فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:21
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه 1
حافظ 2
عصر تولد حافظ 4
عصرطفولیت حافظ 4
عصر جوانی حافظ 5
از جوانی تا پیری 5
نیاکان حافظ 5
خانواده حافظ 5
زادگاه حافظ 6
محل تولد حافظ 6
تاریخ تولد حافظ 6
دوران کودکی حافظ 7
مشکلات نوجوانی وجوانی حافظ 7
ازدواج حافظ 8
فرزندان حافظ 8
عشق انسانی حافظ 9
در مورد شاخ نبات 9
حافظ از مدرسه تا درسگاه 10
فراگیری دانش حافظ 11
حفظ قرآن حافظ 11
دانش ادبیات حافظ 12
دانش نجوم حافظ 12
دانش موسیقی حافظ 12
هنر خط حافظ 12
هنر بذله گوئی حافظ 12
هنر تضمین حافظ 13
وضع عمومی شهر در عصر حافظ 13
در شعر عصرحافظ 14
راز موفقیت حافظ 15
خواجوی کرمانی در زمان حافظ 15
آثار حافظ 17
منابع و ماخذ 18
مقدمه :
از صورت شعر حافظ سخن ها میتوان گفت و بسیار گفته اند. اما همین که به معنی رو می کنی آن شیرین کار به طنازی می گریزد و از گوشه ای دیگر چشم و ابرو می نماید.
گویی در تثبت گوش تو زمزمه میکند و تا بر می گردی آوازش از عرش میآید. زبانش آنچنان ساده و آشناست که انگار ترانه اش را از عهد گهواره شنیده ای و آنچنان با رمز و معما می گوید که پنداری پیامی ست که از کهکشان های دور می رسد.
این آشنایی رویی و گریز رنگی به دو واسطه است: صورت و معنی شعر او. و این هر دو، به گونه ای اعجاب انگیز همدست و همداستان اند. لفظ چون رنگین کانی ست که به هر نظر از رنگی به رنگی می غلتد. و مضمون همچون امواج ناقوسی ست که در بازگشت از هر زاویه طنینی دیگر دارد.
ابهامی که صفت شاخص شعر حافظ است، تراویده از بریخانة پر نقش هزار آینة ضمیر اوست که بر طیف اسرار آمیز زبانش عکس می اندازد. یگانگی تفکیک ناپذیر صورت و معنی چون جان و تن زنده.
این ماییم که می خواهیم او را زمینی با آسمانی ببینیم. شعر او چون دور دست افق بوسه گاه آسمان و زمین است. آسمانی ست زیرا آنچه از خوبی و پاکی و عدل و امن می جوید درین تیره خاکدان نمی یابد. و زمینی ست، زیرا آنچه از ناز و نوش و نوا میخواهد در همین سایة بید و لب کشت فراهم است. پس اشاره اش به دورگاه آسمان است و چشم و دلش در زمین می گردد. (1)
حافظ
خواجه شمس الدین محمد شیرازی در حدود سال 726 در اواخر حکومت ایلخانان و ویرانگری مغول در شیراز زاده شد مادرش کازرونی بود و پدرش از کوهپایه های اصفهان بود که به شیراز مهاجرت کرده بود. حافظ از کودکی به علوم زمانش آشنا شد و با حافظه نیرومندی که داشت قرآن را از بر کرد و با صدای دلکشی که داشت آن را می خواند و بزرگترین حافظ زمان شده استاد بزرگ او میرشریف الدین گرگانی بود. (جرجانی) و نوشته اند که شب های بسیاری را در کنار بقعه (آرامگاه) بابا کوهی شیرازی به صبح رسانید تا سرانجام در سحرگاهی بلند شد و به وی اجازه ورود به آستان وصال معشوق بخشیده شد.
روزگار جوانی حافظ مصادف با حکومت شاه شیخ ابواسحاق اینجو در شیراز بود که با حافظ میانه خوش داشت و مروی به نسبت ملایم و دادگستر و شعر دوست بود ولی به دست امیر مبارزالدین کشته شد و امیر مبارزالدین که در دیوان حافظ محتسب لقب یافته است بر جای وی به حکومت شیراز نشست و او هم به دست پسرش شاه شجاع کشته شد و بطور کلی در روزگار حافظ شیراز همچنان در تلاطم و معرض قتل و غارت بوده است که انعکاس این دوره ناآرام را در شعر حافظ می بینیم. (2)
از این سموم که برطرف بوستان بگذشت عجب که بوی گل ماند و رنگ نسترنی
حافظ نزدیک به 500 غزل سروده است که بعد از مرگش بوسیلة دوست و همکلاسی او خواجه شمس الدین محمد گل اندام جمع آوری شده است حافظ از پیشروان سبک عراقی است و غزل عاشقانه و عارفانه در کلام وی به منتهای زیبائی و کمال رسیده است بیشترین مضامین خود را حافظ از شاعران پیش از خود گرفته و بیشتر تحت تأثیر رودکی ، فردوسی ، فرخی سیستانی، خیام، نظامی گنجوی، سعدی خواجوی کرمانی و مولوی بلخی بوده است و هر مضمونی را که از آنها گرفته به نیکی پرداخته و به زیبائی آراسته است.