دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
1-آل جلایر :بغداد
(حدود 84-730/82-1330)
هر نوع ارزیابی از هنر نگارگری کهن ایران را باید با گزارش دوست محمد شروع کرد که در سال 951/1544 آلبومی برای ابراهیم میرزا شاهزاده صفوی ترتیب داد و مقئمه ای بر آن نگاشت ؛این آلبوم امروزه در موزه کتابخانه توپ قاپی در استانبول (2154.ﻫ)محفوظ است . خود دوست محمد برای مدتی نقاش ثابت دربار شاه طهماسب بود و در تهیه صفحات پایانی شاهنامه هاتن ارشد (روچیلد سابق) دست داشت . بنابراین وی یکی از صاحبان سنن سینه به سینه ای هنر نگار گری بوده که از نسلی به نسل دیگر نقاشان درباری مکتقل می شده است و از اینجاست که گزارش و گفته های وی از اعتماد و اطمینان
ویژه ای برخوردار است . او درباره نقاشانی که از نظر زمانی چندان فاصله با هاگارث( )و سرجاشوا رینولدز ( )نقاشان انگلیسی نداشت و با توجه به تاریخ طولانی هنر مقطع وسیعی را در بر نمی گرفت.
دوست محمد پس از یک مقدمه افسانه گونه که در آن هنر نقاشی را به دانیال نبی نسبت داده و سپس به مانی و شاپور در دوره ساسانی پرداخته ، به بررسی نقاشی سده عشتم / چهاردهم همت گماشته است:
«هنر نقاشی تا سلطنت ابوسعید (34-717/34-1317) در کشور ختا ودر دیار فرنگ شکوفا شد . سپس استاد احمد موسوی صنعت نقتشی را از پدرش آموخت و حجاب از چهره نقاشی بر گرفت و نوعی از آن را که تا به زمان ما ادامه یافته ،بوجود آورد . ابوسعید نامه ،کلیله و دمنه و معراجنامه که به وسیله مولانا عبدالله مثنی برداری شده ، از رشحه قلم این نقاش است؛ و تاریخ چنگیز که در کتابخانه سلطان حسین میرزا (912-872/1506-1468) موجود است نیز از آثار اوست...دز میان شاگردان استاد احمد موسوی ،یکی استاد شمس الدین بود که هنر خود را در زمان سلطان اویس (75-757/74 – 1356) یاد گرفت از آثار او شاهنامه ای بود که خواجه امیر علی آنرا مثنی برداری کرده است . هنگامی که سلطان اویس در گذشت ،شمس الدین برای ارباب دیگری کار نکرد . خواجه عبدالحی شاگرد شمس الدین ،در وضع فلاکت باری می زیست ولی شمس الدین او را از این وضع نجات داد و به تعلیم او پرداخت . عبداحی در زمان سلطنت سلطان احمد بغدادی (812-784 / 1410-1382) بر همه پیشی گرفت . او نقاشی را به سلطان تعلیم داد وسلطان یک موضوع قلم سیاهی از ابوسعید نامه پرداخت . زمانیکه سپاه ظفر نمون تیمور بغداد را فتح کرد (791/1389) تیمور عبدالحی را به خدمت گرفت و وی را همراه خود به سمرقند برد . خواجه عبدالحی در سمرقند در گذشت .پس از مرگ او همه استادان از آثار او تقلید کردند . یکی دیگر از شاگردان شمس الدین ،استاد جنید بغدادی بود »
بعید نیست که دست کم پاره ای از نسخ خطی فوق الذکر باقی مانده باشد . مرحوم اریک شرویدر () همه این مسائل را در مقاله استادانه ای در مجله () بررسی کرده و نتیجه گیریهای او بسیار استوار و محکم و قابل قبول به نظر می رسد . او درباره دوست محمد می گوید :«آنچه از این دوره در دست داریم همانهایی است که گزارش وی با اعتماد کامل موید آنست. لذا دلیلی ندارد که درباره گزارش وی چون چرا بکنیم و یا در مورد داوریهای او تردید روا داریم.» با فلسفه اوخامی ()که شرویدر مقاله خود را با آن آغاز کرده، به هویت های زیر می توان اشاره کرد :
الف : آثار احمد موسوی
1- ابوسعیدنامه . تا کنون به قطع شناخته نشده است ، اما احتمال دارد که بعضی از صحنه های جنگ و سایر نگاره های تاریخی و آلبوم های استانبول و برلین از آن تقلید شده است .
2-کلیله و دمنه . مجموعه استادانه ای از نگاره های آلبوم شماره 1422.ف در کتابخانه دانشگاه استانبول (نگاره شماره یک)
3- معراج نامه . مجموعه از نگاره های آلبوم بهرام میرزا (2154.ﻫ)در کتابخانه توپ قاپی .
4- تاریخ چنگیز. شبیه ابوسعید نامه فوق الذکر است .
تعدادی دیگر از نگاره های آلبوم های توپ قاپی منسوب به احمد موسوی است و بایستی در این زمینه در نظر گرفته شود.
ب: آثار شمس الدین
شاه نامه ای که خواجه امیر علی از روی آن مثنی برداری کرده است . شرویدر نتیجه می گیرد که نگاره ای این شاهنامه شبیه نگاره های شاهنامه دموت() است ،ولی در آلبوم های توپ قاپی تعدادی از نگاره های مستقل شاهنامه وجود دارد که از نظر تاریخ و سبک شبیه هم است .
ج: آثار عید الحی
یک نگاره تراز اول (آلبوم شماره 2154.ﻫ و ب.2. ف توپ قاپی) که جوان خوابیده ای را نشان می دهد و فرشتگان به دیدار او آمده اند . انتساب این نگاره و سایر نگاره های آلبوم بهرام میرزا به عبدالحی از روی گزارش دوست محمد است که خوش نویسی ظیف قرن دهم / شانزدهم در داخل قاببندیهای تذهیب شده ،همراه است . وی این نگاره ها را طوری انتخاب کرده که گزارش تاریخی اش را تصوید سازد و از اینجاست که این انتساب را باید با اطمینان و اعتماد کامل پذیرفت .
د : آل جنید
مجموعه برجسته ای ازنگاره هایی که اشعار و دیوان خواجوی کرمانی را به تصویر کشیده و در نسخ خطی شماره18113اد کتابخانه بریتانیا به تاریخ 798/1396 موجود است (به مطالب زیر رجوع کنید) .
و اما با توجه به گزارش دوست محمد و نقاشیهای باقیمانده مرتبط بدان ، تصویر کلی نگارگری ایران در دوره شکل گیری خود چه بود ؟بدیهی است که آغاز مطلوب و مساعد آن و پیشرفت سریع اش در نتیجه حمایت سلسله آل جلایر بوده و طبق گزارش دوست محمد و همه شاهان این سلسله تعلق خاطری ویژه به نگار گری داشته اند (البته تیمور یک استثنا است ) . در این دوره پایتخت آل جلایر ، بغداد بود . از طرف دیگر علت دیکر پیشرفت سریع نگار گری ایران ، نبوغ هنری احمد موسی بوده است . نگاره ای کلیله و دمنه اودر میان نگاره های دیگر ایران و در تاریخ نگار گری آن از درخشندگی و پیچیدگی خاصی برخوردار است . توجه ویژه نگارگران نسل های بعدی ایران به نگاره های احمد موسی از نقطه ای با شکوه ( در حدود دوره دوست محمد ) معلوم می شود که نگاره های اصلی او را با زیبا ئی و امانت کامل باز نمایی کرده است ؛این نسخه مثنی برداری شده در کتابخانه دولتی رامپور هند محفوظ است. آن حس وحالی که احمد موسی با آن « نقاب از چهره نقاشی به یک سو نهاد و نوعی از نقاشی را بوجود آورد که تا به روز گار ما ( منظور روزگار دخست محمد ) رواج دارد » از نقایسه نگاره های کلیله و دمنه و معراجنامه وی با نگاره های آثار نسل پیشین نظیر نسخ خطی مرگان بستی یری() از سال 695/1295 و رشیدالدین در لندن و ادینبورو(705/1306و714/1314 ، نگاه کنید به کتاب شناسی کامل رشیدالدین) معلوم می شود . در ان نگاره ها عناصر چینی و بیگانه جذب و با دقت تمام هضم شده است ؛ تکنیک آن بسیار گسترش و صیقل یافته است؛ طراحی آن به طرز با شکوهی پر احساس و حس پذیر گردیده و هیچ یک از توانائیهای سابق خود را از دست نداده ؛ رنگ پردازی آن ، غنی و موزون و همساز شده است ؛و ترکیب بندیها ابعاد تازه و وسیع تری پدا کرده است .
سبکی را که احمد موسی به شاگردانش القاء کرد یک چنین شکوه و عظمت داشت و به گفته شرویدر ما باید در لابلای برگهای پراکنده شاهنامه سترگ دموت به دنبال آثار آنها باشیم. دموت دلال کعروف این نسخه از شاهنامه را در سالهای نخستین قرن بیستم از ایران به دست آورد و این دوره ، دوره ای بود که تعدادی از نسخ خطی کتابخانه سلطنتی ایران وارد بازارهای غربی شده بود . مارتین می نوسد (در کتاب نسخه های خطی نظامی در کتابخانه شاه ایران ، وینه، 1927 م . ص8 ) هنگامی که محمد علی شاه در تنگنای مالی قرار گرفت این نسخه های نفیس را به زنان خود بخشید تا با فروختن آنها عطر لباس برای خود تهیه کنند ؛ مارتین گزارش فراموش نشدنی از دیدار صبحگاهی خود با یک نفر تاجر ارمنی نیمه عریان در اتاق زیر شیروانی یکی از هتل های وا رفته پاریس ارائه می دهد که در طی آن یکی از زیباترین نسخ سلطنتی صفوی را از چمدان کهنه و پاره اوره ای بیرون آورده است. دموت شاهنامه خود را به موزه هنری متروپولیتن در نیویورک ارائه اما قیمت بسیار بالا بود و پیشنهاد رد شد ( گو اینکه امروزه حتی برای یکی از نگاره های کوچک باز پرداخته و یا صدمه دیده این مجموعه چیزی پرداخت نشده است ). پس از آن ، نگاره های شاهنامه بالاجبار کنده و بطور جداگانه در جاهای مختلف پراکنده شد . روشن است که برای نگار گری این نسخه از چندین نقاش استفاده کرده اند و تکمیل این نسخه سترگ دست کم ده سال یا بیشتر طول کشیده است . برخی از نگاره ها یادآور سبک متقدم رشیدیه است و احتمالا از آثار هنرمند سالخورده ای است که یک نسل قبل تربیت شده است .اما بیشتر نگاره ها با سبک توسعه یافته ای کار شده که به وسیله احمد موسی به اوج رسیده است . تاثیری که این نگاره ها دارند بسیار شدید ، وسیعغ و جسورانه است ؛ لباسها و نوع پیکره های انسانی آْن دقیقا مغولی است و تاثیرات چینی به خصوص در جزئیات منظره پردازی هنوز به چشم می خورد . شرویدر ، سچوکین() و سایر پژوهشگران ، این نگاره ها را از آثار قلمی تعدادی از هنرمندان بیشتر فرضی دانسته اند؛در اینجا بدون اینکه جزئیات این انتسابها و اسناد را پیگیری کنیم ( که هیچگونه هم خوانی با هم ندارند ) بهترین نگاره های این نسخه را نظیر نگاره بهرام گور و اژدها سوارگان آهنی اسکندر از آن شمس الدین می دانیم . نسخه شاهنامه ای که در اختیار دموت است ، نسخه کامل آن نیست و احتمال آن می رود که تعدادی از نگاره های شاهنامه موجود در آلبوم توپ قاپی با همان سبک و سیاق ، اصلا از آن شاهنامه دموت باشد که احتمالا آنرا کامل می کرده است .
2-آل اینجو :شیراز
(54-725/53-1325)
در اینجا بحث مان را ادامه می دهیم و به گروهی دیگر از نگاره ها که در شهر جنوبی ایران ،شیراز، تولید شده است ، توجه می کنیم . در میان خاندان های محلی که پس از فرو پاشی تدریجی امپراتوری ایلخانی به استقلال واقعی رسیدند ،خاندان اینجو بود که از سال 725/1325 تا سال 754/1353 در شیراز حکومت کرد . مرحوم دکتر سچوکین در اثر پیشرو خود تحت عنوان ()(1936م.) توانست بر اساس اهدائیه یکی از نسخ خطی مورد بحث ، گروهی از نسخ خطی را به این خاندان نسبت دهد و نگاره های آنها با سبک خشن ، و شتابزده ای که یاد آور هنر عامیانه است ، اجرا شده است . این نگاره ها (شماره 3و4)
عموما در اندازه های کوچک و قالب افقی است و پیکره های ْنها بد قواره و ابنیه و عناصر منظره پردازی ، ناپخته و خامد ستانه ،و در یک زمینه ساده قرمز و یا زرد است . پیکره ها معمولا سطح واحدی را اشغال کرده اند و نمود آن اغلب شبیه نمود آثاری است که دز سبک نگاره های یک قرن قبل بین النهرین به