![پاورپوینت فصل اول تئوری حسابداری(جلد اول) دکتر ساسان مهرانی و دکتر غلامرضا کرمی](../prod-images/1013823.jpg)
دانلود پاورپوینت فصل اول تئوری حسابداری(جلد اول) دکتر ساسان مهرانی و دکتر غلامرضا کرمی با عنوان مقدمه ای بر تئوری حسابداری(28 اسلاید)
پاورپوینت فصل اول تئوری حسابداری(جلد اول) دکتر ساسان مهرانی و دکتر غلامرضا کرمی
دانلود پاورپوینت فصل اول تئوری حسابداری(جلد اول) دکتر ساسان مهرانی و دکتر غلامرضا کرمی با عنوان مقدمه ای بر تئوری حسابداری(28 اسلاید)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
مروری بر حسابداری منابع انسانی (بخش اول)
چکیده مقاله:
حسابداری در صدد گزارش وضعیت مالی و عملکرد اقتصادی اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی است، زمانی که پارامتر انسان در گزارش وضعیت مالی و نتیجه عملیات مد نظر قرار نگیرد، ارزشهای انسانی نیز جایی در حسابداری ندارد. به نظر میرسد به منظور حصول اهداف ذیل باید حسابداری منابع انسانی جنبههای کمی و عملی پیدا کند:
1- ثبت ارزش اقتصادی انسان در گزارشهای مالی
2- احتساب سرمایهگذاری یک سازمان در منابع انسانی خود
3- افزایش کارآیی مدیریت منابع انسانی و ایجاد امکاناتی برای ارزشیابی خطمشیهای پرسنلی نظیر برنامههای آموزشی و توجیهی
4- ارزیابی منابع انسانی یک سازمان از نظر حفظ شدن، تحلیل رفتن و یا توسعه یافتن .
5- شناسایی سود غیر عملیاتی و بهرهوری ایجاد شده ناشی از سرمایهگذاری در منابع انسانی.
6- محاسبه میزان ارزشی که منابع انسانی در سایر منابع مالی و فیزیکی یک سازمان ایجاد میکند.
با توجه به نیاز مدیریت به اطـــلاعات برای تصمیمگیری، حسابداری منابع انسانی (HUMAN RESOURCE ACCOUNTING) اطــــلاعاتی فــــراهم میآورد که مدیران هر چه بهتر و مفیدتر بتوانند از منابع انسانی تحت اختیارشان استفاده کنند.
یکی از هدفهای عمدهی حسابداری منابع انسانی، گسترش کاربرد روشهای معتبر و درخور اطمینان برای اندازهگیری ارزش منابع انسانی (کارکنان) در سازمان است. برای تعمیم روشهای اندازهگیری ارزش منابع انسانی باید ارزش خدمات کارکنان و عواملی را که روی این ارزش اثر می گذارند، مشخص کنیم.
ارزش در علم اقتصاد دارای دو معنی متفاوت به شرح زیر است:
الف) قابل استفاده بودن یک منبع
ب) قدرت خرید آن منبع
تمام نظریههای ارزش در اقتصاد مبتنی بر این فرضیه است که منبع بتواند در آینده مطلوب باشد و خدمات ایجاد کند. لادویک وان اقتصاددان معروف در این مورد گفته است «کسی که میخواهد یک نظریه مقدماتی ارزش و قیمت را بنا کند باید در درجه اول به مطلوب بودن آن فکر کند. » بهطور مشابه ایروینگ فیشر چنین میگوید:
«ثروت فعلی، ارزش تنزیل شدهی ارزش سرمایهای درآمدهای آینده است، اگر چیزی در آینده بازدهی مورد انتظار را نداشته باشد، ارزشی نخواهد داشت.»
بنابراین ارزش یک دارایی، ارزش بازدهی مورد انتظار آن در آینده است.
تاریخچه حسابداری منابع انسانی:
حسابداری منابع انسانی مولود نیازهای عصر خود، رشد و گسترش دانش بشری و نیز نیازهای اطلاعاتی استفادهکنندگان اطلاعات حسابداری است. تحقیقات در این زمینه از سال 1960 آغاز شده و همگام با مکتب «مدیریت انسانی» گسترش یافته است، این مکتب انسان را به عنوان یکی از منابع با ارزش هر سازمان مورد توجه خاص قرار میدهد و معتقد به رفتاری شایسته و در خور این ارزشهاست.
تعیین نقطه شروع حسابداری منابع انسانی به عنوان یک موضوع تحقیقی یا مطالعاتی مشکل است. در سال 1976 مجله حسابداری، فهرست سازمانها و جوامع مربوط به این مبحث را که یازده مورد از آنها مربوط به پایان نامههای منتشر نشده دوره دکتری بود و نیز اولین مرجع را که اساس کار دابلین[1] و لاتکا[2] در سال 1930 بود، منتشر کرد.
سالهای 1971 تا 1976 را میتوان دورهی توجه هر چه بیشتر به حسابداری منابع انسانی دانست. اما از 1976 تا 1980 توجه به حسابداری منابع انسانی از طرف محافل علمی و تجاری کاهش یافت. در سال 1970 بسیاری از نویسندگان علاقهمند بودند تا به عنوان پیشکسوتان حسابداری منابع انسانی و ارایهکنندگان اندیشههای جدید مطرح شوند. این اندیشهها به طور متداول به حسابداری دارایی های انسانی اشاره میکرد اما بیانیههای کوتاه آن دربارهی کارکنان در بلندمدت موجب تعمیم اهمیت منابع انسانی شد.
واژهی حسابداری داراییهای انسانی را میتوان در ادبیات دههی 1960 تحت عنوان مدیریت کارکنان در پوشش جدید خود یا مدیریت منابع انسانی بازیافت که برای تحکیم ادعای اهمیت محوری در مدیریت کوشش میکند. شاید یک علاقهمندی واقعی در برخی از مدیران اجرایی برای سنجش ارزش منابع انسانی برحسب واحد پول، موجب پدیداری دوبارهی حسابداری منابع انسانی در عصر حاضر شده باشد، تا مدیران ارشد را آماده نمایند که کارکنان را به عنوان ارزشمندترین داراییها، مورد توجه قرار دهند.
فلم هولتز[3] پنج مرحله را در توسعهی حسابداری منابع انسانی ذکر میکند:
¨ مرحله اول سالهای 1966-1960: در این دوره مفهوم حسابداری منابع انسانی استنتاجی از نظریهی اقتصادی «سرمایه انسانی» و متأثر از مکتب «منابع انسانی نوین » و روانشناسی سازمانهای متمرکز و تاثیر نقش رهبری در سازمان بود.
¨ مرحلهی دوم سالهای 1971-1966: تحقیقات فنی و عملی در این دوره به الگوهایی برای اندازهگیری دقیق و تعیین هویت استفادهکنندگان بالقوه این روش و استفاده تجربی حسابداری منابع انسانی در سازمانهای واقعی معطوف گشت.
¨ مرحلهی سوم سالهای 1976-1971: این دوره را میتوان دورهی توجه پژوهشگران و سازمانها به حسابداری منابع انسانی دانست. سازمانهای کوچک تلاش بیشتری برای به کار بردن حسابداری منابع انسانی داشتند. برآوردها و نتیجهگیریهای به عمل آمده بر اساس تاثیرات بالقوه اطلاعات حسابداری منابع انسانی بر مدیریت اجرایی و تصمیمات سرمایهگذاران بود.
¨ مرحله چهارم سالهای 1980 – 1976: این دوره، دورهی توجه نکردن محققان حسابداری و موسسههای بازرگانی به حسابداری منابع انسانی بوده است.
جزوه آمارحیاتی (قسمت اول)
جزوات آمادگی آزمون دکتری سراسری رشته آموزش بهداشت - مطالبق با آخرین تغییرات آزمون دکتری 95 به همراه تست ها و پاسخ تشریحی
احتمال
مقدمه
در اوایل قرن هفدهم یکی از اشرافزادگان و قماربازان معروف فرانسوی برای توضیح علت برد و باخت در بازی با تاس بـه
دو ریاضیدان مشهور فرانسوی به نامهای پاسکال و فرما متوسل شد و مسائلی را که آنها حل کردند مدتها بـه راههـای
مختلف توجیه و تفسیر شد. این اولینباری بود که یک شخص به دنبال علت پدیدهها میگشت تا بتواند عدم اطمینـان را
کاهش دهد.
از نظر تاریخی تئوری احتمال از بازیهای قمار در همان اوایل قرن هفدهم شروع شده و بـه تـدریج رشـد نمـود و در
رشتههای مختلف نفوذ کرد. در سال 1933 میلادی آندره کولموگوروف ریاضیدان روسی، رسالهای دربارة اصـول احتمـال
منتشر کرد و به احتمال جنبه کاملاً ریاضی داد.
در تئوری احتمال واژههایی مانند: آزمایش تصادفی، پیشامد و ... که از زبان عادی گرفته شدهاند به کار میرود، باید
نخست این واژهها را دقیقاً بدون ابهام روشن نمود تا بتوان تئوری احتمال را با اسلوب ریاضی پایهگذاری کرد.
تعاریف اولیه
الف) آزمایش تصادفی
اگر آزمایشی را تحت شرایط یکسان چندینبار انجام دهیم نتیجۀ آزمایش را میتوان به دو دستۀ زیر تقسیم کرد:
1ـ آزمایش نتیجه قطعی دارد. یعنی هرچند باری که آزمایش را تکرار کنیم فقط یک نتیجه بهدست میآید. به ایـن نـوع
آزمایشها، آزمایشهای قطعی یا قابل پیشبینی میگویند. به عنوان مثال وقتی سنگی را به هوا پرتاب میکنیم، یقیناً به
زمین باز میگردد. بنابراین آزمایش پرتاب سنگ، آزمایشی است که نتیجه آن از قبل معلوم است.
2ـ نتیجه آزمایش معلوم نیست و ممکن است با هر بار تکرار، نتیجۀ آن عوض شود. اما به هر حال تعـداد نتـایج محـدود
است. به این نوع آزمایشها پدیدههای غیرقابل پیشبینی یا تصادفی میگویند. به عنوان مثال در مورد تولـد یـک نـوزاد،
جنس بچه را نمیتوان پیشبینی کرد. آمار حیاتی(قسمت اول) «9»
مثال: سکهای سالم را به هوا پرتاب میکنیم، بدیهی است که این سکه بهصورت یکی از حالتهای «رو» یـا «پشـت» بـر
زمین مینشیند اما تا لحظهی توقف کامل سکه روی زمین، حالت رخ داده نامشخص است، آزمایش پرتاب سکه یـک
آزمایش تصادفی است.
مثال: در درون کیسهای تعدادی مهره به رنگ سبز وجود دارد. اگر به تصادف مهرهای از داخـل ایـن کیسـه خـارج کنـیم
بدیهی است که رنگ این مهره سبز خواهد بود، این آزمایش، آزمایش تصادفی نیست، زیرا نتیجهی آزمایش قبل از به
انجام رسیدن مشخص میباشد بلکه این آزمایش را آزمایش قطعی گوییم.
مثال: از درون کیسهای که شامل تعدادی مهره یکسان به رنگهای سیاه، سفید و سبز است، مهـرهای بـه تصـادف خـارج
میکنیم. بدیهی است که رنگ این مهره سیاه یا سفید یا سبز خواهد بود، اما تا لحظهای که مهـره از کیسـه خـارج و
رؤیت نشده، رنگ آن نامشخص است، این آزمایش، آزمایش تصادفی است.
مثال: یک کلید فشاری روی دیواری نصب شده است، اگر بهصورت آزمایشی این کلیـد را بفشـاریم، آیـا مـیتـوانیم آن را
آزمایشی تصادفی تلقی کنیم؟ پاسخ منفی است زیرا نتیجههای ممکن از این آزمایش مشخص نیست. به عنوان مثال
شاید لامپی روشن شود! شاید بوقی به صدا درآید! شاید بمبی منفجر شود و ... .
مجموعه تست
الف)
1- به عنوان برآورد کنندهای از :
1) یک متغیر تصادفی است، اگر که نیز یک متغیر تصادفی باشد.
2) یک متغیر تصادفی است، در حالی که یک کمیت ثابت است.
3) یک کمیت ثابت است، در حالی که یک متغیر تصادفی است.
4) یک کمیت ثابت است، اگر که نیز یک کمیت ثابت باشد.
2- یک نمونه تصادفی ساده چگونه نمونهای است؟
1) همه عناصر جامعه شانس مساوی در انتخاب شدن داشته باشند و همه نمونه های ممکن هم شانس باشند.
2) همه عناصر جامعه شانس مساوی داشته باشند که در نمونه انتخاب شوند.
3) همه نمونهها ممکن هم شانس باشند.
4) نماینده خوبی از کل جامعه آماری باشند.
3- کدام یک از تعریفهای زیر بیان مفهوم تابع نمونهای (Statistic) میباشد؟
1) مجموعهای از n کمیت تصادفی مستقل از هم را تابع نمونهای مینامند.
2) مجموعهای از n کمیت تصادفی را تابع نمونهای مینامند.
3) تابعی از متغیرهای نمونه را تابع نمونهای مینامند.
4) تابعی از پارامترهای قانون توزیع را تابع نمونهای مینامند.
4- در یک نمونه تصادفی بدون جایگذاری به حجم 50 خانوار از یک جامعهی روستایی که شامل 250 خـانوار
میباشد، فقط 8 خانوار دارای دوچرخه هستند، تعداد کل خانوارهایی که دارای دوچرخـه هسـتند، عبـارت
است از:
40 (4 10 (3 30 (2 50 (1
اگر بخواهیم انحراف معیار میانگین نمونهای بر اساس حجم نمونه تایی از جامعهای که دارای
انحراف معیار 6 است به نصف کاهش یابد، حجم نمونه باید چند تا شود؟
320 (4 256 (3 182 (2 128 (1
5- احتمال این که میانگین یک نمونه 64 تایی از جامعهای که دارای میانگین 90 و انحـراف معیـار 8 اسـت،
کمتر از 88 باشد، چند درصد است؟
47/5 (4 45(3 5 (2 2/5 (1
نوع فایل:Pdf
سایز :1.78 MB
تعداد صفحه:242
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
(فصل اول)
مقدمه
در اینجا لازم به ذکر است برخی ویژگی های نرم افزار را بررسی کنیم . مدتها پیش برنامه نویسان از زبانهای ساده مثل بیسیک یا پیچیده چون اسمبل استفاده می کردند . اما turbo pascal با داشتن کامپایلر قوی توانست جای خود را در برنامه ها تثبیت کند و به خوبی جلوه گر شود . با وجود Win3.1 و Windows95 محدوده برنامه نویسان گسترده تر شد . اینک آنها از برنامههای پیچیده ای چون C++ و یا ویژوال بیسیک استفاده کنند . ظهور Visul Basic تحول عظیمی در برنامه نویسی ایجاد کرد چون قبل از آن برنامه نویس فقط از طریق کدنویس صورت می گرفت و شیوة جدیدی از برنامه نویسی ویژوال (Visual programming) یا برنامه نویس بصری را بوجود آورد .
زبانهای برنامه نویس علاوه بر کد نویسی از امکانات بصری استفاده می کنند و از کد نویس از قسمتهای مهم برنامه استفاده می شود .
مثلاً برای ساختن یک دکمة کوچک با استفاده از پاسکال باید دستورات زیر را اجرا می کردید :
Window[20,10,30,13] ;
Textbackground[1] ;
Text color[14] button 1
Clrscr ;
Write [‘button’]
اما ویژوال فقط کافی است مؤلفه بصری آن را با موس انتخاب کرده و روی فرم قرار دهید . زبان ویژوال سادگی ، سرعت و امکانات فراوان دارد .
یکی دیگر از زبانهای ویژوال دلفی است . دلفی از یک کامپایلر اصیل برخوردار است یعنی می تواند برنامه ای با فایل اجرایی مستقل ایجاد نماید . سرعت برنامه های دلفی بالا می باشد و علت آن این است که دلفی از پاسکال شی گرا (object pascal) استفاده می کند . دلفی بانکهای اطلاعاتی ، برنامه های کاربردی ، برنامه های گرافیکی و چند رسانه ای را در بر می گیرد . در دلفی دسترسی به Data Access سریع صورت می گیرد . در دلفی نه تنها از جداول اطلاعاتی استفاده می کنید بلکه از جداول دیگر چون paradox و غیره نیز میتوانید استفاده کنید .
پنجره های موجود در دلفی
در دلفی با چهار اساس روبرو هستید . پنجره اصلی یا Main Window ، پنجره طراح فرم یا Form Designer ، پنجره ناظر اشیاء یا object Inspector و پنجره ویرایشگر کد یا Code Editor پنجره اصلی شامل نوار منو که در ردیف بالا قرار دارد ، نوار ابزارها که در زیر نوار منو و لوح مؤلفه ها که در سمت راست نوار ابزارها می باشد . با کلیک برروی هر منو کادر کرکره آن باز میشود . Component panel (لوح مولفه ها) از برگنشان های متعددی تشکیل یافته است و هر کدام حاوی مؤلفه هایی می باشند .
پنجره طراح فرم (form Designer)
با استفاده از این پنجره می توان خصوصیات هر شی را تغییر داد . در روی فرم خطوطی وجود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 85
حقوق جزای عمومی اسلام (قسمت اول)
مقدمه- حقوق- که واژه ای است عربی- جمع حق است. حق در لغت به معانی متعددی است که چه بسا جامع بین آن معانی به اعتبار معنای مصدری آن, ثبوت , یعنی وجود حقیقی, و به اعتبار معنای وصفی آن, ثابت, یعنی موجود حقیقی, می باشد.
حق در اصطلاح حقوق اسلامی: توانائی خاصی است که برای کس یا کسانی نسبت به چیز یا کسی اعتبار شده و بمقتضای آن توانائی می تواند در آن چیز یا کس تصرفی نموده و یا بهره ای برگیرد. کسی که این تونائی برای او اعتبار شده صاحب حق ( یا ذوالحق یا من له الحق), و کسی که صاحب حق این توانائی را نسبت به او دارد من علیه الحق نامیده می شود.
مثلاً حق قصاص توانائی ولی دم است نسبت به قاتل , می تواند اعدام او را از دادگاه بخواهد. همینطور: حق قذف حق تعزیر, حق دیه و غیره.
حق پیوسته با تکلیف و وظیفه توام است, بدیهی است چنانچه کسی به گردن دیگری حقی دارد من علیه الحق موظف است به رعایت حق او کار یا کارهائی را انجام دهد, ملاحظه حق و الدین بر فرزند, حق فرزند و بر والدین, حق همسایه بر همسایه و سایر حقوق این حقیقت را بخوبی آشکار می سازد. بلکه نه تنها من علیه الحق است که در مقابل صاحب حق وظائفی دارد, خود صاحب حق هم بپاس توانائی که دارد وظائفی را که اجتماع و احیاناً قانون به عهده او گذاشته است باید انجام دهد, والدین باید در حضانت, تعلیم و تربیت, تهذیب اخلاق, تهیه و سائل معیشت و بطور کلی در تحویل یک فرد سالم و مفید به جامعه بکوشند, و حتی همه افراد جامعه وظیفه دارند حق صاحب حق را محترم بشمارند.
و چون بین حق و احکام ترخیصی جامع قریبی وجود دارد که احیاناً ممکن است موجب اشتباه و عدم تمیز این دو از یکدیگر گردد, چنانکه در مورد حقوق, صاحبان حق می توانند کاری را انجام دهند و می توانند انجام ندهند د رمورد این احکام نیز انسان می تواند کاری را انجام دهد یا انجام ندهد, لذا در مقام فرق بین این دو, مناسب است در آغاز بطور مختصر حکم و احکام ترخیصی شناخته شود انگاه به فرق بین این دو اشاره می گردد.
حکم چیست؟
هر یک از مقرراتی را که شارع مقدس برای موضوعات مختلف وضع کرده است حکم شرعی گویند و جمع ان احکام شرعیه است مانند: لزوم اقامه حدود و تعزیرات نسبت به مجرمان و وجوب اجراء قصاص درباره جانیان.
حکم تکلیفی و حکم وضعی
حکم شرعی چنانچه مستقیماً به فعل یا ترک مکلفان تعلق گرفته باشد حکم تکلیفی نامیده می شوند مانند: وجوب نعقه عیال واجب النفقه و وجوب اجراء حدود و قصاص و حرمت تعطیل آنها. و چنانچه مستقیماً به فعل یا ترک مکلفان تعلق نگرفته باشد بلکه به شیء یا شخص تعلق گرفته باشد حکم وضعی نامیده می شود مانند: مالکیت شیء یا زوجیت شخص.
اقسام حکم تکلیفی
حکم تکلیفی بر پنج قسم است که احکتم پنجگانه تکلیفی ( احکام خمسه تکلیفیه) نامیده می شود. این احکام عبارت است از:
وجوب- خواستن شارع مقدس کار یا ترک کاری را به نحوی که به هیچوجه به خودداری از آن کار یا انجام کاری که ترک آن خواسته شده است راضی نباشد وجوب نامیده می شود مانند: وجوب اجراء حدود حرمت- تنفر شدید شارع مقدس از کار و یا ترک کاری به نحوی که به هیچوجه به انجام آن کار و یا ترک راضی نباشد حرمت نامیده می شود مانند: حرمت غصب و دزدی و خودداری از اداء شهادت.
استحجاب- خواستن شارع مقدس کار و یا ترک کاری را لیکن نه به اندازه وجوب بلکه به اندازه ای که از خود داری از ان نیز اراضی باشد استحجاب نامیده می شود مانند: خواستن دستگیری از بینوایان و توسعه بر عیال و غیر ذلک.
گراهت- ناپسند داشتن شارع کار و یا ترک کاری را لیکن نه به اندازه حرمت بلکه به اندازه ای که از انجام کار و یا ترک نیز راضی باشد کراهت نامیده می شود مانند: کراهت کارهای جلف و سبک و خوردن گوشت برخی از حیوانات مانند : اسب و الاغ.
اباحه- اذن شارع مقدس در فعل و ترک عملی را بطور متساوی بطوری که هیچیک را بر دیگری ترجیحی نباشد اباحه نامند مانند: خوردن, آشامیدن, رفت و آمد کردن و نشیت و برخواست نمودن در مواردی که شارع مقدس هیچیک از فعل و ترک این اعمال را بردیگری مزیت ننهاده است.
دو حکم اول را از این جهت که در مورد انها از ناحیه شارع الزام به فعل یا ترک است حکمهای الزامی گویند و سه حکم دیگر را از این جهت که شارع مقدس در مورد آنها در فعل و ترک عمل رخصت داده است احکام ترخیصیه گویند. و به همین مناسب این سه حکم را اباحه بمعنای اعم گویند چنانکه قسم اخیر را که مورد آن, فعل و ترک کاملاً متساوی است اباحه بمعنای اخص گویند.
موضوعاتی را که به آنها این احکام تعلق گرفته است به ترتیب: واجب, حرام, مستحب, مکروه و مباح گویند.
فرق میان حق و حکم
در احکام الزامیه گرچه از این جهت که اختیار وضع و رفع انها در دست شارع مقدس است می توان انها را حق الله نامید ولی از این جهت که مکلف در مورد آنها هیچگونه اختیاری ندارد: اگر حکم, وجوب است ملزم است متعلق آنرا انجام دهد و اگر حرمت است ملزم است آنرا انجام ندهد به هیچوجه بین آنها و حق اشتباهی رخ نخواهد داد.
اما در مورد احکام ترخیصیه ( استحجاب, کراهت و اباحه) ممکن است گفته شود: اگر در مورد این احکام مکلف می تواند عمل را انجام دهد و می تواند ترک کند پس چه فرق است بین این احکام و حقوق, چنانکه در مورد ماکول مباح مثلاً مکلف می تواند انرا بخورد و یا نخورد در مورد حقوق, مثلاً: حق قصاص, ولی دم می تواند اعدام قاتل را از دادگاه بخواهد و یا نخواهد پس چرا یکی را اباحه و دیگری را حق می نامیم؟ آیا نمی توان هر دو را اباحه و یا هر دو را حق بنامیم؟ فرق بین آن دو چیست؟
ممکن است در پاسخ گفته شود: درست است که حکم و حق دارای دو مفهوم متفاوتند ولی مصداق هر دو یکی است: اباحه مباحات را از این جهت که یکی از مقررات شرعیه است حکم و از این جهت که مکلف در مورد ان می تواند عملی را انجام دهد و می تواند ترک کند حق می نامیم همینطور حق القصاص را مثلا از این جهت که از مقررات شرعیه است حکم و از این جهت که ولی دم در مورد آن میتواند مطالبه قصاص کند و می تواند نکند حق می نامیم.