دانلود حل المسایل شیمی عمومی 2
فصل دوم :تعادل یونی قسمت 1
نویسنده:چارلز مورتیمر
مولف:مهشید اشتیانی
تعداد صفحات:30
فرمت :pdf
فایل به صورت اسکن شده میباشد
دانلود حل المسایل شیمی عمومی 2.چارلز مورتیمر
دانلود حل المسایل شیمی عمومی 2
فصل دوم :تعادل یونی قسمت 1
نویسنده:چارلز مورتیمر
مولف:مهشید اشتیانی
تعداد صفحات:30
فرمت :pdf
فایل به صورت اسکن شده میباشد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
پیشگفتار
بیعلاقگی به مسایل اجتماعی و سیاسی پیرامون خود و بیتفاوتی نسبت به مسایل عمومی جامعه از جمله مباحث مهمی است که در تحلیلهای سیاسی- اجتماعی جوامع مختلف مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعی قرار گرفته است. ابراهیم مسعودنیا در مقاله "تبیین جامعه شناختی بیتفاوتی شهروندان در حیات اجتماعی و سیاسی" مینویسد: دانشمندان با استناد به نتایج بدست آمده از تحقیقات مختلف و با کاوش در باره مسائل مطرح جامعه، بی تفاوتی و بدبینی افراد را نسبت به این مسائل را مهم تلقی کرده و در نهایت به این نتیجه رسیده اند که هر چقدر بی تفاوتی بیشتر باشد، به همان اندازه بی نظمی ، فقدان مشروعیت نظام اجتماعی و ......بیشتر خواهد بود که در نتیجه این امر مانعی در جهت مشارکت سیاسی اجتماعی و رادعی در راه توسعه ملی است.
"بیتفاوتی را میتوان با رویکردهای متفاوتی تبیین کرد. جامعه شناسان غالبا" به عوامل اجتماعی اثرگذار در بیتفاوتی اشاره دارند. آنها عواملی نظیر ارزشها، هنجارها، نهادها، نقشها، یا بطور کلی ساخت اجتماعی، قشربندی، پایگاه اجتماعی اقتصادی، قومیت و.... را در بروز این پدیده مهم میدانند. روانشناسان به عوامل فردی نظیر انگیزه ها، قابلیتهای فردی، عزت نفس، علاقهمندی، احساس اعتماد، احساس اثرگذاری، احساس کارایی و...... نظر دارند. اقتصاد دانان به شرایط و بسترها و ظرفیتهای اقتصادی جامعه و فرد (درسطوح کلان و خرد) و رفتارهای اقتصادی افراد توجه نشان میدهند. علمای سیاسی معمولا به شکل حکومت، چگونگی توزیع قدرت، ساخت قدرت، وجود یا نبود مشخصههای دموکراسی، اپوزیسیونها، احزاب، گروههای سیاسی و....... توجه دارند"[1].
تعریف بیتفاوتی اجتماعی با توجه به این که با چه رویکردی به آن نگاه کنیم متفاوت خواهد بود، هارولد کاپلان و بنیامین سادوک آن را حالتی از نبود احساس درونی و عاطفه، عدم علاقه و درگیری هیجانی نسبت به محیط خود تعریف کرده اند.[2]
همچنین بیتفاوتی را نوعی تصور، طرز تلقی یا احساس تعریف کردهاند که از انتظار عدم تاثیرگذاری و تعیین کنندگی رفتار فرد در ایجاد نتایج ناشی میشود.
البته بهتر است برای تعریف این مفهوم، از مفاهیم مقابل آن یعنی مشارکت و درگیری بهره گیریم. که در این صورت، بی تفاوتی را میتوان به عزلت گزیدن و فقدان مشارکت در حد انتظار معنی کرد.
طرح مسئله:
بی اعتنایی افراد یا گروههای جامعه به مشکلات یکدیگر وهمچنین به مسائل و مشکلات جامعه، که معمولا از بیگانگی اجتماعی، احساس عدم اثربخشی، نارضایتی و عدم اعتماد نسبت به دیگران ناشی میشود، باعث ایجاد نا هنجاریهایی در ساختار اجتماع خواهد شد. این عوامل رفته رفته، افراد اجتماع را که به عنوان عناصر تشکیل دهنده همان اجتماع به شمار می آیند نسبت به موضوعات و مسائل اجتماعی بدبین و نسبت به آینده ناامید و انزوا طلب خواهد کرد. فردی که نسبت به جامعه احساس بیتفاوتی کند، احتمال دارد که از همه انواع مشارکت کناره گیری کرده و به صف افرادی که کاملاً بی تفاوت هستند بپیوندد و یا اینکه در سطوح مختلف جامعه مشارکت فعال نداشته باشد.
این تحقیق در پی دانستن این مسئله است که چند درصد از مردم تهران دارای چنین روحیهای هستند. و در حقیقت مهمترین سوال پژوهش این است: میزان رواج بی تفاوتی اجتماعی درمیان مردم تهران تاچه حد است؟
پرسش های تحقیق:
میزان رواج بی تفاوتی اجتماعی درمیان مردم تهران تاچه حد است؟
آیا پاسخگویان نسبت به سرنوشت خود حساس هستند؟
پاسخگویان چقدر خود را نسبت به سرنوشت دیگران مسئول میدانند؟
پرسش فرعی تحقیق:
میزان مشارکت مردم در مسائل اجتماعی چقدر است؟
هدف تحقیق:
بررسی میزان بی تفاوتی اجتماعی در بین مردم تهران
ضرورت و اهمیت موضوع:
بی تفاوتی ممکن است ابعاد مختلفی داشته باشد، که در اینجا بیتفاوتی اجتماعی مدنظر است. وجود روحیه بیتفاوتی اجتماعی در بین اعضای جامعه موجب کناره گیری افراد از مشارکتهای سیاسی، فرهنگی هم خواهد بود که این مسئله خود پیامدهای غیر قابل جبرانی از جمله کاهش مشارکت اجتماعی را در شبکه های مختلف به دنبال دارد، لذا تحقیق در این زمینه به دلایل پاسخگویی به سوالات زیر ضروری به نظر میرسد.
1-آیا بیتفاوتی اجتماعی موجب کاهش در نهادهای مدنی و خیریه ای می شود؟
2- آیابی تفاوتی اجتماعی بر روی همدلی و کمک به سایر انسان ها اثرگذار است؟
3- -آیا بیتفاوتی اجتماعی موجب فردیت سازی شدن انسانها در ارتباطات اجتماعی خواهد شد؟
4-آیا بی تفاوتی اجتماعی موجب کاهش همبستگی اجتماعی در ارتباطات اجتماعی خواهد شد؟
5-آیا بی تفاوتی اجتماعی موجب کاهش شرکت در محافل خویشاوندی، دوستان و همسایگان خواهد شد؟
6-آیا بیتفاوتی موجب کاهش به امید زندگی در آینده خواهد شد؟
7-آیا بی تفاوتی اجتماعی موجب بی انگیزگی در تلاش برای آینده ای بهتر در جهت کسب مادیات و معنویات در زندگی خواهد شد؟
8-آیا بی تفاوتی اجتماعی باعث پوچی گرایی در زندگی می شود؟
همچنین نتایج این تحقیق می تواند دستمایه مفیدی برای سیاستگزاران و مصلحین اجتماعی باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
قانون جزایی و انتظارات عمومی
ر صدر موضوعات مورد مطالعه علوم اجتماعی، انسان جای دارد؛ زیرا اجتماع محیطی است که انسان را درون خود گرفته و آنچه در علوم اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرد، روابط اجتماعی است که با تصورات و حتی عقاید مختلف ظهور و بروز پیدا میکند.به هنگام مطالعه بر روی انسان، لازم است به یک امر مهم دیگر نیز توجه شود و آن این که تمامیموجودات تابع سرنوشت و مقدرات خود هستند؛ با این تفاوت که به نظر میرسد انسان در اعمال خود آزاد است.
اما باید دید آیا معنای آزادی انسان این است که وی تابع هیچ قانونی نباشد؟
آزادی مورد نظر ما از چنین توسعه نامعقولی برخوردار نیست؛ زیرا هر موجودی قانون مخصوص به خود را دارد و انسان هم مانند سایر موجودات از چنین ویژگی برخوردار است.به عبارت دیگر، هر موجودی را هدف و کمال مطلوبی است که باید به آن برسد و قانون در این جایگاه، قاعده و رویهای است که این حرکت را تنظیم کرده و بدان انضباط عملی میبخشد.قانون برای انسان جهت و اهمیت ویژهای دارد؛ یعنی عمل کردن به آن تابع عقل است.به دیگر سخن، در مجاورت آزادی عمل، ضرورتهای عقلانی برای عمل و یا امتناع از آن موجود است.مرجع تشخیص که محرک اجرای اعمال آزاد و ارتباطدهنده آن اعمال با قواعد عقلی است، احساسات اخلاقی و به عبارت دیگر، وجدان میباشد.در نگاه دیگر، قانون وسیله سازش دادن روابط اجتماعی نیست؛ بلکه ابزار اعمال قدرت برای صیانت از آن روابط بوده و در صورتی که مورد تجاوز قرار گیرد، پشت سر این روابط، حاکمیت همچون فرشته عدالت ظاهر میشود که در یک دست ترازویی برای اندازهگیری اعمال دارد و در دست دیگر شمشیری برای تحمیل احترام.
شمشیر بدون ترازو نماینده قدرت مطلقه است و ترازوی بیشمشیر، نماینده ضعف حقوق و هیچیک بدون دیگری دوام و قوام ندارد.نظم کامل قضایی در جایی به منصه ظهور میرسد که عدالت با ترازو و شمشیر همراه باشد و شمشیر با ترازوی دقیق حامیموازنه است.با این توصیف است که قانون در زندگی اجتماعی نمود عینی و ملموسی خواهد داشت؛ زیرا انسانها محکوم به زندگی اجتماعی هستند و به همین جهت وظایف و تکالیفی را در قبال اجتماع عهدهدار میباشند؛ همچنان که جامعه نیز وظایفی را در قبال آنها تقبل نموده و درحقیقت یک نوع تضامن میان افراد مقیم در یک جامعه برای حفظ نظم عمومیموجود است.حال این پرسش مطرح میشود که هدف از اعمال مجازات چیست؟
جنایت که عملی ضداجتماعی تلقی میشود، در جامعه یک واکنش اخلاقی را به همراه یک واکنش عملی به وجود میآورد.در نوع اول، حس انتقامجویی جامعه تحریک شده و به این موضوع اعتقاد پیدا میکند که عذاب و دردی که بر اثر جنایت ایجاد شده است، باید از طریق مجازات جبران گردد و صدمات بدنی مجرم و محروم ساختن او از حقوق فردی و اجتماعی بدین منظور است.در نوع دوم، هدف مجازات این است که مجرم را از ارتکاب مجدد جرایمی نظیر آن بازدارد و مانع از تمایل اشخاص دیگر به تقلید از مجرم و ارتکاب اعمالی همانند آن شود.درنتیجه، مجازات برای شخص از دو اثر شخصی و اجتماعی برخوردار است.بنابراین رنج و عذابی که به مجرم بر اثر اعمال مجازات وارد میشود، نتیجه مجازات است نه هدف آن و آثاری که این نتیجه باقی گذاشته و تأثیرات شخصی و اجتماعی که ایجاد میکند، باید هدف مقنن از وضع قانون مجازات باشد.درحقیقت هدف از تدوین قوانین جزایی، اصلاح مجرم و برقراری نظم عمومیاست و قانون دستوراتی جامع است که نشان میدهد چگونه باید در یک اجتماع منظم و مرتب بود.قانون، مجازات را در حدودی که برای اصلاح مجرم لازم است، تعیین میکند.با نگاهی اجمالی تصدیق خواهیم نمود که در گروههای اجتماعی با دو دسته مجرم مواجه هستیم که هریک مجازات متناسبی را میطلبند.در گروه اول مجرمانی دیده میشوند که حسب اتفاق در مقام ارتکاب جرم قرار گرفتهاند؛ یعنی این دسته از مجرمان زندگی منظمی داشته، غرایزشان عادی و قدرت مقاومت و استدلال آنها معمولی است؛ اما یک سقوط اتفاقی و یک تمایل نفسانی شدید موجب ارتکاب جرم از سوی این افراد شده و به محض آنکه این حادثه مرتفع گردد، آنها باز هم راه راست خود را در پیش گرفته و تردید و انحرافی ندارند.در این موارد مجازاتی که آنها را با جامعه همگام سازد و موجب تنبه و اصلاح شود، کافی به نظر میرسد.اما در مقابل این گروه، جانیهای حرفهای_ که غیرقابل اصلاح میباشند_ قرار دارند.این افراد دارای تشکیلات منحرفکنندهای بوده و تعلیماتی را برای تجاوز با نیت داخلی و خارجی و تجاوز به اموال میدهند.اینان دارای غرایزی خشک و خشن و فاقد احساسات طبیعی و اخلاقی و عاری از تربیت صحیح بوده و نمونهای از بدبختی و عیب هستند.شاید پیش از آن که این افراد به طرف ارتکاب جرم بروند و داخل در صف مجرمان به عادت شوند، در اجتماع موضع مناسبی را نیافتهاند.شاید تنها و بیکس و کار و بیجا و منزل و به دور از تقوا و خداشناسی ماندهاند.
هر چه باشد، علت اصلی مجرم شدن آنان در وضع غیرقابل اصلاح و آشتیناپذیری با اصلاح میباشد و عادت مجرمانه و ذوق بدکاری ملکه ثانوی آنها شده است و اگر آنها را آزاد بگذارند و از وسایل غرق شدن در منجلاب خیانت دورشان نسازند، همیشه در معرض تکرار جرم قرار دارند.این دسته، دشمنان سعادت و نظم جامعه هستند؛ انگلهایی که پیوسته با گروههای خود، دستجات خطرناکی را بهوجود میآورند و هیچ مجازاتی آنها را از راه عادت منحرف و با طبیعت جامعه همگام نمیسازد.بدیهی است؛ انتظار عمومیآن است که نباید در برابر اعمال این دو گروه برخورد یکسانی صورت پذیرفته و واکنش اجتماعی در رابطه با آنان بالسویه اعمال گردد.
نویسنده : علی اصغر تشکری
فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 123صفحه
گچ:
گچ از جمله مصالحی است که درصنایع ساختمان ازاهمیت ویژه ای برخوردار میباشد و به علت ویژگیهایی که دارد از زمانهای قدیم درامر ساختمان سازی مصرف داشته است. در بسیاری از ساختمانهای قدیمی گچ نقش موثری داشته است و گچ بریهای بسیار زیبایی از دوران صفویه باقی مانده است.
گچ بعلت خواص خود از اولین قدم در ایجاد یک بنا که پیاده کردن حدودزمین میباشد تا آخرین مراحل آن که سفیدکاری و نصب مورد استفاده قرار میگیرد و حتی در نقاشی ساختمان نیز از گچ استفاده میشود.
منابع تهیه گچ:
گچ از پختن و آسیاب کردن سنگ گچ بدست میآید.سنگ گچ از گروه مصالح ساختمانی کلسیمدار است که به وفور در طبیعت یافت میشود و تقریبا در تمام نقاط زمین وجود دارد و از لحاظ فراوانی در طبیعت در ردیف پنجم میباشد. سنگ گچ خالص بیر نگ است و سنگ گچ ترکیب شده با کربن به رنگ خاکستری و سنگ گچ ترکیب شده با اکسدهای آهن، بیرنگ، زرد روشن و یا کبود و یا سرخ است که بر حسب نوع اکسید آهن این رنگها متفاوت است.
مصارف گچ:
گچ در ساختمان مصارف متعددی دارد. از جمله ریختن رنگ ساختمان برای مشخص کردن اطراف زمین و پیاده کردن نقشه، ملاتسازی (خاک و گچ)، سفیدکاری، سنگکاری که درمورد اخیر برای نگهداشتن سنگ بطور موقت و ریختن ملات پشت آن مورد مصرف دارد و در صنایع مجسمهسازی و ریختهگری برای قالب سازی مصرف میشود و در کارهای طبی برای شکستهبندی مورد نیاز است.
خواص گچ:
گچ علاوه بر دو خاصیت عمده که یکی زورگیری و دیگری ازدیاد حجم به هنگام سخت شدن است دارای خواص دیگری هم هست. از جمله آنکه گچ آکوستیک است، در آتش سوزی مقاوم میباشد، ارزان و فراوان است و دارای رنگی سفید و خوشایند است. بطور کلی خواص گچ را میتوان در موارد زیر دانست:
1-زورگیر بودن: ملات گچ از جمله ملاهایی است که بسیار زورگیر میباشد، در حدود 10 دقیقه سخت میگردد. این خاصیت به ما امکان میدهد که متغیر های 5 سانتیمتری و همچنین طاقهای ضربی را که باید قبل از چیدن هر ردیف آجر بردیفی که قبلا چیده شده است سخت شده و در جای خود ایستاده باشد با این ملات بسازیم.
2-خاصیت ازدیاد حجم: گچ تنها ملاتی است که در موقع سخت شدن در حدود یک درصد به حجمش افزوده میشود و پس از خشک شدن تقلیل حجم پیدا نمی کند. با استفاده از آن خاصیت است که میتوان سطوح وسیعی را با آن اندود کرد زیرا این اندود بعلت آنکه در موقع سخت شدن به حجمش افزوده میشود، کلیه خلل و فرج خود را پر کرده و در آن ایجاد ترک وشکاف نمی شود ودر نتیجه حشرات نمی توانند در انجا لانه کرده و در نتیجه برای اندود داخل اتاقها کلاً میتواند مفید و بهداشتی باشد.
3-مقاومت در برابر آتشسوزی: با توجه به اینک گچ سخت شده مانند سنگ گچ دارای دو مولکول آب تبلور است اگر لایه گچ در مقابل حرارت ناشی از آتش سوزی قرار گیرد این آب تبلور دراثر حرارت دوباره از گچ جداشده و بصورت یک لایه آب در مقابل آتش قرار گرفته و برای مدت 2 تا 3 ساعت میتواند در مقابل سرایت آتش به فضاهای دیگر مقاومت کند.
4- خاصیت آکوستیک بودن گچ: گچ در مقابل ارتعاشات صوتی رفتار مطلوبی دارد و تقریبا بین 60 الی 75 درصد این ارتعاشات را بخود جذب نموده و مانع انعکاس آن میشود و در نتیجه از ایجاد پژواک جلوگیری میکند. این حد جذب ارتعاش برای اتاقهای زندگی و کلاس های درس و حتی سالنهای کوچک کنفرانس کافی است.
(سالنهای بزرگ اجرا موسیقی و یا تئاتر باید با وسایل بهتری آکوستیک شوند).
5-ارزان بودن گچ: بعلت ارزانی وسهل الوصول بودن در همه کارگاهها به مقدار کافی وجود دارد، مورد استفاده است.
6- خاصیت پلاستیک بودن گچ: ملات گچ بعلت خاصیت شکل پذیری فوق العاده ای که دارد میتوان با آن شکل و نقش های زیبایی بوسیله هنر گچ بری ایجاد کرد و بدین وسیله درفضاهای ساختمان زیبایی مخصوصی ایجاد نمود.
7- خاصیت رنگپذیری گچ: اندود گچ پس از خشک شدن تقریبا هر نوع رنگی را بخود میپذیرد و بدین وسیله میتوانیم فضاهای مورداستفاده خود را به رنگ دلخواه رنگ آمیزی کنیم.
8: زمان سخت شدن ملات گچی: ریز دانههای گچ نیز زمان متبلور شدن آنرا کوتاه میکند. مواد خارجی تاثیراتی ب زمان سخت شدن ملات گچ دارند. درکارگاه افزودن مواد مختلف باعث تعویق و یا تسریع زمان سخت شدن آن میگردد. بطور مثال افزودن نمک طعام تا 2 درصد به ملات، زمان سخت شدن ملات را تا 3 دقیقه کاهش میدهد.
آهک شکفته در ملات گچ زمان خودگیری راافزایش میدهد با افزودن خاک رس به گچ مدتها آنرا کند گیر میکند.بلکه در مصرف آن نیز صرفهجویی میشود. از این مخلوط ملات گچ و خاک برای زدن طاق ضربی و آستر دیوارها استفاده میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
بسم الله الرحمن الرحیم
آزمون درس بررسی علل موجهه جرم
تاریخ: 11/11/86 جناب استاد دکتر آقایی نیا
نام و نام خانوادگی: سمت: محل خدمت:
1- وجوه اشتراک دفاع، اکراه و اضطرار را مستدل و مستند توضیح دهید؟
دفاع مشروع و اضطرار از عوامل موجهه جرم به حساب می آیند امّا اکراه جزء عوامل رافع مسئولیت کیفری است.
الف- عوامل موجهه جرم کیفیتی هستند که به واسطه حدوث آن ها وصف مجرمانه از عمل ارتکابی برداشته می شود و نه تنها مسئولیت کیفری ساقط می گردد بلکه اساساً عمل جرم تلقی نمی گردد و به عبارتی موجب زوال عنصر قانونی می شود و موجب اباحه عمل می شوند و انجام کاری که ممنوع بوده مباح می گردد و در نتیجه علاوه بر مباشر، شریک و معاون نیز قابل مجازات نخواهند بود و مجازات نمی شوند. اکراه وضعیتی است که موجب زوال اراده آزاد می گردد و لذا چون مرتکب فعل از خود اراده ای نداشته مسئولیت کیفری ندارد. بنابراین اجبار یا اکراه از علل رافع مسئولیت کیفری یا علل عدم انتساب می باشند پس مکره به همین علت مجازات نمی شود. البته منظور از اکراه در این جا اکراه تام است که قصد را زایل می کند و نه اکراه ناقص که در آن رضا زایل می گردد و اختیار از بین نمی رود. پس اکراه مدنظر قانونگزار اکراهی است که به حد الجاء می رسد و اختیار را از فاعل سلب می کند.
ب- عوامل موجهه جرم کیفیتی هستند عینی و خارجی که از خارج بر فاعل جرم وارد می شوند همانند دفاع مشروع و اضطرار که از در محیط خارجی شرایطی به وجود می آید که فاعل عمل مجرمانه با قرار گرفتن در این شرایط مرتکب عملی مجرمانه می شود. در اکراه در جایی که اجبار معنوی وجود دارد یعنی عامل اثر گذار بر روح و روان فرد است باید وصف عینی و خارجی بودن باید وجود داشته باشد یعنی از خارج بر فرد مکره اجبار وارد شود (هر چند که برخی در برخی از نظریه های دکترین حقوق اجبار معنوی درونی را نیز جز اکراه دانسته اند.)
ج- شرایط وقوع دفاع( که در ماده 625 تا 629 ق.م.ا ذکر شده است) و اضطرار و اکراه اجمالاً برابر است با: - فعلیت داشتن یا قریب الوقوع بودن خطر.
- نامشروع بودن تهدید و تجاوز در اکراه و دفاع مشروع.
- غیر قابل دفع بودن خطر.
- مستقیم و به اندازه کافی شدید بودن خطر.
2- وجوه افتراق و اشتراک علل موجهه و عوامل رافع مسئولیت کیفری را شرح دهید.
- عوامل موجهه جرم کیفیتی هستند که به واسطه حدوث آن ها وصف مجرمانه از عمل ارتکابی برداشته می شود و نه تنها مسئولیت کیفری ساقط می گردد بلکه اساساً عمل جرم تلقی نمی گردد و به عبارتی موجب زوال عنصر قانونی می شود اما عوامل رافع مسئولیت کیفری یا عوامل عدم انتساب کیفیاتی هستند که به موجب آن به رغم وقوع جرم و اجتماع عناصر متشکله جرم، جرم به مرتکب منتسب نمی گردد و مسئولیت را از مرتکب زایل می کند.
عوامل افتراق بین علل موجهه و عوامل رافع مسئولیت کیفری عبارتند از:
الف- علل موجهه به علت از بین بردن عنصر قانونی مانع از تحقق مجرمیت می شوند و عمل ارتکابی جرم نیست اما در صورتی که در عوامل رافع مسئولیت کیفری جرم تحقق می یابد فقط فاعل مجازات نمی شود.
ب- شرکاء و معاونین جرم در عوامل موجهه قابل تعقیب و مجازات نیستند ولی در عوامل رافع قابل تعقیب و مجازات هستند.
ج- در علل موجهه جرم جزء در مورد اضطرار ضرر و زیان قابل مطالبه نیست در صورتی که در عوامل رافع توسط خود فاعل یا عاقله وی قابل جبران است.
د- ارزیابی مسئولیت در عوامل موجهه عینی و خارجی است در صورتی که در عوامل رافع شخصی و درونی است.
اشتراکات بین علل موجهه و عوامل رافع مسئولیت کیفری عبارتند از:
علل موجهه جرم و عوامل رافع مسئولیت کیفری هر دو دسته باعث از بین بردن مسئولیت کیفری مباشر جرم می شوند و مجازات از فاعل جرم برداشته می شود.
3- نقش علم و آگاهی به موضوع جرم در جرایم عمدی و غیر عمدی را بنویسید؟
صرف این که شخص عملی را انجام داده که از نظر قانون جرم است، دلیل بر مجرم بودن او و تحقق جرم نیست. بلکه لازم است که بین آن عمل و آن شخص رابطه ای وجود داشته باشد که این رابطه عنصر معنوی (روانی) است. عنصر معنوی دارای دو رکن است: 1- اراده و عمد 2- علم و آگاهی
یکی از ارکان تقصیر آن است که مجرم عالم به کیفیت و ویژگی های آن فعلی است که انجام می دهد باشد. به عبارت دیگر این است که انسان اصولاً باید بداند که چگونه فعل را مرتکب می شود و چه نتیجه ای را مترتب می شود. عدم علم و آگاهی نسبت به موضوعی اشتباه نامیده می شود که اشتباه جزی عوامل رافع مسئولیت کیفری به شمار می رود. در قانون مجازات اسلامی اشتباه را به عنوان یک قاعده کلی مطرح نکرده است امّا در جرایم خاصی مانند زنا ماده 66 و 65 و شرب مسکر ماده 166 و سرقت بند 6 و 5 ماده 198 تاثیر اشتباه را پذیرفته است.
اقسام اشتباه بر دو نوع است: 1- اشتباه حکمی 2- اشتباه موضوعی
1- یک قاعده کلی وجود دارد که همه ی حقوق دانان بر آن اصرار دارند که «جهل به حکم رفع تکلیف نمی کند» بنابراین اشتباه حکمی جز در موارد بسیار نادر پذیرفته نیست.
2- اشتباه موضوعی یعنی انسان در ماهیت فعلی که مرتکب می شود و نتیجه ای که از آن بدست می آید مشتّبه باشد. این نوع اشتباه به عنوان یک اصل موجب زایل شدن عنصر روانی جرم می گردد و در اثر اشتباه شخص فاقد قصد مجرمانه است. باید بین جرائم عمدی و غیر عمدی در اشتباه تفاوت قائل شد:
- اشتباه در جرائم غیر عمدی: جرائمی که مبتنی بر بی موالاتی و بی احتیاطی است اشتباه موضوعی تاثیری بر روی این جرائم ندارد چون قانون گذار از افراد جامعه احتیاط و رعایت نظامات را انتظار دارد.
- اشتباه در جرائم عمدی: این که اشتباه در جرائم عمدی به کدام جز بر می گردد یکسان نیست و فرض هایی دراین جا قابل تصور است:
الف- گاهی اشتباه به یکی از عناصر اصلی (عناصر تشکیل دهنده) جرم تعلق می گیرد: که در این صورت قطعاً موجب زوال قصد مجرمانه است و این جرم قابل پیگیری نیست و مسئولیت کیفری ندارد مثلاً کسی مال دیگری را به خیال این که مال خودش است بر می دارد و بعد متوجه این اشتباه می شود و اشتباه در مال غیر بودن این شی است.
- گاهی اشتباه در عناصر تشکیل دهنده نیست ولی در نوع آن موثر است مثلاً اسلحه ای خالی که کسی آن را به طرف دیگری بگیرد ولی به اشتباه اسلحه پر بوده است بنابراین چنانچه قتل عمد نیست اما قاتل تحت تعقیب قرار خواهد گرفت.
- گاهی اشتباه کیفیات مشدده را بی اثر می کند، مثل ماده 608 و 609 ق.م.ا
ب- گاهی اشتباه به یکی از عناصر فرعی جرم تعلق دارد مثلاً به کار گرفتن کارگر زیر 15 سال جرم است که بین حقوق دانان اختلاف است که قابل دفاع نیست و اثر ندارد و برخی هم میگویند که قابل دفاع است. اما به طور کلّی تأثیر آن در مجرمیت فاعل نسبت به موارد پیشین کمتر محسوس است.
4- نظر تحلیلی خود را راجع به تعرض به عرض در بند الف ماده 629 ق.م.ا بنویسید؟
ماده 629 ق.م.ا و بندهای آن به شرایط دفاع مشروع می پردازد در صورتی که دفاع در مقابل قتل عمد باشد و منجر به قتل شود. برای این که این ماده تحقق در مقام ثبوت یابد شرایط دفاع مشروع متحقق شوند یعنی اولاً تجاوز فعلی و قریب الوقوع باشد و راهی جز دفاع در مقابل آن و مقابله به مثل نباشد . ثانیاً تجاوز غیر قانونی باشد.
به نظر دکتر اردبیلی «در این ماده قانونگذار تناسب دفاع را با تجاوز مفروض دانسته است و مدافع را از اثبات آن بی نیاز دانسته است» و مصادیق ماده مذکور را به طور حصری در بند های ماده بیان می دارد. اما با توجه با صدر ماده که بیان می دارد «به شرط آن که دفاع متوقف به قتل باشد» لزوم رعایت قاعده «الاسهل فالاسهل» در توسل به دفاع است. فلذا مرتکب وقتی مجازات نمی گردد که دفع خطر جز از طریق ارتکاب قتل میسر نباشد. در رای شماره 1121- 27/2/1317 شعبه پنجم دیوان عالی کشور امده است که: «صرف شروع به ایراد ضرب از ناحیه مقتول کافی برای معافیت متهم از مجازات نیست. بلکه باید ثابت شود مرتکب با خطری مواجه شده که رهایی از آن به طریق دیگری غیر از ایراد ضرب منتهی به فوت مقدور نبوده و دفاع با خطری که متوجه نبوده و دفاع با خطری که متوجه گردیده متناسب بوده است.» لزوم به کار گیری این قاعده در دفاع از هتک عرض و ناموس بیش از سایر بندها ضرورت دارد چون ممکن برای رهایی از این خطر و دفع آن بتوان اعمال دیگر به جز قتل را راحت تر به کار بست در صورتی که با توجه به فشار روانی ناشی از تعصبات و ... در هنگام بروز این خطر اولین راه حل دفع آن قتل فاعل این عمل است که این ممکن است این دفاع متوقف به قتل شناخته نشود.
5- نظر تحلیلی خود را راجع به ماده 296ق.م.ا بنویسید؟
ماده 296 قانون مجازات اسلامی در مورد خطای در هدف است که جز موارد اشتباهات محسوب می شود. در این ماده چه شخص هدفش حیوان یا شی است که تیرش به خطا به انسان برخورد کند و قتل صورت بگیرد و چه شخص هدفش انسان باشد که تیرش به خطا برود و به انسان بی گناه دیگری برخورد کند در