فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات73
مقدمه
همیشه نماد و نمادگرایی از اصول اولیه رو کرد تاریخی انسان بسوی هنر بوده به گونهای که میتوان در ابتدایی ترین نمونههای هنری انسان ردپایی از نمادهای تعریف شده نزد انسان را مشاهده نمود انسان اولیه با قراردادن سمبلها و نشانههایی خاص توانست به زبانی مشترک دست یابد که همانا این زبان، زبان تصویر بود و انگیزه پیدایش خط نیز از همین نشانههای تصویر بوجود آمد انسان در سیر تاریخی خود آنچنان با مهارت توانست به عناصر نمادین دست یابد که مهمترین تحولات تاریخ از پیدایش عناصر نمادین و نوشتاری آغاز شد.
وی با خلاصه کردن عناصر تصویری آرام آرام توانست خط را اختراع نماید و این اولین گام انسان هنرمند در راه پر مخاطرهاش در مسیر تکامل بشری بود –اعتقاد و علاقه انسان همواره به آئین ها و روشهای گوناگون زندگی، از سوی دیگر همواره سبب ایجاد حرکاتی موزون و مشخص میگردید، انسان اولیه بر اساس آئینهایی که خویش به آنها دست یافته بود به پرستش عناصر طبیعی میپرداخت و برای حرکات و اعمال روزمره خویش نیز آئین و روشهایی را ابداع نمود که این آئینها در گذر زمان همراه با نهادها و عناصر تصویری نیز همراه شد.
برای مثال انسان در پرستش آتش همواره با حرکاتی موزون به دور آتش میچرخید و با استفاده از رنگهای طبیعی و با الهام از طبیعت و به کمک نهادها و نشانههای تجریدی ساخته دست خویش خود را آراسته مینمود و به گونهای آئینی تشکر خویش خود را آراسته مینمود و به گونهای آئینی تشکر خویش را از الهه آتش به جای میآورد- پس از رشد تفکر در انسان، وی توانست با الهام از این آئینها و روشها و با تحقیق راجع به زندگی گذشتگان تمامی این روشها را در هم آمیزد و به گونهای از هنر نمایش نزدیک شود و این آغازی بود برای حرکات نمایشی که احیا کننده آئینها و روشهای انسانهای گذشته بود.
اینک انسان قرن حاضر پس از گذر از تمام دغدغههای زندگی توانسته هنرهای متمایزی را پایه گذاری کند که هر یک ریشه در همان آئینها دارند 2-گونه از این هنرها که همواره با انسان همراه بودهاند-نقاشی و نمایش هستند.
در گذر تاریخی هنر نقاشی تا به امروز شاهد پیدایش رشته جدیدی هستیم که سر منشا آن صنعتی شدن و پیشرفتهای روز افزون انسان امروزی بود، این رشته همان گرافیک است که امروزه به خدمت انسان آمده و زبانی نو به نام زبان تصویر را ابداع نموده است.
در آغاز تحولات صنعتی ابداع فرایند لیتوگرافی اولین گامها در جهت تمایز گرافیک به عنوان هنری مستقل از نقاشی برداشته شد.
فرایند لیتوگرافی که در سال 1798 م آلویس سنه فلدر-اهل باواریا آن را به ثبت رساند، در سده نوزدهم به کمال رسید. در سالهای آغاز سده نوزدهم، لیتوگرافی با آثار هنرمندانی چون دلاکروا و دومیه رواج یافت- چاپ گران این فرایند را برای تهیه چاپهای سیاه و سفید از نقشههای برگههای نت و تصویر سازیهای جذاب یافتند. این چاپها سپس به شکل منفرد یا به صورت کتابهای صحافی شدهای فروخته شدند که متن آنها به روش برجسته چاپ شده بود.
هر چند چاپ برجسته فرایند انتخابی برای چاپ متن و گراوور سازیهای چوبی سیاه و سفید بود اما گرایش شدید به آن زمانی حاصل شد که این فرایند در چاپهای بیش از یک رنگ نیز وارد گردید. از سوی دیگر، لیتوگرافی به دلیل انطباق و تفکیکهای رنگ خود، که با سهولت نسبی و هزینه اندک انجام میشد، مطلوب واقع گردید.
در میانه سده نوزدهم، لیتوگرافی رنگی یا کرومولیتوگرافی با چاپهای لوکس و مجلل که در تهیه آنها تا سی و دو سنگ با رنگها و انگیزههای مختلف به کار رفته بود، بی نهایت رواج یافت. شاید چشمگیرترین نمونههای کرومولیتوگرافی پوسترهای تبلیغاتی یک و دو ورقی باشد که در نیمه دوم سده نوزدهم از روی سنگهای بزرگ لیتوگراف چاپ شدند.
از جمله معروفترین طراحان پوستر ژول شره، اوژن گراسه، تئوفیل استینلن، آلفونس موشا و هانری دو تولوزلوترک هنرمندان فرانسوی و پیشگامان عصر طلایی پوستر بودند.
مقدمه:
کودکی در عمق وجود همة ماست، و با چشمان اوست که همگی روزی به این عالم نگاه کرده ایم. با وجود این آنچنان از آن دور افتاده ایم که برای فهم نقاشی کودکان، نگاه کردن آن برایمان کافی نیست و باید آنها را مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار دهیم. نقاشی بیان کنندة احساسات و شخصیت کودکان است و باعث پرورش خلاقیت آنها می شود و تعادل فکری و روحی به آنها می دهد. از طرف دیگر تجزیه و تحلیل این نقاشی ها به والدین و مربیان امکان شناخت کودک و کمبودهای احتمالی او را فراهم می کند.(فراری 1382)
نقاشی کودکان نوعی گیرایی آنی دارند، آنها ساده و جذاب و سرشار از زندگی و هویت اند اما با نگاهی دقیق تر غالباً می توان در آنها جنبه هایی عجیب و حتی آشفته را مشاهده کرد. تحقیق در قلمرو نقاشی کودکان برای سالهای متمادی پیشرفت چندانی نکرد، اما در سالهای اخیر، دو دگرگونی عمده باعث آغاز مجدد پژوهش در این عرصه شده است اول دیدگاه طبیعی گرایانه جای خود را به بررسی های تجربی داده است، دوم اهمیت فرایند کشیدن تصویر که در سالهای اخیر موفق به درک آن شده ایم.(گلین، آنجل1380)
در بین فعالیتهای کودک، نقاشی فعالیتی است که از تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی تأثیر می پذیرد و به همین دلیل به مقیاسی وسیع در تشخیص روانی و روان درمانگری به کار گرفته می شود. مؤلفان متعدد مشاهدات بسیار گوناگون خود را دربارة مراحل تحول نقاشی کودکان بصورت خصیصه های اجمالی مرحله های پی در پی بیان کردهاند و می توان به اتکای مطالعات پیشرفته ای که از دهة 1950 تا دهة 1980 در این باره به عمل آمده اند خط تحول
نقاشی را اجمالاً بدست داد:
قبل از دو سالگی، از 2 تا 3 سالگی، از 3 سالگی از 5 تا 9 سالگی و از 9 تا 13 سالگی تقسیمات انجام شده است(کرمن، 1381)
از 5 تا 9 سالگی، شاهد مرحلة نسخه برداری یا بارپدیدآوری از شکل هندسی (به ترتیب از دایره، مربع، مثلث، لوزی، تا شکل های پیچیده تر) هستیم، یادگیری خط، تولید نقاشی هائی که عناصر مختلف در آنها متمایز گردیده اند، همراه با ترکیب طرحهای پایه با جزئیات بیش از پیش فزاینده از ویژگیهای این مرحله اند. در این مرحله، نقاشی های کودک دقیق ترند و در وسط صفحه بیشتر تمرکز می یابند.(کرمن، 1381)
در پرتو نقاشی یا ترسیم یک خانواده، کودکان آثاری پدید می آورند که با بررسی آنها، پدر و مادر، مربیان ، معلمان و پزشکان می توانند به سرعت به اندیشه ای دربارة تحول روانشناختی و ماهیت مشکلات احتمالی آنان دست یابند. روانشناسان بالینی در تحلیل و تفسیر این نقاشی ها از این نیز فراتر می روند، برای آنان، تست نقاشی در مجموعة تست هائی که بای کمک به تشخیص به کار می بندند، می توان تکیه گاه گرانبهائی قلمداد شود.(کرمن 1381)
عنوان صفحه
الف)فصل اول : طرح تحقیق (کلیات) 1
ب)فصل دوم : مروری بر ادبیات موضوع (Literature Review)28
ج)فصل سوم : آشنائی با قلمرو مکانی تحقیق (جامعه آماری) 43
د)فصل چهارم : روش تحقیق 45
هـ)فصل پنجم : یافته های تحقیق و تجزیه و تحلیل آنها 49
و)فصل ششم : خلاصه تحقیق و پیشنهادها 65
پیوستها 69
عنوان صفحه
فصل اول : 1-مقدمه 2
(کلیات)2-بیان مسئله 4
3-تاریخچه و سابقه موضوع 5
4-اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق 16
5-اهداف تحقیق 18
6-چهارچوب نظری تحقیق 20
7-مدل تحلیلی تحقیق 23
8-فرضیه های تحقیق24
9-روش تحقیق 27
10-قلمرو مکانی تحقیق 27
11-قلمرو زمانی تحقیق 27
12-روش نمونه گیری 27
13-ابزارهای گردآوری داده ها 27
14-روش تجزیه و تحلیل 27
فصل دوم : اطلاعاتی در خصوص پیشینة موضوع و تحقیقات انجام شده 28
(مروری بر ادبیات موضوع)
فصل سوم : آشنایی با قلمرو مکانی تحقیق 43
(قلمروی مکانی تحقیق)
فصل چهارم : آشنایی با روش تحقیق در این پایان نامه 45
(روش تحقیق)
فصل پنجم : تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق 49
(تجزیه و تحلیل)
فصل ششم : خلاصه تحقیق ، پیشنهادها و پیوستها 65
عنوان:
چیستی تقدس در نقاشی
استاد راهنما:
سرکار خانم سلیمی
دانشجویان :
فاطمه خلقتی
آذر حسنی
مقدمه
تلقی ما از « واقعیت » آن چیزی است که در اطرفمان می گذرد بی آنکه ما بعنوان نیروئی کارساز در شکل دادن آن مشارکت کنیم مثلا گردش زمین به دور خورشید از دیدگاه ما واقعیتی مسلم و بدیعی است چرا که بوسیله اراده طبیعت صورت می گیرد .
« نیروی استقلال آدمی در مواجهه با « واقعیت » اغلب مقهور روابط زنجیره ای علت و معلولی می شود و در نهایت راهی جز قبول آن به عنوان « واقعیت » اول (First Real) یا « بازتاب فیزیکی » هستی ندارد . اما این یک روی سکه است .آدمی آمیخته از دو جهان عظیم و پرانرژی است
« واقعیت » به ما می گوید که زمین به دور خویش وبه دور خورشید میگردد اما « واقعیت برتر» این پدیده را به مثابه یک سوال هستی شناسانه فلسفی مطرح می کند .
«آدمی موجود غریبی است که هر اینه در وجود خود مداقه کندبیشتر به این نکته پی می برد که « نشانی از خداوند را بر دوش می کشد » در طول تاریخ از ظهور بشرتاکنون همواره میلی برای کاوش رازهای جهان با انسان همراه بوده است و در این راه آنچه به آدمی نیرو می داده تاسیر تکامل عقلانی خویش را بپیماید اعتماد قلبی او به امکان وجود جهانی آرمانی و مطلوب و لو در ذهنش بوده است .
تمامی سعی بشر برای ارتقاء وضعیت نابسامان خود در مقابل اضمحلال (آنتروپی)طبیعی موقعیتش در جهان توسل به قدرت پیچیده و عظیمی است که در هر لحظه به دنبال رهیافت تازه ای برای کسب ایده آل ترین شرایط جهت تثبیت « هستی » او در جهان بوده است . این هستی شامل همه نیازهای بیولوژیکی و غیر آن نظیر وسوسه « کشف جهان دیگر » یا « پرسشهایی درباره ماهیت روح» نیز می شود .
این نیاز که جزء ذات آدمی است در فلسفه خلقت آدم بینهایت عمیق و دقیق تشریح شده و این آدمی که همه چیز داشته ، اشباع شده هیچ نیازی ودردی را احساس نمی کرد و همه لذتها و همه نعمتها در دسترسش بوده ، گفتند از آن میوه نخور اما به فریب شیطان تحریف شد و رفت و آن میوه را خورد و اولین انعکاسی که در او پیدا شده کاملا معلوم است که ان درخت چیست و بیخود مفسرین اسرائیلی و اسلامی می کوشند که نوع آن را تعیین کنند که انگور بوده یا گندم بوده یا چیزی دیگر . این معلوم است که در قرآن می گوید بعد از آن که میوه را خورد خدا به سراغشان آمد دید نیستند صدایشان زد دید نمی ایند ، گفتند ما از عریانی خود شرم داریم . خدا فهمید از ان درخت خورده اند یعنی قبلا عریانی خودشان را زشتی خودشان را ، وقاحت خودشان را ، وضع خودشان را که چگونه هستند ، حس نمی کردند . وبرای همین خوشبخت بودند و برای همین توی بهشت بودند . این میوه ، راست و صریح در تواره میوه بینایی و میوه اگاهی اعلام شده است و به همین صراحت هم در قرآن است و کاملا از متن هم پیدا است که این میوه ممنوع تا از حلقوم این آدم فرورفت بهشت در چشمش و در احساسش جهان خاکی پراز رنج ، صغیر و کم و کمتر از انسان و کمتر از نیاز انسان شد . این معنی سقوط و هبوط است ، بهشت عدن در روی زمین بوده است و همین زمین است و می بینیم الان و همیشه می بینیم که انسانها به میزانی که از آن میوه (آگاهی ) بیشتر خورده اند خود را در زمین در تنگنای بیشتر و با احساس کمبود بیشتر و به رنج بیشتر زیستن را و زندگی را حس می کنند و به میزانی که کمتر خورده اند آرامش را بیشتر دارند و از لذتها بیشتر لذت می برند واشباع می شوند و نیازهایشان زود با قرعه کشی بانک عمران رفع
می شود . آن نیاز بوده است که اگر « همه » بودن وهمه « وجود » در اختیار گرسنگی و عطش این روح قرار بگیرد باز احساس گرسنگی می کند یکی از اقوام ما مریض شده بود می گفت که من نشست کردم . گفتم چرا ؟ شش ماه استخدام شده بود و حقوقش ماهی 178 تومان یکجا آمده بود و همسایه ها اقوام ، او را چشم کرده بودند وکسی که این احساس را دارد چقدر دنیا را پر می بیند و تا چه حد همه نیازهایش بر آورد ه است واین است که می گویند در بهشت با یک صلوات هر چه را بخواهد در دست او قرار می گیرد . و از این سادهتر می شود . و حرف ازاین راست تر هست . حالا این ادمی که این میوه را خورد و این میوه یکبار خورده نشد و انسان همواره در حال خوردن آن میوه می باشد .چرا ممنوع ؟ زیرا از آن راحتی و اشباع و آسودگی و رفاه و خوشی آدم می افتد و بعد در دنیا کمبود احساس می کند . و دیوارهای هستی را برروی روحش تنگ حس می کند ورنج می برد . و جهان و این ماده به مقداری ندارد که اورا برای همیشه راضی نگهدارد . همیشه در حال رفتن در حال جستجو و تلاش و در حال و کار و انتظار است ، سیر نمی شود و هر کس از آن میوه می خورد و به خود آگاهی بیشتر می رسد نیاز بیشتر احساس می کند و عصیان یعنی این . چه کسی عصیان می کند ؟ خود آگاه عصیان می کند . عصیان در مقابل اراده خداوند . اراده خداوند چیه ؟ اراده خداوند قوانینی است که در تاریخ وجود دارد . اراده خداوند قوانینی است که در طبیعت وجود دارد . اراده خداوند قوانینی است که در قبیله و جامعه و اجتماع انسانی وجود دارد . قوانینی است که در فیزیولوژی و اندان من بعنوان یک بشر بعنوان یک موجود زنده در این جهان وجود دارد . پس اراده خداوند که به ما می گوید که از آن میوه نخور ، یعنی این چهار محیط و چهار جبر و چهار زنجیری که می گوید در جو بماند . به بینائی و خود آگاهی
می رسد که از جبر طبیعت و از جبر تاریخ و از جبر جامعه و جبر خویشتن رها شدم و همانست که هگل می گوید . اراده مطلق ، آزاد از بند نخستین بی نهایت ابتدا و همین حرف هگل است که عرفان ما بوده و همان حرف هگل است که مذهب ما می گوید که ما به سوی خدا باز می گردیم . و همین حرف است که می گوید در مذهب ما انسان را به صورت خویش آفریدیم و می گوید من او را جانشین خویش در روی زمین ساختم یعنی این انسان ، در کوشش خودش در رها شدن از بند طبیعت و قوانینی که طبیعت برای ساختمان او و در ساختمان او دخالت می دهد و در آن حال انسان دیگر یک حیوان ویک گیاه است و همچنین از زندان تاریخ نجات می دهد ،آنطوری که هیستوریسم می گوید یعنی هر کسی ساخته و پرداخته تاریخ خودش می باشد .
تمایل اندیشه آدمی برای آفرینش « واقعیت برتر » توسل به کشف و شهودی درونی است که احساسی از « وصل »و « ارتباط » با جهان هستی را به همراه دارد »
در مواجهه با این جهان راز آلودگی ادمی ناگزیر از پذیرش مشیت خداوندی است .
و کلمات چه بسیار حقیرند
آنجا که باید
کرنش کرد …
« یکی از توانمندترین ابزارهای اندیشگی بشر « ذهن » اوست . این نبرد که مثابه سرچشمه تمام آفرینش های انسان به شمار می رود از استعدادهای خاصی برخوردار است که « انسان » را از انواع دیگر فراورده های طبیعت تمایز می بخشد .
این استعداد ، توانایی آفریدن مفاهیمی است که به صورت عینی (objective) در طبیعت یافت نمی شوند به بیانی دیگر « ذهن » می تواند آن جهانی را به اندیشه انسان بیاورد که از « نظام» جهان بیرونی و عینی تبعیت نمی کند . این قابلیت « آفرینش خلاقه » یا آفرینش های ثانوی
(Duaism Creative) موجب می شود تا آدمی قادر شود جهان آرمانی خویش را در دل طبیعت بر پا سازد ، معیارهای عظیم و ریاضی وار ، آثار هنر بدیع و بی بدیل ابزارهای مدرن و پیشرفته و مهم تر از همه « باورهای نوین » و خلاقانه ذهنی که معادل های مادی ندارند »
انسان به کمک ذهن خویش می تواند از وقایع جهان عینی و پیرامون خود برداشت هایی داشته باشد اما برداشت را نباید به منزله ضبط یا تقلید و کپی انگاشت بلکه برداشت از جهان به معنی تجزیه و تحلیل و آفرینش دوباره آن در اندیشه آدمی است بدین ترتیب انسان به کمک پدیده های عالم کارگاه ذهن خود را فعال می کند و به باورهای درونی خویش تجسم می بخشد .
تولد مفاهیم عددی و محاسبات پیچیده ریاضی و هندسه و نیز تصاویر انتزاعی
( آبستره ) در نقاشی همگی محصول ذهن هستند .
محاسبات ریاضی و مفاهیم عددی و هندسه و نظایر آن به علت قدمت و کهنسالی که در میان بشر دارند به عنوان اموری عادی و قرار دادهایی همیشگی پذیرفته شده اند و عموما کاربردی بودنشان آنها را از خطر بی توجهی و عدم اعتماد انسان مصون نگه داشته است و شاید هم آنقدر تکرار شده اند که دیگر کسی خودش را برای درک و فهم عمقی و درونی آنها به زحمت نمی اندازد اما تصاویر آبستره نقاشی ، پس از حدود 1 قرن که از پیدایش آنها می گذرد هنوز مورد بی اعتمادی و عدم درک و توجه مخاطب قرار گرفته و گاهی عادلانه از سوی گروهی اتفاقی گذرا و بی ریشه و بی هدف به بیانی حرفه ای تر نوعی هنر صرفا تزئینی قلمداد می شوند .
هدف من جستجوی همین « ربط » بود و تلاشی برای پاسخگویی اولین سوالی که مخاطب با دیدن این آثار از خود می پرسد ، همه « این چیست » ؟ هایی که بی جواب مانده اند و اینکه هنرمندان در این بازیهای رنگی به دنبال چه چیزهایی بودند و ارمغان سالها تلاش وتفکر آنان چه بود . اعتقاد به کلمه افرینش و مفهوم هرگز ، اثر یک ذهن جستجو گر و خلاق را بیهوده نمی انگارد.
اما هنر عبارت است از : کوشش انسان برای برخوردار شدن از آنچه که باید باشد امانیست . بنابراین انسان که خودش را تنهامی یابد بوسیله هنر است که می خواهد براین زمین و اسمان و با آن اشیایی که با او متجانس نیستند ، با او بیگانه هستند ، رنگ آشنایی و تفاهم بزند تا آنرا درک کند1 . بنابراین یک کار هنر این است که بعد از آنکه انسان با آگاهی انسانی بیشتر گریز از طبیعت کرد و طبیعت را با خودش بیگانه دید و خودش را در طبیعت غریب یافت به کمکش می اید تا احساس غربت در او تخفیف پیدا کند
چکیده
حقیقت بواسطه هنر ( نقاشی ) یافت می شود و تقدس بخشی از بیان هنر است که در این تحقیق چکیده ای از تقدس ، هنر و نقاشی بررسی شده است .
در هر هنری می توان تقدس را یافت و رابطه تقدس در هنر و تقدس در نقاشی مورد بحث این پژوهش است . هنر بدون حقیقت معنا ندارد و در طول تاریخ هنرمندانی بودند که بعد از رسیدن به حقیقت هنر را یافتند.
این تحقیق شامل یک مقدمه و سه فصل می باشد مقدمه این تحقیق در مورد روح آدمی و واقعیت انسان و نیروی استقلال آن صحبت شده .
و در فصل اول تقدس ، تعریف آن و تقدس درهنر را بررسی کرده ام که ارتباط عقل و روح تقدس رامشخص می کند و خلاصه ای ازمتافیزیک توضیح داده شده . فصل دوم تعریفی از هنر را داریم و سپس در مورد احساسات مقدس انسان و بیان آن است . معرفت معنوی هنر مورد بررسی است .
دین و هنر معنوی نیز توضیح داده شده و این مبحث درمورد این می باشد که چه نوع هنری تقدس نامیده می شود در واقع هر اثری که عنوان دینی داشته باشد نمی توان گفت که این اثر تقدس دارد . و نمونه ای از آثار هنرمندانی چون : ال گر کو ، پیر و دلافرانچسکاویک اثر هنر اسپانیایی آمده . با این گونه نمونه های آثار بهتر می توان تشخیص داد که کدام نقاشی جزء هنر مقدس می باشد .
فصل سوم این تحقیق به نقاشی اختصاص داده شده که تقدس در نقاشی مورد بررسی است و معنای تقدس در نقاشی تقدس رنگ در نقاشی و چندی از اثار تقدس دار چون پیکاسو ، پل کله ، کاندینسکی ، موندریان را می توان دید.
بخش اول
تقدس
فصل 1: تعریف تقدس و روحانیت در هنر
ابتدا عقل را مورد بررسی قرار میدهیم و ارتباط عقل و وحی.
پنج صفت برای حقیقت عقل ذکر میشود که در اجسام مادی به چشم نمی خورد.
خلاصه عقل را به دو بخش کلی و جزئی تقسیم میکنند و مولانا در دو بیت آن را توضیح داده:
عقل دو عقل است عقل مکسبی که در آموزی تو در مکتب حسبی
عقل دیگر بخشش یزدان بود چشمه آن در میان جان بود
تقدس نوعی متافیزیک میباشد.
متا به معنی (بعد) و یا فرا و فیزیک به معنی طبیعت یا سرشت است، بنابراین «متافیزیک» به معنی بعد از طبیعت و آن لفظی است یونانی و اولین بار این کلمه برای کتاب دوم ارسطو بکار رفته است، کتاب اول ارسطو مربوط به «فیزیک» بود و از این جهت کتاب دیگر او «متافیزیک» یعنی کتاب بعد از «فیزیک» نامیده شده است و چون ارسطو در این کتاب از مسایل مربوط به خدا، آسمان و امور درونی روح و ذات صحبت کرده بود این شد که این لفظ بعداً برای این قبیل مسایل معمول گشت. مسایل فراسرشتی مخصوصاً در قرون وسطی منحصراً مربوط به مسایل آسمانی و خدایی بود و بعداً دوره باز زایش و روشنی افکار به این طرف، مسائلی که منحصراً در فلسفه مورد بحث قرار گرفت جزء مسایل فراسرشت محسوب گردید،به عبارت دیگر میتوان گفت، پاسخ غالب مسایل فلسفی به عهده فراسرشت محول شده است پس مسایل فلسفی بدین ترتیب در زمرة مسایل فراسرشت میباشد با این تفاوت که بعضی از مسایل فراسرشت خالص همیشه در پرتو فلسفه باقی خواهد ماند و از حدود مسایل علمی خارج خواهد بود. از قبیل مسایل مربوط به ذات و الهیات و غیره … این قبیل مسایل را کانت بکلی از حیطة فلسفی خارج کرده است و آنها را بعهده مسائل فراسرشت خالص واگذار می نماید، و بحث دربارة آنها را بی نتیجه می شمارد و برخی دیگر را که جنبه عملی میتواند داشته باشد و به درد زندگی و سعادت انسانی می خورد کار فلسفه می داند، اکنون با تمام اشکالاتی که برای تعریف هنر وجود دارد سعی می کنیم آنرا تعریف کنیم و بعد از قول فلاسفه و دانشمندان در تایید نظرات خود شاهد بیاوریم یعنی آنچه را که ما قبلا ادعا می کنیم بعدا بوسیله آنها تایید می نماییم.
فصل 2: تقدس در هنر
هنگامیکه پیغمبر (ص) مکه را فتح کرد، نخست به ساحت مقدس آن قدم نهاد و سوار بر شتر طواف کعبه را بجا میآورد. اعراب مشرک دور و بر کعبه را با کمربندی از سیصد و شصت بت که هر یک به یک روز سال قمری اختصاص داشت، پوشانده بودند. حضرت پیغمبر در حالی که این بتها را با عصای خود لمس می کرد، یکی را پس از دیگری واژگون می ساخت و در عین حال این آیه قرآنی را تلاوت می فرمود: «بگو ای پیغمبر که حق آمده و باطل نابود شده است، همانا باطل نابود شدنی است» (سورة اسراء آیه 33) پس از آن کلید کعبه را به وی دادند و او وارد کعبه شد. دیوارهای داخلی کعبه با نقاشیهایی که یک هنرمند بیزانسی، به دستور متولیان مشرک کعبه، رسم کرده بود، تزیین یافته بود. آنها صحنه هائی از زندگی حضرت ابراهیم و برخی از آداب و رسوم مشرکان را نشان می داند. همچنین تصویری از حضرت مریم و فرزند او عیسی (ع) دیده می شد. در حالیکه حضرت محمد این شمایل حضرت مریم را با دو دست محکم نگهداشته بود، دستور داد تا همه پیکرهای دیگر نابود شود. شمایل حضرت مریم بعداً در یکی از آتش سوزیهای کعبه ویران شده و این حکایت نمایشگر معنا و مفهوم آن چیزی است که به غلط «شمایل شکنی اسلامی» نامیده میشود و بهتر است آن را عدم گرایش به شمایل نگاری بنامیم. اگر کعبه قلب انسان باشد، بتهایی که در آن هستند نمودار امیال و شهواتی است که قلب را احاطه کرده اند و عایق و مانعی در راه خداوند هستند. منع و تحریم شمایل نگاری در اسلام به معنی دقیق کلمه فقط در مورد تصویر ذات الهی صدق میکند. بنابراین اسلام از این جهت همان وجهه نظر شریعت موسی و یا بطور دقیق تر، توحید ابراهیمی را که اسلام خود را احیا کننده و مجدد آن میداند دارد.
مقایسه وقوف اسلام نسبت به پیکره ها و تماثیل، با موقف کلیسای ارتدکس یونان، آمرزنده است. چنانکه می دانیم کلیسای روم شرقی یک بحران شمایل شکنی را پشت سر گذاشت و شاید در این امر اسلام در آن بی تأثیر نبود. کلیسا مسلماً مجبور شد تا تعریف نقش تمثیل مقدس یا شمایل را از نو مورد مطالعه قرار دهد. هفتمین شورای کلیسا در تایید پیروزی ستایشگران تصویرهای مقدس، تصمیم خود را با کلمات زیر موجه ساخت:
«خداوند در ذات خویش ورای هر گونه توصیف و تصویر ممکن است ولی از آنجا که کلمه الهی طبیعت انسانی بخود گرفت و آنرا با آمیختن با جمال الهی به صورت الهی خود باز گردانید و با آن وحدت یافت، خداوند را میتوان و باید از طریق صورت انسانی عیسی مسیح ستایش کرد.»
این گفتار چیزی بیش از بکار بردن عقیده تجسم و تجسد الهی نیست و نشان میدهد که تا چه حد این نحوه تلقی از اشیا با وجهه نظر اسلام تفاوت دارد. با وجود این هر دو نظرگاه از لحاظ قول به طبیعت الهی انسان وجه مشترکی دارد. برای قوم آریا مانند ایرانیان و نیز برای مغولان، صور ترسیمی، برای بیان هنر آن چنان طبیعی است که نمی توانند آنها را نادیده بگیرند. ولی نکوهش هنرمندانی که در صدد تقلید از آثار خالق هستند، با وجود این به قوت خود باقی است زیرا هنر تمثیلی اسلامی همیشه از طبیعت گرایی پرهیز کرده است. علت اینکه نگارگری ایرانی از
چشم اندازهایی که در انسان توهم فضای سه بعدی را ایجاد میکند. استفاده نکرده و یا از ترسیم بدن انسان به صورت سایه روشن اجتناب ورزیده است، صرفاً ساده لوحی و یا جهان نسبت به روش ها و وسایل بصری نبوده است. به همین نحو پیکر تراشی جانوران که گاهی در عالم اسلام با آنها روبرو می شویم هرگز از حدود نوعی سبک قراردادی تجاوز نکرده است و نتیجه کار آنرا نمیتوان محتملاً با موجودات زنده و ذی روح اشتباه کرد.
ماحصل این پرسش که آیا هنر تصویری در اسلام ممنوع است یا جایز، این است که هنر تصویری میتواند به خوبی در جهان بینی اسلامی تلفیق شود به شرط آنکه حدود صحیح خود را فراموش نکند ولی با وجود این باز هم نقش پیرامونی خواهد داشت و مستقیماً در اقتصاد معنوی اسلام سهمی ندارد. ولی عدم گرایش به شمایل نگاری در اسلام، دو جنبه دارد: از یک سو ضامن و موید عظمت ازلی انسانی است و وجود آدمی که در صورت خداوند آفریده شده است نمی یابد مورد تقلید قرار گیرد، و همچنین یک اثر هنری که ضرورتاً محدود و یک جانبه است، نباید حق او را غصب کند. از سوی دیگر هیچ چیزی که حتی به شیوه نسبی و گذرا بتواند به شکل نوعی «بت» درآید، نباید میان انسان و حضور نامرئی خداوند عایق و مانعی ایجاد کند. در اسلام آنچه هر چیز دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد، شهادت «لااله الا الله» است.
تصویر شماره (1) نمونه نقاشی داخل کعبه است برشی که از کعبه خورده نشان میدهد که نقاشی داخل خانه خدا در کدام قسمت قرار دارد.
در این پاور پوینت جامع و کامل به تفسیر نقاشی کودکان و بزرگسالان پرداخته شده است و تموم اشکال موجود در نقاشی را بررسی کرده است و شما با یک نقاشی ساده هم میتوانید شخصیت خود و هم شخصیت طرف مقابل را بشناسید.
104 ص
نقاشی کودکان نوعی گیرایی آنی دارد، آنها ساده و جذاب و سرشار از زندگی و هویتاند. با نگاهی دقیقتر میتوان جنبههایی عجیب و حتی آشفته را مشاهده کرد.
امروزه تمام روانشناسان تجربی متقاعد شدهاند که رفتارهای گوناگون کودک دردورانهای مختلف پرورشش چه به صورت غریزی و چه به صورت اکتسابی همانند دورانی که کودک رفتاریساده ذاتی و پاپیچیده و همبسته دارد، بستگی کاملی به تحولات ارثی و رشد نظامهای مغزی نیز مثل خواب و رویا به کودک امکان میدهد تا اطلاعات و الهاماتی را که از دنیای بیرون کسب میکند از هم جدا سازد و سپس آنها را دوباره تنظیم کند در نقاشی همانند خواب و رویا، کودک خود را از ممنوعیتهایی رها میسازد و با مادر حالتی ناخودآگاهانه درباره مسائل کشفیات و دلهرههایش صحبت میکند به همین دلیل اگر آموزش نقاشی به کودکان از سنین پایینتر با تمرین کپی کردن آغاز شود اشتباه بزرگی را مرتکب شدهایم.
این نکته در درجه اول شاید به این علت باشد که هنوز درباره اهمیت و ارزش شکهای نوشتاری کودکان و خط خطی کردن در و دیوار که تقریباَ از سالهای اول زندگی همراه کودک است بررسی و تحلیل درستی انجان نگرفته است.
قرآن کریم که مقام تجلی است و کتاب عشق، خداوند را نقاشی میخواند: (هوا.. الخاق الباری، المعصور له الاسماء الحسنی) آیه 24 سوره الحشر
و انجیل مقدس که مقام تجسم و کتاب محبت است، خداوند را کلمه میخواند که تجسم مییابد، (و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد)انجیل یوحنا، باب اول.
به همین سبب نقش و نقاشی در دامن کلیسا پرورش مییابد و تصاویر در سیر دگرگونی خودش دارای بعد میشود اما تصویر؛ نخستین وسیله انتقال آوا و اندیشه انسانهاست. تصویر، مادر و منشا خط است، انسانهای اولیه خواستهها و دانستهها را با تصویر (هیروگلیف) منتقل میساختند و با تصویر درصدد برآوردن نیازهای اولیه خود بر میآمدند و با این حرکت تحول عظیم در مسایل اجتماعی، اقتصادی و حیات فرهنگی بشر بوجود آوردند، شاید این از اسرار آفرینش است که کودکان نیز پیش از آنکه به نوشتن بپردازند و سواد بیاموزند. با تصویر آشنا هستند و در یک روانکاوی سنجیده میتوان خواستهها و ماورای فکری آنها را از تصویرهای ابتدایی که بر کاغذ نقش میکنند، در این فرافکنیهای ابتدایی و الهامی که شفافترازجمشه و روشنتر از آیینه صیقلی است، دریافت نمود، آشنایی کودک با تصویر و ترسیم آن مانند انسانهای نخستین و تشابهائی که این دو از لحاظ ذهنی و آگاهی و … با هم دارند، حکایت از پاکی و قداست و الهامی بودنتصویر کودک دارد وقتی در نخستین حرکات انسان اولیه با تمام تکنیک پیشرفته و تکنولوژی پیچیده، عصر مدرنیته و بسا مدرن به هنگام تولد و تا طی سالهای آغاز زندگی و ورود به جامعه تحول یافته، همان انسان اولیه است، بااکثریت مشخصات آن، اگر نقاشیهای ابتدایی انسانهای نخستین را با تصویرهای اولیه کودکان امروز از لحاظ ساختار و جرا بررسی کنیم در مییابیم که هر چند تصاویر از خواستهها و ارتباطات و نیازهای بشری حکایت دارد، اما نیازهای یکسانی است به دور از تاریکی و اهریمنی.
به قول مولانای رومی:
چون که با کودک سر و کارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
(مولوی)
در این تحقیق به بررسی خلاقیت در نقاشی کودکان 6-3 در تهران پرداخت شده و برای این تحقیق که شامل 5 فصل است از نقاشی کودکان و مصاحبه با آنها و علاوه بر آن از مطالعات و تحقیقات کتابخانهای و استفاده از منابع موجود استفاده شده است.
محتوای هر فصل عبارت است از
فصل اول: شامل مقدمهای بر تحقیق، بیان مسئله، اهمیت عملی و نظری پژوهش، فرضیههای تحصین یا پرسشهای پژوهش و هدفهای تحقیق میباشد.
فصل دوم: شامل مقدمه و پیشینه تحقیق
فصل سوم: شامل روش تحقیق
فصل چهارم: شامل یافتههای تحقیق
فصل پنجم: شامل؛ تجزیه و تحلیل و بحث و نتیجهگیری نهایی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
فصل دوم
2-1- وابستگی من و تکامل کودکان
2-2- بررسی سیر تکامل نقاشی کودکان
2-3- موضوع نقاشی کودک
2-4- نقاشی خانواده
2-5- زیبایی شناسی و تاثیرات روانی رنگها
فصل سوم
3-1- تعریف مفاهیم
3-2- روش تحقیق
فصل چهارم
4-1- یافتههای تحقیق
4-2- نقاشیهای کودکان
فصل پنجم
5-1- تجزیه و تحلیل یافتهها
5-2- نتیجهگیری
منابع و مأخذ