جمع اوری داده ها:
من بامراجعه به کتابخانه و با استفاده از آمار موجود در کامپیوتر و بررسی افراد به کتابخانه امار افرادی را که در طول هفته برای گرفتن کتابخانه به کتابخانه مراجعه کرده اند گرفته و به بررسی انها در این پروژه پرداخته ام .اسامی کلیه افراد ی که به کتابخانه مراجعه کردند جامعه اماری و تعداد افرادی که از کتابخانه کتاب گرفته اند نمونه اماری به حساب می ایند .
ازاین پروژه نتیجه می گیریم که مراجعه افراد دربعضی از ایام هفته بیشتر از سایر روزهاست. همچنین تعداد افرادی که به کتابخانه مراجعه می کنند کمتراز چیزی است که موردانتظار ماست. پس به امید روزی که افراد نیمی از وقت خود را صرف خواندن کتاب نمایند وبهای بیشتری به کتاب و کتابخانه دهند .
با سلام خدمت شما دوستان گرامی
در این قسمت ، مجموعه آموزشی برنامه نویسی اندروید به زبان بیسیک فور اندروید Basic4Android برای شما عزیزان قرار داده ایم ، این آموزش ویژه افراد مبتدی میباشد به گونه ای برای یاد گرفتن آن به هیچگونه پیش نیازی لازم ندارید.
همانگونه که میدانید امروزه برنامه نویسی اندروید منبع درآمد بسیار خوبی محسوب میشود به صورتی که افرادی هستند که با روزی دو یا سه ساعت برنامه نویسی درآمد های ماهیانه چند ده میلیونی را برای خود رقم زده اند .
باید خدمت شما عرض کنم که آموزش کامل برنامه نویسی اندروید با کمترین هزینه و کوتاهترین زمان ممکن ، امکان پذیر است به گونه ای که شما در کمتر از یک هفته میتوانید به برنامه نویسی اندروید احاطه پیدا کنید.
برای مشاهده توضیحات کامل تر به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
آموزش کامل برنامه نویسی اندروید به زبان بیسیک فوراندروید
آموزش های موردی :
آموزش های پروژه محور :
آموزش راه های درآمدزایی به وسیله برنامه ها:
توضیحات جلسه به جلسه آموزش موضوع محور اندروید :
جلسه اول :
جلسه دوم :
(دکمه ، جعبه متن ، چک باکس ، رایو باتن ، اسپینر ، سیک بار یا نوار لغزنده ، لیبل یا متن و …) و آشنایی اولیه با properties و خواص آنها
جلسه سوم :
جلسه چهارم :
جلسه پنجم :
جلسه ششم :
جلسه هفتم :
جلسه هشتم :
جلسه نهم :
جلسه دهم :
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 80 صفحه می باشد.
پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی رشته مشاوره
چکیده : ۱
فصل اول : ۲
کلیات تحقیق.. ۲
مقدمه. ۳
بیان مساله : ۴
سوال مساله. ۴
اهداف تحقیق.. ۵
اهمیت و ضرورت تحقیق : ۵
متغییرهای تحقیق : ۵
تعاریف عملیاتی و نظری و اثرهاو مفاهیم : ۶
فرضیه تحقیق : ۶
فصل دوم : ۷
ادبیات و پیشینه ی تحقیق.. ۷
تعریف: ۸
مشکل تعریف : ۸
تاریخچه : ۱۱
مختصری درباره تاریخچة بهداشت روانی در ایران.. ۲۱
اهمیت ،دامنه ، حدود و زیانبخشی بیمارایهای روانی در جامعه : ۲۷
علل افزایش و شیوع بیماریهای روانی : ۳۰
تفاوتهای فردی در کار : ۳۷
جنبه های تفاوتهای فردی : ۳۸
تفاوتهای فردی در عملکرد شغلی : ۳۸
روشهای سنجش تفاوتهای فردی : ۳۹
شیوه های سنتی انتخاب کارکنان : ۴۱
کاربرد روانشناسی و روشهای علمی در گزینش : ۴۲
فرضیه های مربوط به فرد و شغل : ۴۳
آزمونهای استخدامی : ۴۴
مراحل برنامه آزمونهای استخدام داوطلبان شغل : ۴۴
تجزیه و تحلیل شغل : ۴۵
موارد بررسی در تجزیه و تحلیل شغل: ۴۵
ایجاد فرضیه : ۴۷
تعیین معیارها : ۴۷
تهیه تست ها و آزمونها : ۴۸
اجرای آزمون : ۴۹
بررسی نتایج آزمون و تصمیم گیری : ۴۹
تحقیقات انجام شده در خارج و داخل کشور : ۴۹
فصل سوم : ۵۱
جامعه مورد مطالعه. ۵۱
جامعه مورد مطالعه : ۵۲
حجم نمونه : ۵۲
روش نمونه گیری : ۵۲
ابزار اندازه گیری تحقیق حاضر : ۵۲
معرفی آزمون گلد نبرگ : ۵۳
دستور اجراء پرسش نامه سلامت روانی : ۵۳
روش تحقیق: ۵۴
روش آماری مربوط به فرضیه : ۵۴
فصل چهارم: ۵۵
یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها ۵۵
مقدمه فصل چهارم : ۵۶
یافته ها و تجزیه و تحلیل آنها ۵۹
فصل پنجم: ۶۱
بحث و نتیجه گیری.. ۶۱
پیشنهادات : ۶۳
محدودیت ها : ۶۴
پرسشنامه سلامت عمومی گلدنبرگ… ۶۵
منابع و مآخذ…۷۰
- آزاد – موسی – ۱۳۸۰ روان شناسی شغلی – انتشارات بهار – تهران
- دادستان – پریرخ – ۱۳۷۸- تنیدگی روانی – انتشارات قوس – تهران
- دلاور – علی ۱۳۷۸- آمار استنباطی – انتشارات رشد – تهران
- دلاور – علی ۱۳۷۸- روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات رشد – تهران
- شاملو – سعید – ۱۳۸۰- سلامت روانی و بهداشت روانی – انتشارات نور – تهران
-شریفی – مسعود – ۱۳۷۹- بهداشت کارکنان از لحاظ روحی– انتشارات تارا – تهران
- مقدمی پور – مرتضی ۱۳۸۲- روان شناسی کار – انتشارات مهربان – تهران
- موسی – مهران -۱۳۸۰ – شغل و سلامت روانی – انتشارات راهرو – تهران
- میلانی فر – بهروز -۱۳۷۹- بهداشت روانی – انتشارات نی – تهران
- نیازی – رویا – ۱۳۷۹- سلامت روانی – انتشارات فرهنگ – تهران
بهداشت روانی ،روان پزشکی پیشگیر ،بهداشت روانی اجتماعی ،و یا روانپزشکی اجتماعی به کلیه ی رو شها و تدابیری اطلاق می شود که برای جلو گیری از ابتلا و درمان بیماریها ی روانی و توان بخشی بیماران روانی موجود به کار می رود . دو واژه اخیر بعد از سومین انقلاب در روانپزشکی از سال ۱۹۶۳ که باعث ایجاد مراکز جامع روانپزشکی در مناطق جغرافیایی و یا جمعیتی معین گردیده به کار رود .
مشکل تعریف بهداشت روانی از آنجا سر چشمه می گیرد که هنوز تعریف صحیح و قابل قبولی برای بهنجاری نداریم . البته تعاریف و نقطه نظر های زیادی با توجه به شرایط و موقعیتهای اجتماعی ،سنن و فرهنگ برای بهنجاری شده است . پزشکان و افرادی که با دید پزشکی به مسئله نگاه می کنند بهنجاری شده است . پزشکان و افرادی که با دید پزشکی به مسئله نگاه می کنند بهنجاری یا سالم بودن را نداشتن علایم بیماری تلقی می کنند و به عبارت دیگر سلامتی و بیماری را درد و قطب مخالف یکدیگر قرار می دهند و برای اینکه فردی سالم بیمار شود بایستی از قطب سالم به قطب مخالف برود . این امر در بعضی از بیماریها از جمله بیماریها ی عفونی ممکن است صادق باشد ولی در بیماریها ی روانی صادق نیست . عدم وجود علایم بیماری روانی و یا ازبین رفتن علایم بیماری در اثر درمان ،به این معنی نیست که فرد از سلامت روانی کامل بر خوردار و به اصطلاح سالم است . بیماران مبتلا به صرع،جنون ادواری و انواع افسردگی ها و نظایر آن از این قبیلند البته این موضوع منحصر به بیماریهای روانی نیست ودر اکثر بیماریهای جسمانی نیز صدق می کند بیماران مبتلا به فشار خون ویا بیماری قند و غیره اگر به علت استفاده از دارو فشار خون عادی ویا قند خون در حد طبیعی دارند دلیلی بر سلامتی انها نیست چون قطع درمان باعث پیدایش و بر گشت علایم بیماری خواهد شد . پزشکان و روان پزشکان بهداشتی که در سازمانهای بهداشتی با طب پیشگیری و برنامه های اجرایی سرو کار دارند ماند اپیدمیوژیست ها برای تعریف بهنجاری از نرمال میانگین یا زنگو له ی معروف منحنی توزیع استفاده می کنند و افراد را با خصوصیات افراد میانگین مقایسه می کنند .
این روش جنبه ی بالینی و درمانی نداشته و جنبه آماری دارد . به علاوه تعیین خصوصیات افراد میانگین که از طریق آماری به دست می آید ، خود مسئله ی قابل بحثی است . روانپزشکان فردی را از نظر روانی سالم می دانند که تعادلی بین رفتار ها و کنترل او در مواجه با مشکلات اجتماعی وجود داشته باشد . از این دید گاه انسان و رفتار های او در مجموع یک سیستم در نظر گرفته می شود که بر اساس کیفیات تأثیر و تأثر متفابل عمل می کنند . با این دید سیستمیک ملاحظه می شود که چگونه عوامل متنوع زیستی انسان بر عوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و بالعکس از آن اثر می پذیرد . به عبارت دیگر در بهداشت وتعادل روانی ،انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه آنچه مورد بحث قرار میگیرد پدیده هایی است که در اطراف او وجود دارند و بر جمع سیستم ونظام او تأثیر می گذارند و از آن متأثر می شوند . پس از دید روانپزشکان سلامتی عبارتست از تعادل در فعالیت های زیستنی ،روانی و اجتماعی افراد که انسان از این تعادل سیستمیک و ساختار های سالم خود برای سر کوب کردن و تحت کنترل در آوردن بیماری استفاده می کند . روانکاوان و طرفداران فرضیه های روانکاوی (روان تحلیلی ) از شخصیت ایده آل صحبت می کنند و من را میانجی بینئ خواسته های نهاد و کنترل و مؤاخذه فوق من می دانند و بهنجاری را میانجیگری صحیح و منطقی بین دو قدرت نهاد و ابر من می دانند . روانکاران به مراحل مختلف رشد روانی و عملکرد صحیح و خالی از تعارض ایگو ،استفاده از مکانیسم دفاعی سازنده در ضربه ها و فشارهای شدید را دلیل بر سلامت و تعادل روان می دانند . کار های اریکسون [۱]و هارتمن[۲] نیز به منظور تأیئد این نظریه است . کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می کنند :سلامت فکر عبارتند از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران ،تعببر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی ،عادلانه رضاسب . لونیسون [۳] و همکارانش در سال ۱۹۶۲ سلامتی روان را این طور تعریف کر ده اند : سلامتی روان عبارتند از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود ،دنیای اطراف ،محل زندگی ،اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد ، چگونگی سازش وی با درآمد خمود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن. کارل مننجر[۴] می گوید : سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود . طبق تعریف واتسون[۵] مؤسس مکتب رفتار گرایی “رفتار عادی نمودار شخصیت انسان سالم است که موجب سازگاری او با محیط و با لنتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او می شود .
تعریف گنیز برگ[۶] در مورد بهداشت روانی عبارت است از :تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط بخصوص در سه فضای مهم زندگی عشق ،کار ،تفریح این شخص و همکارانش برای تو ضیح بیشتر می گویند : استعداد یافتن و ادامه ی کار ، داشتن خانواده ، ایجاد محیط خانوادگی خرسند فرار از مسائلی که با قانون در گیری دارد ،لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصت ها ملاک تعادل و سلامت روان است .با توجه به تعریف بهنجاری ،از دیدگاههای مختلف و پیچیدگی علوم رفتاری در پزشکی و عدم تعیین مرز و حد رفتار عادی ، ارتباط جسم و روان ، رابطه علوم رفتاری با فیزیولوژی و پزشکی از یک طرف و روانشناسی ، فلسفه ،علوم انسانی و جامعه شناسی از طرف دیگر ، کمبود تحقیقات و مطالعات در بیماری های روانی و نحوه اجرای انواع پیشگیری هاکه پایه و اساس بهداشت را در پزشکی تشکیل می دهند همگی تقطه ضعفی است که تعریف ، هدف و برنامه های بهداشت روانی را دچار اشکال می کند .
مشکلات تعریف بهداشت روانی به قدری آشکار است که احتیاج به ارائه مدارک و دلیل ندارد و تعاریف فوق نشان دهنده ی وسعت مسئله و خط مشیی است برای آنان که علاقه مند به بهداشت در بیماریهای روانی هستند .همان طور که گذشت اکثریت روانپزشکان توانایی سازش با محیط ، انعطاف پذیری قضاوت عادلانه و منطقی در مواجه با محرومیتها و فشارهای روانی را ملاک سلامت و تعادل روان می دانند و هدف اصلی از درمان بیماران روانی نیز قادر کردن آنها به زندگی خانوادگی ، اجتماعی و به اصطلاح سازش با محیط است . تعاریف فوق برای روانپزشک بهداشتی
که در وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی مجری طرح و برنامه ریزی بهداشت روانی کشور است و با مسائلی مانند سیاست روز ، امکانات بودجه ، مسائل ارتباط جمعی،کمبود پرسنل و نیروی انسانی متخصص و فعال ، مسائل اداری ، مالی ، قضایی،آمار و اقلام ،جمعیت ، تعداد مبتلایان جهت پیاده کردن و گسترش برنامه های بهداشت روانی و خلاصه مسائل همه گیر شناسی سرو کار دارد مفید و مفهوم نیست و با نوع کار او نیز توافقی ندارد . از تعاریف فوق چنین استنباط می شود که بهداشت روانی ، علمی است برای بهزیستی و رفاه اجتماعی که تمام زوایای زندگی از محیط خانه گرفته تا مدرسه و دانشگاه ، محیط کار و نظایر آن را در بر می گیرد و در بهداشت روانی آنچه بیش از همه مورد نظر است ” احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است ” و تا هنگامیکه حیثیت و شخصیت فرد بر قرار نشود سلامت فکر و تعادل روان و بهبود روابط انسانی معنی و مفهومی نخواهد داشت . روی این اصل بهداشت روانی را دانش یا هنری می دانند که به افراد کمک می کند که با ایجاد روشهای صحیح روانی و عاطفی بتواند با محیط خود سازگاری کند و برای حل مشکلات از راههای مطلوب استفاده نماید . مجدداً به این واعیت تأکید می شود که در بهداشت روانی تنها نداشتن علائم بیماری کافی نیست . بهداشت مناسب باید افراد را قادر سازد تا تواناییهای جسمی و روحی خود را به حد اکثر رسانده از استرسهای ناشی از عوامل بین افراد جلوگیری کرده ، زندگی اجتماعی ، اقتصادی بارور و هماهنگ با محیط داشته باشد .
تاریخچه ی بهداشت روانی با توجه به وجود بیماریهای روانی از زمانی که بشر وجود داشته و مخصوصاً زندگی اجتماعی را شروع کرده همراه بوده است . پیدا کردن شروع و آغاز هر نهضتی به خصوص نهضتهای اصلاحی و علمی به علت داشتن منابع گوناگون و چند جاذبه مسئله مشکلی است . در حقیقت روانپزشکی را می توان قدیمی ترین حرفه و تازه ترین علم به شمار آورد . قدیمی ترین ف چون بیماریهای روانی از قدیم وجود داشته و بقراط در ۳۷۷ تا ۴۶۰ سال قبل از میلاد عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماران جسمی باید درمان کرد ، علل سرشتی و فرضیه مزاجها از همان زمان بقراط و جالینوس وجود داشته و اهمیت تاریخی دارد . تازه ترین علم برای این که تقریباًً از ۱۹۳۰ بعد از تشکیل اولین کنگره بین المللی بهداشت روانی بود که روانپزشکی به صورت جزئی از علوم پزشکی شد و سازمانهای روانپزشکی و مراکز پیشگیری در کشور های مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شرع کردند .
از فعالیت این سازمان ها در جریان جنگ جهانی دوم عملاً کاسته شد و به این ترتیب می توان روانپزشکی را به صورت تازه ترین علم بعد از جنگ جهانی دوم به حساب آورد . از اسناد و مدارک موجود چنین استنباط می شود که تا آخر قرن هیجدهم و همزمان با انقلاب کبیر فرانسه از تاریخچه ی بهداشت روانی اطلاعات کافی در دست نیست . به علت جهل و بیسوادی از بروز بیماریهای روانی ،اختلالات رفتاری و بیماریهای روانی را به دخالت ارواح خبیثه و شیاطین ،قدرتهای ماورای انسانی و نفوذ عوامل طبیعی مانند خورشید ، ماه ، رعد و برق در بدن می دانستند و عقیده داشتند که باید این بیماری ها با نیروهای ماوراءالطبیعه ، وساطت افراد مقدس در نزد خدا بهبودی یابند و این شفاعت موقعی اتفاق می افتد که بیمار در خواب باشد . اولین بار بقراط فیلسوف مشهور یونانی بود که خرافات را در مورد بیماریهای روانی کنار گذاشت و اختلالات روانی را به طرف پزشکی کشانید . درباره مالیخولیا و جنون زایمانی تعریف و توصیف کرد و مغز را مرکز اصلی روان دانست . جالینوس علت بیماریهای روانی را اختلال عمل مغز و عدم تعادل اخلاط بدن می دانست . در اوایل قرن سینزدهم و اوایل رنسانس ارتباط جسم و روان و یکپارچگی و واکنش آنها مورد بحث قرار گرفت و بعلاوه فرضیه ی ابو علی سینا مسئله ی این ارتباط را به اسپانیا و کشورهای دیگر کشاند و این زمینه ای برای فرضیه جدید برای بیماریهای روان تنی شد . این قرن باید قرن سحر وجادو ، دخالت شیاطین و ارواح در ایجاد بیماریهای روانی دانست . اولین روانپزشک به نام جان وی یر[۷]که در سال ۱۵۱۵ در دهکده ای در مرز آلمان و هلند به دنیا آمده بود پس از اتمام دوران پزشکی در پاریس علاقمند به مطالعه در بارهی رفتار انسانی و بیماریهای روانی شد و در سال ۱۵۶۳ کتابی در سوئیس نوشت که امروز، اهمیت زیادی دربارهی تاریخچه روانپزشکی دارد . به علت علاقمندی در نوشتن رساله هایی در مورد تشخیص بیماری ها ی روانی ، پیسکوزهای سمی ،صرع ، وحشت شبانه ، پسیکوزهای پیران ، هیستری ، پارانوئیا ، توهمات ، افسردگی و سایر پدیده های روانی مرد قرن ۱۶ نام گرفت . گر چه نوشته های او با مخالفت و طرد او از طرف گروه زیادی از اطباء و نویسندگان آن زمان روبرو شد ولی تا قرن اخیر ارزش و اهمیت نوشته های او معلوم نبود ولی با رشد روانشناسی پویا مجدداً نوشته های تاریخی “وی یر “ارزش خود را در روانپزشکی پیدا کرد . اولین روانپزشک در کشور انگلستان ویلیام بتی[۸] در سال ۱۷۵۳ بود . اطلاعات جسته گریخته وجود دارد که تا قرن چهاردهم مکانهایی برای مواظبت نگهداری بیماران روانی در مونت کاسینو ایتالیا و بیمارستانی در لیون فرانسه و در پاریس و همچنین بنا شدن بیمارستان بتلم در لندن در سال ۱۲۴۷ (اولین بیمارستان تقریباًرسمی و دولتی )و در سال ۱۳۸۵ بیمارستان سنت بارتولو مو در لندن در نزدیک کلیسای سنت بارتولو وجود داشته است . در اسپانیا اولین بیمارستان روانی در سال ۱۴۰۹ در شهر والنسیا به وسیله ی یک کشیش اسپانیایی ایجاد شد و علت آن رفتار استهزا آمیز و آزار دهنده یافراد نسبت به بیماران روانی در ملاء عام و خیابانهای آن زمان بوده است . در اثر اقدام و پیشنهاد این کشیش از سال ۱۴۱۲ تا ۱۴۸۹ پنج بیمارستان دیگر در نقاط مختلف اسپانیا ساخته شد و در سال ۱۵۶۷ به علت نفوذ اسپانیا ییها اولین بیمارستان روانی در شهر مکزیکو بنا نهاده شد . روی این اصل نقش اسپانیا ییها در بنا نهادن بیمارستان روانی و مواظبت از بیماران روانی هم در قدیم و هم امروزه از اهمیت فابل توجهی بر خودار بوده و هست از اینکه نحوهی درمان در بیمارستان های آن زمان چه بوده و به سر بیماران جه می آمده آیا بیماران بهبود می یافتند یا نه ؟ اطلاعات درستی نداریم ولی آنچه مسلم است این است که اگر بیماران در منازل یا خانواده های می ماندند به طناب و زنجیر بسته می شدند به طوری که بعضی از آنها زنجیر ها را پاره می کردند و از خانواده فرار ،در غار ،جنگلها زندگی می کردند واز پوست و برگ درختان تغذیه می کردند ، به صورت دیو ،اجنه مزاحم رهگذاران می شدند و هر کس آنها را می کشت مسئولیتی نداشت مسئولیتی نداشت . بیماران روانی خفیف به صورت فقراءولگردان در کوچه و بازار وسیله خنده ی مردم و تمسخر بچه ها و آلت دست بزرگتران می شدند . در بیمارستان بتلم لندن تا قرن ۱۹ خوراک ،پوشاک ،و جای کافی برای بیماران وجود نداشت و بیماران را در روزهای یکشنبه در معرض دید و تماشای مردم در مقابل دریافت مختصر پول قرار می دادند و از این راه سالیانه ۴۰۰ پوند انگلیسی عاید بیمارستان میشد تا کمبود بودجه را جبران نمائند در قرن ۱۷ ارتباط جسم و روان و محل این ارتباط در سلسه اعصاب مورد بحث قرار گرفت و دکارت [۹] ومالپکی ویلیس[۱۰] و سایر ین مراکزی برای این ارتباط تعیین کرده اند . در همین قرن در سال ۱۶۰۲ اولین کتاب پزشکی درباره ی بیماری های روانی به نام پراکسیس مدیا توسط پزشک سوئیسی [۱۱] نوشته شد که در آن طبقه بندی بیماریها ی روانی مورد توجه قرار گرفته و برای بیماریها ی روانی علل ارگانیک قائل شدند . دو نفر از روانپزشکان معروف آن زمان یکی زاکیا [۱۲] که پدرپزشکی قانونی لقب گرفته و سالها نیز پزشک پاپ بوده است کتابی درباره ی روانپزشکی قضایی نوشته و در گزارشات او مطالب زیادی وجود دارد از جمله اینکه فقط پزشک است که می تواند درباره یناراحتی و شرایط روانی افراد اظهار نظر نماید ،با بیمار روانی به مصاحبه بنشیند و درباره ی رفتار و اعمال بیمار قضاوت نماید . دیگری به نام توماس سید نهام [۱۳] که خاطر نشان کرد واکنشهای هیستریک فقط مخصوص خانمها نبوده بلکه نزد آقایان و کودکان نیز دیده می شود و به صورت همه نوع علائم مانند :تهوع ،استفراغ ،سرفه ، تشنج دردهای معده ی و روده ای و درد های مختلف بدن ممکن است تظاهر نماید . نکته ی قابل ارزش این بود که در آن تاریخ که همه درگیر علایم روانی شدید و جنون مالیخولیایی بودند سید نهام به ناراحتی های نورتیک اشاره کرد ولی بعد از او مسئله به فراموشی سپرده شد تا اینکه مجدداً در قرن بیستم توسط فروید به سر زبانها افتاد . در قرن هجدهم مسئله به همان طریق هفدهم ادامه یافت و مؤسسات خیریه در کشور های کاتولیک بنا به پیشنهاد کشیش ها تأسیس شد . در این مؤسسات نظرات مردم درباره ی نحوه ی نگهداری و نظریه ی پزشکان در مورد درمان متفاوت بود . در بیمارستان تبلم اختلاف بین پزشکان طوری بود که عده ای بیماران روانی را غیر قابل علاج می دانستند و بعضی نیز روشهای مختلف درمانی به آنها توصیه و عقیده داشتند که این بیماران بایستی درمان پزشکی شوند . در همین قرن ژرژ سوم پادشاه انگلستان که دچار حملات مانیاک شده بود توجه پزشکان و اطرافیان را به خود معطوف داشت و توجه نه تنها به درمان ژرژ سوم بلکه به مسائل پزشکی و روانپزشکی و پرستاری بیماران روانی بیشتر شد . در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن نوزدهم نام سه نفر باید در سر لوحه ی پیشتازان و رهبران درمان اخلاقی و انسانی که عبارتند از فلیپ پینل [۱۴]از فرانسه،ویلیام تیوک [۱۵] از انگلستان و ون سنتر و کیاروگی [۱۶] از ایتالیا قرار گیرد .کیاروگی در سال ۱۷۹۴- ۱۷۹۳ سه جلد کتاب درباره ی بیماری های روانی نوشت و افتتاح بیمارستان روانی به نام بونی فازیو و گذارندن قانون برای بیماران روانی در سال ۱۷۷۴ از کار های او بود مورگانی [۱۷] نیز در ایتالیا از افرادی بود که در پیشرفت و ادامه ی درمان با روش اخلاقی سهم مهمی داشت تیوک(۱۸۱۹- ۱۷۳۲ ) به علت داشتن اعتقادات مذهبی و اینکه اگر بیمار روانی از محیط فشار آورد دور باشد بهبود می یابد در یورگ انگلستان در سال ۱۷۹۶ بیمارستانی برای ۳۰ نفر افتتاح کرد و به درمان پزشکی با آزاد گذاشتن بیماران افدام کرد و چون نتایج رضایت بخشی داشت بعد از او نیز پسرش به نام ساموئل تیوک [۱۸] روش پدر را ادامه داد و روش او الگویی برای افتتاح بیمارستان و مزاکز روانی در ایالات متحده امریکا گردید .پینل (۱۸۲۶-۱۷۴۵ ) متولد جنوب فرانسه و پزشک معروف در سال ۱۷۹۴ به پاریس رفت و به ریاست بیمارستان بیستر که مربو ط به بیماران روانی مرد و حدود ۲۰۰ بیمار خطرناک و غیر قابل کنترل داشت منصوب شد . پنیل از سالها قبل در باره یدرمان و نگهداری بیماران روانی به طریق انسانی نظریه های داشت . پس از منصوب شدن به این سمت اولین اقدامش آزاد گذاشتن بیماران و کنار گذاشتن تنبیه و شکنجه بود که با استقبال اکثریت مردم آن زمان روبرو شد و در نتیجه این امر در بیمارستان سالی پتریر که مخصوص بیماران زن بود و توسط اسکیرول [۱۹]اداره می شد به احراز در آمد . پینل در کتابی به نام رساله ی پزشکی فلسفی در باره ی مانی با زبانی بسیار ساده و روشن و مطابق سبک پزشکی علایم بیماری های روانی را شرح داده و به چهار گروه بیماری های روانی اشاره کرد . که عبارت بو دند از : ملاکونی یا اختلال عملی فکری و ذهنی ، مانی یا هیجان عصبی بیش از حد بدون هذیان ویا توام با هذیان ،دمانس یا جنون پیری و اختلال پدیده های فکری و بالاخره عقب ماندگی ذهنی یا محدودیت فعالیت قوای ذهنی پینل اعتقاد داشت که این بیماریها بایستی بات دارو درمان شوند و در رساله ی خود هیجان را عادلی مستعد کننده و یا تسریع کننده در بیماریهای روانی دانسته است . به نظرمی رسد وجود این عقیده در پینل به این علت بوده است که در مکتب روان شناسی عملی ارسطویی (یکی از مکاتب روان شناسی یونان در سالهای ۳۲۲ تا ۳۸۴ قبل از میلاد ) هیحان در سر لوحه ی علایم بیماری های روانی قرار داده شده بود و به عبارت دیگر ارسطو بیماری های روانی را در اثر به هم خوردن تعادل و هیجان و سلامت روان را به علت تعادل کامل هیحان می دانست .
اعتقاد کامل داریم که تندرستی یکی از نعمتهای بزرگ در زندگی انسان است و نمی توان منکر شد که سلامتی روانی در زمرة بالاترین نعمتهاست . افرادی که بنحوی از انی با بیماران روانی ، عقب ماندگان ذهنی و معتادین به مواد مخدر و الکل سروکار دارند به این امر اعتقاد کامل دارند . بدیهی است بیماریهای روانی مخصوص به یک قشر و یا طبقة خاصی نبوده و تمام طبقات جامعه را شامل می گردد . بیماری روانی ، کارگر ، کارمند ، محصل ، پزشک ، مهندس ، تاجر ، استاد دانشگاه و یا افسر ارتش نمی شناسد و به عبارت دیگر امکان ابتلا به ناراحتیهای روانی برای همة افراد جامعه وجود دارد و هیچ انسانی از فشارهای روانی و اجتماعی مصون نیست و به عبارت دیگر در برابر بیماری روانی مصونیت نداشته و ندارد و این خطری است که مرتباً نسل فعلی و آینده را شدیداً تهدید می کند . با توجه به نکات فوق حدود و زیانبخشی بیماریهای روانی را می توان بطور زیر خلاصه کرد.
۱- زیانهای فرهنگی
۲- زیانهای عاطفی
۳- زیانهای سیاسی
۴- زیانهای اقتصادی
۵- زیانهای فردی و اجتماعی
۶- زیانهای خانوادگی و انسانی
به طور کلی باید گفت وجود یک بیمار روانی به کار عادی و اقتصاد خانواده لطمه شدید وارد می کند ، در آمد سالانه را کاهش می دهد .از لحاظ روابط انسانی سایر افراد خانواده ها را در وضع ناراحت و تأسف آوری قرار می دهد و خانواده ها باید صرف نظر از مخارج هنگفت و صرف وقت ، فشار روانی شدیدی را برای نگهداری بیمار خود تحمل کنند . مراقبت و نگداری بیمار روانی زندگی خانواده ها را مختل،
نشاط و رفاه فردی را از اعضای خانواده سلب می کند . برای سازمانهای درمانی ، آموزشی ، سیاسی ، اقتصادی و انتظامی مسئله بزرگ و پیچیده ای را ایجاد می کند . در تخریب و ضایع کردن نیروی انسانی ، در اقتصاد اجتماع تأثیر عمیق می گذارد و به پیشرفت کشاورزی، صنعتی ، آموزش و پرورش لطمة سنگینی می زند . به همین دلیل بهداشت روانی در بعضی از کشورها در رأس برنامه های ملی و بهداشت همگانی قرار داده شده است . بیماران روانی که از طریق مراکز دادگستری ، پزشکی قانونی ،پلیس و یا مراکز بهداشتی و درمانی دیگر جهت بستری شدن معرفی می شوند معرف آن است که این افراد برای افراد خانواده ، اجتماع و حتی خودشان خطرناک هستند و این امر نشان دهندة اهمیت موضوع و احتیاج به پذیرش ، درمان و نگهداری این افراد است و هیچ سازمانی نمی تواند به علت نداشتن نیروی انسانی کافی و یا متخصصین از پذیرش و تحت نظر گرفتن آنها خودداری نماید . چاره اندیشی ، ایجاد قوانین و مقررات معین برای بستری ، درمان ، ترخیص و حمایت از بیماران در جامعه بایستی در سر لوحة برنامه های بهداشتی قرار گیرد و تا مادامی که قوانین و مقررات خاصی برای نظارت بر درمان و توانبخشی و یا نگهداری بیماران روانی به مورد اجرا گذاشته نشده است . بهداشت روانی به مفهوم اصلی و اساسی انجام نگردیده است . متأسفانه قانون گذاران و مجریان امر بع علت نداشتن اطلاعات کاف دربارة بیماریهای روانی و یاد گیری با مسائل متعدد از اقدام در برنامه ریزی در بارة بهداشت روانی به نحوی از انجام طفره می روند ویا حتی وجود مشکل را انکار می کنند این مسئله نه تنها در سازمان های اجرایی کشور به چشم می خورد بلکه از تعصبات بیجای خانوادة بیمار نیز می باشد.
با عقیده به این که بیماریهای روانی درمانی ندارند ، سرو صدای این نوع بیماران به کسالت و ناراحتی آنها بستگی دارد حقیقت امر را کتمان می نمایند . باید دانست که اولاً اکثر بیماریهای عصبی روانی قابل علاج و پیشگیری هستند و در ثانی هزاران بیماری جسمانی وجود دارد که قابل علاج نیستند . بسیاری از بیماریهای قلبی و عروقی، سرطانها ، بیماریهای روماتیسمی و تغذیه ای ،بیماریهای پوستی ، بیماریهای کلیوی ، کبدی و غیره درمان اختصاصی ندارد ، مرتباً عود می کنند ، مزمن می شوند و گاهی تا آخر عمر بیمار با آنها دست به گریبان است . مسلم است که بیماریهای عصبی روانی نیز نمی توانند از این قانون مستثنی باشند . نکتة جالب اینکه بشر مرتباً سعی و کوشش می کنند راهی برای درمان بیماریهای جسمانی پیدا کند و یا لا اقل با بیمار رفتاری معقول و انسانی داشته باشد ولی متأسفانه در مورد بیماریهای روانی این طور نبوده و این بیماران اکثر با طرد سازمانهای درمانی مواجه بوده اگر هم برنامه ای برای آنان تنظیم و به مورد اجرا گذاشته می شود جنبة رحم و دلسوزی و احسان را داشته و دارد. در مطالعه ای در انگلستان ۳۰ در صد مردم آن کشور داروهای ضد افسردگی را بی اثر و ۷۸ در صدد مردم داروهای ضد افسردگی را اعتیاد آور دانسته و همین تعداد نیز اقرار کرده اند که از عنوان کردن بیماری خود شرم داشته و مراجعه به روانپزشک را عیب می دانستند . تعصب نسبت به بیماریهای روانی به قدری است که هنوز نه تنها در کشور ما بلکه در بیشتر کشورهای جهان آمار دقیق و منظمی مربوط به بیماریهای روانی در دسترس نیست . در ایران فقط ۱۰% تخت های بیمارستانی متعلق به بیماران روانی و حدود ۱۲% بورجه بهداشتی کشور صرف بیماران روانی می گردد . در صورتی که در کشورهای مترقی نصف تخت های بیمارستانی برای بیماران روانی اختصاص داده شده است . مسئله افزایش بیماریهای روانی موضوع روز بوده و رابطه مستقیم با سیر صعودی رشد جمعیت و افزایش فشارهای عاطفی و هیجانی دارد .( طبق اظهار مدیر کل سازمان جهانی بهداشت در دانمارک در اردیبهشت ۱۳۵۷ در حدود ۴۵ میلیون نفر مبتلا به بیماریهای روانی شدید بوده و در حدود همین تعداد نیز به علت اختلالات ناشی از مواد مخدر ، الکل ، عقب ماندگی ذهنی ، بیماریهای سبک عصبی روانی جداً ناتوان شده اند .) این پزشک اظهار کرده است که در کشور های در حال توسعه بیمارانی که به مؤسسات بهداشتی درمانی مراجعه می کنند از نوعی اختلالات روانی رنج می برند و سالیانه بیش از ۱۰۰ میلیون بیمار افسرده جدید تشخیص به کلینک ها و روانپزشکان مراجعه و تحت مداوا قرار می گیرند . در مجله روانپزشکی آمریکا ذکر شده است که ۲۵ تا ۳۰ در صد افراد آمریکا از نظر نشانه های روانی غیر عادی هستند . طبق گزاش مجله درباره مطالعه اثر داروهای ضد اضطراب و مُسکن ۱۷% مردم بلژیک و ۱۰% مردم فرانسه از داروهای ضد افسردگی و آرام بخش سبک استفاده می کنند و تعداد زنان در بین مصرف کنندگان این دارو دو برابر مردها بوده و تعداد زیادی از این افراد بیش از ۴۵ سال دارند . مطالعة فوق برای اثر داروهای آرام بخش و ضد افسردگی سه حلقه ای در روی قلب به علت گزارش مرگ های ناگهانی انجام شده است . افزایش بیماران روانی واحتیاج به سرویس دهی از یک طرف و کمبود نیروی انسانی که لازمه اجرای برنامه های صحیح درمان اجتماعی و بهداشتی است از طرف دیگر مغایرت پیدا می کند . در جوامع پیشرفته که افزایش بیماران روانی نارساییهای نیروی انسانی را بشدت خود می رساند حتی مجبور می شوند از بیماران روانی که بهبودی نسبی یا کلی یافته اند به عنوان نیروی انسانی مفید استفاده کرده ، ازتجربیات آنها در راه درمان بیماران روانی و حتی روان درمانی بیماران دیگر بهره برداری کنند . در مطالعات متعدد میزان از کار افتادگی در بیماران افسرده را در طول عمر بین ۳ تا ۵ سال گزارش کرده اند و با توجه به اینکه افسردگی به مراتب خوش خیم تر از بیماری اسکیزوفرنی است لذا میزان از کار افتادگی در بیماری اخیر بسیار زیاد و در بعضی از بیماران از شروع بیماری تا آخر عمر خواهد بود.
مقدمـه
روان شناسان در دهه های اخیر در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از اختلالات و آسیب ها در ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش ، عدم احساس کنترل ، و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیت های دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب ، ریشه دارد . بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی ، آماده سازی افراد به خصوص نسل جوان جهت رویارویی با موقعیت های دشوار امری ضروری به نظر می رسد . در همین راستا روان شناسان با حمایت سازمان های ملی و بین المللی ، جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و ناهنجاریهای اجتماعی آموزش مهارت های زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده اند .( طارمیان و همکاران 1378 ، ص 14 )
آنچه امروزه تحت عنوان مهارت های زندگی مشهود است تنها حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست بلکه بسیاری از این مهارتها در لابلای تعالیم الهی بخصوص در قرآن و احادیث معصومین بیان شده است . به طوری که تلاش برای برقراری ارتباط مفید و مؤثر با دیگران ، خودشناسی و توجه به ارزشها که از فصول اساسی درس مهارتهای زندگی است به کرات در قرآن ، نهج البلاغه ، و صحیفه سجادیه و احادیث منقول از سایر معصومین مورد تأکید قرار گرفته است . ( همان منبع ص 45 )
هدف اصلی سازمان بهداشت جهانی از ایجاد طرح مهارت های زندگی در زمینه بهداشت روانی این است که جوامع مختلف در سطوح جهان نسبت به گسترش ، به کارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارتهای زندگی را متمرکز بر رشد توانائی های روانی مانند حل مسئله ، مقابله با هیجانات ، خود آگاهی ، سازگاری اجتماعی و کنترل استرس بین کودکان و نوجوانان است اقدام نمایند . ( ناستاسیا 1998 مقاله )
با توجه به نقش مهم مدارس در تأمین بهداشت روانی دانش آموزان ، برنامه آموزش مهارتهای زندگی روش مؤثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تأمین و حفظ بهداشت روانی دانش آموزان تلقی می شود . به این ترتیب مدارس به جای این که تنها بر افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان تمرکز نمایند باید بر تأمین و حفظ روان آنان نیز تأکید نمایند و اقدامات لازم را به منظور تحقق هدف مذکور انجام دهند چرا که اگر هدف فوق تحقق یابد بسیاری از مشکلات تحصیلی و آموزشگاهی نیز خود به خود کاهش می یابند . ( همان منبع )
بررسی مقایسه میزان عزت نفس افراد عادی و افراد دارای هراس اجتماعی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:41
فهرست مطالب :
مقدمه 1
بیان مسئله 2
اهمیت تحقیق 2
فرضیه تحقیق 3
طرح تحقیق 3
فصل دوم
پیشینه تحقیق 4
تعریف هراس 6
زمینه تاریخی فوبیک 8
تعریف هراس اجتماعی 13
موقعیت های متداول هراس اجتماعی 16
تشخیص هراس اجتماعی 17
عوامل موثر در رفتارهای فوبیک 17
درمان فوبی اجتماعی 18
درک و فهم افکار نگران و با خود صحبت کردن 20
رفتار درمانی 20
شناخت درمانی 21
ماهیت عزت نفس 21
اهمیت عزت نفس 22
فرآیندهای افزایش عزت نفس 23
فصل سوم
جامعه 26
نمونه 26
روش نمونه گیری 26
روش تحقیق 26
ابزار تحقیق 27
آزمون های آماری 28
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل اطلاعات 29
استنباط آماری 32
فصل پنجم
نتایج 34
محدودیت های تحقیق 34
پیشنهادات 35
پیشنهاد به مسئولین و مراکز مشاوره 37
ضمائم
پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت 38
منابع و ماخذ 41
چکیده :
مساله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندی از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت افراد است. برخورداری از اراده و اعتماد به نفس قوی ، قدرت تصمیم گیری و ابتکار ، خلاقیت و نوآوری ، سلامت فکر و بهداشت روانی ، رابطه مستقیمی با میزان و چگونگی عزت نفس و احساس خود ارزشمندی فرد دارد (غلامعلی افروز ، 1376) امروزه در درمان بسیاری از اختلالات شخصیتی و رفتاری از قبیل ترس ، کمرویی ، لجبازی و پرخاشگری به عنوان اولین و مهمترین گام به ارزیابی و پرورش احساس عزت نفس ، تقویت اعتماد به نفس و مهارتهای فردی و اجتماعی آنان می پردازند.
در بررسی هایی که بر روی افراد دارای عزت نفس پایین صورت گرفته ، علائمی چون : شکایات جسمانی ، افسردگی ، اضطراب ، کاهش سلامت عمومی بدن ، بی تفاوتی و احساس تنهایی ، تمایل به اسناد شکست خود به دیگران ، عدم رضایت شغلی و کاهش عملکرد ، عدم موفقیت آموزشی و داشتن مشکلات بین فردی گزارش شده است.
اضطراب ریشه اش درونی و روانی است و در مراحل رشد شخصیت پایدار می شود و پاسخی برای تهدیدی ناشناخته و دارای جنبه تعارضی و غالباً مزمن است. هنگامیکه چنین اضطرابی به وجود فرد مستولی شود ، اعتماد به نفس کاهش می یابد ، قدرت نگرش واقع بینانه و برقراری ارتباط متقابل با دیگران به حداقل می رسد و ناآرامی و بی قراری ، گریز از ارتباطات معمول اجتماعی و دل مشغولی های مفرط ، شخصیت فرد را فرا می گیرد.
بیان مسئله
با توجه به اینکه عزت نفس برای بقاء روانی ضروری است در طول سال گذشته نیز ، بسیاری از روانشناسان این نظریه را پذیرفته اند که انسان دارای نیاز به عزت نفس است.
و می دانیم برای اینکه افراد بتوانند از حداکثر ظرفیت ذهنی و توانمندیهای بالقوه خود بهره مند شوند می بایست از نگرش مثبت نسبت به خود و محیط اطراف و انگیزه ای غنی برای تلاش برخوردار شوند ، و عزت نفس بالایی داشته باشند. در حالیکه تحقیقات نشان داده اند افراد مبتلا به هراس اجتماعی عزت نفس پایینی دارند.
از این رو با توجه به اینکه تحقیقات انجام شده در زمینه ارتباط هراس اجتماعی و عزت نفس اندک است ، برای مشخص شدن این موضوع و همچنین با توجه به اینکه چنین تحقیقاتی در جامعه ایران کمتر انجام گرفته ، بر آن شدیم که برای افزایش دانشمندان در این زمینه پژوهش کنیم ، که آیا همانطور که نتایج تحقیقات انجام شده در کشورهای دیگر نشان داده در جامعه ما هم با توجه به خصوصیات خاص فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی اش بین عزت نفس افراد مبتلا به فوبی اجتماعی و عزت نفس افراد عادی ارتباط وجود دارد یا نه؟
اهمیت تحقیق:
با توجه به اهمیت عزت نفس در زندگی انسان تا جائیکه اکثر متخصصان عزت نفس مثبت را به عنوان عامل اصلی در سازگاری اجتماعی و عاطفی در نظر می گیرند. آگاهی از عوارض هراس اجتماعی خصوصاً اثر هراس اجتماعی بر عزت نفس گامی است در جهت توجه به شناسایی دقیق تر ماهیت این اختلال و توجه به درمان آن و نکته مهم ترپیشگیری از ابتلا به آن تا از هرز رفتن قابلیتهای عظیم جامعه جلوگیری کنیم.
فرضیه تحقیق:
فرضیه ای که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است به این صورت است که:
((میانگین عزت نفس افراد مبتلا به هراس اجتماعی پایین تر از عزت نفس افراد عادی است)).
طرح تحقیق:
این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای است و سعی دارد تاثیر هراس اجتماعی را در میزان عزت نفس دو گروه افراد مبتلا به هراس اجتماعی و افراد عادی را مورد مقایسه قرار دهد.
آزمودنیهای این پژوهش دو گروه هستند. یک گروه افراد مبتلا به هراس اجتماعی و یک گروه افراد عادی که هر گروه شامل 15 نفر می باشند . که این افراد بصورت اتفاقی (در دسترس) انتخاب شده اند. کل آزمودنیها 30 نفر می باشند.
محقق در نظر دارد با اجرای آزمون عزت نفس بر روی دو گروه نتایج آن را مورد بررسی قرار دهد. متغیر مستقل در این پژوهش هراس اجتماعی و متغیر وابسته عزت نفس می باشد.
این 15 آزمودنی مبتلا به هراس اجتماعی از میان مراجعین زن به چند مطب روانپزشکی و مرکز مشاوره در شهر مشهد انتخاب شده اند.
شمایت اصلی آنها ترس از موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی و حضور در جمع 2 یا چند موقیعت زندگی بود ، انتخاب شدند.
پیشینه تحقیق:
تحقیقات زیادی توسط پژوهشگران مختلف در مورد هراس اجتماعی ، اضطراب اجتماعی ، کمرویی و شرم و اثری که بر عزت نفس افراد می گذارند انجام گرفته ، که به چند مورد آنها در زیر اشاره می کنیم.
زارن در سال 1987 در تحقیق خود این فرض را که افراد مبتلا به هراس اجتماعی در زمینه ارزیابی مشکلات هویتی یعنی عزت نفس پایین و نیاز شدید برای تائید بوسیله دیگران را مورد بررسی قرار داد یک پرسشنامه اندازه گیری میزان جنبه های شش گانه هویت به 67 بیمار مبتلا به هراس اجتماعی و 50 فردی که به هراس اجتماعی مبتلا نبوده اند داده شد ، نتایج حاکی از آن بود که افراد مبتلا به هراس اجتماعی عزت نفس پایینی دارند و همچنین نیاز شدید به این دارند که توسط دیگران تائید شوند .در پژوهشی که توسط چند پژوهشگر انجام شد نتایج نشان دادند که اضطراب اجتماعی بطور قابل توجهی با اضطراب ، تصور از خود ، مرکز کنترل بیرونی و سرکوبی و حساسیت زدایی ارتباط داشت ، در دو گروه نمونه آزمودنیهایی که اضطراب زیاد داشتند ، مرکز کنترل بیرونی داشتند و در تصور از خود مثبت پایین بودند و در حساسیت و اضطراب بالا بودند.
در پژوهشی که اخیراً توسط کرازیر (1995) عنوان شرم (خجالت) و عزت نفس انجام گردید ، ارتباط بین شرم و عزت نفس در کودکان 12 – 9 ساله مورد ارزیابی قرار گرفت ، در مطالعه اول ( 141 = N ) یک پرسشنامه گزارش شخصی از شرم ساخته شد که بر اساس یک استنباط از مفاهیم کودکانه شرم و خجالت قرار داشت. در مطالعه دوم و سوم ( 369 = n) نفر میزان شرم با موضع کنترل بیرونی و با درک شایستگی و لیاقت شخص در مقابل قلمرو واقعی خود نیز همبستگی نشان دادد.
این روابط و همبستگی ها بین متغیرها با آنهایی که برای نوجوانان و بزرگسالان گزارش شده بود ، تقریباً مشابه بودند. دختران ( 185=n) بیشتر از پسران شرم داشتند و تلقین پذیرتر بودند. مقایسه تفاوتهای مربوط به دو جنس از نظر همبستگی این تصور را که شرم اثر گذاری بیشتری در عزت نفس دختران دارند تا پسران را تائید نکرده است.
در مطالعه فالن (1996) با استفاده از پرسشنامه های خود ارزیابی 63 بیمار با هراس اجتماعی اما بدون سابقه حملات هراس گزارش کردند که در نشانه ها و صفاتشان و در رشد اجتماعی شان ، پاسخهای اضطرابی از نشانه های متعددی با شدت قابل ملاحظه تشکیل شده بود با سرخ شدن ، لرزش ، مشکلات شناختی ، مشکلات ارتباطی و ترس از اینکه آنها بعنوان نشانگان اصلی بوسیله بقیه برداشت شود . پاسخهای حاد بمیزان زیادی با واکنش های طولانی مدت با خلق افسرده ادامه می یابند عزت نفس پایین می آید و ترس از موقعیت های مشابه افزایش می یابد.
گیست و همکاران در سال (1983) ، این فرض را تحقیق کردند که افرادی که در مقیاس اجتناب اجتماعی و اضطراب نمرات بالایی را می گیرند در اعتماد به خود ، نیاز به همبستگی ، نیاز به تغییر و نیاز به سلطه گری نمره پایین می گیرند و در نیاز به احترام گذاشتن به دیگران نمره بالایی میگیرند. 289 دانشجو در مقیاس اجتناب اجتتماعی تفاوت مهمی را نشان دادند و فرضیه تائید شد افرادی که در تعاملات اجتماعی دچار اضطراب می شوند احتمالاً کمتر به خود اعتماد دارند و نیاز کمتری را برای پیوستگی ، تغییر و سلطه جویی نشان می دهند در حالیکه آنها نیاز شدیدی به قضاوت و نظر دیگران دارند این افراد ممکن است برای بدست آوردن پذیرش اجتماعی و نظر دیگران دارند این افراد ممکن است برای بدست آوردن پذیرش اجتماعی و جبران جدایی اجتماعی شان به دیگران احترام بگذارند.
تعریف هراس:
زندگی را بی ترس سپری کردن ممکن نیست. همه ما مواقعی را همراه گونه ای ترس از قبیل اولین صحبت در مقابل جمع تجربه کرده ایم ؛ مواقعی مثل امتحان دادن که اندکی ترس در واقع مفید هم بوده است، در واقع احتیاط ناشی از ترس درباره آب ، خیابان ها و کارهای خطرناک برای افراد مفید است.
فوبی نوع خاصی از ترس است. وقتی ترس واپس زده شده به شی خاصی منتقل می شود ترس حاصله را فویبا (هراس ) می نامند. بیشتر مردم یک یا چند فوبیای خفیف دارند که معمولاً از موش ، مار و حشرات و سایر جانواران موذی است. اما در بعضی از افراد این نوع ترسها چنان شدید است که قابل تحمل نیست جاهای بسته یا باز مکانهای بلند ، حیوانات ، تاریکی و گروه کثیری از موقعیتها و اشیای خاص این مردم را به وحشت می اندازد. واکنش ترس آنان به هرکدام از این موارد خاص ، آنچنان شدید است که اصطلاحاً آن را فوبیا (ترس مرضی) گویند.
شعاری نژاد (1364) ، فوبی عبارت است از ترس مرضی و غیر عادی و غیر منطقی که شخص خود به غیر منطقی بودن آن متوجه است لکن ، نمی تواند خود را از شر آن خلاص کند ، در پیدایش این بیماری سه دوره می توان مشخص کرد:
1-شکست در زندگی و از دست دادن ابتکار.
2-بازگشت به موقعیت های رقابت آمیز اولیه.
3-جانشین کردن وابستگی به جای خودنمایی و عرض اندام.
به طور کلی فوبی عبارات است از ترس مبرم ، مفرط و غیر منطقی از یک شی فعالیت و یا موقعیت که میل جبرآمیزی را برای اجتناب از آنها به وجود می آورد . چنین ترسی را خود شخص بسیار افراطی و غیر منطقی تشخیص می دهد.رفتار اجتنابی با درجاتی از ناتوانی همراه است تعریف فوق چهار جز اساسی دارد : فوبی با ابرام و سماجت همراه است ترس از دوباره سوار شدن بر اسب پس از یک بار سقوط فوبی خوانده نموی شد مگر اینکه آنقدر پایا و مبرم باشد که به ویژگی اسای دوم یعنی اجتناب منجر می شود . اجتناب از یک شی فعالیت یا موقیعیت ترساننده ( در این مورد ، اسب) ترسهایی که با رفتار اجتماعی همراه نباشند به فرض اینکه غیر واقع بینانه هم باشند ، از بین می روند . در واقع این حقیقت خوشایند اساس اکثر روشهای درمانی برای فوبی است .
جز سوم : ترس مورد نظر نه تنها برای دیگران غیر منطقی است ، بلکه شخص مبتلا نیز به این واقعیت واقف است .
جز چهارم : در تفکیک ترسهای (( طبیعی)) از فوبی ها ، نقش تعیین کننده ای دارد .
میزان ناتوانی حاصل از ترس چقدر است؟اجتناب غیر منطقی از اشیا ، فعالیتها و موقعیت ها ، امر شایعی است . اگر تاثیر آن روی تطابق زندگی قابل اغماض باشد ، اهمیت آن نیز اندک است . بسیاری از مردم از حشرات و عنکبوت های غیر موذی می ترسند و از آنها اجتناب می کنند ؛ اما چنین ترسی بر زندگی آنان تاثیری ندارد . معهذا ، وقتی ترس و اجتناب با عملکرد روانی یا تطابق اجتماعی شخص بطور جدی تداخل نماید ، حالت افراطی پیدا می کند و لذا ماهیت فوبیک دارد.
زمینه تاریخی فوبی:
لغت فوبی ماخوذ از کلمه یونای فوبس (Phobos) به معنی گریز ، هراس ناگهانی به دلیل یا وحشت است.
کلمه فوبیا برای نخستین بار حدود 2000 سال پیش در لغات طبی روم دیده شده است ؛ یعنی در زمانی که اصطلاح (( ترس از آب )) برای توصیف علامتی در هاری مورد استفاده قرار گرفت . هرچند این اصطلاح با مفهوم روانپزشکی آن تا قرن 19 بکار نرفت ، اما ترسها ورفتارهای فوبی از مدتها پیش در منابع طبی بکار گرفته شده است . (( بقراط)) حداقل در مورد دو بیمار فوبیک شرح داده است . یکی از آنها از شنیدن صدای نی (( دچار هراس )) می شده و دیگری قادر نبود حتی از کنار کم عمق ترین گودالها عبور کند ؛ در صورتیکه می توانست داخل خود گودال راه برود.
سه نوع از شایع ترین فوبی ساده را معرفی می کنیم:
الف- فوبی از حیوانات
این فوبی ها بیشتر از هر نوع دیگر فوبی مطالعه شده اند. تقریباً همیشه در کودکی و غالباً قبل از هفت سالگی شروع می شود. قبل از بلوغ معمولاً فروکش می کنند ، اما بسیاری از افراد حتی در سنین پس از بلوغ نیز دچار این فوبی هستند و گاهی حتی تا لب گور دامن گیر آنهاست. ترس از حیوانات به ندرت به عنوان شکایات عمده نیز روانپزشکان نیز مطرح می شود. میزان شیوع آنها در جمعیت کلی ، نامعلوم است . اکثر کسانی که از حیوانات می ترسند ، در واقع نسبت به نوع خاصی از آنها فوبیک هستند ؛ مثل گربه ، سگ ، اسب ، سایر حیوانات اهلی و حیوانات وحشی مثل خفاش.
بسیاری از مردم بطور جدی از کرم ، موش ، عنکبوت و مار می ترسند ، اما این ترس به آسانی کنترل می شود و این افراد حتی از احتمال رویارویی با این حیوانات اجتناب نمی کنند. گاهی فوبی مربوط به خصوصیتی از حیوان مثلاً پرهای او می شود. ترس از حشراتی مثل عنکبوت قابل توجه است .
فوبی از حیوانات تقریباً همیشه از دوران کودکی شروع می شود ، فوبی از حیونات اگر در بزرگسالی شروع شود معمولاً شوم تر است و از وقوع افسردگی (( اساسی)) و یا یک اختلال جدی حکایت می کند . به عبارت دیگر ، فوبی از حیوانات ، (( سن خطر)) خاص دارد و گر شخص تا 12 سالگی دچار آن نشود احتمالاً ابتلا بعدی به آن کم است.
نکات دیگر در مورد فوبی از حیوان:
1-تا سن بلوغ احتمال ابتلای دختر و پسر به فوبی از حیوانات برابر است ؛ اما پس از آن دخترها بیشتر از پسرها در معرض ابتلا هستند .
2-برعکس اکثر اختلالات روانپزشکی ، فوبی از حیوانات ، زمینه خانوادگی از نسلی به نسل دیگر را نشان نمی دهد.
3-گاهی ترس از حیوانات با حادثه ای خاص ارتباط پیدا می کند. پدری کودکان خود را به تماشای قرق شدن بچه گربه ای فرا می خواند ، و حداقل یکی از آنها میل شدید به اجتناب از بچه گربه ها پیدا می کند .
اکثر فوبی از حیوانات ، مثل اکثر فوبی ها به طور کلی ، ظاهراً با حوادث استرس آمیز ارتباطی ندارند.
در شهر ، امکان انتخاب حیوان به عنوان موضوع فوبیک چندان وسیع نیست . اسب ، سگ ، گربه و به ندرت پرندگان ، حیواناتی هستند که در کودکان فوبیک ایجاد می کنند ، ترس از حیوانات ریز ( حشرات ) مثل ساس یا پروانه نیز به وفور چشمگیری مشاهده می گردد. گاهی حیواناتی که کودک با کتابهای مصور یا داستانهای خیالی آنها شناخته است ، موضوع نگرانی بی مورد و بی حد کودک می شود که خود را به صورت فوبی ظاهر می سازد . به ندرت می توان دریافت که چنین راه غیر عادی برای اضطراب چگونه پدید آمده است.
در بین تمام انواع فوبی مبتلایان به فوبی از حیوانات احتملاً بهترین واکنش را و انواع رفتار درکمانی خصوصاً (حساسیت زدایی) نشان می دهد .
ب-فوبی از جاهای بلند
ترس از جاهای بلند در واقع ترس از سقوط است که گاهی کاملاً غیر واقع بینانه است گاهی فاصله شخص با زمین کمتر از آن است که در صورت سقوط احتمالی آسیب ببیند و یا میزان حفاظت در محیط آنقدر است که سقوط را غیر ممکن می سازد با وجود این ترس را با هیچ میزان از منطق و عقل نیم توان کنار زد.
ریشه آن در یک غریزه بنیادی است مانند ترس از لبه پرتگاه و پس کشیدن از آن .
بعضی از مبتلایان قادر نیستند از یک ردیف پلکان که از اطراف آن فضای باز دیده می شود ، پایین بیایند . بعضی ها توانایی نگاه کردن از پنجره طبقه ، دوم به بالای ساختمان را ندارند ؛ به خصوص اگر پنجره از کف اتاق تا سقف ادامه داشته باشد. برخی قادر نیستند از روی پل ، پیاده عبور کنند در حالی که با اتومبیل هیچ نگرانی برای عبور از روی پل ندارند.
ج-فوبی از بیماری
همه ما از بیماری می ترسیم ؛ هرچند ممکن است بعضی بپذیرند و این هراس را نشان ندهند . وجود لکه هایی روی پوست و سرفه های مکرر شاید مهم نباشد ، اما چگونه می توان مطمئن شد که خطری وجود ندارد عده ای از مردم به محض مشاهده نگران می شوند و منتظر می مانند تا ناراحتی خود به خود از بین برود و معمولاً هم می رود . اما عده ای از مردم خود خوری می کنند و حتی پس از آنکه لکه ها ناپدید شدند و سرفه ها از بین رفتند ، دچار ترس مبرم ، مفرط و غیر منطقی می گردن یعنی دچار یک نوع فوبی .
ترس از بیماری با گذشت زمان تغییر می کند .
سرفه کردن امری عادی است ؛ زمانی این سرفه ها ، (( ترس بیمرای سل )) را بوجود می آورد و تازمانی که درمانی برای این بیماری پیدا نشد مردم دست از خیال بافی در مورد سل برنداشتند . امروزه فوبی از سرطان در راس فوبی از بیماریهاست و ترس از بیماری قلبی پس از آن ، و همین اندازه اهمیت دارد . مبتلایان به (( فوبی از بیماری)) ، از این پزشک به آن پزشک و از این آزماییگاه می روند و مهم نیست که اولی چقدر اطمینان بدهد و جواب دومی چقدر منفی باشد؛ به هر حال بیمار قانع بشو نیست . مخصوصا بیمار اطمینان دادن زیاد از جانب پزشک را هشدار تلقی می کند.
جالب است بدانیم که ترس از بیماری اگر هم بیماریایجاد نکند ، علائم آن را بوجود می آورد.
افراد مبتلا (( فوبی از بیماری )) غالباً دوستان و لستگانی را می شناسد که مبتلا به همان بیماری آزاردهنده او بودند.
احتمالا این دلیل است برای انتخاب یک بیماری خاص به عنوان فوبیک توسط بیمار اما ربطی به شدت و دوام آن ندارد .
عده مبتلایان به ((فوبی از بیماری )) در بین مردها بیشتر از زنهاست در عوض زنها هم بیشتر (( خود بیمار انگار)) هستند . (( فوبی از بیماری )) را باید از (( هزیانها نیز تفکیک نمود .))
هم فوبی و هم هزیان ، هر دو عقاید باطل و ثابتی هستند . معهذا ، به بیمار هزیانی باطل بودن عقیده خود را تشخیص نمی دهد . بیمار فوبیک مسخره بودن فکر خود را تشخیص می دهد اما در هر حال ، وحشت هم سر جای خودش است .
فوبی های ساده علائم منفردی هستند و در افرادی که از همه لحاظ سالم هستند ظاهر می گردد.
از لحاظ شیوع حدود 15 تا 30 درصد فوبی های ساده ای که روانپزشکان می بینند (( فوبی از بیماری )) هستند .
تعریف هراس اجتماعی:
آیا می دانستید رایج ترین ترس گزارش شده توسط افراد ترس از صحبت کردن در مجامع عمومی یا صحبت در مقابل یک گروه می باشد؟ افراد زیادی احساس دلهره د لشوره یا حتی احساسی شبیه به بالا آوردن دارند ، چنانچه مجبور باشند که در مقابل یک گروه صحبت کنند ، اما بیشتر اوقات ، افراد با انجامک یک سری چیزها از عهده این مسائل برمی آیند.
داشتن کمی اضطراب قبل از اینکه شما یک سخنرانی بزرگ را ارئه دهید و یا روی صحنه نمایش مدرسه بروید ، شما را برای یک اجرای عالی قوی می کند . اما ، گهگاهی برخی از افراد تشویش و اضطراب شدیدی را در زمان رویارویی در موقعیت های خاص اجتماعی احساس می کنند.
که نمی توانند آن را کنترل کنند و برای چنین افرادی پاسخگویی ، به یک سوال در کلاس و یا ارائه یک پیشنهاد و یا حتی صحبت در سر میز نهار ، ممکن است باعث افزایش ناگهانی تشویش و اضطراب شود که بسیار دردناک است . این حالت و وضعیت اضطراب ، فوبی (هراس) اجتماعی نامیده می شود.
هراس اجتماعی و همچنین چیزهایی که اضطراب اجتماعی نامیده می شود ، یک ترس جدی و شدید از بودن فرد در یک موقعیت اجتماعی اشاره می کند. این ترس آنقدر مسئله جدی می باشد که ، برخی از افراد دارای هراس اجتماعی از بودن در یکسری موقعیت ها در هرجا که ممکن باشد اجتناب خواهند کرد.
با این حال افراد زیادی از شرمنده در موقعیت های اجتماعی خاص می ترسند و برخی از افراد بطور باور نکردنی در می یابند که مبارزه کردن با این خجالت و شرمندگی سخت است.
معمولاً شخص با هراس اجتماعی خطر خجالت را دست بالا گرفته درحالیکه توانایی خودش را بسیار ناچیز می شمرد.
پشت این ترس نیز (( ترس از عملکرد)) یعنی ترس از اینکه شخص قادر به ایفای نقش خود نباشد و یا کنترل خود را در مقابل نگاه دیگران از دست بدهد ، وجود دارد. ترس از عملکرد غالباً موجب همان چیزی می شود که شخص بیش از همه از وقوع آن می ترسد.
وقتی شخصی بی نهایت کمرو و یا بسیار ترسوست بطوریکه مثلاً در مکانی همچون مدرسه صرقاً با افراد معینی صحبت می کند و یا در موقعیت های اجتماعی خاصی صحبت نمی کند ، این شکلی از هراس اجتماعی شناخته شده ، تحت عنوان میونیسم انتخابی یا گنگی و لالی انتخابی می باشد. این اصطلاح به سادگی به صحبت نکردن در موقعیت خاص و معین اشاره می کند. افرادیکه بخاطر هراس اجتماعی یا کمرویی مفرط از اینکه با دیگران صحبت کنند ، احساس تشویش زیادی دارند ؛ اینها در عین حال با افرادیکه راحت هستند و آن ها را می شناسند ، از قبیل والدین یا خواهر و برادر و یا یک دوست خوب در موقعیت های خاصی همچون خانه ، مکالماتی کاملاً عادی دارند. اما یکسری منوقعیت های دیگر سبب ناراحتی مفرط آنهاست ، و در آن شرایط هرگز قادر نیستند که خودشان را مطرح کنند یا قادر به صحبت باشند.
و...