فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30
فهرست مطالب:
نابسامانی خانواده، زمینهساز بروز بزهکاری اجتماعی 1
چکیده 1
مقدمه 3
رویکرد مفهومی به آسیب اجتماعی 6
تحول ساختار خانواده در ایران 10
عوامل موثر بر تحول بنیادی خانواده 13
1. تحول در صورتبندی اقتدار (ساخت قدرت) در خانواده 13
تحول در مفهوم ساخت قدرت سیاسی 13
تحول موقعیت زنان 14
تحول در سطح تحصیلات زنان 14
تحول در الگوهای رفتاری 16
پیامدهای نابسامانی خانواده 18
پیامدهای دگرگونی در الگوهای رفتاری خانواده 21
تحقیقات انجام شده 25
چکیده:
اگرچه بر طبق رویکرد دورکیم، میزانی از انحرافات اجتماعی طبیعی است و علیرغم این که آسیبهای اجتماعی و رفتار های نابهنجار ممکن است ریشه روانی، بیولوژیک داشته باشد و یا از اختلاف شخصیت و ویژگیهای فردی ناشی شود، اما انحرافات اجتماعی به مثابه رفتاری نابهنجار پدیدهای کاملا اجتماعی است و عوامل متعددی در شکلگیری آن دخیلاند.
انحراف اجتماعی در مقطع کنونی جامعه ایران، امری ساختاری است و ناشی از نابسامانیهای اجتماعی است و به همین دلیل نیز در آینده رو به افزایش خواهد گذاشت.
دگرگونی در ساختار اجتماعی ایران، گذر تدریجی و بطئی از روابط سنتی به مدرن، ایجاد ارزشها و الگوهای نو، تعریف جدید از زندگی، تحول در ساختار قدرت و گسترش معرفت علمی از جمله عواملی است که تاثیر ساختاری بر نابسامانیها خواهد داشت.
دوقطبیشدن جامعه ایران(جامعه و حکومت) به خصوص در جامعه شهری بر این نابسامانی افزوده است که ضعف کنترل اجتماعی و امکان دریافت پاداش در قبال رفتارهای خلاف هنجار و منافع جامعه؛ برای عدهآی بیشتر فراهم شده است. تناسب اندک میان ارزشها و الگوها از سویی و فرصتها و امکانات برای نیل به این ارزشها از سوی دیگر، موجب شده است که عدهای برای دسترسی به هدفها و ارزشهای مطرح در جامعه (قدرت، ثروت، تحصیلات و …) راههای دیگری را انتخاب کنند. نتیجه آنکه، نابسامانی ساختاری که مجموعه عوامل برشمرده فوق در ایجاد آن دخالت دارند، باعث شده که خانوادهها و متولیان جامعهپذیری افراد (مدرسه، صداو سیما، دانشگاه و …) از ادای وظیفه خود عاجز شوند. ضعف در جامعهپذیری نیز، اعضای جامع ه را به رفتارهای گوناگون وا میدارد و توان مشارکت واقعی آنان را در تداوم حرکت صحیح جامعه صلب میکند و دراین میان رفتارهای بزهکارانه، شاخصتر از بقیه سربرمیدارد.
مقدمه:
انحراف اجتماعی، به جز در مواردی خاص، پدیدهای است کاملا اجتماعی و به رفتاری اطلاق میشود که مغایر با معیارهای پذیرفته یا انتظار اجتماعی گروه یا جامعهآی خاص باشد (ساروخانی، 1375)
انحراف اجتماعی هرچند پدیدهای است محقق و عینی، ولی آنچه حائز اهمیت است ذهنیت، تصور و برداشتی است که فرد بزهکار نسبت به رفتار خود دارد و ریشهها، قالب و صورتبندی این ذهنیت را میتوان در صورتبندی ساختار اجتماعی جستوجو کرد و با تغییر و تحول در روابط اجتماعی که منجر به دگرگونی ساختارها میشود در ذهنیت افراد نیز تغییر و تحولاتی صورت میپذیرد. به همین دلیل، انحراف اجتماعی ریشه در جامعه دارد و برای درک رفتار فرد منحرف باید جامعه را تجزیه و تحلیل دقیقی کرد.
در چند دهه اخیر، به خصوص بعد از تاسیس دارالفنون، تحول نسبتا عمیقی در ایران به وجود آمد. معرفت علمی پا به عرصه حیات اجتماعی گذاشت و در کنار معرفتهایی از قبیل معرفت دینی و معرفت فلسفی قرار گرفت. گسترش معرفت علمی (مدارس و دانشگاهها) زمینهساز تحولات جدی در جامعه ایران شد و بر گسترش آگاهیهای افراد جامعه ایران افزود. گسترش فنآوری که تون گسترش اطلاعات را در تمام جهان به دست آورد بر ازدیاد اطلاعات و آگاهی افزود و همین امر موجب دگرگونی در سطح انتظارات و مطالبات جامعه ایران شد و ارزشهای جدید برای افراد ایرانی مطرح شد. تحول ساختاری جامعه ایران هر چند از گذشته (حتی قبل از مشروطیت) سرچشمه میگیرد، ولی این تحول، تقریبا بطئی و کند بوده است و انقلاب سال 57 موجب شده سطح انتظارها و خواستها بسیار بالاتر رود و بعد از انتخابات خرداد 76 این مطالبات بسیار گستردهتر شد.
خانواده مهمترین نهاد جامعه ایرانی که در جامعهپذیری افراد نقش تعیینکنندهای دارد، شدیدا متاثر از این تحولات بوده است و هرم قدرت در درون خانواده به دلایل بالارفتن سطح تحصیلات بانوان، ایجاد ارزشهای جدید در تربیت فرزندان، بالارفتن ارج و قرب فرزندان، دچار تغییر و تحول شده است. ولی از آنجا که درصد سال اخیر جامعه ایران نتوانسته است روال طبیعی خود را طی کند تحول در ارزشها، الگوها و مطالبات به طور طبیعی رشد نیافته است. به همین دلیل ضعف در آگاهی شناخت نسبت به راهکارهای مناسب برای تحقق الگوها، خانوادهها را دچارتنش کرده است.
از سویی دیگر در سطح جامعه، به دلایل چند که بررسی آن خارج از حوزه این مقاله است، در کنترل اجتماعی خدشه شدیدی وارد شد و از سویی دیگر متولیان جامعه توانایی ایجاد امکانات مناسب را به ارزشهایی که در جامعه طرح شد نداشتند و همین عامل زمینه را برای بروز رفتارهای بزهکارانه مهیا کرد.
به همین دلیل هم خانوادهها و هم کسانی که متولی جامعهپذیرکردن نسل جدید هستند، در این امر مهم عاجز و ناتوان بودهاند. هرچند در گسترش آسیبهای اجتماعی جامعه ایران، به خصوص نسل جوان، عوامل متعددی موثر بودندف ولی مهم ترین عامل این آسیبها، ضعفهای بنیادی در ساختار جامعه است که قادر به همنوایی نسل جدید با ارزشها، هنجارها (نُرمها) و قواعد جامعه نیست.
در این مقاله سعی شده به طور موجز و فشرده نابسامانی ساختاری خانواده و همبستگی نابسامانی را با آسیبهای جامعه شهری نشان دهد. این مقاله پیش از آنکه مبتنی بر دادههای آماری باشد بر تحلیل ساختی استوار است. یکی از اشکالات اساسی بسیاری از مقالهها و تحقیقات این است که سعی میکنند پدیده مورد بررسی را با دادههای آماری تجزیه و تحلیل نمایند بدون این که پدیده موردبررسی را با دادههای آماری تجزیه و تحلیل نمایند بدون این که به ساختار موجود توجه چندانی بکنند.
از آنجا که درباره ارتباط بین آسیبهای اجتماعی جامعه ایران و تحولات ساختی و روابط حاکم بر نهادهای اجتماعی ایران بالاخص خانوادهها، مطالعات و بررسیهای اندکی صورت پذیرفته است، به همین دلیل، اطلاعات اندکی درباره ارتباط بین آسیبهای اجتماعی و نابسامانی ساختاری خانواده وجود دارد؛ از این لحاظ این مقاله با طرح مسئله و ارائه فرضیهها سعی دارد همبستگی میان آسیبها و نابسامانی ساختاری درون خانوادهها را بررسی کند.