بهینه سازی منبع با استفاده از شبیهسازی ترکیب یافته و الگوریتم ژنتیک
28 صفحه در قالب word
خلاصه
این مقاله، توسط ترکیب کردن فلوچارت ( نمودار گردش کار) براساس ابراز شبیه سازی با یک روش بهینه سازی ژنتیک قدرتمند، یک روش را برای بهینه سازی منبع نشان می دهد.روش ارائه شده، کمترین هزینه،و بیشترین بازده را ارائه میدهد، وبالاترین نسبت سودمندی را در عملکردهای ساخت و تولید فراهم می آورد. به منظور یکپارچگی بیشتر بهینه سازی منبع در طرح ریزی های ساخت،مدلهای شبیه سازی بهینه یافته (GA) الگوریتم های ژنتیکی گوناگون،عموماً با نرم افزارهای مدیریت پروژه بکار رفته شده ادغام می شوند. بنابراین، این مدلها از طریق نرم افزار زمان بندی فعال می شوند و طرح را بهینه می سازند.نتیجه، یک ساختار کاری تقلیل یافته سلسله مراتبی در رابطه با مدلهای همانندی سازی بهینه یافته GA است. آزمایشات گوناگون بهینه سازی با یک سیستم در دو مورد مطالعه، توانایی آن را برای بهینه ساختن منابع در محدوده محدودیتهای واقعی مدلهای همانند سازی آشکار کرد. این الگو برای کاربرد بسیارآسان است و می تواند در پروژه های بزرگ بکار رود. براساس این تحقیق، همانندسازی کامپیوتر وا لگوریتمهای ژنتیک ،می توانند یک ترکیب موثر برای بهبود دادن بازده و صرفه جویی در زمان وساخت و هزینه ها باشند.
مقدمه
این امر کاملاً آشکار شده است که بازده کاری پایین ،عدم آموزش، و کاهش تعداد معاملات، چالشهای بحرانی هستند که صنعت ساختمان( ساخت) با آن روبرو خواهد شد.
بهره دهی یا قدرت تولید در رابطه با مطالعه ها، برای مثال،دلالت بر زمان بیکاری (بیهودة) کاربران در ساخت(تولید) دارد که این زمان از 20 تا 45% متغیر است. این اتلاف وقت ، که از طریق منابع ناکارآمد و طرح ریزیهای غیربسنده( نامناسب) ناشی می شود، تاثیر و پیامد فوق العاده ای در هزینه های ساخت دارد. همچنین، پیماناکاران که مهارتهای مدیریتی منابع کارآمد را ندارند، این رقابت کردن در بازارهای ساخت جهانی که آنها د ر آن فرصتها بسیاری را خواهند یافت، برای آنها کاری بس دشوار خواهد بود.
با ایجاد تجهیزات و نیروی کار برای امر ساخت و تولید، این امر آشکار است که تدبیرهای کاربرد نیروی کار متناوب و کاربرد بهتر از منابع کاری موجود، به منظور بهبود دادن،بهره دهی کاری و کاهش هزینه های ساخت، مورد نیاز است. استفاده کارآمد از منابع پروژه، هزینه های ساخت را برای مالکان و مصرف کنندگان کاهش می دهد، و در عین حال سودمندیهایی را برای پیمانکاران افزایش می دهد. با این وجود،برخی فاکتورها وجود دارند که ،مدیریت منبع را امر دشواری می سازند، این فاکتورها در مراحل زیر توضیح داده شده اند:
همچنین،علاوه بر ابزارهای بهینه سازی براساس GA،سیستم های همانندسازی جدید و آسان کاربرد براساس برنامه ریزی های شی گرا، اخیراً ارائه شده است. یک سیستم فرآیند V3 (2000)، یک نرم افزار با هدف عمومی،برای الگو برداری و همانندسازی ارائه شده است. سودمندی اصلی این نرم افزار، نمودار گردش کارآسان آن، براساس قابلیت های الگوبرداری و همچنین موتور همانندسازی شیء گرایآن می باشد.این موتور همانندسازی نرم افزار،انعطاف پذیر است و این امکان را بوجود می آورد که کاربر عناصر الگو برداری اولیه اش را بپذیرد. سودمندی دیگر نرم افزار این است که ،آن همانندسازی را برای شبکه های سنتی فعالیت در فلاش (AOA) بکار برده شده برای زمان بندی پروژه ها بکار می برد. انواع پروژههای گوناگون فلاش و گره طراحی می شوند تا شاخه بندی های ساده یا مشروط را در طی همانندسازی امکان پذیر سازند. این اهداف از پیش طرح شده، می توانند با یک تلاش کم برای تولید مدلهای عملی،بدون دانش مبتلی از واژه شناسی همانند شناسی یا برنامه ریزی کامپیوتری به کار برده شوند.
این روش، به بهبود طرح ریزی ساخت و مدیریت منابع، توسط یک سیستم بهینه سازی منبع آسان کاربرد و کارآمد کمک می نماید و این همانند سازی را با الگوریتم های ژنتیک ترکیب می نماید. این سیستم بهینه سازی منبع،در دو مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین این سیستم با نرم افزار تجاری مدیریت پروژه ادغام میشود و این امکان را فراهم می کند که کاربران مدلهای بهینه یافته GA را در هر سلسله مراتب پروژه تعریف شده کاربر بکار گیرند، به نحوی که زمان بندیهای ساخت بهینه شده منابع و زمان بندی های واقع گرایانه ایجاد شود.
همانندسازی تسهیل یافته: دو مثال
با استفاده از روش همانند سازی شرح داده شده در ضممیه،دو عملکرد ساخت مجزا الگوبرداری شده است.با ارائه نرم افزار ساده بر اساس فلوچات ،فرآیند الگوبرداری بطوروسیعی آسان شده است.جزئیات مفصل عملکردهای الگوبرداری شده دربخشهای زیر فراهم شده است.
ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است
متن کامل را می توانید در ادامه دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن برای نمونه در این صفحه درج شده است ولی در فایل دانلودی متن کامل همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
مقدمه
بیان مسئله
هدف پژوهش
اهمیت پژوهش
ارائه فرضیه تحقیق
تعریف نظری اصطلاحات
تعریف عملیاتی اصطلاحات
فصل دوم
رفتار
اسناد
فهرست مطالب
عنوان صفحه
اسناد کنترل خود
چهره های مشخص رفتار
تعیین کننده های درونی و بیرونی
کنترل
تفاوتهای فردی در درک کنترل
تغییر پذیری ابعاد منبع کنترل
مفهوم منبع کنترل
اندازه گیری منبع کنترل
نظریه های مختلف منبع کنترل
نظریه شخضی شناسی مادی
موضوع رفتار گراها
فهرست مطالب
عنوان صفحه
تصور راتر از ماهیت انسان
پتانسیل رفتار
ارزش تقویت
موقعیت روانی
پژوهشهای راتر
تفاوتهای فردی در درک کنترل
شکل گیری منبع کنترل
مکان کنترل درونی و بیرونی رفتار
خلاصه پژوهشها
اعتقاد به کنترل شخصی و سلامتی
پیشرفت تحصیلی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
تعاریف
پیشینه ی پیشرفت تحصیلی
خود انگاره و پیشرفت تحصیلی
نیاز به پیشرفت تحصیلی
عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی
نقش والدین بر پیشرفت تحصیلی
محیط و تأثیر آن در پیشرفت تحصیلی
آزمونهای پیشرفت تحصیلی
هنجار ملی
آزمونهای استاندارد پیشرفت تحصیلی و محدودیتهای آن
محیط و تأثیر آ« در پیشرفت تحصیلی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
میزان تحصیلات رابطه بین منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی
تحقیقات مربوط به منبع کنترل در آموزشگاه
فصل سوم
جامعه پژوهش
نمونه تحقیق
روش نمونه گیری
ویژگی آزمودنیها
ابراز اندازه گیری
مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر
روش نمره گذاری
اعتبار و پایانی آزمون منبع کنترل راتر
فهرست مطالب
عنوان صفحه
روش جمع آوری اطلاعات
متغیرهای تحقیق
طرح تحقیق
روش آماری
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل
جدول توزیع نمرات
رسم نمودار
جدول داده های جمع آوری شده
ارائه تجزیه و تحلیل داده ها
جدول و تفسیر داده های کلی بدست آمده از انجام تست (تعداد افراد)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
کاربردهای و نتایج پژوهش
پیشنهادات
محدودیتهای پژوهش
منابع و مأخذ
ضمائم
منبع تغذیه Power Supply
منبع تغذیه، یک دستگاه الکتریکی است که مسئول تأمین و تنظیم جریان الکتریکی در رایانه می باشد. این قطعه به صورت جعبه ای بزرگ و مستقل در جعبه رایانه قرار دارد و بیشتر خرابی ها را در رایانه به وجود می آورد. فعالیت سایر عناصر به عملکرد منبع تغذیه بستگی دارد. منبع فوق تامین کننده جریان الکتریسیته مورد نیاز هر یک از عناصر سخت افزازی است . بدون وجود منبع تغذیه ، کامپیوتر مشابه جعبه ای مملو از فلز و پلاستیک خواهد بود.
کار منبع تغذیه این است که ولتاژ متناوب (ای سی، Alternate Current) را تبدیل به ولتاژ مستقیم (دی سی، Direct Current) می کند.
Switching power supplies
منبع تغذیه را Switching power supplies نیز می گویند. با استفاده از نکنولوژی سوئیچینگ می توان ورودی AC را به ولتاژهای پایین تر DC تبدیل کرد. ولتاژهای 3/3 ، 5 و 12 ولتاژهای رایج می باشند. ولتاژهای 3/3 و پنج ولت عمدتا" توسط مدارات دیجیتال استفاده شده و ولتاژ دوازده ولت برای حرکت موتورهائی نظیر درایو دیسک ها و یا خنک کننده ها استفاده می گردد. شاخص اصلی یک منبع تغذیه " وات " است. وات معادل حاضلرب ولتاژ ( بر حسب ولت ) در جریان ( بر حسب آمپر ) است .
تکنولوژی سوئیچ کننده Switching
تا قبل از سال 1980 منبع تغذیه ها سنگین و در انها از ترانزیستور و خازن های بزرگ و سنگین استفاده می گردید. این نوع از منبع تغذیه ها ولتاژ ورودی 120 ولت و 60 هرتز را به جریان DC با 12 و 5 ولت تبدیل می کردند. امروزه از تکنولوژی سوئیچ کننده ها استفاده می گردد. بکمک تکنولوژی فوق ، جریان با فرکانس 60 هرتز ( هرتز معادل تعداد سیکل در ثانیه است) به یک جریان با فرکانس بالاتر تبدیل می گردد. با استفاده از تبدیل فوق این امکان بوجود خواهد آمد که یک ترانسفورمر کوچک قادر به کاهش ولتاژ ورودی از 220 ( برخی کشورها 110 ) ولت به ولتاژ مورد نیار در یک عنصر خاص در کامپیوتر باشد.
ولتاژ و جریانی را که یک منبع تغذیه ارائه می نماید معمولا" بصورت یک " برچسب" برروی آن چسبانده می شود.
خلاصه ۴
مقدمه ۷
بیان مساله ۱۰
اهمیت و ضرورت پژوهش ۱۴
متغیرهای پژوهش ۱۵
تعریف علمی و عملیاتی «مهارتهای زندگی»: ۱۶
تعریف علمی و عملیاتی «سلامت روان» ۱۷
تعریف علمی و عملیاتی «منبع کنترل» ۱۸
مبنای تئوریکی برنامه آموزش مهارتهای زندگی ۱۹
اهداف آموزش مهارتهای زندگی ۲۴
اهمیت مهارتهای زندگی در سلامت روانی ۲۶
ابعاد مهارتهای زندگی ۲۸
پیشینه تحقیقاتی پژوهش ۲۹
جمع بندی و نتیجهگیری از پیشینة تحقیقاتی پژوهش ۴۲
فرضیات پژوهش ۴۳
روش بررسی ۴۵
۱- پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) 46
2- پرسشنامه منبع کنترل لونسون ۴۷
۳- ابزار آموزش مهارتهای زندگی ۴۸
روشهای آماری پژوهش ۵۰
تجزیه و تحلیل علمی ۵۰
منابع تغییر ۶۱
مقیاسها ۶۱
منابع تغییر ۶۳
مقیاسها ۶۳
منابع تغییر ۶۵
مقیاسها ۶۵
بحث و نتیجهگیری ۶۹
فهرست منابع فارسی ۸۱
۱- احمدی زاده، محمد جواد (۱۳۷۳)، «بررسی اثر بخشی آموزش مهارت حل مسأله بر برخی از ویژگیهای شخصیتی نوجوانان تحت پوشش مراکز شبانهروزی بهزیستی» پایان نامه ارشد: روانشناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی.
۲- استورا، اچ. ب (۱۹۹۱). تنیدگی یا استرس. ترجمه: دادستان، پریرخ (۱۳۷۷). چاپ اول تهران. انتشارات رشد.
۳- اسماعیلی ، محمد (۱۳۸۰) . «بررسی اثر آموزش درس مهارتهای زندگی در تعامل با شیوههای فرزند پروری بر عزت نفس دانشآموزان استان اردبیل». فصلنامه پیام مشاور. سال سوم. شماره ۶٫ انتشارات ورای دانش.
۴- امین یزدی، امیر؛ صالحی فدردی، جواد (۱۳۷۸). «بررسی رابطه سبک اسنادی با استرس ادراک شده.» مجله علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد. سال اول. شماره ۲٫
۵- بیابانگرد ، اسماعیل (۱۳۷۸). روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان. چاپ پنجم ، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان.
۶- بیان زاده ، سید اکبر؛ زمانی منفرد، افشین؛ حیدری پهلویان، احمد و همکاران (۱۳۷۸). «بررسی وضعیت سلامت روانی کارکنان یک مجتمع صنعتی»، فصلنامه اندیشه و رفتار . سال چهارم. شماره ۴٫
۷- پاپیری، امید علی (۱۳۷۶). «بررسی اثربخشی روش آموزش مهارتهای گروهی حل مسأله در درمان نوجوانان اقدام کنتده به خودکشی در ایلام .» پایان نامه ارشد: روانشناسی بالینی. دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران. انیستیتو روانپزشکی تهران.
۸- حسینی، سید ابوالقاسم (۱۳۷۸). «مفاهیم و اهداف بهداشت روانی». فصلنامه علمی – پژوهشی اصول بهداشت روانی. سال اول . شماره اول.
۹- سازمان بهداشت جهانی، برنامه آموزش مهارتهای زندگی. ترجمه: نوری قاسم آبادی، ربابه؛ محمدخانی، پروانه (۱۳۷۷). تهران، واحد بهداشت روان و پیشگیری از سوء مصرف مواد سازمان بهداشت جهانی.
۱۰- شریفی، غلامرضا (۱۳۷۲). «بررسی اثر بخشی روش آموزش مهارت حل مسأله در درمان علائم افسردگی نوجوانان شاهد.» پایان نامه ارشد: روانشناسی. دانشگاه علوم پزشکی ایران، انیستیتو روانپزشکی تهران
۱۱- طارمیان، فرهاد؛ ماهجویی، ماهیار؛ فتحی، طاهر (۱۳۷۸). مهارتهای زندگی. چاپ دوم. تهران. انتشارات تربیت.
۱۲- فراهانی، محمد تقی؛ کوپر، ام. جین، پی (۱۳۷۴). «مکان کنترل یک بعدی است یا چند بعدی، دادههایی بر اساس ترجمههای فارسی مقیاسL-E راتر و مقیاسهای P,I و C لونسون». پژوهشهای روانشناختی. دوره ۳، شماره ۳ و ۴٫
۱۳- قاسمی، طاهره (۱۳۷۵)، «بررسی ارتباط بین منبع کنترل و شیوههای مقابله و نیمرخهای روانی دختران در نظام جدید آموزش و پرورش در شهر تهران». پایان نامه ارشد: روانشناسی، دانشگاه الزهرا (س).
۱۴- کلینکه، ال. کریس. مهارتهای زندگی . ترجمه: محمد خانی، شهرام (۱۳۸۰) چاپ اول، جلد ۱ تهران. انتشارات سپند هنر.
۱۵- گنجی، حمزه (۱۳۷۹). بهداشت روانی. چاپ سوم، تهران. انتشارات ارسباران.
۱۶- میرهاشمیان، حمیرا (۱۳۷۷). «تأثیر اعتقادات مذهبی در شکلگیری منبع کنترل و نیمرخ روانی دانشجویان دانشگاههای تهران». پایان نامه ارشد: روانشناسی. دانشگاه الزهرا (س).
۱۷- نجفی، فرحناز (۱۳۷۹). «بررسی و مقایسه میزان عزت بدنی و اضطراب دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) به عنوان یک دانشگاه تک جنسیتی با دانشجویان دختر دانشگاههای مختلط دولتی». پایان نامه ارشد: روان شناسی. دانشگاه الزهرا (س).
۱۸- هارجی، اون؛ ساندرز، کریستین؛ دیکسون، دیوید. مهارتهای ارتباطی در ارتباطات میان فردی. ترجمه بیگی، خشایار؛ فیروز بخت، مهرداد (۱۳۷۷). چاپ اول تهران. انتشارات رشد.
۱۹- هانتر- گبوی، کارول، راهنمای آموزش زندگی. بازنویسی و تنظیم: قاسم زاده، فاطمه . ترجمه: عبدالله زاده، نگین (۱۳۷۸). صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف).
References
1. Albertyn. R.M. ;Kapp. C.A’ Gr0enewald. C.J.(2001). “Patterns of empowerment in individuals through the course of a Life Skills programme in … “Journal of studies in the education of adults. 33 (2). 21 – ۱۸۰٫
۲٫ Benard. B; Fafoglia. B. (1991). “Effective substance abuse prevention school social workers as catalysts for change”. Journal of social work in education. 13 (2). 15-20.
3. Botvin. G.J. ; Mihalie. S.F; Grotpeter. J.K. (1998). “History and description of life skills training”. Blue prints for violence prevention, Book five: Life Skills training. Boulder, co: center for the study and prevention of drug abuse.
4. Botvin. G.J.:Kantor. L.W.(2000).”Preventing alcohol and tabacco use through life skills training”. Jouranal of Alcohol research & health, 24 (4), 8-250.
5. Botvin. G.J. (2001). www. Google. Com.
6. Breton. J.J.(1999). “Complementary development of prevention and mental health promotion programs for canadian children based on contemporary scientific paradigms”. Canadian. Journal of psychiatry. 44(3), 7 227.
7. Cassidy. T. (2000). “Stress, Healthiness and health behaviors: an exploration of the role of life events, daily hassles, cognitive appraisal and the coping process”. Journal of counseling psychology Quarterly. 13 (3). 19-293.
8. Collins. M.E.; Mowbray. C.T. (1999). “Measuring coping strategies in an educational intervention for individuals with psychiatric… “Journal Health & social Work. 24 (4). 12-279.
9. Darden. C. A.; “Ginter. E. J. (1996). “life skills development scale-adolescence form”Journal of mental health counseling 18 (2). 22- 142.
10. Ginter. E.J. (1999).” David K. Brooks” contribution to the developmentally based life skills approach”. Journal of Mental health counseling. 21 (3). 12-191.
11. Heaven. P. C. L. (1996). Adolecent Health, Routledge: International Thomoson Publishing.
12. Highland. P. (1998). “How does AIDS affect you?” Journal of current health. 25 (4). 11.
13. Kadish. T. E.; Glaser. B. A.; Calhoun. G. B.; Ginter. E. J. (2001) “identifying the developmental strengths of juvenile offenders: Assessing four life skills. . . “. Journal of Addictions & offender counseling. 21 (2), 11- 85.
14. Kelley. T. M. (1993). “Neo- cognitive learning theory: implications for prevention and early intervention strategies with . . . “ Journal of Adolescence. 28 (110). 22-439.
15. kelley. T. M. (2000). “Thought recognition, Locus of control and adolescent well- Being”. Journal of Adolescence.
16. Klingman. A. (1998). “ psychological education: studying adolescents interests from their own perspective”. Journal of Adolescence. 33 (130). 12- 435.
17. Kress. J. S. Elias. K. J. (1993). “Substance abuse prevention in special education populatings: Review and recommendations”. Journal of special education. 27 (1). 110- 137.
18. Mc whirter. B. T. (1999).”Effects of anger management and goal setting”. Journal of current psychology. 18 (2): 15-223.
19. Moote. Jr. G; smyth. N.J; wodarski. J. (1999). “Social skills traniing with youth in school settings: A review”. Research on social work practice. 9 (4). 39-427.
20. Nastasia. B. (1998). “A model For mental Health programming in school communities: introduction to the mini- series”. Journal of school psychology review. 27 (2). 10 – ۱۶۵٫
۲۱٫ Nelson- Jones- R. (1992). Life skills helping, USA: Books/ cole publishing company.
22. Nicol. M. M; Robertson, L; Connaughton J. A. (2000). “ Life skills programs for chronic mental illnesses. (cochrane Review)” The cochrane Library. Lssue 2. Oxford: update software. (ISSN 1464- 780 X).
23. Piccinin. S.; Mccarrey. M. (1998). “impact of situational ligitimacy and assertiveness- related anxiey/ discomforten motivation and . . . “ Journal of current psychology. 17(1). 18 –۷۵ .
۲۴٫ Reeh. H. E. ; Hiebert. B. : et.al. (1998). “Adolscence health: the relationship between health locus of control, beliefs and behaviors”. Journal of Guidance & counseling. 13 (23). 7-23.
25. Shope. J. T; Copeland. L. A. (1993). “ Assessment of adolescent refusal skills in an alcohol misuse prevention study”. Journal of Health education Quarterly. 20 (3), 18 –۳۷۳٫
۲۶٫ Spangenberg. J. J.; Theron. J. C. (1999). “Stress and coping strategies in spouses of depressed patients”. Journal of psychology. 133 (3). 10- 253.
27. Stanard., R. P. (2000). “ Assessment and treatment of adolescent depression and suicidality”. Jouranl of mantal health counseling. 22 (3). 14-204.
28. Steptoe. A.; Wardle. J (2001).” A Locus of control and health behavior revised: Amulti- variate analysis of young adults from 18 countries”. British Journal of Psychology, 22 (4), 14-659.
29. Unger. J. B.; Kipk. M.D.; et. al. (1998). “stress, coping and social support among homeless younth” journal of Adolescence reseach . 13 (2). 24-134.
30. Vuchinich. S. (1998). Problem solving in families, India. Pvt. Itd Sage publications.
31. White. J. (2001). “ Mental health concepts and skills. Sk online”. Salem- keizer public schools.
32. Whitfield. G. W. (1999). “Validatijng school social work: An evaluation of a cognitive – behavioral approach to reduce school violence”. Research on social work practice. 9(4). 28-399.
33. Wichroski. M. A. (2000). “ Facilitating self- esteem and social supports in a family life skills program”. Journal of women & social work, 15 (2),. 17-277.
34. World health organization (WHO). (1997). “ The life skills education project. Geneva”. WHO Technical report series. No 870. Vi + 93 Pages.
انسان با توجه به پیچیدگیها و دشواریهای زندگی جهت رسیدن به رشد و پیشرفت در جنبههای گوناگون میبایست از توانایی لازم و کافی جهت مقابله با موقعیتهای دشوار زندگی و همچنین فراهم نمودن شرایط مناسب به منظور پیشرفت همه جانبه برخوردار باشد. بنابراین افراد موفق، تکامل یافته و دارای سلامت روانی کسانی هستند که توانایی و مهارت کافی را در برخورد با شرایط گوناگون زندگی دارند و همواره در صدد تغییر موقعیت خویش در جهت رشد و تکمیل هستند. این ویژگیها نشانگر برخورداری اینگونه افراد از مهارتهای زندگی میباشد. در حال که افراد ناموفق و کسانی که به رشد و پیشرفت متعادل در جنبههای گوناگون زندگی دست نیافتهاند از سلامت روانی کمتری برخوردارند و همچنین توانایی حل مؤثر مشکلات و مسائل زندگی را ندارند میتوان گفت که فاقد مهارتهای زندگی کافی هستند. بدین ترتیب برخورداری از مهارتهای زندگی و به کارگیری آن جهت دستیابی به رشد و کمال میتواند بسیاری از مشکلات، ناکامیها و ناهنجاریها را رفع نماید و در عوض یک زندگی با نشاط، پرتلاش، رو به پیشرفت و کمال، مفید و سازنده را به ارمغان آورد و چه بهتر است که کسب این مهارتها از دوران نوجوانی آغاز گردد. با توجه به اینکه تحقیقات بسیاری موضوع فوق را مورد تأیید قرار دادهاند و همچنین باور و اعتقاد پژوهشگر به اینکه لازمه موفقیت و تکامل همه جانبه در زندگی، برخورداری از سلامت روانی و آگاهی از شیوه صحیح و مناسب زندگی و در نتیجه سبک زندگی سالم میباشد، به همین جهت، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان پرداخته است.
در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل. که به شیوه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون- با گروه کنترل انجام گردید، چنین فرض شد که آموزش مهارتهای زندگی موجب افزایش یا بهبود سلامت روان و درونیتر شدن منبع کنترل در نوجوانان می شود. به همین منظور از بین ۱۹۱ دانش آموز دختر مقطع دبیرستان، ۳۰ دانشآموز که بالاترین نمرات را از پیش آزمون (پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه منبع کنترل) به دست آوردند، انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم گردیدند که هر گروه شامل ۱۵ دانش آموز بود.
پس از اجرای پیش آزمون در گروه آزمایشی و کنترل، گروه آزمایشی آموزش مهارتهای زندگی را در هشت جلسه دو ساعته دو بار در هفته دریافت نمود. پس از یک ماه، پس آزمون (پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه منبع کنترل) در دو گروه آزمایشی و کنترل اجرا گردید.
پس از نمرهگذاری، تفاوت میانگین بین دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده «از آزمون t دو گروه مستقل» مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میانگین دو گروه در «پرسشنامه سلامت عمومی» تفاوت معناداری وجود دارد. در نتیجه فرضیه پژوهش تأیید گردید. بنابراین، آموزش مهارتهای زندگی میتواند سلامت روان را افزایش دهد یا بهبود بخشد. همچنین نتایج نشان می دهد که تفاوت بین میانگین های دو گروه در کلیه مقیاسهای پرسشنامه سلامت عمومی به جز مقیاس C (نارسا کنش وری اجتماعی) کاملاً معنادار است. نکته دیگر اینکه بیشترین میزان کاهش در نمرات مقیاس D (نشانگان افسردگی) پرسشنامه مذکور میباشد. بنابراین میتوان گفت که آموزش مهارتهای زندگی بیشترین تأثیر را بر کاهش میزان افسردگی آزمودنیها داشته است. اما در مورد میانگین دو گروه در پرسشنامه منبع کنترل، علیرغم کاهش اندک در نمرات تفاوت معناداری وجود ندارد. در کل میتوان گفت، با توجه به کاهش اندک نمرات، آموزش مهارتهای زندگی تا حدودی بر درونیتر شدن منبع کنترل در گروه آزمایشی مؤثر بوده است.
همچنین در این پژوهش، رابطه بین متغیرهای پژوهش با استفاده از «ضریب همبستگی پیرسون» به دست آمد. این نتایج نشانگر آن است که بین سلامت روان و شیوه مقابلهای و بین منبع کنترل و شیوه مقابلهای ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین متغیر (سلامت روان و منبع کنترل) ارتباط مثبت و معناداری وجود ندارد. یافتههای جانبی این پژوهش نشانگر رابطه معنادار بین سطح تحصیلات مادر، اشتغال مادر و عملکرد تحصیلی دانشآموزان با سلامت روان و شیوه مقابلهای آنان میباشد.
مشاهدات کیفی نیز در طول جلسات دوره آموزشی با نتایج کمی حاصل از دادهها مطابقت و هماهنگی دارد. بطوریکه آزمودنیهایی که در طول جلسات فعالیت گروهی بیشتری داشتند، انگیزه و تمایل بیشتری جهت شرکت در این دوره آموزشی داشتند، نظم گروهی بیشتری را رعایت مینمودند. در انجام تمرینات و فعالیتهای عملی علاقمندی و انگیزة بیشتری نشان می دادند، توجه و دقت کافی نسبت به مطالب و محتویات آموزشی داشتند و خواهان تداوم این دوره آموزشی در طول سال تحصیلی بودند، در میزان نمرات سلامت عمومی و منبع کنترل آنان کاهش بیشتری ایجاد شده است. در واقع میتوان گفت که آموزش مهارتهای زندگی در مورد این آزمودنیها منجر به افزایش سلامت روان و درونیتر شدن منبع کنترل آنان شده است. بدین ترتیب مشاهدات کیفی دال بر تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی میباشد.
پیشرفتهای علمی و تکنولوژی در سالهای اخیر، انسانها را با انبوهی فزاینده از مسائل گوناگون مواجه ساخته است. کار، تحصیل و فشارهای روانی- اجتماعی از جمله مسائلی هستند که اغلب نوجوانان و جوانان با آنها روبرو هستند. توانایی حل مؤثر مسائل مذکور و مشکلات مشابه از جمله مهارتهای مهم و مفیدی هستند که نقش تعیین کنندهای در تأمین سلامت روانی و موفقیت فرد و در نتیجه زندگی سالم و اثر بخش دارند.
همه انسانها به طور فطری توانایی حل مشکلات زندگی را دارند، ولیکن این توانایی باید مطابق با شرایط و موقعیت فرد پرورش یابد بطوریکه به عنوان مهارتهای کارآمد در آنان درونی شود. متأسفانه طبق بررسیهای انجام شده تواناییها و مهارتهای عملی و سازشی بسیاری از نوجوانان و جوانان کشور ما برای حل مؤثر مسائل زندگی فردی و اجتماعی آنان کفایت نمیکند. بنابراین آموزش مهارتهای زندگی با تأکید بر مهمترین مسائل فردی و اجتماعی نوجوانان به عنوان اصلی مهم و انکار ناپذیر است که تاکنون علیرغم توجه خاص بسیاری از کشورهای جهان و تأکید خاص «سازمان بهداشت جهانی»[۱]. جای آن در برنامههای تحصیلی مدارس کشورمان خالی مانده است. البته اخیراً گامهایی برداشته شده است که نیازمند توجه علمی و تخصصی بیشتری میباشد.
آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر یادگیری مشارکتی و عملی میباشد. این گونه فعالیتها در افزایش سلامتی و پیشگیری اولیه از بروز مشکلات و همچنین کمک به نوجوان جهت یادگیری رفتارهای مثبت و حفظ سلامت روانی خویش بسیار اثر بخش است. بنابراین برنامههای بهداشت مدارس و مداخلات پیشگیرانه مبتنی بر مدرسه میتوانند در جهت ایجاد رفتارهای سالم و افزایش آگاهی دانش آموزان در جهت تمرینات حمایت کننده از سلامتی جسمانی، روانی و اجتماعی و به طور کلی مهارتهای زندگی به کار گرفته شوند. بنابراین از طریق اینگونه برنامهها، نوجوانان نسبت به سلامتیشان مسؤولیت پذیر میشوند، تصمیمات بهداشتی مناسبی را اتخاذ مینمایند و به طور کلی سبک زندگی سالمی در طول نوجوانی آغاز می کنند و در طول زندگی تداوم میبخشند. این امر نوجوانان را قادر میسازد که طبق استعدادهای بالقوه خویش عمل نمایند و آماده رویارویی با تغییرات و نیازهای زندگی آینده شوند.
روان شناسان در دهههای اخیر، در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات اجتماعی به این نتیجه رسیدهاند که بسیاری از اختلالات و آسیبها و ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش، عدم احساس کنترل و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیتهای دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب، ریشه دارد. بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگیهای روزافزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی، آماده سازی افراد بخصوص نسل جوان جهت رویارویی با موقعیتهای دشوار، امری ضروری به نظر می رسد، در همین راستا، روانشناسان با حمایت سازمانهای ملی و بینالمللی، جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و نابهنجاری اجتماعی، آموزش مهارتهای زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نمودهاند.[۲]
آنچه که امروزه تحت عنوان مهارتهای زندگی مشهور است، تنها حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست، بلکه بسیاری از این مهارتها در لابلای تعالیم الهی بخصوص در قرآن و احادیث معصومین (ع) بیان شده است، بطوری که تلاش برای برقراری ارتباط مفید و مؤثر با دیگران، خودشناسی و توجه به ارزشها که از فصول اساسی درس مهارتهای زندگی است، به کرات در قرآن، نهج البلاغه و صحیفة سجادیه و احادیث منقول از سایر معصومین (ع) مورد تأکید قرار گرفته است.[۳]
دوره نوجوانی، دورهای بحرانی است که تغییرات عمدهای در فرد (از لحاظ فیزیولوژیکی ، شناختی و روانی) و محیط بیرونی فرد (فشار همسالان، انتقال از محیط کوچک درس به محیطی بزرگتر در جامعه و مواجه شدن با هنجارها) به وجود میآید. چنین تغییراتی اغلب با مشکلاتی همراه است که بسیار استرسزا میباشد. به همین دلیل اکثر نوجوانان در یک دوره بحرانی به سر میبرند. با توجه به این مسائل، جهت پیشگیری از اختلالات روانی و یا تداوم سلامت روانی، نوجوانان باید راهبردهای مقابلهای مؤثر را یاد بگیرند.[۴]
با توجه به گسترس خدمات بهداشت روانی مبتنی بر مدرسه در کشورهای مختلف، «سازمان بهداشت جهانی» طرح تحقیقی مهارتهای زندگی را به عنوان بخشی از برنامه بهداشت روانی این سازمان بنا نهاد. هدف اصلی سازمان بهداشت جهانی از ایجاد طرح مهارتهای زندگی در زمینه بهداشت روانی این است که جوامع مختلف در سطح جهان نسبت به گسترش، به کارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارتهای زندگی که متمرکز بر رشد تواناییهای روانی اساسی (مانند حل مسأله، مقابله با هیجانات، خود آگاهی، سازگاری اجتماعی و کنترل استرس) بین کودکان و نوجوانان است، اقدام نمایند.[۵]
تغییرات ناگهانی و گستردهای که در جنبههای جسمانی، روانی و اجتماعی زندگی نوجوان ایجاد میشود، مرحلهای بحرانی را ایجاد میکند که طبعاً مشکلات و ناسازگاریهایی را به همراه خواهد داشت. بنابراین با توجه به اهمیت دوران نوجوانی، شناخت اصولی و علمی این مرحله، جهت پیشگیری از نابهنجاریها و مشکلات ناشی از این بحران از طریق ارائه اطلاعات و آگاهی لازم به نوجوانان و کسب مهارتهای مورد نیاز جهت مقابله با مشکلات ناشی از این تغییرات توسط آنان، امری بسیار مهم و حساس تلقی میشود. یکی از برنامه های پیشگیرانه در این زمینه، که در سطح جهان مورد توجه است، آموزش مهارت های زندگی به نوجوانان میباشد. تأثیر این آموزش در زمینههای گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است که به نتایج مثبتی نیز دست یافتهاند. از همین رو با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان می پردازد، تا بدین ترتیب، گامی دیگر در جهت تحقق اهداف پیشگیرانه پیرامون دوره بسیار مهم و حساس نوجوانی برداشته شود. کاملاً واضح است که اگر اهداف فوق میسر شوند، راهی روشن و هموار جهت انتقال از دوره نوجوانی به دوره جوانی و بزرگسالی که مرحله شکوفایی تواناییها، استعدادها و اندیشههای نو می باشد، فراهم میگردد. این امر موجبات تکامل فردی و اجتماعی تک تک افراد جامعه را فراهم میسازد که در نهایت به پیشرفت جامعه در ابعاد گوناگون منتج میشود.
سازمان بهداشت جهانی (WHO) [6] به منظور افزایش سطح بهداشت روانی و پیشگیری از آسیبهای روانی- اجتماعی، برنامهای تحت عنوان آموزش مهارتهای زندگی تدارک دیده و در سال ۱۹۹۳ در «یونیسف»[۷] (صندوق کودکان سازمان ملل متحد) مطرح نمود. از آن سال به بعد، این برنامه در بسیاری از کشورها مورد آزمایش و اجرا قرار گرفته است.[۸]
بر اساس پژوهشهای انجام شده، عواملی نظیر عزت نفس، مهارتهای بین فردی برقراری ارتباط مطلوب ، تعیین هدف، تصمیمگیری، حل مسأله، تعیین و شناسایی ارزشهای فردی در پیشگیری و یا کاهش ابتلاء نوجوانان به انواع ناهنجاریهای رفتاری و اختلالات روانی و افزایش سطح سلامت روان آنان نقش مؤثری دارند. بنابراین با توجه به اهمیت و ارزش آموزش مهارتهای زندگی با اهداف گوناگون پیشگیرانه و ارتقاء سطح سلامت روان، فقدان این مهارتها موجب می شود که فرد در برابر فشارها و استرس ها به رفتارهای غیر مؤثر و ناسازگارانه روی آورد. آموزش چنین مهارتهایی در کودکان و نوجوانان، احساس کفایت، توانایی مؤثر بودن، غلبه کردن بر مشکل، توانایی برنامه ریزی، و رفتار هدفمند و متناسب با مشکل را به وجود می آورد.[۹]
همچنین مطالعات متعدد حاکی از آن است که منبع کنترل درونی با سلامت روانی و احساس رضایت از زندگی ارتباط مثبت دارد و افرادی که دارای منبع کنترل درونی هستند از فشار روانی کمتری در زندگی خود رنج میبرند.[۱۰]
«تلادو»[۱۱] و همکاران (۱۹۷۴) دریافتند که توانایی بیشتر در حل مسأله به عنوان یک مهارت زندگی با افزایش عزت نفس و منبع کنترل درونی ارتباط مثبت دارد.[۱۲]
«لازاروس و فولکمن»[۱۳] (۱۹۸۴) دو شکل کلی مقابله را مشخص کردند. مقابله متمرکز بر مشکل و مقابله متمرکز بر هیجان،. راهبرد متمرکز بر مشکل میتواند معطوف به درون یا معطوف به بیرون باشد. راهبردهای مقابله ای معطوف به بیرون در جهت تغییر موقعیت یا رفتارهای دیگران است، در صورتی که راهبردهای مقابلهای معطوف به درون شامل تلاشهایی است که برای بررسی مجدد نگرشها و نیازهای خود و کسب مهارتها و پاسخهای تازه صورت میگیرد. مقابله متمرکز بر هیجان، معطوف به کنترل و مهار ناراحتی هیجانی است. پژوهش های به عمل آمده در زمینه شیوههای مقابلهای نشان داده اند که سازگارانهترین روش برای مقابله با چالشها و مشکلات زندگی، اتخاذ یک رویکرد فعال و متکی به خود از قبیل طرح ریزی و مسأله گشایی است. بطوری که پژوهشگران پس از تجزیه و تحلیل رابطه بین پاسخهای مقابله ای و هیجانات ایجاد شده در افراد، به این نتیجه دست یافتند که حل مسأله با برنامهریزی، مفیدترین و مؤثرترین پاسخ مقابلهای بوده است، چرا که با بیشترین هیجان مثبت همراه است.[۱۴]
برخی از مطالعات رابطه بین منبع کنترل و شیوههای مقابله ای را بررسی کردند و به این نتیجه دست یافتند که منبع کنترل درونی به طور معنا داری با سازگاری عاطفی ارتباط دارد و یک عامل حفاظت کننده در مقابل استرس میباشد. به عنوان مثال «کاک، هانن، و سارجنت»[۱۵] به نقل از «هیون»[۱۶] (۱۹۹۶) ، در مورد استرس زندگی بین دانشآموزان مقطع دبیرستان در آمریکا مطالعهای انجام دادند و دریافتند که دانشآموزان دارای منبع کنترل درونی، سازگاری بهتری در مقابل اضطراب دارند و از تواناییهای جسمانی بیشتری برخوردارند. یافته مشابهی نیز توسط «کلیور»[۱۷] (۱۹۹۱)، ارتباط منبع کنترل درونی را با افزایش مهارتهای مقابله ای گزارش نموده است. همچنین «بارون و دیگران»[۱۸] (۱۹۹۴) به نقل از «یونگر و دیگران» [۱۹] (۱۹۹۸) گزارش کردهاند که استفاده از راهبردهای مقابله ای متمرکز بر هیجان احتمال افسردگی و ضعف سلامت جسمانی را افزایش می دهد، در حالی که راهبردهای متمرکز بر مشکل عامل حفاظت کننده در مقابل افسردگی و ضعف سلامت جسمانی میباشد.
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت که افراد دارای منبع کنترل درونی به توانایی خویش در کنترل وقایع زندگی معتقدند و در مقابله با مشکل از شیوه مقابلهای متمرکز بر حل مسأله استفاده میکنند، بدین معنا که از طریق تصمیمگیری و طرح ریزی جهت حل مشکل اقدام به حل مسأله می نمایند. در حالی که افراد دارای منبع کنترل بیرونی معتقدند که توانایی کنترل وقایع زندگی خویش را ندارند و عوامل دیگری غیر از توانایی شخصی ایشان موثرند. به همین جهت از شیوه مقابله ای متمرکز بر هیجان در مقابله با مشکلات استفاده می کنند. بدین معنا که به جای تمرکز بر مشکل، بر هیجانات و احساسات خویش متمرکز میشوند. و دست به تلاشهایی جهت تنظیم عکسالعملهای هیجانی خویش می زنند. بنابراین با توجه به ارتباط مثبت بین منبع کنترل درونی و شیوه مقابله ای مسأله مدار با سلامت روان افراد ، پژوهش حاضر به بررسی این سؤال می پردازد که : آیا آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان، منبع کنترل و شیوه مقابلهای دانش آموزان تأثیر دارد، و آیا آموزش مهارتهای زندگی می تواند موجب افزایش سطح سلامت روان، درونیتر شدن منبع کنترل و شیوه مقابلهای مسأله مدار شود؟
امروزه در سراسر جهان بر اهمیت بهداشت روانی تأکید میشود و روز به روز با انجام تحقیقات وسیع و گوناگون، اهمیت و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی آشکارتر میگردد. بطوریکه سال ۲۰۰۱ میلادی از طرف سازمان بهداشت جهانی، تحت عنوان سال جهانی «بهداشت روانی» اعلام گردید. سازمان مذکور در این سال شعار «غفلت بس است، مراقبت کنیم.» را جهت آشکارتر ساختن اهمیت موضوع، مطرح نمود.[۲۰]
این امر نشان دهنده آن است که بهداشت روانی موضوعی است که باید در سطح جهان مورد توجه قرار گیرد. یکی از دلایلی که در اهمیت این موضوع مطرح است، شیوع روزافزون ابتلاء به انواع اختلالات روانی در سطح جهان است و دلیل مهم دیگر آن، اهمیت و ضرورت پیشگیری از بیماریهای روانی است. در واقع میتوان گفت، عمدهترین هدف بهداشت روانی، پیشگیری است و از سه نوع پیشگیری که در بهداشت روانی مطرح میشود، پیشگیری اولیه مورد توجه بیشتری قرار میگیرد. در پیشگیری اولیه جمعیت سالم در جامعه مورد نظر هستند و تمام اقداماتی که در این حیطه صورت میگیرد، در جهت آماده سازی افراد و فراهم نمودن شرایط مناسب برای زندگی سالم از تمامی جنبه های جسمانی، روانی و اجتماعی میباشد. بنابراین هدف، افزایش آگاهی و توانایی افراد در برخورد صحیح و مناسب با رویدادهای زندگی میباشد.
حسینی (۱۳۷۸) معتقد است، آموزش، اساسیترین روش پیشگیری اولیه است. از طرفی دیگر مهمترین و مؤثرترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه، دوره نوجوانی است. به همین دلیل متخصصین بهداشت روانی، آموزش پیشگیرانه در دوره نوجوانی را مورد توجه بسیار قرار می دهند. و همچنین پژوهشها نشان میدهند که آموزش مهارتهای زندگی به ارتقاء بهداشت روانی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف زندگی کمک میکند و از اساسیترین برنامههای پیشگیرانه در سطح اولیه به شمار میرود. سلامتی بخش اصلی یک زندگی شاد است و مدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و آموزش علوم زندگی به آنان دارند.
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 100 صفحه می باشد.
چکیده تحقیق
مقدمه
فصل اول
بیان مسئله
اهمیت پژوهش
هدف پژوهش
سوالات پژوهش
متغیرهاو تعاریف نظری و عملیاتی آنها
منبع کنترل
تعریف عملیاتی
عزت نفس
فصل دوم
پیشینه نظری
نظریه ی روانشناسان و جامعه شناسان در باره ی عزت نفس
نظریه جیمز
نظریه مید
نظریه کولی
نظریه روزنبرگ
نظریه سالیوان
نظریه هورنای
نظریه آدلر
نظریه راجرز
نظریه مزلو
نظریه ی آلپورت
نظریه ی دیگر روانشناسان
عزت نفس و غرور
نقش خانواده در شکل گیری عزت نفس
نقش پدر خانواده بر عزت نفس فرزندان
کمک تخصصی برای افزایش عزت نفس
منبع کنترل
رویکردها و نظریه های متفاوت درباره منبع کنترل
مفاهیم اساسی نظریه یادگیرِی اجتماعی
تفاوت های فردی
کنترل
واکنش در برابر از دست دادن کنترل
منبع کنترل
منبع کنترل درونی
منبع کنترل بیرونی
ویژگی های افراد با منبع کنترل درونی
ویژگی های افراد با منبع کنترل بیرونی
تصور راتر در باره انسان
فصل سوم
طرح پژوهش
جامعه ی مورد پژوهش
نمونه روش نمونه گیری
ابزارتحقیق
آزمون منبع کنترل
آزمون عزت نفس
روش اجرای پژوهش
اجرای اصلی
روش آمار
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل آمارِِِی
یافته های مربوط به سوال پژوهش
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
پیشنهادات
منابع
پژوهش حاضر٬ با نام « بررسی رابطه منبع کنترل ( درونی- برونی) با عزت نفس » که با هدف یافتن رابطه بین عزت نفس و منبع کنترل در پسران و دختران دانشجو وهمچنین یافتن تفاوت منبع کنترل و عزت نفس بین دانشجویان دختر و پسر , انجام شد.
منبع کنترل که دارای دو بعد درونی و بیرونی است و بنابر فرضیات راتر ,افرادی که دارای منبع کنترل درونی هستند معتقدند که اعمالشان نقش عمدهای در به حد اکثر رساندن برون دادهای بد یا خوب دارد و افراد دارای دارای منبع کنترل بیرونی٬ فکر میکنند برون دادهای بد یا خوب ارتباطی با رفتار انها ندارد.
عزت نفس به مقدار ارزشی گفته میشود که فرد به خود نسبت میدهد و فکر میکند دیگران برای او به عنوان یک شخص قائل هستند.
جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اصفهان بوده و نمونه انتخاب شده نیز 60 نفر از دانشجویان که شامل 30 دختر و 30 پسر بوده که در کتابخانه ادبیات مشغول به درس خواندن بو دند و روش نمونه گیری نیز نمونه گیری در دسترس است.
روش آماری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت ٬با توجه به این که پژوهش دارای دو متغییر بوده که هر کدام نیز دارای دو بعد بودند روش خی دو بود.
نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر از قرار زیر است:
1-بین عزت نفس ومنبع کنترل دختران دانشجوی دانشگاه اصفهان٬ رابطه معناداری وجود ندارد.
2-بین عزت نفس ومنبع کنترل پسران دانشجوی دانشگاه اصفهان٬ رابطه معناداری وجود ندارد.
3-بین عزت نفس دختران و پسران دانشجوی دانشگاه اصفهان٬ تفاوت معناداری وجود ندارد.
4-بین منبع کنترل دختران و پسران دانشجوی دانشگاه اصفهان٬ تفاوت معناداری وجود ندارد.
مقدمه
در جوامع کنونی و بویژه با ورود به قرن بیست و یکم اکثریت قریب اتفاق افراد به اصول بهداشتی مربوط به ابعاد مختلف جسمانی خویش آگاهی دارند به والدین از طریق رسانه های گروهی و به فرزاندان از طریق آموزشگاهها این مهم توصیه و سفارش
می شود.
ولی اکثریت جامعه متاسفانه به امر بسیار مهم بهداشت روانی خود و فرزندان اهمیت نمی دهند و بهتر آنکه بیان نمائیم آگاهی ندارند. در حالی که بر حسب آمارهای کشورهای مختلف تعداد افراد مبنی بر مشکلات و معضلات روانی رو به فزونی است.
در این میان یکی از مباحث مهم در امر بهداشت روانی عزت نفس یا همان خود بزرگواری می باشد. که یکی از خصوصیات مهم و اساسی شخصیت هر فردی را تشکیل می دهد و به طور حتم روی سایر جنبه های شخصی انسان اثر می گذارد. و کمبود یا فقدان آن باعث عدم رشد سایر جنبه های شخصیت یا ناموزونی آنها خواهد شد و حتی ممکن است پایه گذار بیماریهای روانی گوناگون مانند افسردگی، کمرویی، پرخاشگری، ترس و ... شود (بیابان گرد، 1373،ص 10) عزت نفس عبارت است از ارزشی که اطلاعات و اعتقادات خود فرد در مورد تمام یا چیزهایی که از او ناشی می شود به دست می دهد (شاملو، سعید، ص 70).
عزت نفس و منبع کنترل از جمله مفاهیمی هستند که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران قرار گرفته اند، اما قدمت تاریخی این موضوع در مباحثی که علماء و فلاسفه تعلیم و تربیت در گذشته داشته اند نیز به چشم می خورد در طول صد سال گذشته نیز بسیاری از روان شناسان این نظر را پذیرفته اند که انسان دارای یک نیاز به عزت نفس می باشد (مانند آدلر[1] 1930، آلپورت[2] 1937، راجرز[3] 1959، سالیوان [4] 1953، طارن هورنی [5] 1937، جیمز [6] 1890 ، مازلو[7]، 1970) از میان افراد طارن هورنی 1937 روشی را که افراد تلاش می کنند بواسطه آن یک خود پنداره مطلوب از خود بدست آورده و از آن محافظت و دفاع نمایند را مورد بحث قرار داده است.
فرنچ[8] (1968) و ارگو[9] (1972) از عزت نفس به عنوان یک سپر فرهنگی در مقابل اضطراب نام می برند. کوپراسمیت(1967) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کودکان با عزت نفس بالا افرادی هستند که احساس اعتماد به نفس، استعداد، خلاقیت و ابراز وجود می کنند و به راحتی تحت تاثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند.
افزایش پیشرفت تحصیلی، افزایش تلاش فرد در کسب موفقیت، داشتن اعتماد به نفس، متکبر و پرخاشگر بودن، تمایل به داشتن سلامتی بهتر، افزایش پیشرفت تحصیلی، افزایش تلاش فرد در کسب موفقیت، داشتن اعتماد به نفس، متکبر و پرخاشگر بودن، تمایل به داشتن سلامتی بهتر، لذت بردن از روابط با دیگران، پیش بینی مثبت نسبت به موفقیتهای بعدی، ارتباط تنگاتنگ در بین عزت نفس و ابراز وجود، از نشانه های بارز سطوح عزت نفس بالا در افراد است.
جورج کلی[10] 1955 در کتاب روانشناسی ساخت های شخص این نظریه را مطرح کرده است، انسان در پی آن است که محیط خود را پیش بینی و کنترل کند. کلی پیشنهادی کرده است که هر فرد بشر ساخت ها برای خود تدوین کرده که از طریق آنها رویدادهای جهان را ملاحظه و تفسیر می کند و از این راه می تواند رویدادها را پیش بینی و کنترل کند. وی خاطر نشان کرد «ساخت ها تجاربی هستند که پویش های ذهنی در آن جریان دارند. این ساخت ها انتظار توام با پیش بینی تغییر در رویدادها را ممکن می سازند». کلی خاطر نشان می سازد که وقتی ساخت های شخص در ایفای نقش شکست می خورند، فرد احساس تهدید، گناه، خصومت و پرخاشگری می نماید (جورج کلی، کتاب روانشناسی ساخت های شخصیت، 1955، ص 3-2)
در بین نظریه پردازان یادگیری اجتماعی جولیان راتر (1954) پایه فرضیات و منطق علمی خود را تحت تاثیر نظریات طانتور قرار داده و کاربرد نظریات وی در زمینه یادگیری اجتماعی متاثر از نظریات آدلر است.
فرض راتر بر این است که: وقوع فردی نه تنها ناشی از ماهیت و اهمیت هدف ها برای فرد بدنبال دارد. در نظریه ی یادگیری راتر (1954) نیروی بالقوه رفتاری که در یک موقعیت خاص روی می دهند تابعی است از انتظاری که فرد از رفتار خو در مقابل پاداش مناسب دارد و همچنین ارزش آن پاداش برای فرد.
یکی از مفاهیم ویژه و پر اهمیت در نظریه یادگیری اجماعی راتر منبع یا مکان کنترل است. این مفهوم دارای دو بعد کنترل درونی و بیرونی است. بنابر فرضیات راتر، افرادی که دارای کنترل بیرونی هستند دارای ادراک مثبت یا منفی از حوادث و رویدادهایی هستند که ارتباطی با رفتار فرد ندارد و قوای کنترل فردی است. راتر این افراد را معتقد به شانس یا برونی فرض می کند در بعد دیگر کنترل درونی قرار دارند. این کنترل فردی است راتر این افراد را معتقد به مهارت یا درونی فرض می کند (راتر، 1972، ص 28).
ایستین و کوموریت (1971) با انجام تحقیقی دریافتند که آزمودنیهایی که عزت نفس پایین و متوسط داشتند هر دو بطور معنی داری دارای منبع بیرونی کنترل، و آنهایی که دارای عزت نفس بالا بودند دارای منبع درونی کنترل هستند .
آنچه در ادامه می آید پژوهشی است که پیرامون ارتباط منبع کنترل با عزت نفس در بین دانشجویان یکی از دانشگاه ها انجام شده است.