فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:21
اشاره مترجم:
بیش از نیم قرن از عمر سازمان ملل متحد مىگذرد. در این مدت ساختار و فعالیتهاى سازمان با گسترش و تحولات چشم گیرى روبرو بوده است. اگر در 1945 فقط 51 دولتبه عنوان اعضاى مؤسس، در سازمان ملل متحد حضور داشتهاند امروزه تعداد اعضاى آن متجاوز از 185 دولت مىباشد. در کنار افزایش اعضاء مىتوان تحول فعالیتهاى سازمان را نیز مشاهده نمود. از مهمترین فعالیتهاى سازمان ملل متحد که دچار تحول شده است فعالیت در قلمرو صلح و امنیت جهانى است که اصلىترین هدف سازمان هم مىباشد. این تحول در واقع گسترش مفهوم صلح را به ارمغان آورده است.
اگر روزى فقط بروز مخاصمات مسلحانه تهدیدى بر ضد صلح یا نقض صلح به شمار مىرفته است، امروزه نقض حقوق بشر، نقض حقوق بشر دوستانه، کشتار جمعى، پاکسازى قومى، تروریسم، عدم وجود نظام دموکراتیک در کشورها و… نیز صلح و امنیت جهانى را تهدید مىکند. لذا شوراى امنیت، در هیات قانونگذار بین المللى، عصر جدیدى را در حیات خود آغاز کرده است. مصوبات فراوان شوراى امنیتبر اساس فصل هفتم منشور از آغاز دهه 90 (در پى پایان یافتن جنگ سرد) خود مؤید این ادعا است.
از آنجا که سیستم امنیت جمعى پیش بینى شده در منشور، از همان بدو تاسیس سازمان نتوانست تحقق عینى پیدا کند، لذا سازمان در عمل از نیروهایى که دولتها بطور داوطلبانه در اختیارش قرار مىدهند (نیروهاى حافظ صلح) استفاده مىنماید.
افزایش فعالیتهاى شوراى امنیت که خود ناشى از تفسیر موسع از مفهوم صلح استسبب شده تا نیروهاى حافظ صلح سازمان (کلاه آبىها) فعالیتهاى بسیار متنوعى را انجام دهند. این نیروها علاوه بر اینکه وظیفه کلاسیک خود یعنى حایل شدن میان نیروهاى درگیر را انجام مىدهند، فعالیتهاى دیگرى از جمله; انجام عملیات نظامى، نظارت بر انتخابات داخلى، ارائه نقش پلیس و غیره… را نیز عهده دار مىشوند. بطورى که تعیین دقیق قلمرو فعالیت آنها هر روز مشکلتر و پیچیده تر مىشود. همین امر سبب شده است که برخى صحبت از نسل دوم و حتى نسل سوم عملیات حفظ صلح مىکنند (1) . عدهاى هم حتى عملیات حفظ صلح را به دلیل داشتن ابعاد مختلف از جمله نظامى، بشر دوستانه، مداخله گرانه … غیر قابل تعریف و توصیف مىدانند (2) . تحول در فعالیتهاى نیروهاى حافظ صلح این سؤال اساسى را مطرح مىکند که: آیا این نیروها خلاء ناشى از عدم اجراى مفاد فصل هفتم منشور بخصوص مواد 42 و 43 را پر نمىکند؟
پروفسور ژان مارک سورل، استاد دانشکده حقوق دانشگاه رن فرانسه که بنا به دعوت دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتى در سال 1376 به ایران سفر کرد، سعى مىکند در یکى از کنفرانسهاى خود در دارالعلم مفید تحت عنوان: “LONU et le regalement des crises internationales”
پاسخى به این سؤال ارائه دهد. لازم به ذکر است که متن سخنرانى به زبان اصلى در نزد مترجم موجود است که در صورت نیاز تقدیم مىگردد ضمنا متذکر مى شود که کلیه پاورقیها از آن مترجم مىباشد.
مقدمه:
سیستم امنیت جمعى میثاق جامعه ملل و منشور ملل متحد، براى تحکیم اصل عدم توسل به زور، یک سیستم امنیت جمعى پیش بینى کردهاند که امکان رعایت اصل مزبور را فراهم مىکند. امنیت جمعى در نگاه اول یک سیستم بسیار ساده است: هر مخاصمه یا تهدید به مخاصمه بینالمللى (در سطح جهانى، قاره اى، محلى و حتى داخلى) که ممکن است منجر به تهدید بر ضد صلح جهانى یا نقض این صلح شده یا امکان تحقق تجاوزى را فراهم سازد باید، در چارچوب سازمان، با عکس العمل جمعى کلیه اعضا مواجه شود. چنین فرضى مرتبط با دفاع مشروع جمعى در سطح جهانى است. سیستم امنیت جمعى مىتواند در تضاد با دو سیستم بزرگ امنیتى دیگر، که در همزیستى به سر مىبرند قرار گیرد; که یکى سیستم «تعادل» است که در واقع کاملا تجربى بوده و در قالب اتحادیهها به طور مستقیم میان دولتها تحقق مىیابد. این سیستم کاملا بینالدول، پس از دو جنگ جهانى در قرن حاضر اعتبار خود را از دست داده است; زیرا این سیستم هرگز نمىتواند مانع بروز مخاصمه میان این اتحادیهها شود; و دیگرى سیستم جدیدتر «باز دارندگى هسته اى» است که همزمان با سیستم امنیت جمعى، توسط اعضاى دائم شوراى امنیت مورد استفاده قرار مىگیرد که ممکن است نتیجه آن ایجاد عدم تعادل در قبال سایر اعضاى ملل متحد باشد. طبق اصطلاحى که پروفسور پییر – مارى دوپویى (3) به کار مىبرد، امنیت جمعى در منشور، نوعى «قرارداد اجتماعى بین المللى» است که شوراى امنیت نمایندگى آن را به کمک امکاناتى که منشور در اختیارش قرار مىدهد بر عهده دارد. بنابراین منشور سیستم امنیت جمعى را نه تعریف مىنماید و نه حتى به آن اشارهاى مىکند بلکه این سیستم به طور منطقى از آن ناشى مىشود. تدوین کنندگان منشور، در واقع، اختیاراتى را به سازمان ملل متحد تفویض کردهاند که به آن امکان مىدهد تصمیماتى اتخاذ کند و آنها را در قلمرو مهم حفظ صلح و امنیتبینالملل اجرا نماید. مع ذلک، این منطق کامل نبوده و همچنان مبهم است. منشور، همانند میثاق جامعه ملل، صلاحیتها (دفاع مشروع) و ابزار عمل (نیروهاى مسلح) را به دولتها واگذار مىنماید. عکس آن با توجه به وضع گذشته و حال روابط بینالمللى غیر واقعى مىنماید. اما امنیت جمعى، در شکل آرمانى خود، باید با یک خلع سلاح واقعى، کامل شود. اقتدارات قهرى پیش بینى شده در منشور ملل متحد تدوین کنندگان منشور با توجه به شکستسیستم انعطاف ناپذیر پیش بینى شده در میثاق جامعه ملل، ضمن حفظ اندیشه یک سیستم امنیت جمعى، آن را تکامل بخشیدند. مادهاى که چنین اختیار کلى را به شوراى امنیت مىدهد، ماده 24 منشور ملل متحد است که اشعار مىدارد: «به منظور تامین اقدام سریع و مؤثر از سوى ملل متحد اعضاء آن مسؤولیت اصلى حفظ صلح و امنیتبینالمللى را به شوراى امنیت واگذار مىنماید». در همین راستا ماده 25 منشور، پیش بینى مىکند که شوراى امنیت مىتواند تصمیمات لازم الاتباع براى دولتهاى عضو اتخاذ نماید که این اختیار کلى تصمیم گیرى شوراى امنیت است. اما فصل هفتم منشور (مواد 39 تا 51) است که، نحوه مداخلات شوراى امنیت را در حالت تهدید بر ضد صلح، نقض صلح یا تجاوز مشخص مىنماید. اینجا، در واقع، اختیار تصمیمگیرى در چارچوب خاص حل غیر مسالمت آمیز اختلافات مطرح مىشود و آن زمانى است که روش حل مسالمتآمیز (که موضوع فصل ششم منشور است) به نتیجه نرسیده یا تهدید به طور ناگهانى رخ داده باشد. شوراى امنیتبر اساس فصل هفتم مىتواند دو صلاحیت مکمل یکدیگر را اعمال کند که یکى صلاحیت احراز و دیگرى صلاحیت اقدام است. الف: صلاحیت احراز 1 – متن منشور صلاحیت احراز بر اساس دو ماده منشور که آغازگر فصل هفتم آن هستند، یعنى مواد 39و40 اعمال مىشود (4) . این مواد مجوز ضرورى براى اقدام بر طبق فصل هفتم مىباشند. این دو ماده خالى از ابهام نیستند، اما بى شک مبناى عمل شوراى امنیت در صورت احتمال وقوع فورى یک مخاصمه یا وقوع یک مخاصمه مىباشند. این ابهام ناشى از عدم رعایت ترتیب منطقى در قرار گرفتن مواد 39 و 40 در منشور است. در واقع منطقىتر آن بود که ماده 40 قبل از ماده 39 قرار مىگرفت که البته چنین وضعیتى در هنگام کارهاى مقدماتى منشور در اولین پیش نویس وجود داشت. بدین ترتیب که هر دو ماده (40 و 39) در یک ماده گنجانده شده بود که قسمت اول آن همین ماده 40 فعلى منشور بود. به طور کلى مىتوان این گونه اظهار داشت که ماده 40 تجلى تدابیر موقتى است که شوراى امنیت اتخاذ مىکند در حالى که ماده 39 احراز و وضعیت و توصیف آن است در زمانى که این تدابیر بى نتیجه مانده یا بى فایده جلوه نمایند. هدف ماده 40 جلوگیرى از وخیم تر شدن یک وضعیتبه کمک تدابیر است. این ماده به وضوح مشخص مىنماید که شورا مىتواند، قبل از توصیهها یا اتخاذ تصمیماتى «بر طبق ماده 39»، از طرف ذینفع بخواهد که تدابیر موقتى را که به زعم آن رکن ضرورى یا مناسب هستند بپذیرند. این تدابیر به نوعى خنثى ارزیابى مىشوند. یعنى، در آن لحظه، شوراى امنیت هنوز در ماهیت اختلاف، اظهار نظر نکرده است. شورا اغلب از این صلاحیت در مخاصماتى که آغاز شده یا تهدید به شروع آن وجود دارد استفاده مىکند و متن قطعنامه در اغلب اوقات حاوى در خواست آتش بس است. این در خواست، بر خلاف آن چه که اغلب گفته مىشود، نسبتا مؤثر مىافتد و آن در صورتى است که در آن اختلاف ابر قدرتى درگیر نباشد. زیرا دیگر دولتها خواهان رو در رو شدن با شوراى امنیت نیستند(مانند مخاصمات مرزى در آمریکاى لاتین از جمله مخاصمات میان پرو و اکوادر یا شیلى و آرژانتین). بر خلاف ظاهر «درخواست» شوراى امنیت (از طرفین درگیر) حاوى نوعى تحکیم است و شورا بر طبق ماده 40 عدم قبول یکى از طرفین یا طرفین درگیر مبنى بر تطبیق خود با قطعنامهاش را ملحوظ مىکند. به علاوه، ماده 40 در قسمت آخر خود اشعار مىدارد که: «شوراى امنیت در صورت عدم اجراى تدابیر موقتى آن را دقیقا لحاظ مىکند». اگر مخاصمه متوقف نشود، شورا مجبور خواهد بود براى اقدام، قدم بعدى را در توصیف حقوقى اختلاف بردارد. این نظم «منطقى» گاهى در عمل دچار دگرگونى مىشود. زیرا گاهى براى شورا پیش مىآید که اختلاف را مستقیما بر طبق ماده 39 توصیف نماید یا هر دو عمل را همزمان با یکدیگر انجام دهد (براى مثال مىتوان از قطعنامه 660 مورخ 2 اوت 1990 در جنگ خلیج فارس نام برد). شوراى امنیت، قبل از تصویب تدابیر قطعى و پس از توصیه تدابیر موقتى، باید به طور رسمى «وجود تهدید بر ضد صلح، نقض صلح یا عمل تجاوز» را احراز نماید. پس از این مرحله است که، شورا توصیههایى کرده یا تصمیم مىگیرد که چه تدابیرى بر طبق مواد 41 و 42 براى حفظ یا اعاده صلح و امنیت جهانى اتخاذ کند. بنابراین سه حالت، قابل تصور است و شورا مىتواند آنها را در قطعنامه جداگانه اى بگنجاند، یا در همان قطعنامه اى که براى اجراى ماده 40 صادر شده بیاورد یا حتى توام با تدابیر قطعى (مواد 41 و 42)، که قصد اتخاذ آنها را دارد، همراه نماید. آزادى عمل شورا بسیار وسیع است و تنها چیزى که غیر قابل تغییر مىنماید الزام به توصیف اختلاف، بر طبق یکى از سه امکان پیش گفته، مىباشد و آن براى این است که بتواند اقدامات خود را بر اساس فصل هفتم ادامه دهد. 2 – گسترش و کاهش صلاحیت احراز در عمل ممکن است تحقق توصیف عمل بر اساس ماده 39 کارى پیچیده باشد; زیرا عملى به شدت، سیاسى است و همیشه با تهدید احتمالى کاربرد «حق وتو» از سوى اعضاى دائمى شوراى امنیت مواجه است. بدین ترتیب، بى منطقى بر صلاحیت احراز سایه افکنده است و این بى منطقى با عمل شوراى امنیت تقویت مىشود زیرا شورا گاهى از ذکر مواد مشخصى که مورد استفاده قرار داده است، اجتناب کرده و این خود موجب بروز شبیه در مورد تمایلاتش مىشود. هیچ یک از قطعنامههاى صادره بر اساس فصل هفتم، «عمل تجاوز» را در مفهوم ماده 39 احراز نکرده است و به ذکر وضعیتبسنده نموده است. بنابراین، تجاوز گاهى بدیهى و مشخص بوده است. (مانند حمله عراق به کویت) این میانه روى (شورا) با ملاحظات سیاسى توجیه مىشود: ملاحظه کارى شورا امکان حفظ شانسهایى را مى دهد که بتوان اختلاف را حل نمود. در حالى که اگر متجاوز اعلام شود آن وقت ممکن استبر موضع خود پافشارى کرده، آن را استحکام بخشد. عنوان «نقض صلح» با احتیاط زیادى بکار رفته است. فقط در چهار قطعنامه صادره در چارچوب فصل هفتم (منشور) از این عنوان استفاده شده است: قطعنامه 82 مورخ 25 ژوئن 1950 در مورد جنگ کره، قطعنامه 502 مورخ 3 آوریل 1982 در مورد جنگ مالویناس، قطعنامه 598 مورخ 20 ژوئیه 1987 در مورد جنگ عراق بر ضد ایران ( این قطعنامه پس از گذشتسالها از آغاز مخاصمه صادر شده است) و قطعنامه 660 مورخ 2 اوت 1990 در مورد جنگ خلیج فارس (حمله عراق به کویت) . بر عکس، عنوان «تهدید بر ضد صلح» اغلب اوقات و در مورد وضعیتهاى فوق العاده متنوع و با شباهت کم به یکدیگر بکار رفته است; بدین ترتیب مخاصماتى به عنوان تهدید واقعى بر ضد صلح و امنیت مطرح شدهاند از آن جمله: (مخاصمه در یوگسلاوى سابق) و مخاصمات داخلى (سومالى، لیبریا، هاییتى …اما مخاصمه آلبانى در 1997 که شوراى امنیت آن را به عنوان یک جنگ داخلى قلمداد کرد در این زمره قرار نگرفت و آن علیرغم خطراتى بود که این مخاصمه براى شبه جزیره بالکان داشت. مخاصمات بشر دوستانه. (مساله کردها در پى جنگ خلیج فارس) و …مىباشند. البته این به معناى آن نیست که این مخاصمات فقط در یک بعد مطرح هستند. به عنوان مثال بحران سومالى ضمن اینکه یک مخاصمه داخلى بود یک مخاصمه بشردوستانه نیز محسوب مىشد. بنابراین عنوان «تهدید بر ضد صلح» همانند برچسبى شده که بر وضعیتهاى بسیار مختلف زده مىشود و فایده آن، این است که امکان «اقدام بر اساس فصل هفتم» را مىدهد. کاربرد دائمى این عنوان (در مورد مخاصمه) سبب غیر منطقى شدن آن مىشود. در حالیکه ممکن است (آن) مخاصمه به زور گسترده اى از مرحله تهدید گذشته باشد. این حالت را مىتوان در مورد قطعنامههاى مربوط به مخاصمه در یوگسلاوى سابق مشاهده نمود. همچنین، تهدید باید از لحاظ تئوریک (طبق نص منشور) بر ضد صلح و منیتبینالمللى باشد و شوراى امنیت گاهى مجبور است تلاش زیادى کند تا بتواند یک مخاصمه ساده داخلى (همانند هاییتى، لیبریا، آنگولا) را به این (نوع) تهدید تعبیر نماید. با وجود این، بر اساس چنین صلاحیت احرازى است که شوراى امنیت مىتواند به استفاده از فصل هفتم ادامه داده و اقداماتى را بر طبق آن انجام دهد. ب: فصل اقدام شوراى امنیت، به محض اینکه وضعیتى را بر اساس ماده 39 احراز کرد، مىتواند تدابیرى اتخاذ نماید. این تدابیر را مىتوان به دو دسته، تدابیر کلى (سیاسى و اقتصادى) مندرج در ماده 41 و تدابیر توام با کاربرد زور مندرج در مواد 42 به بعد، تقسیم کرد. 1 – متن منشور ماده 41: ماده 41 تدابیرى که شوراى امنیت مىتواند «…بدون استفاده از نیروهاى مسلح براى مؤثر نمودن تصمیمات خود اتخاذ نماید» را مشخص مىکند. بنابر این منظور، استفاده از اقدامات سیاسى (در این حالت اغلب قطع روابط دیپلماتیک توصیه مىشود) یا اقدامات اقتصادى (ایجاد آمبارگو یا محاصره که منجر به قطع ارتباطات راه آهنى، دریایى، هوایى، پستى یا تلگرافى مىشود) است. بر خلاف جامعه ملل، پیش بینى شده است که شوراى امنیت مىتواند با تنظیم مجازاتها برخى دولتها را از اعمال آنها معاف نماید (براى مثال مىتوان دولتى را در نظر گرفت که حجم قابل توجهى از مایحتاج و آذوقه خود را از کشورى که آمبارگو در موردش اعمال مىشود وارد مىکند). ماده 50 منشور به صراحت اعلام مىکند دولتهایى که به طور غیرمستقیم با مشکلات ناشى از آمبارگو مواجه مىشوند مىتوانند: «با شوراى امنیت در مورد یافتن راه حلى براى این مشکلات مشورت نمایند». شوراى امنیت از این امکان براى تنظیم مجازاتها در قضایاى رودزیا – زیمباوه و آفریقایى جنوبى – نامبیا استفاده نموده است، زیرا کشورهاى مجاور (زامبیا، آنگولا…) به طور مستقیم از این آمبارگو متضرر مىشدند. این ماده همچنین توسط دولتها در جریان جنگ خلیج فارس در 1990 (حمله عراق به کویت) نیز مطرح شد. زیرا تعداد زیادى از دولتها نفت عراق را گاهى با قیمت کمتر از قیمتبازار مىخریدند و در واقع رژیم عراق با این شیوه به نوعى به فقیرترین کشورها کمک مىکرد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:360
پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی در رشته حقوق
فهرست مطالب:
مقدمه…………………………………. 1
پیام دبیر کل به مناسبت روز ملل متحد………. 3
پیام دبیر کل خطاب به همایش اصلاحات در سازمان ملل……… 6
تاریخچه……………………………….. 14
خاستگاه و ساختار……………………….. 17
مبنای تاسیس سازمان ملل، کنفرانسها و اعلامیهها………… 48
اهداف و اصول…………………………… 51
اصلاح ساختار سازمان ملل نگرشها و هدفها…….. 59
تغییر ساختار در سازمان ملل………………. 97
اصلاحات در سازمان……………………….. 104
نکات کلیدی پیش نویس طرح اصلاحات…………… 116
سهم آفریقا از جهان……………………… 122
بازخوانی نقش ایران در سازمان ملل…………. 128
تشکیلات………………………………… 146
گام بعدی………………………………. 180
هزاره جدید سازمان ملل متحد و حقوق بشر…….. 189
شورای امنیت……………………………. 225
گسترش شورای امنیت طرحها و دیدگاهها……….. 285
برنامهای برای صلح و منشور ملل متحد……….. 308
سازمان ملل متحد اصلاحات یا درگوگونی……….. 326
عملکرد سازمان ملل در قرن 21……………… 333
مقدمه:
بدون شک سازمان ملل متحد یکی از مهمترین سازمانهای بین المللی میباشد که بعد از تشکیل و انحلال جامعه ملل که از دیدگاه کارشناسان به موفقیت چندانی دست نیافت توانست در پیشبرد اهداف خود به موفقیتهای نسبی دست یابد از جمله در حل و فصل بحرانهای بین المللی، کمک به آوارگان ناشی از جنگ، زلزله و … تلاش برای مهار نمودن بحرانهای بین المللی و داخلی که توانست کارنامه قابل قبولی را از خود ارائه نماید.
نوید ساختار سازمان ملل که حدود پنجاه و نه سال بعد از عمر این سازمان توسط کوفی عنان دبیر کل این سازمان داده شده است توانست به بحث مهمی در میان سیاستمداران تبدیل گردد سازمانی که به گفته دبیر کل سازمان ملل آقای کوفی عنان میتواند بیش از این نقش مهمی در روابط بین الملل ایفا نماید!
آنچه امروز در سازمان ملل با آن روبهرو هستیم ساختار حقوقی ناهمگون با شرایط توزیع قدرت در روابط بین کشورها است. این شرایط سبب از بین رفتن هر گونه بازدارندگی و یکسویه شدن تصمیمات این نهاد به خصوص شورای امنیت شده در حقیقت امروزه پس از تجربه جنگ دوم عراق با وجود مخالفت کشورهای جهان و حتی اعضای دائم شورای امنیت که به آن وقعی نهاد شده است این امر آشکار گردیده که تنها تعابیر موجود در منشور ملل متحده به گونهای قابلیت تقسیم را دارا میباشد که آزادی عمل خطرناکی برای اعضای دائم شورا فراهم میکند بلکه بسیاری از اصول نادیده گرفته شده و اصول فرعی جدید جای آنها را می گیرد و ذهن را با این واقعیت روبهرو میکند که حقوق تنها توجیه کننده و نه محدوده کننده قدرت را بازی میکند.
باید بپذیریم که دایناسور سازمان ملل نیاز به کوچک شدن سریع و عادلانه شدن را دارد تا بتواند حافظ صلح قلمداد گردد. صلحی که نظم و آرامش را نمایندگی میکند و نه صلح عادلانه و اگر نه باید ما شاهد شکلگیری رژیم عرفی برای اعمال قدرت باشیم و آنچه پس از فروپاشی بلوک شرق آرام آرام در حال تولید است. ولی این را نباید از نظر دور داشت که با گسترش شورای امنیت امکان دستیابی به صلحی پایدار را خواهیم داشت.
در این مقال اندک ابتدا تاریخچهای از سازمان ملل اهداف اصول آن خواهیم پرداخت و سپس بحث اصلی که راجع به تغییر ساختار سازمان ملل است را پیگیری خواهیم کرد.
مرحله بعد به سهم آفریقا از بازسازی و نقش ایران در سازمان ملل خواهیم پرداخت. بعد از آن فصلی نسبتا مهم در مورد حقوق بشر را از پیش رو خواهیم گذراند.
در آخر هم که به نتیجهگیری خواهیم پرداخت که آیا سازمان ملل اصلاح میشود و دگرگون و همچنین به نقش و عملکرد این سازمان بر قرن بیست و یکم خواهیم پرداخت.
در پایان جای دارد از راهنماییهای ارزنده استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمد تقی رضایی به عنوان استاد راهنما تشکر نموده و از درگاه ایزد منان سلامتی روز افزونشان را خواستارم.
پیام دبیر کل سازمان ملل متحد
جناب آقای کوفی عنان به مناسبت روز ملل متحد
24 اکتبر 2003 برابر با دوم آبان 1382
دوستان عزیز در سراسر جهان
هم اکنون دوره دشواری برای جهان و سازمان ملل است.
در عراق و بسیاری از مناطق دیگر، خشونت و وحشت به عنوان عامل مرگ و رنج مردم بیگناه ادامه دارد. در ماه اوت، خود سازمان ملل بر اثر حملهای مرگبار به مقر آن در بغداد دچار مشقت گردید. ما بعضی از عزیزترین دوستان و همکارانمان را از دست دادیم. شما مردم دنیا، تعدادی از بهترین و متعهدترین خدمتگزاران خود را از دست دادید.
اما در این روز ملل متحد، اجازه دهید تا عزادار یا افسرده نباشیم. اجازه دهید به یاد آوریم همکارانمان برای چه کار در عراق حضور داشتند. آنان آنجا بودند تا به مردم عراق کمک کنند کشورشان را بعد از سالها جنگ، ستم و انزوا از نو بسازند. درست مانند سایر کارمندان سازمان ملل در دیگر کشورهای جنگ زده که به کاهش مشقت، بازگرداندن صلح و آرامش و ایجاد نهادهای جدید کمک میکنند.
ما باید به کار خدمت به بشریت در هر جا که بیشتر مورد نیاز است ادامه دهیم. ما باید به شما مردم جهان کمک کنیم تا راه حل مشترک برای مشکلات مشترک بیابیم. و چنین خواهیم کرد.
ما به تلاشهایمان برای مهار فقر، بیماری، تغییرات آب و هوایی و گسترش سلاحهای کوچک ادامه میدهیم. ما همچنین برای مبارزه تا تروریسم و اشاعه سلاحهای کشتار جمعی با یکدیگر همکاری خواهیم کرد. ما نباید برای مبارزه با این موارد، انتخابی عمل کنیم. سازمان ملل باید با تمامی این تهدیدها یکجا و بلافاصله رودرو شود.
برای اقدام موفق شاید نیاز باشد تا تغییراتی در نظام بین المللیمان شامل خود سازمان ملل متحد ایجاد کنیم. در مجموع، معتقدم سازمان ما طی پنجاه و هشت سال به بشریت به خوبی خدمت کرده، اما هرگز کامل نبوده است و شاید به راستی وقت آن رسیده که در بهبود آن بکوشیم. من تمامی دولتها را ترغیب کردم تا در این مورد فکر کنند و هیاتی از مردان و زنان خردمند را تعیین کردهام تا پیشنهاداتشان را ارائه دهند.
در پایان، این دولتها خواهند بود که تصمیم میگیرند. اما آنها تنها وقتی تلاش خواهند کرد که به توافق برسند که شما مردم به آنها بگویید مشخصا چه انتظاراتی دارید در چگونه جهانی میخواهید زندگی کنید. من به شما برای انجام این امر متکی هستم و معتقدم اگر شما صدای خود را به اندازه کافی محکم و رسا نمایید تا شنیده شود، ما میتوانیم بر این بحرانها غلبه کرده و جهانی بهتر بر اساس حکومت قانون بنا نهیم. اجازه دهید همگی ما در همیاری یکدیگر به منظور ایجاد آیندهای بهتر برای خودمان و کودکانمان ثابت قدم باشیم.
کوفی عنان:
سازمان ملل نوسازی و متحول میشود
تهران 2 آبان ماه 1383(مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد)- دبیر کل سازمان ملل متحد در پیامی به مناسبت روز ملل متحد گفت به منظور ایجاد سازمان مللی بهتر مجموعهای از تدابیر به منظور نوسازی این سازمان به رهبران جهان ارائه خواهد داد.
متن کامل این پیام مهم به شرح زیر است:
امروز روز ملل متحد است.
پنجاه و نه سال پیش، سازمان ملل متحد به عنوان ابزار صلح، حقوق بشر و توسعه تاسیس گردید. به دلیل وجود سازمان ملل، جهان مکانی بهتر است. اما امروزه مردم بسیاری قربانیان خشونت، ستم، فقر، گرسنگی، بیسوادی و بیماری هستند.
ما میتوانیم و بایستی که بهتر عمل کنیم. تمامی مردم سزاوار زندگی عاری از ترس و آسوده از فراهم بودن نیازهایشان هستند. آنان باید امید به فردای بهتر از امروز را در ل بپرواند. بشریت مشترکمان نیازمند این است و امنیت مشترکمان این را میطلبد.
هر ملت نیازمند دولتی است که به راستی خدمتگزار مردمش باشد. و همگی ما نیازمند سازمانمللی کارا هستیم، سازمان مللی که انعکاس دهنده جهانی که امروز در آن به سر میبریم و حل کننده چالشهایی که فردا در رو در روی ما است.
معتقدم می توانیم سازمان ملل بهتری بسازیم. به همین دلیل به زودی مجموعهای از تدابیر به منظور نوسازی این سازمان به رهبران جهان ارائه خواهم داد. این به عهده رهبران شما است تا به این تدابیر با بصیرت و حسن نیت پاسخ دهند. آنان باید زمینهای مشترک برای اجلاس تاریخی سال آینده در همین هنگام بیابند.
از شما میخواهم رهبران خود را تشویق کنید تا به جهانمان سازمان مللی بدهند که شایسته آن است. میدانم که با کمک شما میتوانیم به آن دست یابیم.
ما در دورهای جدید به سر میبریم. ما نیازمند سازمان مللی نو هستیم. اجازه دهید آن را محقق کنیم.
پیام جناب کوفی عنان، دبیر سازمان ملل متحد خطاب به همایش بین المللی اصلاحات در سازمان ملل
تهران 17-18 ژوئیه 2005 برابر با 26-27 تیرماه 1384
قرائت متن پیام به وسیله آقای ادوارد مورتیمر، مدیر بخش ارتباطات دفتر دبیر کل سازمان ملل متحد
اینجانب درودهای خود را به تمامی شرکت کنندگان در این همایش که بسیار به موقع برگزار میشود، تقدیم کرده و سپاس ویژهام را از دفتر سیاسی و بین المللی که میزبانی آن را بر عهده گرفته است، ابراز میدارم. شما در لحظهای مهم برای ملل متحد و در حقیقت برای جامعه جهانی گرد هم آمدهاید. درست در ماه پیش شصتمین سال امضای منشور ملل متحد را جشن گرفتیم . اما افکارمان متوجه آینده است و نه گذشته. ما عمیقا مشغول بحث و گفتگو درباره این هستیم که چگونه پاسخ دستهجمعی خود و نهادهای مشترکمان را با نیازهای دنیایی که به سرعت در حال دگرگونی است، هماهنگ سازیم.
تا چند لحظه بعد به این موضوعات حیاتی میپردازم. اما ابتدا اجازه دهید تاکید کنم هیچ پیشنهاد اصلاحاتی، به هر اندازه مهم نباید ما را از وظایف ضروری مشخصی که بر عهده داریم دور سازد، به ویژه نیاز به حل درگیریهایی که به دزارا کشیده و حصول اطمینان از اینکه کشورهایی که در مرحله دشوار گذرا قرار دارند، حمایت مورد نیازشان را دریافت کنند. به همین دلیل است که سازمان ملل متحد برای برقراری صلح و ثباتی که بر مبنای دولتی مستقل و دموکرات در افغانستان و عراق بنا شده باشد، کماکان به تلاش خود ادامه خواهد داد، درست مانند بسیاری کشورهای دیگر، همچنین برای صلحی عادلانه و با دوام بین فلسطینیان و اسرائیلیها، ایران سهم مهمی در پیدا کردن راه حل برای بسیاری از این مشکلات دارد. درست به مانند سهم این کشور در پافتن پاسخ دسته جمعی ما به چالشهای جهانی، اینجانب مشتاقانه منتظر ادامه همکاری با مسئولان جمهوری اسلامی زیر نظر رئیس جمهور منتخب، عالیجناب محمود احمدینژاد هستم. همانگونه که با دولتی که در آستانه پایان کار خود است، انجام دادهام و امیدوارم افتخار ملاقات ایشان را در اجلاس جهانی سران 2005که در نیویورک در ماه سپتامبر برگزار خواهد شد را داشته باشیم.
ما هم اکنون در میانه تلاشی دشوار برای اصلاح تفاهم، ساختارها و فرآیندهایی هستیم که به وسیله آنها به عنوان جامعهای بین الملل کار می کنیم، تا بهتر بتوانیم پاسخهای دسته جمعی موثر به نیازهای دولتها و اشخاص در سراسر جهان تدارک دهیم. اجلاس سران فرصتی منحصر به فرد تنها برای انجام چنین اقدامی است. به همین دلیل در 21 مارس برابر با نوروز ایرانیان، اینجانب مجموعه پیشنهادات جامعی برای بازسازی در گزارش خود با عنوان «با آزادی بیشتر: به سوی توسعه، امنیت و حقوق بشر را برای همه» ارائه کردم.
ماه گذشته رئیس مجمع عمومی پیش نویس سندی را ارائه داد که حاوی دستاوردهای سیاسی است که به اعتقاد ایشان روسای کشورها و دولتهای ضروری است بتوانند درباره آن اجلاس سران به توافق برسند.
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:350
پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی در رشته حقوق
مقدمه:
بدون شک سازمان ملل متحد یکی از مهمترین سازمانهای بین المللی میباشد که بعد از تشکیل و انحلال جامعه ملل که از دیدگاه کارشناسان به موفقیت چندانی دست نیافت توانست در پیشبرد اهداف خود به موفقیتهای نسبی دست یابد از جمله در حل و فصل بحرانهای بین المللی، کمک به آوارگان ناشی از جنگ، زلزله و … تلاش برای مهار نمودن بحرانهای بین المللی و داخلی که توانست کارنامه قابل قبولی را از خود ارائه نماید.
نوید ساختار سازمان ملل که حدود پنجاه و نه سال بعد از عمر این سازمان توسط کوفی عنان دبیر کل این سازمان داده شده است توانست به بحث مهمی در میان سیاستمداران تبدیل گردد سازمانی که به گفته دبیر کل سازمان ملل آقای کوفی عنان میتواند بیش از این نقش مهمی در روابط بین الملل ایفا نماید!
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه……………………………………………………………………………………………………… ۱
پیام دبیر کل به مناسبت روز ملل متحد……………………………………………………….. ۳
پیام دبیر کل خطاب به همایش اصلاحات در سازمان ملل……………………………… ۶
تاریخچه………………………………………………………………………………………………….. ۱۴
خاستگاه و ساختار…………………………………………………………………………………… ۱۷
مبنای تاسیس سازمان ملل، کنفرانسها و اعلامیهها……………………………………… ۴۸
اهداف و اصول………………………………………………………………………………………… ۵۱
اصلاح ساختار سازمان ملل نگرشها و هدفها…………………………………………… ۵۹
تغییر ساختار در سازمان ملل……………………………………………………………………. ۹۷
اصلاحات در سازمان……………………………………………………………………………….. ۱۰۴
نکات کلیدی پیش نویس طرح اصلاحات………………………………………………………. ۱۱۶
سهم آفریقا از جهان…………………………………………………………………………………. ۱۲۲
بازخوانی نقش ایران در سازمان ملل…………………………………………………………. ۱۲۸
تشکیلات………………………………………………………………………………………………….. ۱۴۶
گام بعدی………………………………………………………………………………………………… ۱۸۰
هزاره جدید سازمان ملل متحد و حقوق بشر……………………………………………….. ۱۸۹
شورای امنیت………………………………………………………………………………………….. ۲۲۵
گسترش شورای امنیت طرحها و دیدگاهها………………………………………………….. ۲۸۵
برنامهای برای صلح و منشور ملل متحد…………………………………………………….. ۳۰۸
سازمان ملل متحد اصلاحات یا درگوگونی………………………………………………….. ۳۲۶
عملکرد سازمان ملل در قرن ۲۱………………………………………………………………… ۳۳۳
ضمائم…………………………………………………………………………………………………….
فهرست منابع و ماخذ………………………………………………………………………………..
تعداد صفحات :220
پیام دبیر کل به مناسبت روز ملل متحد................................................................. 3
پیام دبیر کل خطاب به همایش اصلاحات در سازمان ملل.................................... 6
تاریخچه................................................................................................................. 14
خاستگاه و ساختار................................................................................................ 17
مبنای تاسیس سازمان ملل، کنفرانسها و اعلامیهها............................................. 48
اهداف و اصول...................................................................................................... 51
اصلاح ساختار سازمان ملل نگرشها و هدفها................................................... 59
تغییر ساختار در سازمان ملل............................................................................... 97
اصلاحات در سازمان............................................................................................ 104
نکات کلیدی پیش نویس طرح اصلاحات................................................................ 116
سهم آفریقا از جهان.............................................................................................. 122
بازخوانی نقش ایران در سازمان ملل................................................................... 128
تشکیلات................................................................................................................. 146
گام بعدی............................................................................................................... 180
هزاره جدید سازمان ملل متحد و حقوق بشر........................................................ 189
شورای امنیت........................................................................................................ 225
گسترش شورای امنیت طرحها و دیدگاهها........................................................... 285
برنامهای برای صلح و منشور ملل متحد.............................................................. 308
سازمان ملل متحد اصلاحات یا درگوگونی........................................................... 326
عملکرد سازمان ملل در قرن 21........................................................................... 333
ضمائم...................................................................................................................
فهرست منابع و ماخذ............................................................................................
مقدمه:
بدون شک سازمان ملل متحد یکی از مهمترین سازمانهای بین المللی میباشد که بعد از تشکیل و انحلال جامعه ملل که از دیدگاه کارشناسان به موفقیت چندانی دست نیافت توانست در پیشبرد اهداف خود به موفقیتهای نسبی دست یابد از جمله در حل و فصل بحرانهای بین المللی، کمک به آوارگان ناشی از جنگ، زلزله و … تلاش برای مهار نمودن بحرانهای بین المللی و داخلی که توانست کارنامه قابل قبولی را از خود ارائه نماید.
نوید ساختار سازمان ملل که حدود پنجاه و نه سال بعد از عمر این سازمان توسط کوفی عنان دبیر کل این سازمان داده شده است توانست به بحث مهمی در میان سیاستمداران تبدیل گردد سازمانی که به گفته دبیر کل سازمان ملل آقای کوفی عنان میتواند بیش از این نقش مهمی در روابط بین الملل ایفا نماید!
آنچه امروز در سازمان ملل با آن روبهرو هستیم ساختار حقوقی ناهمگون با شرایط توزیع قدرت در روابط بین کشورها است. این شرایط سبب از بین رفتن هر گونه بازدارندگی و یکسویه شدن تصمیمات این نهاد به خصوص شورای امنیت شده در حقیقت امروزه پس از تجربه جنگ دوم عراق با وجود مخالفت کشورهای جهان و حتی اعضای دائم شورای امنیت که به آن وقعی نهاد شده است این امر آشکار گردیده که تنها تعابیر موجود در منشور ملل متحده به گونهای قابلیت تقسیم را دارا میباشد که آزادی عمل خطرناکی برای اعضای دائم شورا فراهم میکند بلکه بسیاری از اصول نادیده گرفته شده و اصول فرعی جدید جای آنها را می گیرد و ذهن را با این واقعیت روبهرو میکند که حقوق تنها توجیه کننده و نه محدوده کننده قدرت را بازی میکند.
باید بپذیریم که دایناسور سازمان ملل نیاز به کوچک شدن سریع و عادلانه شدن را دارد تا بتواند حافظ صلح قلمداد گردد. صلحی که نظم و آرامش را نمایندگی میکند و نه صلح عادلانه و اگر نه باید ما شاهد شکلگیری رژیم عرفی برای اعمال قدرت باشیم و آنچه پس از فروپاشی بلوک شرق آرام آرام در حال تولید است. ولی این را نباید از نظر دور داشت که با گسترش شورای امنیت امکان دستیابی به صلحی پایدار را خواهیم داشت.
در این مقال اندک ابتدا تاریخچهای از سازمان ملل اهداف اصول آن خواهیم پرداخت و سپس بحث اصلی که راجع به تغییر ساختار سازمان ملل است را پیگیری خواهیم کرد.
مرحله بعد به سهم آفریقا از بازسازی و نقش ایران در سازمان ملل خواهیم پرداخت. بعد از آن فصلی نسبتا مهم در مورد حقوق بشر را از پیش رو خواهیم گذراند.
در آخر هم که به نتیجهگیری خواهیم پرداخت که آیا سازمان ملل اصلاح میشود و دگرگون و همچنین به نقش و عملکرد این سازمان بر قرن بیست و یکم خواهیم پرداخت.
در پایان جای دارد از راهنماییهای ارزنده استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمد تقی رضایی به عنوان استاد راهنما تشکر نموده و از درگاه ایزد منان سلامتی روز افزونشان را خواستارم.
محسن شیرازی
زمستان 1384
پیام دبیر کل سازمان ملل متحد
جناب آقای کوفی عنان به مناسبت روز ملل متحد
24 اکتبر 2003 برابر با دوم آبان 1382
دوستان عزیز در سراسر جهان
هم اکنون دوره دشواری برای جهان و سازمان ملل است.
در عراق و بسیاری از مناطق دیگر، خشونت و وحشت به عنوان عامل مرگ و رنج مردم بیگناه ادامه دارد. در ماه اوت، خود سازمان ملل بر اثر حملهای مرگبار به مقر آن در بغداد دچار مشقت گردید. ما بعضی از عزیزترین دوستان و همکارانمان را از دست دادیم. شما مردم دنیا، تعدادی از بهترین و متعهدترین خدمتگزاران خود را از دست دادید.
اما در این روز ملل متحد، اجازه دهید تا عزادار یا افسرده نباشیم. اجازه دهید به یاد آوریم همکارانمان برای چه کار در عراق حضور داشتند. آنان آنجا بودند تا به مردم عراق کمک کنند کشورشان را بعد از سالها جنگ، ستم و انزوا از نو بسازند. درست مانند سایر کارمندان سازمان ملل در دیگر کشورهای جنگ زده که به کاهش مشقت، بازگرداندن صلح و آرامش و ایجاد نهادهای جدید کمک میکنند.
ما باید به کار خدمت به بشریت در هر جا که بیشتر مورد نیاز است ادامه دهیم. ما باید به شما مردم جهان کمک کنیم تا راه حل مشترک برای مشکلات مشترک بیابیم. و چنین خواهیم کرد.
ما به تلاشهایمان برای مهار فقر، بیماری، تغییرات آب و هوایی و گسترش سلاحهای کوچک ادامه میدهیم. ما همچنین برای مبارزه تا تروریسم و اشاعه سلاحهای کشتار جمعی با یکدیگر همکاری خواهیم کرد. ما نباید برای مبارزه با این موارد، انتخابی عمل کنیم. سازمان ملل باید با تمامی این تهدیدها یکجا و بلافاصله رودرو شود.
برای اقدام موفق شاید نیاز باشد تا تغییراتی در نظام بین المللیمان شامل خود سازمان ملل متحد ایجاد کنیم. در مجموع، معتقدم سازمان ما طی پنجاه و هشت سال به بشریت به خوبی خدمت کرده، اما هرگز کامل نبوده است و شاید به راستی وقت آن رسیده که در بهبود آن بکوشیم. من تمامی دولتها را ترغیب کردم تا در این مورد فکر کنند و هیاتی از مردان و زنان خردمند را تعیین کردهام تا پیشنهاداتشان را ارائه دهند.
در پایان، این دولتها خواهند بود که تصمیم میگیرند. اما آنها تنها وقتی تلاش خواهند کرد که به توافق برسند که شما مردم به آنها بگویید مشخصا چه انتظاراتی دارید در چگونه جهانی میخواهید زندگی کنید. من به شما برای انجام این امر متکی هستم و معتقدم اگر شما صدای خود را به اندازه کافی محکم و رسا نمایید تا شنیده شود، ما میتوانیم بر این بحرانها غلبه کرده و جهانی بهتر بر اساس حکومت قانون بنا نهیم. اجازه دهید همگی ما در همیاری یکدیگر به منظور ایجاد آیندهای بهتر برای خودمان و کودکانمان ثابت قدم باشیم.
کوفی عنان:
سازمان ملل نوسازی و متحول میشود
تهران 2 آبان ماه 1383(مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد)- دبیر کل سازمان ملل متحد در پیامی به مناسبت روز ملل متحد گفت به منظور ایجاد سازمان مللی بهتر مجموعهای از تدابیر به منظور نوسازی این سازمان به رهبران جهان ارائه خواهد داد.
متن کامل این پیام مهم به شرح زیر است:
امروز روز ملل متحد است.
پنجاه و نه سال پیش، سازمان ملل متحد به عنوان ابزار صلح، حقوق بشر و توسعه تاسیس گردید. به دلیل وجود سازمان ملل، جهان مکانی بهتر است. اما امروزه مردم بسیاری قربانیان خشونت، ستم، فقر، گرسنگی، بیسوادی و بیماری هستند.
ما میتوانیم و بایستی که بهتر عمل کنیم. تمامی مردم سزاوار زندگی عاری از ترس و آسوده از فراهم بودن نیازهایشان هستند. آنان باید امید به فردای بهتر از امروز را در ل بپرواند. بشریت مشترکمان نیازمند این است و امنیت مشترکمان این را میطلبد.
هر ملت نیازمند دولتی است که به راستی خدمتگزار مردمش باشد. و همگی ما نیازمند سازمانمللی کارا هستیم، سازمان مللی که انعکاس دهنده جهانی که امروز در آن به سر میبریم و حل کننده چالشهایی که فردا در رو در روی ما است.
معتقدم می توانیم سازمان ملل بهتری بسازیم. به همین دلیل به زودی مجموعهای از تدابیر به منظور نوسازی این سازمان به رهبران جهان ارائه خواهم داد. این به عهده رهبران شما است تا به این تدابیر با بصیرت و حسن نیت پاسخ دهند. آنان باید زمینهای مشترک برای اجلاس تاریخی سال آینده در همین هنگام بیابند.
از شما میخواهم رهبران خود را تشویق کنید تا به جهانمان سازمان مللی بدهند که شایسته آن است. میدانم که با کمک شما میتوانیم به آن دست یابیم.
ما در دورهای جدید به سر میبریم. ما نیازمند سازمان مللی نو هستیم. اجازه دهید آن را محقق کنیم.
پیام جناب کوفی عنان، دبیر سازمان ملل متحد خطاب به همایش بین المللی اصلاحات در سازمان ملل[1]
تهران 17-18 ژوئیه 2005 برابر با 26-27 تیرماه 1384
قرائت متن پیام به وسیله آقای ادوارد مورتیمر، مدیر بخش ارتباطات دفتر دبیر کل سازمان ملل متحد
اینجانب درودهای خود را به تمامی شرکت کنندگان در این همایش که بسیار به موقع برگزار میشود، تقدیم کرده و سپاس ویژهام را از دفتر سیاسی و بین المللی که میزبانی آن را بر عهده گرفته است، ابراز میدارم. شما در لحظهای مهم برای ملل متحد و در حقیقت برای جامعه جهانی گرد هم آمدهاید. درست در ماه پیش شصتمین سال امضای منشور ملل متحد را جشن گرفتیم . اما افکارمان متوجه آینده است و نه گذشته. ما عمیقا مشغول بحث و گفتگو درباره این هستیم که چگونه پاسخ دستهجمعی خود و نهادهای مشترکمان را با نیازهای دنیایی که به سرعت در حال دگرگونی است، هماهنگ سازیم.
تا چند لحظه بعد به این موضوعات حیاتی میپردازم. اما ابتدا اجازه دهید تاکید کنم هیچ پیشنهاد اصلاحاتی، به هر اندازه مهم نباید ما را از وظایف ضروری مشخصی که بر عهده داریم دور سازد، به ویژه نیاز به حل درگیریهایی که به دزارا کشیده و حصول اطمینان از اینکه کشورهایی که در مرحله دشوار گذرا قرار دارند، حمایت مورد نیازشان را دریافت کنند. به همین دلیل است که سازمان ملل متحد برای برقراری صلح و ثباتی که بر مبنای دولتی مستقل و دموکرات در افغانستان و عراق بنا شده باشد، کماکان به تلاش خود ادامه خواهد داد، درست مانند بسیاری کشورهای دیگر، همچنین برای صلحی عادلانه و با دوام بین فلسطینیان و اسرائیلیها، ایران سهم مهمی در پیدا کردن راه حل برای بسیاری از این مشکلات دارد. درست به مانند سهم این کشور در پافتن پاسخ دسته جمعی ما به چالشهای جهانی، اینجانب مشتاقانه منتظر ادامه همکاری با مسئولان جمهوری اسلامی زیر نظر رئیس جمهور منتخب، عالیجناب محمود احمدینژاد هستم. همانگونه که با دولتی که در آستانه پایان کار خود است، انجام دادهام و امیدوارم افتخار ملاقات ایشان را در اجلاس جهانی سران 2005که در نیویورک در ماه سپتامبر برگزار خواهد شد را داشته باشیم.
ما هم اکنون در میانه تلاشی دشوار برای اصلاح تفاهم، ساختارها و فرآیندهایی هستیم که به وسیله آنها به عنوان جامعهای بین الملل کار می کنیم، تا بهتر بتوانیم پاسخهای دسته جمعی موثر به نیازهای دولتها و اشخاص در سراسر جهان تدارک دهیم. اجلاس سران فرصتی منحصر به فرد تنها برای انجام چنین اقدامی است. به همین دلیل در 21 مارس برابر با نوروز ایرانیان، اینجانب مجموعه پیشنهادات جامعی برای بازسازی در گزارش خود با عنوان «با آزادی بیشتر: به سوی توسعه، امنیت و حقوق بشر را برای همه» ارائه کردم.
[1] -منبع سایت unic.ir.org
شکنجه در کنوانسیون 1984 سازمان ملل متحد
مقدمه
نگاهی هر چندکوتاه به حلقه های تاریخ و سرگذشت انسان در طول قرون و گذری هر چند مختصر بر رفتارهای بشر نسبت به ابنای خود ، مؤید شدت این رفتارها در موارد بسیار و گواه عدم صداقت برخی از انسانها بر ادعای تساوی حقوق بشر ، برابری و عدالت در زمانهای گوناگون است ؛ بویژه هنگامی که برخی از افراد بشر که زمام اختیار دیگران را در دست دارند ، لذت حکومت وادارشان سازد که برای بقای خویش و تثبیت استقرار و قوام قدرت و دولت خود ، از مسیر عدالت خارج شوند و در مورد مخالفان خود دست به اعمالی بزنند که وجدانهای پاک را می آزارد و دلهای بیدار را به درد می آورد .
هر چند این اعمال گاهی جنبة خنثی کننده دارد ، اما غالباً اعمالی سرکوبگر است که بطور خفیف یا شدید با نوعی تحقیر ، ناسزا ، حمله ، تهاجم و ایرد ضرب و جرح نسبت به مخالفان توام است و عنوان « شکنجه » دارد . پس بی جهت نیست که شکنجه را ابزار قدرت نامیده اند و آن را مشتمل بر تحقیر ، فشارهای روانی و رنجهای جسمی دانسته اند .
2 0 جدال دائمی میان شکنجه کنندگان و شکنجه شوندگان و طرفداران آنها نه تنها از طبیعت شکنجه ناشی می شود که بی تردید سخت و جانکاه است و باید مورد نکوهش قرار گیرد بلکه ناشی از تعریف شکنجه نیز هست که طبق سلیقه های مختلف و بر حسب اندیشه های گوناگون ،تغییر می کند . بحث شکنجه چه در مجامع داخلی و یا قانونگذاریهای مختلف و چه در مراجع بین المللی و با تکیه بر حقوق بشر ، همیشه بحثی داغ و پرجنجال بوده ، زیرا بحث از شکنجه گفتگو دربارة انسان است و آزار جسمی و روانی او .
کنوانسیون بین المللی ضد شکنجه تحت عنوان طولانی « کنوانسیون ضد شکنجه و دیگر مجازاتها یا رفتارهای وحشیانه ، غیر انسانی یا تحقیر کننده » که در سال 1984 به تصویب دولتهای عضو سازمان ملل رسیده ،نشانه ای است که از این توجه به احترام وجود بشری و نیز هشداری است برای شکنجه کنندگان .
مروری کوتاه بر سابقة این کنوانسیون و تحلیل برخی از مواد اساسی و مهم آن موضوع این مقاله است .
1 - سابقة تاریخی کنوانسیون 1984
2 - اهمیت وجود انسانی و لزوم توجه به حیثیت و تمامیت جسمی و روانی او و جلوگیری از انهدام و تخریب این وجود مسأله تازه ای نیست . علمای حقوق ، اخلاق و ادیان به نوعی و جامعه شناسان به نوعی دیگر بدین نکته توجه داشته اند که نباید و نشاید موجودات بشری را چون اشیاء تصور کرد و با آنها بدانسان رفتار نمود که با موجودات بیجان .
1- بدیهی است مسأله عنوان شده نه از قلمرو مکانی همگانی برخوردار است و نه از قلمرو زمانی مشخص . در دیدگاههای مختلف ، حتی اعمال مجازاتهای شدید ، به معنای عدم قبح شکنجه نبوده است و لذا تعجب آور نیست که می بینیم حتی نزد پیشگامان کیفر های سخت و شدت عمل ، شکنجه تقبیح شده و کوشش زیادی به عمل آمده است تا وجه فارقی میان مجازات و شکنجه ایجاد کنند .
صرف نظر از توجه به انسان و تعالی او می توان گفت بحث شکنجه از زمانی آغاز شد که انسان در مقابل انسان دیگر رفتار خود را نه بر مبنای اصول اخلاقی و اعتقادی ، بلکه بر پایة برتری جویی و قدرت طلبی تنظیم و تطبیق می کند . انسان تابع غرایز کور ، انسانی دیگر را در جهت خواستهای خود به زنجیر می کشد ، تحقیرش می کند و با شکنجه آزارش می دهد تا او را به قبول یا انگار واقعیتی وادارد که او ( شکنجه گر ) می خواهد تاریخ شاهد صادق این مدعاست .
اما انسانها یکی نیستند و در پیکرهای مختلف ، روحهای گوناگونی جریان دارد . برخی از آنها وجدانهای آگاه زمان خود در طول تاریخ بوده اند و کوشش آنها ، گر چه در بسیاری از موارد ناکام مانده است ، اما در آنچه که به ثمر رسیده ، امید کامیابیهای دیگری را نوید می دهد .
صرف نظر از روشنایی خیره کننده این اندیشه ها که در همه جا و با همة زیبایی می درخشند ، می توان گفت که انگیزة اصلی نیروی محرکة سازمانها و مراجع ملی و بین المللی برای سرعت بخشیدن به رشد آگاهی بر ارزش انسانی ، متأثر از همین اندیشه هاست ؛ اما روابط پیچیدة بین المللی ایجاب می کند که اندیشه های والا و معیارهای انسانی در اندام و چهار چوب کنوانسیون یا معاهدات بین المللی ویا در سازمانی جهانی و بین المللی درآید و منعقد شود تا اعتبار و لزوم عام پیدا کند . مخالفت با شکنجه ریشه گرفته از اندیشه های بارور ، بتدریج ابتکاراتی را در این زمینه فراهم آورده است تا منجر به کنوانسیون 1984 گردید . این ابتکارات را بخصوص سازمان عفو بین الملل ، کمیسیون بین المللی و حقوقدانان و کمیتة بین المللی صلیب سرخ بر عهده داشته اند .
به عنوان مثال سازمان عفو بین الملل در سال 1973 کنفرانسی در پاریس تشکیل داد و توصیه کرد « تدابیری در زمینه تحقیق و انتشار گزارشهای مربوط به شکنجه ، بازدید از بازداشتگاه ها و استقلال شغلی پزشکان ( برای معاینة شکنجه دیدگان ) اتخاذ شود » .
بین سالهای 1973 ـ 1980 سازمان عفو بین الملل در 32 کشور به نفع 1150 انسان که در خطر شکنجه بودند ، مداخله نموده و بین سالهای 1980 ـ 1984 مبادرت به ارسال پیامهای فوری در مورد 45 کشور و به نفع 2700 انسان کرده است .
کمیسیون بین المللی حقوقدانان و کمیتة بین المللی صلیب سرخ نیز در این زمینه بسیار فعال بوده اند . با وجود این ، سازمان ملل ابتدا به صورتی غیر مستقیم با مسألة شکنجه برخورد کرد . قطعنامه های مختلف سازمان ملل از سال 1949 حذف فوری تنبیه های بدنی را در سرزمینهای تحت قیمومت سفارش می کند . در سال 1955 اولین گنگرة سازمان ملل به منظور پیشگیری از جرم و در مان مجرمان ، اعمال حداقل مجموعه قواعدی را در زمینة درمان زندانیان قبول کرد که بوسیلة شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان و طی قطعنامة مورخ 31 ژوئیة 1975 نیز پذیرفته شد .
ماده 5 اعلامیة جهانی حقوق بشر مورخ 10 دسامبر 1948 مقرر می دارد :
« هیچ کس نباید تحت شکنجه ، مجازاتها یا رفتارهای وحشیانه ، غیر انسانی یا تحقیر کننده قرار گیرد . »
مادة 10 کنوانسیون بین المللی مربوط به حقوق مدنی و سیاسی با صراحت مقرر می دارد :
« هر شخص محروم از آزادی ( زندانیان ) با قواعد انسانی و با احترام به شایستگی و لیاقت وجود بشری ، مراقبت می شود .»
در کنوانسیون مختلف منطقه ای نیز مسأله شکنجه عنوان شده و در قوانین اساسی کشورهای گوناگون هم به ممنوعیت شکنجه اشاره گردیده است .
3 - اما مسألة شکنجه از سال 1973 جزو مسائل روز سازمان ملل قرار می گیرد . مجمع عمومی سازمان از پنجمین کنگرة ملل متحد برای پیشگیری از جرم و درمان مجرمان ( منعقد در تورنتو ، کانادا در سال 1975 ) درخواست کرد که فوراً قواعد اخلاقی مربوط به پلیس و دیگر بخشهای اجرا کنندة قانون را بررسی کرده ، به هنگام تدوین قواعد مربوط به درمان بزهکاران ، مقرراتی نیز برای حمایت از کلیة افرادی که به هر ترتیب در بازداشت بسر می برند یا زندانی هستند ، در قبال شکنجه و دیگر مجازاتها یا رفتارهای وحشیانه ، غیر انسانی یا تحقیر کننده تدوین کند .
کنگره بعداً طرحی را مبنی بر حمایت از کلیة افراد در مقابل شکنجه و دیگر مجازاتهای وحشیانه ، غیر انسانی و تحقیر کننده به مجمع عمومی پیشنهاد کرد .مجمع عمومی سازمان ملل طرح مزبور را طی قطعنامه ای تأکید کرد . این قطعنامه مشتمل بر اعلامیه ای دوازده ماده ای است که شکنجه را تعریف می کند ، آن را محکوم می سازد و اعمال آن را نیز ممنوع می دارد .
همین قطعنامه است که در واقع ابزار و مبنای اساسی کنوانسیون 1984 می گردد ؛ چرا که مجمع عمومی طبق قطعنامه دیگری کمیسیون حقوق بشر را مکلف به تدوین طرح کنوانسیونی در زمینهشکنجه با توجه به همین قطعنامة دوازده ماده ای می نماید . کمیسیون حقوق بشر نیز طی قطعنامة 21/1984 مورخ 6 مارس 1984 و از طریق شورای اقتصادی و اجتماعی ، طرح کنوانسیون را به مجمع عمومی تقدیم می کند که در دسامبر 1984 تصویب می شود .
کنوانسیون 10 دسامبر 1984 در مورد منع شکنجه
و دیگر مجازاتها یا رفتار وحشیانه ، غیر انسانی یا تحقیر کننده
5 . در مقدمة کنوانسیون چنین آمده است :
« دولتهای عضو کنوانسیون حاضر ،
با عنایت به اینکه طبق اصول اعلام شده در اساسنامة سازمان ملل ، شناسایی حقوق برابر و خدشه ناپذیر کلیة اعضای خانوادة انسانی ، پایه و اساس آزادی ، عدالت و صلح در همة عالم است .
با علم به این مطلب که این حقوق ناشی از شایستگی و لیاقت وابسته به شخصیت انسانی است ،
با عنایت به اینکه دولتها به موجب اساسنامه و به خصوص ماده 55 موظف به اقدام جهانی و قاطع ( جهت حفظ ) حقوق انسانی و آزادیهای اساسی هستند ، با در نظر گرفتن مادة 5 اعلامیة جهانی حقوق بشر و مادة 7 پیمان بین المللی مربوط به حقوق مدنی و سیاسی که هر دو مقرر می دارد هیچ کس را نمی توان تحت شکنجه و مجازات یا رفتار وحشیانه غیر انسانی یا تحقیر کننده قرار داد ، همچنین با در نظر گرفتن اعلامیه مصوب مجمع عمومی 9 دسامبر 1975 در مورد حمایت از کلیة افراد در قبال شکنجه ، مجازات یا رفتار غیر انسانی یا تحقیر کننده ، با تمایل به افزایش تأثیر مبارزه با شکنجه در همة عالم ، نسبت به مسائل زیر توافق حاصل می کنند … »
الف . تعریف شکنجه
6 . ماده 1 کنوانسیون « شکنجه » را تعریف می کند و اقداماتی را که از دایرة شمول تعریف شکنجه خروج موضعی دارد ، مشخص می سازد .
7 . طبق صدر مادة 1 ، واژة « شکنجه » معرف هر گونه عملی است که به واسطة آن رنج یا مرارتهای شدید ، اعم از جسمی یا روانی ، بر شخص وارد کنند . این رنج و مرارت ، بخصوص به منظور آن است که از او یا شخص ثالث اطلاعات یا اقرارهایی اخذ کنند تا بتوانند آن شخص و یا ثالث را به واسطة عملی که انجام داده و یا مظنون به ارتکاب آن است مجازات نمایند یا او را بترسانند یا تحت فشار قرار دهند و یا شخص ثالثی را بترسانند و فشار بر او واردکنند.
برای شمول تعریف کنوانسیون نسبت به شکنجه لازم است که این رنج و مرارت به منظور اخذ اقرار و اطلاعات ، توسل عوامل حکومتی یا اشخاص رسمی انجام شود ، واجد عنصر عمد باشد و نیز عنوان مجازات نداشته باشد . قسمت اخیر بند 1 مادة 1 کنوانسیون این مسأله را به صراحت قید می کند :
« واژة شکنجه بر رنج یا مرارتهایی که منحصراً از مجازاتهای قانونی ناشی می شود و یا در ارتباط با این مجازاتهاست و یا به واسطة این مجازاتها حادث شده است ، تسری نمی یابد . »
برای جلوگیری از محدود ساختن دولتها به تعریفی که ذکر شد ، بند 2 ماده 1 مقرر می دارد که این مادة به مقررات بین المللی یا قوانین داخلی که محدودة وسیع تری از شکنجه را در نظر می گیرد خدشه ای وارد نمی سازد . این مسأله منطقی است ، زیرا هر قدر تعریف شکنجه به عنوان ابزار قدرت دولتها وسیع تر باشد ، امکان استفاده از آن به دلایل ملی و بین المللی کمتر است . هر عملی ، هر قدر هم که از نظر شکنجه کنندگان بی مقدار باشد ، اگر در دایرة تعریف شکنجه قرار گیرد ، ممنوعیت آن مسلم تر و قبح آن بیشتر است .
ب . وظایف دولتها
یک . اتخاذ تدابیر لازم
8 . چون با تعریفی که ذکر شد شکنجه اصولاً توسط اشخاصی رسمی و یا عمال دولتی اعمال می شود ، لذا دولتهای عضو کنوانسیون تکالیف متعددی در این زمینه بر عهده دارند .مواد 2 الی 16 کنوانسیون مسئل مختلفی را که دولتها در این زمینه باید مراعات کنند معین کرده است .
لازم بع یاد آوری است که تکالیف دولتها در صورت عدم اجرای آنها فاقد ضمانت اجرای دقیق و مؤثر است ؛ اما چون معمولاًامضا کنندگان کنوانسیونهای بین المللی سعی می کنند حتی المقدور چهره ای آزادمنش و عادل از خودنشان دهند ، لذا می توان از نوعی تعهد اخلاقی دولتها برای اجرای این کنوانسیون نام برد .
طبق مادة 2 کنوانسیون مذکور هر دولت عضو ، تدابیر قانونگذاری ، اداری ، قضایی و دیگر اقدامات مؤثر برای جلو گیری از شکنجه در سراسر سرزمین تحت اقتدار محاکم خود را اتخاذ می کند ( بند 1 ) ؛ هیچ گونه شرایط استثنایی ، از هر قبیل که باشد چون جنگ یا تهدید به جنگ ، عدم ثبات سیاسی داخلی و یا هر حالت استثنایی دیگر ، توجیه کنندة شکنجه نیست ( بند 2 ) ؛ همچنین امر مافوق یا یک قدرت دولتی نمی تواند مستند توجیه شکنجه باشد
( بند 3 ) .
دو . جرم شناختن شکنجه
9 . پاسداری از قوانین و صیانت آنها به عهدة قانون مجازات است ، و لذاغ طبیعی است که هر نوع شکنجه را مراجع قانونگذاری کشورها و در قوانین داخلی خود منع کنند و آن را شدیداً مجازات نمایند.
اما صرف اینکه شکنجه تقبیح گردد کافی نیست . ماده 4 ( بند 1 ) کنوانسیون از طرفی جرم بودن شکنجه را طبق قوانین داخلی توصیه می نماید و از سوی دیگر به مجازات آن اشاره می کند :
« هر کشور عضو ، مراقبت می کند که هر گونه عملیات شکنجه از نظر حقوق جزای آن کشور جرم تلقی می شود و حتی شروع به عملیات شکنجه و معاونت و شرکت در شکنجه نیز مشمول همین حکم گردد .»
تعداد صفحه :24