کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

درباره ی تعلیم و تربیت و انتخاب معلم

اختصاصی از کوشا فایل درباره ی تعلیم و تربیت و انتخاب معلم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

نظر شخصیت هادرباره ی تعلیم و تربیت و انتخاب معلماستاد جلاالدین همایی : معلم، یعنی کسی که برای معلمی خلق شده و شایستگی این شغل مقدس و لیاقت این مقام و منزلت عالی را داشته باشد، بسیار گرانبها و عزیزالوجود است.چنین نیست که هر کس ایامی چند درس خواند و خط و سوادی به هم رسانید، یا دست بالا به مقام اجتهاد قدیم یا دکترای جدید هم رسید، واقعاً شایسته ایفاء وظیفه و شغل خطیر معلمی باشد.استاد در تاریخ 5/5/1345 در یک سخنرانی اظهار داشته اند : حدود 35 سال پیش مقاله ای تحت عنوان « هر خواننده ای داننده و هر داننده ای آموزند نیست » برای مجله تعلیم و تربیت نوشتم، از آن زمان تاکنون، روز به روز بر تجربه من افزوده شده است اکنون هم از بن دندان می گویم، « هر کس درس می خواند، عالم حقیقی نمی شود و هر عالمی هم از عهده کار معلمی بر نمی آید از صدها دانشجو، جز عده قلیلی واقعاً عالم نمی شود و از صدها عالم نیز غیر از معدودی واحد شرایط معلم حقیقی نیستند. » درست فهمیدن مطالب، هضم شدن معانی در روح، قوه تعبیر و حسن تقریر، قدرت خلاقه بیانات خطا بی جهت تقریب و تأثیر مطالب در ذهن دانش آموزان و دانشجویان، با رعایت این شرط که « هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد »، حِلم و بردباری، درست کرداری و راست گفتاری حسن شفقت و دلسوزی و مهربانی، مراعات شیوه دلالت و هدایت و بالجمله داشتن عواطف پدری نسبت به دانش آموز و دانشجو و امثال اینها از شرایط معلم واقعی است.دکتر علی اکبر سیاسی : برای آنکه معلم، از نظر جسمی و روحی تربیت هماهنگ داشته باشد و برای انجام وظیفه آماده شود، باید حداقل به مدت 2 سال شبانه روز زیر نظر کارشناسان خبره قرار گیرد، و حتی الامکان د راین مدت از تماس با محیط بیرون و خارج از مرکز تربیت معلم خوداری نماید.در بعضی از کشورهای پیشرفته دوره دانشسراهای شبانه روزی دورانی چهار سال است. شایسته است، این روش را تعقیب کنیم، و به معلمان آینده جامعه خود پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک را بیاموزیم و ترتیبی بدهیم که محیط آموزشی ایشان در سطح بسیار والا قرار گیرد. بطور یقین وقتی محدودیت های موجود از نظر امکانات مادی و وسایل آزمایشگاه و ابزارکار هر رشته و سایر تجهیزات، برطرف شد شاهد رشد و شکوفایی اندیشه خواهیم بود. دانشجو حداقل باید در دانشسرای عالی برای مدت 3 سال دوره ببیند.برای دانشسرا باید بهترین دانش آموزان را بصورت ورودی انتخاب و گزینش کنیم و این وظائف رؤسای نواحی و مناطق آموزش و پرورش می باشد. معلم دانشسرا علاوه بر مراتب فضل و دانش و بهره داشتن از علوم تربیتی باید از نظر فضایل اخلاقی بین همکاران و همگنان ممتاز باشد.بر همین اساس « در قانون معلم » داوطلبان ورود به دانشسرا ها مورد تشویق و حمایت جدی قرار می گرفتند، و نیز برای معلمان این مراکز امتیازات ویژه ای در نظر می گرفتند. از نظر من، معلم در مقابل کار پرزحمت خود پاداش مادی ناچیزی دریافت می کند، اما چیزهای دیگری دریافت می کند که جنبه مادی ندارد و کسانی که در مشاغل دیگری کارمی کننداز دریافت آن محروم می باشندوآن عبارتست از: 1 – معلم کسری درآمد خود را با لذات معنوی جبران می کند، زیرا لذتی بالاتر از آن وجود ندارد که انسان بتواند شخصیت و تکوین منش افراد را سامان دهد. و این کار معلم است. لذتی که معلم از آدم سازی، یعنی باز کردن چشم و گوش کودکان و جوانان و آشنا ساختن ایشان به رموز علم و پرورش قوای عقلی و اخلاقی آن ها می برد، بیشتر از لذتی است که مهند س و معمار از ساختن یک بنای تازه یا ادیب و صنعتگر از ایجاد یک اثر ادبی و صنعتی می برد.2 – معلم هر قد جلوتر می رود بیشتر به نواقص علمی خود پی می برد و علاقه مند است که نواقص وجود خود را رفع کند و کمالات اخلاقی و علمی را درک کند و در حرفه معلمی می تواند به این هدف دست یابد.3 – معلم به تدریج این عقیده را پیدا می کند که هیچ کاری پر مغز تر از کارهای علمی نیست و اگر عادت به مطالعه کرده باشد، به هیچ قیمتی کار خود را با کارهای اداری که از نظرش ماشین وار جلوه می کند، عوض نخواهد کرد.اگر این اصول را قبول کنیم تنها کار دستگاه آموزش و پرورش آن استکه با تدابیر ویژه ای بتوانند عده ای از جوانان علاقه مند، با هوش و مستعد را به مراکز تربیت معلم جذب نماید. زیرا می دانیم وقتی وارد مدرسه شدند و آن تربیت ویژه و عشق به معلمی را آموختند، و شروع به کار معلمی کردند، دیگر از معلمی دست نخواهند کشید.


دانلود با لینک مستقیم


درباره ی تعلیم و تربیت و انتخاب معلم

تحقیق درباره ی بخارا در ماورالنهر 223ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره ی بخارا در ماورالنهر 223ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 238

 

واحه ی کهن

«اریستوبولیس رودی را که از سغدیانا می گذرد پولی تیمتوس ( گرانبها از همه ) می نامد و این نام را مقدونیها وضع کرده اند .»

«بخارا از بلاد شرقی قبه ی اسلام است ودر میان آن نواحی به مثابت مدینة السلام ،‌سواد آن به بیاض نور علما و فقها آراسته ،‌و اطراف آن به طرف معالی پیراسته ،‌و از قدیم باز در هر قرنی مجمع نحاریر علماء هر دین آن روزگار بوده است ؛ و اشتقاق بخارا از بخار است که به لغت مغان مجمع علم باشد و این لفظ به لغت بت پرستان ایغور وختای نزدیک است که معابد ایشان که موضع بتان است بخار گویند و در وقت وضع نام شهر بمجکث بوده است .»جوینی مورخ ایرانی در حدود سال 1260(657ه ق)، سالها بعد از آنکه مغولها بخارا را فتح وغارت کرده بوده چنین می نوشت .عصر طلایی شهر سپری شده بود اما بخارا هرگز اهمیت خود را حتی تاپایان امپراتوری تزاری در 1918 میلادی نیز از دست نداد .

آسیای مرکزی همواره برای غربیان دارای جاذبه بوده ،‌و شهرهای سمرقند و بخارا درآن سرزمین واحه ها وبیابانها چون یک جفت گوهر می درخشیدند .قومی که در سرزمینهای پر آب پوشیده از جنگل زیست می کنند از اعجاب و حقشناسی کسانی که از ریگزارها بهشت کوچکی به وجود آورده اند و زندگیی سپنجی بر قطعه زمین مشروبی ایجاد کرده اند و همواره در برابر طبیعت حالت دفاع به خود گرفته اند ،‌چیزی نمی دانند. زیرا در آسیای مرکزی خط فاصل میان استپ و زمین مزروع همان لب آب حیات بخش است ،‌و واحه ها در نظر اقوام بیابانگر در مقایسه با بیابانهای نامهربان باید بهشت جلوه کرده باشد .

مردم آسیا ،‌چنانچه از تحقیقات باستانشناسی برمی آید،‌در ادوار اولیه ی زندگی خویش ،‌ظاهراً‌ از تپه ها به دره های حاصلخیز رودخانه ها سرازیر شده اند. در همان تپه ها بود که آنان زراعت و ساختن خانه و مسکن را آموخته بودند. یکی از این دره ها در آسیای مرکزی دره ی رود زرافشان بود که از فلات پامیر ،‌مشهور به «بام دنیا» ، به سوی ریگزارهای بیابان قزل قوم جاری می شود .

در واحه ی کنونی بخارا مساکن متعلق به عصر حجر قدیم کشف نشده است .از این امر نباید چنین نتیجه گرفت که این سرزمین در آن عصر مسکون نبوده است ،‌ بلکه فقط باید چنین نتیجه گیری کرد که تا کنون از آن آثاری به دست نیامده است . چون بسیاری از لایه های مساکن در واحه های مشروب و مزروع هموار فراهم آمده اند فقط با حفریات عمیق می توان امیدوار بود که آثاری از ادوار ما قبل تاریخ به دست آید. چون در این ناحیه نیز مثل نقاط دیگر آسیای مرکزی ابزاری از عصر حجر قدیم کشف شده ،‌بنابراین می توان پذیرفت که مساکن باستانی نیز در واحه ی بخارا وجود دارد . وجود اشیاء چندی از عصر مفرغ دلیل بروجود مساکنی از هزاره ی دوم پیش از میلاد است ‌، اما هنوز پژوهش و کاوش کافی که تصویری از دوران ماقبل تاریخ بخارا به دست دهد ،‌به عمل نیامده است . بنابراین باید به تاریخ اخیر این سرزمین اکتفا کنیم و تاریخ قدیمتر آن را ره محققین ادوار ما قبل تاریخ واگذاریم .

آسیای مرکزی از هنگامی وارد صحنه ی تاریخ گردید که کورش کبیر امپراطوری پهناور هخامنشی را تأسیس کرد . معهذا نام واحه ی بخارا نه در کتیبه ی بیستون داریوش آمده و نه هرودوت آن را جزء ساتراپ نشینهای تابع امپراتوری ایران ذکر کرده است . در اوستا ،‌کتاب دینی زرتشتیان ،‌نیز ذکری از ناحیه ی بخارا به میان نیامده و لذا می توان چنین فرض کرد که بخارا در آن زمان جزء ساتراپ نشین سغدایانا ،‌ که نامش در همه ی مآخذ فوق الذکر آمده ،‌محسوب می شده است . مورخین دوره ی اسکندر کبیر نیزاطلاعاتی دراین باب نمی دهند. تنها مطلبی که آرین و کوینتوس کورتیوس ذکر کرده اند آن است که بر ساحل سفلای رود پولی تیمتوس . یا زرافشان ،‌پیش از آنکه این رود در ریگزارهای فرو رود ،‌یا،‌ ظاهراً‌ در دوره ای ،وارد دریاچه ای گردد که بطلمیوس دریاچه ی آمویه نامیده ،‌مساکن بسیاری وجود داشته است . مدارک باستانشناسی نیز ،‌با وجود غیر مکفی بودنشان ،‌وجود مجاری آبیاری و مساکنی را که مربوط به دوره ای بسیار قدیمتر از آمدن اسکندر کبیر است در واحه ی بخارا تأیید می کند ،‌ متأسفانه هیچ گونه مآخذ ادبی مربوط به این دوره ی پیش به دست ما نرسیده است .

گرچه مدرکی در دست نداریم ،‌ظاهراً محتمل به نظر می رسد که واحه ی بخارا به دولت یونانی باکتریا که توسط مهاجرین یونانی و پادگانهای اسکندر و نخستین پادشاهان سلوکی در شرق ایران تأسیس گردید ،‌منضم شد . در عین حال که شاهانی چون یوثیدموس ،دمتریوس ،‌و دیگران ظاهراً‌ بر تمام سرزمین سغدیانا نظارت مستقیم داشتند ، احتمال کلی می رود که واحه های چندی در آسیای مرکزی خود مختاری خود را حتی در دوره ی دولت اسماً یونانی باکتریا نیز حفظ کردند .کشف سکه های یونانی باکتریایی درآسیای مرکزی دلیل بر حکومت مستقیم نمی تواند باشد .از طرف دیگر شکی نیست که نفوذ فرهنگ هلنیستی بسیار شدید بود . مجسمه ها و نقاشیهایی که در محلهایی چون ایرتام نزدیک ترمذ، بنجیک ،‌ و ورخشه (یا فرخشه )‌ به دست آمده گواه نفوذ عظیم هنر یونانی در آسیای مرکزی در طول دو قرن پیش از میلاد است .ظاهراً‌ فرهنگ یونانی به موازات نفوذ در آسیای مرکزی در شمالغرب هند نیز نفوذ می یافت ، و همین امر بود که منجر به تشکیل مکتب قندهاری هنر بودایی گردید.

در قرن دوم پیش از میلاد طوایف بیابانگرد شرق اقصی سرزمینهای واقع میان آمودریا (جیحون) و سیر دریا(سیحون)‌ را مورد تاخت و تاز قرار دادند ،‌و ظاهراً‌ در واحه ی بخارا سکنی گزیدند و جمعیت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی بخارا در ماورالنهر 223ص

تحقیق درمورد تاریخچه زمین 6ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درمورد تاریخچه زمین 6ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

تعطیل های عیدنوروزرادرکتاب علوم بخش تاریخچه ی زمین جمع اوری کرده و نوشته ام .زمین شناسان با استفاده ازاثاری که درسنگها وجود دارد اطلاعات زیادی درباره ی گذشته ی زمین جمع اوری می کنند.

ان ها با مطالعه ی سنگ های رسوبی درباره ی اب وهوای گذشته ی زمین محل دریاهاوخشکیهاونوع گیاهان وجانورانی که زمانی روی زمین زندگی می کرده وامروزه از بین رفته اند اطلاعاتی به دست اورده اند.

سرگذشت زمین

مطالعه درباره ی گذشته ی زمین بسیار شبیه به مطالعه در تاریخ ملت هاست.کسی که می خواهدتاریخ تمدن هاوملت ها را مطالعه کند باید شواهد زیادی درباره ی حوادث

گذشته جمع اوری کند.در مطالعه ی تاریخچه ی زمین نیز دانشمندان بایدنظیرهمان کار را انجام بدهند.بیش تر این شواهد از لایه های سنگهای رسوبی و فسیل های درون انها بدست می اید.سنگ های رسوبی معمولا به صورت موازی در روی هم انباشته می شوند و مانند ورق های کتاب اند .در یک سری لایه از جنس سنگ های رسوبی اصولا به لایه های زیرین قدیمی تر از لایه های بالایی هستند اما در صورتی که سنگ های چین خورده باشند نمی توانیم اصل بالا را درست بدانیم و برای تعیین وضعیت گذشته ی انها باید به دنبال شواهد دیگری بگردیم .

فسیل:درگذشته جانداران فراوانی بر روی زمین زندگی می کردند.برخی از ان ها در زمان ما وجود ندارد.

فسیل یعنی به اثاری که در جانداران بسیارقدیمی در سنگها باقیمانده است فسیل/سنگواره/می گویند.

از میان جانداران گذشته فقط تعداد بسیار کمی به صورت فسیل درامده اند جاندارانی که دارای اعضای نرم و فاقداسکلت سخت داخلی یا خارخی بوده اند در برابر عوامل مخرب طبیعی مقاومتی نداشته وپس از مرگ درمجاورت هوا یا زیر اب تجزیه می گردیده یا خوراک جانداران دیگرشده وبدون ان که ازخوداثری به جای گذارند از بین رفته اند .

در میان جانداران گذشته ی زمین انهایی که دارای اعضای سخت مانند استخان دندان صدف کیتین یا بافت چوبی

می باشند .امکان فسیل شدنشان وجود داشته است.این جانداران باید بلا فاصله پس از مرگ در محلی قرار گیرند تا در معرض تجزیه و فسادقرارنگیرند.

مکان هایی برای فسیل شدن

برای فسیل شدن محیط های رسوبی مانند دریا ها ودریاچه ها مناسب تر از سایر مناطق اند .

در این مناطق رسوب گذاری شدیداست وبقایای جانداران به وسیله ی روسوبات بهتر مدفومن وپوشیده می شود .

هم چنین این مناطق -به علت شرایط منا سب حیات جانداران متنوعی داردکه تعدادشان نیز زیاد است.به همین علت در ان جا امکان فسیل شدن بیشتر فراهم می شود .

در خشکی ها نیز گاهی فسیل به وجود می اید ولی تعداد ان ها نسبت فسیل هایی که در دریا ها تشکیل شده اند بسیار ناچیز است. یخچال غار طوفان های شن و ماسه شیره های گیاهی مواد نفتی وخاکستر های اتش فشانی شرایطی را به وجود می اورند که جانوران یا گیاهان قبل از فساد وتجزیه همه یا قسمتی از جسد ان ها سالم بماند.

استفاده از فسیل ها.

برخی از فسیل هامانندزغال سنگ ونفت –که به ان ها سوخت های فسیلی هم گفته میشود-به طور مستقیم درتامین انرژی وبرخی موادکاربرده فراوان دارد .از سایر فسیل ها نیز برای تعیین محل بعضی از مواد معدنی استفاده میگردد.فسیل ها در تشخیص اب هوای گذشته نیز قابل استفاده اند.

به کمک فسیل ها می توان اطلاعاتی درباره ی خشکی ها –دریا ها- دریاچه ها-بیابان ها...به دست اورد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد تاریخچه زمین 6ص

اندیشه ی هایدگر در باب معماری

اختصاصی از کوشا فایل اندیشه ی هایدگر در باب معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

اندیشه ی هایدگر در باب معماری‎ –‎‏( کریستین نوربرگ شولتز)‏‎

هایدگر هیچ متنی در باب معماری از خود به جا نگذاشته است . با وجود این ، معماری نقش مهمی در فلسفه ی او دارد .مفهوم هستی – در – عالم (being- hn- the- world) او به محیط ساخته ی دست بشر اشاره دارد ، و زمانی که او از "شاعرانه زیستن " (dwelling poetically) سخن می گوید ، صریحا به هنر ساختن باز می گردد . بنابراین ، تاویلی از اندیشه هایدگر درباره ی معماری شامل بخشی از تفسیر ما از فلسفه ی او می شود . چنین تاویلی در عین حال امکان دارد به ما در فهم بهتر مشکلات پیچیده ی محیطی عصرمان یاری بخشد .

او در مقاله ی خود با عنوان " سرچشمه ی اثر هنری " (The origin of the work of art ) مثال مهمی از معماری آورده است که ما می توانیم آن را نقطه ی اغاز پژوهش هایمان قرار دهیم . در عبارت مورد بحث می نویسد : « یک اثر معماری ، مثلا یک معبد یونانی ، چیزی را به تصویر نمی کشد . این بنا صرفا آنجا در میان صخره – دره ای پر شکن و شکاف ایستاده است . بنای معبد سایه ی خدا را در میان گرفته است ، در این پوشیدگی و خفا می گذارد تا سایه ی خدا از میان ستونهای تالار روباز در حریم مقدس محوطه ی اطراف منتشر شود . به واسطه ی معبد ، خدا در معبد حضور می یابد . حضور خدا ، فی نفسه ، گستره و محدوده ی ان محوطه ، به مثابه حریمی مقدس ، است . اما معبد و حریم آن در فضای بی کران اطراف پراکنده و محو نمی شوند . بنای معبد وحدت آن مدارها و نسبت هایی را فراهم می اورد که در آنها ولادت و مرگ ، مصیبت و نعمت ، نصرت و ذلت ، استقامت و انحطاط و صورت و مسیر سرنوشت آدمیان رقم می خورد . گستره ی قلمروی این روابط ، همانا عالم این قوم تاریخی است . برآمده از این عالم و در متن آن ، این قوم ، برای انجام دادن رسالت خود ، به خود باز می اید .

« بنای معبد ، ایتاده در آنجا ، بر تخت سنگین صخره منزل می کند . این استقرار سیاهی شالوده ی بی شکل و بی نیاز صخره را از اعماق بیرون می کشد . بنای استوار معبد ، ایستاده در آنجا ، در برابر تازیانه های توفان سینه سپر کرده و این گونه قدرت قهار او را عیان می کند . برق و فروغ سنگ ها را گویند از فضل خورشید است ، اما ف از سنگ و صخره است که روشنی روز، گردون آسمان و ظلمت شب رخ می نماید . قامت بلند و استوار معبد ، جامه ی نامریی هوا را جلوه گر می سازد . بنیان خلل ناپذیر معبد ، پیشاروی افت و خیز امواج دریا ، چون کوه ایستاده و از قبل سکون این یک ، جوش و خروش آن یک نمایان می شود و نیز درخت و چمن ، گاو و عقاب ، مار و زنجره ریخت و پیکر خاص خود را یافته و بدین سان همانگونه که هستند ظاهر می شوند . نفس این بر آمدن و بالیدن را ، در کل ، یونانیان از دیرباز فوزیس (phusis ) می نامیدند .این لفظ در عین حال چیزی را روشن می سازد که انسان در متن آن و بر پایه ی آن باشیدن خود را پی می ریزد . ما این بستر را زمین می نامیم . اینجا مراد از زمین نه آن توده جرم رسوبی و نه آن سیاره ی موضوع بحث ستاره شناسی است . زمین آن چیزی است که بالندگی هر آنچه بالنده است به مثابه بالنده در آن پناه می گیرد . در ذات هر بالنده ای ، زمین به مثابه مامن حضور دارد .

« معبد ایستاده در آنجا ، عالمی را می گشاید و در همان حال آن را به روی زمین می نشاند ، و به این طریق ، زمین به عنوان سرزمین اجدادی ما ، وطن مالوف ما ، ظهور می کند . اما هرگز انسان ها و حیوانات ، گیاهان و چیزها ، همچون برابر نهاده های تغییر ناپذیر ، پیش دست و شناخته شده نیستند که برای معبد ، که خود آن نیز روزی به جمع حاضران در آنجا پیوسته است ، محیط مناسبی را فراهم آورند . ما به آنچه هست بهتر می توانیم نزدیک شویم ، اگر به همه چیز وارونه بیاندیشیم ، البته به شرط آن که ابتدا بینش آن را به دست آورده باشیم که چگونه امور به گونه ای دیگر رو به سوی ما می گردانند . صرف وارونه کردن ، به خودی خود حاصلی ندارد .

« معبد ، با استقرارش در آنجا ، ابتدا چهره ی چیزها را به آنها می بخشد و سپس چشم اندازها انسان ها را نسبت به خودشان پدید می اورد » .

این عبارات به ما چه می گویند ؟

برای پاسخ دادن به این پرسش ، نخست ناگزیریم سیاق این عبارت ها را بررسی کنیم .اگر هایدگر از معبد مثال می اورد ، او قصد دارد تا ماهیت اثر هنری را روشن سازد . او از روی عمد و با تامل اثری را برای توصیف برگزیده که « نمی توان آن را چیزی بازنمایی شده تلقی کرد » . یعنی ، اثر هنری بازنمایی نمی شود ، بلکه حضور می یابد ؛ یعنی چیزی را به حضور می اورد . هایدگر به این چیز "حقیقت" می گوید . این مثال به علاوه نشان می دهد که ، طبق نظر او ، یک بنا اثری هنری هست یا باید باشد . بنا ، به مثابه اثری هنری ، از " حقیقت گهداری می کند." اما پرسش این است که چه چیزی نگهداری می شود ؟ و چگونه این امر عملی می شود ؟ عبارت پاسخ هر دو پرسش را روشن می کند ، اما برای فهم بهتر این موضوه ناچاریم به دیگر نوشته های هایدگر نیز رجوع کنیم .

" چیستی " در پرسش ما شامل سه مولفه است . نخست ، معبد " خداوند را به حضور می آورد " . دوم ، عوامل موثر بر "تقدیر بشر" را " کنار هم می اورد " . و سرانجام ، معبد تمامی چیزهای روی زمین را " قابل رویت می سازد " : صخره ، دریا، هوا، گیاهان و حیوانات و حتی روشنایی روز و تاریکی شب را . روی هم رفته ، معبد " عالمی را می گشاید و در همان حال آن را بر روی زمین می نشاند " و با این عمل ، " حقیقت را در اثر جای می دهد " .

برای درک تمامی اینها ، باید به پرسش دوم ، یعنی به " چگونگی" این امر توجه کنیم . هایدگر چهار مرتبه تکرار می کند که معبد با " ایستادن در آنجا " آنچه را بایسته است انجام می دهد . هر دو واژه ، یعنی ایستادن و آنجا ، مهم اند . معبد در هر جایی نمی ایستد ، معبد در آنجا می ایستد ، " در میان صخره – دره ای پر شکن و شکاف " . عبارت " صخره – دره ای پر شکن و شکاف " به یقین برای قشنگی آورده نشده است ، بلکه نشان می دهد که معابد در مکانهای ویژه و ممتازی بنا می شوند . به واسطه ی بناست که مکان دارای " گستره و محدوده" می شود، و به این طریق است که " ساحتی مقدس" برای خداوند شکل می گیرد . به عبارت دیگر ، مکان معین معنایی پنهانی در بر دارد که معبد آن را آشکار می کند . این که چگونه ساختمان تقدیر آدمی را رقم می زند روشن نیست ، اما مشخص است که این عمل ، هم زمان با جای گرفتن خداوند در خانه رخ می دهد ؛ یعنی ، تقدیر آدمی صمیمانه با مکان پیوند دارد . سرانجام آشکارگی " زمین" با "استقرار" معبد مراقبت می شود .. بدین سان ، معبد روی بستر زمین "تکیه می زند" ، به سوی آسمان "قیام می کند" و با انجام این عمل "چهره ی چیزها" را به آنها می بخشد . هایدگر در عین حال تاکید می کند که معبد صرفا به آنچه در آنجا هست "اضافه" نشده ، بلکه این بناست که از آغاز امکان ظهور چیزها را آنگونه که هستند فراهم می آورد. تاویل هایدگر از معماری به مثابه "استقرار حقیقت در اثر" ، جدید و در عین حال گیج کننده است. امروزه ، ما بنا به عادت به هنر از جنبه ی بیانگیری و بازنمایی می اندیشیم و "انسان" یا "جامعه" را سرچشمه ی آن میدانیم . اما هایدگر تاکید می کند که « این عامل انجام کار نیست که باید شناخته شود، بلکه واقعیت وجودی ساده ی آن است که توسط اثر گشوده می شود».

این واقعیت ، هنگامی که عالم گشوده می شود تا به چیزها "چهره"هایشان را ببخشد ، آشکار می شود .بدین قرار ،"عالم" و "چیز" مفاهیمی به هم وابسته اند و برای درک هرچه بهتر "نظریه ی " هایدگر ما ناگزیریم به این مطلب توجه داشته باشیم ...

هیدگر، در "سرچشمه ی اثر هنری" هیچ تبیین واقعی ای ارائه نمی دهد و حتی تاکید می کند که « اینجا ، تنها ماهیت عالم قابل نشان دادن است ». اما او ، در هستی و زمان ، عالم را از دیدگاه موجود شناختی (ontically) به عنوان کلیت چیزها ، و از منظر بوده شناختی (ontologically) ، به مثابه هستی آنها


دانلود با لینک مستقیم


اندیشه ی هایدگر در باب معماری

درباره ی جدول تناوبی

اختصاصی از کوشا فایل درباره ی جدول تناوبی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

درباره ی جدول تناوبی

جدول مندلیف در تنظیم و پایدار کردن جرم اتمی بسیاری از موارد مندلیفنادرست بودن جرم اتمی برخی از عناصر را ثابت و برخی دیگر را درست کرد .

 

مندلیف و لوتار میردر موردخواص عنصرهاو ارتباط انها بررسی های دقیق تری انجام دادندودر سال ۱۸۶۹م به این نتیجه رسیدند که خواص عنصرها تابعی تناوبی از جرم انهاست.به این معنا که اگر عنصرها را به ترتیب افزایش جرم اتمی مرتب شوند نوعی تناوب در انها اشکار میگرددوپس ازتعداد معینی از عنصرها عنصرهایی با خواص مشابه خواص پیشین تکرار می شوند .

مندلیف در سال ۱۸۶۹ بر پایه ی قانون تناوب جدولی از ۶۳عنصر شناخته شده ی زمان خود منتشر کرد .در فاصله ی بین سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۱م مندلیف هم مانند لوتار میر با بررسی خواص عنصرها و ترکیب های انها متوجه شد که تغییرهای خواص شیمیایی عنصرها مانند خواص فیزیکی انها نسبت به جرم اتمی روند تناوبی دارد.از این رو جدول جدیدی در ۸ ستون و۱۲سطر تنظیم کرد.او با توجه به نارسایی های جدول نیو لندز ولوتار میر و حتی جدول قبلی خود جدولی تقریبابدون نقص ارایه دادکه فراگیر وماندنی شد.

● شاهکارهای مندلیف در ساخت شهرک عناصر :

▪ روابط همسایگی:

دانشمندان پیش از مندلیف در طبقه بندی عناصر هر یک را جداگانه و بدون وابستگی به سایر عناصر در نظر می گرفتند.اما مندلیف خاصیتی را کشف کرد که روابط بین عنصرها را به درستی نشان میدادو ان را پایه تنظیم عناصر قرار داد.

▪ وسواس وی:

او برخی از عناصر را دوباره بررسی کرد تا هر نوع ایرادی را که به نادرست بودن جرم اتمی از بین ببرد.در برخی موارد به حکم ضرورت اصل تشابه خواص در گروهها را بر قاعده افزایش جرم اتمی مقدم شمرد.

▪ واحدهای خالی:

در برخی موارد در جدول جای خالی منظور کردیعنی هر جا که بر حسب افزایش جرم اتمی عناصر باید در زیر عنصر دیگری جای می گرفت که در خواص به ان شباهتی نداشت ان مکان را خالی می گذاشتو ان عنصر را در جایی که تشابه خواص رعایت میشد جای داد.این خود به پیش بینی تعدادی ا زعنصرهای ناشناخته منتهی شد.

▪ استقبال از ساکنان بعدی:

مندلیف با توجه به موقعیت عنصرهای کشف نشده و با بهره گیری از طبقه بندی دوبرایزتوانستخواص انها را پیش بینی کند.برای نمونه مندلیف در جدولی که در سال ۱۸۶۹ تنظیم کرده بودمس و نقره وطلا را مانند فلزی قلیایی در ستون نخست جا داده بود اما کمی بعد عناصر این ستون را به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم کرد.سپس دوره های نخست و دوم و سوم هر یک شامل یک سطر و هر یک از دوره های چهارم به بعد شامل دو سطر شده وبه ترتیب از دوره های چهارم به بعد دو خانه اول وشش خانه اخر از سطر دوم مربوط به عناصر اصلی ان دوره و هشت خانه باقی مانده ی سطر اول و دو خانه اول سطر دوم مربوط به عناصر فرعی بود

▪ ساخت واحد مسکونی هشتم:

مندلیف با توجه به این که عناصراهن وکبالت ونیکل وروتینیم ورودیم وپالادیم واسمیم وایریدیم وپلاتینخواص نسبتا با یکدیگر دارند این عناصر را در سه ردیف سه تایی و در ستون جداگانه ای جای دادو به جدول پیشین خود گروه هشتم ا هم افزود. در ان زمان گازهای نجیب شناخته نشده بوداز این رودر متن جدول اصلی مندلیف جایی برای این عناصر پیش بینی نشد. پس از ان رامسی و رایله در سال ۱۸۹۴ گاز ارگون را کشف کردند و تا سا ل ۱۹۰۸ م گازهای نجیب دیگرکشف شد و ظرفیت شیمیایی انها ۰ در نظر گرفته شدو به گازهای بی اثر شهرت یافتند.

▪ اسانسور مندلیفبه سوی اسمان شیمی :

جدول مندلیف در تنظیم و پایدار کردن جرم اتمی بسیاری از موارد مندلیفنادرست بودن جرم اتمی برخی از عناصر را ثابت و برخی دیگر را درست کرد .جدول تناوبی نه تنها به کشف عنصرهای ناشناخته کمک کرد بلکه در گسترش و کامل کردن نظریه ی اتمی نقش بزرگی بر عهده داشت و سبب اسان شدن بررسی عناصر و ترکیب های انها شد.

● مجتمع نیمه تمام:

جدول تناوبی با نارسایی هایی همراه بود که عبارتند از :

۱) جای هیدروژن در جدول بطور دقیق مشخص نبود .گاهی ان را بالا ی گروه فلزهای قلیایی و گاهی بالای گروه های گروه هالوژن ها جا میداد.

۲) در نیکل و کبالت که جرم اتمی نزدیک به هم دارند خواص شیمیایی متفاوت است و با پایه قانون تناوبی ناسازگاری دارد.

۳) کبالت را پیش از نیکل و همچنین تلور را پیش از ید جای داد که با ترتیب صعودی جرم اتمی هم خوانی نداشت .با پیش رفت پژوهش ها و با کشف پرتوایکس و عنصرهاو بررسی دقیق طیف انها عدد اتمی کشف و اشکار شد و عناصر بر حسب افزایش عدد اتمی مرتب و نار سایی های جزیی موجود در جدول مندلیف از بین رفت .زیرا تغییرات خواص عناصر نسبت به عدد اتمی از نظم بیشتری برخوردارست تا جرم اتمی انها .


دانلود با لینک مستقیم


درباره ی جدول تناوبی