تاریخچه حسن آباد
حسن آباد در کجای تهران قرار دارد؟
تصویر ماهواره ای از تهران و میدان حسن آباد
حسن آباد در بخش مرکزی تهران
مجموعه نقشه های شهرسازی میدان حسن آباد
بررسی مسیر های رفت و آمد
بررسی فضای شهری
بررسی عناصر لینچ
بررسی تصاویر ذهنی مردم
تحلیل فضای شهری
نقشه سه بعدی از میدان حسن آباد
لایه های GIS مقیاس یک به 25000 حسن آباد استان تهران (اوایل دهه 80) همراه با تمام جزییات
تعداد صفحات : 256 صفحه با کیفیت عالی و تخفیف ویژه
نویسنده : مهندس حسن لطفی رضوانی
فهرست مطالب کتاب به شرح زیر است:
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:33
فهرست مطالب:
مقدمه
مبحث اول: تعریف حسن نیت
الف: تعریف «مثبت» از حسن نیت
ب: تعریف «منفی» برای شناخت حسن نیت
مبحث دوم: بررسی اصطلاحات و نهادهای حقوقی مرتبط با حسن نیت
مقدمه
از یک دیدگاه کلی می توان گفت که «حسن نیت» به دو طریق و شیوه درقرار دادها کاربرد دارد. به عبارت دیگر حسن نیت درقرار دادها در دو چهره متفاوت ظاهر شده و مورد توجه قانوگذار و حقوقدانان قرار می گیرد. غالباً حسن نیت درقراردادها به عنوان یک الزام و تکلیف برای طرفین قرارداد و از این حیث مورد بررسی قرار میگیرد. چهره دیگر حسین نیت آن است که حسن نیت یکی از طرفین قرارداد و عامل جلب حمایت قانونگذار از او می گردد. دراین چهره معمولاً حسن نیت در میزان مسؤولیت مؤثر بوده و قانونگذار مسؤولیت کمتری برای فرد با حسن نیت به نسبت شخصی که فاقد حسن نیت است، مقرر میکند. ما این دو جنبه چهره حسن نیت را به ترتیب به عنوان حسن نیت در چهره الزامی و تکلیفی و حسن نیت درچهره حمایتی نام گذاشته ایم.
اصل حسن نیت درقراردادها، اصلی است که در نظام حقوقی ایران و درمیان حقوقدانان مورد توجه و عنایت کافی قرار نگرفته است. البته در سالهای اخیر شاهد توجه بیشتری هم در جامعه حقوقی و هم از سوی قانوگذار به آن هستیم. اگر چه باید به این نکته توجه کنیم که هرچند حسن نیت به عنوان یک اصل کلی که رعایت آن در قراردادها ضرروی است و به عبارت بهتر اصلی که باید در قواعد عمومی قراردادها مورد توجه قرار گیرد، مورد بحث قرار نگرفته و از این عنوان بسیار به ندرت در منابع حقوقی و قوانین استفاده شده است، اما جوهره این مفهوم به دفعات و به شیوه های مختلف در کتب فقهی، حقوقی و نیز در قوانین مورد عنایت بوده است، بویژه اینکه دربسیاری از موارد قانونگذار احکامی وضع نموده است که می توان زیر بنا و مبنای اصلی یا یکی از مبانی اصلی آن احکام را حسن نیت دانست (برای نمونه رجوع شود به مواد، 69، 263، 325، 391، 438ق.م مواد 337، 349، 370 ، 391، 426، 490 و 500 ق.ت)
گام نخستین برای آشنایی با کاربرد حسن نیت درقراردادها، تعریف و شناخت مفهوم حسن نیت است.
اولین و اساسی ترین گام برای شناخت یک مفهوم و در قلمرو حقوق برای شناخت یک اصل حقوقی، ارائه تعریفی از آن است. این مطلب در مورد حسن نیت که به عقیده برخی تعریف شدنی نیست و نمی توان آن را در قالب یک تعریف آورد و مطابق عقیده ای دیگر ارائه یک تعریف مشخص از آن، کار درستی نیست، اهمیت بیشتری می یابد. از سوی دیگر به لحاظ معنا و محتوای حسن نیت، در برخورد با بسیاری از اصول و نهادهای حقوقی در می یابیم که محتوا و معنای این اصول و نهادها بسیار نزدیک با اصل کلی حسن نیت است و برای شناخت کامل این اصل ناگزیر از توجه به این اصول و نهادها هستیم. همچنین برای شناخت معنا و کاربرد این اصل و نیز آشنایی با سیر تاریخی آن، بررسی تاریخچه حسن نیت بطور اجمال، ضروری می نماید. از گذشته تا کنون نسبت به پذیرش این اصل ایرادها و انتقادهایی مطرح شده و در مقابل نیز پاسخهایی به این ایرادها داده شده و از پذیرش آن دفاع شده است. اما هر گاه این اصل در حقوق قراردادها پذیرفته شود موضوع بعدی که برای شناخت آن و کاربرد آن باید مورد بررسی قرار گیرد آن است که در عمل چگونه می توان ا حراز کرد که یک طرف قرارداد دارای حسن نیت بوده است یا خیر. آیا باید به انگیزه و جنبه های درونی و نیت واقعی او توجه کرد یا ملاکهای عینی و خارجی در این زمینه وجود دارد و باید بکار گرفته شود. آخرین بحث کلی در مباحث شناختی و نظری در مورد حسن نیت آن است که حسن نیت در قراردادها دارای دو چهره است. در چهره اول طرفین ملزم به رعایت این اصل و به تعبیر دیگر رعایت صداقت، درستی و... و خودداری از فریب، خدعه و... هستند و از حسن نیت در چهره دوم مواردی را در نظر داریم که یک طرف قرارداد از روی حسن نیت و با نداشتن آگاهی از یک واقعیت، اقدامی کند و قانونگذار به این جهت او را به طریقی مورد حمایت قرار می دهد.
از گذشته تا کنون در سلسله مباحث مربوط به حسن نیت، موضوعی که ذهن حقوقدانان را به خود مشغول کرده است عبارت بوده است از «شناختن و شناساندن مفهوم حسن نیت». حسن نیت را می توان اصطلاحی بسیط دانست. اصطلاحی که به سختی در قالب یک تعریف ساده و سهل می آید و لذا این عقیده مطرح شده که برای شناخت حسن نیت و بکار بستن آن، ارائه تعریفی از آن ضرورت ندارد. با وجود این به طرق و با تعابیر مختلف، سعی در تعریف حسن نیت شده است. بسیط بودن مفهوم حسن نیت و گستردگی آن موجب ارتباط وسیع آن با بسیاری از اصول و نظریه هایی که در واقع، مضمون و محتوای آنها ضرورت پای بندی به اخلاقیات و رعایت صداقت، انصاف و ... است شده و به این ترتیب مشکل شناخت حسن نیت و قلمرو آن دو چندان می شود.
در این تحقیق برآنیم که با بحث و بررسی در زمینه تعاریف ارائه شده از حسن نیت در مبحث اول و نیز بررسی اصول و اصلاحات مرتبط با آن در مبحث دوم، به قدر توان در شناسایی این اصل گام برداریم.
چکیده
در این مقاله، نویسنده با نگاهی گذرا به دوران زندگی شهید آیتالله مدرس، فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی ایشان در دو دوره سلطنت قاجار و سلطنت پهلوی را بررسی کرده است. بخش اول مقاله به فعالیتهای ایشان در عصر مشروطه در قالب مبارزه با ظلم و ستم حکام، انتخاب بهعنوان مجتهدان ناظر بر قوانین مجلس شورا، مقابله با اقدامات زیادهخواهانه بیگانگان مانند اولتیماتوم روس، قرارداد 1919، تلاشهای ایشان در دوران جنگ جهانی اول و مقابله با زیادهخواهیهای رضاخان همچون جمهوریخواهی و تغییر سلطنت اشاره دارد. بخش دوم نیز به مقابله ایشان با اقدامات ضددینی و غیرقانونی رضاخان و مقابلههای رضاخان با این عالم بزرگوار تا مرز شهادت ایشان پرداخته است.
شهید آیتالله مدرس، مشروطه، قاجار، رضاخان، استبداد، سلطنت، مبارزه.
مقدمه
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی;، مرهون تلاشهای فراوان مبارزان و مجاهدان بزرگی است که در دورههای گذشته در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی ایستادند بهویژه علما و مجتهدان بزرگی که با وجود برخورداری از مقام شامخ علمی و اخلاقی، نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی عصر خود نیز بیتفاوت نبودند و در هر دوره بر حسب توان خویش، شرایط زمان خود و مصالح عمومی مسلمانان و کشور اسلامی ایران نقشآفرینی کردند؛ علمایی که هرکدام تیشهای بر ریشه استبداد و استعمار در ایران زدند و خشتی از دیوار بزرگ نهضت اسلامی را بر جای نهادند تا جایی که امام خمینی;، ضربه نهایی را به ریشه این سلطنت چندین هزار ساله وارد ساخت، بهگونهایکه آن را از بن برکند و با کوتاه کردن دست بیگانگان از کشور، خشت آخر را بر جای نهاد و نظام پرافتخار جمهوری اسلامی را برپا کرد. یکی از این علما و مجاهدان بزرگ که تلاش بسیاری در این راه از خود نشان داد و در نهایت نیز جان خویش را در راه حفظ اسلام و تشکیل نظام اسلامی فدا کرد، شهید آیتالله مدرس بود. در این مقاله، بهصورت گذرا بر فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی و مبارزات پیگیر ایشان بر ضد استعمار و استبداد، مروری خواهیم داشت.
1. فعالیتهای سیاسی در دوران قاجار
شهید مدرس; پس از مراجعت از نجف اشرف، در اصفهان اقامت گزید و تدریس و مباحثه علوم دینی را در رأس کارهای خویش قرار داد. (نک: امین، 1403هـ.ق: ج5، 21؛ دوانی، 1377: ج2، 398؛ گروهی از نویسندگان، 1366: ج1، سند 5) وی ضمن تدریس در اصفهان، با حربه منطق و استدلال با عوامل ظلم و ستم به مبارزه برخاست بهویژه در راه بازپسگیری اموال موقوفه از غاصبان آنها، ستیز آشتیناپذیری در پیش گرفت.
در زمان مشروطه، اوضاع اصفهان دگرگون شد. مدرس در این دوره به حمایت از جنبش مشروطیت برخاست و در کنار حاج آقا نورالله اصفهانی، برای تدارک و تقویت مشروطهخواهان بسیار کوشید. با اوجگیری جنبش مشروطهخواهی و دوران استبداد صغیر، مدرس به همراه حاج آقا نورالله، انجمنی با عنوان انجمن ملی اصفهان (که بعدها به نام انجمن ولایتی تغییر نام یافت) (نک: ترکمان، 1372: ج1) تشکیل داد و خود به نایب رئیسی این انجمن انتخاب شد. (نک: رجبی، 1382: 457؛ گروهی از نویسندگان، 1366: ج1، 27؛ مکی، 1358: ج1، 60)
انجمن مقدس ملی اصفهان، اصلیترین نهاد و مهمترین ارگان سیاسی شهر و بیانگر ایدهها و تحققبخش آرمانهای جنبش مشروطیت در اصفهان بود. مذاکرات انجمن مقدس اصفهان نشان از آن دارد که مردمی تحت ستم و خسته و منزجر از استبداد و استعمار میخواهند با برادری و برابری، در محیطی آزاد، با انتخاب خود و به رهبری چهره محبوب و مجتهد شهرشان، سرنوشت خویش را به دست بگیرند و مشکلات و دشواریها را به دور از اعمال قدرتهای خارجی حل سازند و در جامعهای اسلامی بر پایه عدل و داد زندگی کنند. (نجفی، 1384: 132)
شهید مدرس; با مشروطهخواهان بختیاری، مخفیانه در تماس بود و همکاری داشت. (رجبی، 1382: 457) با دعوت و همکاری مدرس;، نیروهای مشروطهخواه بختیاری به رهبری صمصامالسلطنه به منظور شکست اقبالالدوله، حاکم مستبد اصفهان، وارد این شهر شدند. مدرس در میدان نقش جهان (میدان امام فعلی) سخنرانی کرد و پس از آن، به دلیل آنکه امکان حمله قشون دولتی به اهالی شهر بسیار بود، مردم مسلح و تفنگداران بختیاری بر بام و گلدسته مساجد و عمارتهای اطراف میدان موضع گرفتند. با آمدن افراد اقبالالدوله، جنگ میان قشون دولتی و مردم آغاز شد. در این جنگ، قشون دولتی به سختی شکست خوردند و شماری متواری و تعدادی اسیر شدند. اقبال الدوله نیز به قنسولخانه انگلیس پناهنده شد. در پی این پیروزی، اداره امور شهر اصفهان به انجمن ولایتی سپرده شد.
پس از فتح تهران و پیروزی کامل مشروطهخوهان، صمصامالسلطنه که بهعنوان فرمانده نیروهای مسلح عشایر بختیاری، نقش مهمی در ماجرای مشروطیت داشت، در رأس حکومت اصفهان قرار گرفت. صمصامالسلطنه در مقام حکومت اصفهان، مخارج قوا و خسارتهایی را که در جنگ به ایشان وارد آمده بود، بهعنوان غرامت از مردم اصفهان مطالبه کرد. از این زمان، مدرس با وی به مخالفت برخاست و حتی بهعنوان اعتراض به اعمال او، از جلسه انجمن ولایتی خارج شد.
در یکی از روزها، به مدرس خبر میدهند حاکم اصفهان افرادی را بهخاطر اخاذی، شلاق زده است. مدرس با شنیدن این خبر بهشدت ناراحت میشود و میگوید: «حاکم چنین حقی نداشت؛ اگر شلاق زدن حد شرعی است، پس در صلاحیت مجتهد است. اینها دیروز به نام استبداد و امروز به نام مشروطه مردم را کتک میزنند». (باقی، 1370: 29) صمصامالسلطنه با مشاهده این وضعیت، کینه مدرس را به دل میگیرد و دستور توقیف و سپس تبعید او را صادر میکند. سواران بختیاری سر راه مدرس به وی اعلام میکنند برای خروج از اصفهان و اقامت در خارج شهر آماده شود. مدرس بدون تأمل کفشهایش را درمیآورد، زیر بغل میگذارد و با پای برهنه پیشاپیش سواران صمصام به راه میافتد و میگوید: «هر کجا میخواهید، میروم».
در طول مسیر، مردم با مشاهده چنین وضعیتی، با حالتی عصبانی، بر گرد مدرس و سواران حلقه میزنند. هر لحظه به شمار جمعیت افزوده میشود، بهگونهایکه سوران صمصام نگران میشوند. مدرس با پیشبینی درگیری خونین میان مردم و سواران، جمعیت را از ستیزه بر حذر میدارد و از آنها میخواهد پراکنده شوند. سپس میگوید: «من به تخت فولاد میروم تا تکلیف قطعی معلوم شود».
با انتشار خبر تبعید مدرس، مردم کسب و کار خود را رها میکند و برابر محل انجمن ولایتی جمع میشوند. آنها با وضع خاصی، خواهان تعیین تکلیف قطعی و بازگشت مدرس میشوند. خبر به حاکم اصفهان میرسد. او با حالتی پریشان به حاج آقا نورالله متوسل میشود. حاج آقا نورالله خود را در تخت فولاد به مدرس میرساند و از وی میخواهد به شهر بازگردد. مدرس در میان فریادهای پرخروش مردم که «زنده باد مدرس» میگفتند، به اصفهان بازمیگردد. در پی این ماجرا، صمصامالسلطنه ناچار میشود در وضع مالیات و رفتارهای خود تجدید نظر کند. (نک: مدرسی، 1374: 49 و 50؛ باقی، 1370: 29 و 30)
شهید مدرس در ایام تدریس در اصفهان، به وضع طلاب، مدارس علمیه و موقوفات آنها رسیدگی میکرد. او متولیان را تحت فشار قرار میداد تا درآمد موقوفات را برای طلاب خرج کنند. اقدامات مدرس بر گروهی سوددجو و فرصتطلب ناگوار آمد و تصمیم به ترور او گرفتند. در این ایام دو بار به جان مدرس سوءقصد شد که با شجاعت و رفتار شگفتانگیز او، این سوءقصدها نافرجام ماند. (نک: گروهی از نویسندگان، 1366: ج1، 29 و 213؛ مدرسی، 1358: 45 و 46؛ باقی، 1370: 130؛ دوانی، 1377: ج2، 372؛ نیکخواه و ...، 1368: 45 و 46)
برای دانلود کل تحقیق از لینک زیر استفاده کنید.