قلب بندی : word
تعداد صفات : 10
در این مقاله مسئولیت پزشک را از دو جنبه کیفری و مدنی مورد بحث قرار می دهیم و هدف این است که روشن کنیم آیا مسئولیت پزشک منوط به اثبات تقصیر او است یا فراتر از آن نیز می رود؟ و دیگر اینکه آیا پزشکی که به قصد احسان فردی را معالجه می نماید ولی به عللی آن فرد جان خود را از دست می دهد ضامن است مطلقاً در همه موارد یا در بعض موارد ضامن است؟ و یا اینکه در مورد پزشک کلاً قاعده احسان – که مسقط ضمان است – را جاری کنیم؟ بدین معنی پزشک محسن است و بر طبق آیه شریفه «ماعلی المحسنین من سبیل» ضمانی بر او نیست. و چنانچه قائل به ضمان شویم در واقع بوی اسائه شده است «هل جزاء الاحسان إلا الاحسان» جهت روشن شدن مطلب کنکاشی پیرامون مسئولیت پزشکی در ابعاد مختلف لازم است.
مسئولیت (مدنی و کیفری) پزشک
سید محمد موسوی بجنوردی
در این مقاله مسئولیت پزشک را از دو جنبه کیفری و مدنی مورد بحث قرار می دهیم و هدف این است که روشن کنیم آیا مسئولیت پزشک منوط به اثبات تقصیر او است یا فراتر از آن نیز می رود؟ و دیگر اینکه آیا پزشکی که به قصد احسان فردی را معالجه می نماید ولی به عللی آن فرد جان خود را از دست می دهد ضامن است مطلقاً در همه موارد یا در بعض موارد ضامن است؟ و یا اینکه در مورد پزشک کلاً قاعده احسان – که مسقط ضمان است – را جاری کنیم؟ بدین معنی پزشک محسن است و بر طبق آیه شریفه «ماعلی المحسنین من سبیل» ضمانی بر او نیست. و چنانچه قائل به ضمان شویم در واقع بوی اسائه شده است «هل جزاء الاحسان إلا الاحسان» جهت روشن شدن مطلب کنکاشی پیرامون مسئولیت پزشکی در ابعاد مختلف لازم است.
مسئولیت پزشکی
آیا در موردی که پزشک بطور مستقیم باعث تلف جان یا مال بیمار می شود باید او را ضامن دانست هر چند در عالم پزشکی خطائی مرتکب نشده باشد؟
تمیز اتلاف در مواردی که پزشک تمام السبب را ایجاد می کند، به ویژه در امر پزشکی دشوار است. بطور معمول، رابطه مستقیم بین تلف و اقدام پزشک در جراحی ها بیشتر عینیت می یابد. بر همین اساس ماده 26 قانون دیات تدوین شده است (1) که مؤدای این ماده مطابق نظر مشهور فقهاء عظام است، و قید «اگر چه ماهر بوده باشد» در پایان ماده نشان می دهد که بکار بردن مهارتهای متعارف در امور پزشکی نیز او را از مسئولیت نمی رهاند. برخلاف نظر ابن ادریس (قده) که می فرماید: پزشک آگاه و محتاط و مأذون را ضامن نمی داند.
بنابراین، جراح زیبائی که بین بیمار را قطع می کند ضامن است. زیان دیده تنها باید وقع فعل و انتساب آن را به پزشک جراح ثابت کند و هیچ گونه نیازی به اثبات خطای جراح ندارد. و گروهی از فقهاء (2) اذن بیمار را سبب از بین رفتن ضمان می دانند، بدین معنی عملی که از نظر شرعی مجاز باشد ضمان ندارد، و مشهور فقهاء اذن را ناظر به مداوا می دانند نه اتلاف.
این معنی در مورد دامپزشک نیز وجود دارد، چنانکه در ماده 27 قانون دیات می فرماید: هر گاه بیطار و دامپزشک گرچه متخصص باشد در معالجه حیوانی، هر چند با اذن صاحب او باشد، موجب خسارت شود ضامن است، مگر اینکه قبل از درمان از صاحب حیوان برائت حاصل نماید.
علیهذا اگر اثبات کند که احتیاطهای لازم و آنچه دانش پزشکی امروز در اختیار جراح نهاده است، بکار برده است، می تواند رابطه علیت بین کار او و تلف را دچار تردید یا منتفی کند و آن را منسوب به طبیعت بیمار و نقص دانش پزشکی سازد. همچنین اکراه، و گاه غرور و وقوع حوادث پیش بینی نشده و احتراذ ناپذیر مانند زلزله و آتش سوزی – نیز رابطه میان فعل پزشک و ورود خسارت را قطع می کند.
از نظر اجتماعی، مسئول شناختن پزشک درباره زیان ناشی از اقدامی که او در چارچوب دانش زمان خود داده است. قدرت ابتکار و شکوفائی استعداد را از او می گیرد و دانش پزشکی را در مرز درمان های مرسوم و بی ضرر متوقف می سازد. از بعد اخلاقی نیز، چگونه می توان جزای احسان و نیکی را به بدی داد، و از انسانی که همه کوشش و دانش پزشکی خود را در راه درمان بیمار بکار برده است خسارت گرفت؟ و این معنی برخلاف حکم عقل عملی است «هل جزاء الاحسان إالاالاحسان» ضامن دانستن محسن بحکم عقلاء بماهم عقلاء نباید، «ما علی المحسنین من سبیل» بملاک شکر منعم و جزو آراء محموده است، و قهراً قاعدهملازمه جاری می شود.
به تعبیر دیگر، می توان به طور شکل اول ثابت کرد که پزشک ضامن نیست، پزشک محسن است، و محسن بطور کلی ضامن نیست، پس پزشک ضامن نیست.
از یک سو، هرگاه این مسئولیت منوط به اثبات تقصیر پزشک باشد، تعصبهای صنفی و پیچیدگی تحقیق و عدم وجود دانش تام و کامل مانع از آن می شود که این دعوی به نتیجهمطلوب برسد.
بنابراین در فرض تسبیب محتمل است، همینکه رابطه میان اقدام پزشک وورود خسارت ثابت شود، برای مسئول شناختن او کافی است، مگر اینکه پزشک دلایل و مدارکی ارائه نماید مبنی بر اینکه علت ورود ضرر و خسارت امری خارج از توان او باشد.
دیدگاه فقه شیعه در مورد مسئولیت پزشکی
محل اختلاف بین فقهاء عظام زمانی است که مریض یا اولیائش اذن در علاج داده باشند و در صورت عدم حصول اذن اختلافی در وجوب ضمان نیست.
همچنانکه زمانی که پزشک از بیمار برائت بگیرد عدم وجوب ضمان مجمع علیه است.
کنکاشی پیرامون اذن و برائت نسبت به ضمان پزشک
الف- در صورتیکه پزشک مباشر در علاج باشد بدون حصول اذن، فقهاء عظام قائل به ضمان شدند مستنداً به قاعده اتلاف.
تعداد صفحه :8
پروژه کارآفرینی مطب پزشک
در زیر به مختصری ازعناوین و چکیده آنچه شما در این فایل دریافت می کنید اشاره شده است
بخش اول
بانک های اطلاعاتی
بخش دوم
بانک اطلا عاتی SQL
بخش سوم
اشنایی با دلفی
مقد مه:
هدف از تولید این نرم افزار اتوماسیون کردن یک مطب می باشد که این امر فوائد زیادی دارد که عبارتند از:
به منظور کسب و جمع آوری اطلاعات به چند مطب پزشک و از جمله چند کلینیک مراجعه شد و اطلاعات مورد نیاز برای پیاده سازی این پروژه جمع آوری شد. در ادامه و برای تکمیل اطلاعات به پایان نامه های ارائه شده در این رابطه مراجعه شد.
پیاده سازی پروژه به زبان Delphi است و بانک اطلاعاتی مورد استفاده در پروژه تحت SQL server 2000 است.
نکته: فایلی که دریافت میکنید جدیدترین و کاملترین نسخه موجود از گزارش کارآفرینی می باشد.
این فایل شامل : صفحه نخست ، فهرست مطالب و متن اصلی می باشد که با فرمت ( word ) در اختیار شما قرار می گیرد.
(فایل قابل ویرایش است )
تعداد صفحات : 45
در فصلهای پیشین برخی از کمکهای احتمالی جامعه شناسی به پزشکی را شرح دادیم: شناخت اهمیت عوامل اجتماعی در تندرستی و بیماری را میتوان به شناخت عوامل سنتیتر زیست شناختی افزود و آنها را تکمیل کرد و این به نوبه خود دارای اهمیت بسیار است. اما، گونهای از تحلیل جامعه شناختی وجود دارد که با قائل شدن تمایزی روشن میان عوامل اجتماعی و زیست شناختی به مخالفت برمیخیزد. مبنای این دومین رویکرد جامعه شناسانه، به زبان ساده این است که از آنجا که هر گونه شناختی از جهان طبیعی در متن چارچوب اجتماعی معینی پدید میآید، پس این شناخت کم و بیش مهر و نشان خاص خاستگاه خود را بر خود دارد. مثال گویا در این مورد نظریه تکامل انواع داروین است، که گونههای طبقه بندی شده گوناگون و رقابت دائمی این گونه ها را در بر میگیرد. با نگاهی به تاریخ میتوان دریافت که این نظریه در هیچ جامعهای مگر جامعه سرمایه داری و طبقاتی انگلستان دوران ملکه ویکتوریا نمیتوانست پدید آید.
فصلهای بعد که ماهیت بیماری و نقش پزشک را به عنوان پدیدههایی اجتماعی بررسی میکنند، این رویکرد جامعه شناختی را (که غالباً تاویل اجتماعی واقعیت[1] نامیده شده است) در مورد پزشکی به کار خواهد برد (برگر[2] و لاکمن[3]، 1967).
تعریف بیماری
در هر تعریفی از سلامت، مفهوم بیماری نقش مهمی بازی میکند. اما اگر تعریفهای سلامت متضمن قضاوتهایی هم از جانب پزشک و هم از جانب بیمار و آشکارا در بر دارنده ملاکهایی اجتماعی از قبیل معنی تندرستی و سلامت است، شناخت ماهیت و ویژگیهای بیماری مختص حرفه پزشکی است و معمولاً با استفاده از اصطلاحات زیست شناسی بیان میشود. بیمار میگوید که ناخوش است، اما پزشک تعیین میکند که آیا وی بیمار است یا نه. با وجود این گرچه پزشکان به ندرت در توصیف ویژگیهای بیماریهای خاص دچار مشکل میشوند، در تعریف این که بیماری واقعاً و عملاً به چه مفهوم است مشکلاتی وجود دارد.
یکی از شیوههای موجود عبارت اسست از تجزیه بیماری به اجزا متشکله آن: ناخوشی[4]. اما ناخوشی تعریف بیماری را به شدت وابسته به بیمار میکند و با مفهوم عامیانه بیماری مترادف میشود. این تعریف به لحاظ این که از سه عامل چشم میپوشد، رضایت بخش نیست:
برای فردی که خود را بیمار حس یا فرض میکند، فهمیدن ماهیت حال او و دادن معنایی به آن برای او کافی نیست: باید در پی مداوا باشد. ملاقات با پزشک و طلب درمان لحظه بسیار حساسی در زندگی بیمار است. برای پزشکان نیز، رابطه با بیماران مسئله مهمی را پیش پای آنان میگذارد و میتوان تضور کرد که خود بیش از پیش به این موضوع توجه دارند. این توجه ممکن است کاملاً به خود جامه عمل بپوشد به این معنی که اگر پزشک بخواهد بیمار به دستورهایش عمل کند باید به دیدگاههای او توجه نماید. از طرف دیگر پزشکان میدانند که دلیل اصلی نارضایتی مراجعین به بخشهای مختلف پزشکی که در بررسیهای متعددی به آن اشاره شده است. «ارتباط» ناقص بین بیماران و مداواگران است.
با وجود این، برای بعضیها، توجه به این مسئله مقوله دیگری است. در سال 1927، یک پزشک امریکایی به نام دکتر فرانسیس پی بادی[1] اظهار میداشت که تعداد زیادی از بیماران از آلامی رنج میبرند که نمیتوان دلایل عضوی برای آنها پیدا کرد. تنها حس رابطه پزشک معالج با بیمار، توجه دقیق به حرفهای او، میتواند ماهیت اغتشاشات هیجانی را که موجب ناراحتی او شدهاند، مشخص بدارد. چندین دهه بعد، روانکاو انگلیسی میکائل بالینت[2] این موضوع را تایید میکند و بعدها نظریه اینگونه تاثیر درمانی را بر پایه آنچه «دارو- پزشک» مینامد، انتشار میدهد. این نظریه به ما میگوید شنیدن حرفهای بیمار و توجه به آن میتواند مانند دارو شفابخش باشد.
با وجود این، به عقیده جامعه شناسان، رابطه بین پزشک و بیمار نمییابد منحصراً به روانشناسی ختم شود. ملاقات این دو شخصیت تنها ملاقات دو نفر نیست. این برخورد، بیماران و اطرافیان آنها را که به گروههای اجتماعی مختلف تعلق دارند، در برابر اعضای «حرفهای» قرار میدهد که پایگاه بسیار ویژهای در جامعه دارد. روباط آنها روابط گروههای مختلف با تخصصها، جهت گیریها، حیثیتها و توانمندیهای مختلف است. پس این روابط در چارچوب روابط ساختاری جامعه کلی قابل بررسی است. از آنجا که این روابط ارزشهای اجتماعی مهمی مانند سلامتی و دانش را همزمان مطرح میکنند. در عرض دهههای اخیر از طرف جامعه شناسان مورد توجه بسیار قرار گرفته و موجب نظریه پردازیهایی شدهاند که به الگوهای بسیار متناقضی انجامیده است.