پایان نامه جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ 199 ص
فایل بصورت word میباشد
نمونه سوال جامعه شناسی جنگ
آشنایی با جنگ جهانی دوم
13 ص
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:80
چکیده:
جنگهای صلیبی اوج حواث قرون وسطی و شاید جالبترین واقعه ای بود که در تاریخ اروپا وخاور نزدیک روی می داد. اکنون دو دین بزرگ جهان ،اسلام و مسیحیت ، بعد از قرنها مناظره،سرانجام آن را به حکمیت نهایی بشرـ یعنی به میدان جنگ – واگذارمی کردند. تمام ترقیات قرون وسطایی ، جمیع عرصةبازرگانی و جهان مسیحی ،همةشور و اعتقاد مذهبی ،وکلیةقدرت فئودالیسم و فریبندگی شوالیه گری در دویست سال جنگی که برای بشر و منافع بارزگانی در گرفت به اوج کمال و ذروةاعتلا رسید.
اولین علت مستقیم جنگهای صلیبی پیشتازی ترکان سلجوقی بود. دنیا خود را با سلطةمسلمانان بر خاور نزدیک وفق داده بود. خلفای فاطمی مصر در حکومت بر فلسطین طریق مدارا پیش گرفته بودند و ،صرف نظر از چند واقعة استثنایی ، فرقه های مسیحی آن سامان از آزادی زیادی در پیروی از تعالیم دینی خویش برخوردار بودند. حاکم،خلیفة دیوانةقاهره، کلیسای قیامت را ویران کرده بود ( 1010)لکن خود مسلمانان مبالغ معتنا بهی خرج تعمیر مجدد آن کرده بودند. در سال 1047،جهانگرد و شاعر ایرانی، ناصر خسرو ، کلیسای مزبور راجنین توصیف کرد:«… جایی وسیع است چنانکه هشت هزار آدمی را درآن جای باشد،همه را به تکلف بسیار ساخته از رخام رنگین و نقاشی و تصویر ، وکلیسا را از اندرون به دیباهای رومی آراسته مصور کرده و بسیار زر طلا بر آنجا به کار برده ، و صورت عیسی علیه السلام را چد جا ساخته که بر خری نشسته .»
این فقط یکی از کلیساهای متعدد در بیت المقدس بود . زایران مسیحی حق داشتند آزادانه به اماکن متبر که رفت و آمد کنند، سالیان سالیان سال بود که زیارت فلسطین نوعی عبادت یا کفاره محسوب می شد،همه جا اروپا ،انسان کسانی را می دید که برگهای نخل فلسطین را چلیپا وار، به نشانةزیارت از اماکن متبر که ،زیور تنپوش خویش می کردند.،پیرز پلومن معتقد بود که این قبیل افراد «رخصت داشتند که از آن پس تمام عمر سخن دروغ بگویند .» لکن در 1070 ترکان بیت المقدس را از چنگ فاطمیان بیرون آوردند، و زایران مسیحی از این پس ناقل روایاتی بودند دربارةتعدی ترکان وبی حرمتی
آنها نسبت به اماکن متبرکه. طبق روایتی قدیمی که صحت آن مسلم نیست ،یکی از زایران به نام پیر لومیت ( پیر منزوی )از جانب سیمون ،بطرک بیت المقدس ،نامه ای نزد پاپ اوربانوس دوم به رم آورد که در طی آن تعقیب و آزار مسیحیان فلسطین بتفصیل بیان ،
واز پاپ عاجزانه تقاضای کمک شده بود (1088).
دومین علت مستقیم جنگهای صلیبی تضعیف خطرناک امپراطوری بیزانس بود. امپراطوری مزبور مدت هفت قرن میان تقاطع بزرگراههای اروپا و آسیا قرار داشت ومانع تهاجم لشکریان آسیایی وخیل جماعات چادرنشین استپها به اروپا بود. اکنون این امپراوری بر اثر نفاقهای داخلی، بدعتهای مخرب، و شقاق 1054 که مایةجدایی آن از غرب شده بود، آن قدر ضعیف بود که دیگر نمی توانست موفق به انجام این امر خطیر تاریخی شود. در حالی که بلغارها، پجنگها ، کومانها ،, وروسها بر دروازه های اروپایی آن هجوم می بردند،ترکان مشغول تکه تکه کردن ایالات آسیایی آن امپراطوری بودند. در 1071
سپاهیان بیزانس تقریباً در مناذگر تارومار شدند . ترکان سلجوقی ادسا{ الرهایا اورفه }، انطاکیه ( 1085)، طرسوس، حتی نیقیه را تسخیر کردند واز آن سوی بوسفور چشم برخودشهر قسطنیه دوختند. امپراطور آلکسیون اول (1081-1118)، با امضای عهدنامةخفت آوری ،بخشی از آسیای صغیر را نجات بخشید، لکن برای مقابله با هجومهای بیشتر فاقد قوای نظامی بود. اگر قسطنطنیه به دست ترکان می افتاد،تمامی اروپای خاوری در برابر لشکریان آنها مفتوح می شد وفتح تور ( 732) بی نتیجه می ماند. آلکسیوس غرور مذهبی را فراموش کرد،سفرایی نزد پاپ اور بانوس دوم و شورای
پیاچنتسا گسیل داشت،واروپای لاتین را تشویق کرد اورا در هزیمت دادن ترکان از اروپا یاری کند. آلکسیوس می گفت که مبارزه با این جماعت کفار در خاک آسیا عاقلانه تر خواهد بود تاآنکه دست روی دست نند و منتظر سیل آنها از طریق شبه جزیرةباکان به
پایتختهای اروپایی باشند. سو مین علت مستقیم جنگهای صلیبی حس جاه طلبی شهرهای ایتالیایی مانند پیزا،جنوا،ونیز، وآمالفی بود که می خواستند دامنةقدرت تجاری روزافزون خود را بسط دهند. هنگامی حوزة حکومت مسلمین را در اسپانیا کاهش دادند (از 1085 به بعد)،مدیترانة باختری به روی بازرگانان مسیحی بازشد. شهرهای ایتالیایی از راه بنا
صادر کنندة کالاهای داخلی و مصنوعات ورای آلپ ثروتمند تر و نیرومندتر شدند و در صدد بر آمدند به برتری مسلمانان در مدیترانةخاوری پایان دادةبازارهای خاور نزدیک را به روی امتعة اروپای باختری بکشانید.م اطلاع نداریم که این سوداگران ایتالیایی تا چه حد به شخص پاپ تقرب داشتند. تصمیم نهایی از جانب خود اوربانوس گرفته شد. این فکر به مخلیة سایر پاپها هم خطور کرده بود. مثلا ژربر، که به اسم سیلوستر دوم مقام یاپی را احراز کرد،از عالم مسیحیت خواستار نجات بیت المقدس شد،و بنا به اصرار او جماعتی از مبارزان مسیحی بی نتیجه قدم به خاک سوریه گذاشتند(حد1001). گرگوریوس هفتم در گرماگرم مبارزةمتهدم کننده ای با هانری چهارم گفته بود:«جان بر کف نهادن در راه نجات اماکن متبرکه در نظر من بمراتب خوشتر است تا حکومت بر عالمی.» هنگامی که اوربانوس در مارس 1095 ریاست شورای پیاچنتسا را به عهده گرفت، آتش آن مبارزه هنوز سرد نشده بود. در این شورا اوربانوس به حمایت از تقاضای سفیران آلکسیوس سخن گفت ،اما توصیه کرد تا مجمع عظیمتری به نمایندگی از جانب قاطبةمسیحیان برای اعلام جنگ علیه اسلام تشکیل نشده است، در گرفتن تصمیم شتاب نورزند.م احاطة وی بر اوضاع زیادتر ازآن بود که تصور کند در چنین امر
خطیری،در یک سرزمین دور دست ، پیروزی مسیحیان قطعی باشد. بی شک اوربانوس پیش بینی می کرد که شکست در این مهم به حیثیت مسیحیت وکلیسا سخت لطمه خواهد زد.شاید اشتیاق داشت که جنگجویی نامرتب بارونهای فئودال و دزدان دریای نورمان را به صورت مبارزه ای مقدس درآورد و اروپا و امپراطوری بنزانس را از خطر مسلمانان برهاند. آرزوی اوربانوس آن بود که کلیسای شرقی را دوباره به زیر سلطة حکومت پاپی، وعالم مسیحی را به صورت جهان نیرومندی تحت فرمان پاپها در آورد وباردیگر شهر رم را به پایتخت جهان مبدل کند. این مفهوم ذهنی ناشی از نهایت دولتمردی بود
از مارس تا اکتبر 1095 اوربانوس به سیاحت در ایتالیای شمالی و فرانسةجنوبی مشغول بود و از امر ا وبزرگان قوم برای کمک ضروری در این راه نظر خواست. در کلرمون ، واقع دراوورنی،شورای تاریخی روحانی اجلاس کرد، هرچند که یک روز سرد ماه نوامبر
بود، هزاران نفر از مردم نواحی و جوامع مختلف چادرهای خود را در میان صحرا برافراشتند،و چنان اجتماع عظیمی برپا شد که هیچ تالاری گنجایش آن همه مردم را نداشت ،هنگامی که هموطن خود اوربانوس دوم را بر بالای صفه بلند کردند، ووی به زبان خود آنها به ایراد مؤثرترین خطا به ها در تاریخ قرون وسطی پرداخت ، قلب همه از فرط احساسات در پس افتاد. پاپ خطاب به حاضران چنین گفت: ای نژاد فرانک! نژاد محبوب و برگزیدة خدا! … از مرزهای اورشلیم واز جانب قسطنطنیه خبر غم انگیزی
آورده اند که قومی ملعون بکلی از خدا بیخبر جابرانه بر اراضی این مسیحیان هجوم برده با ویروانی وایجاد آتشسوزی مردم را از زاد و بومشان بیرون رانده اند. ابنان جماعتی لز اسرا به مملکت خویش برده و بخشی از آنها را زیر شکنجه هایی بیرحمانه به قتل رسانده اند . این مردم محرابها را بالوث وجود خویش آلوده می سازند وسپس آنها را ویران می کنند. قلمرو یونانیان اکنون به دست آنها تکه تکه شده است یونانیان از آن اراضی وسیعی که پیمودن سراسر آن حتی بیش از دو ماه محروم شده اند.
اکنون اگر شما رنج قصاص این اعمال ناحق و بازگرفتن این اراضی را بر خود هموار نسازید، این مهم از دست چه کسی ساخته است ؟آری شما یید که خداوند بین الطاف خویش بیش از دیگران حشمت در جنگاوری،شجاعت عظیم ،ونیرو ارزانی داشته است تا سر مردمی راکه در مقام مخالفت با شما قد علم می کنند بر خاک بسایید . بگذارید کردار نیاکان شما – جلال و عظمت شارلمانی وسایر شهریاران این سرزمین – مشوق شما باشد. بگذارید مزار مقدس منجی وخداوند گار ما که اکنون درتصرف اقوام پلید است واماکن متبرکه ای که اکنون ملوث شده است شما را برانگیزد… بگذارید هیچ گونه تشویقی در امور خانوادگی وهیچ نوع تملکی شما را از این امر خطیر باز ندارد. زیرا این سرزمینی که اکنون شما در آن سکنا دارید، وازهمه سو دریا و قلةکوهها آن را در بر گرفته است برای نفوس عظیم شما بسیار تنگ است. خوراکی که از آن عاید می شود
به سختی تکافوی نیازهای مردمی راکه به کار کشت مشغولند می کند. از این روست که شما یکدیگر را می کشید و می درید،به جنگ دست می برید ، وبسیاری از شماها در این زدوخورد داخلی به هلاکت می رسید. لذا ، بگذارید نفرت از میان شما رخت بر بندد ، بگذارید کشاکشهای شما پایان یابد. قدم در طریق کلیسای قیامت نهید،آن سرزمین را از چنگ قومی تبهکار بیرون آورید وخود بر آن استیلا یایید ،اورشلیم بهشتی است آکنده از لذات و نعمتها، سرزمینی است بمراتب ثمر بخشتر از همةسرزمینها . آن شهر شاهی ،که درقلب عالم قرار گرفته است ، از شما تمنا دارد که به یاریش بشتابید .م مشتاقانه رنج این سفر برای آمرزش گناهان خویش تقبل کنید،ودر عوض به حشمت فنا ناپذیر ملکوت الاهی پشتگرم باشید.
از میان جمعیت غریو پرهیجانی به آسمان برخاست که :« مشیت خدا چنین است!» اوربانوس نیز با آنها هما واز شد و از ایشان تقاضا کرد که این جمله را شعار نبرد خود سازند،و به افرادی که حاضر به شرکت در جنگ صلیبی شده بودند دستور داد که بر روی سینه یا پیشانی خویش علامت صلیب را نقش کنند. ویلیام آوممز بری می نویسد:
«بی درنگ پاره ای از خواص جلو پای پاپ به زانو افتادند وجان ومال خویش را وقف خدمت کردند.» هزاران نفر از عوام نیز به همین سان پیمان بستند. درهبانان و زاهدان از گوشة عزلت به در آمدند تا در واقع ،به معنی کلمه ،مجاهدان لشکر مسیح باشند. پاپ پرجنب وجوش از آن محل روبه سوی دیگر شهر ها نهاد،که از جمله بود تور،بوردو ،تولوز،مونپله،ونیم… ومدت نه ماه مردم رابه شرکت درجنگ صلیبی تشویق می کردند. هنگامی که بعد از دو سال غیبت به رم بازگشت ،مردمان آن شهر،که کمتر از دیگر شهرهای مسیحی دینداری بودند،مقدمش را باشور تمام پذیره شدند. اوربانوس،بدون مواجهه با مخالفت شدیدی برای آزاد ساختن صلیبیون از بند تعهداتی که مانع از شروع جنگ صلیبی می شد،اختیارات لازم را به دست گرفت و برای دورة این جنگ ،سرفها واسالها را از تعهداتی که در برابر اربابان خود داشتند رها ساخت. وی به عموم صلیبیون این امتیاز را تفویض کرد که از این پس در دادگاههای کلیسایی محاکمه شوند نه در محاکم اربابی، وتضمین کرد که در غیاب آنها اسقفان هر محل حافظ دارایی آنها باشند وی به موجب فرمانی هرچند که کاملا ضمانت اجرا نداشت- همةجنگهای مسیحیان را ممنوع کردو فوق قوانین مربوط به تبعیت وسرسپردگی فئودال،اصل جدیدی برای فرمانبرداری وضع کرد. اکنون اروپا بیش از پیش متحد شده بود و اوربانوس دوم دخویشتن را،دست کم از لحاظ نظری،مالک الرقاب شایسته ومقبول سلاطین اروپا می دید.
تمامی جهان مسیحی به طرزی بیسابقه به جنبش در آمد و با شور فراوانی خود را برای جنگ مقدس با عالم اسلام آماده ساخت.
I I – نخستین جنگ صلیبی :1099-1095
انگیزه های فوق العاده ای جماعت کثیری را زیر پرچم سپاهیان صلیبی گرد آورد. به موجب آمرزشی تام ،مقرر شد که هرکس در جنگ کشته شود،از هرگونه عقوبتی به واسطةارتکاب گناه دامنگیرش شده است برهد. سرفها ، ه بسته به اراضی مخصوص بودند، اجازةحرکت یافتند، رعایای پادشاهان از مالیاتها معاف شدند،بدهکاران تامدتی از پرداخت ربح فراغت یافتند، زندانیان آزاد شدند،و پاپ ، با جسارت،اختیارات خویش را تعمیم بخشید و مجازات افرادی را که محکوم به مرگ شده بودند به خدمت مادام العمر در فلسطین تخفیف داد. هزاران تن از ولگردان به رهروان این قافلةمقدس پیوستند . افرادی که از فقری ناگزیر به امان آمده بودند، ماجرا جویانی که حاضر بودند تن به مخاطرات در دهند ، پسران کهتری که امید تهیة تیولنشینهایی را در مشرق زمین در سر می پختند ، بازرگانانی که به دنبال بازارهای جدید برای کالاهای خود بودند، شهسوارانی که با عزیمت سرفها ی خویش به جنگ خود را دست تنها می دیدند ، مردمان کمرویی که از زخم زبان اطرافیان و تهمت ترسویی احتراز داشتند – همگی به جماعتی از مؤ منین واقعی پیوستند تا سرزمینی را که محل ولادت و وفات عیسی مسیح بود نجات دهند.
به حکم آن نوع تبلیغاتی که هنگام رواج دارد، دربارة محدویتها و نانوانیهای مسیحیان مقیم فلسطین ،فجایع مسلمانان ، و کفرهای آیین محمد {ص} همه گونه راه مبالغه و اغراق سپرده شد. مسلمانان را به پرستش تندیس پیغمبر اسلام متهم می کردند وحتی ، طبق شایعات بی اساسی که بر سرزبان مؤ منین مسیحی افتاده ، سخنانی نامربوط دربارةپیغمبر اسلام گفتند. افسانه های غریبی از ثروت سرشار مشرق زمین و لعبتان پری پیکری که در انتظار مردانی دلاور نشسته بودند نقل مجالس بود.
بدیهی است که این همه انگیزه های متنوع نمی توانست توده مردمان متشابهی را که واجد شایستگی تشکیلات نظامی باشند به دور هم گرد آورد. در بسیاری موارد،زنان و کودکان به اصرار تمام همراه شوهران و پدر و مادر خود به راه افتادند. شاید این قبیل پا فشاریها
بی دلیل هم نبود،زیرا بزودی فواحش را نیز جمع کردند تا آمادةخدمت به سلحشوران باشند . اوربانوس ماه اوت 1096 را موعد حرکت سیاه صلیبی تعیین کرده بود،لکن کشاورزان بیحوصله ، که اولین دسته از داوطلبان جنگ بودند نمی توانستند درنگ کنند. یک چنین جماعت مبارزی که عدةآنها به حدود دوازده هزار نفر می رسید (و ازاین عده فقط هشت نفر شهسوار بودند)در ماه مارس،به سرکردگی پیرمنزوی و والتر بی پول یا گوتیة بی پول ،از فرانسه عازم فلسطین شدند،دستة دیگری که محتملا مرکب از پنج هزار نفر بود، به سرپرستی گوتشالک کشیش ، از آلمان به راه افتاد، وهیئت سومی به رهبری امیکو ، کنت لینینگن ، از خطة راینلاند در آلمان حرکت کرد. همین گروههای بی نظم وترتیب بودند که اغلب به یهودیان آلمان و بوهم هجوم بردند، به تقاضاهای مردمان وکشیشان محل هیچ گونه ترتیب اثری ندادند، وشهوت خونریزی را در جامة دینداری پنهان شاختند و چند صباحی بدل به جانوران درنده شدند. افرادی که تازه در صف لشکریان صلیبی در آمده بودند وجوهی اندک وغذایی ناچیز به همراه آورده بودند، و رهبران بی تجربةآنها نیز برای تغذیةافراد آذوقة کافی نداشتند . بسیاری از آنها دوری مسافت را دست کم گرفته بودند، و همجنانکه کنارةراین ودانوب راه می سپردند، به هر خمی که می رسیدند، کودکانشان از فرط بیطاقتی مداوم می پرسیدند که آیا به اورشلیم نرسیده اند؟ هنگامی که کیسه های آنها تهی شد وگرفتار بی غذایی شدند،از راه اضطرار به چپاول مزارع و خانه هایی که در سر راه آنها قرار داشت دست زدند .دیر ی نگذشت که هتک ناموس نیز بر تاراج اموال افزوده شد. مردم بشدت د رمقابل آنها مقاومت ورزیده . برخی از شهرها دروازه های خود را به روی آنها بستند، و بعضی دیگر بی درنگ توفیفشان را از دادار مسئلت نمودند.م سرانجام این سپاه کاملا تهیدست، که تعداد از نفرات آن بر اثر قحطی و طاعون و جذام و تب و مبارزات حین راه به هلاکت رسیده بودند، به دروازه قسطنطنیه رسید. آلکسیوس به آنها خوش آمد گفت، لکن شکم آن جماعت گرسنه را به طرز دلخواه سیر نکرد.، از این رو صلیبیون به حومه های شهر ریختند و قصرها ، خانه ها ،و کلیساها را غارت کردند. آلکسیو برای نجات پایتخت خویش از شر این ملخهای عابد ،کشتیهایی در اختیار آنها گذاشت تا از تنگه بوسفور عبور کنند، ملزوماتی برایشان فرستاد، وبه آنها دستور داد که در آن سوی بوسفور توقف کنند تا قوای مسلحتری از عقب برسد. صلیبیون به علت گرسنگی یا بیتابی به اوامر آلکسیوس اعتنایی نکردند وبه سوی نیقیه پیش تاختند .م نیروی منظم وبا انضباطی از ترکان ، که همگی کمانداران ماهری بودند، از شهر بیرون آمدند و این نخستین لشکر اولین جنگ صلیبی را تقریباً بکلی مضمحل کردند. والتر بی پول از جمله کشتکان این نبرد،اما پیر منزوی ، که از سپاه مهارناپذیر خویش منزجر شده بود، قبل از شروع مبارزه به شهر قسطنطنیه بازگشت،و تا 1115 در عین سلامت می زیست.
درخلال این احوال ،هریک از امراو اربابان فئودال که دعوت پاپ را برای شرکت در جنگ صلیبی لبیک گفته بود،در حوزةخویش خود را گرد آورده بود. در میان این امرا و سالاران هیچ یک از پادشاهان ازوپا نبود، و در واقع هنگامی که اوربانوس مردم را به جنگ صلیبی دعوت می کرد، فلیپ اول پادشاه فرانسه ،ویلیام دوم پادشاه انگلیس ، و هانری چهارم امپراطور آلمان همگی محکوم به تکفیر پاپی بودند. لکن عدة زیادی از کنتها ودو کها حاضر شدند که در چنین جهادی شرکت کنندـو تقریباً تمامی آنها از قوم فرانک یا فرانسوی بودند. اولین جنگ صلیبی اقدام خطیری بود که بیشتر از جانب قرانسویان صورت گرفت، و تا این تاریخ هنوز مردمان خاورن نزدیک اقوام اروپای باختری را فرانک ( فرنگی)می نامند. گودفروا دو بویون ( بویون آبادی کوچکی در بلژیک )صفات یک راهب را با شایستگیهای یک سرباز در وجود خویشتن جمع داشت،به عبارت دیگر ،در تمشیت امور حکومت و ادارة جنگ شجاع و لایق بود پرهیزکاریس به سرحد تعصب می رسید . بوهموند، امیر تارانت ،( تارانتو)فرزند روبرگیسکار بود. وی تمام شجاعت و کاردانی پدرش را به ارث برده بود و هوای آن درسر داشت که از متصرفات سابق امپراطوری بیزانس در خاور نزدیک برای خویشتن و لشکریان نورمانش قلمروی ایجاد کند. همراه وی برادرزاده اش تانکرد اهل اوتویل بود که بعدها قهرمان حماسةمعروف به رهایی اورشلیم اثر شاعر ایتالیایی تاسو شد. وی مردی بود زیباروی ,بیباک ، دلاوری ، بخشنده ، ودوستار شکوه و ثروت ، که عموماً اورا بر سبیل یک شهسوار مسیحی مطلوب تحسین می کردند.م رمون ، کنت تولوز ، که قبلا در نبرد با مسلمانان در اسپانیا شرکت جسته بود، اکنون در پیری جان و ثروت عظیم خویش را وقف جهادی بمراتب بزرگتر می کرد. لکن خلقی آتشین نجابت وی را آلوده، و آز دینداریش را لکه دار کرد.
دانلود مقاله و تحقیق ابزارهای دشمن در جنگ نرم با تأکید بر رسانههای مجازی که شامل 34 صفحه میباشد بشرح زیر است :
نوع فایل : Word
چکیده
در سالهای اخیر به دلیل تحولات شگرف در فناوری اطلاعات، تعاریف و تعابیر جدیدی وارد ادبیات سیاسی جهان شده است. یکی از مهمترین این تعابیر، جنگ نرم است که نوعی دگرگونی بدون خونریزی یا براندازی بدون خشونت است که در قرون گذشته به این صورت وجود نداشته است. جنگ نرم، هجوم همهجانبة دشمن در حوزههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که نتیجه آن در یک نظام سیاسی استحاله و جایگزینی هویتهای جدید است. در جنگ نرم، مهاجم با بهرهگیری از ابزارهای مناسب که در حال حاضر رسانهها هستند اراده خود را بر یک ملت تحمیل و آن کشور را در ابعاد گوناگون و با روشهای نرمافرازانه اشغال میکند. در این صورت، مهاجم بدون اشغال نظامی، اندیشه و عزم و اراده یک ملت را از طریق جنگ رسانهای به اشغال درمیآورد و خواست خود را بدون کاربرد زور محقق میسازد؛ از اینرو، سلطه و اشغال در جنگ نرم همهجانبه است چرا که بر افکار، باورها و رفتارهای کشور مقصد تأثیر میگذارد. سؤال اصلی در این مقاله آن است که نقش رسانه در جنگ نرم چیست؟ پاسخ (فرضیه) اولیه آن است که در شرایط فعلی، امکان موفقیت جنگ نرم بدون رسانه امکان ندارد....