کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

دانلود تفسیر آل عمران

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تفسیر آل عمران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  Word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


 قسمتی از محتوای متن 

 

تعداد صفحات : 11 صفحه

بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر آیات 36 و37 سورهی مبارکهی آلعمران: (فلما وضعتها قالت: رب انی وضعتها انثی) با اینکه میتوانست بفرماید: (فلما وضعت مافی بظنها) از جملهی آنچه در بطن داشت تعبیر کرد.
و فرمود: (وقتی آن را وضع کرد) و این خود کوتاهگوئی لطیفی است و معنای جمله این است که زمانیکه فرزند خود را در شکم داشت بزائید و معلومش گردید که دختر زائیده گفت(پروردگارا من آن را دختر آوردم) و این سخن بهظاهر جملهایست خبری ولی منظور از آن حسرت و اندوه است بهانکه بخواهد بهخدا خبری داده باشد.
(والله اعلم بما وضعت و لیس الذکر کالانثی) این دو جمله از همسر عمران نیست بلکه کلام خدای تعالی است که به عنوان جملهی معترضه آورده شده و بعضی در اینباره دو احتمال میدهند یکی اینکه هر دو جمله کلام مدر مریم همسر عمران باشد دوم اینکه جملهی اولی کلام خدا و دومی کلام همسر عمران باشد که هیچیک درست نیست.
اما اولی درست نیست زیرا پرواضح است که اگر کلام همسر عمران باشد باید آیه به این صورت باشد(خدا بهتر میداند من چهچیز زائیدهام) لکن از آنجا که گفتیم جملهی قبلی(رب انی وضعتها انثی) درمقام اظهار حسرت و اندوه بود از ظاهر جملهی(والله اعلم بما وضعت) استفاده میشود که میخواهد بفرماید ما میدانیم که فرزند او دختر است ولکن با دخترکردن فرزند او خواستیم آرزوی او را به بهترین وجه بر آوریم و به طریقی برآوریم که او را خشنودتر سازد و اگر اومیدانست چرا فرزند در شکم او را دختر کردیم هرگز حسرت نمیخورد و آنطور اندوهناک نمیشد.
او نمیدانست که اگر فرزندش پسر میشد امیدش آنطور که باید محقق نمیشد و ممکن نبود نتایجی که در دختر شدن فرزندش هست در پسرشددن آن بهدست آید.
برای اینکه نهایت نتیجهای که ممکن بود از پسربودن فرزندش بهدست آید این بود که فرزندی چون عیسی از او متولد شود که پیامبری باشد شفادهندهی کورمادرزاد و بیماری برصی و زندهکنندهی مردگان؛ ولکن در دختر بودن حملش نتیجهای دیگر عایده میشود و آن این است که کلمهی الله تمام میشود و پسری بدون پدر میزاید و در نتیجه هم خودش و هم فرزندش آیتی و معجزهای برای اهل عالم میشوند، پسری میزاید که در گهواره با مردم سخن میگوید، روح و کلمهای از خدا میشود، فرزندی که مثلش در نزد خدا مثل آدم است و از او و مادرش آن دختر طاهرهی مبارکه که آثار و برکات و آیا مالی دیگری بروز میکند.
از اینجا روشن میشود که جملهی: (و لیس الذکر کالانثی) نیز نمیتواند کلام همسر فرعون باشد بلکه آن نیز کلام خدای تعالی است و اگر کلام همسر عمران بود جاداشت بفرماید: (و لیس الانثی کالذکر) نهاینکه عکس آن را بفرماید و این بسیار روشن است برای اینکه وقتی انسان یک چیز ارجمند و یا مقام بلندی را آرزو دارد ولی چیزی کمتر از آن و یا مقامی پایینتر از آن بهاو داده میشود از درد حسرت میگوید: این آن نیست که من در طلبش بودم و یا میگوید آنچه بهمن دادند، مثل آنچه من میخواستم نبود؛ و نمیگوید آنچه من آرزو داشتم مثل اینکه بهمن دادنش نیست، از همینجا روشن میشود که (الف)و (لام) در دو کلمهی (الذکر)و(الانثی) تنها الف و لام عهد است.
ولی بیشترین مفسرین جملهی(و لیس الذکر کالانثی) را تتمهی کلام همسر عمران گرفته آنگاه در اینکه چرا نگفت(و لیس الانثی کالذکر) و توجیه اینکه چرا گفت: (و لیس الذکر کالانثی) خود را بهزحمت انداختند و زحمتشان بهجایی نرسیده است.
(و انی سمیتها مریم، و انی اعیذها بک و ذریتها منالشیطانالرجیم) کلمهی مریم در آن شهر بهطوریکه گفتهاند بهمعنای زن عابد و نیز زنی خدمتکار است از همینجا معلوم میشود که چرا این مادر دختر خود را پس از وضعحمل مریم نامید و چرا خدای تعالی این عمل او را حکایت کرد، خواست تا بعد از نومیدی از زائیدن پسری که محرر برای عبادت و خدمت کنید باشد بلادرنگ همین دختر را برای این کار محرر کند، پس اینکه گفت: (سمیتها مریم) بهمنزلهی این است که گفته باشد:( من این دختر را برای تو محرر زائیدم ) دلیلبراینکه جملهی نامبرده بهمنزلهی صیغهی نذر است، این است که خدای سبحان دنبالش این نذر را قبول فرموده، میفرماید:(فتقبلها ربها بقبول حسن، و أنبتها نباتاً حسناً) الخ.
و اینکه بعد از گفتن آن سخن اضافه کرد که من او و ذریهی او را از شر شیطان راندهشده بهخدا پناه میدهم، برای این بود که او و ذریهاش موفق به عبادت و خدمت کنیسه بشوند تا اسم مریم با مسما مطابق باشد.
حال جای این سؤال هست که مادر مریم از کجا دانست مریم دارای ذریه خواهد شد، که در مقام گفتگوی با خدای عزوجل اینطور یعنی بهطور مطلق گفت (من ذریهی او را چنین و چنان کردم) الخ، با اینکه مادر مریم علم غیب نداشت و آیندهی یک کودک برای همه غیب است؛ که جز خدای سبحان کسی آنرا نمیداند و در آنجا در پاسخ از این اشکال گفتیم:او(از جائی خبردارشدهبود) میدانست که بهزودی از شوهرش عمران صاحب فرزندی پسر وصالح میشد و بعد از آنکه حاله شد و همسرش از دنیا رفت شکی نداشت که حمل در شکمش همان پسری است که بهاو وعده دادهاند و بعد از آنکه فرزند را زائید و فهمید حدسش خطا رفته یقین کرد که آن پسر موعود را بهمریم میدهند و او دارای ذریهای است.
بههمینجهت نذرش را که راجعبه پسر بود بهدختر مبدل کرد و دخترش را مریم(زنی عابده و خادمهی کنیسه) نام نهاد و ذریهی او را از شر شیطان رجیم بهخدا پناه داد، این آن چیزی است که دقت در کلام خدا آنرا به ما میفهماند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تفسیر آل عمران

خلاصه ی کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم

اختصاصی از کوشا فایل خلاصه ی کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

خلاصه ی کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم


خلاصه ی کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم

این مجموعه که براساس کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم نوشته آیت الله مکارم شیرازی و علیرضا کمالی است شامل موارد زیر است:

خلاصه کتاب در 74 صفحه

 تست های طبقه بندی شده فصل به فصل در 96 صفحه فاقد تکرار

بخش مقدمه :19 تست

بخش اول . 42 تست

بخش دوم . 30 تست

بخش سوم . 136 تست

بخش چهارم . 37 تست

بخش پنجم . 53 تست

بخش ششم . 47 تست

بخش هفتم . 78 تست

97 سوال  تشریحی با ذکر صفحه کتاب

10 دوره آزمون جامع با پاسخ نامه کلیدی

به همراه فایل PDF کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم نوشته آیت الله مکارم شیرازی و علیرضا کمالی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره چند سوره و تفسیر آن

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق درباره چند سوره و تفسیر آن دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق درباره چند سوره و تفسیر آن


دانلود تحقیق درباره چند سوره و تفسیر آن

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:92

چکیده:

سورة معارج

این سوره در مکه نازل شده و دارای 44 آیه است





تاریخ شروع
5 ذی القعده 1406






محتوای سورة معارج
معروف در میان مفسران این است که سوره « معارج » از سوره های مکی است ،  و بر اساس «فهرست ابن ندیم » و «کتاب نظم الدرر » ، و « تناسق الایات و السور » مطابق نقل «تاریخ القرآن» ابوعبدالله زنجانی این سوره هفتاد و هفتمین سوره ای است که در مکه نازل شده است
ولی این مانع از آن نخواهد بود که بعضی از آیات آن در مدینه نازل شده باشد ، و این منحصر به سوره « معراج » نیست ،‌در بسیاری از سوره های قرآن که مکی است آیه یا آیاتی وجود دارد که در مدینه نازل شده ، و به عکس بعضی از سوره های مدنی آیات مکی دارد .
نمونه های زیادی از این موضوع را «‌علامه امینی » در « الغدیر » آورده است . 1
دلیل بر اینکه آیات آغاز این سوره در مدینه نازل شده روایات زیادی است که در تفسیر این آیات به خواست خدا خواهد آمد .
به هر حال ویژگیهای سوره های مکی مانند بحث پیرامون اصول دین مخصوصاً معاد و انذار مشرکان و مخالفان در این سوره کاملا نمایان است ، و روی همرفته این سوره دارای چهار بخش است :
بخش اول از عذاب سریع کسی سخن می گوید که بعضی از گفته های پیامبر صلی الله علیه و اله را انکار کرد ، و گفت اگر این سخن حق است عذابی بر من نازل شود و نازل شد ( آیه 1 تا 3 )
بخش دوم بسیاری از خصوصیات قیامت و مقدمات آن و حالات کفار در آن روز آمده است .(آیات 4 تا 18 )
بخش سوم این سوره بیانگر قسمتهائی از صفات انسانهای نیک و بد است که او را بهشتی یا دوزخی می کند ( آیات 19 تا 34 )
بخش چهارم  شامل انذارهائی است نسبت به مشرکان و منکران ، و بار دیگر به مساله رستاخیز برمی گردد و سوره را پایان می دهد .

فضیلت تلاوت این سوره
در حدیثی از پیغمبر ( صَلی اللهُ علیه و آله ) می خوانیم :  من قرأ « سأل سائل » اعطاه الله ثواب الذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون و الذین هم علی صلواتهم یحافظون :
« کسی که سوره « سأل سائل » را بخواند خداوند ثواب کسانی را به او می دهد که امانات و عهد و پیمان خود را حفظ می کنند و کسانی که مواظب و مراقب نمازهای خویشند »   
حدیث دیگری از امام باقر « علیه السلام » آمده است :  من أدمن قرائته «‌سأل سائل » لم یسأله الله یوم القیامه عن ذنب عمله و اسکنه جنته مع محمد (ص) :
کسی که پیوسته سورة «‌سأل سائل » را بخواند خداوند در قیامت او را از گناهانش باز پرسی نمی‌کند ، و او را در بهشتش با محمد «‌صَلی الله عَلیه و اله » سکونت می دهد »   
همین مضمون از امان صادق «‌علیه السلام » نقل شده است .
بدیهی است آنچه انسان را مشمول اینهمه ثواب عظیم می کند تلاوتی است که با عقیده و ایمان ، و سپس با عمل همراه باشد ، نه اینکه آیات و سوره را بخواند و هیچ انعکاسی در روح و فکر و عملش نداشته باشد .
سورة معارج
بِسْمِ اللهِ‌الرَّحْمنِ‌الرَّحیمِ
(1)    سَاَلَ سآئَلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ  لا
(2)    لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ‌
(3)    مِنَ اللهِ ذِی الْمَعارِجِ ط

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ترجمه :
1ـ تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد !
2ـ این عذاب مخصوص کافران است ، و هیچکس نمی تواند آن را دفع کند .
3ـ از سوی خداوند ذی المعارج است ( خداوندی که فرشتگانش بر آسمانها صعود می کند ) .
شأن نزول :
بسیاری از مفسران و ارباب حدیث شأن نزولی برای این آیات نقل کرده اند که حاصل آن چنین است :
جزء بیست و نهم
«هنگامی که رسول خدا ( صَلی اللهُ عَلیْه و آله ) علی ( عَلیه السلام ) را در روز « غدیر خم » به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت :  من کنت مولاه فعلی مولاه  «‌هر کس من مولی و ولی او هستم علی مولی و ولی او است » چیزی نگذشت که این مسأله در بلاد و شهرها منتشر شد «نعمان بن حارث فهری »  خدمت پیامبر( صَلی اللهُ عَلیْه و آله ) آمد و عرض کرد تو به ما دستور دادی شهادت به یگانگی خدا و اینکه تو فرستاده او هستی دهیم ماهم شهادت دادیم ، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی ما همه اینها را نیز پذیرفتیم ، اما با اینها راضی نشدی تا اینکه این جوان ( اشاره به علی علیه السّلام ) را به جانشینی خود منصوب کردی ، و گفتی : من کنت مولاه فعلی مولاه ، آیا این سخنی است از ناحیه خودت یا از سوی خدا ؟ !
پیامبر ( صَلی اللهُ عَلیْه و آله )  فرمود : « قسم به خدائی که معبودی جز او نیست این از ناحیه خدا است »‌.
« نعمان » روی برگرداند در حالی که می گفت اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطِر علینا حجاره من السماء :  «‌خداوندا ! اگر این سخن حق است و از ناحیه تو ، سنگی از آسمان بر ما بباران » !‌
اینجا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت ، همینجا آیه سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع  نازل گشت »
آنچه را در بالا گفتیم مضمون عبارتی است که در « مجمع البیان » از «‌ابوالقاسم حسکانی » با سلسله سندش از « امام صادق علیه السّلام » نقل شده است .   
همین مضمون را بسیاری از مفسران اهل سنت ، و روات حدیث با مختصری تفاوت نقل کرده اند .
مرحوم  « علامه امینی »  در «‌الغدیر » آن را از سی نفر از علمای معروف اهل سنت نقل می کند ( با ذکر مدرک و نقل عین عبارت ) از جمله :
تفسیر  غریب القرآن  «‌حافظ ابو عبید هروی »
تفسیر  شفاء الصدور  « ابوبکر نقاش موصلی »‌
تفسیر الکشف و البیان  «‌ابواسحاق ثعالبی »
تفسیر ابوبکر یحیی « القرطبی »
تذکره ابواسحاق « ثعلبی »
کتاب  فرائد السمطین  « حموینی »
کتاب « درر السمطین » « شیخ محمّد زرندی »
تفسیر  سراج المنیر  « شمس الدین شافعی »
کتاب  « سیرة حلبی »
کتاب  « نور الابصار »  « سید مؤمن شبلنجی »
و کتاب  شرح جامع الصغیر سیوطی  از « شمس الدین الشفاعی »
و غیر اینها  
در بسیاری از این کتب تصریح شده که آیات فوق در همین رابطه نازل شده است ،‌البته دربارة اینکه این شخص « حارث بن نعمان » بوده یا « جابربن نذر » یا «‌نعمان بن حارث فهری » اختلاف است، و می دانیم این امر تأثیری در اصل مطلب ندارد .
البته بعضی از مفسران یا محدثانی که فضائل علی علیه السّلام را با ناخشنودی می پذیرند ایرادهای مختلفی بر این شأن نزول گرفته اند که در پایان بحث تفسیری به خواست خدا به آن اشاره خواهد شد .
خداوند « مشارق »‌و « مغارب »
در آیات قرآن مجید گاهی تعبیر  «‌مشرق »‌و «‌مغرب »  به صورتی «‌مفرد » آمده است مانند آیه 115 بقره ولله المشرق و المغرب :  « مشرق و مغرب از آن خدا است » و گاه به صورت « تثنیه » آمده است ، مانند آیه 17 سوره رحمن  رب المشرقین و رب المغربین  : « پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب » و گاه به صورت « جمع »  المشارق و المغارب  مانند آیه مورد بحث .
بعضی کوته نظران این تعبیرات را متضاد پنداشته اند ، د رحالی که همگی هماهنگ ، و هر یک اشاره به نکته ای است ، توضیح اینکه خورشید هر روز از نقطه تازه ای طلوع ، و در نقطه تازه ای غروب  می کند ، بنابراین به تعداد روزهای سال مشرق و مغرب داریم ، و از سوی دیگر در میان اینهمه مشرق و مغرب دو مشرق و دو مغرب در میان آنها ممتاز است که یکی در آغاز تابستان ،  یعنی حداکثر اوج خورشید در مدار شمالی ، و یکی در آغاز زمستان یعنی حداقل پائین آمدن خورشید در مدار جنوبی است ( که از یکی تعبیر به  مدار رأس السرطان و  از دیگری تعبیر به مدار رأس الجُدَی  می کنند ) و چون این دو کاملا مشخص است روی آن مخصوصاً تکیه شده است ، علاوه بر این دو مشرق و دو مغرب دیگر که آنها را مشرق و مغرب اعتدالی می نامند ( در اول بهار و اول پائیز هنگامی که شب و روز در تمام دنیا برابر است ) نیز مشخص می باشد که بعضی  رب المشرقین و رب المغربین  را اشاره به آن گرفته اند و آن نیز قابل توجه است .
اما آنجا که به صورت « مفرد »‌ذکر شده معنی جنس را دارد که توجه تنها روی اصل مشرق و مغرب است بی آنکه نظر به افراد داشته باشد ،  به این ترتیب تعبیرات مختلف بالا هر یک نکته ای دارد و انسان را متوجه تغییرات مختلف طلوع و غروب آفتاب و تغییر منظم مدارات شمس می کند.




سورة نوح

این سوره در مکه نازل شده و دارای 28 آیه است



تاریخ شروع
22 ذی الحجه الحرام 1406




محتوای سورة نوح
این سوره چنانکه از نامش پیدا است سرگذشت نوح پیامبر ( صَلی اللهُ عَلیْه و آله ) را بیان می کند ، در سوره های متعددی از قرآن مجید به سرگذشت این پیامبر بزرگ اشاره شده ، از جمله سوره های «‌شعرا » ، «‌مؤمنون »‌،‌« اعراف » ، «‌انبیاء » و از همه محشر وحتر در سوره « هود » آمده که در حدود 25 آیة درباره این پیامبر اولوالعزم سخن می گوید ( از آیة 25 تا 49)
ولی آنچه در سوره نوح آمده قسمت خاصی از زندگی او است که در جائی دیگر به این سبک نیامده است ، و این قسمت مربوط به دعوت مستمر و پی گیر ! و به سوی توحید ، و کیفیت ، و عناصر این دعوت . و ریزه کاری هائی است که در این مسأله مهم به کار رفته است ، آن هم در برابر  قوم لجوج و خودخواه و متکبری که مطلقا حاضر نبودند در برابر حق سر فرود آورند .
با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده ، و پیامبر و مسلمانان اندک آن زمان در شرائطی مشابه شرائط زمان نوح و یارانش قرار داشتند ، مسائل زیادی را به آنها می آموزد ، و یکی از اهداف ذکر این ماجرا همین بوده است از جمله اینکه :
1ـ به آنها یاد می دهد که چگونه از طریق استدلال منطقی توأم با محبت و دلسوزی کامل دشمنان را تبلیغ کنند ، و از هر وسیله مفید و مؤثرتری در این راه بهره گیرند .
2ـ به آنها می آموزد که هرگز در طریق دعوت به سوی خدا خسته نشوند هر چند سالها طول بکشد ، و دشمن کار شکنی کند .
3 ـ به آنها می آموزد که در یک دست وسائل تشویق ، و در دست دیگر عوامل انداز را داشته باشند، و از هر دو در طریق دعوت بهره گیرند .
4 ـ آیات آخر این سوره هشداری است برای مشرکان لجوج که اگر در برابر حق تسلیم نشوند و به فرمان خدا گردن ننهند عاقبت دردناکی در پیش دارند .
5ـ علاوه بر اینها این سوره سبب تسلّی خاطر برای پیامبر ( صَلی اللهُ عَلیْه و آله ) و مؤمنان نخستین و افراد مشابه آنها است که در برنامه های خود به لطف خدا دلگرم و در برابر مشکلات و سختیها صابر و شکیبا باشند .
به تعبیر دیگر این سوره ترسیمی است از بیان مبارزه دائمی طرفداران حق و باطل و برنامه هائی که طرفداران حق در مسیر خود باید به کار بندند .

فضیلت تلاوت سوره
در حدیثی از پیغمبرگرامی اسلام ( صَلی اللهُ عَلیْه و آله ) می خوانیم :  من قَرَأ سُورَهَ نوح کان مِن المءمنین الذین تدرکهم دعوه نوح :  «‌کسی که سوره « نوح » را بخواند از مؤمنانی خواهد بود که شعاع دعوت نوح پیامبر اورا فرا می گیرد »   .
و در حدیث دیگری از امام صادق علیه السّلام می خوانیم  من کان یؤمن بالله و الیوم الاخر و یقرأ کتابَهُ فُلَایدع اِن یقرأ سوره : « انا ارسلنا نوحاً » فای عبدُ‌قرأها

 


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق ولایت در قرآن کریم تفسیر و بررسی آیات

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق ولایت در قرآن کریم تفسیر و بررسی آیات دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق ولایت در قرآن کریم تفسیر و بررسی آیات


دانلود تحقیق ولایت در قرآن کریم تفسیر و بررسی آیات

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:29

چکیده:

انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم رکعون .
آیه ۵۵ سوره مبارکه مائده .
ولی شما تنها خدا و پیامبر او ست و کسانی که ایمان آورده اند همان کسانی که نماز زا بر پا می دارند در حال رکوع زکات می دهند .
در این پژوهش با انتخاب ۱۰ آیه از سوره های آل عمران ،مائده، شوری و بقره برآنیم تا از دیدگاه قرآن به مساله ولایت بنگریم و با کنکاش در آیات به تعمق در این مساله پرداخته و جلوه های بیشتری از معارف قرآنی بر ما آشکار شود .

موضوع تحقیق :ولایت در قرآن کریم تفسیر و بررسی آیات
گروه معارف دانشگاه هنر ،واحد درسی :معارف اسلامی ۲
استاد راهنما : جناب آقای زارعی رضایی
دانشجو : غزال صالحی :معماری ۸۰
نیمسال دوم سال تحصیلی ۸۴-۸۳
تاریخ تحویل :۳۰/۳/۱۳۸۴

فهرست منابع وماخذ :
۱- معارف اسلامی ۲، علیرضا امینی و محسن جوادی ،فصل دوم ،امامت
۲- ترجمه تفسیر المیزان ،استاد علامه طباطبایی (رض) ،جلد دوم
۳- ترجمه تفسیر المیزان ،‌استاد علامه طباطبایی(رض)‌،جلد سوم
۴- ترجمه تفسیر المیزان ،استاد علامه طباطبایی(رض)‌،جلد پنجم

انا انزلنا التوریه فیها هدی و نور یحکم بها النبیون الذین اسلموا للذین هادوا والربانیون والاخبار بما استحفضوا من کتاب الله وکانوا علیه شهدا فلا تخشوا الناس و اخشون و لا تشتروا بآیاتی ثمناً قلیلاً و من لم یحکم بما انزل الله فاولیئک هم الکافرین .

کتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس والعین بالعین و الا نف بالانف و الاذن بالاذن و السن و الجروح قصاص فمن تصدق به فهو کفاره له و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون .
و لیحکم اهل الانجیل بما انزل الله فیه و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الفاسقون
افحکم الجاهلیه یبغون و من احسن من الله حکماً لقوم یوقنون.

تورات را نیز نازل کردیم که در آن هدایت و نور بود وانبیاء که دین اسلام داشتند با آن در بین یهودیان حکم می کردند وهمچنین علمای ربانی و مربی مردم و خبرگان از یهود ونصرا به مقداری که از کتاب خدا حفظ بودند و بر آن شهادت می دادند طبق آندر بین مردم حکم می کردند (پس شما علمای یهود عصر حاضر به هیچ انگیزه ای احکام و آیات تورات را دگرگون مسازید نه به انگیزه ترس ونه به انگیزه طمع ) پس از مردم نترسید و تنها از من بترسید و به طمع مال و آقائی آیات مرا به بهائی اندک نفروشید که هر کس بدانچه خدا نازل کرده حکم نکند او و همفکرانش کافرند .

و ما در تورات علیه یهودیان در باب قصاص حکم کردیم به اینکه جان قاتل در برابر قتلش و چشم جانی در برابر چشمی که از دیگری کورکرده وبینی جانی در برابر بینی دیگری که بریده شده گرفته شود وهر جراحتی که جانی بر دیگران وارد آورده بر او وارد می آورند و قصاص می گیرند ـ مگر اینکه آسیب دبده تصدق و احسان نماید ـ پس اگر کسی تصدق کند و قصاص نگیرد این عمل نیکش کفاره گناهان اومی شود و باز تکرار میکنم کسی که حکم نکند بدانچه خدا نازل کرده او و همفکرانش از ظالمانند .

و اهل انجیل باید بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم کنند و کسی که حکم نکند بدانچه خدا نازل کرده او و همفکرانش فاسق و عصیان پیشه گانند .
اینان با اعراض خود از دین حق چه می جویند و چه چیز به جز حکم جاهلیت می توانند بجویند و کیست که حکمش بهتر از حکم خدا باشد ؟ پس اینان مردمی صاحب یقین نیستند .
این آیه شریفه به منزله تعلیل است و این آیه و آیات بعد از آن بیانگر این معنایند که خدای سبحان برای امت ها با اختلافی که در عهد و عصر آنهاست شرایعی تشریع کرده و آن شرایع را در کتبی که نازل کرده قرار داده تا به وسیله آن شرایع هدایت شوند و راه را از چاه تشخیص دهند و هر وقت با یکدیگر بر سر حادثه ای اختلاف کردند به آن کتاب و شریعت مراجعه نمایند وانبیا و علمای هر امتی را دستور داده که بر طبق آن شریعت و کتاب حکم کنند و آن شریعت را به تمام معنا حفظ نمایند و به هیچ وجه اجازه ندهند که دستخوش تغییر و تحریف گردد ودر مقابل حکمی که می کنند چیزی از مردم مطالبه نکنند که هرچه مطالبه کنند ثمنی قلیل است و در اجرای احکام الهی از احدی نترسند وتنها از خدای تعالی بترسند .

واین معانی را به شدت هر چه بیشتر تاکید کرده و آنان را از پیروی هوای نفس وتفتین دنیا پرستان برحذر باشند و اگر به اختلاف امت ها و زمانها احکامی مختلف تشریع کرده برای این بوده که امتحان الهی تمام شود چون استعداد زمانها به مرور مختلف می شود و معلوم است که دو استعداد مختلف از نظر شدت و ضعفبا یک تربیت علمی و عملی و بر یک روال استکمال نمی کند هر استعدادی برای رسیدن به کمال مکتبی و تربیتی خا ص به خود لازم است .

پس اینکه فرمود«‌انا نزلنا التوریه فیها هدی ونور»معنایش این است که ما تورات را نازل کردیم کهدر آن مقداری احکام و معارف الهی ومایه هدایت وجود دارد و مداری نور بر حسب حال بنی اسراییل واستعداد آنان در آن هست. (آری کلمه فیها دلیل روشنی است بر اینکه اولاً آنچه در تورات فعلی هست هدایت نیست بلکه در میان مطالب تورات هدایت وجود دارد و ثانیاً آنچه از هدایت در تورات هست پاره ای از هدایت است نه کل هدایت وخلاصه چنان نیست که برای همه بشر ودر همه قرون کافی باشد «مترجم ».

و خدای تعالی در قرآن کریمش اخلاق عمومی بنی اسراییل وخصوصیات نژادی آنان و مدار فهمشان را ذکر کرد به همین جهت در تورات از هدایت جز مقداری را نازل نکرد واز نور جز بعضی از آن را قرار نداد چون بنی اسراییل هم سابقه دار بودند (و انبیائی دیگر در میان آنان برخاست )‌و هم امتی قدیمی بودند و هم استعدادشان برای پذیرفتن هدایت اندک بود قرآن کریم در آیه زیر با آوردن کلمه «من» به این نکته که گفتیم تورات مشتمل بر مقداری هدایت است نه کل هدایت اشاره نمود ومیفرماید :«و کتبنا له فی الالواح من کل شی موعظه و تفصیلاً لکل شی ».

در اینجمله اگر نبیین را به اسلام – که همان تسلیم شدن در برابر خدای تعالی است تسلیم شدن هم از نظر قرآن عبارت است از همان دین توصیف کرد برای این بود که اشاره کرده باشد به اینکه دین در همه ادوار بشری یکی است و آن عبارت است از اسلام و تسلیم شدن برای خدا واستنکاف نکردن از عبادت او واینکه احدی از مومنین به خدا به اینکه تسلیم خدا است و به اصطلاح مسلمان به معنای عام است نمی تواند از قبول حکمی از احکام خدا و شریعتی از شرایع او را نپذیرد و از پذیرفتن آن استکبار کند .
ربما استحفظوا من کتاب الله و کانوا علیه شهداء.

یعنی :تورات را نازل کردیم که در آن هدایت ونوری است که انبیاء که تسلیم خدا بودند برای یهودیان به آن هدایت و نور حکم می کردند و نیز ربانیان و یا علمائی که از هر چیزی بریدند و در علم و عمل فقط به خدا پیوستند و یا کسانی که تربیت بشر به ایشان و علم ایشان محول شده – البته این معنای دوم بنابراین است که کلمه ربانیان و یا تربیت مشتق شده باشد – وهمچنین احبار یعنی خبرگان از علمای یهود به آن هدایت و نور حکم می کردند چون خدا یتعالی از آنان خواسته بود بدانچه او دستور می دهد واز آنان خواسته حکم کنند وآن این بود که «از کتاب خدا احکامش را نگهبان باشد و بههمین جهت که نگهبانان احکام خدا و حاملین آنند شاهدان بر کتاب خدا شدند تا در نتیجه تغییر و تحریفی در کتاب خدا رخ ندهد چون به فرض

که دمنان در کتاب تورات نوشته شده قلمی ببرند و تحریف بکنند تورات تحریف نمی شود چون در سینه این احبار و علمای ربانی محفوظ است بنابراین جمله : «و کانوا علیه شهدا» به منزله نتیجه است برای جمله «بما استحفظوا» و معنای مجموع دو جمله ای ایناست که علمای ربانی و احبار وخبرگان یهود مامور شده بودند به حفظ تورات تا در نتیجه حافظ آن و شاهد بر آن باشند – هر جا اختلافی پدید آمد که فلان حکم از تورات است یا نه اینان که تورات را از بر دارند شهادت دهند که هست یا شهادت دهند که نیست .

و این معنایی که ما برای شهادت کردیم همان چیزی است که سیاق آیه به آن اشاره میکند ولی بسا از مفسرین که گفته باشند مراد از شهادت شهادت بر حکم پیامبر اسلام در مورد رجم است واینکه رجم و سنگسار در تورات هم ثابت است ویا گفته باشند :مراد شهادت بر کتاب است و اینکه این تورات از ناحیه خدای یگانه ای نازل شد که احدی شریک او نیست .لیکن از جهت سیاق و زمینه گفتار هیچ شاهدی بر این معنا وجود ندارد .

«فلا تخشوا الناس و اخشون و لاتشتروا بآیاتی ثمناً قلیلاً»
این جمله به شهادت اینکه حرف «فاء» که کارش تفریع است بر سر آن آمده نتیجه گیری و تفریع برجمله :«انا انزلنا التوریه فیها هدی ونور یحکم بها…» است و چنین معنا می دهد :« حال که معلوم شد تورات از ناحیه ما نازل شده و مشتمل بر شریعتی است که انبیاء و ربانیان و احبار با آن شریعت بین شما حکم می کنند پس زنهار که چیزی از آنرا کتمان کنید و به انگیزه ترس به اینکه از مردم بترسید و پروردگار خود را فراموش کنید نه چنین مکنید بلکه تنها از خدا بترسید که دیگر از مردم نخواهید ترسید و اما انگیزه طمع به اینکه «آیات خدا را در برابر بهائی اندکی بفروشید » را کنار بگذارید زیرا مال و جاه دنیوی امری است زایل و باطل .


دانلود با لینک مستقیم

مقاله بررسی و تفسیر قاعده لاضرر

اختصاصی از کوشا فایل مقاله بررسی و تفسیر قاعده لاضرر دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله بررسی و تفسیر قاعده لاضرر


مقاله بررسی و تفسیر قاعده لاضرر

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:40

فهرست مطالب:

مقدمه :

فصل اول : بررسی و  تفسیر قاعده لاضرر

گفتار اول : مدارک قاعده لاضرر

متن حدیث لاضرر

گفتار دوم : معانی قاعده لاضرر

مفاد حقوقی روایت

نقد و بررسی نظرات مربوط به معنای قاعده لاضرر

گفتار سوم : شرح اشکالاتی که بر قاعده لاضرر وارد شده

فصل دوم : تنبیهات قاعده لاضرر

گفتار اول : دفع ضرر از خود با اضرار به غیر

گفتار دوم : تحمل ضرر غیر

گفتار سوم : تعارض ضررین بر یک نفر

گفتار چهارم : تعارض ضررین نسبت به دو نفر

گفتار پنجم : تعارض قاعده لاضرر و قاعده تسلیط

گفتار ششم : اضرار به غیر در اثر اکراه

گفتار هفتم : آیا قاعده لاضرر شامل امور عدمی هم می‌شود

گفتار هشتم : رابطه خیارات با قاعده لاضرر

گفتار نهم : رابطه قاعده لاضرر باشفعه

گفتار دهم : منع سوء استفاده از حق و قاعده لاضرر

گفتار یازدهم : موارد کاربرد قاعده لاضرر در قانون مدنی

مقدمه:

از جمله قواعدی که در تعدیل یا تکمیل نصوص شرعی کاربرد مؤثر دارد و احکام فرعی فراوانی از آن متفرع شده است قاعده لاضرر یا قاعده نفی ضرر است . با آنکه نصوص شرعی متعددی به عنوان مدرک قاعده مزبور مورد استناد فقها واقع شده است اما بدون تردید قبح ضرر و حسن جلوگیری از آن و در نتیجه نهی از ضرر از احکامی است که عقل صرفنظر از متون شرعی یا ادله نقلی به آن حکم می‌کند و از مستقلات عقلیه است به عبارت دیگر این قاعده از قواعد کلی مبتنی بر انصاف است .

اهمیت قاعده مذکور به حدی است که بسیاری از فقها از گذشته دور و نزدیک در تالیفات و تقریرات خود رساله مستقلی را به آن اختصاص داده‌اند .

مرحوم علامه بزرگوار شیخ مرتضی انصاری از جمله فقهای بزرگی است که رساله مخصوصی درباره قاعده لاضرر تنظیم نموده این رساله در آخر کتاب مکاسب ایشان به چاپ رسیده است و این در حالی است که مرحوم شیخ در ذیل قاعده اشتغال در آخر فوائدالاصول نیز قاعده لاضرر را مورد بحث قرار داده است . همچنین مرحوم علامه ملا احمد نراقی در کتاب عوائد الایام و نیز محقق بزرگوار شیخ شریعت اصفهانی در خصوص این قاعده تحقیق کرده‌اند

در زمان معاصر امام خمینی مدظله در این باب تحقیقی به عمل آورده‌اند که در ضمن چند رساله دیگر تحت عنوان الرسائل در سال 1384 ه ـ ق در قم به چاپ رسیده است .

فصل اول

 بررسی و تفسیرقاعده لاضرر

گفتار اول : مدارک قاعده لاضرر

1-قرآن

در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که مستقیما بر نهی از اضرار تاکید دارد که به ذکر چند نمونه از آن مبادرت می‌گردد .

ــ در آیه 233 سوره بقره چنین آمده است :«لا تضار والده بولدها ولا مولود له بولده » به این معنی که پدر و مادر نباید به فرزند خود و خود زیان برسانند یا در صدد زیان رساندن برآیند و یا به پدر و مادر نباید به سبب فرزند زیان رسانیده شود .

ــ در آیه 231 سوره بقره می‌فرماید : « و لا تمسکو هن ضرارا لتعتدو » در این آیه از اینکه مردان برای ضرر زدن و تجاوز به حقوق زنان آنان را نگهداری کنند و از طلاق آنها خودداری کنند صراحتا نهی شده است .

ــ خداوند در آیه 12 از سوره نساء می‌فرماید : « من بعد وصیه یوصی بها او دین غیر مضار » یعنی از بعد وصیتی که وصیت می‌شود به آن یا دینی غیر ضرر رساننده . قضیه از این قرار است که می‌فرماید ترکه بین ورثه تقسیم می‌شود بعد از آنکه مورد وصیت یا دینی که « غیرمضار » است از ترکه خارج گردد یعنی وصیتی که موصی به ورثه ظلم نکرده و ضرر نزده باشد چون ممکن بود موصی به قصد اضرار به ورثه به دینی اقرار کند و بدین وسیله ورثه را از میراث ممنوع و محروم نماید .

آیه 284 سوره بقره می‌فرماید : « و لا یضار کاتب و لا شهید » ( کاتب و گواهی دهنده دین نباید ضرر برساند ) یعنی کاتب و تنظیم کننده دین و معامله نباید امری را که غیر واقع است بنویسد و همچنین شاهد باید دقیقا به چیزی که اتفاق افتاده گواهی دهد و چیزی از آن نکاهد .


دانلود با لینک مستقیم