1-متن درس
3-معنی لغات
4-تاریخ ادبیات
5-خود ارزیابی
6-دانش های زبانی و ادبی
7-نوشتن
8-موضوعات انشا
9-حسن ختام صفحات
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید.
مطالعات جامعه شناسی تغذیه، موضوعی بالنسبه جدید است، هر چند که مردم شناسان اجتماعی از مدتها قبل به امر تغذیه و غذا توجه داشتهاند و شاید یکی از کارهای بنیادی در این زمینه کتاب خام و پخته اثر کلودلوی استروس باشد. ممنوعیتها و توصیه های مرتبط با غذا در جوامع گوناگون بشری ابزار مفیدی را در تجزیه و تحلیل تفاوتهای فرهنگی در سطح جهان بدست میدهد. از سوی دیگر باید اشاره کنیم که توجه جامعه شناسان به امر غذا و تغذیه بازتابی از اهمیت فزاینده اجتماعی و فرهنگی غذا در جوامع نوین صنعتی است.در جوامع امروزی زمینه های مختلفی از نظر فرهنگی با امر رژیم غذایی و بدن مرتبط گشته است. تهیه و تولید غذا در خانه ها با امر جنسیت و نقش جنس در ارتباط است و نشانی از شرایط تقسیم کار در جامعه دارد. مصرف غذا در اماکن عمومی تنها جنبه گذران اوقات فراغت ندارد، بلکه در حفظ و تحکیم شبکه روابط اجتماعی نیز موثر است. بر این اساس به نظر میرسد که در سالهای آینده شاهد رشد بیشتر مبحث جامعه شناسی غذا و تغذیه خواهیم بود.
آنچه سب گردیده است که امروزه تغذیه به عنوان یک مسئله مورد بررسی واقع شود و ابعاد جهانی آن مورد توجه قرار گیرد، تفاوتی است که از نظر مصرف سرانه مواد غذایی لازم جهت رشد در سطح کشورهای مختلف دنیا و در داخل هر کشور میان گروهها و طبقات مختلف اجتماعی وجود دارد.
تغذیه از ابعاد مهم بهداشت عمومی است و هدف آن ففراهم آوردن شرایط جیمی- روانی لازم از نظر رشد و تکوین ارگانیسم، تحرک و کارایی انسانها در زندگی اجتماعی است. تغذیه انسانی از یک سو با عوامل متعددی نظیر شرایط محیط طبیعی، رشد فنی، ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی، عوامل فرهنگی و سابقه تاریخی ملتها و از سوی دیگر با ساخت زیستی بدن انسان (سن، جنس، کیفیت تندرستی) در رابطه است. از این جهت است که شناخت ابعاد اجتماعی- بهداشتی امر تغذیه در سطح بین المللی، ملی و محلی باید متکی به شناخت اثر متقابل عوامل فوق در یکدیگر باشد.
در کشورهای پیشرفته در حال حاضر بیماریهای ناشی از کمبود مواد غذایی اهمیت قابل توجهی ندارند و حال آنکه در طول چند دهه گذشته همواره عوارض ناشی از کم غذای در میان نسبت قابل توجهی از جمعیت در کشورهای در حال توسعه مشاهده شده است. بررسیهایی که در زمینه تغذیه گیاهی، حیوانی، انسانی در سالهای گذشته به عمل آمد اطلاعات و تکنولوژی لازم را به منظور مبارزه با بیماریهای سنتی تغذیهع نظیر پلاگر و راشیتیسم، اسکوربت، بری بری فراهم کرد. با در اختیار بودن آگاهیهای علمی بنیادی متخصصین توانستند برنامهریزیهای لازم را از نظر آموزش تغذیه انجام دهند و آن را با اعتقادات، نگرشها، نظام ارزشها و عادات گروههای مختلف تطابق دهند. اما در این کشورها (کشورهای پیشرفته) مسائل نوینی از نظر تغذیه ظاهر شدهاند: از یک سو بیماریهایی که از برخورداری از رژیمهای بسیار غنی غذایی به وجود میآیند و با مصرف زیاد کالری همراه هستند، و از سوی دیگر کم شدن فعالیتهای بدنی و زندگی در نظام شهرهای صنعتی و روابط ناشی از آن.
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.
در فصلهای پیشین برخی از کمکهای احتمالی جامعه شناسی به پزشکی را شرح دادیم: شناخت اهمیت عوامل اجتماعی در تندرستی و بیماری را میتوان به شناخت عوامل سنتیتر زیست شناختی افزود و آنها را تکمیل کرد و این به نوبه خود دارای اهمیت بسیار است. اما، گونهای از تحلیل جامعه شناختی وجود دارد که با قائل شدن تمایزی روشن میان عوامل اجتماعی و زیست شناختی به مخالفت برمیخیزد. مبنای این دومین رویکرد جامعه شناسانه، به زبان ساده این است که از آنجا که هر گونه شناختی از جهان طبیعی در متن چارچوب اجتماعی معینی پدید میآید، پس این شناخت کم و بیش مهر و نشان خاص خاستگاه خود را بر خود دارد. مثال گویا در این مورد نظریه تکامل انواع داروین است، که گونههای طبقه بندی شده گوناگون و رقابت دائمی این گونه ها را در بر میگیرد. با نگاهی به تاریخ میتوان دریافت که این نظریه در هیچ جامعهای مگر جامعه سرمایه داری و طبقاتی انگلستان دوران ملکه ویکتوریا نمیتوانست پدید آید.
فصلهای بعد که ماهیت بیماری و نقش پزشک را به عنوان پدیدههایی اجتماعی بررسی میکنند، این رویکرد جامعه شناختی را (که غالباً تاویل اجتماعی واقعیت[1] نامیده شده است) در مورد پزشکی به کار خواهد برد (برگر[2] و لاکمن[3]، 1967).
تعریف بیماری
در هر تعریفی از سلامت، مفهوم بیماری نقش مهمی بازی میکند. اما اگر تعریفهای سلامت متضمن قضاوتهایی هم از جانب پزشک و هم از جانب بیمار و آشکارا در بر دارنده ملاکهایی اجتماعی از قبیل معنی تندرستی و سلامت است، شناخت ماهیت و ویژگیهای بیماری مختص حرفه پزشکی است و معمولاً با استفاده از اصطلاحات زیست شناسی بیان میشود. بیمار میگوید که ناخوش است، اما پزشک تعیین میکند که آیا وی بیمار است یا نه. با وجود این گرچه پزشکان به ندرت در توصیف ویژگیهای بیماریهای خاص دچار مشکل میشوند، در تعریف این که بیماری واقعاً و عملاً به چه مفهوم است مشکلاتی وجود دارد.
یکی از شیوههای موجود عبارت اسست از تجزیه بیماری به اجزا متشکله آن: ناخوشی[4]. اما ناخوشی تعریف بیماری را به شدت وابسته به بیمار میکند و با مفهوم عامیانه بیماری مترادف میشود. این تعریف به لحاظ این که از سه عامل چشم میپوشد، رضایت بخش نیست:
نفوذ اجتماعی عبارت است از تغییر شکل رفتار یا باورهای فرد بر اثر فشار واقعی یا خیالی، ارادی یا غیرارادی، که از طرف یک شخص یا گروهی از اشخاص اعمال می شود. با این تعریف نفوذ اجتماعی از یکدستی رفتار متمایز می شود. منظور از یکدستی رفتار این است که افراد مستقل از یکدیگر در مقابل یک رفتار معین واکنش یکسانی نشان می دهند، مثلا در زمستان لباس گرم می پوشند. اما ترجیح نوع، مدل یا رنگ لباس، اغلب از نفوذ اجتماعی ناشی می شود.
بهجارسازی
هنجار چگونه به وجود میآید؟ هنجار یا نورم عبارت از قاعده ای است که از طرف اجتماع دیکته می شود و معیارهای تایید یا عدم تایید اجتماعی را منعکس می کند. برای برقراری هنجار لازم است که گروهی از اشخاص در مورد برداشت از واقعیت به توافق برسند. در زندگی روزمره هنجارهای فرهنگ خود را تا آن اندازه می شناسی که بدانیم آنها، رفتارها، باورها و نگرشهای بهنجار را چگونه تعریف می کنند. بنابراین فرهنگ یا حتی تجربه شخصی، به عنوان معیار، برای ارزیابی واقعیت مورد استفاده قرار می گیرد.
در یکی از نوشته های بسیار مشهور روانشناسی اجتماعی، مظفر شریف، از خود می پرسد که اگر اشخاص را در موقعیتی قرار دهیم که در آن معیاری برای رهنمایی رفتار آنها وجود نداشته باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا این افراد به آنجا خواهند رسید که واقعیت را مستقل از یکدیگر در نظر خواهند گرفت؟ یا برعکس در مورد شیوه بهنجار تفسیر واقعیت، به توافق خواهند رسید؟ برای بررسی آزمایشی این سوال، پژوهشگر به پدیده ای متوسل می شود که در آن عصر خیلی خوب شناخته شده بود: حرکت خودزاد. حرکت خودزاد یا حرکت خودبه خودی یک نوع خطای ادراکی است، که وقتی شخص در اتاق کاملا تارکی قرار می گیرد، معیارهای عادی خود را از دست می دهد. اگر از او بخواهند که به یک نقطه روشن خیره شود، خیال خواهد کرد که نقطه حرکت می کند، در حالی که واقعا ثابت است.
شریف، ابتدا افراد را به تنهایی در این شرایط قرار می دهد. نقطه روشن به مدت چند ثانیه نشان داده می شود. پس از انکه نقطه محو می شود، از آزمودنی ها می خواهد که بگویند ان نقطه چند سانتی متر جابجا شده است. بدین ترتیب 100 تخمنی متوالی به دست می آورد. در این آزمایش شریف متوجه می شود که به هنگام فقدان معیار بیرونی، آزمودنی ها برای خود معیار می سازند. وقتی فرد به تنهایی در اتاق تاریک قرار می گیرد، ابتدا سعی می کند که یک معیار جابجایی تعیین کند و از روی ان به ارزیابی سایر جابجایی ها بپردازد. برخی آزمودنی ها اولین جابجایی را به عنوان معیار در نظر می گیرند و سعی می کنند تا برابری، بزرگتر یا کوچکتر بودن سایر جابجایی ها با جابجایی اول را براورده کنند. بنابراین هر آزمودنی یک هنجار و یک انحراف متوسط از ان هنجار برای خود خلق می کند. مثلا اگر میانگین برآوردهای یک شخص معین، هفت سانتی متر باشد، اکثر برآوردهای او از این میانگین بیشتر از سه سانتی متر تفاوت نخواهد داشت.
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.