کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

دانلود مقاله مبانی‌ فلسفی‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ از دیدگاه‌ امام‌خمینی

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله مبانی‌ فلسفی‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ از دیدگاه‌ امام‌خمینی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله مبانی‌ فلسفی‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ از دیدگاه‌ امام‌خمینی


دانلود مقاله مبانی‌ فلسفی‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ از دیدگاه‌ امام‌خمینی

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:20

‌مقدمه‌:
نظام‌ اقتصادی‌ مجموعه‌ای‌ از رفتارها و روابط‌ اقتصادی‌ مرتبط‌ و هماهنگ‌ در سه‌ حوزة‌ تولید، توزیع‌ و مصرف‌ است‌ که‌ اهداف‌ معینی‌ را دنبال‌ می‌کند. هر نظامی‌ که‌ مشتمل‌ بر رفتارها و روابط‌ انسانی‌ است، بر نگرش‌ انسان‌ به‌ جهان‌ آفرینش‌ (جهان‌بینی) نیز مبتنی‌ است. جهان‌بینی‌های‌ گوناگون‌ موجب‌ تفاوت‌ نظام‌های‌ رفتاری‌ در اهداف، ارزش‌ها، رفتارها و روابط‌ اقتصادی‌ می‌شود. برای‌ نمونه، نظام‌ سرمایه‌داری‌ لیبرال‌ بر جهان‌بینی‌ ویژه‌ای‌ چون، دئیسم، نظام‌ طبیعی‌ و اصالت‌ فرد مبتنی‌ است‌ که‌ نگرش‌ نظام‌ مزبور نسبت‌ به‌ خداوند، جهان‌ و انسان‌ را نشان‌ می‌دهد. این‌ سه‌ اصل‌ را مبانی‌ فلسفی‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ لیبرال‌ می‌نامیم.‌حضرت‌ امام‌ خمینی؛ به‌ عنوان‌ فقیهی‌ بر جسته، فیلسوفی‌ مبرز، عارفی‌ عامل‌ و اسلام‌شناسی‌ کامل، بر این‌ عقیده‌ بود که‌ اسلام‌ برای‌ آن‌که‌ جوامع‌ انسانی‌ به‌ سعادت‌ دنیا و آخرت‌ برسند، دارای‌ نظام‌ خاص‌ اجتماعی، اقتصادی‌ و فرهنگی‌ است‌ و برای‌ تمام‌ ابعاد و شئون‌ زندگی‌ فردی‌ و اجتماعی، قوانین‌ خاصی‌ دارد و جز آن‌ را برای‌ سعادت‌ جامعه‌ نمی‌پذیرد. ‌
‌مبانی‌ فلسفی‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ در سه‌ محور خداشناسی، جهان‌شناسی‌ و انسان‌شناسی‌ از دیدگاه‌ حضرت‌ امام‌خمینی‌ قابل‌ بیان‌ است. در این‌ نوشتار به‌ بحث‌ خداشناسی‌ و اقتصاد از دیدگاه‌ آن‌ حضرت‌ می‌پردازیم، و تأکید ما بر مباحثی‌ است‌ که‌ به‌ نوعی‌ در نظام‌ اقتصادی‌ تأثیرگذار است.


مبانی‌ فلسفی‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ از دیدگاه‌ امام‌خمینی؛
خداشناسی‌ و اقتصاد
‌    ‌نظام‌ سرمایه‌داری‌ مبتنی‌ بر فلسفة‌ دئیسم‌ است. بر اساس‌ این‌ فلسفه، خداوند منشأ جهان‌ هستی‌ است‌ و طبیعت‌ را بر اساس‌ قانون‌مندی‌هایی‌ چنان‌ آفریده‌ است‌ که‌ خودکار به‌ حیات‌ خود ادامه‌ می‌دهد. بدین‌ترتیب‌ خداوند در چهرة‌ معماری‌ بازنشسته‌ که‌ پس‌ از خلقت‌ تنها به‌ نظارة‌ ساختمان‌ باشکوه‌ خود می‌نشیند، ظاهر می‌شود.‌در دنیای‌ امروز، به‌ نظر می‌رسد نفی‌ رابطة‌ خداوند با جهان‌ هستی‌ زیر بنای‌ همة‌ نظام‌های‌ اقتصادی‌ است‌ و به‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ لیبرال‌ اختصاص‌ ندارد. زیربنای‌ نظام‌های‌ اقتصادی‌ سرمایه‌داری، سوسیالیستی‌ و مختلط‌ نفی‌ اصل‌ وجود خدا، لاادری‌گری‌ و شکاکی‌ و در بهترین‌ حالت، دئیسم‌ است. فلسفه‌های‌ مزبور همگی‌ در این‌ تفکر که‌ نظام‌ اقتصادی‌ مستقل‌ از چیزی‌ به‌ نام‌ خداوند است، شریک‌اند. یکی‌ از آثار مهم‌ این‌ اندیشه‌ عدم‌ توجه‌ به‌ عوامل‌ الهی‌ و غیرمادی‌ در نظام‌سازی‌ و عدم‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ عملکرد آن‌ در سیاست‌گذاری‌هاست.
‌    ‌نفی‌ دئیسم‌ از ضروریات‌ دین‌ اسلام‌ است. در جهان‌بینی‌ اسلام، خداوند متعال‌ تنها خالق‌ جهان‌ آفرینش‌ نیست، بلکه‌ مالک و نگهدارندة آن‌ نیز می‌باشد. خداوند متعال، محیط‌ بر این‌ جهان‌ است،جهان‌ به‌ ذات‌ او قوام‌ دارد و با اراده‌ و قدرت‌ او پرورش‌ یافته‌ و مسیر کمال‌ خود را می‌پیماید. امام‌خمینی‌ نیز که‌ شاگرد ممتاز مکتب‌ قرآن‌ و وحی‌ است‌ با زبانی‌ فلسفی‌ می‌فرماید:
هر چه‌ در دار تحقق‌ متحقق‌ گردد، چه‌ از جواهر قدسیة‌ الهیه، یا ملکیة‌ طبیعیه، یا أعراض‌ و ذوات‌ و اوصاف‌ و افعال‌ تمام‌ آن‌ها به‌ قیومیت‌ و نفوذ قدرت‌ و احاطة‌ قوت‌ حق‌ متحقق‌ شوند.
‌    ‌ایشان‌ با بیانی‌ ساده‌تر در پاسخ‌ خبرنگار روزنامة‌ انگلیسی‌ تایمز می‌فرماید:
اعتقاد من‌ و همة‌ مسلمین‌ همان‌ مسائلی‌ است‌ که‌ در قرآن‌ کریم‌ آمده‌ است‌ و یا پیامبر اسلام و پیشوایان‌ به‌حق‌ بعد از آن‌ حضرت‌ بیان‌ فرموده‌اند که‌ ریشه‌ و اصل‌ همة‌ آن‌ عقاید - که‌ مهم‌ترین‌ و باارزش‌ترین‌ اعتقادات‌ ماست‌ - اصل‌ توحید است. مطابق‌ این‌ اصل، ما معتقدیم‌ که‌ خالق‌ و آفرینندة‌ جهان‌ و همة‌ عوالم‌ وجود و انسان، تنها ذات‌ مقدس‌ خدای‌ تعالی‌ است‌ که‌ از همة‌ حقایق‌ مطلع‌ است‌ و قادر بر همه‌ چیز است‌ و مالک‌ همه‌ چیز. ‌    ‌حضرت‌ امام‌ از اصل‌ توحید دو اصل‌ آزادی‌ و عدالت‌ را نتیجه‌ می‌گیرند. این‌ دو اصل‌ می‌تواند به‌ منزلة‌ مبانی‌ مکتبی‌ و ارزشی‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ محسوب‌ گردد.این‌ اصل‌ به‌ ما می‌آموزد که‌ انسان‌ تنها در برابر ذات‌ اقدس‌ حق‌ باید تسلیم‌ باشد و از هیچ‌ انسانی‌ نباید اطاعت‌ کند، مگر این‌که‌ اطاعت‌ او اطاعت‌ خدا باشد؛ و بنابراین‌ هیچ‌ انسانی‌ نیز حق‌ ندارد انسان‌های‌ دیگر را به‌ تسلیم‌ در برابر خود مجبور کند. ما از این‌ اصل‌ اعتقادی، اصل‌ آزادی‌ بشر را می‌آموزیم‌ که‌ هیچ‌ فردی‌ حق‌ ندارد انسانی‌ و یا جامعه‌ و ملتی‌ را از آزادی‌ محروم‌ کند، برای‌ او قانون‌ وضع‌ کند، رفتار و روابط‌ او را بنا به‌ درک‌ و شناخت‌ خود که‌ بسیار ناقص‌ است‌ و یا بنا به‌ خواسته‌ها و امیال‌ خود تنظیم‌ نماید.‌‌این‌ مفهوم‌ از آزادی‌ بسیار متفاوت‌ از مفهوم‌ آزادی‌ از دیدگاه‌ سرمایه‌داری‌ است. آزادی‌ از دیدگاه‌ امام‌ به‌ مفهوم‌ «رهایی‌ از غیرخدا و تسلیم‌ در برابر خدا» است. آزادی‌ از این‌ دیدگاه، نفی‌ وابستگی‌ به‌ امیال‌ نفسانی‌ و افراد و اشیای‌ بیرونی‌ و اطاعت‌ از خداوند و کسانی‌ است‌ که‌ او به‌ اطاعت‌ آن‌ها فرمان‌ داده‌ است. در حالی‌ که‌ آزادی‌ از دیدگاه‌ سرمایه‌داری‌ به‌ مفهوم‌ «تبعیت‌ از امیال‌ و منافع‌ شخصی‌ و عدم‌ مداخلة‌ دین‌ یا دولت‌ در فعالیت‌های‌ فرد است». از این‌ دیدگاه، انسانی‌ آزاد است‌ که‌ تنها از امیال‌ خود فرمان‌ گیرد و به‌ اطاعت‌ از دستورهای‌ دین‌ یا دولت‌ مجبور نباشد. این‌ اختلاف‌ به‌ صورت‌ منطقی، اختلاف‌ در مداخله‌ یا عدم‌ مداخلة‌ دولت‌ در اقتصاد را به‌ همراه‌ دارد.
‌    ‌حضرت‌ امام؛ در ادامة‌ کلام‌ پیشین‌ می‌فرمایند:
از همین‌ اصل‌ اعتقادی‌ توحید، ما الهام‌ می‌گیریم‌ که‌ همة‌ انسان‌ها در پیشگاه‌ خداوند یکسان‌اند. او خالق‌ همه‌ است‌ و همه‌ مخلوق‌ و بندة‌ او هستند. اصل‌ برابری‌ انسان‌ها و این‌که‌ تنها امتیاز فردی‌ نسبت‌ به‌ فرد دیگر بر معیار و قاعدة‌ تقوا و پاکی‌ از انحراف‌ و خطاست؛ بنابراین‌ با هر چیزی‌ که‌ برابری‌ را در جامعه‌ بر هم‌ می‌زند و امتیازات‌ پوچ‌ و بی‌محتوا را در جامعه‌ حاکم‌ می‌سازد باید مبارزه‌ کرد.‌البته‌ مقصود حضرت‌ امام‌ برابری‌ در درآمد و ثروت‌ نیست، بلکه‌ برابری‌ در حقوق‌ و امتیازاتی‌ است‌ که‌ از ناحیة‌ دولت‌ و قانون‌ به‌ مردم‌ داده‌ می‌شود. در مورد کیفیت‌ توزیع‌ درآمدها و ثروت‌ها در جامعه‌ حضرت‌ امام‌ معتقدند که‌ اسلام‌ تعدیل‌ در توزیع‌ را می‌خواهد و تفاوت‌ فاحش‌ در درآمد و ثروت‌ را بین‌ مردم‌ کاهش‌ می‌دهد و از اختلاف‌ طبقاتی‌ شدید جلوگیری‌ می‌کند.یکی‌ از نتایج‌ آموزة‌ دئیسم‌ در سرمایه‌داری، عدم‌ نیاز انسان‌ها به‌ هدایت‌ الهی‌ است؛ زیرا این‌ آموزه‌ افزون‌ بر نظام‌ تکوین، نظام‌ اجتماعی‌ را نیز شامل‌ می‌شود. بر اساس‌ اندیشة‌ دئیسم، خداوند متعال‌ فطرت‌ انسان‌ها را به‌ گونه‌ای‌ آفریده‌ است‌ که‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ منافع‌ اجتماعی‌ به‌ دخالت‌ الهی‌ نیاز نیست. فعالیت‌های‌ ناهماهنگ‌ افرادی‌ که‌ در پی‌ منافع‌ شخصی‌ خود هستند این‌ نتایج‌ را به‌ وجود می‌آورد.
‌    ‌در جهان‌بینی‌ اسلامی‌ انسان‌ها برای‌ رسیدن‌ به‌ سعادت‌ نیازمند هدایت‌ الهی‌ هستند و ارسال‌ رسولان‌ و فروفرستادن‌ کتاب‌های‌ آسمانی‌ به‌ همین‌ منظور انجام‌ شده‌ است. البته‌ این‌ بحث‌ با حوزة‌ مباحث‌ انسان‌شناسی‌ مناسبت‌ بیش‌تری‌ دارد و باید در آن‌جا طرح‌ شود.
‌    ‌مطلب‌ دیگری‌ که‌ در بحث‌ خداشناسی‌ به‌ عنوان‌ زیر بنای‌ فلسفی‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ باید مورد بحث‌ قرار گیرد، مقدر و مقسوم‌ بودن‌ روزی‌ موجودات‌ است.
‌    ‌یکی‌ از صفات‌ فعل‌ خداوند متعال‌ که‌ در ساختار نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ بسیار مؤ‌ثر است، صفت‌ رز‌اقیت‌ است. در جهان‌بینی‌ اسلامی‌ تنگی‌ و یا وسعت‌ روزی‌ همة‌ موجودات‌ و از جمله‌ انسان‌ها به‌ مشیت‌ الهی‌ وابسته‌ است. برای‌ نمونه، خداوند در قرآن‌ کریم‌ می‌فرماید:
لَهُ‌ مَقَالِیدُ‌ السَّماوَ‌اتِ‌ وَ‌الا‌ َرضِ‌ یَبسُطُ‌ الرٍّزقَ‌ لِمَن‌ یَشَأُ‌ وَیَقدِرُ؛
کلیدهای‌ آسمان‌ها و زمین‌ از آنِ‌ اوست. روزی‌ را برای‌ هر کس‌ که‌ بخواهد گسترش‌ می‌دهد یا تنگ‌ می‌سازد.
‌    ‌حضرت‌ امام؛ نیز در ذیل‌ حدیثی‌ که‌ بر مقدر و مقسوم‌ بودن‌ رزق‌ به‌ وسیلة‌ خداوند دلالت‌ دارد، اشکالی‌ را پاسخ‌ می‌دهند. اشکال‌ این‌ است‌ که‌ در روایات‌ بسیاری‌ به‌ کار و تلاش‌ برای‌ کسب‌ درآمد و تأمین‌ معاش‌ امر شده‌ و بر تجارت‌ تأکید شده‌ است، در این‌ روایات‌ کسی‌ که‌ به‌ طلب‌ روزی‌ قیام‌ نکند از کسانی‌ شمرده‌ شده‌ که‌ دعای‌ او مستجاب‌ نشود و خداوند روزی‌ او را نرساند، این‌ روایات‌ چگونه‌ با آیات‌ و روایاتی‌ که‌ دلالت‌ می‌کنند خداوند روزی‌ انسان‌ها را تقسیم‌ می‌کند، سازگار است؟ اگر کار و تلاش‌ انسان‌ تأثیری‌ در افزایش‌ یا کاهش‌ روزی‌ او ندارد چرا به‌ آن‌ سفارش‌ و امر شده‌ است‌ و اگر تأثیر دارد مفهوم‌ مقدر و مقسوم‌ بودن‌ روزی‌ انسان‌ چیست؟
‌    ‌امام‌ در پاسخ‌ می‌فرمایند:
وجه‌ عدم‌ منافات‌ بین‌ اخبار آن‌ است‌ که‌ پس‌ از طلب‌ نیز ارزاق‌ و جمیع‌ امور در تحت‌ قدرت‌ حق‌ است؛ نه‌ آن‌ است‌ که‌ طلب‌ ما خود مستقل‌ در جلب‌ روزی‌ باشد. بلکه‌ قیام‌ به‌ طلب‌ [روزی] از وظایف‌ عباد است، و ترتیب‌ امور و جمع‌ اسباب‌های‌ ظاهریه‌ و غیرظاهریه، که‌ غالب‌ آن‌ها از تحت‌ اختیار بندگان‌ خارج‌ است، به‌ تقدیر باری‌ تعالی‌ است. پس، انسان‌ صحیح‌ الیقین‌ و مطلع‌ بر مجاری‌ امور، باید در عین‌ آن‌که‌ از طلب‌ باز نمی‌ماند و آن‌چه‌ وظایف‌ مقررة‌ عقلیه‌ و شرعیة‌ خود اوست‌ انجام‌ می‌دهد و به‌ اشتهای‌ کاذب‌ در طلب‌ را به‌ روی‌ خود نمی‌بندد، باز همه‌ چیز را از ذات‌ مقدس‌ حق‌ بداند و هیچ‌ موجودی‌ را مؤ‌ثر در وجود و کمالات‌ وجود نداند. طالب‌ و طلب‌ و مطلوب‌ از اوست.


دانلود با لینک مستقیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.