کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

مقاله درباره نگاهی به فلسفه های تعلیم و تربیت

اختصاصی از کوشا فایل مقاله درباره نگاهی به فلسفه های تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره نگاهی به فلسفه های تعلیم و تربیت


مقاله درباره نگاهی به فلسفه های تعلیم و تربیت

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:177

تفکر فلسفی در تعلیم  و تربیت  (ویراست  دوم )   نوشته  متیو لیپمن ، انتشارات  دانشگاه  کمبریج:این  کتاب  به  نحو بسیار مناسبی  این  موضوع را برجسته  می سازد که  چرا وضع  ((فکر کردن )) را باید درمدارس  بهبود بخشیم . همچنین  به  طرق  مختلفی  شرح  می دهد که  معلمان  چگونه  می توانند شاگردانشان را به  فکر و بحث های  فکرزا ترغیب  کنند. این  کتاب  به  چهار بخش  تقسیم  می شود. بخش  اول  تصویر تاریخی  مفصلی  از بحث های  فلسفی  درباره ((فکر کردن )) فراهم  می آورد که  قسمت  اعظم  آن  مبتنی  بر دیدگاه های  جان  دیویی  راجع  به  تعلیم  و تربیت است . آرای  متفاوت  در مقدمه  تاریخی  ]کتاب[ معرفی  و وصف  می شود سپس  پیش  زمینه  مباحث  جاری و مسائل  مربوط به  آموزش  یا تفکر روز را فراهم  می کند.بیشتر مباحث  به  مباحث  فلاسفه  ایالات  متحده  مربوط می شود. اما موضوعات  مشابهی  به  فلاسفه بریتانیا نسبت  داده  می شود. لیپمن  ماهیت  و ویژگی های  اشکال  مختلف  تفکر را وصف  می کند و نظر خودرا درباره  این  که  تعلیم  و تربیت  چگونه  باید هدفش  را تصحیح  کرده  و ساختار تمرین  را برای  تقویت الگوی  تاملی  و تعلیمی  تغییر دهد، اظهار می دارد. این  بخش  که  به  بحث  درباره  موانع  و بدفهمی های عمومی  راجع  به  تعلیم  و تربیت  - که  برای  رشد و بالا بردن  معرفت  در شاگردان  ضروری  است  -می پردازد، بخشی  جذاب  و بحث انگیز است .بخش  دوم  کتاب  بر اهمیت  ((مشارکت  در تحقیق ))(1) تاکید دارد. لیپمن  اهمیت  مکالمه  ]یا گفتگو[ و مبانی مبادله  تجارب  به  واسطه  گفتگو را جهت  بسط و تعمیم  این  نوع مشارکت  فکری  برجسته  می سازد. مذاکره و چانه زنی  بر سر برداشت ها، تامل  درباره  دلایل  یا گزینه ها و ارزیابی  تفاسیر ]یا تعابیر[ برای  معطوف ساختن  توجه  شاگردان  به  مسائل  اجتماعی ، معنوی ، اخلاقی  و فلسفی ، مورد تاکید قرار می گیرد. لیپمن  به تفصیل  و بطور ویژه ای  این  امر را بررسی  می کند که  چگونه  این  رهیافت  به  احتمال  قوی  می تواند مثلا باتقویت  استعدادهای  کودکان  جهت  انجام  قضاوت های  آگاهانه  و توام  با نکته سنجی ، شیوه ای  برای  تقلیل خشونت  باشد. توصیف های  روشنی  از سازماندهی  تاسیس  و تشکیل  یک  چنین  جامعه  ]یا مشارکت  در[تحقیق ای  با معرفی  پنج  مرحله  گام  بگام  شیوه  کار (که  وجوه  مشترکی  با سایر برنامه های  فکری  نهادینه دارد) دراین  بخش  وجود دارد. لیپمن  رهیافت  تعلیمی ای  را که  برای  ایجاد نتایج  مطلوب  روانشناختی لازم  است  بروشنی  توضیح  می دهد.بخش  سوم  کتاب  شامل  بحثی  درباره  استلزامات  عاطفی  و شناخت  است . لیپمن  به  بررسی  نحوه  تاثیرعواطف  بر تفکر و نیز این  موضوع که  تفکر چگونه  باید در اطراف  حول  عواطف  باید بسط یابد، می پردازد. این  آرا روشن گر عقیده  او درباره  تفکر مراقبتی (2) (یا سقراطی  / مامایی (3)) است ، که  او آنرایک  محور جانشین  برای  تفکر عاطفی  می خواند.این  کتاب  شرح  می دهد که  چگونه  فرهنگ  واژگان  مناسبی  باید برای  قادر ساختن  کودکان  به  تفکر، بحث  ویادگیری  درباره  عواطف  نوشته  شود تا آنها بتوانند برای  درک  و فهم  ارزش ها تعلیم  یابند. لیپمن  افعال ذهنی  (فرایندهای  فکری  که  به  نتایجی  منجر می شوند) و حالات  ذهنی (نحوه  فکر - حالات  روحی ) را مشخص  می کند و توضیح  می دهد که  چگونه  این  موارد در رشد ذهن  نقش  دارند. سپس  بحث  خود را به شرح  چهار نوع مهارت  فکر یعنی  تحقیق ، استدلال ، سازماندهی  اطلاعات  و تاویل  و ترجمه ، بسطمی دهد.بخش  آخر کتاب  به  اصلاح  و بهبود تفکر در کلاس های  درسی  می پردازد. لیپمن  به  کرات  به  چند بعدی بودن  شناخت  که  می تواند و می باید مابین  تفکر انتقادی ،تفکر خلاق  و تفکر مراقبتی ، نضج  یابد، تصریح و تاکید دارد.او بحث  خود را به  توضیح  هر یک  از این  موارد و توصیف  مجدد دیدگاهش  نسبت  به  فلسفه  آموزشی می کشاند. کندوکاو و تحقیق   انتقادی  بر تامل  و تعمق  استوار است ، به  موازینی  چون  دقت  و سازگاری تاکید دارد و تفکر تحلیلی  را (بسان  یک  متخصص  یا خبره ) پرورش  می دهد; اما جنبه  خلاق  بر توانایی فنی  و تخیل  جسورانه  (بسان  یک  هنرمند) اهمیت  می دهد، و سومین  جنبه ، یعنی  تفکر مراقبتی ، بالابردن  قدرت  درک  ارزش ها را (بسان  پدر یا مادری  دلسوز و مراقب ، یا طراح  محیط زیستی  با لاحظه  وفکر) کانون  کار خود قرار می دهد. دقت  و مراقبت  درمورد این  که  چه  مسائلی  اهمیت  دارند در تفکرخلاق  یا تفکر انتقادی  جایگاه  ویژه ای  دارند و بنابراین  معلمانی  که  این  سه  شکل  تفکر را ترویج  می دهند می توانند موجب  رشد قوه  قضاوت  و داوری  شاگردان  شوند.لیپمن  به  این  نتیجه  می رسد که  باید از رشته  مستقلی  که  جنبه های  عمومی  و کلی  تفکر انتقادی  را تعلیم می دهد، حمایت  کرد، چون  در غیر این  صورت ، برای  معلمان  مشکل  خواهد بود که  در رشته های  خاص علت  اهمیت  تفکر را به  دانش آموزان  خود منتقل  کنند. او چنین  دوره  تحصیلی  را در فلسفه  وصف می کند، البته  نه  در معنای  سنتی  و آکادمی اش  بلکه  در نوع مبتنی  بر داستان  و حکایت  که  تمرکزش  برگفتگو، تعمق  و تقویت  قوه  قضاوت  و داوری  است .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نگاهی به فلسفه های تعلیم و تربیت

دانلود رایگان نقش محبت و مهرورزی در تعلیم و تربیت 13 ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلود رایگان نقش محبت و مهرورزی در تعلیم و تربیت 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه: روش مثبت محبت و مهرورزی 1

شرایط محبت به کودکان 1

زیان کمبود محبت 3

اثرات سعه صدر مربیان تعلیم و تربیت 4

آثار سوء افراط در محبت 4

شواهدی از محبت‌های افراطی 5

آثار زیبای تربیتی که منجر به خداشناسی می‌شود 6

چگونه محبت و مهرورزی باعث اقدام به شخصیت مردم می‌شود 8

عوامل زمینه‌ساز عقدة حقارت و نتایج آن 10

اختلالات شخصیت در اثر کمبود محبت 13

اهیت نظام تعلیم و تربیت ونقش آن در روابط انسانی 14

رشد عاطفی و عوامل موثر در ایجاد محبت فرزندان 15

محبت‌های دورة نوجوانی 17

پیشنهادات شش‌مرحله‌ای ایجاد نظم و ترتیب از طریق محبت به کودکان 26

نتجه‌گیری 31

منابع و مآخذ 32

از محبت دُردها صافی شود وز محبت دردها شافی شود

مقدمه:

نقش محبت و مهروروزی در فرآیند تعلیم وتربیت

محبت نیاز اساسی و طبیعی انسان بالاخص کودکان است. یکی از عللی که آدمی را از تنهایی گریزان و در جمع سرخوش می‌سازد این است که در تنهایی محبّت‌هایی ندارد و تمایلات آدمی در آن برآورده و ارضا نمی‌شود. محبت مهمترین عامل سلامت روح کودک و عدم آن موجب ناهنجاری‌های روانی است. کمبود محبت مشکلاتی را پدید می‌آورد که نه تنها برای طفل زیان‌بخش است بلکه زمینه را برای آشفتگی‌های اجتماعی فراهم می‌سازد تعالیم اسلامی برای رشد شخصیت انسان مربیان را امر به محبت و مهربانی نسبت به کلیة اقشار می‌نماید.

شرایط محبت به کودکان:

1- محبت در کودک باید راستین باشد، زیرا کودکان محبت‌های تصنعی و ساختگی را خوب درک می‌کنند و از آن متنفرند ممکن است کودک حقیقت این مسأله را خوب بفهمد ولی هرگز به زبان نیاورد.

2- محبت باید به گونه‌ای باشد که کودک مزة آن را بچشد و این امر زمانی امکان‌پذیر است که ما عملاً محبت خود را به او نشان دهیم بدین سان فقط دوست داشتن کودک در دل او علاقمندی قبلی به او کافی نیست او باید نشانه‌های محبت ما را ببیند و آن چه که در درون‌ ما هست آشکارا حس کند این کار معمولاً از راه تغذیه، مراقبت‌ ما، توجه به او امکان‌پذیر است. تحسین‌ها، تشویق‌ها، همبازی‌شدن‌ با او جلوه‌هایی از ابراز محبت به کودک هستند.

3- محبت به کودک نباید بستگی به موقعیت او داشته باشد به عبارت دیگر نباید به او ابراز محبت کرد از آن بابت که او زیباست چشم و موی قشنگی دارد، رشدش خوب است و یا در منزل کارهای خوشایند انجام می‌دهد و این جنبه‌ها زمینه را برای محبت بیشتر فراهم می‌آورند ولی نباید به عنوان ملاک محبت در تعلیم وتربیت مورد استفاده قرار گیرد.

4- محبت اولیا ومربیان نسبت به نوجوانان در حضورشان باید یکسان باشد زیرا تبعیض در محبت نسبت به یکی از کودکان باعث رنجش دیگری می‌شود. پیامبر اسلام می‌فرماید:«میان فرزندان خود عدالت و مساوات را رعایت نمایید چنانکه دوست می‌‌داریم میان شما در احسان و لطف ومحبت رعایت مساوات شود.

همچنین پیامبر اسلام فرمود« هر مؤدب و مربی که متعهد تربیت سه نوجوان از این امّت (ملت اسلام) شود اگر آنها را به طور مساوی و برابر تعلیم نکند یعنی فقیر آنها را با غنی و غنی آنها را با فقیر، در ردیف هم نبیند در روز قیامت با خائنان محشور خواهدشد، طبیعی است.

5- هیچیک از پدر، مادر یا معلمین نباید محبت و مهر و جوان را به تنهایی در انحصار خود درآورند بلکه باید راه را بازگذارند تا کودک بتواند دیگران را نیز دوست بدارد.

6- طبیعی است مادران نسبت به فرزندان کوچک‌تر محبت بیشتری معمول می‌دارند این امر نباید موجب بی‌توجهی به فرزند بزرگ‌تر شود و او گمان کند که پدر ومادر او را فراموش کرده‌اند و فرزند جدید را دشمنی برای خود بداند.

7- نوع محبت در سنین مختلف متفاوت است در 6 سال اول زندگی غالباً تکیه کودک بر لذت حسی است ولی در 6 سال دوم توجه به لباس او، پذیرش دوستانش و حفظ شخصیتش در جلوی دیگران بیشتر مطرح است.

8- محبت والدین در سال‌های اول زندگی بیشتر از سنین دیگر سازنده‌است گو این که در سالهای بلوغ و جوانی هم این مسأله کم اهمیت نیست.

9- محبت اولیاء ومربیان نباید مانعی برای امر و نهی نسبت به کودک گردد آنجا که جای مهر است باید مهربان بود و آنجا که جای امر ونهی است باید همان را انجام داد.

10- کودک در خانواده از محبت سرشار والدین برخوردار است لذا باید بدو ورود به مدرسه و بعد از آن هم در تمام مقاطع تحصیلی و دانشگاهی از محبت فراوان مربیان خود بهره‌مند گردد.

زیان کمبود محبت در نظام تعلیم و تربیت:

به نظر بسیاری از دانشمندان منشأ بسیاری از عقده‌ها عدم ارضای کودک از محبت است زیانهای ناشی از کمبود محبت بسیار است از آن جمله این که عدم ارضای نیاز کودک از محبت زمینه را برای کم‌روئی او فراهم می‌سازد. چنین کودکی در سنین بعدی در مواجهه با مشکلات و حل آنها ناتوان و عاجز خواهد بود کودکانی که در دوره کودکی به اندازة لازم نبینند احیاناً در بزرگسالی ناسازگار و دچار عقده‌های روانی می‌گردند منشأ بسیاری از شرارتهای نوجوانان وحتی بزرگسالان کمبود محبت در دوران کودکی آنهاست بسیاری از خودکشی‌ها و ناکامی‌های افراد معلول عدم تأمین آنها از محبت است. گاهی علت فرار نوجوانان از خانه این است که خود را در خانواده تنها می‌بینند و کسی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود رایگان نقش محبت و مهرورزی در تعلیم و تربیت 13 ص

مقاله عوامل تربیت صحیح و کسب اخلاق صحیح از نظر اسلام

اختصاصی از کوشا فایل مقاله عوامل تربیت صحیح و کسب اخلاق صحیح از نظر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله عوامل تربیت صحیح و کسب اخلاق صحیح از نظر اسلام


مقاله عوامل تربیت صحیح و کسب اخلاق صحیح از نظر اسلام

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 37

مقدمه

بحث مختصری (داریم) درباره عوامل تربیت صحیح و کسب اخلاق صحیح از نظر اسلام، یعنی عواملی که دین مقدسم اسلام به آنها توجه کرده است. یکی از آن عوامل، تعقل و تفکر و تعلم است که قبلاً تحت عنوان غایات و اهدالف از آن نام بردیم. تعقل و تفکر برای روشن شدن است، یعنی حکم (چراغ) رادارد برای انسان. درباره این عامل بحث شد. عامل دوم که دراسلامروی ان زیاد تکیه شده است تقوا و تزکیه نفس است که در خود قرآن کریم به آن تصریح شده است. تقوا و تزکیه موجب پرورش اراده انسان می شود و اراده را آماده می کند برای به کار بستن. یعنی روشن شدن به تنهایی کافی نیست، باید روشن شد و باید اقتدار پیدا کرد برای به کار بستن. تقوا و تزکیه نفس به اراده اخلاقی انسان قدرت و توانایی به کار بستن می دهد. و تا حدودی در مکتب های غیر مذهبی هم هست ولی نه به این شکل که در مکاتب مذهبی وجوددارد.

عامل سوم که منظور ما بیشتر بحث درباره این عامل است مسئله عبادت است به عنوان یک عامل برای تربیت و کسب اخلاق فاضله. همانطور که تفکر و تعقل برای روشن شدن فکر برای قوه عاقله بود، و تقوا و تزکیه نفس برای تقویت نیروی اراده در انسان، عبادت برای تقویت عشق و علاقه معنوی و ایجاد حرارت ایمانی در انسان است؛ یعنی همانطور که ایمان خودش به نوبه خود منشأ عبادت است، عبادت هم تقویت کننده ایمان است که به این مطلب در متون اسلامی زیاد تصریح شده است، یعنی تأثیر متقابل ایمان و عمل در یکدیگر. ایمان به نوبه خود منشأ عمل می شود، و عملی که منبعث از آن ایمان است منشأ تقویت همان ایمان می گردد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله عوامل تربیت صحیح و کسب اخلاق صحیح از نظر اسلام

اصول تربیت از دیدگاه اسلام

اختصاصی از کوشا فایل اصول تربیت از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

اصول تربیت از دیدگاه اسلام

چکیده

این مقاله، پس از تعریف اصل و بیان ضرورت آن در مباحث تعلیم و تربیت، به ویژگى‏هاى حاکم بر اصول تربیتى مى‏پردازد، و سپس اصولى از قبیل: خدامحورى، تعبدمدارى، متربى‏محورى، زندگى محورى، فردمحورى، عمل‏گرایى، اخلاق‏مدارى، سعى‏محورى، اعتدال‏گرایى، محبت‏محورى، نظارت‏مدارى، خوف و رجا، مرگ‏اندیشى، آخرت‏اندیشى و آرمان‏گرایى را مورد بررسى قرار مى‏دهد و در پایان به دست‏آوردهاى تربیتى این اصول مى‏پردازد.

واژه‏هاى کلیدى: اصول تربیتى، تعلیم و تربیت اسلامى، اخلاق، فطرت، انسان‏شناسى.

مقدمه

وجود اصول و قواعد کلّى در مناسبات انسانى و مرجعیت آن براى تفسیر رفتارها آن‏چنان آشکار است که غالباً نیازى به بیان تشریحى آن وجود ندارد. بدیهى است که هیچ کنش و واکنش انسانى نمى‏تواند در خلأ و بدون ضابطه‏اى مشخص آغاز، و بى‏هدف پایان پذیرد. رفتارهاى یکسان زیادى مى‏توان یافت که خاستگاه واحدى ندارند؛ به منظور متفاوتى انجام مى‏شوند و احتمالاً نتایج مختلفى نیز به بار مى‏آورند.

امر تربیت که یکى از زمینه‏هاى مهم در مناسبات انسانى است نیز از این قاعده مستثنا نیست. نحله‏ها و مکاتب تربیتى هیچ‏گاه خود را فارغ از چارچوب‏هاى بنیادین و اصول نظرى معرفى نمى‏کنند. حتى مکتب‏هایى چون رفتارگرایى، که بر رفتار تأکید مى‏کنند و اهداف کلى و آرمانى را چندان قابل مطالعه و تحقیق نمى‏دانند، نیز هرگز ادعایى در شکستن حصر قواعد و اصول کلى حاکم بر رفتار را ندارند؛ چرا که پذیرش همین قواعد و اصول کلى سبب امتیاز و تشخیص مکاتب تربیتى و جدایى آنها از یکدیگر مى‏شود. آنچه همه، بر سر آن اتفاق نظر دارند داشتن هدف و روشهاى متناسب با آن است. انتخاب هدفهاى تربیتى ریشه در نوع انسان‏شناسى مختلف دارد و هدفها، تعیین‏کننده نوع روشهاى تربیتى‏اند. بنابراین، مى‏توان هماهنگى اصول را با مبانى انسان‏شناسى از طریق هدف و غایت‏شناسى کاملاً توجیه کرد. به بیانى واضحتر منشأ انشقاق اصول، اهدافى است که همواره از زوایاى درک موقعیت انسان در جهان بر اساس رویکردهاى گوناگون به او و جهان دریافت شده است. با توجه به آنچه بیان شد، حداقل مفاهیمى که در دستور کار هر مکتب تربیتى قرار مى‏گیرد عبارت است از: مبنا، هدف، اصل و روش. شناخت مفاهیم مزبور و درک نحوه ارتباط آنها نسبت به یکدیگر و کارکرد متمایز هر یک در زمینه‏ى تربیت، ما را به ساخت چارچوب یا نظام تربیتىِ مشخص رهنمون مى‏سازد؛ چارچوبى که فرایند تربیت در آن آغاز، و به سرانجامى متناسب با شاخص‏هاى آن، نایل مى‏شود.

مفهوم «اصل» در قلمرو تربیت

ارائه‏ى تعریفى نسبتا جامع از اصل، مبتنى بر شناخت روابط موجود میان عناصر تشکیل‏دهنده‏ى نظام تربیتى است. شاید نفى ویژگى عناصر دیگر تشکیل‏دهنده‏ى نظام از اصل، زمینه‏ى مناسب‏ترى را براى شناخت آن فراهم آورد. اصلْ داراى ماهیتى هنجارى، و ناظر به «باید»هاست؛ از این جهت با «مبنا» که خود منشأ اشتقاق اصل است و ماهیتى کاملاً توصیفى دارد و ناظر به «هست»هاست، متفاوت است (هوشیار، ص16؛ باقرى، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، ص68؛ شریعتمدارى، اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، ص11).

از طرف دیگر، اصل با هدف نیز نمى‏تواند یکى باشد، چراکه ابزارى براى نیل به آن (هدف) قلمداد مى‏گردد (هوشیار، ص12 و شکوهى، ص84). البته ذکر این نکته مهم است که اصل یک ابزار و معیار کلّى براى گزینش روش‏هاى گوناگون است؛ از این‏رو نمى‏تواند همان روش باشد، بلکه راه‏نمایى براى انتخاب روش‏هاى تربیت قلمداد مى‏شود. (هوشیار، ص17 و احمدى، ص107 و باقرى، ص69 و شریعتمدارى، ص11).

هر گاه در فرایند تربیت بخواهیم به هدف برسیم باید پیوسته ارتباط ساخت (مبنا) و عمل (روش) را با عامل هدف در قالب اصل تعریف نماییم. در واقع اصل، حاصل مشارکت این سه عامل اساسى در نظام تربیتى است؛ بنابراین، ارائه‏ى هر گونه تعریفى از اصل، بدون توجه به مشارکت عوامل سه‏گانه مذکور، نمى‏تواند یک تعریف کامل و جامع باشد. بدین لحاظ، تعریف مورد نظر ما نگاهى انحصارى به هیچ یک از ساختار یعنى مبنا و کارکرد یعنى روش، ندارد؛ بلکه داراى رویکرد ارتباط متقابل میان ساختار (مبنا) و کارکرد (روش) است (هوشیار، ص49؛ دیویى، ص78 و شاتو، ص258).

بر اساس این رهیافت، تعریف اصل چنین است: سلسله قواعد و معیارهاى کلى (بایدها) که متناسب با ظرفیت‏هاى انسان انتخاب و به منظور تعیین روش‏هاى تربیتى براى دستیابى به اهداف، مورد توجه قرار مى‏گیرند.

ضرورت و فایده‏ى اصل تربیتى

تربیت به عنوان فرایندى که نتیجه‏ى آن صرفا در مقام عمل روشن مى‏شود، داراى وجهه‏اى کاملاً عملى و کاربردى است. از این جهت، هرگونه تلاش نظرى در چارچوب مفهومى باید ناظر به فواید عملى باشد. در این میان نقش مبدّل‏هاى نظرى به عملى و انتقال‏دهنده‏ها روشن مى‏شود. تبلور مفهوم مبدّل در ماهیت اصل تربیتى، به عنوان آخرین مرحله‏ى نظر و سرآغاز اوّلین مرحله عمل تربیتى، مهم‏ترین نقشى است که ضرورت وجود اصول را در نظام تربیتى تبیین مى‏کند (شکوهى، ص142).

بنابراین، مى‏توان فواید ذیل را براى اصل تربیتى ترسیم کرد:

الف) تأثیر در نیل به هدف تربیتى (هوشیار، ص8ـ14؛ زاهدى، ص81؛ کلیات نظام آموزش و پرورش جمهورى اسلامى ایران، ص50 و راسخى، ص24)؛

ب) انعطاف در روش‏ها (شکوهى، ص133)؛

ج) محوریت اصول در ایجاد ارتباط منطقى بین عناصر نظام تربیتى.

ویژگى‏هاى حاکم بر اصول تربیتى:

ویژگى‏هاى حاکم بر اصول تربیتى را مى‏توان به شرح زیر برشمرد:

الف) اصل امرى ابداعى و اختراعى نیست، بلکه با توجه به مبانى خود قابل دستیابى است و یا از رهگذرِ دریافتِ عنصر مشترکِ روش‏هاى مختلف قابل احراز و کشف است؛

ب) اصل مفهومى کلى است و ملاک و معیار واقع مى‏شود؛ بنابراین نمى‏تواند امرى جزئى و داراى یک مصداق معین باشد (شاتو، ص194)؛

ج) اصل صرفا یک پدیده مفهومى است. تفاوت ماهوى اصل با دیگر عناصر نظام تربیتى، یعنى مبنا، هدف و روش، در بعد مفهومى آن است؛ به این معنا که، اصل از ارتباط میان دیگر مفاهیم زاییده مى‏شود، در حالى که مفاهیم مبنا، هدف و روش داراى منشأ انتزاع عینى هستند؛

د) اصل ماهیتى هنجارى (ارزشى) دارد. نظر به این‏که اصل، قاعده و معیارِ عمل و ناظر بر آن‏است، نمى‏تواند رویکردى توصیفى‏نسبت به واقعیات تحت عنوان خود داشته باشد، بلکه، برخلاف مبنا که جنبه‏ى توصیفى از واقعیات دارد، درصدد ارائه‏ى واقعیتى مطابقِ مدلول خود و هنجارى متناسب با خاستگاه خود است. به طور کلّى، اصول تربیت متضمن ارزش‏گذارى متناسب با مبناى پذیرفته شده در تربیت و اهداف مورد نظر آن است؛

ه ) اصل بر روش حاکمیت است و ضابطه مفهومى و رابطه‏اى براى استفاده از روش‏هاست؛ بدین معنا که اصلْ راه‏نمایى نظرى براى گزینش روش‏هاى خاص متناسب با اهداف و طرد دیگر روش‏هاست.

ارتباط اصول با دیگر عناصر نظام تربیتى

نظام مشتمل بر ارکان و عناصرى است که به گونه‏اى منظم با یکدیگر در ارتباط متقابلند. درک بهتر از موقعیت هر یک از عناصر تشکیل دهنده‏ى آن، منوط به کشف ارتباط آن عنصر با دیگر عناصر تشکیل دهنده‏ى نظام مزبور است.

به طور خلاصه، اصل داراى رابطه‏اى یک جانبه با «مبنا» در قالب اشتقاق از آن است و مبانى نیز مفاهیم توصیفى از هست‏ها و واقعیات‏اند. اصل‏ها همان قوانین حاکم بر اعمال تربیتى‏اند که با توجه به ظرفیت‏ها و استعدادهاى متربى، یعنى مبانى انسان‏شناسى شکل گرفته‏اند. اگرچه، این ارتباط به معناى اشتقاق یکپارچه در رابطه علّى و معلولى نیست، بلکه به معناى توجه به زیرساخت‏هاى وجودى در تدوین قوانین تربیتى است.

ارتباط اصل با هدف ارتباطى دوسویه است؛ یعنى همان‏طور که اصل دخالت کاملى در نحوه‏ى وصول به هدف دارد و بدون تمسّک به آن دست‏یابى به هدف میّسر نیست، هر هدفى نیز مى‏تواند براى تحقق خود اصولى را تجویز نماید. مسلما با توجه به ماهیّت اهداف درمى‏یابیم که هر هدفى متناسب با موضوع تربیت، یعنى انسان در نظر گرفته مى‏شود؛ از این رو، اصولى که با توجه به اهداف استخراج مى‏شوند، بدون عنایت به مبانى انسان‏شناسى مورد ارزیابى قرار نمى‏گیرند. بدین لحاظ مى‏توان چنین نتیجه گرفت که اصول، با توجه به پیش‏فرض‏هاى انسان‏شناسى و در نظر گرفتن توانایى‏ها و ویژگیهاى انسان، او را براى دستیابى به اهداف کمک مى‏کنند.

ارتباط اصل با روش در قالب حاکمیت اصل بر آنها توجیه مى‏شود. این ارتباط صرفا از لحاظ کارآیى و سودمندىِ روش، جهت نیل به هدف موردنظر است؛ از این‏رو این‏که گفته مى‏شود روش‏ها از اصول اخذ مى‏گردند، به معناى این نیست که روش‏ها معلول اصول‏اند، بلکه اصول صرفا تبیین‏کننده‏ى نحوه‏ى استفاده از آنها هستند.

منابع اکتشاف اصول تربیت اسلامى

با توجه به حاکمیت روح کلى دین بر ابعاد مختلف و عناصر گوناگون نظام تربیت دینى، هر یک از عوامل مزبور نیز باید به نحوى رنگ دینى داشته باشد. اصل نیز که قانون حرکت و اعمال روشهاى تربیت دینى است از این قاعده مستثنا نیست. بنابر این براى اکتشاف اصول تربیت دینى باید به چگونگى ارتباط آنها با خاستگاه‏شان یعنى دین توجه لازم نمود. مقایسه‏اى اجمالى بین نحوه‏ى اکتشاف و مبانى دریافت اصول در تربیت ـ که ریشه در مناسبات عرفى انسان‏ها با یکدیگر در رفتارهاى اجتماعى دارد ـ ما را به این امر رهنمون مى‏سازد که هر گونه انتساب مستقیم یا


دانلود با لینک مستقیم


اصول تربیت از دیدگاه اسلام

دانلود پروژه تعلیم و تربیت 37 ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلود پروژه تعلیم و تربیت 37 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 60

 

تعلیم و تربیت

پس خدای بزرگ تاریکی های جاهلیت را به وسیله ی حضرت محمد (ص) روشن ساخت و مشکلات و تیرگی کفر را از قلب ها زدود و پرده ها از جلوی دیدگان برداشت . پیامبر (ص) برای هدایت در میان مردم به پا خاست و آنان را از گمراهی نجات داد و از کوری و کور دلی رهانید و به سوی دین استوار الهی رهنمون شد و همه را به راه راست فراخواند . حضرت فاطمه (س)

تربیت در جنبه فردی عملی برای سازندگی انسان وسیله ای جهت هدایت و رشد اوست . از طریق تربیت می توان آدمی را به بلند ترین نقطه جمال و کمال رساند و از افراد بشری که با زمینه های گوناگون و خام بدنیا می آیند ،انسانهایی ساخت متفکر ،مدبر ،خلاق و مولد موجد تحول و تغییر در سطح بین الملل.

تربیت در جنبه جمعی نیز تربیت عاملی برای همسازی و تفاهم داشتن حیات اجتماعی توام با صلح و سعادت زندگی در سایه حفظ و رعایت قوانین است ،امری که وجودش برای ادامه ی حیات همه جوامع ضروری است.

ارزش و قیمت یک جامعه معادن و ثروت های روی زمینی و یا زیر زمینی آن نخواهد بود، بلکه قیمت آن منوط به مغزهای پرورش یافته و انسان های ساخته شده ای است که در آنجا زندگی می کنند و به کار و تلاش می پردازند .

فقدان تربیت صحیح همه گاه برای بشریت یک فاجعه بوده است .جنگ جهانی اول و دوم نشان داد که چگونه انسانها بدون رعایت حقوق یکدیگر که ناشی از تربیت قلطشان بود به جان هم افتاده اند و خون یکدیگر را بر زمین جاری ساختند .

آری : مردمی که خون ریزی می کردند به ظاهر وحشی و بی سواد نبودند بلکه بر اساس نظاماتی به ظاهر متمد تانه تربیت یافته بودند ولی در آن نظام از تعالیم آسمانی و الهی خبری نبود، جسم و تن و غرایز را مورد توجه قرار می دادند بدون آنکه برای آن ضوابطی از درون انسان معین نمایند و امروز تداوم همان خطر مجدداَ بشریت را تهدید می کند از آن بابت که نظامات نه تنها الهی نشده اند بلکه فاصله آن ها با خدا و تعالیم انبیا روز به روز بیشتر می شود.

چنانکه در تعالیم آسمانی و اسلامی مان در((سوره جمعه)) قرآن مجید دین مطالب را میخوانیم:

مساله بعثت پیامبر (ص) و هدف از این رسالت بزرگ که در ارتباط با عزیز و حکیم و قدوس بودن خداوند است پرداخته چنین می گوید : او کسی است که درمیان درس نخوانده ها رسولی از خودشان بر انگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند . و در پرتو این تلاوت (آنها را از هرگونه شرک و کفر و انحراف و فساد پاکیزه کند و کتاب و حکمت بیاموزد.

پیامبر (ص) از میان مردم همین گروه و همین قشر درس نخوانده برخاسته تا عظمت و رسالت را روشن سازد و دلیلی باشد بر حقانیت او ،چرا که کتابی مثل قرآن با این محتوای عمیق ،عظیم ،و فرهنگی چون فرهنگ اسلام محال است زاییده فکری بشر باشد آن هم بشری که نه خود درس خوانده و نه در محیط علم و ادب پرورش یافته ، این نوری است که از


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه تعلیم و تربیت 37 ص