دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
اثرات اشتغال بر سلامت زنان
از دهة هفتاد میلادی مطالعات در زمینة نابرابریهای موجود در مورد شاخصهای سلامت و بیماری و بهویژه تفاوت در مورد سلامت زنان و مردان در سطوح ملی و بینالمللی در غرب آغاز شده است (Hunt & Annandale, 1999). از آنجا که دامنة مطالعات فوقالذکر عمدتاً به جوامع غربی محدود شده است، جای خالی تحقیق در این زمینه در ارتباط با جوامع دیگر در عرصة بینالمللی به خصوص جوامع جهان سوم یا جوامعی که دارای فرهنگی متفاوت با جوامع غربی هستند، احساس شده است(Khlat et al. 2000). در کشوری چون ایران، که در منطقة خاورمیانه قرار گرفته، مطالعات در زمینة سلامت زنان و عوامل مرتبط با آن در مراحل ابتدایی خود قرار دارد. تحقیقی(Ahmad-Nia, 2000)
که در این مقاله به بخشی از نتایج آن اشاره میشود، تلاشی در راستای از میان بردن خلا موجود در زمینة مطالعة تفاوتهای سلامت و بیماری در مورد مادران شاغل و غیرشاغل در سطح شهر تهران است که در چارچوب جامعهشناسی پزشکی و بهداشت به انجام رسیده است.
کلید واژهها: اشتغال، تهران، زنان، سلامت
مقدمه
مطالعات انجام شده در کشورهای غربی حکایت از برتری نسبی وضعیت سلامت زنان شاغل در مقایسه با زنان غیرشاغل یا به عبارت دیگر زنانی دارد که صرفاً به ایفای نقش زن خانهدار محدود شدهاند
در مطالعات انجام شده بر اهمیت تکثر نقشها و تاثیر مثبت آن در ارتقای وضعیت سلامت روحی و جسمانی زنان تأکید شده است. سوالی که مطرح میشود این است که آیا ایفای نقشهای متعدد ـ و به ویژه در مورد زنان گسترش فعالیتهای اجتماعی و شغلی ـ در شرایط متفاوت فرهنگی بهعنوان مثال در شرایط فرهنگی جامعة در حال گذار ایران نیز میتواند همان آثار مثبت مورد انتظار را در مقایسة زنان شاغل و خانهدار به همراه داشته باشد.
1) مروری بر سوابق نظری و تجربی
در چارچوب مدلهای نظری تحلیل نقش در غرب دو رویکرد عمده ـ یکی با دید مثبت و دیگری با دیدگاهی منفی ـ به مسئلة رابطة نقش اشتغال و سلامت در مورد زنان پرداخته است که در اینجا به اختصار به فرضیههای عمدة هریک از دو دیدگاه اشاره میشود.
در چارچوب رویکرد منفی، گذشته از نظریة پارسونز در مورد تفکیک کارکردی نقش زنان و مردان و تاکید وی بر لزوم عدم اشتغال زنان خانهدار، میتوان از فرضیههای تکثر نقش Multiple) (roles تضاد نقش (role conflict(Martikainen, 1995فشار بار اضافی نقش (role overloadWaldron et al. 1998فرضیه تقارب (convergence hypothesisفرضیة کمیابیscarcity hypothesis (Barnett, 1993)، و فرضیة فشار نقش (role strain hypothesisWaldron et al. 1998نام برد. هریک از این فرضیهها به نوعی حکایت از این دارند زنانی که به کار در ازای دستمزد میپردازند، بیشتر احتمال دارد به دلایلی چون حجم بیشتر کار، افزایش انتظارات و مسئولیتهای بیشتر و استرش ناشی از ایفای چند نقش توأمان، از نظر سلامت در وضعیت نامطلوبتری نسبت به زنانی که صرفاً به نقشهای سنتی همسری و مادری میپردازند، قرار گیرند.
در مقابل، در چارچوب مدلهای رویکرد مثبت، به
فرضیة اعتلای نقش (role enhancement) (Bartley, 1992)،
نظریة بسط نقش (role expansion) (Sorensen & Verbrugge, 1987)
و فرضیة تجمع نقش (role accumulation) (Waldron et al. 1998)
میتوان استناد نمود که طی آن نقش اشتغال که بهعنوان نقش جدیدی به نقشهای سنتی زنان اضافه شده، بهعنوان یک امر مثبت و پرفایده در نظر گرفته میشود. در اینجا مکانیزم تأثیرگذاری مثبت نقش اشتغال از طریق عزت نفس افزایش یافته، درآمد بیشتر، کسب حمایت اجتماعی گستردهتر ـ که با اشتغال در ازای درآمد همبسته است ـ در جهت ارتقای سلامت زنان مورد تاکید قرار میگیرد.
آربر (1991) یادآور میشود که «اشتغال به کار زنان را میبایست هم بهعنوان «نقشی دیگر» و هم بهعنوان «متغیری ساختاری» در نظر گرفت. اشتغال ـ بهعنوان نقشی اضافه شده ـ میتواند دربردارندهی تعهدات و مسئولیتهای بیشتر باشد، اما از سوی دیگر، زنان با جایگاهی که در بازار کار احراز میکنند، پاداش میگیرند و این امر حاکمیت بیشتر آنها را بر منابع مالی در پی دارد و به آنها این فرصت را اعطا میکند که بتوانند به نحو مثبتی بر شرایط زندگی خود و خانوادة خود تأثیرگذار باشند.»
بارتلی و دیگران (1992: 313) نیز معتقدند: «هرچند به تدریج ما در ادبیات نظری شاهد ظهور سنتزی از این دو رویکرد (مثبت و منفی) به رابطة اشتغال ـ سلامت زنان، هستیم، برخی از عوامل درگیر در این رابطه همچنان مورد غفلت واقع شدهاند». ایشان به ضرورت در نظر گرفتن ماهیت و میزان یا حجم کار، چه در مورد کار خانگی و کار زنان در بازار رسمی اشتغال اشاره داشته و تفاوتهای موجود از نظر وضعیت سلامت را در مورد انواع مشاغل موجود مورد تاکید قرار میدهند. ایشان همچنین این مسئله که وضعیت سلامت خود تعیینکننده ورود افراد به مشاغل خاص است، یعنی نظریة انتخاب سلامت ((health selection را متذکر میشوند. لی (1998) نیز به برخی از تحقیقات در سطح کشورهای مختلف اشاره نموده که در آنها فرضیات بار اضافی نقش و اعتلای نقش با یکدیگر انسجام یافتهاند. شایان توجه است که بررسیهای متاخر در دهة نود میلادی از پرداختن صرف به مسئلة احراز نقش فراتر رفته و مسئلة کیفیت و تجربة نقش را نیز شامل شده است. آنندال و هانت (2000) با مروری بر تحقیقات دهة مذکور، نتایج این تحقیقات را که حکایت از اهمیت یافتن کیفیت ایفای هر نقش به تنهایی، در عین اهمیت ترکیب نقشهای متعدد ـ به عنوان عوامل