پایان نامه کارشناسی ارشد ادبیات
308 صفحه
چکیده:
در این رساله آثار نثر ابوالقاسم حالت از نظر ساختار زبانی و ادبی،موضوعات مطرح شده و ساختار روایی داستان ها مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است. ساختار زبانی و ادبی خاصی که حاصل نگاه طنز گرایانه ی حالت به امور مختلف است در این آثار قابل مشاهده است. استفاده های به جاوخلاقانه از مقولات مختلف سبکی ،زبانی و ادبی از خصائص این آثار به شمار می رود.موضوعات متعددو متنوع اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی واخلاقی در این آثار به زبان طنز مطرح و بیان شده اند.استخراج و دسته بندی موضوعات با ذکر شواهد انجام گرفته است که می تواند در ترسیم اوضاع کلی جامعه ی ایران در زمان نگارش این آثار –آخرین سال های قبل از انقلاب اسلامی- کمک فراوانی به مخاطبان نماید.داستان های کوتاه این آثار از ساختار روایتی خاصی برخوردار بوده و دارای زنجیره های یکسان و مشابهی در زمینه ی موضوع، نحوه ی طرح موضوع و چینش حوادث و شخصیت ها هستند. تعداد نود و سه داستان از مجموع این آثار انتخاب و بر مبنای نظریه ی ساختاری گرماس تجزیه و تحلیل شده است. زنجیره های همسان روایتی در داستان های بررسی شده به طور دقیق بر روی نمودار و جدول ارائه شده اند.این بخش از کار می تواند در شناساندن و تبیین دقیق روش های تحلیل ساختاری داستان های مختلف به مخاطبان مفید واقع شود.
واژگان کلیدی:ابوالقاسم حالت- آثار نثر- ساختار زبانی- موضوعات- ساختار روایی
طنز (Irony) عبارت از این است که : زشتیها یا کمبودهای کسی یا گروهی یا اجتماعی را برشمارند و فرق آن با هجو در این است که صراحت تعبیرات هجو در آن نیست و اغلب به طور غیرمستقیم و به تعریض، عیوب کاری یا کسی یا گروهی را بازگو میکند. مانند این ابیات از نظامی (گنجینه، سط، وحید، 1317 هجری شمسی).
دو بیوه به هم گفتگو ساختنـد سخن را به طعنه درانداختنــد
یکی گفت : کز زشتی روی تو نگردد کسی در جهان شوی تو
دگر گفت : نیکو سخن راندهای تو در خانه از نیکویی ماندهای...
به این تعریفها چند اشکال وارد است :
ـ هزل، اگر نه به معنای حقیقی و نه به معنای مجازی لفظ باشد، پس چیست؟ آیا به معنای تضمنّی یا التزامی یا خارجِ لازم آن است؟
ـ به علاوه، فرق هزل با طنز (با توجه به تعریفی که از طنز به دست داده شده) چیست؟
در این تعاریف، طنز، همان هجو دانسته شده. با این فرق که صراحتِ هجو را ندارد یعنی در آن زشتیها را پوشیدهتر از هجو، بیان میکنند.
در مثالی که برای هزل ذکر شده، میگویند :
اگر تمیمی به قبیله یا اجداد خود تفاخر کند، به او بگو این سخن را کنار بگذار و نخست معلوم کن که سوسمار را چگونه میخوری؟ یعنی تمیمی سوسمارخور را چه رسد به تفاخر. بنابر این در اینجا تمیمی به طور پوشیده، هجو شده است، نه هزل، پس باید طنز نامیده میشد، زیرا، این درست برابر با تعریف داده شده برای طنز است.
ـ مثالی هم که برای طنز آمده، میتوانست مثالی برای هزل باشد. زیرا در آن زنی بی شوی در پاسخ زن دیگری که او را زشترو خوانده و او نیز بی شوی مانده، به طعنه میگوید: تو راست میگویی، چرا که تو از زیبایی در خانه ماندهای!
طنز در نثر:
زیرمجموعههای هزل عبارتند از:
نسبت کمدی با حقیقت یا واقعیت
هدف " طنز " اصلاح فساد است
طنز از دیدگاه شاعران و نویسندگان:
طنز از دیدگاه گل آقا:
ویژگیهای نثر گل آقا:
طنز از نظر هانری لویی برگسون :
بررسی طنز آمیخته به هزل در رساله دلگشای عبید زاکانی و برخی شعرهای او
مجلس وعظ
تلنگر
طنز در ادبیات افغانستان:
دهه پنجاه سرآغاز طنز نویسی در افغانستان
پاییز حنیفی
طنز از دیدگاه قرآن:
ارتباط طنز با دین:
طنز از دیدگاه ائمه:
شوخى
مرزهاى شوخى
شامل 67 صفحه فایل word