کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق درمورد گرایشهای پوزیتیویسمی 20 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درمورد گرایشهای پوزیتیویسمی 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

تاریخچه پوزیتیویسم

گرایشهای پوزیتیویسمی را در اولین اندیشه‌های بشری نیز می توان یافت. چه اینگونه گرایشها در مصر باستان و بابل و تمدنهای اولیه بشری وجود داشته و نتایج ناشی از چنین روش تفکری از حیث عملی مورد استفاده بشر متمدن بوده است. باری ارزش عملی دانشهای استقرایی در تمدن بشری ارزشی غیرقابل انکار است.

اما قرنها بعد در یونان باستان است که رگه‌هایی از رویکرد به پوزیتیویسم به عنوان یک روش فکری برای تحلیل مسایل علمی و عملی به چشم می خورد و آن زمانی است که اپیکوروس [341- 271 ق.م] شناخت حسی به کمک خود استقرایی را به عنوان یگانه منبع شناخت، مبنای دستگاه فلسفی خود می‌گرداند و انبای بشر را به یک مکتب دانشی و ارزشی جدید رهنمون می‌شود.

ولی درخشش فلسفه و منطق ارسطویی خیره کننده‌تر از آنان بود که مجالی برای ظهور و بروز خود استقرایی آنگونه که اپیکور می‌خواست باقی گذارد حتی اندیشه افلاطون پیروان وی هم تا قرنها تحت‌الشعاع عقلانیت و انسجام دستگاه فلسفی ارسطو بود.

فیلسوفان و مشارحان بعد از ارسطو ـ که به نوعی وامدار اندیشه‌های او در عرصه حیات فکری بشر بودند نیز اعتنایی در خور به شناخت حسی در پرتو روش استقرایی ننمودند چه انان هم چون سلف خویش، ارسطو، مجربات و محسوسات را از منظر روش قیاسی به نظاره می نشستند.

اما در سده‌های پایانی قرون وسطی که تاریخ آبستن یک سری حوادث و تحولات فکری بود تخطئه فلسفه ارسطویی و حمله به مبادی منطقی آن لقلقه لسان فیلسوفان و متفلسفان گشت. این قضیه و تحول فکری که در آرای اکامی و دیگران در آخرین قرنهای حکومت و استیلای فلسفه ارسطو حوزه اندیشه بشر غربی تجلی یافت با تحول اجتماعی ـ سیاسی و دینی از قبیل نوزایی و اصلاح دینی همراه شد مقافله فکر و اندیشه بشر غربی را به سمت و سویی کشاند که خود استقرایی و پروکستانیزم را برنده اصلی این جدال فکری قرار داد.

گرچه این مطلب که آیا این نتیجه تنها ناشی از اندیشه اندیشمندان بوده یا تحولات اجتماعی و سیاسی و انگیزه‌های مختلف بشری هم در این تحولات موثر بوده‌اند بحثی عظیم می‌طلبد لکن بی گمان نقش عناصری که در پی می‌آید دراین میان غیر قابل انکار است.

تقدس بخشی ارباب کلیسا به فلسفه ارسطویی در طی قرون وسطی و ظهور پی در پی نقصهای این فلسفه به ویژه در حوزه طبیعیات که کلیسا را مجبور به عقب‌نشینی در زمینه تفسیرهای ارایه شده از کتاب مقدس می‌نمود منجر به گسترش شک و تردید در فضای اندیشه غرب شد و از سوی دیگر تلاش روزافزون برای تسخیر و بلکه تغییر طبیعت و بهره‌گیری علمی از آن ـ که در آرای متفکرانی چون بیکن هویداست ـ تبیین داده‌های ناشی از شناختهای حسی را در پرتو روش استقرایی می‌طلبید راه برای گذر غرب از فلسفه ارسطویی و رسیدن به عصر روشنگری یعنی عصر سیانتیسم هموار شد.

واژه پوزیتیو برای اولین بار به مفهوم فلسفی آن توسط بیکن بکار رفته است ولی چند اصطلاح پوزیتیویسم بسان یک مفهوم بعدها به وسیله اگوست کنت فرانسوی مطرح شده است البته قبل از او سن سیمون به سال 1830 همین اصطلاح را در مکتب خود بکار برده است.

این اصطلاح را به نامهای واژگانی نظیر مذهب تحققی، تحصلی، اثبات گرایی، اثبات گروی و تحصل گروی و نظایر آن ترجمه کرده‌اند اما چنانچه بعضی نیز اشارت کرده‌اند این واژه قابل ترجمه به زان فارسی نیست چون هنگامی که این کلمه اولین ار توسط کنت بکار رفت از کلمه POSITIF در زبان فرانسه گرفته شده بود که در ان زبان واجد شش معنی است: «واقعی، مفید، دقیق، یقینی، نسبی و ارگانیک» او مکتبش را به این نام نامید چون معتقد بود به این شش رکن پایبند است اگر لین کلمه به هر شش معنی مراد باشد مسلماً قابل ترجمه به فارسی نیست. چه لغتی در فارسی وجود دارد که همه این معانی را در لفظ واحد به صورت اشتراک لفظی برساند لذا در پارسی این لغت را یا باید به همان صورت اصلی بیان کرد و یا بصورت «پوزیتیوگرایی».(9)

ما نیز مبدأ بررسی مدعیات پوزیتیوگرایانه را بنا بر عللی که بعداً توضیح خواهیم داد اندیشه‌های کنت قرار می دهیم از این منظر دوران تطور پوزیتیویسم جدید را می‌توان به چهار دوره متمایز تقسیم کرد که در فصل جاری به این سیر تاریخی نظری خواهیم افکند و در فصول آتی به بررسی مدعیات فلاسفه پوزیتیویست خواهیم پرداخت.

از سویی نیز می‌توان پوزیتیویسم را حالت افراطی تجربه‌گرایی دانست و بر آن اساس فیلسوفانی چون کنت و پوزیتیویستهای معاصر را نئوپوزیتیویست نامید ـ چنانچه بعضی اصطلاح کرده‌اندـ و از این دیدگاه باید بنیانگذاران ایت مکتب را بیکن، توماس هابز، جان لاک، جرج بارکلی و دیوید هیوم دانست چه اینکه عقاید آنان در تکوین مبانی شناخت شناسانه پوزیتیویستهای نو بسیار موثر بوده است.

پس بی مناسبت نخواهد بود که در این مجال به بررسی آرای هیوم و بارکلی به عنوان دو تن از این فیلسوفان بپردازیم.

هیوم یگانه شالوده استوار برای علم بشر را تجربه و مشاهده می‌داند و معتقد است که برای مطالعه در مسایل شناخت شناسانه و تحقیق در منشاء تصورات فلسفی باید از روش متداول در علوم حسی SCIENCE بهره برد و از خیالبافی‌های متداول در متافیزیک دوری جست او تحقیقات متافیزیسین‌ها را درباره حقیقت جسم و روح که از مسایل مهم فلسفه کلاسیک است مورد انتقاد قرار می‌دهد و مدعیات آنان در این باره را فرضیاتی بیش نمی‌داند و تجربه و مشاهده را بنیادی محکم برای معرفه‌النفس فلسفی می‌داند.

او در جای دیگر چنین می‌گوید: «آن هنگام که قانع از این مبادی [مبادی فیزیکی] کتابخانه‌ها را بازرسی می‌کنیم چه ویرانی باید به بار آوریم؟ اگر کتابی مثلاً در باب «الهیات» یا «مابعدالطبیعه مدرسی» را به دست گیریم باید بپرسیم استدلالی مجرد، مربوط به کمیت و عدد دارد؟ نه. آیا استدلالی آزمایشی مربوط به امور واقع وجود دارد؟ نه. پس آنها را به شعله‌های آتش بسپرید زیرا جز سفسطه و توهم چیزی در بر نتواند داشت.

هیوم برای اثبات بی معنایی مدعیان فلاسفه متافیزیک با ارایه یک تحلیل شناخت شناسانه به تبیین ادراکات بشری می‌پردازد. مراد وی از ادراکات مجموع محتویات ذهن بشر اعم از تصور و تصدیق می‌باشد لکن مباحث او عمدتاً حول محور تصورات دور می‌زند. وی ادراکات را به دو دسته 1) انطباعات و تاثرات و 2) تصورات و افکار تقسیم می‌کند. مقصود وی از انطباعات همان است که در لسان قدمای فلاسفه ما «صور جزییه حسیه» خوانده می‌شد یعنی ادراکات که هنگام اتصال مستقیم به جهان خارج به وسیله حواس به دست می‌آید . آثار انطباعات قبلی بعد از قطع ارتباط حسی مستقیم از عالم خارج «تصورات و ایده‌ها» را شکل می‌دهند که قدمای فلاسفه ما آن را «مخیلات» می‌خواندند. هیوم احضار انطباعات را به دو طریق ممکن می‌داند: 1) قوه حافظه 2) قوه مخیّله.از منظر وی فرق میان قوه حافظه و مخیّله در این است که حافظه بر خلاف مخیّله توان دخل و تصرف در انطباعات را ندارد. لکن او شأن ذاکریت را مشترک میان حافظه و مخیّله می‌داند البته از منظر وی مخیّله شئون دیگری نیز دارد چون ترکیب مفصل و تفضیل مرکب که آنها در شکل دادن به تصورات بشر اهمیت بسیار دارند. او در پی اثبات این مدعاست که هر ادراکی یا انطباع است یا سبوق به انطباع. او هر کدام از انطباعات و تصورات را به بسیط و مرکب تقسیم کرده است و در توضیح کیفیت ایجاد تصورات بسیط و مرکب کوشش و دقت فراوانی کرده است تا نشان دهد تمام تصورات یا انطباعاند و یا سبوق به انطباع و در ادراک دیگری جز این دو نوع در خزینه ادراکات بشر نمی‌باشد.

لذا در نظر هیوم معنی‌دار بودن هر کلمه جز این نیست که مدلول آن کلمه انطباع یا سبوق به انطباع باشد.

...............

..................

آراء و نظریات پوزیتیویستها را تدوین کرد و به آنها نظام خاصی بخشیده و حتی اصطلاح پوزیتیویسم را در معنای دقیق و فلسفی کنونی آن به کار برد او دو اثر تحت عناوین «دوره فلسفی تحققی» و «دوره سیاست تحققی» را به رشته تحریر در آورد و در آنها به تبیین اندیشه‌های خود پرداخت. او واضع دو اصطلاح مهم دیگر یعنی «جامعه‌شناسی» و «انسانگرایی» نیز هست. مورخان در گزارشهای خود وی را به لحاظ مزاجی و روحیه‌ی شخصی، انسانی خشک‌اندیش توصیف کرده‌اند که نگاه خشک علمی بر همه چیز داشته و با هرگونه عرفان، شعر، فلسفه، مابعدالطبیعه، هنر و ادبیات مخالف بوده است و اعتقاد داشته است که اینگونه امور حدت ذهن بشر را زایل می‌کند و دقت آنرا از بین می‌برد و ذهن را به بیراهه می کشاند او می‌کوشد انسانی را به صورت یک ماشین محاسبه دقیق درآورد که جزء اموری که منطقاً از گزاره‌ها نتیجه می‌شود تن ندهد. او معتقد است هر لغتی باید دقیقاً معنی شود و از این معنی تا آخر عدول شود و از سوی دیگر باید تمام پیش‌فرض‌های یک استدلال نشان داده شود تا در باب خود پیش‌فرض‌ها هم .......شود. ولی وی بنابر مسایلی از رویکرد قدیمی خود عدول کرد و در اواخر عمر به حالت جنون یا شبه جنون دچار شد و مسایل جدیدی را مطرح کرد که از نظر مورخان فلسفه هم مورد توجه نمی باشد.

با ظهور متفکرانی چون ارنست ماخ مرحله دوم نئوپوزیتیویسم فلسفی آغاز شد. او کوشش فراوان نمود تا اندیشه‌های کنت را هرچه بیشتر با مبانی پوزیتیویستی متلائم گرداند و در این راه تا آنجا پیش رفت که حتی مفاهیم نظری فیزیک چون جاذبه زمین، نیروی مغناطیسی و ... را نفی کرد از این ....... در تاریخ فلسفه به «اصالت تجربه و نقد» تعبیر می‌کنند که به دلیلی نفی مفاهیم نظری علوم تجربی مکتبی قابل اتکاء برای فیلسوفان علم نبود لذا اذهان تکاپوگر در پی یافتن مبنایی جدید برآمدند.

علم و فلسفه تجربی در حالی وارد قرن بیستم شد که بشر سرمست از یافته‌های علم به آینده‌ای بس خیره ‌کننده‌تر چشم دوخته بود غافل از اینکه حوادث سیاسی و فکری آینده، سرنوشت دیگری برای علم و فلسفه تجربی رقم خواهد زد در این مرحله فیلسوفان پوزیتیویست مرحله سوم که بی شک گام بر دوش غولان نهاده بودند اینان غره از پیشرفتهای علمی در پی ارایه تبیین و توجیهی از علم بودند که یکسره طومار متافیزیک را درهم پیچیده باید پوزیتیویسم منطقی را آخرین مرحله تفلسف خوشبینانه و شاید ساده‌اندیشان درباره علم و خرد استقرایی دانست. پوزیتیویستهای منطقی خود را دنبال گران یک سنت تجربه گرایانه قرن نوزدهمی می‌شمردند که اوجش در آموزه‌های ضد متافیزیکی و علم گرایانه ماخ بود هدف اینان ارایه روایتی از علم بود که اولاً حق اهمیت کانونی ریاضیات، منطق و فیزیک نظری را ادا کند و ثانیاً از آموزه کلی ماخ که علم را


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد گرایشهای پوزیتیویسمی 20 ص

تحقیق در مورد تاریخچه رنسانس

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد تاریخچه رنسانس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

تاریخچه رنسانس

         واژه رنسانس یک لغت فرانسوی به معنی تولد دوباره است. دوره رنسانس یا مکتب کلاسیک حدود 1300-520 میلادی"از اواخر سده سیزدهم میلادی" ، قرون وسطی (یا سده های میانه ) پایان می پذیرد و عصر نوزایی آغاز می شود در این عصر اندیشه و هنر جان تازه ای گرفت ، اروپا از رکود قرون وسطی به در آمد . به عبارتی می توان گفت در عصر نوزایی دستاوردهای نمدنباستانی یونان و روم ، مجدداً مطرح و حتی تقلید قرار می گیرد . دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای قرن پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رنسانس (یعنی «نوزایی») مشهور شده است. دانشمندان، شعرا و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل رم و یونان با دیدگانی تازه تر به جهان می نگریستند. نقاشها به مطالعه آناتومی (علم تشریح) پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوه واقعگرایانه ای نقاشی می کردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.

با وجود اختلافی که در مورد تعیین زمان دقیق آغاز رنسانس وجود دارد، اما در تاریخ هنر بدیهی است که تحولات در عرصه ادبیات و هنر یک تا دو قرن پیش از رنسانس صنعتی و علمی رخ داده  و تحولات چشمگیری در این عرصه به وقوع پیوسته است؛ به طوری که رنسانس یا تولد دوباره در هنر پیش از صنعت و فلسفه به وقوع پیوسته است.با وجود این‌که در تاریخ هنر، آغاز رنسانس به اموری همچون سال فتح قسطنطنیه در سال 1453 به وسیله سلطان محمد فاتح و تشکیل حکومت عثمانی به جای دولت بیزانس، یا پایان یافتن بیماری طاعون و اموری از این قبیل نسبت داده شده است؛ اما در نزد مورخان هنر این امر یقینی است که رنسانس هنری از ایتالیا آغاز شده، بدین ترتیب که هنرمندان ایتالیایی بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی حاضر نشده بودند به سبک گوتیک در معماری تن دهند و حتی این مفهوم را به صورت طعن و استهزا برای این سبک به کار می‌‌بردند و علیه سبک گوتیک عصیان نموده و به سوی سبک جدید حرکت کردند. البته عده‌ای از معماران دوره رنسانس مانند برونلسکی (1) که در معماری دوره رنسانس تأثیرگذار بود و به عنوان پدر و بنیان‌گذار معماری رنسانس تلقی می‌شد؛ هنوز تحت تأثیر سبک گوتیک بوده و خود را از سیطره این شیوه رها نکرده و سبک او شیوه‌ای ترکیبی و آمیخته از عناصر گوتیک و رنسانس محسوب می‌گشت؛ اما به هر ترتیب، دوره سبک گوتیک به پایان رسیده بود و در معماری، افرادی همانند برونلسکی و برامانته (2) از جمله مؤثرترین معماران سبک جدید بودند. این گروه از معماران تلاش می‌کردند تا شیوه‌های کلاسیک معماری روم و یونان را که در تاریخ هنر از شکوه و عظمت هنری برخوردار بود، با پاره‌ای از خلاقیت‌ها و ابداعات، بار دیگر احیا کنند. به همین دلیل، برامانته می‌کوشید گنبد بنای ساختمان پانتئون را، که یکی از آثار برجسته معماری کلاسیک قلمداد می‌شود، بار دیگر بازآفرینی نماید. لازم به ذکر است که از جهت اصطلاح‌شناسی و ریشه‌شناسی لغوی، منظور از کلمه رنسانس (3) یا تولد دوباره، در میان موافقان با آن در دوره رنسانس، به معنای بازگشت به سوی سنت‌های کلاسیک هنر روم و یونان بود. در واقع، مخالفان سبک گوتیک معتقد بودند که می‌خواهند بار دیگر به سوی مولفه‌های هنری روم و یونان بازگردند و آن عناصر را احیا کنند. یکی از نکات مهم در تاریخ هنر این است که همواره در طول تاریخ، تقابلی میان سبک کلاسیک و مدرسی با سبک‌های مخالف کلاسیک به چشم می‌خورد و پیوسته عصیان و مخالفت در برابر سنت‌های کلاسیک و تعلیمی وجود داشته است. هر گاه ابداع، خلاقیت، نوآوری و رها شدن از سنت‌های تعلیمی و کلاسیک به اوج خود می‌رسید، دوباره بازگشت به سوی سنت‌های کلاسیک تکرار می‌شد و عده‌ای از هنرمندان جنبش‌ هنری را به سوی مولفه‌های تعلیمی و مدرسی معطوف می‌نمودند. همان طور که هر از گاهی، عصیان در برابر سبک تعلیمی و کلاسیک شکل می‌گرفت و پاره‌ای از سبک‌های هنری در مخالفت با چارچوب‌های کلاسیک به وجود می‌آمد.از این رو، پس از رنسانس که بازگشت به عناصر و ویژگی‌های کلاسیک هنر رخ داد، بار دیگر در قرن شانزدهم، سبک‌هایی همچون منریسم، باروک و روکوکو از اصول کلاسیک عدول کردند و یا دوباره پس از جریانات هنری قرن شانزدهم و هفدهم، بار دیگر عده‌ای از هنرمندان طبل نو‌کلاسیک را کوبیدند و رمانتیسم و رئالیسم دگر باره از جنبش نو‌کلاسیک فراروی نمودند و به سوی در خدمت گرفتن عناصری جدید در هنر گام برداشتند. از دیدگاه هنرمندان رنسانس، هنر روم و یونان رشد یافته و ایده‌آل تلقی می‌گشت و با توجه به سبک‌های پیش از رنسانس همچون گوتیک، بازگشت به سوی هنر یونان و روم، در واقع بازگشت به سبک کلاسیک و مدرسه‌ای بود و به منزله نوعی رشد‌یافتگی و نوزایی تلقی می‌شد. همان طور که نخستین فیلسوفان عصر رنسانس در قرن شانزدهم، هدف خود را از رنسانس یا تولد دوباره این گونه تفسیر می‌نمودند که می‌خواهند به فلسفه یونان و اندیشه‌های افلاطون و ارسطو بازگردند و تفسیر دوباره‌ای از آثار آن فیلسوفان ارائه دهند. فیلسوفان عصر رنسانس معتقد بودند که برخلاف عصر نوزایی، در عصر قرون وسطا، نسبت به اندیشه‌های فیلسوفان یونان بد‌فهمی و تفسیر نادرست وجود داشت و تلاش می‌نمودند تا تفسیر و قرائت صحیحی از فلسفه یونان ارائه دهند. در واقع، چه در عرصه هنر و چه در عرصه فلسفه، یونان و روم به منزله آرمان و ایده‌آل قلمداد می‌شد و هنرمندان و فیلسوفان اولیه، هرچند به تدریج به سوی ابداع و خلاقیت پیش رفتند و از سنت‌های یونانی و رومی فاصله گرفتند، اما در آغاز جنبش رنسانس، خود را وفادار به سنت کلاسیک یونان و روم نشان می‌دادند؛ همان طور که در قرن هجدهم نیز وقتی که سبک باروک مطرح شد، هنرمندان نو‌کلاسیک در مخالفت با سبک باروک، بار دیگر به سوی مولفه‌های کلاسیک گرایش پیدا نمودند.همانطور که بیان شد، در بسیاری از دوره‌های تاریخ هنر، هر از گاهی، آن گاه که از اصول کلاسیک و مدرسی عدول می‌شد، عده‌ای از هنرمندان در برابر جریانات انحرافی و یا التقاطی برخاسته و سبک کلاسیک را مطرح می‌نمودند. هنرمندان دوره رنسانس در عرصه نقاشی، مجسمه‌سازی و معماری، به دو دوره رنسانس آغازین یا اولیه و رنسانس پیشرفته یا مترقی تقسیم می‌شوند. دوره آغازین رنسانس به ابتدای قرن چهاردهم تا دهه دوم قرن پانزده تعلق دارد (1420 – 1300) و دوره دوم رنسانس متعلق به قرن چهاردهم تا پایان این قرن یعنی در سال‌های 1500 – 1420 می‌باشد.

معماری

 

معماری آسانترین هنری است که در آن می توان از تجدید حیاط مضمونهای کلاسیک در دوره رنسانس و انطباق آنها با نیازهای عصر پیروی کرد . در عهد رنسانس تئوریهای معماری به طرز بی سابقه ای مورد بحث قرار گرفت . معماری که مبتنی بر قواعد منطقی ، محاسبه و تکنیک است .

شهر در قرون وسطی با دیوارهای دفاعی احاطه می شد و کلیسای جامع در مرکز شهر به طور نمادین قرار داشت . شهر مطلوب دوره رنسانس از تنوع فوق العاده ای برخوردار بود : کلیسا  ، خانه های مجلل ، بیمارستانها و مراکز آموزشی در حاشیه خیابانهای عریض و میدانها به ردیف کنار هم قرار می گرفت . البته  به جزء در مورد بخش کوچکی از پیاچترا و کریمونا در ایتالیا ، این نوع شهر هرگز وجود خارجی پیدا نکرد . اگر چه شهرهای آرمانی رنسانس هرگز به طور کامل ساخته نشدند اما معماران ، ساختمانهای متعدد طبق ایده آل رنسانس بنا کردند .

 

 معماری از دو اصل اساسی متابعت می کرد :

1-   عناصر صوری برگرفته از عهد باستان را بکار می برد و از قواعد پرسپکتیو پیروی می کرد . عناصر صوری که معماران بکار گرفتند مانند : ستونها ، ستونهای تزئینی ، سرستونها ، پیشانیها و طاقها از روی نمونه های عهد باستان و نوشته های ویترو ویوس طراحی می شدند . از این عناصر بهره می گرفتند تا دیوارها و فضا هاتی باز به سهولت در معرض دید قرار بگیرند و نوعی حس پرسپکتیو در داخل ساختمانها به وجود آید . این ساختمانها از حس وحدتی که در ساختارهای کلاسیک وجود داشت بی بهره بودند و در پایان قرن پانزدهم ، برامانته و میکلانژ  حس وحدت بیشتری را وارد معماری رنسانس کردند .

 

2-   عناصر کلاسیک بسیار متفارت با معماری گوتیک به نظر می رسید . نویسندگان رنسانس ساختمانهای گوتیک قرون وسطی را غیر طبیعی می دانستند . آنها در این عصر نوعی شیوه ساخت رومی را به کار می گرفتند . دیوارها در قرون وسطی جای خود را به پنجره های بزرگ با شیشه منقوش داده بودند و بار دیگر به سطوح یکپارچه مبدل شدند . با نمایی از مرر رنگی و با شکلی ساده و بی پیرایه . آنها ساختمانهای خود را طبق اصول رانهای نظری بنا کردند . تفاوتهای فراوانی که ساختمانهای رنسانس را از بناهای قرون وسطی متمایز می کرد بیشتر جنبه تزئینی آن بود و به ساختار مربوط نمی شد . 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تاریخچه رنسانس

تحقیق و بررسی در مورد مغناطیس درمانی 15 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد مغناطیس درمانی 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

تاریخچه مغناطیس درمانی

آهن‏ربا هزاران سال برای درمان ، مورد استفاده قرار گرفته است. چنین روایت شده است که نجبای مصری برای حفظ زیبایی و جوانی خود جواهرات مغناطیسی به خود آویزان می‌کردند. قبایل آفریقایی برای آماده کردن غذا از سنگ‏های معدنی مغناطیسی استفاده می‏کردند. طبق اظهارات «میندا هسو» و «چیکوو فونگ» دو محقق مغناطیس شناس زیست‏شناس، مغناطیس‏درمانی بیش از 2000 سال در چین به کار می‌رفته است. قدیمی‏ترین کتاب پزشکی چین به نام کتاب « پزشکی داخلی » مربوط به دوره امپراطور زرد پوست چین حدود 2000 سال قبل از میلاد نوشته شده که به کاربرد مغناطیس در طب سوزنی اشاره می‌کند.

البته اگر از زمان حال دور شویم، باید بگوییم که ارسطو 300 سال قبل از میلاد، از کاربرد مغناطیس برای درمان صحبت کرد. «پلاینی» جوان پزشک یونانی نکاتی درباره نحوه درمان بیماری‏ها در یونان 100 سال پس از میلاد مسیح نوشت. «گلن» پزشک رومی قرن سوم متوجه شد که مردم برای رها شدن از بیماری یبوست از آهن‏ربا استفاده می‌کردند.

پزشکان فرانسوی 400 سال پس از میلاد درباره کاربرد گلوبندهای مغناطیسی مطالبی نوشتند. سالیان سال پس از آن آهن‏ربا همچنان جنبه درمانی خود را حفظ کرده بود. در سال 1530 پزشکی به نام پاراسلسوس از قطب‏های مختلف آهن‏ربا برای درمان استفاده کرد.

اخیراً در سال 1977 انجمن سلطنتی پزشکان فرانسه دو متخصص را مأمور تأیید ارزش شفابخش آهن‌ربا برای درمان بیماری‏ها کرده است. این دو متخصص پس از دقت و بررسی زیاد متقاعد شدند که آهن‌ربا خواص شفا دهنده دارد.

به تدریج شیوه‌های علمی و افکار منطقی شکل گرفت. حتی افراد بدبین متوجه شدند که وقتی آهن‌ربا به شکل درستی به کار رود، خواص شفا دهنده دارد.

در سال 1936، آلبرت دیویس متوجه شد که دو قطب آهن‌ربا خواص زیستی مختلفی دارند. او آزمایش‏های متعددی را روی حیوانات، بذرها و گیاهان انجام داد. اساس یافته‌های دیویس بر آن بود که یک قطب آهن‌ربا اندام‏های جانداران را تحریک و قطب دیگر آنها را آرام می‌کند. در سال 1948 طبق اظهارات پزشکان شوروی سابق، مغناطیس‌درمانی می‌توانست درد ناشی از قطع شدن اعضای بدن را کاهش دهد. در دهه 1960 طبق گزارشهای وزارت کشاورزی کانادا رویش بذرها و دانه‏ها پس از قرار گرفتن آنها در معرض نیروی آهن‌ربا بهبود می یافت.

ژاپنی‏ها نیز در این زمینه عقب نماندند. آنها پژوهش‏های پزشکی جدیدی آغاز کردند و به تولید انبوه وسایل آهن‏ربایی همچون گردن‌بند، النگو و دانه تسبیح اقدام کردند. تقریباًٍٍ 10% از مردم ژاپن برای سالم ماندن از وسایل مغناطیسی استفاده می‌کنند. وزارت بهداشت ژاپن کاربرد مغناطیس‏درمانی را کاملاً تأیید کرده است و این صنعتی بزرگ در ژاپن است.

پدیده‌های مغناطیسی درمانی

پدیده‌های مغناطیسی در تمام اعصار، تأثیر مسحور کننده‌ای بر ذهن انسان داشته است. سنگ ماگنتیتی (که نوعی سنگ آهن‏ربا است) به صورت رسوب در رگه‌های آهنی مغناطیس‌دار جمع شده و اولین ماده مغناطیسی بوده که بشر از آن آگاهی یافته است.

کلمه انگلیسی لودستون از کلمه قدیمی انگلیسی لود به معنی «راه» مشتق شده است؛ چون که در طی قرون وسطی متوجه شده بودند که وقتی یک تکه از این سنگ را با نخ آویزان می‌کردند یک طرف آن همیشه به سمت شمال و طرف دیگر آن همیشه به سمت جنوب بود. چینی‌ها آن را 4000 سال پیش ارابه جنوب نما می‌نامیدند و از آن برای جهت یابی استفاده می‌کردند.

این کشف - که سنگ ماگنتیت تکه‌های آهن را جذب می‌کند- در روم و یونان باستان صورت گرفت. مردم معتقد بودند طلسم‏هایی که از این سنگ ساخته شوند ، می‌توانند هر شخصی را به محبوبش برسانند. آنها می گفتند اگر زن یک مرد بی‌وفا، یک تکه از این آهن‏ربا را زیر بالش شوهرش قرار دهد، شوهر در خواب کابوس‏های وحشتناکی خواهد دید. و اگر تکه آهن‏ربا روی سر گذاشته شود می‌توان به صدای خدایان گوش داد! این سنگ به عنوان طلسمی برای شفای سردرد، گرفتگی عضلات، نقرس، و انواع ناخوشی‏های دیگر نیز به کار می رفت.

طبق اسطوره‏های باستانی یونان، یک پسرک چوپان به نام مگنس وقتی عصای فلزی‌اش را روی یک تکه از این سنگها گذاشت متوجه شد که دیگر نمی‌تواند آن را از سنگ جدا کند. واژه مغناطیس نیز ممکن است از نام همین پسرک چوپان گرفته شده باشد. ولی طبق روایتی دیگر که به حقیقت نزدیکتر است واژه مغناطیس از کلمه مگنزیا که نام شهری در آسیای صغیر (یعنی ترکیه) است گرفته شده است. در این محل رگه‌های آهن مغناطیسی به وفور یافت می شود.

مشکل است که دریابیم مردم باستان چگونه به خاصیت مغناطیسی زمین و اجرام سماوی دیگر در جهان هستی و تأثیر آن بر زندگی و بیماری‏ها پی ‏بردند. حالا فلسفه روزه گرفتن در زمانی که ماه تازه است و یا هلال ماه نو است از لحاظ علمی معلوم شده است. در چنین مواقعی تأثیر کره ماه بر کلیه مایعات به بیشترین مقدار می‌رسد. در چنین روزهایی کلیه مواد (مواد مایع و نیمه مایع آهن‌دار بدن) تحت تأثیر ماه جذب می‌شوند و می‌توانند منجر به مسائل احساسی و ذهنی حاد شوند. این نوع روزه گرفتن باعث می‌شود مایعات بدن طی اقدامی احتیاطی علیه چنین آثار ناهنجاری کاهش یابند.

به همین ترتیب اجداد ما چنین تصور می‌کردند که شخصی که در آخرین دقایق حیاتش است باید طوری بخوابد که سرش رو به شمال و پاهایش رو به جنوب باشد تا هم راستایی مغناطیسی بین زمین و بدن او ایجاد شود. این امر باعث می‌شد خروج روح از بدن با آرامش، کاهش درد و رنج کمتر انجام شود.

برخی دانشمندان که روی آثار خواص مغناطیسی زمین و تأثیرات آتش پاره‌ها و لکه‌های خورشید تحقیق می‌کنند، متوجه شده‌اند که عوامل فوق باعث برهم خوردن آرامش مغناطیسی زمین و منجر به تغییرات زیستی حاد در موجودات زمین می‌شود.

همچنین به این نکته پی برده‌اند که اندام‏های متفاوت بدن انسان به دلیل فعالیت‏های شیمیایی متفاوتی که در بدن انجام می‌شود، میدان‏های مغناطیسی متناوبی ایجاد می‌کند. این امر ثابت می‌کند که هر سلولی در بدن انسان یک ارزش مغناطیسی خاصی دارد. بیشترین میدان مغناطیسی را مغز در حین خواب ایجاد می‌کند. پس از آن قلب در مقام دوم قرار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مغناطیس درمانی 15 ص

تاریخچه پوستر 11 ص

اختصاصی از کوشا فایل تاریخچه پوستر 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

تاریخچه پوستر

در قرن نوزدهم در اروپا همراه با رشد صنعت و فن آوری های جدید ،عرصه برای ظهور هنر گرافیک باز شد.در سه دهه آخر این قرن، بر اثر تحولات تصویرگری و پیوند نزدیکی که بین هنر چاپ و نقاشی بر قرار شده بود،پدیده تازه ای به نام ”پوستر“، آفیش“ یا ”پلاکات“ به وجود آمد.سرچشمه های پوستر را، همچون مصورسازی، در گذشته های دور می توان جستجو کرد. به یک معنا، نقوش بر جسته آشوری ، ایرانی و رومی، نوعی پوستر بوده اند، زیرا رویدادهایی را به روایت تصویر، توصیف می کردند که در واقع تبلیغی برای دستگاه حاکمه بود. به علاوه در مصر و رم باستان ساختن آگهی های همگانی یا اعلامیه های دیواری معمول بوده است. یکی از قدیمی ترین آگهی هایی که کشف شده، پاپیروسی است که پاداش برای باز گرداندن یک برده فراری در مصر اعلام کرده. آگهی هایی نیز از قرون وسطی باقی مانده که روی پوست نوشته می شد، حتی بعضی از اینها دارای تصویر نیز بود. آگهی های همگانی چاپی از اواخر قرن پانزدهم میلادی ظاهر شد. از قرن شانزدهم به بعد نمونه هایی از آگهی های چاپی که اغلب متشکل از حروف چاپی بودند رایج گشت اما فن چاپ می بایست مراحل پیشرفته تری را طی کند تا امکان پیدایش پوستر مصور رنگی فراهم گردد. همان طور که قبلا اشاره نمودیم ابداع روش لیتوگرافی نقش مهمی را در گسترش چاپ رنگی سریع و ارزان ایفا کرد. البته فن چاپ رنگی و گسترش آن به تنهایی در پیدایش هنر پوستر سازی موثر نبود، بلکه زندگی در شهرهای بزرگ و صنعتی که نوع جدیدی از ارتباطات همگانی را که زاییده پیچیدگی زندگی مدرن شهری بود به همراه خود آورد عامل اصلی بود. یکی از نمونه های پوستر این دوره کاری است از «ادوارمانه» برای کتاب”گربه ها“. این پوستر و سایر پوستر های این دوره،تنها با رنگ سیاه چاپ می شدند در واقع تک رنگ بودند. پوستر رنگی مصور،با نام هنرمندی فرانسوی به نام ”ژول شره“ آغاز می گردد.”شره“ با نقاشان امپر سیونیست آشنایی داشت و در کار خود از رنگهای درخشان آثار آنان بهره فراوان برد.چاپ حکاکی، با نقطه کاری، قلم زنی روی فلز و غیره،روشهایی بودند که با بهره گیری از آنها توانست به انواع قابل ملاحظه ای از رنگها و طرحها دست یابند. در مبحث پوستر نمی توان از نام ”هانری تولوزلوترک“ صرف نظر نمود. وی نقاشی فرانسوی است که در دهه آخر قرن نوزدهم در حوزه هنر پوستر خود نمایی کرد. آثار او بر اساس قدرت وی در طراحی و تسلطش بر لیتوگرافی بنا گردیده است. پوستر یکی از صورت های گرافیکی است که بیشتر برای اطلاع رسانی مورد استفاده قرار می گیرد .چرا که در مواقع تصویر ثابتی است که در یک صفحه طراحی می گردد و معمولا در یک جای ثابت نصب شده و برای این که شعر یا قطعه ادبی را به پوستر تبدیل کنند مورد استفاده قرار می گیرد . نوع دیگر آن است که پوستر برای تبلیغ چیزی خاص مورد استفاده قرار بگیرد .به عنوان مثال مفهوم شعری در جهت بیان یک مسئله سیاسی، اجتماعی یا حتی تجاری به کار رود و پوستر بر اساس مفهوم آن شعر شکل بگیرد.

طراحى پوستر یک کار هنرى و سلیقه ایى بوده و بستگى به ذوق ، هنر و سطح توانایى هاى شما دارد. برخى از اصولى که براى چاپ پوستر باید رعایت شوند :1 پوستر مى تواند اندازه هاى مختلفى داشته باشد. (بستگى به سفارش دهنده دارد) 2Resolution پوستر باید 300 dpi باشد.3 مود پوستر باید CMYK باشد.4 مانیتور باید کالیبره شود.چون پوسترى که چاپ مى شود ، با پوسترى که ما در مانیتور مى بینیم ، از لحاظ رنگى با هم فرق مى کند و با کالیبره کردن این تفاوت رنگى را به حداقل ممکن مى رسانیم.برای کالیبره کردن بعد از نصب کردن فوتوشاپ ، یه برنامه به نام Adobe Gamma به صورت خودکار به Control Panel شما اضافه مى شود. این برنامه رو اجرا کنید ، ویزارد رو دنبال کنید و مرحله به مرحله طبق دستور العمل پیش بروید.


دانلود با لینک مستقیم


تاریخچه پوستر 11 ص

تحقیق و بررسی در مورد تاریخچه فرش در ایران 19 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد تاریخچه فرش در ایران 19 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

تاریخچه فرش ایران

قدیمترین فرش دستبافت ایرانی در سال 1949 در دومین مرحله کاوشهای باستان شناس روسی، رودنکو در منطقه پازیریک کشف و به نام فرش پازیریک نامیده شد.

 رودنکو در کتابی که به مناسبت این اکتشافات در سال 1953 در روسیه منتشر کرد، درباره فرش مکشوفه توضیحات مفصلی نگاشت و آن را صراحتا کار ایران و قدیمی ترین فرش ایرانی در دنیا بیان نمود. او نوشت: "بدون اینکه بتوانیم به طور حتم بگوییم این فرش کار کدامیک از سرزمین های ماد-پارت(خراسان قدیم) یا پارس است، تاریخ فرش مذکور و پارچه هایی که در پازیریک کشف شد قرن پنجم و یا اوایل قرن چهارم پیش از میلاد تشخیص داده می شود." سپس او اضافه می کند: "تاریخ این قالی از روی شکل اسب سواران معلوم می شود. طرز نشان دادن اسبهای جنگی که به جای زین قالی بر پشت آنها گسترانده اند و پارچه روی سینه اسب از مشخصات آشوریها می باشد اما در روی فرش پازیریک ریزه کاریهای مختلف و طرز گره زدن دم اسبها ، در نقوش برجسته تخت جمشید نیز دیده می شود." در زمان تسلط مغولها (قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی) قالی بافی به سطح بسیار رفیعی از زیبایی وتکنیک رسید. شکوفایی این صنعت شاید با حکومت غازان خان (1307-1295 میلادی) مصادف بود.

 اما اوج قالی کلاسیک ایرانی را که از آن با رنسانس قالی ایران یاد می شود زمان سلاطین صفوی (1722-1499 میلادی) به ویژه زمان حاکمیت شاه طهماسب اول (1587-1524 میلادی) و شاه عباس کبیر(1629-1587 میلادی) ثبت کرده اند. از این دوران حدود 3000 تخته فرش به یادگار مانده که درموزه های بزرگ دنیا و یا در مجموعه های شخصی نگهداری می شوند.

 در این دوران در کنار قصرهای پادشاهان کارگاههای قالی بافی بناشد و مراکز گوناگون که قبلا در تبریز ، اصفهان ، کاشان ، مشهد ، کرمان ، جوشقان ، یزد ، استرآباد ، هرات و ایالات شمالی نظیر شیروان ، قره باغ و گیلان وجود داشتند توسعه و رونق بیشتری گرفتند.

 در همان زمان ، نقاشان و نگارگران بلندپایه طرحهای خلاصه شده و ترکیبی ترنج در وسط قالی و لچکها را در آن وارد کردند. یعنی همان طرحی که قبلا به زیباترین وضعی در قرن پانزدهم روی جلد کتابهای ارزشمند به کار می رفت. با اشغال کشور بوسیله افغانها (1722-1721 میلادی) این صنعت و هنر رو به انحطاط گذاشت.

 در قرن نوزدهم قالیهای ایرانی ، بویژه فرشهای نفیس ناحیه تبریز به اروپا راه یافتند. از سوی کشورهای اروپایی نمایندگانی به تمام کشورهای مشرق زمین گسیل شدند و با رقابت بسیار فشرده کلیه فرشهای کهنه و عتیقه را گردآوری کرده به قسطنطنیه که هنوز هم مهمترین بازار قالی مشرق زمین بود فرستادند. با به پایان رسیدن منابع فرشهای کهنه ، شرکتهای انگلیسی (زیگلر 1883 م) آمریکایی و آلمانی به طور نامحدود اقدام به تاسیس کارگاههایی در تبریز ، سلطان آباد(اراک) ، کرمان کردند. این روال تا جنگ جهانی اول که تولید قالی به طور قابل توجهی افزایش یافته بود ادامه داشت.

 اولین فرش به احتمال زیاد بوسیله افراد چادر نشین برای فرش کردن کف خاکی چادرشان بافته شده بود. ولی امکان اینکه فرش بوسیله مصریها، یا چینیها و یا حتی بوسیله افراد دیگر اختراع شده باشد است. و حتی امکان اینکه تمام این مردم فرش را خودشان اختراع کرده باشند بدون اینکه با هم ارتباط و یا تماسی داشته باشند است.

ما مطمعاً هستیم که فرش بافی به بالاترین حد خود در پنج قرن قبل از میلاد رسیده بود. این بوسیله باستان شناسان روسی رودنکو و گریازنوف در سال 1949 در دره پازیریک، تقریباً 5000 فوتی کوههای التایی کشف شده و به نام فرش "گره دار" معروف است.

فرش پازیریک نمونه کمیاب و زیبایی است که با تکنیک بالا بافته شده است، فرش پازیریک که 2400 یا 2500 سال از عمر آن میگذرد در مقبره یخ زده رئیس سیتها در مغولستان که بصورت بسیار خوب نگهداری شده بود پیدا شد.

در گذر تاریخ ایران صنعت و پیشه فرشبافی بصورت یک هنر و مهارت خاص درآمده است.

موقعی که کوروش کبیر در سال 539 قبل از میلاد کشور بابل را فتح کرد، صنعت و هنر فرش را به کشور خود معرفی کرد. گفته شده است که در آرامگاه کوروش که در پرسپولیس بخاک سپرده شده است، با گرانبهاترین فرشها پوشیده بود. حتی قبل از او هم مردم صحرا نشین در مورد فرش بافی گره ای اطلاعاتی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد تاریخچه فرش در ایران 19 ص