بسیاری بلکه اکثر قریب به اتفاق مجرمان و جنایتکاران، دارای خانواده های از هم گسیخته ای بوده اند و از وجود یک یا هر دو والدین خود محروم بوده اند.
نگرش ها و رفتار والدین می تواند تسهیل کننده یا مانع جریان رشد طبیعی و سالم کودک و نوجوان باشد. وجود والدین پذیرا و فهمیده منبع امنیت و آرامش برای نوجوانان محسوب می شود.
نقش والدین در آرامش و سلامت روانی فرزندان مورد تاکید همه محققان و اندیشمندان تربیتی است. کودک برای رشد سالم و کامل روانی و شخصیتی و بهره مندی از روحیه خوب و رشد پاینده نیاز دارد که دوران کودکی مناسبی داشته باشد و در زیر چتر محبت والدین و ارشادهای آنان، به شخصیت سالم دست یابد و برای زندگی اجتماعی آماده شود.
بدیهی است غیبت والدین به هر علت که باشد، به ویژه در صورتی که زندان مطرح شود، آثار زیانباری دارد و کودک علاوه بر برخوردار نبودن از محبت و توجه به ارشادهای والدین، باید متحمل کنایه ها، حرف و سخن ها باشد که به جرم والدین مرتبط است.
کودکی که یکی از والدینش در زندان به سر می برد،از لحاظ پذیرش اجتماعی در بین همسالان هم مدرسه ای و سایر موقعیت های اجتماعی با مشکلات عدیده ای روبرو می شود و همواره یک احساس حقارت، شکست، سرخوردگی، خود کوچک بینی و خود پنداره منفی را با خود حمل می کند و تمامی روابط اجتماعی و انسانیش را تحت تاثیر قرار می دهد.
از جمله مسایل اجتماعی که برای فرد بروز می کند، سازگاری اجتماعی است.
فرد یا نوجوان ناسازگار، قادر و خواهان پذیرش مسوولیت متناسب با سن خود نیست.
برای اشتباه های خود دلیل تراشی می کند و عذر و بهانه می آورد.
شخصی که دارای شخصیت سالم سازنده ای است، دارای سازگاری اجتماعی مطلوبی است و کودک یا نوجوان که به دور از محبت و توجه والدین و تحت سرپرستی یکی از آنان بزرگ می شود، بالقوه آمادگی بیشتری برای ناسازگاری دارد.
یکی از ضرورت ها و ملزوم های زندگی اجتماعی، پدیده ای به نام جامعه پذیری است. جامعه پذیری فرایندی است که انسان را برای ملحق شدن به دیگران و ادامه حیات اجتماعی آماده می سازد.
خانواده های دارای تربیت پدر معتاد به این دلیل که بین اعتیاد و زندان رابطه نزدیک وجود دارد، به طور معمول، دارای فرزندانی هستند که در پدیده جامعه پذیری دچار اختلال و آسیب است.
تحقیقات نشان می دهد فرزندان خانواده های پدر معتاد با همسالان عادی خود سازگاری ندارند. ارتباط آنان با والدین توام با ارتباط متقابل نیست. آنان به طور معمول ترک تحصیل یا افت تحصیلی دارند.
روابط خارجی و اجتماعی اعضای خانواده، بستگی زیادی به به کنش های پدر در خانواده دارد. در خانوده های پدر معتاد، ناسازگاری اعضا افزایش می یابد.
تاریخ معاصر ایران با مساله نفت توام و همراه است. امتیازاتی که از زمان ناصرالدین شاه در این خصوص به خارجیها داده شده، همواره با حوادث و تحولات بسیار همراه بوده است و امروز هم که نفت را به طور کامل در اختیار داریم نه تنها با یک مساله بزرگ اقتصادی مواجه هستیم بلکه مهمترین مساله سیاسی روز ما را تشکیل می دهد تا آنجا که آمریکا مدعی عدم جواز استفاده از نفت به عنوان یک حربه سیاسی در خصوص ایران از آن استفاده کرد لیکن در ابتدا ژاپن و اروپای غربی به مناسبت همین نفت تا حدی در محاصره اقتصادی ایران، با آمریکا هماهنگی نکردند و یا تردید به خود راه دادند.
1- اهمیت نفت: تمدن امروز جهان پیوستگی غیرقابل تردیدی با نفت دارد چه مهمترین ماده ای است که تا به حال شناخته شده و صنایع دنیا را از ابتدای قرن بیستم به طور عمده به گردش در می آورد. نفت یعنی قوه محرکه صنایع، و ماده اولیه هزاران کالای مورد استفاده بشر چون مصالح ساختمانی، دارو، رنگ، الیاف، کود شیمیایی، وسائل آرایش و از همه مهمتر صنعت پتروشیمی، سوخت ناوگان عظیم دریایی، هواپیماهای غول آسای امروزی، جت های جنگنده و غیره و غیره همه از نفت است. قطع تولد یک روز نفت در دنیا دگرگونی بسیار را به دنبال دارد چنانچه تحریم نفتی اعراب در سال 1973 م (1352 هـ.ش)، مصیبتی فراموش ناشدنی برای دنیای صنعت بود تا آنجا که اروپا را به جیره بندی وادار ساخت، استفاده از اتومبیل سواری در بعضی کشورها متوقف گردید و چرخ بسیاری از صنایع از حرکت ایستاد.
2- سوابق نفت به طور کلی: از هزاران سال پیش بشر اندک آشنایی با نفت داشته و در موارد بسیار محدود از آن استفاده می کرده است لیکن به شکلی ابتدائی و بیتوجه به اصول علمی. مصرف قیر در گذشته های دور بر همین اساس بوده است. حدود صد و بیست سال قبل اولین چاه نفت در آمریکا حفر گردید و استخراج آن شروع شد. در آغاز قرن بیستم فقط تولید جهانی در سال، 21 میلیون تن بود و در نیمه این قرن به پانصد میلیون تن، و در سال 1971 م (1350 هـ.ش)، به 2430 میلیون تن رسید و اکنون تولید سالیانه باید از مرز چهار هزار میلیون تن در سال گذشته باشد. مصرف نفت در کشورها یکسان نیست. معلوم است که کشورهای توسعه نیافته در مقایسه با ممالکی مثل امریکا، شوروی، ژاپن و انگلیس مصرف کمتری دارند لیکن به طور کلی مصرف سرانه ساکنین کره زمین یک تن در سال تخمین زده می شود.
3- امتیازات اولیه: در زمان ناصرالدین شاه یکی از اتباع انگلیس امتیاز ایجاد راه آهن را گرفت، اما در قسمتی از قرارداد قید گردید که کمپانی طرف قرارداد از معادن فلزات و نفت و قیری که در چهل میلی طرفین راه آهن است بهره برداری خواهد کرد؛ این قرارداد انجام نشد و لغو گردید
جهانی شدن اقتصاد بیش از آنکه زاییدة پیشرفت فن آوری ارتباطات و حمل و نقل باشد، مخلوق سیاست گذاری و برنامه ریزی های اقتصادی چند دهة گذشته در کشورهای ثروتمند است. شاید اگر جریان « جهانی شدن اقتصاد» راه نمی افتاد، حساسیت ها دربارة اصل « جهانی شدن» تا بدین پایه برانگیخته نمی شد. در اثر فشار سازمان های مالی بین الملل که ابزار کار کشورهای پیشرفته هستند، وضعیت اندک اندک به گونه ای در می آید که کشورهای در حال توسعه، بر سر کی دو راهی قرار بگیرند که یا باید با ادامة سیاست های اقتصادی درون نگر به بازارهای محدود خود بسنده کننده که در این صورت از مزایای رشد تولی و فن آوری که گمان می کنند با ورود به صحنة تجارت بین المللی نصیب آنان می شود. محروم بمانند و یا با پیوستن به جریان جهان گرایی اقتصادی، بر ثروت های طبیعی خود چوب حراج نهند و در جایگاهی که تقسیم کار ناعادلانة بین المللی برای آنها تعیی می کنند، به فعالیت بپردازند.
اکنون در کشور ما بیش تر از هر زمانی، دربارة ویژگی های مثبت سیستم تجارت آزاد، تبلیغ می شود، به گونه ای که راه نجات از وابستگی به اقتصاد تک محصولی، تنها به عضو شدن در سازمان تجارت جهانی منوط می گردد، در حالی که سو بردن از منافع تجارت آزاد در گرو زیر ساخت های لازم، مدیریت توانا و قدرت رقابت است.
خردمند کسی است که از تجربه های تاریخی درسی بگیرد. در قرن نوزدهم، هنگامی که انگلستان قدرت برتر تجاری بود و ناگزیر از سیستم آزاد دفاع می کرد، فردریک لیست پایه گذاری مکتب تاریخی آلمان، مردم کشوری را که دولت واحدی نداشت و به قطعات متعدد از لحاظ سیاسی و اقتصادی تقسیم شده بود، به اتحاد اقتصادی فرا خواند و از پیوستن به تجارت آزاد در آن وضعیت خاص بر حذر داشت و با طرح یک نظریة هوشمندانه، گفت: اکنون ملت ها منافع مختلف دارند و قدرت های آن ها نامساوی است. به هم پیوستگی قطعی ( اقتصادی) وقتی مفید است که همه در برابر یکدیگر مساوی باشند والا عملاً یکی از آنها منتفع می گردد و دیگران تابع او خواهند شد. هر گاه علم اقتصاد از این لحاظ در نظر بگیریم، می توانیم آن را چنین تعریف کنیم:
« اقتصاد علمی است که با توجه به منافع فعلی و اوضاع و احوال خاص ملت ها، معین می کند که هر ملت به چه ترتیب می تواند درجة رشد اقتصادی خود را بالا ببرد تا اتحاد با سایر ملت های متمدن و در نتیجه، آزادی تجارت، برای او ممکن و سودمند باشد»
از سخن لیست نیتجه می شود که رو به رو شدن دو اقتصاد در وضعیت نابرابری توان اقتصادی و تکنولوژیک، زمینه را برای سلطة اقتصاد قوی تر بر اقتصاد ضعیف تر فراهم می کند، اکنون وضع دربارة ما چنین حالتی دارد، پس نباید در تبلیغ مزایای سیستم تجارت آزاد راه افراط پیمود. بسیار شنیده می شود که مدافعان جهانی سازی اقتصاد، برای توجیه درستی راهبرد توسعة صادرات برای کشورهای جهان سوم، از تجربة ببرهای آسیا، به ویژه کرة جنوبی یاد می کنند که چگونه کشور فقیری ماند کرة جنوبی، از صادرات مواد خام توانست بدین درجه از صادرات کالاهای صنعتی دست یابد. این ظاهر ماجرا است. این که همة کشورهای در حال توسعه بتوانند تجربة کرده را تکرار کنند، مورد تردید است.
رویکرد ایران به جهانی شدن اقتصاد از بعد آسیب شناسی چگونه است؟
« جهانی شدن» به مثابه یک اصطلاح
واژه (Globalisation) که اخیراً به یکی از پر استفاده ترین و رایج ترین مفاهیم علوم انسانی بدل شده است، اسم مصدر از مصدر جعلی Toglobalize است که خود از صفت Global ساخته شده است. البته پاره ای از منابع و ماخذ، واژه یا اصطلاح جهانی شدن را معادلی برای اصطلاحات Pionetavixation , Mondialisationمی دانند با این حال آنچه که در اکثریت قریب به اتفاق منابع پذیرفته شده، همان اصطلاح Globalisation است و حتی عده ای معتقدند که واژه Mondialisation ترجمه کلمه Globalisation است. در لغن نامه برای صفت Mondialisation که ریشه و منشا اصطلاح Globalisation است سه معنا قایل شده اند:
مصدر to globalise با توجه به معنای سوم ساخته شده است و به نظر، فعل آن هم لازم است و هم متعدی و به همین دلیل می توان آن را، یک سو، « جهانشمول کردن» یا
« یکپارچه کردن» و از سوی دیگر (جهانشممول شدن) یا « یکپارچه شدن» ترجمه کرد. و البته پرواضح است که میان این دو وجه لازم و متعدی، نه تنها از حیث معنی، بلکه از لحاظ پیامد و منظور اصلی طراحان جهانی شدن نیز تفاوتهای اساسی و فاحشی وجود دارد. به طوری که می توان به دو مساله مستقل، معتقد شد.
جهانی شدن مانند مسابقه ای است که همه درآن برنده می شوند و همه در یک «جامعه جهانی» نوظهور از آن بهره مند خواهند شد. عده ای دیگر، جهانی شدن را برخلاف این تصور امیدبخش، با عناوین گوناگونی چون «چپاول جهانی»، «تبعیض نژادی جهانی» و «دام جهانی» رد کرده اند. از نظر منتقدان، روابط جهانی، موجب تضعیف عدالت و دموکراسی می شود. در ادامه این نوشتار به طرح دیدگاه ها در باره جهانی شدن تحت عناوین عدالت و دموکراسی می پردازم.
یکی از بحث هایی که درباره جهانی شدن مطرح است، به مسائلی ارزشی مربوط می شود؛این که آیا جهانی شدن خوب است یا بد؟ آیا جهانی شدن، آرمان شهر ایجاد خواهد کرد و یا جهنم؟ آیا جهانی شدن تاریخ را به اوج پیشرفت می رساند یا به حضیض نومیدی سوق می دهد؟
درباره این مسائل عقاید گوناگونی وجود دارد. از یک سو عده ای، از جهانی شدن به عنوان نیروی رهایی بخش استقبال کرده اند. ازنظر هواداران، روابط جهانی موجب افزایش کارایی، رفاه، دموکراسی، وحدت و صلح می شود. جهانی شدن مانند مسابقه ای است که همه در آن برنده می شوند و همه در یک «جامعه جهانی» نوظهور از آن بهره مند خواهند شد. عده ای دیگر، جهانی شدن را برخلاف این تصور امیدبخش، با عناوین گوناگونی چون «چپاول جهانی»، «تبعیض نژادی جهانی» و «دام جهانی» رد کرده اند. ازنظر منتقدان، روابط جهانی، موجب تضعیف عدالت و دموکراسی می شود. در ادامه این نوشتار به طرح دیدگاه ها درباره جهانی شدن تحت عناوین عدالت و دموکراسی میپردازم.
مقدمه
کار می تواند به عنوان انجام وظایفی تعریف شود که متضمن صرف کوششهای فکری وجسمی بوده وهدفشان ولید کالاوخدماتی است که نیازهای انسانی را بر آورده می سازد وشغل پا پیشه: کاری است که در مقابل مزد یا حقوق منظمی انجام می شود . کار در همه فرهنگها اساس نظام اقتصادی است شامل نهادهایی است که با تولید وتوزیع کالا وخدمات سر وکار دارد وویکی از تحولات بسیار مهم ودر عین حال متناقص با جامعه شناسی کار در دهه ماه اخیر مقوله جهانی شدن است . جهانی شدن واژه ای بود که توسط جورج مودلسکی در دهه 1970 برای توصیف ارتباط تدریجی موجود بین جامعه های متفاوت به وجود آمد .
جهانی شدن از آن زمان به بعد معانی مختلفی را در بر داشته از جمله تراکم وآگاهی فزاینده نسبت به جهان ( رابستون 1992 ) ، رشد سازمانهای مزا ملیتی از هر نوع – اگر چه شرکت های بزرگ چند ملیتی علا قمند ند محور بیشتر نوشته ها را تشکیل دهند وبه طور روز افزونی به دنیا ی تجارت مسلط شوند ( کوپررید رو پاس مور 1991 ) ، حضور جهانی کوکا کولا ومک دو نالد ، به شثابه شمایل های مقدس مذهبی ، رشد شیوه های تولید جهانی مانند شیوه هر چند در موقع خود ، کیفیت کامل ونظایر آن (باسبون 1995 )، تولید جهانی مانند سیستم کار ( ka ) در شرکت فورد وموسیقی غربی پاپ.