فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:150
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
گزارش مربوط به زمین شناسی منطقه اشتهارد 1-22
گزارش مربوط به زمین شناسی مناطق لرستان 23-44
گزارش مربوط به زمین شناسی منطقه اراک 45-64
گزارش مربوط به زمین شناسی منطقه قم 65-95
گزارش مربوط به زمین شناسی منطقه سمنان- گرمسار- ایوانکی- سرخه 96-137
چکیده:
ESHTEHARD
• موقعیت جغرافیایی و راه های ارتباطی
منطقه مورد بررسی در محدوده میان تا طول شرقی و تا عرض شمالی جای دارد.
ارتفاعات منطقه: بلندترین بخش منطقه بلندایی برابر با 2125 متر و پست ترین بخش آن ارتفاعی نزدیک به 1131 متر دارد. بزرگترین مناطق مسکونی شهری منطقه عبارتند از: بوئین زهرا و اشتهارد.
راه های ارتباطی اصلی منطقه عبارتند از: جاده آسفالته مرد آباد به قزوین که از شهرهای اشتهارد و بوئین زهرا می گذرد، جاده آسفالته بوئین زهرا به ساوه و جاده خاکی هجیب به زرین ده
• زمین ریخت شناسی (ژئومورفولوژی)
عوامل کنترل کننده زمین ریخت شناسی در منطقه را می توان عامل ساختاری، لیتولوژیکی، دگرسانی و آب و هوایی برشمرد. سنگهای آتشفشانی ائوسن ارتفاعات منطقه را پدید آورده است. نواحی گسله عمده در مرز جدا کننده برجستگی ها و مناطق پست، جای دارند. فزون بر آن بیشتر طاقدیس ها ارتفاعات منطقه را پدید آورده اند، شرایط آب و هوایی نیز سبب کنترل زمین شناسی شده است به گونه ای که گرانیت ها بر اثر هوازی گودیهایی را در منطقه پدید آورده است. در این میان گفتنی است که دگرسانیهای گرانیت ها در این راستا دست اندر کار بوده است. سنگ نهشته های نئوژن نیز به دلیل سست بودن واحدهای سنگی آن فرسایش پذیرند و مناطق پست و کم ارتفاعی را پدید آورده اند.
• چینه شناسی
در منطقه مورد بررسی، سازندهای کهن تر از ائوسن دیده نمی شود.
ائوسن
الف) ائوسن میانی: ائوسن میانی در منطقه با توف های سبز رنگ که گاهی متمایل به آبی است مشخص می شود، این توف ها ستبرایی نزدیک به چند متر دارند، در میان توف ها ایگینمبریت های قرمز رنگ با ترکیب داسیتی و گدازه های داسیتی قرمز رنگ دیده میشود به همین سان به گونه ای میان لایه ای چند لایه آهکی ناپیوسته و عدسی شکل سیاه و کرم رنگ در میان توف ها دیده میشود- این واحد در بردارنده فسیل استراکود و بقایایی از نومولیت است که در اثر تبلور دوباره ساختمان داخلی آنها از میان رفته است و از این رو سن آنها به درستی قابل تشخیص نیست. توف های سبز در افق های بالاتر نخست به توف های جوش خورده سبز تا خاکستری و سپس به توف های ریولیتی کرم رنگ تبدیل می شوند. با توجه به رخساره توف ها (هیالوکلاستیک) و وجود لایه های آهکی محیط پیدایش توف های از دیدگاه رخساره سنگی می توان این سری را با واحدهای E5 – E4 – E3 در منطقه قم –آران مقایسه کرد که امامی در سال 1981 برای منطقه یاد شده معرفی کرده است.
ائوسن میانی در منطقه به 5 واحد سنگی تفکیک شده است که عبارتند از:
واحدی است که دربرگیرنده ائوسن میانی به گونه ای عام و فراگیر، این نام گذاری در آن بخش هایی از ائوسن میانی انجام شده است که امکان تفکیک واحد وجود نداشته است در برخی بخش های ائوسن میانی دربرگیرنده واحد گدازه ای و ایگنیمبریت های قرمز رنگ است. در این نقاط ماگمای داسیتی توف های سبز را به سان سیل و دایک بریده و یا در پیکر روانه های آتش فشانی بر روی لایه های توف جریان یافته است، چندین افق از این گدازه ها و سنگهای ایگنیمبریتی در منطقه دیده می شوند که میان آنها لایه های توفی نیز به چشم می خورد در این میان دایکها و سیلتها تنها و تنها در توف ها جایگزین شده اند و ائوسن بالایی را نمی برند. توفهای ائوسن میانی از دیدگاه ترکیب با سنگهای یاد شده همسانی دارند و گمان می رود تناوبی از تکاپوهای گدازه ای و انفجاری در روند زمانی ائوسن میانی انجام گرفته باشد و ماگما با ترکیب داسیتی حوضه رسوبی ائوسن میانی را تغذیه کرده باشد دایکها و سیلتهای یاد شده در واقع نماینده سنگهای نیمه آتشفشانی (Subvolcanic) ائوسن میانی اند. قرون به آن ترکیب شیمیایی توف ها (داسیتی) و هم ارز ترکیب سنگهای ماگمایی یاد شده است و نشان از آن دارد که خاستگاهی یگانه دارنده قائده این واحد مشخص نیست. در روی این واحد ایگینمبریت و گدازه تیره رنگ جای میگیرد. سنگهای این واحد دربرگیرنده توف های سبز است که بخش بزرگی از سنگهای این واحد را پدید می آورد، ایگینمبریت و گدازه داسیتی قرمز رنگاند.
واحدی دربرگیرنده لایه های توفی رنگ با ترکیب ریولیتی است این توف ها در بالای توف های سبز و زیر واحد جای میگیرد. از این رو توف های یاد شده بخشهای بالایی ائوسن میانی را پدید می آورند. البته گسترش سطحی این توف ها در همه جا یکسان نیست و در جاهایی توف های سبز به گونه ای مستقیم در زیر واحد جای میگیرند. این توف ها گاه دچار پدیده کائولینی شدن شده اند. از دیدگاه پتروگرافی کرم رنگ و دانه ریز هستند و تا اندازه ای دچار دگرسانی کائولینی شده اند. بافت نخستین سنگ ولکانو کلاستیک است که اجزای شیشه پس از پیدایش متبلور شده اند، قطعات بلورین در آنها دیده نمی شود.
این واحد دربرگیرنده یک لایه بازالت سیاه رنگ است. گسترش سطحی این لایه بسیار اندک و کم گستره است و در میان توف های کرم رنگ جای گرفته است.
شامل لایه های آهکی ناپیوسته عدسی شکل به رنگ کرم و سیاه است. این واحد در بین توف های کرم رنگ مشاهده میگردد. در یکی از پلاکهای تهیه شده از این واحد یک قطعه مشکوک به فسیل نومولیت که ساختمان داخلی آن از بین رفته بود و یک استراکود مشاهده گردیده است.
این واحد شامل گدازه های داسیتی قرمز رنگ و ایگنیمبریت های داسیتی قرمز رنگ است. رنگ این واحد قرمز روشن است و در بین توف های سبز به صورت افق هایی دیده میشود. همچنین به صورت دایک و سیلهایی نیز دیده میشود که تغذیه کننده این افق های گدازه ای ایگنیمبریتی بوده است.
ب) مجموعه ائوسن بالایی
مجموعه سنگهای ائوسن بالایی با رنگ تیره شان به آسانی از سری سبز ائوسن میانی قابل تشخیص است این مجموعه که به گونه ای همشیب بر روی سری سبز ائوسن میانی جای می گیرد، دربرگیرندة گدازه های آندزیتی و لاتیتی با بافتی بیشتر پورفیریک و گاهی مگاپورفیریک است که در بخشهایی به گونه ای متناوب با لاپیلی توف قرار می گیرند. به طور تقریب در همه افتها ، پهنه ها و لایه های ایگنیمبریتی را می توان دید. گدازه و گنبدهای ریولیتی گسترشی کمتر دارند. برخلاف سری سبز میانی که نشان از ولکانیسم زیردریایی دارد مجموعه ائوسن بالایی نشان دهنده ولکانیسم قاره ای تا دریایی کم ژرفا (ساحلی) است.
ائوسن بالایی در منطقه به 3 بخش تقسیم میشود: 1- بخش پایینی 2- بخش میانی 3- بخش بالایی.
1- بخش پایینی ائوسن بالایی: دربرگیرنده تناوبی از لایه های گدازه ای و ایگنیمبریت با توف و لاپیلی توف است، این بخش در حقیقت نمایاگر مرحله گذر از فوران انفجاری و محیط دریایی به مرحلة فوران آرام گدازه ای و محیط قاره ای تا ساحلی است که در آن لایه های گدازه ای و ایگنیمبریت افقهای پایینی آن دارای ترکیب به گونه ای کلی اسیدی است. گاهی سنگهایی با ترکیب میانه نیز در میان آنها دیده میشود. این بخش به 6 واحد تفکیک شده است که از پایین به بالا چنین اند:
: این واحد به طور عمده از ایگنیمبریت- گدازه قهوه ای رنگ با ترکیب اسیدی پدید آمده است. این واحد بر روی و یا و در زیر واحد جای میگیرد.
: به طور عمده از توف های با ترکیب ریولیتی پدید امده که در آن گدازه ریولیتی نیز مشاهده میشود. رنگ این واحد سفید و در بخشهایی اندک به خاکستری می گراید این واحد بر روی واحد و در زیر واحد جای میگیرد.
: به رنگ قهوه ای تیره تا سیاه است و از گدازه های آندزیتی، لاتیتی و بازالتی پدید آمده است. این واحد بر روی واحد و در زیر واحد جای گرفته است.
: از توف و لاپیلی توف پدید آمده است، ریز بالشهای گدازه ای بازیک تیره در زمینه ای توفی و سفید دیده میشود. نماد سنگ همسان برشهای آتشفشانی است. این واحد روی واحد و در زیر واحد جای گرفته است.
: یک واحد گدازه ای با ترکیب میانه است که افق های ایگنیمبریتی در آن یافت میشود. سنگهای این واحد عمدتاً از نوع آندزیت تا پیروکسن آندزیت هستند. این واحد در حقیقت بخشهای زیرین واحد است. این واحد بر روی واحد و در زیر واحد جای دارند.
: این واحد ناپیوسته یا عدسی شکل از نوع توف برش یا لاپیلی توف است که در زمینه اسیدی این برشها بالشهای گدازه ای بازیک تیره جای دارند.
2- بخش میانی ائوسن بالایی
این بخش با واحد مشخص شده است.
به طور عمده دربرگیرنده، آندزیت مگاپورفیریک است که در زمان تشکیل این واحد فوران ها بیش تر از نوع غیرانفجاری و آرام در محیط قاره ای بوده است. این واحد در حقیقت ادامه همان است که بافت پورفیریک شاخص تری را نشان میدهد و از آندزیت های مگاپورفیریک پدید آمده است. این واحد در سمت شرق هسته یک تاقدیس را در کوه قوش گونی و در سمت غرب آن یک ساختمان گنبدی شکل را در کوه جوشالو پدید آورده است نمونه های برداشته شده از این واحد انواع سنگی زیر را معرفی میکند: پیروکسن آندزیت، آندزیت، تراکی آندزیت، تراکیت، داسیت، بازالت، آندزیتیک بازالت، کریستال و تیریک توف.
3- بخش بالایی ائوسن بالایی
این بخش با سنگهای بازیک (بازالتی) خاکستری تا خاکستری روشن، گدازه های حد واسط با زمینه شیشه ای که در نمونه دستی سطح تازه آن سیاه و سطح هوازده آن نخودی رنگ است و همچنین چند لایه ماسه ای ولکانوژینک مشخص است. بر روی هم سنگهای این واحد بازیک تر از واحدهای پیشین اند و محیط پیدایش آنها دریایی کم عمق تا ساحلی بوده است. قرون بر آن فوران ماگما به طور عمده، آرام و غیرانفجاری بوده است. ائوسن بالایی به 8 واحد تفکیک شده است:
خاکستری رنگ است و دربرگیرنده ائوسن بالایی تفکیک نیافته است. سنگهای پدید آورنده آن الیوین بازالت، آندزیتیک بازالت و ایگنمبریت گدازه با ترکیب داسیتی است.
آغازش با گدازه های حد واسط شیشه ای است و دربرگیرنده سنگهایی از جنس پیروکسن آندزیت پورفیری، الدین بازالت، آندزیتیک بازالت، ماسه سنگهای ولکانوژنیک خاکستری، ایگینمبریت با ترکیبی تراکیتی تا آندزیتی، بازالت، کوارتز لاتیت و هیالو داسیت است.
یک واحد ایگنیمبریت گدازه ای خاکستری رنگ با ترکیب داسیتی است، گسترش این واحد یکسان نیست آنچنان که این واحد در سمت خاور زیر واحد و روی واحد جای دارد در حالیکه به سمت غرب تحلیل می رود و واحد به طور مستقیم روی می نشیند.
یک واحد ناپیوسته با گسترش محدود است، آنچنانکه این واحد تنها در سمت بالایی ترین بخش شرقی منطقه دیده میشود و در سمت غرب گسترش ندارد. این واحد بر روی و در زیر جای گرفته است و از توف های کرم رنگ ریزدانه با ترکیب ریولیتی تا داسیتی و از نوع ویتریک توف پدید آمده است.
یک واحد ناپیوسته با گسترش محدود است که در سمت غرب گسترش ندارد و تنها در سمت شرق بر روی واحد جای گرفته است به دلیل پوشیده شدن بخش بالایی این واحد توسط آبرفت واحدی بر روی آن مشاهده نمی شود این واحد تیره رنگ است و بلورهای پلاژیوکلاز در آن دیده میشود. این واحد از سنگهای آندزیت پورفیری تا مگاپورفیری پدید آمده است.
بر روی واحد جای گرفته است و رنگ آن خاکستری تا خاکستری روشن است. در بخشهایی از آن گردآمدگی هایی از زئولیت دیده میشود که درون شکستگی ها و حفرات را پر کرده اند.
این واحد عمدتاً از الوین بازالت و هیالو الوین بازالت زئولیت دار پدید آمده است.
روی جای گرفته و تیره رنگ و ستبر است. همه این واحد از آلگلومرا با قلوه های بسیار درشت به قطر cm30 پدید آمده است همة قلوه ها یک جنس و ترکیبی بازیک (بازالتی) داشته و سیمان آنها نیز از همان جنس است.
دربرگیرنده سنگهای گدازه ای و گدازه های شیشه ای تیره و ایگنمبریت گدازه خاکستری تا قهوه ای رنگ آندزیتی بوده و این واحد روی واحد قرار دارد.
سنگهای آن شامل آندزیت، پیروکسن آندزیت، ایگنمبریت گدازه آندزیتی، بازالت و هیالودایست (گدازه شیشه ای تیره) است.
الیگوسن
در این زمان توده های نفوذی گرانیتی تا دیوریتی دیده میشود که واحدهای ائوسن بالایی و میانی را قطع کرده اند. تعیین سن مطلق که به روش پتاسیم- آرگون Ar-K توسط کایا و همکاران 1978 روی توده های گرانیتی شمالغرب ساوه صورت گرفته است سن آنها را ائوسن فوقانی- الیگوسن تا الیگوسن زیرین تعیین و سنی معادل 2/39 با اختلاف 2/3+ میلیون سال برای آنها به دست آورده است.
Oa
از سنگهای آپلیتی روشن که در گنبدهای کوچک در مجموعه ائوسن بالایی نفوذ کرده است گسترش این واحد در نزدیکی تودة گرانیتی شمال شرقی عباس آباد.
Og
دربرگیرندة تودة گرانیتی با دانه بندی نسبتاً درشت که نشانه سرد شدگی آرام آنها در ژرفاست این توده ها تا اندازه ای دگرگونی و آلتراسیون مجاورتی در اطراف خود پدید آورده است و سبب جابه جایی عناصر در واحدهای ولکانیک پیرامون خود در راستای گسل ها و در اثر محلول های هیدروترمال خود شده اند ولی روی هم رفته کانی سازی چشم گیری پدید نیاورده اند. این تودهها در ائوسن بالایی نفوذ کرده اند. کانیهای اصلی آن پلاژیوکلاز اتومورف (آلبیت تا الیگوکلاز)، فلدسپات آلکالن گزنومورف (سریسیتی و رسی شده)، کوارتز با بریدگی های انحلالی (در اثر محلولهای هیدروترمال)، آمینبول و بیوتیت با دگرسانی کم می باشد.
Od
این واحد توده ای دیوریتی است که نسبتاً درشت بلور و نشان از سرد شدگی آرام آنها در ژرفاست. دگرسانی ناچیزی در پیرامون خود داشته ولی کانی سازی و دگرگونی چشم گیری ندارد، این توده ها در ائوسن میانی نفوذ کرده اند.
نئوژن
نئوژن در منطقه با نهشته های تخریبی- تبخیری قرمز رنگی آغاز میشود که به گونه ای دگرشیب بر روی واحدهای ولکانیک ائوسن جای میگیرد. این نهشته ها هم ارز سازند قرمز بالایی اند که در ایران مرکزی ستبرایی نسبتاً زیادی دارند و مرکز حوضه آن احتمالاً در کویر بزرگ ایران مرکزی بوده است. در آنجا ستبرایی آن به حدود 600 متر می رسد. نهشته های نئوژن منطقه به واحدهای زیر تفکیک شده است:
Mms1
دربرگیرنده مارن قرمز رنگ با میان لایه های ژیپس و نمک، ماسه سنگ و سیلتستون سبز و سنگهای آهکی نازک لایه است. این واحد به طور دگرشیب بر روی ولکانیکهای ائوسن جای میگیرد.
Mm ,g
دارای شیل و مارن خاکستری با میان لایه های ژیپس است. این واحد بخشی از نئوژن بوده و بر روی آبرفتهای عهد حاضر Q12 رانده شده و قاعده آن نامعلوم است.
Mrsh
به گونه ای هم شیب روی واحد Mm ,g قرار دارد و شامل مارن و شیل قرمز با میان لایه هایی از ژیپس و نمک است.
Msh
روی واحد Mrsh به صورت هم شیب جای گرفته و عمدتاً شامل شیل قرمز است.
Msh , s1
به صورت هم شیب روی واحد Msh جای گرفته و شامل تناوبی از لایه های شیل قرمز و نمک است.
Ms, g
به گونه ای هم شیب روی واحد Msh , sl قرار گرفته و شامل تناوبی از ماسه سنگ کرم تا خاکستری و لایه های ژیپس است.
Ms به گونه ای هم شیب روی Ms, g جای گرفته و شامل ماسه سنگهای کرم تا قهوه ای است.
Mm به طور هم شیب روی Ms جای گرفته و شامل تناوبی از مارن کرم تا خاکستری با میان لایه های مارن قهوه ای همراه با قلوه و شن است.
پلیو- کواترنر
PLQ با دگرشیب نسبتاً زیاد روی رسوبات نئوژن جای گرفته و شامل کنگلومرای سخت نشده تا کمی سیمانی است. جنس قلوه های این کنگلومرا سنگهای ولکانیک ائوسن و گرانیت الیگوسن با میان لایه هایی از ماسه، سیلت و رس می باشد که نشانی از فعالیتهای کوهزایی آرامتر می باشد. ماتریکس آن ماسه و سیلت است و تا اندازه ای سیمانی شدهاند.
کواترنر
Qt1
شامل نهشته های آبرفتی قدیمی که از کنگلومرای سخت و سیمانی نشده پدید آمده است. جنس قلوه ها عمدتاً سنگهای ولکانیک ائوسن و پلوتونیک الیگوسن است که ماتریکسی از ماسه و سیلت در آن دیده میشود.
Qf
مخروط افکنه های قدیمی است که دهانه آبراهه های قدیمی را پدید آورده و تغذیه کننده رسوبات کنگلومرایی Qt1 بوده است.
Qt2
شامل رسوبات آبرفتی عهد حاضر است که از مجموعه ای از قلوه های ولکانیک های ائوسن و مقداری قلوه های پلوتونیک الیگوسن و ماسه و سیلت و رس است که عمدتاً خاستگاه آن نهشته های تخریب شده نئوژن و تا اندازه ای از تخریب سنگهای آذرین ائوسن و الیگوسن می باشد.
این واحد در نزدیکی ارتفاعات دارای قلوه ها و سنگهای درشت است و در میانه دشت ها، دانه های درشت کاهش می یابد و سیلت و ماسه و رس برتری می یابند.
Qfp
معادل Qt2 است و تنها به سبب تراکم بیشتر آبراهه ها در این محدوده حجم نهشتههای آبرفتی حمل شده توسط آبراهه ها در آن بیشتر است.
Qcu
معادل واحد Qt2 است که به سبب فاصله از ارتفاعات عناصر دانه درشت در آن کاهش یافته و دانه ریزهایی مثل ماسه، سیلت و عمدتاً رس در آن افزایش یافته که مناسب کارهای کشاورزی شده است.
Qc
شامل پهنه هایی گسترده که تنها از عناصر ریز دانه، عمدتاً رس و مقداری سیلت پدید آمده است. این پهنه ها مورفولوژی مسطحی دارند.
Qs1
شامل پهنه های گسترده که فقط از عناصر ریزدانه، عمدتاً رس و مقدار زیادی املاح نمک پدید آمده اند که آبهای جاری در پایان راه و با کم شدن انرژی خود آنها را بر جای نهادهاند.
• تکتونیک
این منطقه در نوار آتشفشانی ایران مرکزی جای دارد که شرودر (scheroder) در سال 1994 برای نخستین بار نام زون ارومیه- دختر را برای آن به کار برد. همچنین بر پایة باور کایا و همکاران 1978 نبود سازند قم در بخش شمالی ساوه و بودن آن در بخش جنوبی و همچنین پیدایش نهشته های نئوژن را در گودیها در وابستگی با سیستم هورست و گرابن (horst and Graben) دانست. این منطقه نزدیک به زون البرز است و تحت تأثیر رانده گی های جوان این زون می باشد. نمونه آشکار آن روانده گی است که در منطقه مورد مطالعه، نهشته های نئوژن را روی آبرفتهای عهد حاضر رانده است و ارتفاعات حلقه در ایجاد کرده است. نیروهای برشی در منطقه موجب ایجاد و حرکت گسلهای امتداد لغز شده است. در روند حرکتهای زمین ساختی فازهای آلپی میانی و پسین، این منطقه تحت تأثیر تنشهای گوناگون قرار گرفته و چین خوردگی های تاقدیسی و ناودیسی، گسلهای رانده و امتداد لغز و عادی در آن پدید آمده است. در فاز پیرنه ئن (اواخر ائوسن- اوایل الیگوسن) منطقه زیر تأثیر چین خوردگی و بالا آمدگی عمومی همراه با تزریق توده های گرانیتی قرار میگیرد که خروج سنگهای ائوسن از محیط کم ژرفای دریایی به خشکی را در پی داشته است. در فازهای میوسن- پلیوسن جنبشهای زمین ساختی سبب چین خوردگی نهشته های تخریبی و تبخیری نئوژن شده است و کنگلومرای پلیو- کواترنری به گونه ای ناهمساز و با دگرشیبی زاویه ای زیاد روی واحدهای نئوژن را می پوشاند. این اتفاق احتمالاً در پلیوسن روی داده است (فاز آتیکان). و سرانجام فازهای واپسین آلپین، فاز پاسادنین موجب میشود که نهشته های آبرفتی کواترنر نیز به گونه ای دگرشیب روی واحدهای کهن (مانند کنگلومراهای پلیو- کواترنری) را با شیب افقی بپوشانند. از دیدگاه زمین ساختی منطقه فعال بوده و زلزله خیزی در محدوده گسل ایپک ویرانی مناطق مسکونی را به دنبال داشته است.
• گسلها
گسلهای موجود در منطقه را به این سان می توان نام برد:
1- گسلهای ساری داغ با روند شرقی- غربی: این گسل سبب پایین افتادگی بلوک شمالی شده و جابه جایی راست گرد نیز در آن دیده میشود.
2- گسل عباس آباد با روند شرقی- غربی: عملکرد این گسل برشی بوده و در اثر حرکت راست گرد گسل چین خوردگی بسیار ملایم در بلوک جنوبی گسل روی داده است و سبب بالا آمدن پوسته بلوک جنوبی در فاصله میان ساری قشلات و عباس آباد شده است.
3- گسل محب علی
با روندی شرقی- غربی که در سمت غرب روند آن به طور تقریب شمال غربی- جنوب شرقی است، چند شاخه نیز تقسیم میشود . این گسل عادی بوده و عملکرد آن سبب پایین افتادگی بلوک شمالی شده است.
4- گسل جوشالو با روند شرقی- غربی
عملکرد این گسل سبب پایین افتادگی بلوک جنوبی شده و فزون بر آن کمی جابه جایی چپگرد نیز در روند آن دیده میشود. از آن رو این گسل از نوع عادی است که تا اندازهای حرکت چپگرد داشته است.
5- دو گسل با روند شرقی- غربی
به گونه ای نزدیک به موازی از جنوب روستای حسن آباد و شمال کوه گنده قویو میگذرند. گسل شمالی از نوع عادی است و عملکرد آن پایین افتادگی بلوک شمالی را در پی داشته است. احتمالاً این 2 گسل شاخه های شرقی گسلی است که از نزدیکی قشلاق کهریز محب علی می گذرد.
6- گسلی با روند شمال غربی- جنوب شرقی
که دو گسل یاد شده را قطع میکند و در شرق روستای حسن آباد جای دارد. این گسل امتداد لغز راست گرد است که احتمالاً تا اندازه ای نیز حرکت عادی دارد و سبب پایین آمدگی بلوک شرقی شده است.
7- گسل ایپک (حوالی روستای ایپک و امام زاده سید احمد)
گسلی بسیار دراز است روند آن شرقی- غربی است. این گسل در نزدیکی روستای ایپک چند شاخه میشود که شاخه های آن یال جنوبی طاقدیس کوه قوش گونی را پایین انداخته است و در سمت غرب منطقه، نهشته های نئوژن را در برابر کنگلومرای پلیوسن می آورد. می توان گفت که این گسل و شاخه هایش عملکردی معکوس یا رورانده دارد.
8- گسل جنوب قشلاق گنگ با روند نزدیکی به شرقی- غربی:
این گسل تا نزدیک کرج دنباله دارد و عملکردی معکوس نشان میدهد. گذرگاه این گسل سبب پیدایش دره ای به نسبت گسترده شده است.
9- گسل تکی داغ:
این گسل و گسل شمالی آن روند شرقی- غربی دارند و عملکرد آن ها عادی است و پایین افتادگی بلوک شمال خود را به دنبال داشته اند گسل تکی داغ حرکت چپ گرد نیز از خود نشان میدهد.
فهرست
1 - پژوهش روش کاربرد دربافت
2 - حوزه های کاربرد
3 - جوامع شغلی
4 - منشا و نام
5 - نمونه ها
این مقاله به صورت Word و ترجمه شده می باشد.
برای دانلود کل فرم به لینک زیر مراجعه کنید.
به محض واریز مبلغ، کل فایل این فرم به راحتی و به سرعت در اختیار شما قرار می گیرد و همزمان لینک آن نیز به ایمیل شما ارسال می شود.
در صورت دریافت خطا از سوی سیستم بانکی، لطفا چند دقیقه بعد دوباره اقدام کنید.
دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد مهندسی نساجی بررسی تاثیر عملیات شستشوی ماشینی بر روی برخی از خواص مکانیکی و فیزیکی منسوجات تاری و پودی با فرمت pdf تعداد صفحات 173
دانلود پایان نامه آماده
این پایان نامه جهت ارائه در مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی نساجی طراحی و تدوین گردیده است . و شامل کلیه مباحث مورد نیاز پایان نامه ارشد این رشته می باشد.نمونه های مشابه این عنوان با قیمت های بسیار بالایی در اینترنت به فروش می رسد.گروه تخصصی ما این پایان نامه را با قیمت ناچیزی جهت استفاده دانشجویان عزیز در رابطه با منبع اطلاعاتی در اختیار شما قرار می دهند. حق مالکیت معنوی این اثر مربوط به نگارنده است. و فقط جهت استفاده از منابع اطلاعاتی و بالابردن سطح علمی شما در این سایت ارائه گردیده است
دانلود روش تحقیق پژوهش در عملیات روش پژوهش با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 77
- مقدمه
این مقاله به روش پژوهش در حوزه پژوهش در عملیات اختصاص دارد. در این مقاله کلیات روش پژوهش مدنظر قرار میگیرد و از جزئیات فنون سخنی به میان نمیآید و خواننده میتواند برای مطالعه بیشتر در زمینه فنون پژوهش در عملیات، به موضوعات مربوط مراجعه کند. آنچه که در این مقاله مورد تأکید است انواع پژوهش و خصوصیات آنان در حوزه پژوهش در عملیات است و روشهای جمعآوری دادهها، آزمونهای آماری و مهارتهایی که هر پژوهشگر باید کسب نماید شرح داده نمیشوند و به جای آن ابزار اصلی پژوهش در عملیات، مدلها، مورد بررسی قرار میگیرند.
2- انواع پژوهش در پژوهش در عملیات
در یک دستهبندی عمومی، اگر پژوهش برای حل مسائل مشخص و موجود انجام شود نوع پژوهش از جهت خروجی، کاربردی خواهد بود و اگر توسعه تئوریها و روشهای عمومی برای تولید دانش هدف باشد نوع پژوهش، محض خواهد بود.
با هدف تدوین روش پژوهش برای پژوهش در عملیات، در اینجا دستهبندی عملیتری از انواع پژوهش در پژوهش در عملیات ارائه میکنیم. در این دستهبندی سه نوع پژوهش قابل تشخیص است؛
حل مسائل واقعی
توسعه مدل یا روش حل برای مسائل کلاسیک
توسعه تئوریها یا فنون عمومی.
در حل مسائل واقعی، متخصص پژوهش در عملیات با مسئلهای مربوط به یک عملیات در حال اجرا روبروست. صرفنظر از اینکه مشکل چه باشد و چگونه توسط سفارشدهنده مطرح شده باشد ممکن است از دیدگاه پژوهش در عملیات ناشناخته بوده، و به درستی تعریف نشده باشد یا چیزی به غیر از آنچه باشد که مدنظر سفارشدهنده است. بنابراین تعریف مسئله در این نوع پژوهش از اهمیت بالایی برخوردار است. واقعی بودن مسئله ضرورت دقت در تعیین مفروضات، جمعآوری دادهها، تعیین پارامترها و روابط و تدوین اهداف عملیات و شاخصهای اثربخشی را دوچندان مینماید. عوامل اشاره شده نقش تعیینکنندهای در تعریف مسئله و دستیابی به راهحل دارند. راهحل پیشنهادی در حل مسائل واقعی زمانی ارزشمند است که بتواند در عمل پیاده شود. یعنی تطبیق و تعدیل راهحل پژوهش به شکلی که به راهحل عملیاتی و واقعی منجر شود بسیار مهم است.
مسائل کلاسیک، مسائلی هستند که به دلیل تشابه در بسیاری از عملیات مختلف، پژوهشهای متعدد برای ارائه راهحل و دارا شدن سابقه علمی در کتابها و مقالههای مربوط به پژوهش در عملیات، به شکل کلاسیک در آمدهاند. مسئله فروشنده دورهگرد1، مسئله مسیریابی وسایل ترابری2، مسائل برش و چیدمان3، تعادل خط مونتاژ4، مسئله زمانبندی خدمه پرواز5، مسئله تخصیص مضاعف6 و زمانبندی کارگاهی7 از مسائل کلاسیک به شمار میآیند. این مسائل کاملاً شناخته شده هستند. اهداف، شاخصهای اثربخشی، محدودیتها و قیود، پارامترها و مفروضات هر یک از مسائل کلاسیک مشخص و روشن هستند. خصوصیات راهحل، مشخص و به صورت مستقیم قابل کاربرد در موارد واقعی هستند. نیازی به جمعآوری دادههای واقعی نیست و داده های فرضی که به شرایط واقعی این نوع مسائل شبیه باشد کفایت میکند. در حل این نوع مسائل، پژوهشگر با توسعه مدلی از مسئله، روش حل مسئله یا هر دو روبروست.