کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

بررسی نقش سیستم نظام جامع مالیاتی درتامین منابع مالی و رشد و توسعه اقتصادی

اختصاصی از کوشا فایل بررسی نقش سیستم نظام جامع مالیاتی درتامین منابع مالی و رشد و توسعه اقتصادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی نقش سیستم نظام جامع مالیاتی درتامین منابع مالی و رشد و توسعه اقتصادی


بررسی نقش سیستم نظام جامع مالیاتی درتامین منابع مالی و رشد و توسعه اقتصادی

مقالات علمی پژوهشی چاپ شده با فرمت pdf    صفحات  11

چکیده :
مقاله حاضر به بررسی سیستم تظام مالیاتی و سهمی که که این سیستم بر رشد و توسعه اقتصادی می تواند داشنه باشد میی -
پردازد در این مقاله به اصول کلی تامین منابع مالیاتی ،مشکلات و مقررات و همچنین عواملی که موجب توسعه اقتصیادی میی
شود اشاره می شود و همچنین نقش اصلاح نظام مالیاتی در رشد و توسعه اقتصادی ،ضرورت بازنگری در نظام مالییاتی و نهایتیا
به تاثیر سیستم نظام مالیاتی و چگونگی تاثیر گذلری آن بر توسعه اقتصادی اشاره می شود.
واژگان کلیدی :مالیات ، نظام مالیاتی ، توسعه اقتصادی،سیستم اقتصادی و...


دانلود با لینک مستقیم


بررسی نقش سیستم نظام جامع مالیاتی درتامین منابع مالی و رشد و توسعه اقتصادی

پاسخنامه آزمون طراحی معماری نظام مهندسی اسفند95

اختصاصی از کوشا فایل پاسخنامه آزمون طراحی معماری نظام مهندسی اسفند95 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاسخنامه آزمون طراحی معماری نظام مهندسی اسفند95


پاسخنامه آزمون طراحی معماری نظام مهندسی اسفند95

پاسخنامه آزمون طراحی معماری نظام مهندسی اسفند 95 بصورت کامل شامل پاسخ کامل سوال سقف شیبدار (شیروانی) و پلان های زیر زمین ، همکف و پلان تیپ طبقات ، پلان شیب بندی بام و برش طولی

منطبق بر آخرین ضوابط طراحی

بهترین نحوه ی استفاده از فضا جهت پلان پارکینگ و عرصه های خصوصی در پلان مسکونی و ...

راه پله و آسانسور در پلان و برش طبق ظوابط

پاسخ سوال سقف شیروانی 

نگران نتیجه آزمون هستی ؟ بجای اینکه چند ماه صبر کنی تا نتایج اعلام بشن با دیدن پاسخنامه به راحتی خیال خودت رو از قبولی راحت کن ... 

اعلام نتایج آزمون طراحی تو خرداد ماهه . پاسخنامه ی موجود بقدری روشن و شفافه که براحتی میتونید نتیجه آزمون خودتون رو خیلی سریع متوجه بشید .


دانلود با لینک مستقیم


پاسخنامه آزمون طراحی معماری نظام مهندسی اسفند95

تحقیق در مورد خواجه نظام الملک طوسى

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد خواجه نظام الملک طوسى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خواجه نظام الملک طوسى


تحقیق در مورد خواجه  نظام الملک طوسى

فرمت فایل:WORD(قابل ویرایش) تعدا 8 صحفه

 

 

 

 

در تاریخ اندیشه‌هاى سیاسى، رسم بر این است که پژوهشگران ابتدا اندیشه‌هاى یونانى را کاوش می‌کنند، دیدگاه افلاطون و ارسطو را بررسى می‌کنند و به عنوان ریشه‌ى مکتب‌هاى سیاسى به آن می‌نگرند. اما خواجه  نظام الملک طوسى پیرو هیچ مکتب سیاسى که از یونان و روم باستان به ارمغان آورده باشند، نبود. اگر گفته‌هاى خواجه و خط مشى او را در مدت نزدیک به سى سال وزارت در دستگاه سلجوقیان بررسى کنیم، چیزى جز گسترش عدالت اجتماعى، مبارزه با ستم و تشویق به نشر علم نمی‌بینیم.

در کتاب سیاست نامه، در همه داستان هاى تاریخى که براى عبرت آموزى آورده است، با هدف روشن کردن نتیجه عدالت  خواهى و عواقب شوم ظلم و ستم در جوامع مختلف را براى ملکشاه سلجوقى به زبان ساده بازگو مى کند. اگر بخواهیم براى او در سیاست نامه «فلسفه تاریخ» بسازیم، مى توانیم آشکارا بگوییم که بر طبق نوشته هاى او مى توان ادعا کرد که: طبق قوانین و سنت   هایى که عدالت را توصیه مى کند و عدالت به این معنى است که هر کس در جایگاه خود قرار گیرد، باید در فرآیند تاریخ، عدالت خواهان حاکم باشند. به همین انگیزه ابتدا بعد از بررسى تاریخ خطه خراسان و شهر طوس، زندگینامه خواجه طوس را در قالب جریانات سیاسى دوره زندگى اش بررسى کرده و سپس با آوردن نکته هایى از کتاب سیاست نامه به اندیشه   هاى او آگاهى پیدا مى کنیم و در آخر کلام، به خدمات فرهنگى او اشاره مى کنیم.
خواجه  نظام الملک طوسى پسر خواجه  ابوالحسن على بن اسحاق بود که در قریه نوغان از شهر طوس به تاریخ جمعه پانزدهم ذى القعده سال ۴۰۸ ه.ق (۱۰۱۷ م) متولد شد. طوس از شهرهاى عمده و فرهنگ خیز خراسان بود. خراسان (خورآیان) (مشرق) یعنى سرزمینى که از آن «خورآسد» یعنى خورشید طلوع کند. به خراسان سرزمین خورشید طالع نیز گفته اند. خراسان سرزمین بزرگى بود که بین آمودریا (جیحون) تا کوه هاى هندوکش در افغانستان امتداد داشته است. خراسان کنونى تنها قسمتى از آن خراسان بزرگ است.شهرهاى عمده این منطقه عبارت بودند از مرو، هرات، بلخ، نیشابور و بالاخره شهر طوس که از شهرهاى باستانى خراسان محسوب مى شود. وسعت شهر طوس به قدرى بوده است که دربردارنده مناطقى چون طابررن، سناباد، نوغان، رادکان و بسیارى از قراء دیگر بوده که بر اثر حمله مغول نابود شده اند. زمانى که حضرت رضا(ع) به شهادت رسید مدفن مطهر آن حضرت در سناباد، هسته مرکزى شهر مقدس مشهد شد. به عبارت دیگر طوس در ۲۵ کیلومترى شمال غربى مشهد کنونى قرار دارد و سابقاً جزیى از طوس بود. شهر طوس از نظر علمى و ادبى سابقه بسیار روشنى دارد. شعرا،  ادبا، دانشمندان، فقها و فلاسفه بزرگ از آن برخاسته اند، که در طول تاریخ پرتحول ایران بعد از اسلام، همواره پاسدار فرهنگ ایران بوده اند. کسانى مانند دقیقى طوسى، اسدى طوسى، حکیم ابوالقاسم فردوسى، محمد غزالى طوسى، احمد غزالى طوسى، محمدبن حسن طوسى ملقب به شیخ الطائفه و بالاخره خواجه  نظام الملک است که ابتدا در دستگاه غزنویان مشاغل مختلف دیوانى داشت و بعد از چیرگى ترکان سلجوقى بر ایران در دربار آلپ ارسلان و ملکشاه شغل وزارت یافت و توانست با تدبیر خویش  سلجوقیان را به سمت و سویى که خود مصلحت مى دانست هدایت نماید. در ۳۸۷ سال بعد یعنى در ۷۹۵ ه.ق (۱۲۰۰ م) مرد دانشمند و سیاست پیشه اى چون خواجه  نصیرالدین طوسى در این دیار پا به عرصه وجود گذاشت که توانست هلاگوخان مغول را مطابق خواسته خویش راهنمایى کند و از خون ریزى و تخریب بیش از حد مغولان از آثار فرهنگى جلوگیرى نماید. خواجه  نظام الملک طوسى و خواجه  نصیرطوسى در زمینه وزارت و مشاورت با پادشاهان ترک نژاد و مغول به قدرى مهارت داشتند که این نکته را در تاریخ ایران به عنوان یک اصل و حقیقت تاریخى گنجانیدند که امپراتوران ترک نژاد و خان هاى مغول شمشیرزنان شجاع و پرصلابت بوده و جهانگیرى و گشودن سرزمین هاى دیگر براى آنها بسیار آسان بود. اما قادر به جهاندارى و اداره ممالک مفتوحه نبودند مگر با راهنمایى وزراى ایرانى. این وزرا آنقدر در تغییر طرز تفکر پادشاهان مهارت به خرج دادند تا به آن حد که آنان را مشوق فرهنگ و پاسدار زبان و ادب فارسى و حتى دین اسلام کردند. ادیبان و سخنوران خراسانى در دورافتاده ترین روستاهاى خراسان بزرگ به ویژه طوس در این جریان تاریخى سهم بزرگ و قابل توجهى داشتند، چون به وسیله وزراى ایرانى به دربارها راه یافتند. آنان با سرودن اشعار نغز، ترکان را شیفته زبان فارسى کردند. رونق نظم و نثر فارسى به وسیله پادشاهان ترک به حدى رسید که در زمینه رجزخوانى در جنگ ها نیز از اشعار فارسى و شعراى پارسى گوى سود مى جستند که نمونه اى از آن را در این متن مى آوریم. در سال ۵۴۲ ه.ق سلطان سنجر سلجوقى براى سرکوب اتسز خوارزمشاه قصد خوارزم کرد و قریه هزار سف را دو ماه محاصره کرد. در این سفر جنگى انورى در خدمت سنجر بود و رشید وطواط شاعر پارسى گوى اهل بلخ و فارغ التحصیل نظامیه بلخ در خدمت اتسز به سر مى برد.
اتسز و سنجر براى رجزخوانى علیه یکدیگر از این دو شاعر فارسى زبان بهره بردند. به این ترتیب که انورى که در کنار سنجر بود دوبیتى زیر را بر تیرى نوشت و در هزار سف انداخت: اى شاه همه ملک جهان حسب  تراست / وز دولت و اقبال جهان کسب  تراست
امروز به یک حمله هزار سف بگیر / فردا خوارزم و صدهزار اسب  تراست
رشید وطواط که در هزار سف در کنار اتسز بود این شعر را بر تیر نوشت و بینداخت: گر خصم تو اى شاه بود رستم گرد / یک خر ز هزار سف تو نتواند برد
• خواجه نظام الملک از کودکى تا وزارت سلجوقیان
ابوعلى فرزند خواجه  ابوالحسن على بن اسحاق که یک دهقان زاده طوسى بود در کودکى در این شهر مقدمات علوم عقلى و نقلى را فراگرفت و در سن یازده سالگى حافظ قرآن کریم شد. او سپس به شهرهاى بزرگ خراسان رفت و علوم زمان خویش را فراگرفت. پدرش ابوالحسن على در خدمت ابوالفضل سورى که از جانب محمود غزنوى حکمران خراسان شده بود قرار گرفت و ابوعلى در یک خانواده دیوانى (ادارى و حکومتى) رشد کرد و چون پدرش به اداره مالى و حکومتى طوس رسیده بود و در آن زمان بیشتر مشاغل موروثى بود، لذا ابوالحسن على فرزند خود را براى امور دیوانى تربیت کرد. در زمان استیلاى سلجوقى ها بر خراسان که از ۴۲۸ ه.ق آغاز شد و حکومت بلخ با ابوعلى بن شاذان بود، خواجه که بیش از بیست سال از عمرش نگذشته بود به خدمت حاکم بلخ درآمد و چون ابوعلى بن شاذان بعد از استیلاى چغرى بیک سلجوقى بر بلخ به وزارت او رسید، خواجه هم از این طریق در خدمت سلجوقى ها درآمد و در زمان حاکمیت آلپ ارسلان بر خراسان، خواجه به سال ۴۵۱ ه.ق (۱۰۵۹ م) به وزارت او در آن خطه منصوب گردید. این در حالى بود که طغرل سلجوقى (۴۵۵ _ ۴۲۹ ه.ق) (۱۰۶۳ _ ۱۰۲۷ م) به سلطنت رسید. طغرل پایه قدرت حاکمیت سلجوقیان را محکم کرد. وزیر او ابونصر عمیدالملک کندرى بود. ولى در عین حال خواجه  ابوعلى که بعدها به نظام الملک ملقب شد، آنقدر در دستگاه سلجوقیان نفوذ کرد که بزرگان سلجوقى به پیروى از خواجه  نظام الملک به صوفیان و اهل طریقت و عرفا احترام مى گذاشتند. با آن که در ۴۴۷ ه.ق (۱۰۵۵ م) طغرل به همراهى عمیدالملک کندرى وزیر خود به همدان رفت اما با توجه به نظریات خواجه  نظام الملک که به عرفا علاقه مند بود، طغرل به دیدار باباطاهر رفت و در حضور عمیدالملک، باباطاهر چند کلمه اى با طغرل صحبت کرد و او را تحت تاثیر خود قرار داد.
باباطاهر به طغرل گفت: «با خلق خدا چه خواهى کرد؟ سلطان جواب داد: آنچه که تو فرمایى. باباطاهر گفت که خدا مى فرماید «ان الله یامر بالعدل والاحسان» سلطان بگریست و گفت چنین کنم.» باباطاهر پس از این گفت وگو، سر ابریقى شکسته که سال ها از آن وضو کرده بود، در انگشت داشت بیرون کرد و در انگشت طغرل کرد و گفت، مملکت عالم را این چنین در دست تو کردم، بر عدل باش. طغرل بعد از آن که در رمضان ۴۴۷ (دسامبر ۱۰۵۵) بغداد را فتح کرد و القائم بامرالله خلیفه عباسى به او لقب سلطان الدوله داد، به شهرستان رى پایتخت خود بازگشت، در سن هفتاد سالگى در ۸ رمضان ۴۵۵ (۴ سپتامبر ۱۰۶۳) در رى وفات کرد و در محلى که در آن شهر برجى ساخته بود، مدفون شد. چون طغرل اولادى نداشت و برادرش چغرى بیک هم قبل از وى درگذشته بود، آلپ ارسلان فرزند چغرى بیک در ۴۵۵ ه.ق به سلطنت رسید. از آنجایى که آلپ  ارسلان به این نکته پى برد که عمیدالملک کندرى درصدد بوده است که سلیمان نامى از خاندان سلجوقى را به سلطنت برساند، در ذى الحجه ۴۵۶ (۱۰۶۴ م) عمیدالملک کندرى را کشت و خواجه  ابوعلى را با لقب نظام الملک به وزارت خود برگزید. خواجه از این پس در همه سفرها همراه آلپ ارسلان بود. از بزرگترین وقایع دوره آلپ ارسلان، جنگ او با «رومانوس دیوجانوس» (Romanus Dioganus) امپراتور روم شرقى (بیزانس) بود که در منطقه ملازگرد در شمال دریاچه وان در ذى القعده ۴۶۳ (اوت ۱۰۷۱ م) روى داد و رومانوس اسیر و با دادن خراج آزاد شد. آلپ ارسلان در ۳۰ ربیع الاول ۴۶۵ (۱۴ دسامبر ۱۰۷۲) در کنار جیحون به دست قلعه بانى به نام یوسف خوارزمى از پاى درآمد و فرزند جوان او جلال الدین ملکشاه که ۱۷ یا ۱۸ سال بیشتر نداشت به سلطنت رسیده و او همچنان خواجه  نظام الملک را در وزارت خویش ابقا کرد.
• ملکشاه و خواجه  نظام الملک
جــلال الدین ملکشاه از (۴۸۵ _ ۴۶۵ ه.ق) (۱۰۹۲ _ ۱۰۲۷ م) به مدت ۲۰ سال سلطنت کرد و در این دوره بود که خواجه  ابوعلى ملقب به نظام الملک از آنجایى که وزیر مقتدر و صاحب اختیار دو سلطان نیرومند یعنى آلپ ارسلان و سپس ملکشاه بود به تاج الحضرتین نیز ملقب شد و در فرامین سلطنتى او به این عنوان خطاب مى شد: خواجه  قوام الدین ابوعلى نظام الملک طوسى (تاج الحضرتین). ابن اثیر درباره اهمیت خواجه  نظام الملک مى گوید که دولت سلجوقى، الدوله النظامیه است. زمانى که ملکشاه سلجوقى در سن هفده سالگى به سلطنت ایران رسید، خواجه  نظام الملک ۴۷ سال داشت. اگر زمان وزارت او را بر خراسان در زمان حاکمیت آلپ ارسلان بر آن منطقه نیز در نظر بگیریم، خواجه  نظام الملک داراى بیست و هفت سال خدمت ادارى (دیوانى) بود. اگر دوران وزارت مطلق خواجه  نظام الملک را بر دربار آلپ ارسلان و ملکشاه به طور جداگانه محاسبه کنیم، او نزدیک به سى سال (۲۹ سال و ۷ ماه) حکومت کرد و اگر آغاز دوران دیوان سالارى خواجه را در دستگاه سلجوقیان که از سن ۲۰ سالگى آغاز مى شود محاسبه کنیم مى توانیم بگوییم که خواجه  نظام الملک به مدت پنجاه و هفت سال دیوان سالارى کرد و امور ادارى دولت سلجوقى را به خوبى اداره کرد و بوروکراسى را با تکنوکراسى درهم آمیخت. بى جهت نبود که ملکشاه بى تجربه خطاب به نظام الملک همواره مى گفت: «من امور را از کوچک و بزرگ به تو واگذار کردم، تو به منزله پدر هستى.» به رغم آن که سوگند خورده بود که وزیر خود را همواره یار و پشتیبان باشد ولى به تحریک ملکه (ترکان خاتون) مانع انجام امور مى شد. از آنجایى که نظام الملک از عاقبت شوم وزراى ایرانى آگاهى کامل داشت، در خلوت اشعارى براى خود مى سرود که چند بیت آن را در اینجا مى آوریم. او در این اشعار این مطلب را مى رساند که دشمنان او در دستگاه ملکشاه با اهالى طوسى که به وزارت رسیدند، دشمنى مى ورزیدند: از سر بنه این نخوت کاوسى را / بگذار به جبرئیل پرطاوسى را
اکنون همه صوف هاى طرسوسى را / باز آر و دگر گاو مخوان طوسى را
تا از شب من سپیده دم برزد دم / معشوق زشت کشید بر روز قلم
شد آمدن نگار من اکنون کم / زیرا که شب و روز نیایند به هم
چنبر زلفى که ماه در چنبر اوست / فرمانده روزگار فرمانبر اوست
ترسم که به ناگاه بریزد خونم / کین شوخ دلم به خون من باور اوست
اولین وزیرى که در دستگاه سلطنت بر این عقیده پافشارى کرد که سلطان باید سلطنت کند نه حکومت، خواجه  نظام الملک بود، زیرا او از روابط میان غلامان دربار و دیوان ها (ادارات دولتى) بیشتر نگران بود و بیم آن داشت که مبادا دربار ملکشاه در سازوکار دستگاه ادارى مداخله کند. مثلاً وى مى  گوید به ندیمان سلطان هرگز نباید اجازه داد که صاحب مقامات ادارى گردند. نامه اى که از دربار به دیوان ها فرستاده مى شود باید حتى المقدور اندک باشد. فقط در مواردى که مهمى پیش آید باید از غلامان فقط به عنوان پیک استفاده کرد. در فرمان هاى شفاهى پادشاه باید احتیاطى تمام مبذول داشت. در ارسال آنها باید نظارت کرد و پیش از آن که مضمون  آنها به اجرا گذاشته شود، لازم است یک بار دیگر از طریق دیوان ها، آن را بر پادشاه عرضه کنند.
سیدالوزرا قوم الدین نظام الملک ابوعلى حسن بن على بن اسحاق طوسى (تاج الحضرتین) افسوس مى خورد که سلاطین سلجوقى از آداب ملک دارى خردمندانه اى که از سوى امیران و وزراى متقدم مانند خاندان برمکى، آل بویه و سامانیان رعایت مى گردید، اهمال مى ورزند.بدین ترتیب کاربه دستان ایرانى هرگز نتوانستند خداوندان ملک را در قالب هایى که خود مى خواستند بریزند و به آنها شکل دلخواه دهند. خواجه براى آنکه بتواند ملک شاه و دست پروردگان او را در قالب هایى که خود مى خواست بریزد و حکومت را مختص وزیران بنماید، از میان دوازده تن از فرزندانش که براى مشاغل ادارى و دیوانى تربیت کرده بود در اقصى نقاط مملکت به استاندارى و حکومت  رساند و به این ترتیب یک الیگارشى «oligarchy» (خاندان حکومت گر) که اکثر افرادش از بزرگان و فرزندان خواجه بودند را بر کشور مسلط نمود تا از دخالت هاى بى حد دربار در امور بکاهد. عباس اقبال در مقدمه سیاست  نامه مى نویسد: «در سال آخر سلطنت ملک شاه مابین شحنه مرو (رئیس پلیس مرو) که از بندگان خاصه سلطان بود و یکى از پسران خواجه نظام الملک یعنى «شمس الملک عثمان» نزاعى بروز کرد، شحنه مرو از استبداد شمس الملک به سلطان ملک شاه شکایت برد و خود به دادخواهى به حضور ملک شاه آمد. شاه سلجوقى از این پیشامد در غضب شد و دو تن از وزراى زیردست خواجه را که خصم او بودند پیش او فرستاد و به او پیغام داد که اگر تابع منى چرا فرزندان و اتباع خود را ادب نمى کنى و اندازه خود نگاه نمى دارى، اگر مى خواهى بفرمایم دولت از پیش تو برگیرم. خواجه از این پیغام رنجیده و از روى تندمزاجى در جواب سلطان پیغام فرستاد که دولت آن تاج به این دوات بسته است. هرگاه این دولت بردارى آن تاج بردارند.» الحق این جواب سخت درشت بود و مى رساند که خواجه خود را بر دولت سلجوقى صاحب منتى عظیم مى شمارد و دوام و ثبات آن را جز به وجود خویش به اساس دیگر قائم نمى داند. دو برخورد دیگر نیز بین خواجه نظام الملک و ملک شاه بر سر ایجاد مدارس نظامیه و توسعه و تجهیز لشکر امپراتورى سلجوقى این صدراعظم را با پادشاه رودرروى یکدیگر قرار مى دهد. رقباى نظام الملک وقتى دیدند که او در امور نظامى در کشور به پیشرفت هایى نائل گشته به او پیشنهاد کردند که براى تقلیل مخارج نظامى تدابیرى بیندیشد ولى او زیر بار نرفت. یکى از مصاحبین ملک شاه به او القا کرده بود که چون مملکت در امن و امان و آرامش است نگهدارى چهارصد هزار سپاهى و جیره و مواجب دادن به آنان خرج بیهوده است. اگر این عده را به هفتاد هزار تن تقلیل دهند، مبلغى توفیر و تفاوت مخارج مى شود. نظام الملک به این پیشنهاد چنین جواب مى دهد که البته اختیار با سلطان است ولى اگر به چهارصد هزار تن مواجب و جیره مى دهد، خراسان، ماوراءالنهر تا کاشغر، خوارزم، نیم روز، عراقین، پارس، شام، آذربایجان، ارمنستان، انطاکیه و بیت المقدس همگى در تصرف سلطان است. خواجه با نام بردن مناطق مختلف ایران از کاشغر تا انطاکیه مى خواهد به ملک شاه بفهماند که نگهدارى مملکتى به این وسعت به همان چهارصد هزار نیروى ارتش نیازمند است و به این وسیله سلطان را قانع مى کند.زمانى که خواجه نظام الملک در شهرهاى امپراتورى سلجوقى از مرو تا بغداد به تاسیس مدارس نظامى همت گماشت، پادشاه ناپخته سلجوقى به تحریک ملکه ترکان خاتون به خاطر مخارجى که براى تاسیس اینگونه مدارس مى کند، مورد مواخذه قرار مى گیرد. در آن موقع فتنه انگیزان از روى رشک به سلطان گفتند که با این پول ها که خرج تاسیس مدارس مى شود، مى توان لشکرى آراست که قسطنطنیه پایتخت روم شرقى را بگشاید. جورجى زیدان مورخ مسیحى عرب از قول مورخین اسلامى در این باره مى گوید، خواجه با صراحت جوابى به شرح زیر داد: «خواجه نظام الملک رو به سلطان جلال الدین ملک شاه کرده و مى گوید: «پسرجان من یک پیرمرد هستم. اگر بر ضد من بشورند، پنج دینار هم از خود نخواهم داشت و تو جوانکى هستى که اگر بر تو بشورند، شاید سى دینار براى خود داشته باشى، تو شب و روز به شهوت رانى مشغول هستى، نافرمانى تو نزد خدا خیلى بیش از فرمانروایى تو است. سپاهیانى که تو به آن پشت گرم هستى تیر پرتاب آنها سیصد زرع است و شمشیر هاشان در ازاى دو زرع مى باشد و مانند تو غرق عیش و عشرت مى باشند و با ساز و آواز سرگرم شده اند. من براى تو سپاهیانى گرد آ ورده ام که آنها را سپاهیان شب مى گویند.همین که تو و سپاهیانت شب به خواب مى روید این لشکریان به شب زنده دارى برمى خیزند، دست راز و نیاز به درگاه خداى چاره ساز برمى دارند، تو را از جان و دل دعا مى گویند.
تو و سپاهیانت از «برکت دعاى آنان خوش و خرم مانده اید.» ملک شاه که این حرف نظام الملک را شنید، پسندید و خاموش شد چون ترکان خاتون زوجه ملک شاه مى خواست که فرزند خردسال خود محمود را به عنوان ولیعهد انتخاب نماید. در صورتى که خواجه نظام الملک  با این تصمیم ترکان خاتون موافق نبود. از این جهت ترکان خاتون به اتفاق تاج الملک که وزیر او بود توطئه قتل خواجه نظام الملک را طراحى کردند. آنان ضمن تماس محرمانه با یکى از اعضاى فرقه اسماعیلیه که با نظام الملک عداوت داشتند ترتیب قتل خواجه را دادند و او در شنبه دهم رمضان ۴۸۵ (۱۰۹۲ م) در سفرى به نهاوند و به روایتى دیگر در صحنه نزدیک کرمانشاه به وسیله یکى از فداییان اسماعیلیه به نام ابوطاهر ارانى با کارد به قتل رسید. گویند که جنازه او را به اصفهان منتقل کرده در محله احمدآباد (محله کران) کوچه  دارالبطیخ که سابقاً تربت نظام الملک مى گفتند دفن شده است. یک ماه بعد ملک شاه سلجوقى به طور مرموزى وفات یافت. عده اى گفته اند که غلامان نظامیه به انتقام خون مخدوم خود نظام الملک، ملک شاه را مسموم ساخته اند. (شوال همان سال)
امیر معزى شاعردربار سلجوقیان در اشاره به این دو واقعه که به فاصله یک ماه اتفاق افتاد چنین مى گوید: دستور و شهنشه از جهان رایت خویش / بردند و مصیبتى نیامد زین بیش/ بس دل که شدى ز مرگ شاهنشه ریش/ گر کشتن دستور نبودى در پیش.
یکى از گویندگان آن زمان از قتل خواجه اظهار تاسف مى کند و مى گوید:
عجب مدار که از کشتن نظام الملک/ سفیدروى مروت سیاه فام شود
هزار سال بباید که تا خردمندى میان اهل مروت چو او نظام شود
امیر معزى که امیرالشعراى دربار ملک شاه بود باز در این باره گوید:
شغل دولت بى خطر شد کار ملت با خطر/ تا تهى شد دولت و ملت ز شاه دادگر/ رفت در یک مه به فردوس برین دستور پیر/ شاه برنا از پس او رفت در ماهى دگر/ شد جهان پرشور و شر از رفتن دستور و شاه/ کس نداند تا کجا خواهد رسید این شور و شر/ کرد ناگه قهر یزدان عجز سلطان آشکار/ قهر یزدانى ببین و عجز سلطانى نگر
بعد از مرگ نظام الملک و ملک شاه زوجه پادشاه یعنى ترکان خاتون پسر خردسال خود محمود را در اصفهان به تخت نشاند. برکیارق پسر ارشد ملک شاه که از زن دیگر بود، اصفهان را محاصره کرد و تاج الملک را که همدست ترکان خاتون بود دستگیر کرد و کشت. ترکان خاتون پانصد هزار دینار به او داد که از تسخیر اصفهان منصرف شود. پس از فوت ترکان خاتون و پسرش محمود، برکیارق در ۴۸۸ ه ق اصفهان را گرفت و بر تخت نشست و پسران خواجه نظام الملک را به وزارت برگزید و بدین ترتیب با کشته شدن نظام الملک به علت آنکه فرزندانش به وزارت سلجوقیان رسیدند، مى توان گفت که شیوه و خط مشى سیاسى نظام الملک ادامه یافت.
ادامه وزارت فرزندان و خاندان نظام الملک
خواجه نظام الملک معتقد بود چنانچه فرزندان وزرا براى کارهاى دیوانى شایسته باشند بهتر است که وزیر و صدراعظم عهده دار مشاغل دیوانى باشند. او به این علت با هدف آنکه رو ش هاى شاه سلجوقى را مطابق میل خود و در قالبى خاص بریزد که برابر اهداف خودش و در جهت منافع کشور باشد، فرزندان خود را به حکومت شهرهاى بزرگ ایران گماشت. او دوازده فرزند داشت که مهمترین آنان عبارت بودند از شمس الملک عثمان بن  نظام الملک والى مرو، جمال الدین منصوربن نظام الملک حاکم بلخ. زمانى که خواجه فرزندان خود را مامور ولایات مى کرد ممکن بود سال ها آنها را نبیند. خواجه  نظام  الملک که شب و روز کار مى کرد و آرام و قرار نداشت، به پسران خود نیز سفارش مى کرد که چنین باشند. وقتى که یکى از پسران خود را به حکومت یکى از شهرهاى ایران فرستاد، او را سال ها ندیده بود و به این جهت بگریست و به حاضران گفت: «به خدا زندگى بقالان و عیش ایشان از من خوش تر است. زیرا بقال بامداد به دکان آید و شبانگاه به خانه رود و رزقى با اهل و عیال خویش بخورد و فرزندان پیش او جمع شوند و او به دیدارشان خوش دل باشد و من به این سن رسیده چند نوبت معدود پسر خود را دیده ام و عمر عزیز من در تحمل مشاق اسفار و ارتکاب اخطار مى گذرد و شب و روز من مستغرق مصالح مملکت و فراهم کردن لشکر و خدم وحشم است و با این همه کاشکى از دشمنان و حسودان ایمن بودمى.» شخصى حکایت کرد که من در مجلس خواجه بودم در وقتى که همه اقطار و ممالک در تصرف داشت و سلطان مطیع تدابیر او بود. از میان فرزندان او که بعد از مرگ ملک شاه منشاء اثر بودند عبارت بودند از ضیاءالملک احمدبن نظام الملک وزیر محمدبن ملک شاه و سه فرزند دیگر او مانند فخرالملک بن نظام الملک، عزالملک حسین   بن نظام الملک و مویدالملک عبیدالله بن نظام الملک که به وزارت برکیارق رسیدند.
فخرالملک علاوه بر وزارت برکیارق به وزارت سلطان سنجر هم رسید. اولاد فخرالملک که نوادگان خواجه نظام الملک بودند، وزارت را در خاندان خود حفظ کردند و از بین آنان مى توان از صدرالدین و ناصرالدین طاهر وزراى سنجر سلجوقى نام برده و حتى برادرزاده نظام الملک یعنى شهاب الاسلام نیز به وزارت سنجر رسید. خواجه نظام الملک براى حفظ مصالح مملکت ایران، حتى صفیه دختر خود را به عقد یکى از وزراى خلیفه عباسى درآورد تا دربار خلیفه را همواره تحت نفوذ خود نگه دارد. دختر دیگر نظام الملک «زلیخا» نیز در عزل و نصب وزرا و گردانیدن امور دولت از جانب پدرش در دربار ملک شاه نظارت مى کرد تا جلو نفوذ زنان دربارى را در عزل و نصب ها بگیرد. در سایه تدبیر نظام الملک و فرزندان دیوان سالار او بود که مرزهاى سلجوقیان که از کاشغر تا دریاى مرمره، از دریاچه آران و قلل جبال قفقاز و دریاى سیاه از شمال گرفته و تا خلیج فارس و بیابان هاى سوریه در جنوب امتداد یافته بود به نحو شایسته اى حفظ مى شد. نظام الملک عقیده داشت که شغل وزارت هم مانند مقام پادشاهى باید از پدر به پسر به ارث برسد، چون از دوره سامانیان چند دودمان وزارت پیشه وجود داشته اند مانند جیهانى، بلعمى، عتبى.
• اندیشه ها و خط مشى خواجه  نظام الملک
اندیشه هاى سیاسى خواجه را مى توان از خلال سیاست نامه، از کتاب وصایاى نظام الملک (دستورالوزراء) و بالاخره خط مشى سیاسى او دریافت. استاد ذبیح الله صفا در صفحه ۱۱۹ تاریخ ادبیات ایران (جلد دوم) درباره سیاست نامه مى گوید: «کتاب سیاست نامه براى عنوان نمودن اوضاع اجتماعى زمان، از جمله کتب سودمند است. لیکن از روى آن فقط مى توان اوضاع اجتماعى ایران را تا اواخر قرن پنجم و على الخصوص در نیمه دوم قرن پنجم که هنوز دوره رفاه و یکى از ادوار خوب تاریخ ایران شمرده مى شده دریافت. با این حال نظام الملک در کتاب خود از بعضى رسوم اجتماعى و مقررات ادارى که در زمان او متروک مانده و مورد استقبال پادشاهان سلجوقى قرار نگرفته است، شکایت دارد و نیز از برخى بى رسمى ها که به وسیله سلاطین و غلامان مى شده،  اظهار ناخشنودى مى کند و از این روى نظام الملک از چشم بد مى ترسد و نمى دانست که این کار به کجا خواهد انجامید.» در کتاب سیاست نامه داستان هایى درباره نحوه و شرایط به کار گماردن، کاربه دستان حکومتى و توصیه آنها به عدل به نحو شایسته اى گنجانیده شده است. نظام الملک عقیده داشت که پادشاه را چاره نیست از آن که هفته اى دو روز به مظالم نشیند و داد از بیدادگر بستاند و انصاف بدهد و بى واسطه سخن رعیت را به گوش خود بشنود. این وزیر کاردان معتقد بود که سلطان باید در هر شهرى مردى خداترس را مامور کند و از احوال عامل، قاضى، محتسب و رعایا از خرد و بزرگ وى را معلوم گرداند. او برخلاف افلاطون که فقط دانشمندان را لایق حاکمیت مى دانست، خواجه علم و دانش را از شرایط لازم مى دانست ولى شرط کافى، عدالت بود. او مى گوید که خداى تعالى در هر عصر و روزگارى یکى را از میان خلق برگزیده است و او را به هنر فرمانروایى آراسته گردانیده است. سلطان باید چنان حوزه حکومتى را به نظم بیاراید که مردم بتوانند با اطمینان و احساس امنیت در پى حرف و مشاغل خود بروند. هدف حکومت دنیوى پر کردن زمین از عدل و داد است. این عدل مى بایست با نشاندن هرکس در جاى شایسته خود حاصل آید که این نیز در جاى خود موجب استوارى ارکان دولت است.
نظام الملک تاکید مى کند که روزگار نیک آن باشد که در آن روزگار پادشاهى عادل باشد. و براى اثبات گفته خود خبرى را از پیامبر اکرم (ص) مى آورد که آن وجود متعالى فرمودند، عدل عز دین است و قوت سلطان و صلاح لشکر و رعیت. خواجه از جمله شروط سیاست را در هر شهر به پرسیدن حال عامل، قاضى و شحنه مى داند و مى نویسد: «به هر شهرى نگاه کنید تا آنجا کیست که او را بر کار دین شفقتى است و از ایزد تعالى ترسان است و صاحب غرض نیست. او را بفرمایید که امانت این شهر و ناحیت در گردن تو کردیم و آنچه ایزد تعالى از ما پرسید از تو پرسیم.»خواجه عدالت را در آن مى داند که شغلى متناسب با شعور و عقل و درایت هر کس به او واگذار شود. او مى گوید که پادشاهان بیدار و وزیران باید هشیار به همه روزگار باشند. هرگز دو شغل یک مرد را نباید فرمود و یک شغل دو مرد را. اگر دو شغل یک مرد را بدهند، همیشه از این دو شغل یکى برخلل باشد از جهت آن که اگر مرد در این شغل به واجب قیام کند در آن دیگر شغل خلل و تقصیر افتد. اگر در آن شغل به واجب قیام کند در این شغل به همه حال تقصیر و خلل راه یابد و چون نیک نگاه کنى هر آن کس که او دو شغل دارد همواره هر دو شغل بر خلل باشد. چون خواجه نظام الملک به دنبال اندیشه سیاسى ایرانشهرى و برپا داشتن سنن ایران باستان بود، در نوشتن کتاب سیاست نامه، پادشاهان را در کانون تحلیل سیاسى خود قرار داد و به زبان ساده داستان هایى از ملوک عجم مى گوید تا مورد پسند ملک شاه قرار گیرد و شاه سلجوقى مطابق آن عمل کند. هدف او از بیان شرح عبرت آموز کارهاى ملوک عجم این است که سنت هاى نیکو که مبتنى بر عدل و انصاف بود به شاه سلجوقى بفهماند. کلام او نه سبب سوز بلکه سبب ساز بود. اگر همه سیاست نامه و گفتارها و روش هاى او را مورد بررسى قرار دهیم ملاحظه  کنیم و دکترین و تز سیاسى او را در سه عامل عقل گرایى، دین و شریعت و علم و دانش در قالب عدل و داد قرار دهیم، نیم رخ فلسفه سیاسى خواجه  نظام الملک پیش نظر ما قرار مى گیرد. تیغ و شمشیر آن سلجوق و قلم خواجه و تدبیر او وسعت ایران را به دوره ساسانیان رسانید. بى جهت نبود که امیر معزى درباره خواجه گوید: تو آن خجسته وزیرى که از کفایت تو/ کشید دولت سلجوق سر به علیین/ تو آن ستوده مشیرى که در فتوح و ظفر/ شده است کلک تو با تیغ شهریار قرین.
• فرازهایى از موضوعات سیاست نامه
بوذرجمهر را پرسیدند: سبب چه بود که پادشاهى آل ساسان ویران گشت و تو تدبیرگر آنها بودى و امروز ترا به تدبیر و خرد و دانش در همه جهان همتا نیست. بوذرجمهر جواب داد: «سبب دو چیز بود یکى آن که آل ساسان بر کارهاى بزرگ، کارداران کوچک و نادان گماشتند و دیگر آن که مردان بزرگ را به کارهاى کوچک و سرکار من با زنان و کودکان افتاد.»
•••
حضرت ابراهیم (ع) را ایزد تعالى مى ستاید از جهت نان دادن و مهمان دوستى و حاتم طایى را از جهت سخاوت و مهمان دوستى و تن او را خداى عزوجل بر آتش دوزخ حرام گردانید و تا جهان باشد از جوانمردى او گویند و انگشترى که امیرالمومنین على (ع) در نماز به سائلى داد و گرسنه اى چند را که سیر کرد. تا قیامت از شجاعت و جوانمردى او خواهند گفت.
•••
سلطان محمود غزنوى زشت روى بود، بینى بلند داشت و کوسه بود و چون در جوانى مدام گل خورده بود، زردچهره بود. وقتى در آینه خود را نگریست، گفت مى ترسم که مردمان مرا دوست ندارند، چون روى نیکو ندارم و مردم حکمران نیکوروى را دوست دارند. یکى از ملازمان به او نصیحت کرد و به او گفت زر را دشمن گیر تا مردم تو را دوست گیرند. محمود را خوش آمد و گفت: «هزار معنى و فایده در زیر این سخن است.» پس محمود دست به عطا دادن و خیرات کردن برگشاد. از این جهت مردم او را دوست گرفتند و ثناگوى وى شدند. عاقبت محمود گفت: «تا من دست از زر بداشتم هر دو جهان مرا به دست آمد.»
•••
در روزگار عمربن عبدالعزیز قحط افتاد و مردم در رنج افتادند. قومى از عرب از نایافتن طعام شکایت کردند و گفتند که واجب ما اندر بیت المال تو است. این مال یا از آن توست یا از آن خداى تعالى و یا از آن بندگان خداى است. اگر از آن بندگان خداوند است، از آن ما است و اگر از آن خداى است، خداى را به آن احتیاج نیست. اگر از آن تو است به ما صدقه کن که خداى تعالى صدقه دهندگان را جزاى خیر دهد. اگر از آن ما است به ما ارزانى دار تا از این تنگى برهیم. عمربن عبدالعزیز را دل بر ایشان بسوخت و آب در چشم آورد و گفت همچنین کنم که شما گفتید. هم در ساعت فرمود تا خواسته ایشان برآورند. آنها چون خواستند بروند، عمربن عبدالعزیز گفت: «اى مردمان کجا مى روید؟» چنانکه سخن خود و آن بندگان خداى تعالى با من بگفتید، سخن من نیز با خداى تعالى بگویید و مرا به نیکى یاد کنید. پس اعرابیان روى سوى آسمان کردند و گفتند: خداوند با عمربن عبدالعزیز آن کن که با بندگان تو کرد.
•••
عبدالله بن عمر گوید که رسول الله (ص) فرمود که دادکنندگان را اندر بهشت سراها باشد از روشنایى عدل با اهل خویش و با آن کسان که زیردست ایشان باشند و نیکوترین چیزى که سلطان را باید، دین درست باشد زیرا که مملکت و پادشاهى و دین همچو دو برادرند. هرگاه که مملکت اضطرابى دارد، در دین نیز خلل آید و بددینان و مفسران پدید آیند و هرگاه که کار دین با خلل باشد مملکت شوریده بود و مفسدان قوت گیرند.
•••
روزى حسین بن على(ع) با اصحاب خود بر سر خوان نشسته بود و جبه اى از دیباى رومى پوشیده بود و دستار بى نهایت نیکو بر سر داشت. غلامى خواست که کاسه اى خوردنى در پیش او بنهد و بالاى سر او ایستاد. قضا را کاسه از دست غلام رها شد و بر سر و دوش حسین بن على آمد و دستار و لباس آن حضرت را از خوردنى آلوده کرد. غلام خجالت زده ایستاده بود و خیال مى کرد که حضرت حسین(ع) او را ادب خواهد کرد. اما حسین بن على رو به غلام کرد و فرمود «والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس» و سپس فرمود اى غلام تو را آزاد کردم. همه حاضران از حلم و بزرگوارى حسین(ع) در چنان وضعى شگفت زده شدند. بخش عظیم سیاست نامه با هدف استقرار عدل و بخشش و مروت است و حکمرانان باید از آن عبرت بگیرند. از عدالت اسماعیل بن احمدسامانى و عضدالدوله دیلمى داستان هایى بر سبیل سرمشق گرفتن پادشاه سلجوقى مى آورد. خواجه در سیاست نامه براى آگاهى پادشاهان از مظالم حکام بلاد، توصیه مى کند که منهیان و جاسوسان را در لباس درویشان و بازرگانان به اقصى نقاط کشور بفرستند تا با آگاهى از وضع مردم و رفع ظلم در گسترش عدالت بکوشند. حمید عنایت در کتاب اندیشه سیاسى در اسلام معاصر مى گوید: «سیاست نامه در واقع در زمره اندرزنامه است.»
• خدمات اجتماعى و فرهنگى خواجه نظام الملک
خواجه نظام الملک در طول خدمات سى ساله وزارت خود، در نظم امور کشور، دو پادشاه یعنى آلپ ارسلان و ملک شاه را یارى داد و رباط و کاروانسراهاى زیاد، مدارس، بیمارستان ها، خانقاه ها و مساجد بسیارى را بنا کرد. دستگاه دیوانى خواجه نظام الملک در اصفهان به جاى دربار ملک شاه سلجوقى ملجاء افراد بى شمارى بود که به دادخواهى، طلب شغل و یا مساعدت هایى جهت تاسیس مدرسه و خانقاه به دستگاه وزارت او مراجعه مى کردند. در جریان یکى از سفرهایى که در رکاب ملک شاه سلجوقى عازم بغداد بود، شمار زیادى از سائلان و محتاجان بر درگاه نظام الملک ازدحام کردند. نظام الملک هیچ کس را محروم نگذاشت. در هر سفر که به بغداد مى رفت، یکصد و چهل هزار دینار براى رفع احتیاج فقرا صرف مى کرد. تاج الملک ابوالغنائم وزیر ترکان خاتون که همواره براى عزل خواجه توطئه مى کرد، براى سعایت از نظام الملک، طى گزارشى که به ملک شاه مى دهد، مى گوید: «خواجه نظام الملک سالیانه سیصدهزار دینار خرج فقها، صوفیان، دانشمندان، ساختن رباط ها و کاروانسراها و حقوق تقاعد (بازنشستگى) پارسایان و تهیدستان مى کند.» خواجه در ۴۷۱ ه. ق (۱۰۷۹م) به حکیم عمرخیام نیشابورى سفارش کرد تا تقویم هجرى شمسى را براى مملکت ایران ترتیب دهد. لذا خیام به کمک ریاضیدانان و منجمین ۱۵ مارس ۱۰۷۹ میلادى که مطابق با ۹ رمضان ۴۷۱ و مصادف با اعتدال ربیعى بود، تقویم ایران را اصلاح کرد و اول فروردین ۴۵۸ هجرى شمسى طبق این تقویم رسمیت یافت. طبق این سالشمار روز اول بهار هر سال، اول فروردین سال هجرى شمسى است.
چنانچه سیستم حسن صباح براى او در مملکت مزاحمت ایجاد نمى کرد، شاید خواجه نظام الملک به غیر از تاسیس مدارس نظامیه، مى توانست خدمات بیشترى انجام دهد. خواجه براى صرفه جویى در بودجه کشور تا آنجا که مى توانست از دادن پول به شاعران در دستگاه دیوانى خود ممانعت مى کرد ولى ملک شاه به شعرا پول مى داد. اما به گفته نظامى عروضى، خواجه نظام الملک در حق شعر اعتقاد نداشت و به هیچ شاعرى پول نمى پرداخت. اما در عوض بودجه اى که از این طریق صرفه جویى مى کرد، خرج تعمیر مساجد مى کرد. در سال ۴۸۱ (۱۰۸۸م) یعنى چهارسال قبل از آنکه خواجه به وسیله طرفداران حسن صباح ترور گردد، مسجد جامع اصفهان را تعمیر کلى کرد و بزرگ ترین گنبد آجرى را روى آن ساخت. این مسجد از شاهکارهاى خواجه نظام الملک است. سردر مسجد و مدخل هاى محل نماز که یکى از آنها در حدود ۲۵ متر ارتفاع دارد را با کاشى و معرق هایى مزین کرد که نمونه بزرگ و جالب معمارى سلجوقى است. این مسجد قبل از خواجه بنا شد و او آن را به صورت زیبایى درآورد و بعد از قتل خواجه تا قرن هشتم هجرى قمرى به وسیله حکام و فرمانروایان مختلف تعمیر شد.
بزرگ ترین خدمت فرهنگى خواجه نظام الملک بناى مدارس نظامیه در نقاط مختلف ایران است. خواجه از سال ۴۶۵ ه . ق. (۱۰۷۲ م) تا ۴۸۵ ه. ق. (۱۰۹۲ م) توانست مدارسى تحت عنوان نظامیه، در شهرهاى بلخ، نیشابور، هرات، اصفهان، بصره، مرو،  آمل، موصل و بغداد بنا کند که باشکوه ترین آنها مدرسه نظامیه بغداد بود که بناى آن در ۴۵۷ ه . ق. (۱۰۶۵ م) آغاز شد و در سال ۴۵۹ ه . ق. (۱۰۶۷م) به پایان رسید. با توجه به تاریخ ساخت این مدرسه و نظامیه هاى دیگر که در واقع در حکم مدرسه و دانشگاه بود مى توان به این موضوع پى برد که کشور پهناور ایران در قرن یازدهم میلادى در زمینه ساختن دانشگاه و مدارس عالى یک تا دو قرن از اروپا جلوتر بوده است زیرا دانشگاه هاى آکسفورد و کمبریج در انگلستان به ترتیب در سال هاى ۱۲۱۴ میلادى و ۱۲۳۱ میلادى بنا شده است. دانشگاه هاى مون پلیه و پاریس در سال هاى ۱۲۲۰ میلادى و ۱۲۰۰ میلادى ساخته شده اند و دانشگاه هاى ناپل در ۱۲۲۴ میلادى و بولونى در ۱۲۲۹ بنا شده اند.مدارس و دانشگاه هاى نظامیه، اولین مدارسى بودند که با قوانین خاص و واحد در سرتاسر کشور ایران اداره مى شدند و اساتید و مدرسان آن با ابلاغ رسمى خواجه نظام الملک انتخاب مى شدند. این مدارس شبانه روزى بوده و تمام شاگردان (طلاب) مقررى و شهریه دریافت مى کرده اند. براى اداره این مدارس، خواجه نظام الملک موقوفات زیادى را تعیین کرد که از درآمد آنها مواجب دانشجویان پرداخت مى شد.از میان مدارس نظامیه، مهم ترین آن نظامیه بغداد بود که در شرق دجله در محله سوق الثلاثا (سه شنبه بازار) بنا گردید. از اساتید بزرگ این مدرسه امام محمد غزالى بود. شاگردان مدارس نظامیه در ردیف بزرگ ترین شعرا و دانشمندان و فلاسفه زمان بودند. اوحدالدین انورى، رشید وطواط، جامى و سعدى از فارغ التحصیلان مدارس نظامیه بودند. براى ساختن مدارس نظامیه، خواجه نظام الملک از ثروت شخصى خود فقط دویست هزار دینار خرج کرد.
جرجى زیدان مى نویسد: «مقررى که به دانشجویان مدارس نظامیه پرداخت مى شد سالى هشتصدهزار دینار مى شد.» حق التدریس اساتید در مدرسه نظامیه بغداد در حدود پانزده هزار دینار در سال بود.این مدارس صاحب دارالکتب (کتابخانه) بود و کتابدار را که «خازن» مى گفتند با حکم رسمى رئیس مدرسه انتخاب مى شد. استاد مهرین شوشترى در کتاب تاریخ ادبیات خود مى نویسد که خواجه نظام الملک در حدود سیصدهزار سکه طلا به نرخ آن زمان صرف ساختن مدارس نظامیه کرد. در مورد کیفیت تعلیم و تربیت در این گونه مدارس باید گفت که استاد در مجلس درس در روى سکویى به نام «کرسى» تکیه مى زد. شاگردان که به صورت دایره اى شکل روبه روى استاد نشسته بودند (حلقه درس) طورى قرار مى گرفتند که استاد چهره همه را مى دید. براى اولین بار هر استاد در این دانشگاه (نظامیه بغداد) هنگام تدریس باید از ردا (جامه گشاد) (طیلسان) استفاده مى کرد و این کار جزء تشریفات تدریس بود. در حال حاضر که از رداى گشاد در جشن هاى فارغ التحصیلى استفاده مى شود و در تمام دانشگاه هاى دنیا چنین سنتى پابرجاست در واقع تقلیدى است از لباس طیلسان شرقى که در مدارس نظامیه ایران مرسوم بوده است.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خواجه نظام الملک طوسى

پاورپوینت نظام روابط کار در سازمان

اختصاصی از کوشا فایل پاورپوینت نظام روابط کار در سازمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت نظام روابط کار در سازمان


پاورپوینت نظام روابط کار در سازمان

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداداسلاید:24

مقدمه

روابط کارعبارت است ازچگونگی تنظیم روابط کارگرو کارفرما و یا روابط کــارکنان و مدیریــت و باتـوجه به ایــن که روابط اززمان ورود افــراد به سازمان تا جدا شدن و حتی بعد از جدا شدن آنها از سازمــان مــورد توجه است .

 


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت نظام روابط کار در سازمان

دانلود مقاله مدیریت در نظام آموزش

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله مدیریت در نظام آموزش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله مدیریت در نظام آموزش


دانلود مقاله مدیریت در نظام آموزش

 

مشخصات این فایل
عنوان: مدیریت در نظام آموزش
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 56

این مقاله درمورد مدیریت در نظام آموزش می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله مدیریت در نظام آموزش می خوانید :

بخش سوم :
سبکهای مدیریت
مدیریت امری متغیر و فعال است و نسبت به زمان و مـکان حالت انعطـاف پذیری باید داشته باشد ،درک ، پیش بینی ، کنترل رفتار و تغییر نگرش ، مطالعه انگیزه های انسانی ، بررسی سبکها و روشهای مدیریتی ویژگیهای بارز امر مدیریت میباشد.
لذا در انتـخاب ، تربیت و بـکارگیری مدیـران ، خصوصا“ مـدیران آمـوزشی برای شرایط و موقعیتهای مختلف باید بررسی های جدی انجام گیرد .
قبل از پرداختن به سبکهای مدیریت در این بخش ، لازم است به دو مفهوم سبک مدیریتی کار مدار و سبک مدیریتی رابطه مدار پرداخته شود :
در مورد بکارگیری سبکهای مدیریتی در محیطهای مختلف کاری ، تحقیقات زیادی انجام گرفته و نتایج کاربردی آنها نیز اعلام گردید از جمله سبک مدیریت کارمدار را برای سازمانهای مناسب داشتندکه دخالت انسان نسبت به سایر عوامل (تولید) کم باشد و سبک مدیریت رابطه مدار را برای سازمانهای مناسب دانستند که عوامل انسانی از سطح بلوغ روحی و کاری بالای برخوردار هستند.
مدیر با سبک مدیریتی کار مدار برای رسیدن به اهداف سازمانی از ساختار رسمی سازمان و قوانین خشک و بی روح اداری استفاده می کند و توجه کمتری به روابط انسانی دارد .
انسانها در این سبک به منزله ابزارهای مکانیکی تلقی میشود که بایستی هر یک از آنها وظایف از پیش تعیین شده را انجام دهند. مدیر در رأس سازمان قرار دارد و به تنهایی مسؤلیت طرح و برنامه ریـزی هدایت و نظارت بر اجرای برنامه ها و کنترل امـور را بر عهـده می گـیرد . هـدف مدیر فقط موفقیت و افزایش کمی بازده است .ارتباطات بصورت عمودی صورت گرفته و تصمیمات از پیش گرفته می شود .
  تشـکیل جلسات به منزله تأییـد و تصویب تصمیم های از پیش اتـخاذ شده می باشد .اهرمهای انگیزشی تنبیه و توبیخ است .
ابتکارات اعضای سازمان تضعیف شده و برای ایجاد جو سازمانی که در آن روحیه افراد بالا رود تلاش نمی شود بلکه بین اعضای سازمان اختلاف پیدا می شود ،بد- بینی ،سوءنیت و پیش داوریهای غیر واقعی و جو عدم اطمینان در فضای سازمانی رواج پیدا می کند.
مدیر با شیوه مدیریتی رابطه مدار از طریق توجه به نیازها و مسایل منابع انسانی و با بر قراری روابط حسنه یا از سازمان تلاش می کند به اهداف سازمانی برسد .

در دیدگاه اینگونه مدیران اولویت با اعضاء سازمانی است و هدف سازمان در درجه دوم اهمیت قرار دارد . مدیر رابطه مدار برای ایجاد صمیمیت تلاش می کند و سعی دارد خود را محبوب القلوب همکاران بنماید .
(مصطفی عسگریان ،سازمان و مدیریت آموزش و پرورش  ص63  سال 1371 )
محیط کاری گرم و دوستانه اما نه جدی فراهم است و انضباط اداری جدی تلقی نمی شود . خطای اعضاء سازمان نادیده گرفته می شود ، در نتیجه اهداف سازمانی تحت مدیریت اینگونه مدیریتها دچار تزلزل می شوند.
مدیران برای دستیابی به اهداف سازمانی نیازمند علوم رفتاری و آشنایی با تئوریهای مختلف مدیریتی هستند تا با توجه به موقعیتها و شرایط مختلف بتوانند سازمان خود را با کارایی و اثر بخشی بیشتری اداره کنند . تئوریهای مدیریتی موفقیت مدیرانی را تأیید می کند که توانسته اند تعادل بین توجه به نیروی انسانی و اهداف سازمانی را حفظ کند.
سبکهای مدیریتی هرسی و بلانچارد :
 در نظریه هرسی بلانچارد دو سبک کلی مدیریت یعنی سبک مدیریت کار مدار و سبک مدیریت رابطـه مـدار در قالب چهـار سبک کـه هر کـدام دارای ویژگیهـا و مشخصات خـاصی می باشد وجود دارد . به عبارت دیگر در این نظـریه به روابط رفتار رهـبری یعنی رفتـار کار مدار و رفتار رابطه مـدار توجه شده و از ادغـام آنها چهار سبک مدیریتی شکل می گیرد.
هرسی و بلانچـارد در تشریح اثر بخشـی سبـکهـای مدیریتی خود از کـلمـه بلـوغ استفاده کرده و بلوغ را با توانـایی تعیین اهداف عالی و قابـل حصول و نیز تمـایل افراد به پذیرش مسئولیت و داشتن تجربه کاری مترادف می دانند .
باید توجه داشت که بلوغ یک مفهوم نسبی است یک فرد و یا یک گروه در حالت کلی بالغ یا نا بالغ تلقـی نمی شود،بلـکه بلوغ در ارتباط با وظیـفه خاصی که عضو انجام می دهد در نظر گرفته می شود بنابراین افرادی که دارای سطوح بلوغ مربوط به کار قوی تر هستند علاوه بر توانایی ،معلومات ،تجربه و انگیزش انجام کار از اعتماد به نفس نیز برخوردار هستند . از طرف دیگر افرادی که سطح بلوغ مربوط به کار ضعیف تری دارند از توانایی ،انگیزش ، معلومات کار کمتری برخوردارند.
(هوی و میسکل      ترجمه سید عباس زاده         جلددوم   ص133 )
Organizational  Behavior)
هرسی و بلانچارد سبکهای مدیریتی خود را در چاپ پنجم کتاب رفتار سازمانی به شرح زیر آورده است:
1)سبک دستوری یا وظیفه مدار قوی و رابطه مدار ضعیف
این سبک مناسب افرادی است که هم از نظر بلوغ بلوغ روانی نابالغ وهم از نظر تجارب شغلی در سطح پایینی قرار دارند و باید با آنها بطوری دستوری رفتار کرد و در واقع وظایف عضو را باید تعریف نمود.
2)سبک ارشادی یا وظیفه مدار قوی و رابطه مدار قوی
این سبک در مـورد افرادی از سازمـان بکـار می رود کـه افراد تقریبا“نا بالغ بشمار می روند .بنابراین آنها را باید در تحقق اهداف سازمان متقاعد،قانع و توجیح کرد . بدین منظور از رابطه مداری و کار مداری حداکثر استفاده را می کنند .
3) سبک مشارکتی یا سبک وظیفه مدار ضعیف و رابطه مدار قوی
این سبک مناسب حال افرادی است که تقریبا“ بالغ هستند .مشارکت بهترین سبک برای همکاری با آنان است در این شیوه مدیر کاذکنان خود رادر تصمیم گیریها مشارکت می دهد .
4)سبک تفویمی یا وظیفه مدار ضعیف و رابطه مدار ضعیف

این سبـک مـناسب افرادی است کـه از لحـاظ بلوغ و رشد به حد کـامل و در حد انتظار رسیده اند در این سبک حداقل رفتار حمایتی و مستقیم به کارگرفته می شود.  دراین نظـریه افـراد هرچه از نـظر مـیزان رشـد به مرحله تـکامل می رسند سبـک مدیریت از شیـوه تـئوری بـه سوی سبک تفویضی تغییر پیدا می کـند . به عقیـده هرسی و بلانچاردبرای تعیین شیوه رهبری مناسب برای موقعیـت معنی رهبر بایـد ابتدا سطوح بلوغ فرد یا گروه را در ارتباط با تکلیف بخصوصی که در نظر دارد بـا کوشش آنها به انجام برساند تعیین نماید در واقع زمانی که سطح بلوغ فرد یـا گروه شناسایی کرد و شیوه مناسب رهبری نیز تعیین می شود.
با توجه به شکل بالا هنگام کار با مردمی که از نظر بلوغ در رابطه با انجام یک کار مشخصی در سطح پایین (MI ) قرار دارند یک شیوه تکلیف حداکثر، رابطه حداقل (Q1 ) بیشترین احتمال موفـقیت رادارد . و در رفتار با مردمی که پایین سطح پـا متوسط بلوغ (M2 ) قـراردارنـد رابـطه حداکـثر و تکـلیف حداکـثر به نظرمی آید (Q2 ) مناسب ترین شیـوه باشـد و در کـار با مـردمی که بینابین بلـوغ متوسط تا حداکثر قرار دارند در رابطه با انجام یک کار مشخصی ، رابطه حداکثر و تکلیف حداقل شیوه (Q3 ) بیشترین احتمال توفیق رادارد. شیوه تکلیف حداقل و رابطه حداقل بیشترین احتمال توفیق را در مردمی که کمال بلوغ وابسته به تکلیف رسیده اند(M4 ) خواهد بود.
 
سیستمهای مدیریت لیکرت :                 (Management Rensis Likert )
رنسیس لیکرت و همکارانش در مؤسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه میشیگان ضرورت توجه به منابع انسانی و منابع سرمایه ای را به عنوان دارائیهایی که مستلزم مدیریت شایسته و مناسب است مورد تأکید قرارداده اند.
لیکرت در مطالعاتش دریافت که سبکهای متداول مدیریت سازمانها را می توان بر روی بیوستاری از سیستم یک تا سیستم چهار نشان داده است.
سیستم یک: به نظر می رسد که در این سیستم ، مدیریت هیچ اعتماد و اطمینانی به زیر دستان ندارد و آنها را از فرآیند تصمیمی گیری دور نگه می دارد .
همه تصمیمات و هدف گذاری در رأس سازمان انجام گرفته و از طریق سلسله مراتب سازمانی به پایین انتقال داده می شود .زیر دستان مجبورند باترس ،تهدید ، تنبیه و گاهی نیز با تشویق و ارضای نیازهای سطوح فیزیولوژی و ایمنی کار کنند. اگرچه فرآیند کنترل شدیدا“در سطح مدیریت عالی متمرکز می شود ولی سازمان غیر رسمی در مخالفت با اهداف سازمانی تحت این شرایط بوجود می آید.
سیستم دو:در این سیستم ، مدیریت اعتماد و اطمینان کمی به زیر دستان می کند و تمام تصمیمات و تعیین هدفهای سازمان دررأس انجام می گیرد ، یعضی تصمیمات تجویز شده ای در سطوح پایین اتخاذ می شود .پاداشها و تنبیهات عملی یا بالقوه برای افزایش انگیزه کارکنان مورد استفاده قرار می گیرد .معمولا“ یک سازمان غیر رسمی تحت این شرایط تشکیل می شود ولی همیشه در مقابل هدفهای سازمانی مقاومت نمی کند.
سیستم سه:در این سیستم ، مدیریت اطمینان و اعتماد قابل توجه و نه کامل به زیر دستان دارد . در حالی که سیاستهای کلی Brod polky و تصمیمات عمومی در سطح مدیریت بالا اتخاذ می شود ولی به زیر دستان نیز اجازه داده می شود در سطوح پایین در موارد بسیار خاص تصمیم بگیرند.
ارتباط در سلسله مراتب سازمانی جریان داشته و از پاداشها و تنبیهات استفاده و تا حدودی مشارکت در تعیین اهداف سازمانی جهت ایجاد انگیزش استفاده می شود .سازمان غیر رسمی تحت این شرایط تشکیل و ممکن است اهداف سازمانی را تأیید و یا با آن مخالفت ورزد.
سیستم چهار : در این سیستم اعتـماد و اطمیـنان کامل نسبت به زیـر دستان ابراز می دارد با این که تصمیم گیری به طور وسیع در سراسر سازمان توزیع می گردد با وجود این ،سازمان از یک وحدت و یگانگی برخوردار است .ارتباط نه تنها در سلسله مراتب بالا و پایین سازمان جریان دارد بلکه در میان گروه ها و همکاران نیز جریان دارد .

کارکنان از طریق تعیین اهداف ،مشارکت در امور برقراری پاداشهای اقتصادی ،مشارکت در بهبود روشها و ارزیابی و پیشرفت کار در جهت اهداف سازمانی مورد انگیزش قرار می گیرند.در این سیستم تعامل بسیار دوستانه بین سرپرست - زیر دست Superier-Subordinat  وچود دارد . ویک درجه بالایی از اعتماد و اطمینان و مسؤلیت برای فرآیند کنترل در سطح سازمان به طور گسترده توزیع می گردد.
سازمان رسمی و غیر رسمی تحت این شرایط یکی است .تمام نیروهای اجتماعی نیز از رسیدن به اهداف سازمانی حمایت می کنند.
سبکهای مدیریت رالف ورایت ورونالدلیپیت:
وایت و لیپیت بر روی سه سبک مدیریتی با ویژگی های متمایز تأکید میکنند و سه سبک مشخص را معرفی می کنند:
1)سبک دستوری        Authoritarian
الف) تمامی سیاستها و خط مشی ها توسط مدیر تعیین می شود.
ب) مراحل فعالیتها ، تکنیکها ،و روشها توسط مدیر تعیین می شود .
ج) مدیر معمولا“ کار و وظایف خاصی برای هر یک از اعضاء تعیین می کند .
د) مدیر معمولا“ در ارزیابی فعالیتهای هر یک از اعضاء دوست دارد ترفیع و تنبیه به صورت فردی اعمال گردد و از دید گروه دور باشد مگر این که خواسته باشد به عمل خود حالت نمایشی بدهد .
 
سبک مردمی:                       Democratic
الف-خط مشی ها و سیاستها از طریق مباحثات گروهی تعیین شده و مور حمایت و تشویق مدیر قرارگیرد.
ب- تصمیم در موردفعالیتها به صورت گروهی اتخاذ شده و در صورت نیاز به راهنمایی های فنی ، مدیر راه حل هایی پیش نهاد می کند که از میان آنها راه حلی انتخاب می شود .
ج- اعضاء در انتخاب اینکه با چه کسی کار کنند آزاد هستند و اجازه تقسیم کار از بالا به گروه داده می شود.
د- مدیر در تمجید و انتقاد از فعالیتها های عضو واقع گراست و تلاش می کند که یک گروه منسجم بر پایة روحیة بالا ایجاد کند نه بر پپایة کار زیاد.
3)سبک بی قیدی                      Laissez-faire
الف- آزادی کامل برای گروه و افراد در تصمیم گیری با حداقل مشارکت مدیر فراهم است.
ب- منابع مختلف و مورد نیاز بدون اینکه اعضاء در تصمیم گیری مشارکت کنند توسط مدیر تهیه می شود .
ج- عدم انگیزش اعضای سازمان و عدم ارزیابی یا تنظیم وقایع مگر در موارد استثنائی .
در این سبک نقش مدیر در اداره سازمان از سبک یک تا سبک سه حالت نزولی پیدا می کند .به طوری که در سبک یک مدیر شدیدا“ اعضای سازمان را تحت سلطه و از نزدیک به آنها نظارت و کنترل دارد .ولی در سبک سه نقش مدیر تا حد یک فرد پشتیبانی کننده کاهش می یابد .
سبک های مدیریت جان کی همفیل             John K.Hemphill
یکی از تحقیقات مشهور که در مدارس انجام شده به نام تحقیق مدرسه وایت من  Whit Man School Study  شهرت دارد، در این تحقیق به هشت سبک مدیریتی اشاره شده است که رابرت جی اونز در کتاب رفتار سازمانی در مدارس  Robert G .Owens Organizational Behavior in School      HALL , INC , 1970

آنها را به ترتیب ذکر می کند :
1-سبک ارتباطی نزدیک   High communicatio stycle   
در این سبک مدیر در مواجه با مشکل به برقراری ارتباط با زیر دستان خئد می پردازد .
2- سبک مباحثه ای نزدیک   High complience stycle
در این سبک مدیر در اداره امور به مباحثه رودررو تأکید می کند
3- سبک توافقی بالا   High analysis stycle
برطبق این سبک مدیر تلاش می کند پیشنهادهای زیر دستان را عمل می کند
4- سبک تحلیل گری بالا   High analysis style    
در این سبک مدیر در تجزیه و تحلیل مشکلات اداری نسبت به دیگران تلاش بیشتری از خود نشان می دهد
5- سبک رابطه ای نزدیک   High relationship
این سبک به روابط نزدیک در سطح سازمانی به خصوص روابط نزدیک بین سرپرستان تأکید می کند.
6- سبک سازمان کاری بالا   High work-organization style
این سبک به اصولی اشاره می کند که نشاندهنده تأکید مدیر در سازماندهی و زمان بندی کار است.
7- سبک برون مداری   Outside-Orientation         
در این سبک مدیر به عوامل بیرون از مدرسه بیشتر از دیگر عوامل توجه دارد.
8- سبک هدایت کار  Workdirection
در این سبک مدیر بخش اعظم کار خود را راهنمایی دیگران می داند.
 
سبکهای مدیریت کنتزواودائل:
کنتز و اودائل در کتاب Essentials of Management اشاره دارد به اینکه تفکیک تئوریهای رهبری مشکل است با این وجود تعدادی از محققان برروی رفتار رهبران تمرکز نموده و سبکهای مدیریت را مبنای توانائی هدایت و چگونگی استفاده از قدرت مقام تقسیم کرده اند که عبارتند از :
1- سبک دستوری        Autcocratic
در این سبک مدیر دستور را صادر می کند و انتظار دارد از دستورش پیروی کنند.اوزیر دستانش رابر مبنای پاداش و تنبیه هدایت می کند.
2-سبک مردم گرا یا مشارکتی
در این سبک مدیر با زیر دستان در مورد تصمیمات وپیشنهادها به مشاوره می پردازد و مشارکت آنها را در امور مورد تشویق قرار می دهد.در این سبک مدیریت ،مدیر بدون هم فکری Concurrence با زیر دستان تصمیمی را اتخاذ نمی کند.
3- سبک رهبری با اعمال کمترین قدرت
در این سبک مدیر به زیر دستان خود درجه بالایی از آزادی را در اجرای عملیات می دهد در این سبک رهبران در تعیین اهداف و تعیین ابزارهای مناسب برای دستیابی به اهداف تعیین شده به زیر دستان خود وابسته هستند ،مدیر اهداف و ابزار عملیات را با نظر زیر دستان تعیین می کند،در واقع نقش خود را به عنوان یاری دهنده زیردستان تعریف می کند .
سبکهای مدیریت مطالعات میشیگان           Michigan
مرکز تحقیقیقاتی دانشگاه میشیگان در مطالعات رهبری دسته هایی از صفات خاصی را که به نظر می رسید به یکدیگر وابسته باشند مشخص کرده و سپس آنها را به شاخص های اثر بخش ربط دادند. دانشگاه میشیگان مطالعات رهبری خود را در سازمان های صنعتی و بازرگانی نظیر شرکتهای بیمه ، واحدهای تولیدی،بانکها، بیمارستانها و سازمانهای دولتی انجام داد.
معیارهای این مطالعات رضایت شغلی ، غیبت ،سوددهی و کارایی بودند.
نهایتا“ این مطالعات دو مفهوم را مشخص کردند که آنها را کارمند مدار و تولید مدار نامیدند. (هرسی و بلانچارد      ترجمه   علاقه بند ص75 )
رهبران تولید مدار به وظیفه یا کار اصلی و جنبه های فنی شغل تأکید داشتند.
...

بخشی از فهرست مطالب مقاله مدیریت در نظام آموزش

مقدمه
بیان مسئله:
اهمیت و ضرورت مسئله تحقیق:
فرضیه های تحقیق :
تعزیف مفاهیم و واژه گان :
مدیریت کار مدار:
نوع تحقیق:
خلاصه روش انجام تحقیق :
جامعه و نمونه آماری مورد پژوهش :
ابزار گرد آوری اطلاعات:
روشهای آماری تجزیه و تحلیل داده ها :
فصل دوم
ادبیات تحقیق
بخش اول :
بررسی و پیشینه پژوهش حاضر:
بخش دوم :
پیشینه مدیریت آموزشی:
ضرورت توجه به مدیریت آموزشی :
عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان :
بخش سوم :
سبکهای مدیریت

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت در نظام آموزش