کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تمدن اسلامی 14 صفحه word

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تمدن اسلامی 14 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تمدن اسلامی 14 صفحه word


تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان  تمدن اسلامی 14 صفحه word

 

 

 

 

 

در این درس نمره بیشتری بگیرید!

 

در بخشی از این تحقیق می خوانیم:

 

آینده­ی بشریت از آن اسلام؛
«مکتب اسلام، یک مکتب مادی نیست، یک مکتب مادی _ معنوی است. مادیت را در پناه معنویت، اسلام قبول دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام برای تهذیب انسان آمده است، ... همه­ی مکتب­های توحیدی برای انسان­سازی آمده­اند. ما مکلفیم انسان بسازیم ... شما خانم­ها ... مکلفید انسان بسازید ... مقصد اسلام و همه­ی انبیا این است که آدم­ها را تربیت کنند، صورت­های آدم را آدم معنوی و واقعی کنند ... اگر انسان تربیت شد، همه­ی مسایل حل است ... انسان آگاه مهذب، همه­ی ابعاد سعادت را برای کشور تأمین می­کند.»(1)
«سرنوشت حتمی، عبارت است از این که تمدن اسلامی یک بار دیگر بر مجموعه­ی عظیمی از دنیا پرتو خود را بگستراند، ... تمدن بر اساس یک فکر جدید، یک حرف جدید، یک نگاه جدید به مسایل بشر و مسایل انسانیت و علاج دردهای انسانیت است.
... با وضعی که امروز من در کشورمان مشاهده می­کنم، با ریشه­های عمیقی که تفکر اسلامی در کشور ما دارد، با حرکت بسیار وسیع و گسترده­ای که از اول انقلاب در راه تعمیق این اندیشه آغاز شده است و امروز به جاهای خوب هم رسیده است، به نظرم می­رسد که این آینده برای نظام اسلامی، یک آینده­ی قطعی و اجتناب ناپذیر است.»(2)
دیباچه
در شماره­های گذشته، به تاریخچه­ی پیدایش جوامع، وجود انبیا به عنوان پدیدآورندگان تمدن حقیقی، نقش روحیه­ی استخدام و منفعت طلبی انسان در سیر تمدن­ها، همچنین نقد و بررسی اهداف مادی و پایه­های اجتماعی غرب و تصویر کنونی این جامعه­ی برخاسته از ویژگی منفعت­جوی بشر اروپایی پرداخته شد، و بیان گشت که اگر چه این نگاه زمینی غربی­ها به عالم، موجبات توسعه و مدرنیته شدن مغرب زمین و دیگر ملل تابع را فراهم آورده است؛ اما فرجام چنین برداشتی صرفاً مادی، همان­ها را به سوی انحطاط و فروپاشی تنزل داده است.
همچنان­که شهید بزرگوار آیةالله مطهری در این زمینه می­نویسد:
«در حدود چهار قرن پیش، یعنی در قرن شانزدهم، تحولی در علم و منطق پیدا شد ... بیکن نظر جدیدی ابراز کرد و گفت: ... آن علمی خوب است که انسان را بر طبیعت مسلط کند، آن علمی خوب است که به انسان توانایی بدهد. این بود که علم جنبه­ی آسمانی خودش را به جنبه­ی زمینی و مادی داد. ... برای این­که انسان بیشتر بر طبیعت مسلط شود و بهتر بتواند زندگی کند و ... رفاهش را بهتر و بیشتر فراهم کند... علم برای قدرت و در خدمت قدرت، دانایی برای توانایی نه برای چیز دیگر ... تدریجاً بشر به جایی رسید که همه چیز در خدمت قدرت و توانایی قرار گرفت. الآن چرخ دنیا بر این اساس می­گردد که علم به طور کلی در خدمت قدرت­هاست... راهی که بیکن طی کرد، خواه ناخواه به آن­چه ماکیاول گفته است، منتهی می­شود.»(3)
از همین رو؛ دانشمندان و اندیشمندان متفکر امروز چنین تمدن ماده­پرستی از آینده­ی بشریت و پیشرفت و توسعه­ی علم و صنعت در نگرانی و حیرتند و علی­رغم تسلّط روزافزون خود بر طبیعت هیچ نقطه­ی روشنی را در افق فردای خویش نمی­توانند ترسیم کنند:
«در کتابچه­ای با عنوان « آیا در واپسین روزها زندگی می­کنیم؟» که آمباسا دور کالج کالیفرنیا آن را در سال 1982 منتشر کرده است، این پرسش مطرح شده که چگونه می­توان یقین داشت که این نسل، متعلق به واپسین دوره­ی تاریخ است؟ در پاسخ به این پرسش می­خوانیم که اوضاع جهان هر چه بیشتر به سوی بی­قراری و بی­عدالتی و عدم ثبات و ناهنجاری می­رود، بی­اعتمادی نسبت به پیش­بینی­های بدبینانه درباره­ی پایان جهان، کمتر می­شود... [و] این بار، بسیاری از اندیشمندانِ با اعتبار و سیاستمداران کهنه­کارند که در این باره هشدار می­دهند و وقوع خطری را پیش­بینی می­کنند که بسیار نزدیک است و در صورت بی­تفاوت ماندن انسان­ها در برابر آن و عدم چاره­اندیشی، ... آن را بدیهی و حتمی می­دانند، تنی چند از رهبران جهان کنونی، صریحاً گفته­اند که اگر ما نتوانیم دشواری­ها و مسایل کنونی جهان از قبیل جنگ، افزایش جمعیت و آلایش محیط زیست را چاره کنیم، شمارش معکوس پایان­یابی ­واپسین روزهای زندگی آدمی بر این کره­ی خاکی آغاز خواهد شد.»(4)
سیمون دو بووار نیز از علم و تکنولوژی جدید چنین شکوه می­کند:
«چه سوسیالیست و چه کاپیتالیست؛ انسان در همه­ی کشورها توسط تکنیک، خرد و شکسته شده است، در کارش هویت اصلی را از دست داده است، به زنجیر کشیده شده و خرف و احمق گردیده است، همه­ی گرفتاری و بدبختی و مصیبت، از این ناشی می­شود که نیازهای انسان، پیوسته رو به افزایش نهاده و آدمی باید همواره برای برآوردن این نیازهای روزافزون، تلاش کند و هیچ­گاه هم بی­نیاز نشود ... تا زمانی که برای آدمی نیازهای روزافزون پدید می­آید، گرفتاری و دشواری­های او نیز روزافزون است. این سقوط از کی آغاز شده است؟ از روزی که علم را بر حکمت برتری دادند و سودمندی را بر زیبایی برتر شمردند. این­ها همه با رنسانس، فردگرایی و با کاپیتالیسم و با علم زدگی پدید آمد. اینک که به این­جا رسیده­ایم چه باید کرد؟ باید کوشید که در خویشتن خویش و در پیرامون خویش حکمت و احساس زیبایی را پدید آوریم تنها یک انقلاب اخلاقی و نه اجتماعی و سیاسی و نه تکنولوژیک؛ می­تواند انسان را به حقیقت از دست رفته­اش باز گرداند.»(5)

 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.