیدکننده نفت را – که بواسطه آنچه میتوان تعارفات لفظی خواند، دولت محسوب میشوند- یک شبه به مناطق مهم و حتی قدرتمند در سیاست جهانی تبدیل کند.
پس به طور کلی استراتژیک بودن نفت را میتوان یکی از عناصر مهم قدرت اوپک به شمار آورد. لذا میتوان قدرت اوپک را توانایی این سازمان در تأثیرگذاری بر بازار نفت در جهت دستیابی به اهداف بدانیم.
هدف اصلی سازمان ایجاد هماهنگی و وحدت از خط مشیهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین شیوهها برای تأمین منافع فردی و جمعی آنان است، اوپک در دهه ۱۹۸۰ عملاً به دو قطب مخالف تقسیم شده بود. گروهی از کشورهای عضو به رهبری عربستان که اصطلاحاً آنها را جناح محافظهکار اوپک مینامند با افزایش قیمت نفت مخالف بودند و گروهی از کشورها مانند لیبی، ایران و الجزایر که آنها را جناح تندرو اوپک مینامند خواهان به حداکثر رساندن قیمت نفت بودهاند. این اختلافات به حدی اوج پیدا کرد که در ۱۹۸۲ در حالیکه قیمت نفت در حدود ۳۷ دلار بود عربستان نفت خود را بشکهای ۳۲ دلار به فروش میرسانید. یا اینکه اوپک قادر به انتخاب دبیر کل نبود و چند سال اوپک بدون پست دیر کلی بود.
دومین هدف سازمان تثبیت قیمت در بازارهای بینالمللی نفت و حذف نوسانات مضر و غیرضروری میباشد.
از لحاظ نوسانات قیمت، دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ دو دهه پرنوسان در طول حیات اوپک محسوب میشود. ابتدا قیمتها در ابتدای دهه ۱۹۸۰ به بالای ۴۰ دلار در هر بشکه رسید و سپس در اواسط همین دهه به ۷ دلار رسید. در سال ۱۹۹۰ و پس از حمله عراق به کویت قیمتهای نفت به بالای ۴۰ دلار رسید در حالیکه در اواخر همین دهه قیمتها به ۹ دلار در هر بشکه تنزل پیدا کرد .
هدف سوم اوپک بر طبق اساسنامه آن ضرورت تعیین درآمدی ثابت برای کشورهای تولیدکننده و عرضه کافی، اقتصادی و منظم نفت به ملتهای مصرف کننده با در نظر گرفتن مصالح ملتهای تولیدکننده نفت است.
اوپک در دستیابی به این هدف خود نیز مؤفق نبوده است در مورد تضمین درآمد ثابت از طریق صادرات نفت برای کشورهای صادرکننده، نوسانات قیمت در طول این دو دهه سبب شده است که کشورهای تولیدکننده آسیبهای اقتصادی جدی ببیند.
به طور مثال نوسانات قیمتی در طول ۱۹۹۰ به خصوص در سال ۱۹۹۸ موجب شد که اکثر کشورهای عضو منجمله ایران، عربستان و ونزوئلا در بودجه سالانه خود تجدیدنظر کنند.
دلایل درونی شکست اوپک
یک سازمان بینالمللی هنگامی قادر به تصمیمگیری مثبت و تأثیرگذاری در صحنه بینالمللی در راستای دستیابی به اهداف خود میباشد که از انسجام درونی برخوردار باشد. اوپک نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما اعضای اوپک دارای اختلافات سیاسی، ارضی- مرزی و ایدئولوژیک بوده و این اختلافات را به داخل سازمان گسترش دادهاند. شش کشور از، یازده کشور عضو در منطقه خاورمیانه و در مجاورت هم قرار گرفتهاند و دارای مرزهای دریایی و زمینی مشترک میباشند و همة آنها با هم اختلافات مرزی و ارضی دارند. علاوه بر این کشورهای مذکور دارای اختلافات سیاسی- ایدئولوژیک میباشند و این اختلافات را به داخل سازمان کشاندهاند.
علاوه بر اختلافات اعضاء، خود سازمان از نقطه نظر اساسنامه و نیز ساختار دچار تناقضات و ایراداتی است که منجر به عدم رعایت تصمیمات جمعی و تعهدات اساسنامهای از سوی اعضا شده است. به طوریکه شاهد عدم رعایت سیاستهای سهمیهبندی سازمان دادن تخفیف در بهای نفت و شرکت در معاملات پایاپای و همچنین فروش نفت در بازار تک محموله بودهایم.
در ادامه این بخش به شرح عوامل گفته شده میپردازیم:
۱- عدم ثبات سیاسی و انسجام سیاسی بین اعضای اوپک
عدم ثبات و انسجام سیاسی سازمان تحت تأثیر سه متغیر اختلافات ارضی/ مرزی، اختلافات سیاسی/ ایدئولوژیک و ناهمگونی و ضعف ساختار سیاسی- اقتصادی کشورهای عضو میباشد.
اختلاف ارضی شامل اختلافات بین ایران و عراق بر سر اروند رود، عراق و کویت بر سر دو جزیره «وربه» و «بوبیان»، عراق و عربستان بر سر منطقه بیطرف حد فاصل دو کشور، عربستان و قطر بر سر باریکهای از اراضی جنوبی قطر، عربستان و امارات بر سر مناطق بوریمی، العین، لیوا، ظفره، زراره و خورالعدید، امارات و قطر بر سر خورالعدید، مرزهای دریایی و حوزه نفتی بوندوق، ایران و امارات بر سر جزایر سه گانه و دو کشور عربستان و کویت در مورد فلات قاره دو کشور در خلیجفارس و مالکیت جزایر قارو و وامالمرادم میباشد .
از سوی دیگر بین اعضای اوپک تضادهای قومی، مذهبی و ایدئولوژیکی وجود دارد که روابط این کشورها را در طی زمان تحت تأثیر قرار داده است. این تعارضات ایدئولوژیک نیز عمدتاً بین کشورهای خاورمیانهای اوپک و تحت تأثیر سه ایدئولوژی عمده انقلاب اسلامی ایران، ایدئولوژی حزب بعث عراق و ایدئولوژی وهابیت عربستان بوده است.
این سه کشور از مهمترین اعضای اوپک هستند که هماهنگی سیاستهای این سه کشور تأثیر مهمی در روند قدرت اوپک ایفا میکند اما این سه کشور به شدت دارای تنشهای ایدئولوژیک بودهاند. نمودهای این تعارضات در جنگ ایران و عراق، حمله عراق به کویت و کشتار حجاج ایرانی در مراسم سال ۱۹۸۷ میباشد.
عامل دیگری که بر انسجام اوپک مؤثر بوده است ناهمگونی و ضعف ساختار سیاسی و اقتصادی اعضاء بوده است.
اگر فرض را بر این بگیریم که در کشورهایی که نظام انتخاباتی وجود دارد از کشورهایی که فاقد آن میباشند از نظر سیاسی توسعه یافتهترند یا به عبارت دیگر وجود نظام انتخاباتی را شاخص توسعه یافتگی نظام سیاسی بدانیم از لحاظ این شاخص در بین کشورهای عضو اوپک همگونی وجود ندارد. در بعضی از این کشورها اصلاً نظام انتخاباتی وجود ندارد و در پارهای نیز با وجود نظام انتخاباتی، انتخابات بیشتر جنبه فرمایشی دارد. به طور مثال در کویت نظام انتخاباتی وجود دارد و مردم نمایندگان مجلس را انتخاب میکنند ولی مجلس به شدت تحت کنترل خاندان آل صباح است.
از شاخصهای دیگر ضعف ساختار سیاسی میتوان به عدم وجود احزاب مستقل در کشورهای اوپک اشاره کرد. با توجه به جهان سومی بودن کشورهای عضو مسأله حزب هنوز نتوانسته است کار ویژه خود را ارائه دهد در بعضی از کشورها مانند عربستان، قطر، امارات، الجزیره و لیبی اصلاً حزب معنی و مفهوم ندارد و تشکیل احزاب سیاسی ممنوع است. در عراق قبل از سقوط رژیم صدام، طبق قانون اساسی آزادی تشکیل احزاب وجود داشت اما حزب بعث بر همه امور مسلط بود. نیجریه دارای نظام دو حزبی است اما رقابت آنها همواره با خشونت همراه بوده است .